فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۸۱ تا ۲٬۹۰۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در سال های اخیر، اکستازی به علت خواص تحریک کنندگی و توهم زایی، طرفداران بی شماری در میان نوجوانان و جوانان پیدا کرده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی آگاهی و نگرش و عملکرد دانش آموزان در خصوص پیشگیری از مصرف اکستازی بود.
روش: این پژوهش توصیفی تحلیلی روی 400 نفر از دانش آموزان دختر مدارس دولتی روزانه منطقه 17 شهر تهران انجام شد. نمونه به صورت خوشه ای تصادفی انتخاب شده و آگاهی، نگرش و عملکرد آنها توسط پرسشنامه محقق ساخته ای، که روایی و پایایی آن سنجیده شد، مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که بیشترین درصد دانش آموزان (41%) آگاهی پایین و (56%) نگرش مثبت و (7/55%) عملکرد خوب در خصوص پیشگیری از مصرف اکستازی دارند. بین آگاهی و نگرش، آگاهی و عملکرد و نگرش و عملکرد رابطه معنی داری یافت شد. همچنین بین برخی از مشخصات جمعیت شناختی و عمومی با آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان در خصوص پیشگیری از مصرف اکستازی ارتباط معنی دار مشاهده شد.
نتیجه گیری: با توجه به این که سطح آگاهی دانش آموزان نسبت به مصرف اکستازی پایین است، از این رو ضرورت مداخلات مناسب آموزشی در جهت بالا بردن دانش این گروه در معرض خطر بیش از پیش روشن می شود.
بررسی اثر بخشی گروه درمانی با رویکرد شناختی رفتاری در بیماران مرد دارای همبودی اختلال وابستگی مواد افیونی و افسردگی اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: هدف از این پژوهش، رسیدن به راهنمای عملی گروه درمانی شناختی رفتاری برای همبودی اختلال افسردگی اساسی و وابستگی مواد افیونی و بررسی اثربخشی این راهنمای درمانی در جمعیت بالینی مورد نظر است.
روش کار: در این پژوهش نیمه تجربی تعداد 30 آزمودنی مرد با روش نمونه گیری قضاوتی از چند مرکز ترک اعتیاد سطح مشهد جمع آوری شدند. تمام آزمودنی ها بر اساس ویرایش چهارم معیارهای کتابچه ی تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSM-IV) دارای همبودی اختلال وابستگی مواد افیونی (شیره ی تریاک و کریستال) و افسردگی اساسی بودند و به صورت تصادفی در گروه های شاهد و آزمون قرار گرفتند (15 نفر در هر گروه). برای ارزیابی از پرسش نامه ی افسردگی بک II و تست مورفین در اول و آخر درمان استفاده شد. راهنمای درمانی 12 جلسه ای در گروه آزمون اجرا شد و گروه شاهد مداخله ی شناختی رفتاری دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری مجذور خی و آزمون یومن ویتنی تحلیل شدند. یافته ها: در گروه آزمون 5 آزمودنی عود داشتند که نسبت به گروه شاهد، عود در هر 15 آزمودنی، به طور معنی داری پایین تر بود
(001/0P<). میزان افسردگی گروه آزمون نیز در پس آزمون با میانگین رتبه ی 8 نسبت به گروه شاهد با میانگین رتبه ی 23، کاهش معنی داری نشان داد (001/0< P).نتیجه گیری: استفاده از روش گروه درمانی شناختی رفتاری در درمان مبتلایان به اختلال وابستگی به مواد افیونی همراه با افسردگی اساسی موثر می باشد.
"
هیپنوتراپی اختلالات خلقی
آسیب نیابی در همسران جانبازان شیمیایی سردشت PTSD(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه فراوانی اختلال فشار روانی آسیبزاد (PTSD) نیابی یا ثانویه در همسران جانبازان شیمیایی سردشت انجام شد .
روش: در این مطالعه مقطعیِ توصیفی- تحلیلی، 306 نفر در دو گروه آزمون (150 نفر از همسران مصدومین شیمیایی شهرستان سردشت) و کنترل (156 نفر از همسران جمعیت عادی شهرستان سردشت) مورد بررسی قرار گرفتند. برای ارزیابی شدت PTSD، برای هر فرد پرسشنامه 39سئوالی ""میسیسیپی"" تکمیل شد .
یافتهها : نمره کل میسیسیپی در همسران جانبازان شیمیایی 67/12 ± 68/128 و در گروه کنترل 21/21±27/111 بود. میزان و شدت PTSD در همسران مصدومین شیمیایی بهطور معنیداری بیشتر از گروه کنترل بود. همچنین نمره کل میسیسیپی در مصدومان شیمیایی (شوهران گروه آزمون)، بیشتر از شوهران گروه کنترل بود.
نتیجهگیری: مطابق نتایج بهدست آمده تقریباً تمامی همسران جانبازان PTSD دچار آسیب نیابی بودند. لذا با توجه به فراوانی و شدت بالای این اختلال در همسران جانبازان شیمیایی، پیگیری و درمان موارد مبتلا ضروری بهنظر میرسد."
اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر کاهش اشتیاق و بهبود نشانه های افسردگی و اضطراب در معتادان به مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان شناختی ـ رفتاری گروهی بر کاهش اشتیاق و بهبود نشانه های افسردگی و اضطراب در معتادان به مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون بود.
روش: در این مطالعه تجربی تعداد 36 نفر از معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون از بین کلیه معتادان به مواد افیونی مراجعه کننده به مرکز ملی مطالعات اعتیاد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. در گروه آزمایشی درمان شناختی ـ رفتاری گروهی طی 8 جلسه به صورت یک جلسه در هفته انجام شد. جلسات با محوریت مدیریت اشتیاق، خلق منفی و اضطراب اجراء شد. اطلاعات پژوهش از طریق پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی، مقیاس پیش بینی پذیری بازگشت برای سنجش اشتیاق، آزمون افسردگی بک و آزمون اضطراب جمع آوری شد. داده ها با استفاده از بک آزمون های آماری t مستقل و وابسته تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که نمرات پس آزمون و پیگیری شاخص اشتیاق کاهش داشته و این کاهش از نظر آماری معنا دار بوده است. همچنین در شاخص های افسردگی و اضطراب بک نیز در مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش وجود داشته که از نظر آماری معنادار بوده است.
نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت درمان شناختی ـ رفتار گروهی در کاهش اشتیاق هم در مرحله پس آزمون و هم در مرحله پیگیری تاثیر داشته، همچنین در کاهش علائم افسردگی و اضطراب هم در مرحله پس آزمون و هم پیگیری اثربخش بوده است و می تواند به عنوان یک روش مورد استفاده قرار گیرد.
تاثیر آموزش برنامه فرزندپروری مثبت بر کاهش اختلالات برونی سازی شده در کودکان هفت تا 10 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر جهت بررسی تاثیر آموزش مدیریت والدین براساس برنامه ی فرزندپروری مثبت (3P) بر کاهش اختلالات برونی سازی شده ی دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله ی شهرستان نهاوند، انجام شده است. این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است و جامعه ی مورد مطالعه ی آن دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله ی دبستان های پسرانه ی شهرستان نهاوند می باشند. نمونه گیری به روش خوشه ای انجام شد و مادران 28 نفر از کودکانی که نمره ی مشکلات برونی سازی شده ی آنها در فهرست رفتاری کودک (CBCL) بالاتر از نقطه ی برش (64=T) بود، انتخاب شده و به دو گروه آزمایش (14n=) و کنترل (14n=) تقسیم شدند. سپس برنامه ی فرزندپروری مثبت به مدت 2 ماه در 8 جلسه ی آموزشی120 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد. سپس مجدداً فهرست رفتاری کودک توسط مادران هر دو گروه تکمیل شد. در نهایت داده های به دست آمده با استفاده از روش U من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل، پس از پایان جلسات آموزش برنامه ی فرزندپروری مثبت، کاهش معناداری در نمرات زیر مقیاس های رفتار پرخاشگرانه (05/0P<)، رفتارهای قانون شکنانه (01/0P<) و نیز نمره ی کلی مشکلات برونی سازی شده (01/0P<) پیدا کرده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش برنامه ی فرزندپروری مثبت سبب کاهش اختلالات برونی سازی شده در کودکان مبتلا می شود.
مقایسه نگهداری توجه در بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی پارانوئید، آشفته و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه ی نقص نگهداری توجه در بیماران اسکیزوفرنیای پارانوئید، اسکیزوفرنیای آشفته و افراد بهنجار است.
روش: تعداد 20n=| بیمار مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی پارانوئید،20n=| بیمار مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی آشفته از بیمارستان های فیض و اصفهان به روش نمونه گیری دردسترس و 20n=| نفراز افراد بهنجارازدانشگاه اصفهان به روش تصادفی انتخاب شدند. برای بررسی نگهداری توجه دراین بیماران،شکل کامپیوتری آزمون نگهداری توجه (CPT) اجرا شد .
یافته ها: نقص توجه در بیماران اسکیزوفرنی شدیدتراز افراد بهنجار بود . مقایسه دو گروه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا نیز نشان داد که گروه اسکیزوفرنی آشفته در مقایسه با گروه پارانوئید ضعیف تر عمل کردند.
نتیجه گیری: نارسایی های شناختی در بیماران اسکیزوفرنی عمیق ترازافراد بهنجارمی باشد.همچنین بیماران آشفته نقایص شناختی بسیار جدی تری در مقایسه با بیماران پارانوئید نشان می دهند.
مقایسه تغییرات بیلی روبین در اسکیزوفرنیا و اختلال خلقی دو قطبی نوع یک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
بررسی بازداری شناختی و حرکتی در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی و اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی بازداری شناختی و حرکتی در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، وسواس فکری- عملی و مقایسه ی این دو گروه با افراد بهنجار انجام شد. در این پژوهش، 90 آزمودنی مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی، وسواس فکری- عملی و بهنجار (از هر گروه 30 نفر) و دارای دامنه سنی 45-25 سال شرکت کردند. هر یک از آزمودنی ها به صورت انفرادی و با استفاده از رایانه به تکالیف آزمون های استروپ (گولن، 1978) و تکلیف نشانه توقف (گرلاین، کیلپ، ترایون و مان، 2005) پاسخ دادند. یافته های پژوهش نشان داد که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در هر دو نوع بازداری شناختی و حرکتی، به طور معنا دار، ضعیف تر از گروه افراد بهنجار عمل کردند. بین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی و افراد بهنجار، غیر از برخی شاخص های بازداری حرکتی، تفاوت معنا دار به دست نیامد. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در بازداری شناختی به طور معنا دار ضعیف تر از گروه مبتلا به وسواس فکری- عملی بودند ولی در بازداری حرکتی این تفاوت معنادار نبود. با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، نقص در بازداری شناختی و حرکتی در آسیب-شناسی این اختلال نقش دارد و در اختلال وسواس به غیر از ضعف نسبی در بازداری حرکتی باید مطالعات دقیق تری طراحی کرد.
" مقایسه ی اثربخشی تکنیکهای هوشیاری فراگیر انفصالی و توجه برگردانی در کاهش وسوسه مصرف مواد و احتمال لغزش در بیماران مرد وابسته به مواد مخدر: مطالعه ی موردی چند خط پایه ای"(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: هدف پژوهش مقایسه ی اثربخشی تکنیک های هوشیاری فراگیر انفصالی و تکنیکهای توجه برگردانی در کاهش وسوسه ی مصرف مواد مخدر و احتمال لغزش و مصرف مجدد مواد در بیماران مرد وابسته به مواد مخدر بود.روش کار: در طی یک طرح آزمایشی تک موردی چند خط پایه ای 6 آزمودنی مرد با استفاده از روش نمونه گیری مبتنی بر هدف از بین مراجعین شش ماهه ی دوم سال 1386 مرکز درمانی پارسیان مشهد انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه تقسیم و با رعایت اخلاق پژوهش درمان (تکنیک های هوشیاری فراگیر انفصالی یا توجه برگردانی) برای آنها شروع شد. آزمودنی ها، مقیاس پیش بینی از بازگشت را در مراحل پیش از درمان، در طول درمان (جلسه ی چهارم)، بعد از درمان (جلسه ی هشتم) و پیگیری (5/1 ماه بعد از درمان) کامل کردند. به منظور تحلیل داده ها از نمودار، محاسبه میزان درصد بهبودی و مقایسه یافته های بالینی برای مقایسه نتایج دو شیوه ی درمانی استفاده شد.یافته ها: هر دو گروه تکنیک ها در کاهش وسوسه ی مصرف مواد و احتمال لغزش و مصرف مجدد مواد موثر بوده اند. هم چنین یافته ها نشان داد که تکنیک های هوشیاری فراگیر انفصالی در مقایسه با تکنیک های توجه برگردانی دارای اثربخشی بیشتر بوده اند (62% در مقابل39%).نتیجه گیری: تکنیک های هوشیاری فراگیر انفصالی اثربخشی احتمالی بیشتری نسبت به تکنیک های توجه برگردانی، در کاهش وسوسه ی مصرف مواد مخدر و احتمال لغزش و مصرف مجدد مواد، دارا می باشند.
"
مقایسه نحوه بازشناسی حافظه در دو گروه دانش آموزان دختر افسرده و عادی تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: حالات خلقی، بسیاری از متغیرهای شناختی از جمله توجه و حافظه را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین هدف پژوهش حاضر، مقایسه نحوه بازشناسی حافظه در افراد افسرده و عادی (دانش آموزان تهرانی) است.
روش: در این پژوهش با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، از میان 200 دانش آموز دختر دبیرستانی شهر تهران، 60 نفر انتخاب شدند. کلیه آزمودنی ها به سؤال های پرسشنامه افسردگی بک (1978) و مجموعه واژگان دارای بار عاطفی افسردگی و خنثی پاسخ دادند. حافظه بازشناسی از طریق بازشناسی واژگان مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: پس از جمع آوری داده ها، با استفاده از آزمون t، اطمینان در سطح 99/0 بررسی شد. نتایج نشان داد که سوگیری حافظه نسبت به واژگان دارای بار عاطفی، در افراد افسرده (در مقایسه با افراد عادی) معنادار است.
نتیجه گیری: افسردگی باعث سوگیری حافظه مبتلایان نسبت به واژگان و اطلاعات دارای بار عاطفی می شود.
بررسی مقدماتی کارایی راهنمای شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش، تهیه ی یک راهنمای درمانی فشرده و کوتاه مدت بر اساس شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، برای استفاده در مبتلایان به اختلال افسردگی مهاد با افکار خود کشی و بررسی مقدماتی کارآیی آن بود.
روش: راهنمای درمانی حاضر، با در نظر گرفتن اصول بالینی کاربردی در تهیه ی راهنمای درمانی برای مداخلات روان شناسی و مشاوره تهیه، و پس از بررسی مطالعات نظام دار بازنگری در حیطه ی کارآمدی درمان های شناختی – رفتاری بر افسردگی و خودکشی استفاده شده است. این راهنما برای نخستین بار روی یک بیمار افسرده دارای افکار خودکشی اجرا، و نتایج در چارچوب گزارش موردی ارزیابی گردید. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه ی افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II) و مقیاس بک برای افکار خودکشی BSSI)) و همچنین دو فرم جداگانه ی محقق ساخته بود.
یافته ها: نتایج نشان داد، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اساس راهنمای درمانی حاضر، موجب کاهش معنادار افسردگی (10نمره) ونیز افکار خودکشی (4نمره) در بیمار گردیده است. به علاوه این نتایج در دو نوبت پیگیری 3 ماهه (در مجموع 6ماه) دوام داشت.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، می توان نتیجه گرفت که راهنمای درمانی تهیه شده، در کاهش افسردگی و افکار خودکشی بیماران افسرده موثر بوده است.
مقایسه ی کارکردهای اجرای در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی، ناتوانی در یادگیری و بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: هدف ازاین پژوهش مقایسه ی کارکردهای اجرایی در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی، ناتوانی در یادگیری و بهنجار بود.روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش علی مقایسه ای، شامل همه دانش آموزان از سوم ابتدایی تا اول راهنمایی بود که در زمستان 1386 در مدارس عادی و مرکز کودکان استثنایی شهر اردبیل تحصیل می کردند. نمونه ی این پژوهش شامل 20 کودک پسر مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی و 20 کودک مبتلا به دچار ناتوانی در یادگیری و 20 کودک عادی بود که به شیوه ی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند. برای جمعآوری دادهها از آزمون ارزیابی هوش ریون، پرسش نامه ی کانرز، آزمون قلب ها و گلها، آزمون سیمون 1 و2 وآزمون جستجوی دیداری استفاده شد. داده ها با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی LSD تحلیل گردید.یافته ها: بین سه گروه در زمینه کارکردهای اجرایی تفاوت معنی داری وجود داشت (00/0P<). کودکان دارای اختلال نقص توجه بیش فعالی نسبت به کودکان دچار ناتوانی در یادگیری، نمرات بالاتری را در حافظه فعال کسب کردند(05/0P<) اما از نظر بازداری تفاوت معنی داری نداشتند. کودکان مبتلا به ناتوان در یادگیری نسبت به کودکان بهنجار درزمینه ی بازداری و حافظه ی فعال نمرات پایین تری را کسب کردند (01/0P<).نتیجه گیری: بنا بر این نتیجه می گیریم که کودکان دارای ناتوانی در یادگیری در مقایسه با گروه کودکان بهنجار و کودکان دارای اختلال نقص توجه بیش فعالی در تعداد بیشتری از کارکردهای اجرایی دچار آسیب هستنند.
"
اختلال وسواس اجباری
مقایسه عناصر آزمون «ترسیم آدمک رنگی» در کودکان مبتلا به اختلال تضادورزی مقابله ای و عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: پژوهش حاضر بهمنظور مقایسه عناصر آزمون ترسیم آدمک رنگی در کودکان 7 تا 10ساله مبتلا به اختلال تضادورزی مقابلهای (ODD) و کودکان عادی انجام شد.
روش: این تحقیق از نوع علّی- مقایسهای است. جمعآوری نمونه، در دو مرحله تصادفی و مبتنی بر هدف صورت گرفت و در نهایت از 16 مدرسه ابتدایی (هشت مدرسه دخترانه و هشت مدرسه پسرانه) انتخاب شده از مدارس شهر تهران، 60 دانشآموز در محدوده سنی 7 تا 10سال بر اساس فهرست رفتاری کودک و فرم گزارش معلم (دارای نمره بالاتر از نقطه برش در مقیاس تضادورزی مقابلهای) بهعنوان گروه آزمایش انتخاب شدند. 60 دانشآموزان نیز بهعنوان گروه گواه انتخاب شدند که در تمام مقیاسهای هر دو پرسشنامه مذکور، نمره کمتر از نقطه برش داشتند. آزمون ترسیم آدمک رنگی روی همه کودکان اجرا شد. از آزمون مجذور کای برای مقایسه فراوانی سطوح عناصر در آزمون ترسیم آدمک رنگی استفاده شد. .
یافتهها : فراوانی 18 مورد از عناصر آزمون ترسیم آدمک در گروه آزمایشی بهطور معنیداری بالاتر از گروه گواه (05/0>p) و فراوانی 13 مورد از عناصر نیز در گروه گواه بهطور معنیداری بالاتر از گروه آزمایش بود (05/0>p). میان فراوانی عناصر آزمون ترسیم آدمک دختران و پسران مبتلا به ODD ، تفاوت معنیداری بهدست نیامد .
نتیجهگیری: عناصری در ترسیم آدمک رنگی کودکان مبتلا به اختلال تضادورزی مقابلهای وجود دارند که میتوان به واسطه آنها به تشخیص کودکان مبتلا به این اختلال نزدیک شد و این عناصر، صرف نظر از جنس، به شکل مشابهی در آزمون ترسیم آدمک رنگی این کودکان دیده میشوند."
اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر اضطراب اجتماعی دانش آموزان پسر سال اول متوسطه ناحیه4 آموزش و پرورش شهر اهواز
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر اضطراب اجتماعی دانش آموزان پسر سال اول متوسطه ناحیه 4 آموزش و پرورش شهر اهواز مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر سال اول متوسطه شهر اهواز در سال تحصیلی86-85 بود و نمونه ی آن تعداد 60 دانش آموز از این جامعه بود که ابتدا به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و سپس تصادفی ساده انتخاب گردید و به طور تصادفی به دو گروه 30 نفره آزمایش و گواه تقسیم شد. طرح پژوهش از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه است که پس از انتخاب تصادفی گروه های آزمایش و گواه، مداخله آزمایشی (آموزش مهارت های ارتباطی) بر روی گروه آزمایش به مدت 10 جلسه ی 70 دقیقه ای و 2 جلسه در هفته اجرا گردید، و پس از اتمام برنامه ی آموزشی از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده علاوه بر آمار توصیفی از آمار استنباطی مانند آزمون t گروه مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی باعث کاهش اضطراب اجتماعی( و مؤلفه های آن، یعنی اجتناب و پریشانی اجتماعی و ترس از ارزیابی منفی) دانش آموزان گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است. (0001/0 p<)