فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۴۱ تا ۲٬۸۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، معرفی و بررسی اثربخشی تکنیک های ذهن آگاهی انفصالی در کاهش علایم وسواسی یک مورد خاص اختلال وسواسی - اجباری است.
روش: در یک بررسی تک آزمودنی از نوع طرح A-B، اثر تکنیک های ذهن آگاهی انفصالی بر یک مورد اختلال وسواسی - اجباری بررسی شد. آزمودنی در مرحله A (خط پایه) و مرحله B (جلسه آخر درمان)، مقیاس وسواسی - اجباری ییل- براون، پرسشنامه کنترل فکر، پرسشنامه فراشناخت، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر را تکمیل کرد. در جلسه چهارم و سه ماه پس از پایان جلسات درمانی، یعنی در مرحله پی گیری نیز مقیاس ییل - براون و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس را تکمیل نمود.
یافته ها: در مقیاس ییل - براون، نمره آزمودنی از 36 در مرحله خط پایه به 12 در جلسه هشتم و 10 در مرحله پی گیری تقلیل یافت. در مقیاس کنترل فکر، نمره آزمودنی در زیر مقیاس های تنبیه و نگرانی کاهش معنادار نشان داد. نتایج دیگر، شامل کاهش نمره در زیرمقیاس های پرسشنامه فراشناخت، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و افزایش نمره در مقیاس خودکارآمدی عمومی بود.
نتیجه گیری: تکنیک های ذهن آگاهی انفصالی در درمان اختلال وسواسی- اجباری مؤثرند.
مقایسه سبک های دلبستگی دانش آموزان مبتلا به اختلال رفتاری، نارساخوان و عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبکهای دلبستگی دانشآموزان مبتلا به اختلال رفتاری، نارساخوان و عادی صورت گرفت.
روش: پژوهش حاضر از نوع پسرویدادی است. جامعه آماری پژوهش ، کلیه دانشآموزان پایههای سوم تا پنجم ابتدایی شهر تهران بودند. بهمنظور انجام این پژوهش، ابتدا تعداد 55 دانشآموز نارساخوان و 43 دانشآموز دارای اختلال رفتاری پایه سوم تا پنجم شهر تهران پس از اجرای آزمونهای تشخیصی ( آزمون اختلال خواندن و آزمون اختلال رفتاری راتر ) به شیوه نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بهطور تصادفی انتخاب شدند. سپس 60 دانشآموز عادی از مقطع ابتدایی به منظور مقایسه با دانشآموزان مبتلا به اختلال رفتاری و نارساخوان بهصورت هدفمند انتخاب شدند. پس از نمونهگیری، آزمون دلبستگی رندولف روی دانشآموزان اجرا شد. دادههای بهدستآمده با روش آماری تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی شفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها : تجزیه و تحلیل دادههای بهدست آمده با روش آماری تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی شفه حاکی از آن بودند که بین سبکهای دلبستگی دانشآموزان نارساخوان، عادی و اختلال رفتاری تفاوت معنیداری وجود دارد (001/0>p). در نتیجه دانشآموزان نارساخوان و اختلال رفتاری در مقایسه با دانشآموزان عادی از سبک دلبستگی ناایمن برخوردارند.
نتیجهگیری: دانشآموزان عادی از سبک دلبستگی ایمن برخوردار هستند، اما دانشآموزان نارساخوان دارای سبک دلبستگی ناایمن از نوع اجتنابی و دانشآموزان مبتلا به اختلال رفتاری دارای سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا هستند."
بررسی نقش واسطه ای باورهای ناسازگار مرکزی و باورهای اختلال خوردن در علایم اختلال خوردن و پیوند والدینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای باورهای ناسازگار مرکزی و باورهای اختلال خوردن در بروز علایم اختلال خوردن و پیوند والدینی است. روش: نمونه آماری این پژوهش را دانش آموزان سال دوم دبیرستان 18 کلاس (403 نفر) تشکیل می دادند که از میان دبیرستان های دولتی دخترانه شهر تهران، به شیوه خوشه ای مرحله ای، انتخاب شده بودند. تمام آزمودنی ها به نسخه فارسی پرسشنامه باورهای اختلال خوردن و شکل کوتاه پرسشنامه طرحواره ها یا باورهای ناسازگار مرکزی یانگ (1998)، پرسشنامه علایم اختلال خوردن و پرسشنامه پیوند والدینی پاسخ دادند. روایی و پایایی پرسشنامه ها با استفاده از تحلیل عاملی و آلفای کرونباخ محاسبه شد. با استفاده از تحلیل ساختار کوواریانس یا مدل معادله ساختاری، مدل علی احتمالی تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان دادند که باورهای اختلال خوردن به عنوان متغیر میانجی و باورهای ناسازگار مرکزی به عنوان متغیر تعدیل کننده در پیوند والدینی با علایم اختلال خوردن نقش واسطه ای ایفا می کنند. نتیجه گیری: بر اساس این شواهد می توان چنین استنباط کرد که پیوند والدینی، باورهای ناسازگار اولیه و باورهای اختلال خوردن می توانند زمینه ایجاد علایم اختلالات خوردن را فراهم آورند، اگرچه نقش هر یک در ایجاد آسیب شناسی این اختلال متفاوت است.
نقش اجتناب رفتاری در پیش بینی نشانه های افسردگی در افراد با نشانه های غالب هراس اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین نشانه های افسردگی بر حسب اجتناب رفتاری در افراد با نشانه های غالب هراس اجتماعی بود.
روش: از میان دانشجویانی که بر اساس نتایج سیاهه هراس اجتماعی، با نشانه های غالب هراس اجتماعی شناسایی شده بودند، 123 دانشجو به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. سپس از آنها خواسته شد که به سیاهه افسردگی بک، سیاهه هراس اجتماعی و مقیاس اضطراب اجتماعی لایبوویتز پاسخ دهند. در این پژوهش برای تحلیل آماری داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین اجتناب رفتاری و نشانه های افسردگی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین بر اساس یافته های این پژوهش اجتناب رفتاری می تواند تغییرات مربوط به نشانه های افسردگی را پیش بینی کند.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن بود که اجتناب رفتاری نقش مهمی در تبیین نشانه های افسردگی در افراد با نشانه های غالب هراس اجتماعی دارد. این یافته می تواند برای درمان هراس اجتماعی دستاورد مهمی به شمار آید.
آموزش خودمتمایزسازی بوئن و عود نشانه های سوء مصرف مواد
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در این پژوهش، اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بوئن در کاهش عود نشانه های مرضی مبتلایان به سوء مصرف مواد در استان آذربایجان شرقی مورد بررسی قرار گرفت. روش: به این منظور، تعداد 36 نفر از افرادی که مبتلا به سوء مصرف مواد بودند و قبلاً در مراکز ترک اعتیاد، سم زدایی و ترک جسمی شده بودند، از طریق اعلام عمومی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در دو گروه 18 نفره آزمایش و گواه جای گرفتند. همه افراد جهت بررسی میزان بازگشت مجدد به وسیله مقیاس آمادگی به اعتیاد و همچنین آزمون خودمتمایزسازی پیش آزمون شدند. سپس افراد گروه آزمایش تحت آموزش خودمتمایزسازی بوئن قرار گرفتند، ولی در گروه کنترل هیچ مداخله ای انجام نشد. سرانجام پس از گذشت دو ماه از انجام مداخلات درمانی، هر دو گروه مجدداً به وسیله مقیاس آمادگی سوء مصرف مواد و پرسشنامه خودمتمایز سازی مورد پس آزمون قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس تحلیل شد.
یافته ها: نتایج حکایت از اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر متغیرهای مورد مطالعه داشت.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت آموزش خود متمایزسازی بوئن در کاهش بازگشت مجدد مبتلایان به سوء مصرف مواد موثر است.
"مقایسه پردازش معنایی مفاهیم هیجانی در بین افراد افسرده غیر بالینی و افراد با صفات شخصیتی برون گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به منظور مقایسه وضعیت همجوشی فکر- عمل(TAF) در اختلالات وسواس فکری- عملی، افسردگی و همبودی این دو اختلال و گروه بهنجار انجام شد. روش (چهار گروه 20 نفره از اختلالات ذکر شده به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و نمره های TAF آنها به وسیله تحلیل واریانس بررسی شد. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که گروه های وسواس خالص و همبودی وسواس و افسردگی نسبت به گروه افسرده و بهنجار در تمام خرده مقیاس های TAF به طور معناداری نمره بیشتری کسب کردند. در ضمن گروه همبود در TAF اخلاقی به طور معناداری نمره بیشتری نسبت به سایر گروه ها کسب کردند. این نتیجه بیانگر اهمیت نقش TAF در شکل گیری وسواس و به خصوص TAF اخلاقی در شکل گیری اختلال همبودی وسواس و افسردگی است.
تأثیر آموزش روانی خانواده بر سیر بهبودی بیماران مبتلا به اختلال های خلقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
اعتیاد و سبک فرزندپروری
بررسی رابطه بین عزت نفس و اضطراب اجتماعی در دانشجویان دوره کارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربه اضطراب از سوی دانشجویان، اثرات منفی بر عملکرد علمی آنها در دوران تحصیل و بر سلامت روانی و عملکرد شغلی آنها در آینده دارد. در این راستا، در سالهای اخیر محققان و پزشکان بالینی تلاش های فزاینده ای بمنظور فهم اتیولوژی، شیوع و اثرات گسترده اختلال اضطراب اجتماعی نموده اند. هدف: این مطالعه با هدف تعیین رابطه بین عزت نفس و اضطراب اجتماعی در میان دانشجویان انجام شده است. تحقیق حاضر با شیوه پیمایشی و مقطعی انجام شد. داده های این مطالعه از 220 نفر از دانشجویان دانشگاه یزد که با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب، از هفت گروه آموزشی، انتخاب شده بودند، و در آبان 1385 گردآوری شد. این پاسخگویان، سپس به پرسش های مقیاس عزت نفس روزنبرگ (RSES) و مقیاس فوبی اجتماعی (SPIN) پاسخ دادند. براساس نتایج به دست آمده تفاوت معناداری بین پاسخگویان با سطوح مختلف عزت نفس از نظر اضطراب اجتماعی به طور کلی (05/0p<) و مولفه ترس از افراد معتبر (01/0p<) مشاهده شد. تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی نیز نشان داد که مولفه های عزت نفس، 1/16 درصد از واریانس متغیر اضطراب اجتماعی را تبیین نموده است. رابطه معکوسی میان عزت نفس و نیز مولفه ارزیابی خود از سازه عزت نفس و اضطراب اجتماعی به طور کلی و مولفه ترس از افراد معتبر از سازه اضطراب اجتماعی وجود داشت. هر مقدار نمره افراد در مقیاس عزت نفس و مولفه ارزیابی خود بالاتر می رفت، نمرات آنان در مقیاس اضطراب اجتماعی کاهش می یافت.
تأثیر رواننمایشگری بر افزایش مهارتهای اجتماعی و عزتنفس بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیای نوع یک و دو(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلال در مهارتهای اجتماعی ویژگی بارز بیماران اسکیزوفرنیاک است. هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی تأثیر رواننمایشگری بر افزایش مهارتهای اجتماعی و عزتنفس بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنیای نوع I و II میباشد. روش بررسی: در این مطالعه تجربی و مداخلهای از بین بیماران مرد مبتلا به اسکیزوفرنیا که در طول شش ماه اول سال 1384 در بخشهای اعصاب و روان بیمارستان روانپزشکی ایثار شهر اردبیل بستری بودند، 80 نفر به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شده و بهصورت تصادفیتعادلی به چهار گروه 20 نفره تخصیص یافتند. جلسات اجرایی رواننمایشگری برای گروههای آزمایش نووع یک و دو به مدت ۹ هفته و هر هفته ۳ جلسه شامل مراحل آمادگی، اجرا و درونپردازی و تمرین رفتاری برای جمعآوری دادههای پژوهش، از پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی، فهرست مهارتهای اجتماعی ویژه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و مقیاس عزتنفس روزنبرگ استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمون تیمستقل و تحلیل واریانس دو عاملی تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: تفاضل میانگین نمرات پیشآزمون- پسآزمون مهارتهای اجتماعی (۰/۰۰۱>p) و عزتنفس (۰/۰۰۵=p) بین گروه آزمایش و کنترل (کل بیماران) تفاوت معنادار وجود داشت. بین گروههای آزمایش نوع ۱ و نوع ۲ از نظر میانگین نمرات پیشآزمون (۰/۰۰۳=p)، پسآزمون (۰/۰۰۱>p) و تفاضل پیشآزمون- پسآزمون (۰/۰۰۹=p) مهارتهای اجتماعی و همچنین از نظر میانگین نمرات پیشآزمون (۰/۰۵=p)، پسآزمون (۰/۰۰۱>p) و تفاضل پیشآزمون- پسآزمون (۰/۰۳۵=p) عزتنفس تفاوت معناداری وجود داشت. بین گروههای آزمایش و کنترل نوع یک اسکیزوفرنیا از نظر تفاضل نمرات پیشآزمون و پسآزمون مهارتهای اجتماعی (۰/۰۰۱>p) و عزتنفس (۰/۰۰۱>p) و همچنین گروههای آزمایش و کنترل نوع دو اسکیزوفرنیا در تفاضل نمرات پیشآزمون- پسآزمون مهارتهای اجتماعی (۰/۰۱=p) و عزتنفس (۰/۰۳=p) تفاوت معنادار وجود داشت. نتیجه گیری: اجرای فنون رواننمایشگری برمهارتهای اجتماعی و عزتنفس بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا مؤثر است و این اثر بر بیماران مبتلا به نوع یک این اختلال بیشتر است.
اختلال وسواس-بی اختیاری مادر و اضطراب در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در ایـن پژوهش، اثربخـشی درمانگری شناختی ـ رفتاری بر نشانه هـای وسـواس ـ بی اختیاری مادر و اضطراب کودک بررسی شد. 217 مـادر دانش آموزان دبستانی، پرسشنامه های وسواس ـ بی اختیاری مادزلی (رچمن و هاجسـون، 1980)، وسـواس ـ بی اختیـاری نیلی پور (نیلی پـور، 1379) و مقیاس سلامت کودک اُنتاریو (بویل و دیگران، 1993) را تکمیل کردند. براساس بالاترین نمره ها در دو فهرست وسواس ـ بی اختیاری و مصاحبه تشخیصی DSM-IV (1994)، 32 مـادر به طور تصادفی در دو گـروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایشی در 8 جلسه 90 دقیـقه ای در معرض درمانگری شناختی ـ رفتاری قرار گرفت. نتایـج تحلیل کوواریانس چند متغیری کاهش معناداری را در نمره های وسواس مادران گروه آزمایشی در پس آزمون، نشان دادند. به رغم آنکه وسواس مـادران با اضطراب کودکـان همبستگی داشـت، درمان مادران، سطـح اضطراب کودکان را بهبود بخشید. پیگیری، پس از یک ماه حاکی از عدم تغییر نمره های وسواس ـ بی اختیاری مادران و اضطراب کودک بود.
"
تاثیر برنامه ی آموزش بهداشت بر افسردگی بیماران بعد از جراحی بای پاس عروق کرونر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: افسردگی به عنوان یکی از پیامدهای جراحی بایپاس عروق کرونر، طبق گزارشات میتواند با افزایش خطر مرگ و میر و ناتوانی همراه باشد؛ این مطالعه با هدف بررسی تاثیر پیشگیرانه ی آموزش بهداشت بر آن انجام شد. روش کار: این پژوهش نیمه تجربی در سال 1385 در مرکز تحقیقات قلب و عروق اصفهان بر روی 54 بیمار قلبی با عمل جراحی بای پاس که به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند، انجام شد. علاوه بر مقیاس افسردگی بیماران قلبی، جهت سنجش آگاهی، نگرش، مهارت و رفتارهای خودیاری از پرسش نامه ی خود ساخته قبل و بعد از آموزش استفاده گردید. برنامه ی آموزشی به صورت 9 جلسه ی هفتگی (مجموعا 2 ماه)90-60 دقیقه
ای برای گروه آزمون انجام شد و سپس بیماران به مدت دوماه پی گیری شدند. در تحلیل داده ها از نرمافزار SPSS و آزمون های تی زوج، تی مستقل و مان ویتنی استفاده گردید.یافته ها: بعد از آموزش، میانگین نمرات آگاهی، نگرش، مهارت ها و رفتارهای خودیاری افزایش معنیدار یافتند (001/0>P). میانگین نمره ی افسردگی قبل از آموزش در دو گروه اختلاف معنی داری نداشتند اما بعد از آموزش میانگین نمره ی افسردگی در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد به میزان معنداری کاهش یافت (001/0P<) که خصوصا در چهار بعد قضاوت نسبت به بیماری، خلق، ناامیدی وخستگی بین دوگروه اختلاف معنی دار مشاهده گردید (001/0P<).نتیجه گیری: برنامه ی آموزش بهداشت در افزایش رفتارهای پیشگیری کننده و کاهش سطح افسردگی در بیماران پس از عمل جراحی بای پاس کرونر بسیار موثر می باشد.
"
بررسی تاثیر تقلید حرکتی غیرگفتاری بر طول گفته کودکان 3 تا 9 ساله مبتلا به اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش بررسی: در مرحله ی نخست این مطالعه، که به روش مقایسه ای صورت پذیرفت 22 کودک اوتیستیک و 30 کودک سالم شرکت داشتند و مطالعه بر روی نمونه های در دسترس انجام شد. در این مرحله، طول گفته دو گروه، مورد سنجش و مقایسه قرار گرفت. در مرحله ی دوم که مطالعه به صورت تجربی و مداخله ای صورت پذیرفت، کودکان اوتیستیک به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. سپس کودکان گروه آزمایشی، به مدت 60 روز، روزانه یک ساعت تحت تمرین تقلید غیرگفتاری قرار گرفتند. قبل و بعد از مداخله، طول گفته در دو گروه با استفاده از آزمون توصیف تصاویر سنجیده شد. در تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل، رگرسیون و تحلیل کوواریانس بهره گرفته شد.
بررسی ارتباط ویژگی های شخصیتی (اختلالات شخصیت) و سبک های حل مساله در زندانیان مجرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی ارتباط ویژگی های شخصیتی و سبک های مقابله ای مجرمین است. یافتن پاسخ این مساله که آیا ارتباط هایی بین ویژگی شخصیتی و سبک های مقابله ای افراد مجرم وجود دارد و این که در صورت وجود، کدام یک از ویژگی و سبک های مقابله ای را شامل می شود، از عللی است که پژوهش به قصد دستیابی به آن ها صورت گرفت. روش این پژوهش از نوع توصیفی است که در آن، نمونه ای شامل 50 نفر از مجرمین در زندان تبریز انتخاب و با استفاده از پرسشنامه شخصیتی میلون دو (MCMI-II)، پرسشنامه سبک حل مساله کسیدی و لانگ و پرسشنامه محقق ساخته مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون همبستگی نشان داد که در مجرمین، سبک مقابله ای گرایش با ویژگی های اسکیزوئیدو خودآزارگری ارتباط معکوس دارد. سبک اجتناب با ویژگی وابسته، ارتباط مستقیم و با ویژگی خودشیفته، ارتباط معکوس دارد. سبک اعتماد با ویژگی شخصیتی اجتناب، ارتباط معکوس دارد. سبک خلاقیت با هیچ کدام از ویژگی های شخصیتی همبسته نیست. سبک مهارگری با ویژگی شخصیتی وابسته، ارتباط مستقیم و با سه ویژگی ضداجتماعی، پرخاشگری و منفعل پرخاشگر، ارتباط معکوس دارد. سبک درماندگی با دو ویژگی درمانده و اسکیزوئید ارتباط مستقیم و با سه ویژگی ضداجتماعی، پرخاشگری و اجباری ارتباط معکوس دارد.