مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
اختلال شناختی
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین اختلالات شناختی و اختلالات نورولوژیک با یکدیگر و با برخی از متغیرهای تعیین کننده پیش آگهی در بیماران اسکیزوفرنیا بوده است.
روش: در یک مطالعه مقطعی با نمونه گیری در دسترس، 30 بیمار (18 مرد و 12 زن) مبتلا به اسکیزوفرنیا که طی یک دوره یک ساله در یک بخش روانپزشکی بستری شده، از معیارهای ورود به مطالعه برخوردار بودند، با استفاده از آزمون مختصر وضعیت شناختی (MMSE) و موارد انتخاب شده نرم نشانه های نورولوژیک از مقیاس ارزیابی نورولوژیک (NES) مورد معاینه قرار گرفتند. یافته ها با به کارگیری آزمون های آماری مان - ویتنی، فیشر، و همبستگی کندالز - تاو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: ارتباط نمره MMSE با سن شروع بیماری و نشانه ضرب ریتمیک (از جمله نرم نشانه های نرم زیر مقیاس هماهنگی حرکتی) در کل نمونه معنی دار بود. بین نمره کل نشانه های نورولوژیک با سن شروع بیماری در کل نمونه و نیز با دوز معادل داروهای نورولپتیک مصرفی همبستگی معنی دار وجود داشت. همبستگی بین شاخص شدت بیماری با نمره MMSE از نظر آماری معنی دار بود.
نتیجه گیری: بین نتیجه آزمون MMSE با برخی متغیرهای مرتبط با پیش آگهی اسکیزوفرنیا، مانند سن شروع بیماری و برخی نرم نشانه های نورولوژیک ارتباط وجود دارد و ممکن است بتوان اختلال در این آزمون را به عنوان یکی از متغیرهای مرتبط با پیش آگهی بیماری مطرح نمود.
بررسی اختلالات افسردگی و شناختی سالمندان و ارتباط آنها با یکدیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، ارزیابی اختلالات شناختی و افسردگی در سالمندان ساکن و غیرساکن سرای سالمندان، ارتباط میان این دو اختلال، مقایسه عوامل فوق در دو گروه مزبور، و در نهایت مقایسه این عوامل در دو گروه زنان و مردان سرای سالمندان می باشد. روش: برای بررسی سلامت شناختی و افسردگی 120 سالمند شرکت کننده در مطالعه، از دو پرسشنامه بررسی سلامت شناختی و مقیاس افسردگی سالمندان استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان دادند که افسردگی و اختلال شناختی شایع ترین اختلالات سالمندان مقیم سرای سالمندان هستند و بین این دو اختلال ارتباط معناداری وجود دارد. میزان اختلال شناختی و افسردگی زنان نیز بیش از مردان گزارش شد. نتیجه گیری: شیوع اختلالات روان پزشکی در سالمندان مقیم سرای سالمندان بیش از سالمندان خارج از این مراکز می باشد که علت آن احتمالاً ناهمگونی جامعه سالمند این مراکز و نیز عوامل استرس زای مختلف است.
تأثیر آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر اضطراب، افسردگی و اختلال شناختی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر اضطراب، افسردگی و اختلال شناختی بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود.
روش: جامعه آماری شامل همه بیماران مبتلا به ام اس در شهر بندرعباس بود. در یک طرح نیمه آزمایشی،54 شرکت کننده به صورت در دسترس از بیماران انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه مداخله و گواه تقسیم شدند. ارزیابی روانی شامل مصاحبه با دو روانشناسی بالینی و تکمیل پرسشنامه های استرس، اضطراب و افسردگی و اختلال شناختی بود. شاخص های اضطراب، افسردگی و اختلال شناختی در سه مقطع قبل از جلسات مداخله، بعد از مداخله و دو ماه بعد از پایان جلسات مداخله گردآوری شدند. داده ها به کمک آماره های توصیفی و آزمون تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که شاخص های اضطراب و افسردگی پس از مداخله به شیوه شناختی- رفتاری و در دوره پیگیری به طور معناداری کاهش یافتند. به علاوه، عملکرد شناختی بیماران نیز پس از مداخله بهبود معناداری نشان داد.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی مدیریت شناختی- رفتاری استرس بر کاهش اضطراب، افسردگی و اختلال شناختی در بیماران مولتیپل اسکلروز می باشد، لذا توجه جدی به درمان های روان شناختی در این بیماران مفید به نظر می رسد.
اختلالات شناختی ناشی از سکته ی مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : سکته ی مغزی یکی از علل اصلی مرگ و ناتوانی است که بار سنگین و قابل توجهی به نظام بهداشت جهانی تحمیل می کند. تظاهرات بالینی سکته ی مغزی می تواند به سرعت سبب آسیب عصبی خفیف تا شدید شود که به طور عمده ناشی از کمبود جریان خون مغزی است. اما تأثیر سکته ی مغزی فراتر از آسیب اولیه ی مغز است و انواع بیماری های پیچیده و ویرانگر ازجمله آلزایمر، افسردگی و اختلالات شناختی به همراه دارد. در زمینه ی اختلالات شناختی مرتبط با سکته ی مغزی مطالعات زیادی شده است. پیشرفت زوال شناختی ممکن است حتی بااهمیت تر از خود سکته ی مغزی باشد، به طوری که اختلال شناختی پس از سکته بر بیش از یک سوم بازماندگان سکته ی مغزی تأثیر می گذارد. هدف از مطالعه ی حاضر، معرفی برخی از عوامل خطر و مناطق حساس مغزی درگیر در اختلالات شناختی پس از سکته ی مغزی؛ و ارائه ی راه کارهایی جهت پیشگیری از این اختلالات است. روش : این پژوهش از نوع مروری است و برای رسیدن به اهداف آن از شیوه ی تحلیلی و مطالعات اسنادی استفاده شده است. یافته ها : به نظر می رسد نتیجه گیری در مورد عوامل اصلی درگیر کاملاً قطعی نباشد، بااین حال، تنگی عروق و به هم خوردن جریان خون ، کاهش اکسیژن بافتی، فشارخون بالا و خونریزی، کهن سالی، سابقه ی خانوادگی، تنوع ژنتیکی و عود سکته به عنوان عوامل کلیدی اختلالات عملکردی و شناختی مطرح هستند. تغییرات عروق خونی کوچک مغزی پس از شکسته شدن سد خونی-مغزی، عدم دریافت موضعی خون توسط بافت ها و آتروفی عصبی، عوامل اصلی نوروپاتولوژی زوال عقل اند. نتیجه گیری: برای کاهش بار اختلالات شناختی ناشی از سکته ی مغزی، کنترل عوامل خطر ضروری است. همچنین، پس از آسیب مغزی، روشن سازی مکانیسم های درگیر در اختلالات شناختی می تواند استراتژی های مؤثر بر تسکین علایم بیماری و پیشگیری را فعال کند.
شیوع اختلالات شناختی در سالمندان شهر امیرکلا (91-1390)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین شیوع اختلالات شناختی در سالمندان شهر امیرکلا، طی سال های 91-1390، بود. روش: پژوهش حاضر قسمتی از طرح جامع بررسی وضعیت سلامت سالمندان بود که روی 1600 سالمند 60 ساله و بالاتر شهر امیرکلا در سال 91-1390 انجام شد. از تمام سالمندان برای شرکت در پژوهش دعوت شد. محل مراجعه مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، واقع در شهر امیرکلا، بود. داده های جمعیت شناختی با استفاده از یک پرسشنامه گردآوری شد. برای شناسایی اختلالات شناختی از مقیاس افسردگی پیری (GDS) و بررسی مختصر وضعیت روانی (MMSE) استفاده شد. یافته ها: شیوع نشانه های اختلالات شناختی در جمعیت مورد بررسی 3/18 درصد بود. شیوع اختلالات شناختی در سنین بالاتر (001/0>p)، در زنان (001/0>p)، در افراد غیرمتأهل (001/0>p)، در افراد با سطح تحصیلات پایین (001/0>p) و کسانی که تنها زندگی می کردند (005/0=p) بیشتر بود. نتیجه گیری: با توجه به شیوع بالای نشانه های اختلالات شناختی در سالمندان شهر امیرکلا، غربالگری سالمندان با استفاده از ابزار MMSE ممکن است در شناخت زودرس این بیماران مفید باشد.
تاثیر مصرف عصاره کنگر فرنگی همراه با تمرین هوازی بر قند خون و مقاومت به انسولین و ارتباط آن با وضعیت شناختی سالمندان دچار اختلال شناختی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 12 هفته تمرین هوازی و مصرف عصاره کنگر فرنگی بر قند خون و مقاومت به انسولین و ارتباط آن با وضعیت شناختی سالمندان دچار اختلال شناختی خفیف (MCI) بود. روش ها: 40 نفر سالمندانی که از پرسشنامه MMSE نمره بین 21 تا 25 کسب کردند به صورت هدفمند در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در 4 گروه تمرین هوازی، کنگر فرنگی، تمرین هوازی + کنگر فرنگی، و پلاسبو (هر گروه 10 نفر) قرار گرفتند. مداخلات به مدت 12 هفته انجام شد. تمرین هوازی شامل هشت دقیقه دویدن با شدت 75 تا 85 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره در جلسه اول بود. هر دو جلسه یک دقیقه به زمان دویدن افزوده می شد تا بعد از 12 هفته، زمان دویدن به 26 دقیقه رسید. عصاره کنگر فرنگی به صورت کپسول با دوز 300 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن در روز مصرف شد. یافته ها: قند خون و مقاومت به انسولین دو گروه تمرین و تمرین + کنگر فرنگی به طور معنادار کاهش یافتند (P<0.05). وضعیت شناختی در سه گروه مداخله در مقایسه با گروه پلاسبو به طور معنادار افزایش یافت که این افزایش در گروه تمرین + کنگر فرنگی بیشتر بود (P<0.05). با افزایش وضعیت شناختی نیز قند خون و مقاومت به انسولین کاهش یافتند (P<0.05). نتیجه گیری: احتمالا مصرف عصاره کنگر فرنگی همراه با تمرینات هوازی به مدت 12 هفته، می توانند سیر پیشرونده اختلال شناختی خفیف را کند و شاید متوقف سازند و از بروز بیماری دیابت ناشی از این اختلال پیشگیری نماید.
تاثیر تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) و مکمل غذایی کورکومین بر عملکرد شناختی- حرکتی و شاخص های اکسیداسیون در مغز موش های نر Balb/C در معرض نیترات سرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
69 - 100
حوزه های تخصصی:
سرب (Pb) فلز سمی است که باعث ایجاد اختلالات بالینی در سیستم عصبی می شود. این مطالعه با هدف ارزیابی اثر تمرین تناوبی و مکمل غذایی کورکومین بر عملکرد شناختی، حرکتی و شاخص های اکسیداسیون ناشی از نیترات سرب انجام شد. بدین منطور، تعداد سی سر موش نر از نژاد بالب سی (5±25 گرم) به صورت تصادفی به پنج گروه کنترل منفی (سالم)، کنترل مثبت (نیترات سرب)، مکمل کورکومین، تمرین تناوبی و گروه تمرین تناوبی به همراه کورکومین، تقسیم شدند؛ پروتکل تمرین تناوبی با شدت بالا (پنج جلسه در هفته) به مدت شش هفته انجام شد. پس از آخرین جلسه تمرینی عملکرد شناختی و حرکتی حیوانات با آزمون رفتاری Y ماز و 24 ساعت بعد شاخص های اکسیداسیون ( SOD، CAT، MDA) و سطح سرب در بافت مغز ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل آماری توسط نرم افزار GraPhPad Prism انجام شد. یافته ها نشان داد که پس از قرارگیری در معرض سرب، فعالیت حرکتی در گروه کنترل مثبت (نیترات سرب) نسبت به گروه کنترل منفی (سالم) (01/0P=) و گروه کورکومین (01/0P=) کاهش داشت، عملکرد شناختی در تمام گروه های تجربی در مقایسه با گروه نیترات سرب افزایش داشت. مصرف کورکومین به همراه تمرین تناوبی باعث کاهش سطح سرب در مقایسه با گروه کنترل مثبت شد (03/0P=). مصرف کورکومین به همراه تمرین تناوبی، میزان CAT وSOD مغز را افزایش داد. میزان MDA در مغز به طور قابل توجهی در گروه-تمرین تناوبی به همراه کورکومین کاهش یافته بود (03/0P=). به طور کلی ترکیب کورکومین و تمرین تناوبی سمیّت عصبی ناشی از سرب را از طریق مهار استرس اکسیداتیو کاهش می دهد.