فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۰۱ تا ۲٬۳۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تبیین اثربخشی طرحواره درمانی گروهی در تعدیل نمرات اختلالات شخصیت افراد وابسته به مواد می باشد. این تحقیق بر روی افراد تحت درمان نگهدارنده با متادون در مراکز دولتی شهرستان شیراز انجام گرفت. گروه نمونه شامل 30 نفر از افراد تحت درمان بوده که به روش تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل مصاحبه بالینی بر اساس DSM، پرسشنامه کوتاه طرحواره های ناسازگار یانگ، پرسشنامه چند محوری میلون II، پرسشنامه پیشرفت درمانMAP بوده و روش های آماری استفاده شده در این تحقیق، روشهای توصیفی و غیر پارامتریک مان ویتنی U می باشد. در پایان دوره درمان، اختلاف نمرات قبل و بعد از درمان در محورهای اختلالات شخصیت دسته B، پیشرفت درمان نگهدارنده با متادونMMT)) و طرحواره های ناسازگار اولیه درگروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری را نشان داد. در نتیجه طرحواره درمانی گروهی می تواند بعنوان یک رویکرد درمانی مناسب در بهبود علائم اختلال شخصیت، تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه و پیشرفت درمان افراد وابسته به مواد در نظر گرفته شود.
تاثیر مداخله بازی درمانی عروسکی بر مهارت های ارتباطی کودکان درخودمانده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
تاثیر آموزش والدین بر خودکارآمدی مادران کودکان مبتلا به درخودماندگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حافظه کاری واج شناختی در کودکان ناروان طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ناروان طبیعی، یکی از شایع ترین اختلالات گفتاری با پیچیدگی های فراوان در کودکان است. از فرضیه های مطرح برای علل این اختلال، نارساکنش وری حافظه کاری می باشد. این مطالعه به بررسی عملکرد حافظه کاری واج شناختی در این کودکان می پردازد تا بتوان از نتایج آن در درمان بهره مند شد.
روش: در این مطالعه علی- مقایسه ای، 30 پسر ناروان طبیعی 6-5 ساله و سالم با استفاده از آزمون های استاندارد فهرست یادآوری اعداد، یادآوری کلمات، و تکرار غیر واژه ارزیابی شدند. پس از محاسبه نمرات آزمودنیها در هر یک از 3 آزمون اجرا شده، به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و مقایسه میزان تفاوت مشاهده شده بین دو گروه، از آزمون t برای مقایسه گروه های مستقل و U من ویتنی استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که گروه پسران مبتلا به اختلال ناروان طبیعی در هر سه آزمون یادآوری اعداد، یادآوری کلمات و تکرار غیرواژه، به طور معناداری نسبت به گروه کنترل، نمرات پایین تری را کسب کردند.
نتیجه گیری: با در نظر گرفتن نتایج این مطالعه و مطالعات قبلی مبنی بر سلامت سایر شاخص ها اعم از حافظه کاری و لایه های زبانی در این کودکان، فرضیه های حرکتی و زبانی مربوط به لکنت و نیز فرض احتمالی مبنی بر تبدیل ناروان گویی بهنجار به لکنت، می توان گفت احتمالاً کودکان مبتلا به ناروان گویی بهنجار در برخی نواحی مغزی مربوط به پردازش های حرکتی گفتار که با مدار واج شناختی منطبق هستند، ضعف عملکرد دارند
مقایسة میزان افسردگی و پرخاشگری در میان برادران و خواهران سالم 6-12 ساله کودکان درخودمانده و اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی اختلالات نافذ مربوط به رشد
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی اختلالات رفتار مخرب و کمبود توجه
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال خلقی افسردگی
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی اجتماعی پرخاشگری، تعارض و خشونت
اثربخشی آموزش مهارت های شناختی رفتاری بر نگرش، افسردگی و خلق عمومی معتادین به شیشه
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین اثربخشی آموزش مهارت های شناختی رفتاری بر نگرش، افسردگی و خلق عمومی معتادین به شیشه می باشد. بدین منظور، در یک طرح آزمایشی با اندازه گیری مکرر، 36 بیمار با تشخیص وابستگی به شیشه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار داده شدند. گروه آزمایشی طی 12 جلسه دو ساعته به صورت انفرادی تحت درمان قرار گرفت. آزمودنی های هر دو گروه توسط مصاحبه ساخت یافته شخصیت (SCID)، پرسشنامه نگرش نسبت به مواد، افسردگی بک و پرسشنامه بهر هیجانی، قبل از شروع درمان(مرحله ارزیابی)، جلسه ششم، دوازدهم و 90 روز پس از پایان درمان مورد ارزیابی قرار گرفت. گروه کنترل در این مدت درمان روان شناختی دریافت نکرد. داده ها به کمک آزمون t همبسته، روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آنالیز واریانس دو طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر طبق داده ها و یافته ها، از نظر متغیرهای پژوهش بین میانگین های دو گروه آزمایشی و کنترل در مرحله پیگیری تفاوت معنادار آماری وجود دارد. یعنی، در مرحله پیگیری گروهی که از درمان شناختی رفتاری برخوردار بودند در مقایسه با گروه کنترل که درمانی دریافت نکردند، تغییر نگرش، افسردگی و خلق عمومی از خود نشان دادند و فرضیه های پژوهش تایید شد. نتایج نشان داد آموزش مهارت های شناختی رفتاری تغییر نگرش، کاهش افسردگی و بهبود خلق عمومی را در پی دارد
مقایسه سبکهای فرزند پروری و سلامت روان والدین افراد اقدام کننده به خودکشی با والدین افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خودکشی مرگی است که عمداً به دست خود شخص انجام می شود و یک عمل اتفاقی و بی معنا نیست. برعکس، راهی برای رهایی از یک مسئله یا بحران است که شخص را بسیار رنج می دهد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه سبکهای فرزند پروری وسلامت روان والدین افراد اقدام کننده به خودکشی با والدین افراد عادی است. روش: پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی (علی– مقایسه ای) می باشد. نمونه آماری گروه مطالعه شامل 196 نفر از والدین افراد اقدام کننده به خودکشی بود که به صورت روش تصادفی ساده انتخاب شدند و نمونه آماری گروه گواه را 196 نفر از والدین افراد عادی تشکیل می دهندکه با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های فرزند پروری بامریند و سلامت روان گل دبرگ ( (GHQ=28استفاده شد. داده ها باآزمون های تحلیل واریانس چند متغیّره و تحلیل کواریانس چند متغیّره مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که والدین افراد عادی نسبت به والدین افراد اقدام کننده به خودکشی از سلامت روان بیشتری برخوردارند، همچنین با بررسی هر کدام از سبکهای فرزند پروری، نتایج، نشان دهنده عدم تفاوت معنی دار سبکهای اقتدار منطقی و آزادگذار دربین دو گروه بود اما تفاوت سبک مستبدانه در بین دو گروه معنادار بود. به این معنی که والدین افراد اقدام کننده به خودکشی بیشتر از سبک مستبدانه استفاده نموده اند نتیجه گیری: انتظار می رود والدینی که از سطوح بالاتری از سلامت روان برخوردارند، فرزندانشان کمتر از فرزندان والدینی که دچار اختلال روانی هستند اقدام به خودکشی نمایند. همچنین مشخص شد استفاده والدین از سبک مستبدانه احتمال اقدام به خودکشی فرزندان را بیشتر می کند. از این رو آموزش شیوه های مناسب فرزند پروری و تلاش جدی تر متولیان بهداشت روان جهت ارتقاء سطح بهداشت روان والدین توصیه می گردد#,
اثربخشی « درمان شناختی حضورذهن » بر شدت درد ادراک شده و محدودیت عملکرد زنان مبتلا به درد مزمن در روند سالمندی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه علایم مثبت و منفی با کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنیک مزمن بستری در بیمارستان سینای جونقان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اسکیزوفرنیا اختلال روان پزشکی مزمنی است که علایم مثبت و منفی در پیش آگهی آن نقش مهمی دارد و با کیفیت زندگی این بیماران مرتبط است. از این رو، این پژوهش با هدف تعیین رابطه علایم مثبت و منفی با کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنیک مزمن بستری در بیمارستان سینای جونقان انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی، نمونه پژوهش کلیه بیماران اسکیزوفرنیک مزمن بستری در بیمارستان سینای جونقان استان چهارمحال و بختیاری بود، که در مجموع شامل 62 بیمار اسکیزوفرن بود. گردآوری داده ها با کمک پرسش نامه عوامل فردی و اجتماعی، پرسش نامه کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرن و پرسش نامه علایم مثبت و منفی Anderson انجام شد. تمامی بیماران اسکیزوفرنیک بستری بیمارستان سینا (62 نفر) با پرسش نامه کیفیت زندگی، پرسش نامه علایم مثبت و منفی و پرسش نامه عوامل فردی و اجتماعی توسط روان شناس بررسی شدند. سپس اطلاعات با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی ضریب همبستگی Pearson مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: میانگین نمرات علایم منفی (57/32 ± 67/99)، علایم مثبت (5/19 ± 14/71) و کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنیک
06/13 ± 55/93 بوده است. همچنین ضریب همبستگی Pearson نشان داده است که علایم مثبت با کیفیت زندگی (48/0 = r،
001/0 ≥ P) و علایم منفی با کیفیت زندگی (38/0 = r، 01/0 ≥ P) رابطه معکوس معنی دار دارد. بدین صورت که با افزایش علایم مثبت و منفی، میانگین نمره کیفیت زندگی بیماران بالا می رود و میانگین نمره بیشتر به معنی داشتن مشکلات بیشتر در آن حیطه و کیفیت زندگی پایین تر است.
نتیجه گیری: با توجه به این که علایم مثبت و منفی باعث افت کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرن می شود، با کاهش و کنترل این دسته از علایم می توان تا حدودی کیفیت زندگی این بیماران را بهبود بخشید و زندگی بهتری برای آنان فراهم کرد. بنابراین توجه به علایم بیماران و درمان به موقع آنان از اهمیت خاصی برخوردار است.
مقایسه الگوی تعاملات خانواده های دارای عضو وابسته به مواد و عادی و ارائه ی راهبردهای مداخله ی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطابق با رویکرد سیستمی، اعتیاد مرکز ثقل کارکرد خانواده های ناکارآمد است. در این مطالعه کارکرد خانواده های دارای عضو وابسته به مواد و عادی به منظور شناسایی الگوی تعاملات این گونه خانواده ها و ارائه راهبردهای مداخله ای مناسب، مورد مقایسه قرار گرفته است. روش: روش پژوهش علی- مقایسه ای است. جامعه پژوهش شامل خانواده های ساکن در مناطق غرب و شرق شهر تهران است که یکی از اعضای آن(فرزند خانواده) وابسته به مواد است و جهت درمان به مراکز درمان سرپایی اعتیاد در این مناطق مراجعه می کردند. 4 مرکز درمان سرپایی اعتیاد از مناطق غرب و شرق تهران بصورت تصادفی انتخاب شد. نمونه پژوهش شامل 50 نفر از مراجعه کنندگان به این مراکز بودند که واجد شرایط ورود به پژوهش بودند. 50 نفر نیز از افراد عادی، جهت مقایسه، با گروه اول همتا شدند. شرکت کنندگان به ابزار سنجش خانواده مک مستر (FAD) پاسخ دادند. داده های گردآوری شده، با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که کارکرد خانواده های دارای عضو وابسته به مواد و عادی در تمامی ابعاد بجز نقش در سطح خطای کمتر از 05/0 تفاوت معناداری دارند. همچنین نتایج نشان داد کارکرد خانواده افراد وابسته به مواد که میزان عود بالا و تاریخچه خانوادگی مثبت اعتیاد دارند ناکارآمدتر است این تفاوت با توجه به نوع ماده مصرفی معنادار نبود. نتیجه گیری: این مطالعه به متخصصان و درمانگران راهبردهای مداخله ای پیشگیرانه و الگوی درمانی متناسب با ویژگیهای خانواده های دارای فرزند وابسته به مواد را ارائه می کند.
اثربخشی برنامه پرنده کوچولو بر بهبود سلامت عمومی مادران کودکان اتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از تحقیقات نشان داده اند که خانواده های کودکان اتستیک، به خصوص والدین آن ها با استرس شدیدی مـواجـه می شونـد و دچـار مشکلات روان شناختی می گردند. بنابراین به-کارگیری مداخلات درمانی که علاوه بر کودک والدین را نیز مد نظر دارند، شایان توجه است.یکی از این برنامه ها پرنده کوچولو است که در این تحقیق اثر آن بر سلامت عمومی مادران کودکان اتیستیک سنجیده شده است. تحقیق از نوع شبه آزمایشی است که در آن یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل مورد مطالعه قرار می گیرند. بدین-منظور 24 مادر کودک اتیستیک انتخاب شدند که در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند، شیوه نمونه گیری به صورت همتاسازی بود. مداخله روی گروه آزمایش اجرا و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. در هفته قبل از اجرای برنامه، در هفته شانزدهم (هفته اتمام برنامه) و یک ماه پس از اجرا پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) به دو گروه آزمایش و کنترل داده شد و در انتها نتایج دو گروه مقایسه گردید. داده های بدست آمده با روش آماری تحلیل واریانس با استفاده از اندازه های مکرر صورت گرفت. نتایج نشان دادند برنامه بر بهبود سلامت عمومی اثرگذار بوده است.
برنامه با تصحیح بازخوردها و ادراک هایی که والدین نسبت به رفتارهای دشوار فرزندشان داشته اند ، به افزایش توانایی مقابله در رویارویی با وظایف والدگری منجر شده و کاهش استرس والدینی و در نتیجه بهبود سلامت روان را به دنبال داشته است.
میزان شیوع افسردگی و تأثیر شناخت درمانی گروهی بر کاهش آن در بین دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی رابطه بین محتوای اغتشاش فکر- عمل با خوشه های علایم اختلال وسواس فکری- عملی در بیماران وسواسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تعدادی از بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی (OCD)، اعتقاد دارند که افکار غیر قابل قبول و ناخوشایند آن ها می تواند حوادث بیرونی را تحت تأثیر قرار دهد. این اعتقاد تحت عنوان باور اغتشاش فکر- عمل نام گرفته است. هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین محتوای اغتشاش فکر- عمل با خوشه های علایم اختلال وسواس فکری- عملی در بیماران وسواسی است.
مواد و روش ها: این پژوهش مقطعی به روش همبستگی، در یک نمونه60 نفری از بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجرا گردید، که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند. ابزار پژوهش پرسش نامه وسواس فکری- عملی Maudsley و پرسش نامه اغتشاش فکر- عمل تجدید نظر شده بود. برای تحلیل نتایج از ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون چندگانه استفاده شد.
یافته ها: بین خوشه های علایم اختلال وسواس فکری- عملی با خرده مقیاس های اغتشاش فکر- عمل همبستگی مثبت و معنیدار وجود داشت (05/0 = P). نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که افکار مربوط به رویدادهای منفی پیش بینی کننده خوشه علایم شستشو و احتمال وقوع رویداد منفی با داشتن فکر آن، پیش بینی کننده نشانه های خوشه علایم وارسی میباشند. نیز احساس مسؤولیت در قبال افکار مثبت، پیش بینی کننده نشانه های خوشه علایم تردید و احتمال برای خود، پیش بینی کننده وسواس فکری میباشد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین باورهای در هم آمیختگی فکر- عمل و علایم اختلال وسواس فکری- عملی رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد. بنابراین، به نظر میرسد وقوع سوگیریهای شناختی مانند اغتشاش فکر- عمل، آسیب پذیری شخص را نسبت به وسواس افزایش میدهد.
اختلال شخصیت وسواسی جبری
حوزههای تخصصی:
بررسی اثربخشی افزودن فلووکسامین بر شدت علایم بالینی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: با توجه به شیوع زیاد اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر (irritable bowel syndrom یا IBS)، استفاده از داروهای مهارکننده اختصاصی بازجذب سروتونین (SSRI) در این بیماران توصیه می شود. هدف این مطالعه تعیین اثر داروی فلووکسامین بر شدت علایم IBS و کیفیت زندگی بیماران بود.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی دوسو کور است، که در کلینیک های گوارش الزهرا (س) و نور انجام شد. در این کارآزمایی افراد 50-20 سال با تشخیص سندرم روده تحریک پذیر، بر اساس معیارهای Rome III توسط متخصص گوارش در کلینیک های گوارش الزهرا (س) و خورشید، به طور متوالی انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفری تقسیم شدند. گروه اول با فلووکسامین و گروه دوم به عنوان گروه شاهد با دارونما تحت درمان قرار گرفتند. قبل از شروع مطالعه، ماه اول و ماه سوم برای بیماران هر دو گروه، پرسش نامه شدت علایم بالینی و پرسش نامه کیفیت زندگی تکمیل گردید. در نهایت کلیه داده ها به وسیله آزمون ANCOVA با انداره گیری مکرر مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: میانگین شدت علایم بالینی در گروه تحت درمان با فلووکسامین قبل از شروع مداخله 8/206 گزارش شد، ولی این میزان یک ماه پس از شروع مداخله 2/165 و سه ماه پس از شروع مداخله 5/137 نمره به دست آمد، که در مقایسه با زمان قبل از شروع مداخله مقادیر کمتری را نشان داد. هر چند در هر دو گروه میانگین نمره شدت علایم بالینی در ماه های اول و سوم پس از شروع مداخله نسبت به زمان قبل از شروع مداخله کاهش داشته است، اما از لحاظ آماری این کاهش تنها در گروه تحت درمان با فلووکسامین معنی دار بوده است (032/0= P). میانگین نمره کیفیت زندگی بیماران تحت درمان با فلووکسامین در زمان قبل از شروع مداخله 3/55، یک ماه پس از شروع مداخله 63 و سه ماه پس از شروع مداخله 1/68 بود، که در ماه های اول و سوم نسبت به زمان قبل از شروع مداخله افزایش داشته است، ولی این افزایش معنی دار نبود.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان می دهد که استفاده از داروی فلووکسامین در درمان بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر منجر به کاهش شدت علایم بالینی این بیماران می شود.