فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۰۱ تا ۲٬۳۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
مقایسه گرایش شخصیتی خودتخریبی و خودشناسی انسجامی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
براساس فرضیه همگونی غایی کل سیستم های یک ارگانیزم در پی دستیابی به یک هدف مشترک هستند و هنگامی که مرز میان خود و غیرخود در سطح یک سیستم از میان می رود احتمال تخریب این مرز در سطح سایر سیستم ها نیز افزایش می یابد. بر این اساس در پژوهش حاضر به بررسی گرایش های شخصیتی خودتخریبی و خودشناسی انسجامی در بیماران مبتلا به مالتیپل-اسکلروز و افراد سالم پرداخته شد. 88 بیمار مبتلا به مالتیپل اسکلروز (79 زن، 9 مرد) و 130 دانشجوی دانشگاه تهران (85 زن، 43 مرد) به مقیاس های خودشناسی انسجامی (ISK)، بهوشیاری (MAAS)، خودمهارگری (SCS)، مشکل در روابط بین فردی (IIP)، آسیب به خود (SHI) و خودآزاری پاسخ دادند. نتایج نشان داد میزان خودآزاری، حساسیت بین فردی و پرخاشگری بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز بالاتر از افراد سالم بود در حالی که خودشناسی انسجامی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز پایین تر از افراد سالم بود. بر اساس نتایج پژوهش، ناهماهنگی در سطح یک سیستم با ناهماهنگی در سطح سایر سیستم ها همراه است. تلویحات درمانی نشان می دهد که به منظور رفع ناهماهنگی در سطح یک سیستم می توان و یا باید ناهماهنگی موجود در سایر سیستم ها را اصلاح کرد. بنابراین، درمان های روانشناختی با هدف افزایش علاقه به خود در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز ممکن است در بهبود علایم ایمنی شناختی این بیماران موثر واقع شوند.
مقایسه اثربخشی آموزش هوش هیجانی و راهبردهای یادگیری در کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه تاثیر آموزش هوش هیجانی و آموزش راهبردهای یادگیری بر اضطراب امتحان است. بدین منظور تعداد67 نفر از دانش آموزان پایه سوم راهنمایی شهر مشهد انتخاب شدند و به تصادف در گروههای سه گانه گواه، هوش هیجانی و راهبردهای یادگیری قرار گرفتند. آزمون اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران (1375) به عنوان ابزار گردآوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت. آزمون یادشده قبل از آموزش، در هر سه گروه اجرا شد. سپس آموزش راهبردهای مطالعه و یادگیری و نیز آموزش مهارتهای هوش هیجانی، در گروههای مربوطه انجام شد. آنگاه آزمون اضطراب امتحان مجدد در سه گروه انجام شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که نمرات تبدیل شده سه گروه با هم تفاوت آماری معناداری دارند (F(2/62)=4/39, p
مقایسه سبکهای فرزند پروری و سلامت روان والدین افراد اقدام کننده به خودکشی با والدین افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خودکشی مرگی است که عمداً به دست خود شخص انجام می شود و یک عمل اتفاقی و بی معنا نیست. برعکس، راهی برای رهایی از یک مسئله یا بحران است که شخص را بسیار رنج می دهد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه سبکهای فرزند پروری وسلامت روان والدین افراد اقدام کننده به خودکشی با والدین افراد عادی است. روش: پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی (علی– مقایسه ای) می باشد. نمونه آماری گروه مطالعه شامل 196 نفر از والدین افراد اقدام کننده به خودکشی بود که به صورت روش تصادفی ساده انتخاب شدند و نمونه آماری گروه گواه را 196 نفر از والدین افراد عادی تشکیل می دهندکه با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های فرزند پروری بامریند و سلامت روان گل دبرگ ( (GHQ=28استفاده شد. داده ها باآزمون های تحلیل واریانس چند متغیّره و تحلیل کواریانس چند متغیّره مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که والدین افراد عادی نسبت به والدین افراد اقدام کننده به خودکشی از سلامت روان بیشتری برخوردارند، همچنین با بررسی هر کدام از سبکهای فرزند پروری، نتایج، نشان دهنده عدم تفاوت معنی دار سبکهای اقتدار منطقی و آزادگذار دربین دو گروه بود اما تفاوت سبک مستبدانه در بین دو گروه معنادار بود. به این معنی که والدین افراد اقدام کننده به خودکشی بیشتر از سبک مستبدانه استفاده نموده اند نتیجه گیری: انتظار می رود والدینی که از سطوح بالاتری از سلامت روان برخوردارند، فرزندانشان کمتر از فرزندان والدینی که دچار اختلال روانی هستند اقدام به خودکشی نمایند. همچنین مشخص شد استفاده والدین از سبک مستبدانه احتمال اقدام به خودکشی فرزندان را بیشتر می کند. از این رو آموزش شیوه های مناسب فرزند پروری و تلاش جدی تر متولیان بهداشت روان جهت ارتقاء سطح بهداشت روان والدین توصیه می گردد#,
اثر زولپیدم بر پیدایش وابستگی به مورفین به روش CPP در موش های سوری نر بالغ
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثر داروی ضداضطرابی زولپیدم بر پیدایش وابستگی به مورفین به روش CPP در موش های سوری نر بالغ انجام شد. نمونه ی مورد مطالعه شامل 56 سر موش سوری نر بالغ با وزن تقریبی 35-30 گرم و سن حدوداً 80 روزه بود که به گروه های کنترل، شاهد و 5 گروه تجربی تیمار با مورفین، تیمار با زولپیدم با دوز حداقل و حداکثر و تیمار با مورفین+زولپیدم با دوز حداقل و تیمار با مورفین+زولپیدم با دوز حداکثر تقسیم گردیدند. از مورفین برای ایجاد وابستگی و از زولپیدم به عنوان یک داروی آرام بخش و ضداضطراب استفاده شد و برای تشخیص ایجاد وابستگی از روش ترجیح مکان شرطی(یا به اختصار CPP) استفاده گردید. داده های به دست آمده با کمک آزمون تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین گروه کنترل و شاهد اختلاف معنی داری در ترجیح مکان خاصی وجود ندارد و همچنین بین گروه کنترل با گروه تجربی تیمار با زولپیدم نیز اختلاف معنی داری در ترجیح مکان خاصی وجود ندارد. اما بین گروه کنترل و گروه تیمار با مورفین اختلاف معنی داری در ترجیح مکان دریافت مورفین مشاهده گردید و بین گروه تیمار با زولپیدم با دوزهای حداقل و حداکثر+مورفین نسبت به گروه تیمار با مورفین به تنهایی کاهش معنی داری در ترجیح مکانی مشاهده شد. با توجه به یافته های پژوهش، به نظر می رسد که زولپیدم به عنوان آگونیست گیرنده های GABA از طریق مهار مسیرهای دوپامینرژیک باعث کاهش ترجیح مکان شرطی(CPP) القاء شده با مورفین می گردد
اختلال شخصیت وسواسی جبری
حوزههای تخصصی:
میزان شیوع افسردگی و تأثیر شناخت درمانی گروهی بر کاهش آن در بین دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
اثربخشی برنامه پرنده کوچولو بر بهبود سلامت عمومی مادران کودکان اتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از تحقیقات نشان داده اند که خانواده های کودکان اتستیک، به خصوص والدین آن ها با استرس شدیدی مـواجـه می شونـد و دچـار مشکلات روان شناختی می گردند. بنابراین به-کارگیری مداخلات درمانی که علاوه بر کودک والدین را نیز مد نظر دارند، شایان توجه است.یکی از این برنامه ها پرنده کوچولو است که در این تحقیق اثر آن بر سلامت عمومی مادران کودکان اتیستیک سنجیده شده است. تحقیق از نوع شبه آزمایشی است که در آن یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل مورد مطالعه قرار می گیرند. بدین-منظور 24 مادر کودک اتیستیک انتخاب شدند که در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند، شیوه نمونه گیری به صورت همتاسازی بود. مداخله روی گروه آزمایش اجرا و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. در هفته قبل از اجرای برنامه، در هفته شانزدهم (هفته اتمام برنامه) و یک ماه پس از اجرا پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) به دو گروه آزمایش و کنترل داده شد و در انتها نتایج دو گروه مقایسه گردید. داده های بدست آمده با روش آماری تحلیل واریانس با استفاده از اندازه های مکرر صورت گرفت. نتایج نشان دادند برنامه بر بهبود سلامت عمومی اثرگذار بوده است.
برنامه با تصحیح بازخوردها و ادراک هایی که والدین نسبت به رفتارهای دشوار فرزندشان داشته اند ، به افزایش توانایی مقابله در رویارویی با وظایف والدگری منجر شده و کاهش استرس والدینی و در نتیجه بهبود سلامت روان را به دنبال داشته است.
مقایسه کارکردهای اجرایی و توجه پایدار در دانشجویان دارای علایم وسواسی- اجباری، اسکیزوتایپی بالا و علایم همپوش با گروه بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارکردهای اجرایی و توجه پایدار در دانشجویان دارای علایم وسواسی- اجباری، اسکیزوتایپی بالا و علایم همپوش با گروه بهنجار صورت گرفت.
مواد و روش ها: این پژوهش به روش پس رویدادی (علی- مقایسه ای) بررسی دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه تبریز انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، 1570 نفر انتخاب شدند و پرسش نامه شخصیت اسکیزوتایپی و پرسش نامه بازنگری شده وسواسی- اجباری را تکمیل کردند. سپس در مرحله غربال گری به صورت تصادفی از بین افراد باقیمانده در هر گروه 35 نفر و در کل 140 نفر انتخاب شدند و آزمون رنگ- واژه استروپ، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین و آزمون عملکرد مداوم را اجرا کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی و ANOVA استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین کارکردهای اجرایی و توجه پایدار در گروه همپوش و اسکیزوتایپی بالا با گروه بهنجار تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 < P). اما بین گروه وسواسی- اجباری و گروه بهنجار به استثنای خطای ارتکاب در آزمون، عملکرد مداوم در بقیه شاخص ها تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0 < P).
نتیجه گیری: در گروه همپوش نقایص کارکردهای اجرایی و توجه پایدار، الگوی متفاوتی از گروه وسواسی- اجباری و اسکیزوتایپی بالا داشت و به نظر می رسد که این اختلال سیمای بالینی خاصی داشته باشد.
حافظه کاری واج شناختی در کودکان ناروان طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ناروان طبیعی، یکی از شایع ترین اختلالات گفتاری با پیچیدگی های فراوان در کودکان است. از فرضیه های مطرح برای علل این اختلال، نارساکنش وری حافظه کاری می باشد. این مطالعه به بررسی عملکرد حافظه کاری واج شناختی در این کودکان می پردازد تا بتوان از نتایج آن در درمان بهره مند شد.
روش: در این مطالعه علی- مقایسه ای، 30 پسر ناروان طبیعی 6-5 ساله و سالم با استفاده از آزمون های استاندارد فهرست یادآوری اعداد، یادآوری کلمات، و تکرار غیر واژه ارزیابی شدند. پس از محاسبه نمرات آزمودنیها در هر یک از 3 آزمون اجرا شده، به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و مقایسه میزان تفاوت مشاهده شده بین دو گروه، از آزمون t برای مقایسه گروه های مستقل و U من ویتنی استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که گروه پسران مبتلا به اختلال ناروان طبیعی در هر سه آزمون یادآوری اعداد، یادآوری کلمات و تکرار غیرواژه، به طور معناداری نسبت به گروه کنترل، نمرات پایین تری را کسب کردند.
نتیجه گیری: با در نظر گرفتن نتایج این مطالعه و مطالعات قبلی مبنی بر سلامت سایر شاخص ها اعم از حافظه کاری و لایه های زبانی در این کودکان، فرضیه های حرکتی و زبانی مربوط به لکنت و نیز فرض احتمالی مبنی بر تبدیل ناروان گویی بهنجار به لکنت، می توان گفت احتمالاً کودکان مبتلا به ناروان گویی بهنجار در برخی نواحی مغزی مربوط به پردازش های حرکتی گفتار که با مدار واج شناختی منطبق هستند، ضعف عملکرد دارند
ارزیابی «تحول روانی ‐ معنوی» در درمانگری مراجعان مذهبی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش این است که جایگاه«ارزیابی تحول روانی ‐ معنوی» در درمانگری مراجعان مذهبی را معلوم و ابزار سنجش آن را معرفی نماید و رابطه تحول روانی معنوی با سلامت روان را نیز بررسی کند.
به این منظور، معیارهای تشخیصی «تحول روانی ‐ معنوی»، تنظیم و برای سنجش آن، ابزاری عینی تدارک دیده شد. سپس برای مطالعه اولیه بر روی تعداد 324 نفر از دانشجویان مقطع لیسانس اجرا گردید. همزمان برای بررسی سلامت عمومی روانی از پرسشنامة ""GHQ"" و برای بررسی روایی ملاک از پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت استفاده شد.
نتایج نشان داد که پرسشنامه سنجش تحول روانی معنوی از اعتبار و روایی مطلوبی برخوردار است. همچنین رابطه مثبت معناداری بین سلامت روانی و مراحل تحول روانی معنوی به دست آمد.
استفاده از این ابزار برای مراجعان مذهبی به ارزیابی نسبتاً دقیق از نشانه های مربوط به «تحول روانی ‐ معنوی» منتهی شده و به تشخیص آسیب دیدگی روانی ‐ معنوی عمقی فرد، کمک می کند.
روش های مختلف بازی درمانی و کاربرد آن در درمان اختلالات رفتاری و هیجانی کودکان
حوزههای تخصصی:
بازی ابزاری برای ابراز نیازها، احساسات و افکار در کودکان می باشد. هدف از این نوشتار معرفی تکنیک های مختلف بازی درمانی برای استفاده های بالینی و معرفی ارزش درمانی بازی می باشد. در این مقاله به تبین ویژگی های عمده روش بازی درمانی در تکنیک های مختلف به قرار هدف، موارد مورد نیاز برای اجرا، روش اجرا، اهداف برنامه و گروه هدف هر تکنیک پرداخته شده است. همچنین فرایند اجرای یک دوره ی بازی درمانی در قالب پنج مرحله ی تشخیص، انتخاب روش بازی درمانی، برنامه ریزی برای درمان، اجرای برنامه درمان و ارزیابی فرایند درمان توضیح داده شده است. بازی کلمات احساسی، بادکنک خشم، بازی حرکت آهسته و بازی صندلی ها از جمله تکنیک های معرفی شده در این مقاله می باشد. لازم به توضیح است که متن این مقاله مبتنی بر نیاز های بالینی تنظیم شده است.
اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر کارکرد خانواده کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر کارکرد خانواده های کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی صورت گرفته است. روش پژوهش اندازه گیری مکرر (از نوع طرح تک آزمودنی) است. جامعه آماری شامل مادران دارای فرزند 12-4 ساله مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی می باشد که به بیمارستان رفیده مراجعه کرده اند. نمونه آماری شامل 14 مادر می شود که حاضر به شرکت در پـژوهش بـوده و بـا روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند.ابـزار پـژوهش، ابـزار سنحش خانـواده (FAD) می باشد. یافته های حاصل از پژوهش با استفاده از فرمول آماری تحلیل واریانس (انداره گیری مکرر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که در پایان دوره آموزش، کارکرد خانواده به طور معناداری بهبود یافته است. هم چنین پژوهش نشان داد که آموزش مدیریت والدین منجر به افزایش و بهبودی کارکرد خانواده در خانواده های کودکان مبتلا به ADHD شده است.
مقایسه الگوی تعاملات خانواده های دارای عضو وابسته به مواد و عادی و ارائه ی راهبردهای مداخله ی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطابق با رویکرد سیستمی، اعتیاد مرکز ثقل کارکرد خانواده های ناکارآمد است. در این مطالعه کارکرد خانواده های دارای عضو وابسته به مواد و عادی به منظور شناسایی الگوی تعاملات این گونه خانواده ها و ارائه راهبردهای مداخله ای مناسب، مورد مقایسه قرار گرفته است. روش: روش پژوهش علی- مقایسه ای است. جامعه پژوهش شامل خانواده های ساکن در مناطق غرب و شرق شهر تهران است که یکی از اعضای آن(فرزند خانواده) وابسته به مواد است و جهت درمان به مراکز درمان سرپایی اعتیاد در این مناطق مراجعه می کردند. 4 مرکز درمان سرپایی اعتیاد از مناطق غرب و شرق تهران بصورت تصادفی انتخاب شد. نمونه پژوهش شامل 50 نفر از مراجعه کنندگان به این مراکز بودند که واجد شرایط ورود به پژوهش بودند. 50 نفر نیز از افراد عادی، جهت مقایسه، با گروه اول همتا شدند. شرکت کنندگان به ابزار سنجش خانواده مک مستر (FAD) پاسخ دادند. داده های گردآوری شده، با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که کارکرد خانواده های دارای عضو وابسته به مواد و عادی در تمامی ابعاد بجز نقش در سطح خطای کمتر از 05/0 تفاوت معناداری دارند. همچنین نتایج نشان داد کارکرد خانواده افراد وابسته به مواد که میزان عود بالا و تاریخچه خانوادگی مثبت اعتیاد دارند ناکارآمدتر است این تفاوت با توجه به نوع ماده مصرفی معنادار نبود. نتیجه گیری: این مطالعه به متخصصان و درمانگران راهبردهای مداخله ای پیشگیرانه و الگوی درمانی متناسب با ویژگیهای خانواده های دارای فرزند وابسته به مواد را ارائه می کند.
بررسی اثربخشی افزودن فلووکسامین بر شدت علایم بالینی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: با توجه به شیوع زیاد اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر (irritable bowel syndrom یا IBS)، استفاده از داروهای مهارکننده اختصاصی بازجذب سروتونین (SSRI) در این بیماران توصیه می شود. هدف این مطالعه تعیین اثر داروی فلووکسامین بر شدت علایم IBS و کیفیت زندگی بیماران بود.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی دوسو کور است، که در کلینیک های گوارش الزهرا (س) و نور انجام شد. در این کارآزمایی افراد 50-20 سال با تشخیص سندرم روده تحریک پذیر، بر اساس معیارهای Rome III توسط متخصص گوارش در کلینیک های گوارش الزهرا (س) و خورشید، به طور متوالی انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفری تقسیم شدند. گروه اول با فلووکسامین و گروه دوم به عنوان گروه شاهد با دارونما تحت درمان قرار گرفتند. قبل از شروع مطالعه، ماه اول و ماه سوم برای بیماران هر دو گروه، پرسش نامه شدت علایم بالینی و پرسش نامه کیفیت زندگی تکمیل گردید. در نهایت کلیه داده ها به وسیله آزمون ANCOVA با انداره گیری مکرر مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: میانگین شدت علایم بالینی در گروه تحت درمان با فلووکسامین قبل از شروع مداخله 8/206 گزارش شد، ولی این میزان یک ماه پس از شروع مداخله 2/165 و سه ماه پس از شروع مداخله 5/137 نمره به دست آمد، که در مقایسه با زمان قبل از شروع مداخله مقادیر کمتری را نشان داد. هر چند در هر دو گروه میانگین نمره شدت علایم بالینی در ماه های اول و سوم پس از شروع مداخله نسبت به زمان قبل از شروع مداخله کاهش داشته است، اما از لحاظ آماری این کاهش تنها در گروه تحت درمان با فلووکسامین معنی دار بوده است (032/0= P). میانگین نمره کیفیت زندگی بیماران تحت درمان با فلووکسامین در زمان قبل از شروع مداخله 3/55، یک ماه پس از شروع مداخله 63 و سه ماه پس از شروع مداخله 1/68 بود، که در ماه های اول و سوم نسبت به زمان قبل از شروع مداخله افزایش داشته است، ولی این افزایش معنی دار نبود.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان می دهد که استفاده از داروی فلووکسامین در درمان بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر منجر به کاهش شدت علایم بالینی این بیماران می شود.
بررسی رابطه علایم مثبت و منفی با کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنیک مزمن بستری در بیمارستان سینای جونقان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اسکیزوفرنیا اختلال روان پزشکی مزمنی است که علایم مثبت و منفی در پیش آگهی آن نقش مهمی دارد و با کیفیت زندگی این بیماران مرتبط است. از این رو، این پژوهش با هدف تعیین رابطه علایم مثبت و منفی با کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنیک مزمن بستری در بیمارستان سینای جونقان انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی، نمونه پژوهش کلیه بیماران اسکیزوفرنیک مزمن بستری در بیمارستان سینای جونقان استان چهارمحال و بختیاری بود، که در مجموع شامل 62 بیمار اسکیزوفرن بود. گردآوری داده ها با کمک پرسش نامه عوامل فردی و اجتماعی، پرسش نامه کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرن و پرسش نامه علایم مثبت و منفی Anderson انجام شد. تمامی بیماران اسکیزوفرنیک بستری بیمارستان سینا (62 نفر) با پرسش نامه کیفیت زندگی، پرسش نامه علایم مثبت و منفی و پرسش نامه عوامل فردی و اجتماعی توسط روان شناس بررسی شدند. سپس اطلاعات با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی ضریب همبستگی Pearson مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: میانگین نمرات علایم منفی (57/32 ± 67/99)، علایم مثبت (5/19 ± 14/71) و کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنیک
06/13 ± 55/93 بوده است. همچنین ضریب همبستگی Pearson نشان داده است که علایم مثبت با کیفیت زندگی (48/0 = r،
001/0 ≥ P) و علایم منفی با کیفیت زندگی (38/0 = r، 01/0 ≥ P) رابطه معکوس معنی دار دارد. بدین صورت که با افزایش علایم مثبت و منفی، میانگین نمره کیفیت زندگی بیماران بالا می رود و میانگین نمره بیشتر به معنی داشتن مشکلات بیشتر در آن حیطه و کیفیت زندگی پایین تر است.
نتیجه گیری: با توجه به این که علایم مثبت و منفی باعث افت کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرن می شود، با کاهش و کنترل این دسته از علایم می توان تا حدودی کیفیت زندگی این بیماران را بهبود بخشید و زندگی بهتری برای آنان فراهم کرد. بنابراین توجه به علایم بیماران و درمان به موقع آنان از اهمیت خاصی برخوردار است.