فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۶۱ تا ۴٬۰۸۰ مورد از کل ۴٬۴۳۷ مورد.
بنیاد فضیلت در اندیشه اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
163 - 187
حوزههای تخصصی:
اسپینوزا فیلسوف عقلگرای سده هفدهم، قائل است که فلسفه و علم باید در جهت کمال انسان به کار گرفته شوند. از این جهت، همّ خود را صرف تدوین نظامی فکری می کند که غایت آن را سعادت می داند، سعادتی که مبتنی بر زیست فضیلت مندانه است. با توجه به این نظرگاه، در این مقاله در پی فهم حقیقت فضیلت و مبانی متافیزیکی و انسان شناختی آن در اندیشه اسپینوزا هستیم. این تحقیق مبتنی بر روش توصیفی - تحلیلی است و رویکرد فلسفی را در تبیین مسئله مورد نظر به کار می گیرد. به اختصار می توان گفت که اسپینوزا فهم خود از فضیلت را بر مبنای دیدگاه وحدت جوهر، این همانی جوهر/ خدا و قدرت نامتناهی، سنخیت علّی و معلولی، طبیعت گرایی، توازی ذهن و بدن و عقلگرایی قرار می دهد و با تلفیق وجوهی از فلسفه های اخلاق افلاطونی، ارسطویی، لذت گرا، فایده باور، رواقی و هابزی، در نهایت، فضیلت اعلی را معادل قدرت، فعالیت و عقلانیت می داند و شناخت عقلی خداوند و عشق عقلانی به او را، در اعلی مرتبه آن قرار می دهد. بر اساس چنین شناختی است که انسان از نظر عاطفی نیز بر انفعالات خویش فائق می آید و به ثبات می رسد.
قرآن و پلورالیزم دینى
Has Richard Rorty a moral philosophy?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
I try to show that Richard Rorty, although is not a moral philosopher like Kant, nerveless, has moral philosophy that must be taken seriously. Rorty was not engaged with moral philosophy in the systematic manner common among leading modern and contemporary moral philosophers. This paper has two parts: first part, in brief, is concerned with principles of his philosophy such as anti-essentialism, Darwinism, Freudism, and historicism. Second part which be long and detailed, considers many moral themes in Rorty's thought such as critique of Kantian morality, solidarity, moral progress, cruelty and concept of other, etc. Subsequently, I will try to answer the research question of the article namely, has Rorty a moral philosophy?
بازاندیشی در تقریرهای مختلف از راز تسبیح کائنات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
251 - 274
حوزههای تخصصی:
آیات و روایات بسیاری بر این مطلب دلالت دارند که هر آنچه در کائنات است، از ذوی العقول و غیر آن، تسبیح گوی خداوند متعال بوده و هستند. این ظهور یا تصریح، در تاریخ اندیشه اسلامی شرح و بسط های مختلفی را موجب شده است. عارفان، فیلسوفان و متکلمان و نیز مفسران و محدثان هر یک بر اساس مبانی و مشارب خاص خود، به تبیین این موضوع پرداخته اند. آنچه در این نوشتار می آید، نخست بیان اقسام مختلف نصوص دینی و سپس دسته بندی و ارائه هشت رویکرد و نظریه در تبیین آنهاست، به گونه ای که تا کنون در آثار موجود یافت نشده است. در پایان، تحلیل و نقد نظریات به همراه بررسی لوازم هر یک ارائه خواهد شد. نتیجه سخن آنکه، از حیث وجودشناختی سریان نوعی شعور و حیات در تمام مراتب هستی از یک سو و از حیث معرفت شناختی دلالت هر موجودی بر وجود و تنزیه خالقش از سوی دیگر، ما را به پذیرش تسبیح حقیقی کائنات -که مفاد قطعی آیات و روایات است- رهنمون می شود.
زندگینامه تفصیلی نیکولاس رشر
حوزههای تخصصی:
واقع نمایی احکام عقل عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
185 - 207
حوزههای تخصصی:
یکی از تقسیمات عقل، تقسیم به عقل عملی و نظری است، در معنای این دو اصطلاح اختلاف نظرهایی وجود دارد و فارغ از این اختلاف، مدرکات عقلی گاهی مربوط به هستی ها و گاهی مربوط به بایدها و حسن و قبح ها هستند، عقل با چه فرآیندی به این بایدها دست پیدا می کند؟ در پاسخ به این سؤال نظریاتی ارائه شده اند که عمده این نظریات را در سه دسته می توان قرار داد: 1. مشهور بودن احکام عملی؛ 2. اعتباری بودن؛ 3. واقع نما بودن. در این مقاله با تبیین هر سه دیدگاه، نظریه ضرورت بالقیاس إلی الغیر بودن احکام عقل عملی (که از نظریات واقع گرا به شمار می آید) پذیرفته شده است، در این نظریه بایدونبایدهای عقلی،إخبار از وجود ضرورت میان فعل و نتیجه آن هستند. تقریری که در این مقاله از این نظریه داده شده، پاسخگوی سه اشکال مطرح شده است: 1. نقض نظریه به باید نخستین؛ 2. تعلق بایدها به فعل در حال وجود و 3. مبتنی شدن این نظریه بر میل شخصی نه غرض عقلایی.
چیستی معنویت و سیر معناپذیری آن در غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
527 - 548
حوزههای تخصصی:
«معنویت» در روزگار نخست، به سنت های دینی منحصر بود. اما امروزه نه تنها در همه سنت های دینی و غیردینی به کار رفته، بلکه در برخی آیین ها، جوهره اصلی خود را در تقابل با دین تحصیل کرده است. بحث از معنویت در غرب، از دوران کهن به طور پراکنده در آثار فکری و هنری مطرح شد و در همه اَشکال آن یک فرآیند ارتباطی با عالم معنی و موجود متعالی مشاهده می شود که به تدریج قطب انسانی را متحول و او را به عالم غیرمادی نزدیک می کند. در این مقاله درصددیم تا به روش توصیفی تحلیلی ضمن تبیین سیر معناپذیری معنویت در غرب، به این سؤال پاسخ دهیم که چه تفاوت هایی بین معنویت مدرن غربی با معنویت دینی وجود دارد؟ و در جهت پاسخگویی به این سؤال به مفهوم شناسی اصطلاح معنویت از نگاه دانشمندان اسلامی و محققان غربی اشاره می کنیم و با ذکر سیر معناپذیری آن در غرب به تبیین فلسفی مفهوم معنویت می پردازیم و ابعاد و حیثیات هریک را شرح می دهیم و به این نتیجه رسیده ایم که معنویت با همه مقوّمات و پیش فرض هایش جدا از زندگی در این دنیا نیست و میان معنویت مدرن با معنویت دینی دو اختلاف اساسی هست: یکی در روش، و دیگری در منشأو بیشتر اشکال معنویت مدرن از مفاهیم ماهوی شهودی هستند.
ملاحظاتی در باب پلورالیسم
حوزههای تخصصی:
بررسی و نقد نظریه سوئینبرن درباره تجربه دینی
حوزههای تخصصی:
تجربه دینی یکی از مباحث مهم در فلسفه دین معاصر میباشد. مسألهای که توجه متفکرین را در این موضوع به خود جلب نموده، این است که آیا تجربههای دینی میتوانند اعتقاد افراد را به متعلَّق تجربههایشان توجیه نمایند یا خیر؟ ریچارد سوئینبرن معتقد است که با تمسک به اصل سادهباوری میتوان اعتبار تجربه دینی را برای شخص صاحب تجربه اثبات نمود. طبق این اصل اگر به نظر شخصی برسد که فلان شیء را دیدهاست، پس احتمالاً آن شیء در خارج تحقق دارد البته به شرط عدم تحقق پارهای از شرایط. وی به مدد اصل گواهی، اعتبار تجربه دینی را برای سایر افراد توجیه میکند، مگر آنکه آشکار شود که شخص ناقل دچار سوء فهم گردیده یا اغراق کرده یا دروغ میگوید.
نگارنده با تفکیک عقل به دو ساحت فلسفی و عرفی بر این باور است که نظریه سوئینبرن در ساحت عقل فلسفی غیرقابل دفاع است، ولی در ساحت عقل عرفی میتوان سخن او را پذیرفت.
نقد نظریه «الهیات فمینیستی در قرآن» از دیدگاه قرآن و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
631 - 653
حوزههای تخصصی:
رفعت حسن از مهم ترین روشنفکران اسلامی مقیم آمریکا و رهبر فمینیست های مسلمان است. او تحت تأثیر الهیات فمینیستی در مسیحیت، نظریه «الهیات فمینیستی در قرآن» را مطرح می کند. از نظر رفعت حسن، سه عامل الهیاتی در عالم اسلام و قرآن، سبب پیدایش و گسترش نگرش برتری مردان بر زنان شده است: تابعیت زن نسبت به مرد در آفرینش، فریفته شدن آدم توسط حوا در هبوط از بهشت عدن و آفریده شدن زن به جهت مرد. این گونه عوامل و نگرش، اصولاً در فضای تفسیری و حدیثی اهل سنت ارائه شده اند و مضامین احادیث مورد استناد او در روایات شیعی نفی می شود. با وجود این، حتی در فرض پذیرش مدعیات رفعت حسن، نتیجه این استدلال ها چنین می شود که زن و مرد در خلقت و آفرینش تفاوتی ندارند، هر دو توسط شیطان فریفته و از بهشت اخراج شده اند و هبوط کرده اند، بدون اینکه تفاوتی از این جهات میان آنها باشد. ولی مسئله این است که این نظریه، تساوی حقوقی - فقهی میان زن و مرد را اثبات نمی کند و قرآن احکام متفاوتی در این مورد و از جمله در ارث و قصاص بیان می کند.
ماهیت عرفان اجتماعی با تکیه بر مؤلفه انسان کامل از منظر امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
913 - 937
حوزههای تخصصی:
عرفان اجتماعی مولود طبیعی عرفان اسلامی – اهل بیتی و نیاز ضروری زمان و زمانه ما، به ویژه در تکوین و تکامل تمدن نوین اسلامی است. عرفان اجتماعی در معارف عرفانی مبتنی بر کتاب و سنت، نه تنها در برابر عرفان فردی نیست، بلکه سالک سفر اول سلوکی (سفر از خلق به حق) و سفر دوم سلوکی (سفر از حق در حق به حق) را به سفر سوم سلوکی (سفر از حق به خلق با حق) یکی پس از دیگری پشت سر می گذارد تا به سفر چهارم سلوکی (سفر در خلق به خلق با حق) نائل شود و در حقیقت، بعد از «استکمال وجودی»، مسئولیت «اکمال» و «تکمیل» خلق و دستگیری مردم را بر عهده می گیرد که در سه عنصر: 1. هدایت فکری؛ 2. تربیت اخلاقی - روحی و 3. عدالت اجتماعی امکان بیان و تبیین دارد که انسان کامل مکمل معصوم، در درجه اول و انسان متکامل در درجه دوم، مسئولیت یادشده را بر عهده می گیرند. بنابراین پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که عرفان اجتماعی با تکیه بر مؤلفه انسان کامل دارای چه ماهیتی و شأنی از منظر امام خمینی است؟ در این مقاله با روش نقلی – عقلی، چیستی عرفان اجتماعی را معطوف به جایگاه انسان کامل در هستی و شأن اجتماعی یا ولایت اجتماعی – سیاسی عارف ربانی، تحلیل و تعلیل کرده ایم.
درآمدی به فلسفه دین
The Ethics (Ethos) of History(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper provides a critical analysis of Heidegger’s brief remarks in his “Letter on Humanism” in which he links ethics to ethos and ultimately to our relation to time and history. Central to this analysis is the phrase of Heraclitus, ēthos anthrōpōi daimōn, from which Heidegger claims that human living (ethos) is inseparable from the event of appropriation (Ereignis) which generates our historical destiny. Through further analysis that draws from the work of Jean-Luc Nancy and Giorgio Agamben, it is shown just how Heraclitus’s phrase can be interpreted differently and thus presents us with an idea of human destiny that serves to qualify Heidegger’s claim.
جان هیک و اعتبار معرفت شناختی تجربه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
847 - 868
حوزههای تخصصی:
جان هیک فیلسوف نام آشنای معاصر با نظریه کثرت گرایی دینی شناخته شده است. اما ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که یکی از ارکان اصلی نظریه پلورالیستی هیک، تجربه دینی و نقشی است که این تجربه در اعتبار بخشیدن به باورهای دینی دارد. در واقع وی از کثرت در تجارب دینی به کثرت گرایی در باورهای دینی پل می زند. هیک برای نشان دادن اعتبار معرفتی تجربه دینی به اصولی تمسک جسته است همچون: پایه بودن باور به متعلق تجربه دینی، اصل اعتماد خطیر، اصل گواهی و اصل ثمرات معنوی و اخلاقی. در این نوشتار به بررسی و نقد این اصول می پردازیم. همچنین به تنوع و تکثر تجربه های دینی می پردازیم و نظر هیک را در این زمینه بررسی خواهیم کرد. در ضمن این نقد و بررسی، به تفصیل از مبانی معرفتی هیک درباره کثرت گرایی سخن خواهیم گفت. در پایان به این نتیجه می رسیم که گرچه توجه به آثار تجارب دینی شاید دلگرم کننده باشد، به هیچ وجه از دل آنها برهان خدشه ناپذیر منطقی به سبک براهین سنتی اثبات وجود خدا بیرون نمی آید.
تبیین و سنجش ادله معرفت شناختى منکران علم دینى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقوله علم دینى، بحثى مهم و پردامنه است و یکى از مباحث اصلى که در بحث علم دینى باید مورد توجه قرار گیرد، بررسى ادلّه و اشکالات معرفت شناختى مخالفان علم دینى است. بنابراین، با مراجعه به آثار مکتوب و با احصا و استقراى اولیه در این زمینه، درمى یابیم که مهم ترین استدلال هاى معرفت شناختى مخالفان علم دینى، عبارتند از: 1. عدم توجیه تولید علم دینى با تعریف معرفت به «باور صادق موجه»؛ 2. عدم امکان علم دینى در مراحل تحقیق علمى؛ 3. ملازم بودن نسبى گرایى علم با قول به علم دینى.
در نتیجه، با دقت و بررسى استدلال هاى آنها نشان داده مى شود که ادلّه مطرح شده در زمینه انکار علم دینى کافى نبوده برخى از آنها مدعیاتى بدون دلیل و برخلاف واقعیت هاى تاریخ علم است. برخى دیگر معلول نوعى مغالطه است. سرانجام، لوازم ناپذیرفتنى علم دینى، ادعایى صرف، مربوط به مرحله اجرایى تحقق علم دینى و برخاسته از عدم آشنایى با معارف اسلامى و قلمرو آموزه هاى دین اسلام است.
نظری اجمالی به فلسفه تاریخ و برداشتی منطقی از آن
حوزههای تخصصی: