فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۶۴۱ مورد.
مبانی تربیت
اسلام و خانواده: اقتصاد و رکن بقاء خانواده
منبع:
مکتب مام ۱۳۵۴ شماره ۷۲
حوزههای تخصصی:
بررسی نظریه خودگرایی اخلاقی براساس معیار عقلانیت: بحثی در فلسفه آموزش و پرورش اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه اخلاق با عقلانیت برای دست اندرکاران آموزش و پرورش و بخصوص آموزش و پرورش اخلاقی حائز اهمیت ویژه است. بر همین اساس لازم است نظریه های اخلاقی با رجوع به معیار عقلانیت مورد ارزیابی قرار گیرند، زیر فقط آن دسته از نظریه های اخلاقی می توانند مبنایی برای آموزش و پرورش اخلاقی دانسته شوند که اخلاق را امری عقلانی دانسته و گزاره های اخلاقی را واجد بار شناختی بدانند. در این نوشتار نظریه خودگرایی اخلاقی براساس معیار عقلانیت بررسی شده و با توضیح و تبیین تردیدها و ایرادهایی که در مورد عقلانی دانستن نظریه های خودگرا مطرح هستند، با بیان توجیهاتی منطقی درخصوص دفاع از عقلانیت این نظریه پیشنهادهایی برای رفع مشکلات و تردیدهای مطرح شده ارائه می گردد و نهایتابا طرح قرائتی از خودگرایی اخلاقی که نه در مقابل نوع گرایی بلکه مصداقی از آن است از عقلانیت نظریه خودگرایی اخلاقی حمایت می شود. بر این اساس، این نظریه اخلاقی می تواند مبنایی برای ساخت نظریه ها در باب آموزش و پرورش اخلاقی به حساب آید.
تبیین و ارزیابی رویکرد عقلانی به ترتیب دینی : قابلیتها و کاستیها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" یکی از رویکردهای اساسی در تربیت دینی – در میان رویکردهای مختلف – رویکرد عقلانی است. این پرسش همیشه پیش روی صاحبنظران حوزه تربیت و به ویژه تربیت دینی وجود داشته است که بهترین رویکرد به ترتیب دینی کدام است؟ رویکرد عقلانی به ترتیب دینی دارای موافقان و مخالفانی است که هر کدام ادله خاص خود را عرضه می کنند. مخالفان بر این باورند که تربیت دینی به اقتضای دینی بودن فعالیت مورد نظر، نمی تواند بر مبنایی استوار شود که به عقلانیت تاکید می کند؛ چرا که ملاک داوری از منظر عقل غیر از ملاک داوری در شرع است و این دو منظر، منتاقض نما هستند و نگاه عقلانی به تربیت دینی مانع فهم و پیشبرد اهداف این نوع تربیت است. موافقان البته بر این باورند که تربیت دینی بر مبنای عقل قابل استوار است، چرا که وجه عمده دین فعالیت دینی بر عقلانی بودن آن استوار و قابل توجیه است. این مقاله با طرح چالشهای مذکور و تحلیل ادله موافقان و مخالفان این رویکرد، به قابلیتها و کاستیهای این رویکرد درحوزه ورود به تربیت دینی می پردازد
"
ساختار معرفتی فلسفه های تعلیم و تربیت اسلامی: مبناگروی یا انسجام گروی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسشی که این مقاله حول آن تکوین یافته، آن است که چه نسبتی میان حوزه معرفتی فلسفه تعلیم و تربیت در اسلام با دو رویکرد معرفت شناسی برقرار است؟ دو نوع رویکرد موجود در ساختار معرفتی، هر یک با چالش هایی مواجه اند. مهم ترین چالش رویکرد انسجام گروی، چالش توجیه بیرونی است و چالش هایی چون دشواری حفظ روابط مبناگروانه از نظر تا عمل تربیتی، چند رگه بودن نظریه های تربیتی و جایگاه گزاره های مبتنی بر نص (آیات و روایات)، دشواریهای پیش روی رویکرد مبناگروانه اند. نگارندگان، ساختاری جدید را برای به کارگیری در این فلسفه ها پیشنهاد می دهند که از آن می توان به \""مبناگروی تعدیل یافته\"" یاد کرد. در این رویکرد، ساختار کلان فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی بر اساس ساختار مبناگرا و به صورت قیاسی تکوین می یابد، اما در مواضعی با شرایط خاص و به صورت موقت، انسجام گروی به طور خُرد به کار می رود. این شرایط خاص عبارت اند از: 1) قرار گرفتن در بخش سرشاخه های مرتبط با گزاره های علمی، 2) جایگاه هایی که امکان توجیه برون دینی وجود ندارد و 3) سرشاخه های معطوف به مسائل روز. در این حالت، با بهره گیری از ساختار انسجام گرا و به روشی کارکردی، گزاره ها توجیه می شوند. با این فرض، فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، ساختاری مبناگروانه خواهد یافت که در برخی مواضع محدود، حلقه هایی انسجام گرایانه در آن تکوین خواهد یافت. این حلقه های انسجام گرایانه به صورت انسجام گرایانه و نه استنتاجی، به کل ساختار مبناگروانه اتصال خواهند یافت و ساختار را بسط می دهند. سه نوع از این حلقه های انسجامی در سطح مبانی مامور تقویت توجیه، بسط مبانی و آزمون انسجام ساختارند و یک حلقه دیگر، مامور بسط دلالتهاست.