فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۴٬۴۴۹ مورد.
منبع:
نامه فلسفه ۱۳۷۶ شماره ۲
تأملاتی در باب شعر
منبع:
ارغنون ۱۳۷۳ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
دور هرمنوتیکى شلایر ماخر چیستى، کاربردها و نقدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دور هرمنوتیکى از مهم ترین مباحث هرمنوتیک شلایر ماخر به شمار مى آید. این دور داراى تعریف ها، تبیین ها و کاربردهاى گوناگونى در علوم مختلف است و در دیگر نحله هاى هرمنوتیکى نیز مطرح است. مخالفان این دور با مقایسه آن با دور منطقى، آن را دور باطل دانسته، لازمه آن را بازى اى بى پایان و منتهى به نسبى گرى قلمداد کرده اند. این در حالى است که این نقدها بیشتر متوجه دور هرمنوتیکى مطرح در هرمنوتیک فلسفى است، و دور شلایر ماخر از این اشکالات مبرّاست. راه حل نهایى شلایر ماخر براى حل عویصه دور هرمنوتیکى، شیوه حدس و شهود است. همچنین مى توان با استناد به شیوه حل معضلى شبیه دور هرمنوتیکى در فلسفه اسلامى، به پاسخ فیلسوفان مسلمان (نسبت علم حصولى به حضور و ابتناى علوم حصولى بر علم حضورى)، به امکان تعمیم این جواب براى دور هرمنوتیک شلایر ماخر استدلال نمود. مقاله حاضر درصدد است به بررسى و تبیین این مهم پرداخته و از طریق مطالعه اسنادى و با استمداد از روش تطبیقى مقایسه اى، به دیدگاه شلایر ماخر در این زمینه نزدیک گردد.
بررسی مسئله شر از دیدگاه لایب نیتس و سوئین برن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله شر یکی از مشکل ترین مسائل پیش روی اندیشه دینی است و هم اکنون بزرگترین دلیلی است که ملحدان برای انکار وجود خداوند به آن استناد می کنند. این مسأله ابراز می دارد که با وجود خدای قادر مطلق، عالم مطلق و خیر خواه مطلق، وجود شرور هیچ توجیهی نمی تواند داشته باشد. به دنبال این مسأله، پژوهش حاضر در پی آن است تا طبق دیدگاه دو فیلسوف مطرح، لایب نیتس و ریچارد سوئین برن، به مسأله شر بپردازد. این دو متفکر هر دو بر اساس عنایت و عدل الهی، درصدد ارائه راه حل هایی برای مسأله شر هستند و هر دو بر اساس اختیار انسان، نظام احسن الهی و فواید شرور به این مهم می پردازند. در این تحقیق به شرح دیدگاه های فیلسوفان مذکور می پردازیم و وجوه اشتراک و افتراق این دو را یاد آور می-شویم.
مطالعه تطبیقی در مورد کلی و جایگاه آن در منطق ارسطو ، فرفوریوس و ابن سینا
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر نگاهی اجمالی و کلی به ریشه های هستی شناسانه و ابداعات منطقی ارسطو، فرفوریوس و ابن سینا در حوزه کلیات است. ارسطو با نگاهی هستی شناسانه در رساله مقولات بررسی کلیات را بعنوان مقدمه ای بر منطق خود آورده است و این بدان جهت است که منطق و متافیزیک ارسطو غیرقابل تفکیک اند. به زعم وی مقولات اقسام وجود هستند و کلیات مراتب وجود در هر مقوله اند. فرفوریوس با تفسیری مختصر بر مقولات ب ه نام ایساغوجی و مطرح کردن کلیات خمس مقولات ارسطو را منطقی صرف می کند و در نهایت نشان می دهد که دیدگاه های هستی شناسانه افلاطون و ارسطو با هم سازگارند. به عبارتی هستی شناسی غیر افلاطونی ارسطو را در مقولات تغییر می دهد و مقولات را به منطق محدود می داند. از سوی دیگر بینش ابداعی ابن سینا دیدگاه های افلاطونی فرفوریوس، دیدگاه ارسطو و برخی آراء رواقی را در خود جمع می کند. یافته های این پژوهش حاصل بررسی تطبیقی دیدگاه های این سه فیلسوف است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که اختلاف دیدگاه این سه تن و نوآوری های آن ها در مسئله کلیات در اصل به جهت در نظر گرفتن مقسمی متفاوت برای مقولات می باشد. بطوریکه در نظر گرفتن وجود بعنوان مقسم مقولات در ارسطو موجب تفکیک ناپذیری منطق و هستی شناسی وی می شود. در فرفوریوس با در نظر گرفتن لفظ بعنوان مقسم مقولات این رساله، رساله ای منطقی می شود. سازگاری که ابن سینا بین دیدگاه های فرفوریوس، ارسطو و رواقیون برقرار می کند هم به جهت در نظر گفتن مفهوم بعنوان مقسم کلیات می باشد.
پیروان جدید کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از افول فلسفه ایده آلیستی هگل، علوم دقیقه یعنی علومی که با کمک علم ریاضی به پژوهش در اشیاء و امور طبیعی می پردازند، به سرعت توسعه یافتند. فلسفه کانت در اثر این توسعه دوباره مورد توجه متفکران قرار گرفت؛ زیرا او فقط شناخت علمی را شناخت حقیقی می دانست و شرایط امکان آن را مورد بررسی قرار داده بود. کانت درباره متافیزیک سؤال می کند که آیا اساساً متافیزیک ممکن است؟ در حالی که امکان علم را مسلم میداند و فقط شرایط امکان آن را بررسی می کند. متفکرانی که در سالهای دهه هشتاد قرن نوزدهم به فلسفه کانت روی آوردند تا به کمک آن پاسخی برای مسایل حل نشده علومطبیعی بیابند، به پیروان جدید کانت (نوکانتی) ملقب شدند.
نظریه ی دینی کارل بارث
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۷۳ شماره ۱۶
حوزههای تخصصی:
زیرساخت های قرائت پذیر انگاری دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۳
حوزههای تخصصی:
فلسفه ی آلمان و ماکس وبر
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۸۲ شماره ۴۹
حوزههای تخصصی:
پیشرفت در تاریخ
ارکان تلقی انسان از خود و تأثیر آن در رفتارهای اخلاقی او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلقی یا باور انسان از خود، نقشی اساسی در اصلاح رفتارها به ویژه در رفتارهای اخلاقی او ایفا میکند. این مقاله با پذیرش این اصل که تلقی انسان از خود مبتنی بر شناخت او از خویش است، به دنبال تبیین ارکان تلقی صحیح انسان از خویش بوده، دو اصل «اعتقاد به حرمت نفس انسان» و «اعتقاد به وجود ربطی و غیرمستقل» داشتن را به عنوان دو رکنِ تلقی صحیح خویش، معرفی میکند. این دو رکن تلقی از وجود خویش را مطابق با واقعیت او سامان بخشیده، انسان را به سوی اصلاح رفتارهایش سوق میدهد. البته بین حس حرمت نفس با رفتار اخلاقی، رابطه دوطرفه برقرار است. یعنی به هر میزان رفتارهای نیک انسان استمرار بیابد یا پسندیدهتر شود، بر حس حرمت نفس فاعل نسبت به خودش، افزوده میشود و افزایش یا استمرار حرمت نفس نیز افزایش یا استمرار رفتارهای نیک را به دنبال خواهد داشت.
تفسیر فرازمانی از ازلیت خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در فلسفه دین معاصر غربی، مبحث ازلیت خداوند است. ازلیت خداوند در فلسفه یونان و قرون وسطی، عمدتاً تفسیری فرازمانی داشت که بر اساس آن خداوند موجودی غیر زمان مند است و برای او درنظرگرفتن آغاز و انجام زمانی بی معناست. در نظر پاره ای از فیلسوفان عصر جدید، صفت ازلیت خداوند رنگ و بویی زمان مند می یابد و به این معنا تفسیر می شود که خدا در همه زمان ها بوده است و خواهد بود. با تأثیرگرفتن از این پیشینة تاریخی، ازلیت خداوند در فلسفه دین معاصر، دو تفسیر متفاوت داشته است که به زمانی گرایی (تفسیر زمان مند از ازلیت) و ازلی گرایی (تفسیر فرازمانی از ازلیت) معروف اند. به نظر می رسد که می توان با تأمل در سرشت زمان و لوازم آن و نیز ژرف کاوی در پاره ای از دیگر صفات خداوند، همچون تغییرناپذیری، ادله ای را بر ادله ازلی گرایی سامان داد. همچنین، ایرادات وارد بر این تفسیر، همچون ایراد عدم انسجام مفهومیِ «موجود غیر زمان مند» یا ایراد مبتنی بر زمان مندبودن همه رخدادها، قابل پاسخ گویی اند. با این حال، معقولیت ازلی گرایی در گرو امکان ارائه تفسیری معقول از ارتباط موجود فرازمان با جهان زمان مند است.
کالا شدن رسانه
تحلیل رئالیسم معرفتی از دیدگاه لری لائودن آیا رئالیسم معرفتی تبیین صحیحی از پیشرفت علم ارائه می دهد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهة 1970 میلادی میان رئالیست ها و پسارئالیست ها مناقشه ای حول محور دو پرسش مطرح بود؛ هدف معرفتی علم چیست و چگونه می توان پیشرفت یا توفیق علم را به بهترین نحو تبیین کرد؟ یکی از مهم ترین رویکردها نگرش رئالیسم متکی به صدق نظریه ها بود؛ پاسخ رئالیست ها بر مبنای رویکرد مطابقت با واقع تبیین می شد و تاریخ پیشرفت علم را دلیل این امر می دانستند. در مقابل، برخی نظیر لائودن دو مفهوم توفیق در علم و صدق را از یک دیگر متمایز می کردند؛ لائودن با بهره گیری از تاریخ فلسفة علم رئالیسم معرفتی را از دو نقطه آماج حمله قرار داد؛ اولاً از نظر او مفهوم صدق تقریبی یک نظریه یا پیش روی به سمت صدق دارای تعریفی روشن از جانب رئالیست ها نبود، ثانیاً ارتباط میان صدق تقریبی نظریه و پیشرفت علم به صراحت تبیین نشده است. در این نوشتار دو نقد بنیادین لائودن بر رئالیسم معرفتی تبیین و بررسی خواهد شد.