فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۸۲۱ تا ۹٬۸۴۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
رئالیسم جادویی از جریان های مهم ادبی در کشورهای درحال توسعه است که منتقدان در دو شاخة سبک های داستان نویسی یا مکتب های ادبی، ویژگی های آن را بررسی کرده اند. خاستگاه اصلی این گونة ادبی، امریکای لاتین است؛ با این حال، در زبان فارسی به دلیل شباهت های فرهنگی و اجتماعی، نمودهایی مشابه و گاه متمایز از این شیوة ادبی را می توان دید. از آنجا که در اغلب پژوهش های پیشین وجوه مشترک نمود رئالیسم جادویی در آثار نویسندگان ادب اقلیمی- روستاییِ فارسی و نویسندگان مشهور امریکای لاتین واکاوی شده است، در این مقاله به روش تطبیقی- مقایسه ای و با تأکید بر رویکرد مکتب امریکایی، نمودهای مشابه و متمایزِ این گونة ادبی در داستان ملکوتاز بهرام صادقی و «پیرمردی فرتوت با بال های عظیم» اثر مارکز بررسی و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد این دو داستان از نظر خاستگاه فرهنگیِ دوپاره و مؤلفه های مشترکی همچون نمودِ باورها و عقاید شگفت، استفاده از نمادها، و تقابل و آمیختگی سنت و مدرنیته، در محدودة رئالیسم جادویی قرار می گیرند؛ اما با توجه به تفاوت های فرعی، داستان های مارکز و بسیاری از نویسندگان امریکای لاتین از منظر دربرگرفتن مؤلفه های رئالیسم جادویی با واقعیت گرایی موجود در ادبیات روستایی ایران تناسب بیشتری دارند و ملکوتصادقی با درنظر گرفتن ساختارگرایی غالب، توجه به عناصر مدرن و نوع نگاه نویسنده به سنت ها، عمدتاً بازتابندة نوعی داستان واقع گرای جادویی است که می توان آن را رئالیسم جادویی شهری نامید.
تطبیق غزلی از مولانا با غزلی از سنایی براساس مؤلفه های مکتب سوررئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرچشمه بسیاری از اصول و روش های فکری و ادبی مولانا را باید در شعر سنایی جست؛ وجود برخی مؤلفه های سوررئالیستی در اشعار مولانا نیز می تواند از جمله این تأثیرپذیری ها باشد و می توان گفت که اندیشه های سوررئالیستی یا شبه سوررئالیستی، در اشعار هر دو شاعر، البته با شدت و ضعف، وجود دارد. در پژوهش حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی، دو غزل سوررئالیستی از سنایی و مولانا بررسی و وجوه اشتراک و افتراق آن دو در مؤلفه های سوررئالیستی نشان داده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که ویژگی هایی سوررئالیستی همچون ذهنیت مطلق، حذف دو عامل زمان و مکان، بیان امور شگفت انگیز، نگارش خودکار، مستی و سکر، تخیل و رؤیا، تجلی روحانی، اعتقاد به نامحرمی زبان، عشق و آزادی، در هر دو غزل وجود دارد. از جمله تفاوت های دو غزل، می توان به تفاوت در میزان نگارش خودکار، مستی و سکر بیشتر مولانا نسبت به سنایی و زبان تصویری تر و هیجان انگیزتر مولانا اشاره کرد؛ چنانکه شعله واری بیان سنایی در تصویر شمع و شعله واری بیان مولانا در خود آتش نمایان شده است.
سعدی منسوب به کیست، «سعد بن ابی بکر» یا «سعد بن زنگی»؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۹۶
155-176
حوزههای تخصصی:
این که سعدی منسوب به کدام «سعد» است هنوز به طور قطع معلوم نشده است. گروهی او را منسوب به «سعد بن زنگی» و گروهی او را منسوب به «سعد بن ابیبکر» دانستهاند. غالب محققان معاصر جزو گروه اخیرند. نوشتار حاضر به منظور تشخیص همین امر با استفاده از منابع مربوط و عمدتاً اثار سعدی به تحقیق در این مسیله پرداخته است. یافته های تحقیق به این شرح است: یک مورد از همنشینی سعدی با «سعد بن زنگی» و این که سعدی او را نصیحت کرده در اثار سعدی به دست امده که همین مورد به تنهایی انتساب سعدی به «سعد بن زنگی» را تایید و انتساب او به «سعد بن ابیبکر» را منتفی میسازد. همچنین شواهد گوناگونی از اثار سعدی استخراج گردیده دال بر این که سعدی سال ها قبل از بازگشت به شیراز و ملازمت درگاه «ابوبکر بن سعد» و پسرش «سعد بن ابی بکر» و سال ها قبل از سرودن بوستان و تصنیف گلستان، به «سعدی» معروف بوده و مردم او را به «سعدی» می شناخته اند. اینها نیز انتساب سعدی به «سعد بن ابی بکر» را منتفی می سازد. در این نوشتار رای و دلایل کسانی که معتقدند سعدی منسوب به «سعد بن ابیبکر» است نقد و تحلیل شده و نادرستی ان نشان داده شده است. می توان نتیجه گرفت سعدی که بر اساس مدارک و شواهد ارایه شده در این نوشتار منسوب به «سعد بن زنگی» است و دوران او را به خوبی درک کرده است نه در اوایل قرن هفتم بلکه در سه دهه اخر قرن ششم متولد شده است. معلوم شدن زمان حدودی تولد سعدی، برخی ابهامات موجود در نوشته هایش را روشن می کند.
بررسی و تحلیل کلان نمادهای تقابل ساز در مثنوی و غزلیات شمس مورد مطالعه: کلان نمادهای «شیر» و «خورشید»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختارگرایان منطق ذهن و زبان انسان را بر پایه ساختاری دوقطبی تعریف می کنند که بین دو سوی آن رابطه تقابلی حاکم است. منتقد ساختارگرا با تکیه بر این ایده محوری که میان کلیت متن و اجزای آن رابطه ای تنگاتنگ برقرار است، تقابل های خرد متن را جست وجو می کند تا با درک آن ها به تقابل کلان تر دست یابد و بتواند دلالت ضمنی اثر را توضیح دهد. در پژوهش حاضر، تقابل های مثنوی و غزلیات شمس بررسی و تحلیل می شود. روش پژوهش بر سه مرحله استوار است: 1. تحدید حوزه معنایی تقابل ها با تأکید بر کلان نمادها در مثنوی غزلیات شمس؛ 2. استخراج تقابل هایی که با کلان نمادهای شیر و خورشید ساخته شده اند؛ 3. فهم رابطه دوسویه تقابل ها؛ 4. تحلیل معنا و شیوه بیان تقابل های به دست آمده. مطابق نتایج، در بیشتر موارد، رابطه های طبیعی و منطقی تقابل ها در مثنوی و غزلیات شمس مشترک است. 1. هنجارشکنی در روابط تقابلی، گاهی در مثنوی بیشتر است و گاهی در غزلیات شمس. در این میان، بسامد و تنوع هنجارشکنی در رابطه تقابل های غزلیات چشمگیرتر است؛ 2. در برخی موارد، هنجار و هنجارشکنی در رابطه تقابلی دوگانه ها میان مثنوی و غزلیات شمس، مشابه و مشترک است؛ 3. در مواردی اندک نیز تقابل ها فقط در یکی از دو متن مورد مطالعه پردازش شده اند.
تحلیل شیوه های گیراسازی زبان در مقالات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نثر خلق ر می تون دست یبی به حدکثر کریی زبن نوشتر ز طریق جبه جیی رکن جمله، به ویژه فعل، و همهنگی زبن ب نحوه وقوع وقعیت ذهنی و خرجی دنست که مروزه در جهن طرفدرن بسیر درد و در برخی دنشگه ه رشته و گریشی به همین نم وجود درد. در متون منثور فرسی نوشته هیی ر می تون دید که ب هوشیری عمیق نویسنده و چیرگی بی منندش بر زبن، و نیز رعیت قوعد ین شیوه نگرش به نثر خلق دست یفته ند. یکی ز مهم ترین نه، مجموعه نوشته هیی ست که مروزه به نم مقلت شمس تبریزی مشهور و منتشر گشته ست. دقت در نحوه کربرد رکن جمله ه و جبه جیی نه در موضع مختلف و توجه به بسمد وقوع ین جبه جیی ه و همچنین شیوه ستفده شمس ز شگردهی بینی کلم، بسیری ز موضع مقلت ر نمونه علی نثر خلق در زبن فرسی می سزد. هدف ین مقله ریه تعریفی ز نثر خلق و نمیش قوعد و مصدیق ن در مقلت شمس و تقویت و کریی بیشتر ن در زبن و دب فرسی ست. دقت در ین شیوه خص نثر نشن می دهد که شمس تبریزی ز طریق فریند تجسیم، تصویرسزی و دیدری سختن کلم، همهنگی وقعیت کلمی ب وقعیت خرجی، ستفده فرون ز فعل، بزی هی هنری ب متمم ه و جبه جیی رکن، قدرتی فوق لعده به نثر فرسی بخشیده ست.
تحلیل خویشکاری و شخصیت پردازی قصّه حضرت عیسی (ع) در ترجمه تفسیر طبری بر اساس نظریه ولادیمیر پراپ
حوزههای تخصصی:
قصّه در عرصه فرهنگ و انتقال مفاهیم انسانی قدمتی کهن دارد. این نوع ادبی سازگارترین فرم کلامی با ذهن بشر است که دارای نفوذی دو چندان بوده و به همین روی اغلب کتب آسمانی پیام خویش را در قالب قصّه بیان داشته اند. از آنجایی که قصّه های قرآن دارای ملاک ها و مؤلّفه های فنّی قصّه های امروزی است، راه را برای مقایسه و تحلیل نظریه های انتقادی جدید باز گذاشته است. یکی از این راه ها، بررسی قصّه ها بر پایه کنش شخصیّت ها و خویشکاری آن ها از دیدگاه ولادیمیر پراپ است. نوشته حاضر با بهره گرفتن از نظریه پراپ و بر اساس روش توصیفی- تحلیلی به بررسی خویشکاری و شخصیت های قصّه حضرت عیسی (ع) در ترجمه تفسیر طبری می پردازد. برای وصول به نتیجه ای بهتر قصّه به سه بخش تقسیم شده است و شخصیت ها، خویشکاری ها و حرکت ها در هر بخش مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرند. یافته ها نشان می دهد که این قصّه با الگویی که پراپ از قصّه های پریان ارائه می دهد با مقداری جابجایی در خویشکاری شخصیّت های قصّه هماهنگ است؛ زیرا که از سی و یک خویشکاری قصّه های پریان، بیست و یک خویشکاری در بین پنج شخصیّت موجود در قصّه موجود است. همچنین حرکت های اول و دوم از حرکت های ششگانه پراپ در این قصه دیده می شود.
کارکرد تفاوت واژگان قرآنی درساخت ها و سبک های همانند مطالعه موردی: بررسی دیدگاه های دکتر محمد داود محمد
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تفاوت های واژگان قرآنی درساخت ها و سبک های همانند به همراه بیان کارکردهای این واژگان در آیات الهی است. در این پژوهش اثبات این مسأله می شود که چگونه واژگان قرآنی در حوزه ساخت ، معنا وسبک های همانند؛ همراه با تفاوت هایی که دارند، در قرآن کریم با بلاغت وفصاحت کامل بیان شده است؟ و چگونه می توان معنای آن ها را با وجود این تفاوت ها یا تشابه های ظاهری بدون خللی در فصاحت و بلاغت آیات قرآنی باز یافت؟ پژوهنده در این مقاله با اشاره به کاربرد این ساخت ها و تحلیل بافت های گوناگون سبک های همانند در ترسیم معنای واژگان قرآنی، به مقایسه آیات کریمه و معنای خاص این آیات الهی و دسته بندی آن ها در بافت ها و کارکرد های خاص آن، به عنوان مولّفه های مؤثّر در شناخت مفاهیم قرآن کریم می پردازد. در این مقاله با روش تحلیل یافته ها و بیان شواهد آیات الهی و مقایسه شباهت ها و تفاوت های آن ها ، مؤلّفه های معنایی تمایز بخش میان دلالت دو یا چند واژه مشابه و کاربرد آن ها را با رویکرد زبان شناختی نوین در تعیین نشانه های بارز میان دلالت واژگان هم معنا ، خواهیم پرداخت.
نقد تطبیقی «فضای تعلیق» در آثار آنتونن آرتو و سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
203 - 216
حوزههای تخصصی:
این تصوّر که مضامین « خلأ» نزد آنتونن آرتو و «هیچستان» نزد سهراب سپهری به معنای نیستی باشند بیش از حد ساده انگارانه و کاملاً خلاف واقع است. در حقیقت خلأ مورد نظر آنها لامکان و لازمانی است پر از امکان هستی، فضایی که در آن «قطعیتِ موجود» جای خود را به «امکانِ وجود» می دهد. همان فضایی که در فلسفه پدیده شناسی پس از عمل اپوخه به دست می آید و مطلقاً هر قضاوتی درباره وجود زمانی- مکانی را به حالت تعلیق درمی آورد تا امکان رویارویی اصیل ذهن با ماهیت پدیده ها فراهم آید. اما آرتو دچار روان نژندی است، دال بنیادین «نامِ پدر» که به اعتقاد لکان ساختار ذهنی هر سوژه بر آن استوار است در ذهن او به وجود نیامده و جای خود را به خلائی پر رمز و راز داده است. پس آرتو محکوم به تجربه ناگزیرِ خلأ است درحالیکه سپهری هیچستان را اختیار می کند.
بررسی تطبیقی تصویر حیوانات در اشعار کودک و نوجوان تد هیوز و عباس یمینی شریف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
311 - 336
حوزههای تخصصی:
امروزه ادبیات کودک و نوجوان با توجه به مفهوم کودکی، در مطالعات علوم انسانی جایگاهی ویژه یافته است. شعر کودک نیز یکی از شاخه های این گونه از ادبیات است. بررسی این اشعار می تواند برای شاعران کودک و نوجوان راهگشا باشد و به پیشرفت کیفی این ژانر ارزشمند کمک کند. موضوع این مقاله بررسی اشعار کودک و نوجوان تد هیوز و عباس یمینی شریف است. دلیل انتخاب این شاعران مشابهت هایی است که در زمینه استفاده از مضامین طبیعت گرایانه، بخصوص به کارگیری شخصیت حیوانات، در آثارشان دیده می شود. این پژوهش دو بخش دارد: بخش نظری که بر آراء نظریه پردازان مکتب امریکاییِ ادبیات تطبیقی تکیه دارد و بخش کاربردی که شامل تحلیل اشعار تد هیوز و عباس یمینی شریف و ذکر شواهد است. از آنجا که در مکتب امریکایی، صرفِ وجود شباهت می تواند زمینه یک پژوهش تطبیقی باشد و همچنین ادبیات تطبیقیِ امریکایی نوعی مطالعات فرهنگی است، هدف اصلی این پژوهش نیز، شناخت شباهت ها و تفاوت ها و دستیابی به چشم اندازی از شعر کودک و نوجوان بخصوص با موضوع حیوانات، در دو کشور ایران و انگلستان است.
تأثیر کتاب مقدس بر اشعار منوچهر آتشی
حوزههای تخصصی:
منوچهر آتشی (1310-1384) یکی از شاعران بزرگ نوپرداز معاصر است که در اشعار خود فراوان از آرایه ی تلمیح استفاده کرده است. تنوع و فراوانی تلمیحات در شعر آتشی مبیّن پشتوانه قوی و معلومات سرشار اوست تا جایی که می توان تلمیح را یکی از ویژگی های بارز سبکی او به شمار آورد. هرچند خاستگاه تلمیحات آتشی در مجموعه های نخستین اغلب عناصر بومی و اقلیمی جنوب ایران (به ویژه بوشهر زادگاه شاعر) است ولی او به تدریج از این فضا فاصله می گیرد و از منابع بیشتر و متنوع تری برای تلمیحات اشعار خود استفاده می کند. یکی از این منابع به ویژه در مجموعه اشعار پایانی، کتاب مقدس عهد عتیق (تورات) و عهد جدید (انجیل) است. در این مقاله که به روش کتابخانه ای، اسنادی و تحلیل محتوا انجام شده است سعی شده است مهم ترین موارد بازتاب تورات و انجیل در اشعار منوچهر آتشی مشخص و تحلیل گردد.
صور خیال در معلقه امرؤالقیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایوان مدائن در ترازوی ارتباط، بررسی و تحلیل قصیده «ایوان مدائن» براساس نظریه ارتباطی یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل قیاسی قهرمان در رمان صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز و اهل غرق منیرو روانی پور
حوزههای تخصصی:
«شخصیت های قهرمان» از عناصر کلیدی هر گونه ی داستانی به شمار می روند که با رفتار، گفتار و پندار خود کنش های داستان را پدید می آورند. در «رئالیسم جادویی» شخصیت های قهرمان ویژگی-های منحصر به فرد این گونه ی داستانی را به خوبی در خود بازتاب داده اند. بدین روی در رمان«صد سال تنهایی» اثر گابریل گارسیا مارکز به عنوان شاهکار این سبک و رمان «اهل غرق» اثر منیرو روانی پور به عنوان یکی از برجسته ترین رمان های رئالیسم جادویی در ایران، قهرمانان ، مهم ترین مؤلفه ی این سبک یعنی درهم آمیختگی واقعیت تاریخی و اجتماعی با افسانه ها، باورها و آداب بومی و قومی را در خود نشان داده اند. علاوه بر این، ویژگی های دیگری در وجود این شخصیت ها یافت می شود که دراین جستار با شیوه ی تطبیقی، نگارندگان دوازده مولفه ی آنها را بدین شرح مورد بررسی قرار داده اند:کوچ و جابجایی قهرمانان، نقش رهبریّت در بین قهرمانان ، قدرت پیش گویی در قهرمانان، توالید و تناسل جادویی بعضی شخصیّت ها و قهرمانان، نقش شخصیّت های بیگانه در آگاهی قهرمانان از جهان بیرون، جدال و کشمکش بین قهرمانان، عشق، هوس، نفرت از عشق و هوس در بین قهرمانان، تبعات حاصل عذاب وجدان از مرگ قهرمانان، بیزاری از صنعت و تکنولوژی و پای بندی به حریم سنتی خانواده در بین قهرمانان، روحیه مبارزه طلبی و آزادی خواهی در بین قهرمانان، تجلّی شخصیّت ها در یکدیگر در نسل های متوالی، تراژدی در مرگ قهرمانان. با تحلیل تطبیقی این ویژگی های مشابه می توان بازتاب چهارچوب و سبک نویسندگی مارکز در صد سال تنهایی را بر قلم روانی پور در اهل غرق آشکار کرد.
عناصر گروتسک در داستان های محمد شیرزاد در اسکندرنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح گروتسک از نیمه قرن شانزدهم در ادبیات اروپا مطرح شد. اگرچه زمینه های تعریف این اصطلاح پیش تر از این قرن به وجود آمده بود؛ اما ورود این اصطلاح در قرن هجدهم در ادبیات اروپا به عنوان مقوله ای زیبایی شناسی، هم زمان با ورود آن به مباحث فلسفی هنر بود. کایزر در قرن نوزدهم آن را برای نخستین بار به رسمیت شناخت و ماهیتش را تجلی این دنیای پریشان و از خود بیگانه دانست. در تعریف گروتسک موارد زیادی گفته شده است، ازجمله هر چیز که عجیب و غریب باشد. این چیز می تواند انسان یا حیوان، فضا و یا موقعیتی حیرت انگیز، عجیب و نفرت انگیز باشد. به طور کلی هر چیز که حاوی سه خصلت عجیب، نفرت انگیز و در عین حال خنده آور باشد، مشمول گروتسک است. نگارندگان در این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای - اسنادی، ضمن آوردن تعاریفی از این اصطلاح، این عناصر را در داستان های «محمد شیرزاد»، یکی از سرداران اسکندر مقدونی، در بخش پایانی کتاب اسکندرنامه بررسی کرده اند. این داستان-ها همانند دیگر داستان های این کتاب سرشار از این گونه عناصرند که به چهار دسته انسانی، حیوانی، فضای گروتسک و عناصر زبانی تقسیم شده اند. این موضوع نشان می دهد داستان های عامه نیز، مانند دیگر داستان ها می توانند بستر مناسبی برای مطرح کردن این نظریه باشند.
تبیین دلایل وقفه در سرودن مثنوی از زبان مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بحث برانگیزترین بخش های مثنویکه همواره دیدگاه های متفاوتی در تأویل و تفسیر آن مطرح شده است، ابیات نخستین دفتر دوم آن است. در این ابیات، مولوی به صورت ضمنی و غیرصریح، درباره علت ایجاد وقفه در سیر سرودن مثنویسخن می گوید؛ البته شارحان مثنوینیز در تفسیر و شرح این ابیات و توجیه این تأخیر، مطالب گوناگون و مختلفی بیان کرده اند. در این پژوهش، با نگاهی متفاوت و با اندکی تأمل در مفاهیم دیباچه های منثور مثنویو مقایسة آن با مضامین ابیات پایانیِ دفتر اول، نخستین ابیات پیش گفتار دفتر دوم، و ابیات آغازین دفتر سوم، مطالب جدیدی دربارة سبب تأخیر در سرودن این دفاتر به دست داده می شود. براساس نتایج این تحقیق و نشانه هایی که در ویژگی های ظاهر و غیرظاهر کلام در ابیات پایانی دفتر اول و در دیباچه و پیش گفتار آغاز دفتر دوم دیدهمی شود، این تأخیر از سویی متأثر از احوال متکلم است و از سوی دیگر، احوال مخاطبان و شرایط بافت موقعیتی عامل آن به شمارمی آید. با توجه به اینکه نتایج این پژوهش براساس روش تفسیر متن به خود آن متن بنا نهاده شدهاست، مطالب آن در توجیه فترت بین دو دفتر نخستین این منظومه و تأخیر در آغاز دفتر سوم به صواب نزدیک تر و با افکار مولوی منطبق تر است.
جامعه شناسی و روان شناسی جنگ در ترجمة تاریخ یمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی و روان شناسی جنگ، از عرصه های جدید پژوهشی است که اثرهای ناپسند جنگ را بر جوامع بررسی می کند. محقّقان و پژوهشگران، کمتر در این باره سخن گفته اند. این موضوع در این جستار با استفاده از کتاب ترجمة تاریخ یمینی، نوشته ابوالشرف ناصح بن ظفر جرفادقانی در سال 603 هجری، توصیف و تحلیل شده است. این اثر ترجمة تاریخ عتبیاز ابونصر محمّد بن عبدالجبّار عتبی در سال 427 هجری است. مشاهده درد و رنج بسیار مردم، نابودی منابع انسانی، مادی و معنوی جوامع، ایجاد مشکلات و سختی های برخاسته از جنگ و اجبار آنها بر مردم، پژوهشگران را بر آن داشت تا در این باره بررسی و تحقیق کنند. علت های شروع جنگ در عصر غزنویان برپایة نتایج این تحقیق و از دیدگاه جامعه شناسی عبارت است از: کسب قدرت، غیرت، طمع، تلافی کردن، خشم و نفرت، غارت، مسائل دینی و مذهبی. هم چنین از اثرات اجتماعی جنگ ها به تغییر و تحوّل در جمعیت و اقتصاد و آشکارشدن ارزش ها می توان اشاره کرد. جنگ از دیدگاه روان شناسی به اختلال روانی، استرس، اضطراب و ترس، نفرت، سوءظن و حسادت، مکر، اسارت و گاهی حتی مرگ نیز می انجامید. دنیا همیشه میدان جنگ بوده است و خواهد بود؛ البته به وسیلة مطالعه و انس با آثار بزرگان علمی و فرهنگی، چگونگی رفتار در رویارویی با حوادث زمان را می توان فراگرفت و موانعی بر سر راه غارتگران و چپاولگران قرار داد. برای این پژوهش از منابع علمی تاریخی و ادبی و روایی بهره گرفته شد. این جستار با روش فیش برداری و بیان مطلب به صورت مستقیم و سپس تحلیل آن به انجام رسید.