فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۸۱ تا ۳٬۱۰۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
71 - 83
حوزههای تخصصی:
محلات جدید به عنوان یکی از روشهای توسعه شهری در حوزه تامین نیازهای مسکونی در ایران همواره در حال شکل گیری و احداث هستند. برنامه ریزی و طراحی اینگونه محلات می توانند در صورت ارایه و رعایت ضوابط و مقررات موثر بر سازمان کالبدی محله، تاثیر خویش را در ساکنان آن داشته باشند. مسئله اصلی تحقیق حاضر اینست که محلات جدید به عنوان یکی از روشهای توسعه شهری در حوزه تامین نیازهای مسکونی در ایران همواره در حال شکل گیری و احداث هستند، از این رو هدف تحقیق اینست که تاثیر ضوابط و مقررات بر سازمان کالبدی محلات شهری سنجیده و ارزیابی شود. روش تحقیق حاضر بر مبنای تلفیقی یعتی کمی- کیفی می باشد، این بدان معناست که در مطالعه کمی از روش پرسشنامه استفاده گردیده و در روش کیفی از روش مشاهدات میدانی استفاده شده است. جهتبررسیسوالات، گردآوریاطلاعاتبه کمکپرسشنامهمشتملبر 15 شاخص و 79گویهدرطیف لیکرت صورتپذیرفت. حجم نمونه آماریبرایمحدودهآماری مورد نظرمعادل 760 نفر میباشد. ارزیابیصحتودقتفرضیههاییادشدهبهکمک مدل معادلاتساختاری (SEM) درنرمافزار SPSSارزیابیشدهاند. از نتایج تحقیق اینگونه برمی آید که متخصصان مطلوب ترین شاخص را ضوابط و مقررات نماسازی با میانگین (9.45) انتخاب کرده و پس از آن ضوابط و مقررات سایه اندازی، استقرار بنا و مشرفیت (8.65) و ضوابط و مقررات سطح زیربنا (7.71) قرار دارد. نامطلوب ترین شاخص از نظر ایشان نیز ضوابط و مقررات مجموعه سازی با (2.98) می باشد. این بدان معناست که ضوابط و مقررات شهر جدید سهند به صورت معنایی و عملکردی تنظیم گردیده است.
تحلیلی بر جایگاه سرمایه های اجتماعی در بازآفرینی بافت فرسوده تاریخی محله امامزاده یحیی با بکارگیری معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
49 - 63
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات اساسی در فرایند بازآفرینی بافتهای فرسوده شهرهای امروز، عدم توجه به اعمال مفهوم سرمایه اجتماعی بعنوان یکی از پتانسیلهای محله است.اهمیت سرمایه اجتماعی در فرآیند بازآفرینی از آن جهت محسوس است که مداخله در بافتهای فرسوده در بیشتر موارد در ظرف مکانی محله انجام میشود، اما این عنصر معمولا مغفول باقی میماند.هدف این پژوهش تدوین چارچوبی است که علاوه بر معرفی شاخص های سرمایه اجتماعی دخیل در بازآفرینی بافتهای فرسوده و سنجه های مرتبط، آنها را در موقعیت بومی ایران و محله تاریخی امامزاده یحیی مورد سنجش قرار دهد.روش تحقیق مقاله حاضر، روش کمی و با استفاده از راهبردهای استدلال منطقی، تطبیقی و همبستگی است. نوع پژوهش از لحاظ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و میدانی (پیمایشی) است و از مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل برای تحلیل اطلاعات استفاده شده است.پس از تکمیل مطالعات نظری با استفاده از مشاهده مستقیم و مصاحبه، کارائی سنجه ها در محله امامزاده یحیی به کمک سوالات پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته است.یافته های تحقیق حاکی از آن است که شاخصهای اعتماد و هنجارها و ارزشهای اجتماعی به عنوان متغیرهای وابسته مشارکت،در بازآفرینی این محله موثر و انسجام اجتماعی بلاتاثیر بوده و سرمایه اجتماعی در محله امامزاده یحیی با شدت تاثیر0.93بر بازآفرینی موثر است.در انتها پیشنهاداتی در جهت ارتقاء تحقق اهداف بازآفرینی بوسیله سرمایه اجتماعی بیان شده است.
گونه شناسی نظام مدیریت شهری در ایران، روند تحولات و چشم انداز اصلاحات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیش از یکصد سال از شکل گیری و استقرار نظام مدرن مدیریت محلی/ شهری در ایران می گذرد. در طول این مدت، نظام مدیریت شهری تحولات مهمی را از نظر رهبری سیاسی و اجرایی در سطح محلی از سر گذرانده است. هدف این مقاله، بررسی گونه شناختی نظام مدیریت شهری در ایران و تغییرات آن با رویکرد نهادگرایی تاریخی و کنشگرمدار است. مطابق با این رویکرد، سه دوره اصلی در تاسیس و تحول نظام مدیریت محلی در ایران قابل تشخیص است. در هر یک از این دوره ها اشکال مختلفی از توزیع قدرت میان سطوح مرکزی و محلی حکومت از یک سو و همچنین روابط میان ارکان قانون گذاری و اجرایی مشاهده می شود. تحلیل روابط میان کنشگران اصلی قدرت در سطوح مرکزی و محلی نشان دهنده ویژگی های عمومی نظام مدیریت محلی در هر دوره است. نتایج بررسی نشان می دهد نظام مدیریت شهری در ایران از منظر گونه شناسی نهادگرایانه به مدل صلاحیت دوتایی، مدل تقلیل یافته وظایف یکدست و مدل اختلاط گرا شبیه است. همچنین تحلیل ساختار و روابط قدرت حاکی از ثبات نسبی در روابط افقی و نوسان فراوان در روابط عمودی قدرت، مداخله گسترده دولت مرکزی در امور محلی و فقدان عزم سیاسی در تمرکززدایی قدرت در اداره امور محلی است.
رویکردی تحلیلی بر کیفیت نور طبیعی در فضای گنبدخانه مسجد سپهسالار (مدرسه شهید مطهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
245-256
حوزههای تخصصی:
نور ﻃﺒﯿﻌﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻨﺒﻊ ﺗﺎﻣﯿﻦﮐﻨﻨﺪه روﺷﻨﺎیﯽ در ﺑﻨﺎی ﺗﺎریﺨﯽ ﺑﻮده اﺳﺖ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ در ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﻓﻀﺎی داﺧﻠﯽ ﺑﻨﺎ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺑﻪﺳﺰایﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﻌﻤﺎران ایﺮاﻧﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺴﺘﻨﺪ ﻧﻮر را ﺑﺎ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪی ﺧﻮد ﺑﻪ داﺧﻞ ﺑﻨﺎ ﻫﺪایﺖ ﮐﻨﻨﺪ و ﺑﺪیﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺑﺎ ایﺠﺎد ﻓﻀﺎیﯽ از ﻧﻮر و ﺗﺎریﮑﯽ، ﻓﻀﺎی یﮑﭙﺎرﭼﻪای را ﺑﺪون اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﺼﺎﻟﺢ و ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺟﺪاﮐﻨﻨﺪه، ﺑﻪ ﺑﺨﺶﻫﺎی ﻣﺠﺰا ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﻨﻨﺪ. ﺳﺌﻮال اﺻﻠﯽ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ایﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻮر ﺧﻮرﺷﯿﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ در ﻓﻀﺎی ﮔﻨﺒﺪﺧﺎﻧﻪ ﺟﻨﻮﺑﯽ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﺎ ایﺠﺎد ﺳﺎیﻪ و روﺷﻦ و ﺗﺎریﮑﯽ، ﻓﻀﺎﺳﺎزی ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﻧﻘﺶ ﻧﻮر در ایﺠﺎد ﺣﺲ ﻗﺪاﺳﺖ ﻣﺤﺮاب اﺻﻠﯽ ﭼﯿﺴﺖ؟. ﺑﻪ ایﻦ ﻣﻨﻈﻮر ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از اﺑﺰارﻫﺎی ﻧﻮرﺳﻨﺠﯽ، ﻧﻮر ﻓﻀﺎی ﺷﺒﺴﺘﺎن و ﻣﺤﺮاب ﺟﻨﻮﺑﯽ ﻣﺴﺠﺪ اﻧﺪازهﮔﯿﺮی و ﺳﭙﺲ ﺑﺎ ﻧﺮماﻓﺰار دیﺎﻟﻮﮐﺲ ۷ ﺳﯿﺮ ﻧﻮر ﻃﺒﯿﻌﯽ در ﮐﻞ ﺳﺎل ﺷﺒﯿﻪﺳﺎزی و ﺑﻪ واﮐﺎوی و ﺗﺤﻠﯿﻞ اﻃﻼﻋﺎت ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪ. ﻧﺘﺎیﺞ ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺰان درﺧﺸﻨﺪﮔﯽ ﻧﻮر در ﮐﻠﯿﻪ روزﻫﺎی ﺳﺎل در زﻣﺎن اذان ﻇﻬﺮ در ﻣﺤﺮاب ﺑﻪ ﺑﺎﻻﺗﺮیﻦ درﺟﻪ ﺧﻮد ﻣﯽرﺳﺪ ﮐﻪ ﺳﺒﺐ اﻓﺰایﺶ ﺣﺲ ﻗﺪاﺳﺖ و ارﺗﻘﺎی ﻓﻀﺎی ﻣﻌﻨﻮی ﻣﺤﺮاب ﻣﯽﺷﻮد. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ در ﻓﻀﺎی ﮔﻨﺒﺪﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺟﺎی اﺳﺘﻔﺎده از دیﻮارﻫﺎی ﺟﺪاﮐﻨﻨﺪه، ﻣﯿﺰان ﺷﺪت ﻧﻮر ﺑﺎ ﻫﻤﺎن ﻋﻤﻠﮑﺮد ﻣﻮﺟﺐ ﺗﻔﮑﯿﮏ ﻓﻀﺎﻫﺎ از ﻧﻈﺮ ﻋﻤﻠﮑﺮدی ﻣﯽﺷﻮد. ﺗﻔﺎوت ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﮔﺬﺷﺘﻪ در اﺳﺘﻔﺎده از دﺳﺘﮕﺎهﻫﺎی ﻧﻮرﺳﻨﺠﯽ و ﺑﺮرﺳﯽ ﮐﻤﯽ ﻧﻮر ﺑﺮای رﺳﯿﺪن ﺑﻪ رویﮑﺮد ﮐﯿﻔﯽ و ﺗﺒﯿﯿﻦ ﺟﺎیﮕﺎه ﻧﻮر ﻣﻌﻨﻮی در ﻣﺴﺠﺪ اﺳﺖ.
فرآیندِ چابکِ طراحی ساختمانِ پایدار با استفاده از مدل سازی اطلاعات ساختمان (نمونه موردی: پروژه تِترا)
حوزههای تخصصی:
میزان مصرف بالای انرژی در ساختمان و بی توجهی به مفاهیم معماری پایدار و ساختمان سبز در کنار روش های ناکارآمد طراحی و اجرای ساختمان و عدم نهادینه شدن رویکرد مدل سازی اطلاعات ساختمان به صورت گسترده از مشکلات اصلی صنعت ساختمان در ایران محسوب می شوند. این روش های ناکارامد طراحی و اجرا، باعث صرف زمان و هزینه زیاد در صنعت ساختمان و در نهایت عدم دستیابی به نتایج مطلوب و ساختمان های بی کیفیت با مصرف انرژی بالا شده است. هدف این پژوهش تدوین یک مدل عملیاتی برای طراحی ساختمان پایدار بر اساس تجربه عملیِ طراحی یک ساختمان پایدار با کاربری اداری – صنعتی است. در ابتدا با انجام مصاحبه مسایل و مشکلاتی که در فرآیند طراحی و اجرای این پروژه بوجود آمد شناسایی شد و با بررسی مبانی نظری موضوع، در نهایت راه حل هایی در قالب یک مدل مفهومی برای آنها پیشنهاد شد. برای رسیدن به جمع بندی نهایی و همگرایی در نظرات کارشناسان از روش دلفی استفاده شد و مدل بدست آمده ابتدا در یک جلسه ارایه و نقطه نظرات شرکت کنندگان که همه از دست اندرکاران و ذینفعان پروژه مذکور بودند دریافت شد و پس از تجزیه و تحلیل آن ها در مدل اعمال شد. در مرحله بعدی از طریق ایمیل با ذکر توضیحات کافی برای کلیه شرکت کنندگان در مصاحبه مدل اصلاح شده ارایه شد و با توجه به همگرایی قابل قبول نظرات که از طریق ایمیل اعلام شد در نهایت با انجام برخی اصلاحات جزیی مدل نهایی بدست آمد. نتیجه این پژوهش حاکی از این است که تلفیق رویکرد مدیریت پروژه چابک با مدل سازی اطلاعات ساختمان برای طراحی یک ساختمان پایدار اجتناب ناپذیر است. در رویکرد مدیریت پروژه چابک سازگاری با تغییرات و دریافت بازخورد در چرخه های تکراری و تکوین محصول به صورت تدریجی و انباشته انجام می شود. مدل سازی اطلاعات ساختمان هم می تواند به عنوان تسهیل کننده این فرآیند عمل نماید که با استفاده از ان در بازه های زمانی کوتاه مدت، ایده های مختلف طراحی مطرح و تحلیل شوند تا در صورت دستیابی به شرایط مورد نظر در ساختمان مورد استفاده قرارگیرند. در مدل نهایی ارایه شده همچنین فرآیند های سنتی طراحی ساختمان اصلاح شده و پیشنهاداتی در خصوص کارآمدیِ فرایند طراحی ساختمان با هدف خلق بیشترین ارزش برای بهره برداران با صرف زمان و هزینه کمتر ارایه شده است.
شناسایی مؤلفه های هویت ساز بومی در بافت تاریخی فرسوده شهری
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر، یکی از مشکلات اساسی شهر های ایران، مسئله ی هویّت شهر است. شهر بدون هویّت، شهروندان را از هدایت غیر ارادی محروم می سازد. بافت های تاریخی فرسوده بنا بر چالش های عدیده ای چون ضعف کالبدی- کارکردی، مدیریت ناکارآمد و عدم توسعه صحیح و متوازن شهری، و فقدان رویکرد فرهنگی متناسب فرسایش های زیادی را متحمل گردیده و با آسیب های جدی روبرو هستند. باید اذعان داشت که بر اثر فقدان نگاه تاریخی و هویّتی لازم در توسعه و نگهداری این مناطق، نوسازی های بعضاً پراکنده صورت گرفته نیز چهره و اعتبار تاریخی و هویّتی این محدوده ارزشمند شهری را مخدوش نموده است. لذا این پژوهش در جهت شناسایی و پاسداشت مؤلفه های هویّتمند بومی بافت های تاریخی شهری سعی دارد به شناسایی ویژگی های ارزشمند هویّتی این مناطق بپردازد. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی با رویکردی کیفی است و پژوهشگر با مطالعه ی متون و اسناد کتابخانه ای و مقالات مرتبط با موضوع ضمن واکاوی مفهوم هویّت بومی به شناخت ابعاد مختلف آن پرداخته است. بررسی ها حاکی از آن است که مؤلفه های هویّت ساز بومی در بافت تاریخی شامل شاخصه های عینی و فیزیکی؛ ابعاد ذهنی؛ سبک های معماری، چارچوب های اجتماعی، عوامل سیاسی، اقلیمی، و فرهنگی می باشند.
تحول معنای اجتماعی_فضایی بناهای دوره قاجار تهران (نمونه موردی:تکیه سادات اخوی،رضا قلی خان)
حوزههای تخصصی:
هرچند که مبدا پیدایش تکایا در ایران و بخصوص در کشورهای اسلامی به وضوح مشخص نیست، اما ارائه واژه ها و عباراتی که معانی لغوی متفاوت در تعریف واژه تکیه، این فرضیه را روشن می سازد که تکیه در زمان های مختلف کاربردهای گوناگون داشته و کاربرد آن به تبع، معنا و تعریف آن در دوره های تاریخی تغییر کرده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی آن دسته از تحولات معنایی است که مربوط به الگوی فعالیت ها، روزمره و روابط اجتماعی است.در این پژوهش روش تاریخی برای بررسی خانه ها و روش مردم نگاری برای خانه هایی که به تکیه تبدیل شده اند به کار رفته است.یافته های این پژوهش نشان می دهد که در الگوی فعالیت های افراد؛ شیوه های تفریح، نحوه انجام وتقسیم کار، نحوه تنظیم زمان و روابط اجتماعی درون و برون تغییرات صورت گرفته است. این تغییرات همراه با تغییرات فضایی بوده است. از معانی اجتماعی- فضایی که در شکلی جدید هنوز به حیات خود ادامه می دهند می توان به اثرات فضایی- اجتماعی آن اشاره کرد. از سوی دیگر تحول جایگاه معنایی تکیه ها، نقشی نمادین به این بناها داد و باعث شد فضاهای مذهبی چند عملکردی با کاربردهای آموزشی، عبادی، مقابر آرامگاهی، اقامتی و حتی تفریحی، در قالب کالبدهای قدیمی خویش، با معانی تازه در کنار هم قرارگیرند.
آموزش برداشت آگاهانه از نمونه های معماری: رویکردها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۲
91 - 106
حوزههای تخصصی:
دانشجویان معماری معمولاً در شروع طراحی نمونه های مشابه را جست وجو و مطالعه می کنند. توصیه به بهره گیری از آثار معماری در طراحی در جهت ارتقای کیفیت طراحی انجام می شود. اما اگر این آثار به شیوه نادرست استفاده شوند به کپی برداری و برداشت سطحی منجر می گردند. در این پژوهش سؤال اصلی این است که چگونه می توان به دانشجویان شیوه صحیح برداشت از آثار معماری را آموخت. در این تحقیق فرآیند بهره گیری از آثار تحت عنوان فرآیند برداشت در سه مرحله انتخاب اثر، خواندن اثر و آفریدن ایده تعریف می شود. سپس به مطالعات و دستاوردهای سایر پژوهشگران مراجعه شده، عوامل مؤثر، رویکردها و راهکارهای ارتقای هر مرحله از برداشت به روش کیفی بررسی می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد در مرحله انتخاب اثر، نوع داده (نقشه ها، تصاویر، دیدن واقعیت اثر، زمینه و سایر آثار مرتبط) بر مراحل بعد تأثیرگذار است. یافته ها همچنین نشان می دهد ویژگی های طراح (خبرگی، توانایی، اهداف و رویکردها) بر کل فرآیند برداشت مؤثر است. در انتها نتیجه گیری می شود که راهکارهای ارتقای برداشت که می تواند در آموزش معماری مورد استفاده قرار گیرد شامل استفاده از آثار متنوع و داده های متنوع از اثر، خواندن همه جانبه، ارتقای مهارت ایده آفرینی و تمرین برداشت است.
تحلیلی بر رضایتمندی دانش آموزان از مؤلفه های کالبدی مدرسه با تأکید بر یادگیری مشارکتی بررسی موردی: مدارس پسرانه دوره اول متوسطه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۳
51 - 72
حوزههای تخصصی:
توجه به ویژگی های محیط کالبدی و تأثیر آن بر یادگیری در فضاهای آموزشی می تواند به یادگیری بهتر دانش آموزان و همچنین رضایت آنها از محیط کمک کند. ازاین رو، در طراحی مدارس توجه به نیاز کاربران از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. هدف از تحقیق، تحلیل رضایتمندی دانش آموزان از مؤلفه های کالبدی مدرسه با تأکید بر یادگیری مشارکتی است. روش تحقیقِ پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش، پیمایشی (زمینه یابی) است و برای تحلیل داده ها از نرم افزار 24 SPSS استفاده شده است. جامعه آماری آن شامل 4911 نفر دانش آموز پسرِ مقطع متوسطه (دوره اول) در شهر تبریز است که نمونه شامل 356 نفر از طریق فرمول کوکران به دست آمد. پرسش نامه بین دانش آموزان چهار مدرسه که به طور خوشه ای از مناطق ده گانه شهر انتخاب شدند، توزیع گردید. تحلیل ها مبنی بر عدم رضایت دانش آموزان از محیط کالبدی است و دانش آموزان خواستار فضاهایی با معماری بر مبنای یادگیری و فعالیت مشارکتی بودند. نتایج نشان داد که میانگین وضعیت رضایت از محیط کالبدی مدارس پایین تر از میانگین متوسط جامعه است و همچنین ساختار کالبدی مدارس برای یادگیری مشارکتی مناسب نبوده، در وضعیت نامطلوبی قرار دارد. درنهایت نتایج مستخرج از پژوهش حاکی از آن است که ایجاد فضاهایی با هندسه و مبلمان انعطاف پذیر و اجتماع پذیر، توجه به رنگ، جذابیت بصری، آسایش محیطی و فضای سبز امری مهم در جهت ایجاد فضایی مطلوب و مناسب برای دانش آموزان به شمار می رود.
راهکارهای آموزشی طرح واره در فرایند معماری بر اساس نظریه میزانسن (مطالعه موردی: مقدمات طراحی معماری 2 پردیس دانشگاهی شمس گنبد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
17 - 28
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی چگونگی آموزش طرح واره 1 در کارگاه معماری پرداخته است. ایده و طرح واره می تواند مبنای طراحی باشد و اهمیت آن در ارائه راه حل های نوآورانه توسط معمار قابل توجه است. این تحقیق با روش پیشنهادی خود، به دنبال ارتقای کیفیت آموزش طراحی معماری بوده است. ازاین رو طرح واره در دو سطح کلان و خُرد طبقه بندی شده و پس از مشخص شدن نیازهای آموزشی و مهارتی لازم برای هرکدام از سطوح طرح واره، راهکارهای آموزشی بر اساس نظریه میزانسن پیشنهادشده است. برای سنجش مطلوبیت راهکارهای آموزشی پیشنهادی از نمونه موردی در دو ترم متوالی استفاده شد. این تحقیق به صورت کیفی انجام شده و داده ها به روش تحلیلی و توصیفی موردبررسی و مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان دهنده آن است که روش طراحی پیشنهادی در توانمندسازی دانشجویان جهت خلق ایده، بیان و ارائه طرح واره های ذهنی در سطح کلان و خُرد مؤثر بوده است.
ارتقاء کیفی آمیختگی اجتماعی با تأکیدی بر نمایانگر ریخت شناسی (مطالعه موردی: محلات آبادان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
41 - 56
حوزههای تخصصی:
در واکنش به جدایی گزینی اجتماعی، ترویج آمیختگی اجتماعی روندی نوپا در طراحی و توسعه شهر است. ترجمان اجتماعی این سیاست خلق محلاتی است که افراد متنوعی با سن، پس زمینه های قومی-نژادی، درآمدی و... را در خود جای دهند. به سبب کمتر موردعلاقه قرار گرفتن این موضوع آگاهی از این سازوکار در بوم شهری ایران ناچیز است. هدف از پژوهش سنجش بعد ریخت شناسی در ترویج آمیختگی اجتماعی است که با مورد پژوهی محلات آبادان تبیین شده است. معیارهای مربوطه با مطالعات کتابخانه ای، بازدیدهای میدانی و با استفاده از روش تحلیلی کمی و کیفی موردبررسی قرارگرفته است. لذا پس از مرور مفاهیم مرتبط، با بررسی نمونه موردی به آزمون فرضیات پرداخته و در قالب نتایج تحقیق، راهبردهای کالبدی قابل تعمیم در بعد ریخت شناسی به عنوان ابزاری در جهت طراحی محلات باهدف تنوع اجتماعی با دو رویکرد اختلاط و ارتباط ارائه شده است.
ابعاد و مؤلفه های نگرش استمرار و گسست تاریخی در پهنه های زیست اجتماعی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۶
۱۲۲-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی در مقایسه با بافت های شهری که از اوایل قرن حاضر شکل می گیرند مساحت کمتری را اشغال کرده و براساس ارتباطات پیاده شکل گرفته بود. بافت تاریخی از رشد تدریجی برخوردار بوده و به طور نسبی احداث زیرساخت ها و خدمات، با نیازهای ساکنین آن هماهنگ بوده و بر همین اساس بین کاربری های مسکونی و دیگر کاربری ها تعادل برقرار شده، نیازهای جدید بر سازمان فضایی بافت تحمیل نمی شده و تفکر خانه و تعمیر به جای تفکر مسکن و تعویض مطرح بوده است اما از حدود 1340 به بعد به دلایل بسیار مانند ورود بیش از پیش فرهنگ بیگانه، استفاده سکونتیِ صرف از محل اقامت و وابستگی بیش از حد به امکانات شهر جدید، بافت تاریخی در زمره نامتعادل ترین بافت های شهری قرار گرفت. این روند همچنان ادامه دارد و بیشتر بافت های تاریخی ایران و ساکنان آن ها هر روز با مشکلات جدید و عوامل ناپایدار مواجه هستند. از دید صاحب نظران روند قبلی یک روند مستمر و تحولات دهه های اخیر به مثابه انقطاع تاریخی بوده است. بر این اساس سوالات اصلی مقاله حاضر به این شرح است: ابعاد و مؤلفه های استمرار و در طرف مقابل انقطاع تاریخی در یک پهنه زیست اجتماعی مانند بافت های تاریخی کدامند؟ از نظر خبرگان کدامیک از عوامل و بسترهای مسببِ دو نگرش فوق، از اهمیت بیشتری برخوردار است؟ این نوشتار در پی گردآوری و اهمیت سنجی ابعاد و مؤلفه های استمرار و گسست در بافت های تاریخی است. برای رسیدن به پاسخ پرسش های مطروحه روش تحقیق ترکیبی مورد نظر است. به این صورت که در پس مرور منابع موجود و دستیابی به عوامل دو نگرش استمرار و گسست، ابتدا آن ها را به روش تعداد ارجاعات و سپس پرسشنامه خبرگان مورد سنجش و وزن دهی قرار می دهد. اگرچه اعتبار وزن دهی خبرگان بیش از تعداد ارجاعات است (به دلیل اهمیت بومی سازی مؤلفه ها و گسترگی منابع)، اما همسویی این دو روش می تواند ملاک مورد اعتمادی برای اهمیت بخشی به ابعاد و مؤلفه ها باشد.
بررسی جایگاه شاخص های تاب آوری زیرساخت های شهری در فرآیند چرخه ای تاب آوری و در هم کنش آن ها از نظر متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
83 - 100
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اصلی در طول زندگی بشر مواجهه با حوادث (طبیعی و انسانی) می باشد. در سال های اخیر وقوع این گونه حوادث، پیکره شهرها به ویژه زیرساخت های شهری را با خسارت روبرو کرده است. یکی از رویکردهای مطرح در برابر این حوادث، تاب آوری شهری می باشد. از این رو، این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی، ابتدا به جمع آوری شاخص های تاب آوری زیرساخت های شهری و سپس به تحلیل و تعیین اهمیت معیارها با استفاده از تکنیک دلفی، روش تحلیل شبکه ای (ANP) و نرم افزار Super Decision می پردازد. با توجه به نتایج پژوهش، تاب آوری زیرساخت های شهری مفهومی نوین و چندجانبه می باشد؛ که در کنار توانمندسازی اولیه، به برگشت پذیری و تداوم عملکرد توجه دارد. تاب آوری از ویژگی های ذاتی زیرساخت ها و طراحی و برنامه ریزی آن ها به صورت تاب آور جهت دستیابی به شهر تاب آور از الزامات می باشد؛ زیرا درصورت وقوع تهدیدات، وابستگی متقابل زیرساخت ها منجربه اختلال آبشاری کل سیستم می شود. تاب آوری زیرساخت های شهری دارای چرخه پیش گیری، جذب، بازیابی و سازگاری می باشد. همچنین از بین شاخص ها به ترتیب مدت زمان بازگشت به شرایط اولیه، میزان جذب، میزان وابستگی متقابل، مقاومت و کیفیت طراحی ساختاری، برخورداری از زیرساخت های پشتیبان و حیاتی، منابع در دسترس، توانایی جایگزینی، توزیع فضایی، موقعیت مکانی، میزان سرانه مصرف و امکان استفاده چندمنظوره دارای اهمیت می باشند.
روایت «دیگری» فهم معماری معاصر ایران در مواجهه با دیگری (از منظر معماران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم آبان ۱۳۹۸ شماره ۷۷
59 - 72
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری معاصر ایران همواره در بوته نقد و تحلیل متفکران و معماران قرار داشته است، زیرا با مشکلات عدیده ای روبه روست. یکی از این مشکلات، که در دیدگاه بزرگان به طور مشترک بیان می شود، فقدان هویت است. در چنین بستری، پرداختن به مسئله «من، خود، خویشتن و هویت» نمی تواند به تنهایی مشکل گشای مسائل امروز باشد. زیرا شناخت ما از خود در رویارویی با دیگری شکل گرفته است. «من» به تنهایی نمی تواند موجد اثر باشد، ناگزیر باید «دیگری» نیز در تقابل با آن حضور یابد تا واجد مفهوم شود. توجه نکردن به مفهوم «دیگری» در معماری معاصر ما باعث شده است که درکی عمیق از «من» به مثابه امرِ بنیادین هویت محورحاصل نشود و عارضه چندپارگی و چهل تکه بودن در همه زمینه ها و به ویژه معماری حادث شود. هدف و روش تحقیق: این پژوهش در پی بررسی مفهوم «دیگری» در مواجهه با معماری است و سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که «معماری معاصر ایران از دیدگاه معماران و صاحب نظران چه «دیگری» هایی را برای خود متصور است و در تعامل با چه نیروهایی صورت بندی می شود؟». این تحقیق به لحاظ «ماهیت» پژوهش، از گونه تحقیقات «کیفی» و نوع داده بنیاد و، به لحاظ «قصد» از پژوهش، «تفسیری» است که شیوه مواجهه ما با «دیگری» را درک و بینش جدیدی تولید می کند. بدین ترتیب یافته های آن در بهبود دانش موجود درباره موضوع مورد مطالعه به کار می آید (دانش افزایی)، بنابراین «نتایج» آن «خالص» است. «منطق» پژوهش «استقرایی» بوده و روش تحلیل داده ها نیز شامل کدگذاری باز و کدگذاری محوری است. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که دیدگاه اغلب معماران ایرانی درمورد مفهوم «دیگری» را می توان در شش صورت «ایده های گذشته»، «مردم»، «اقتصاد»، «حکومت»، «معماری جهان» و «زمینه» دسته بندی کرد.
کاربست مدل های فضایی به منظور پیش بینی رشد شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع مراکز جمعیتی و تبدیل آن ها به شهرهای بزرگ موجب برهم خوردن تعادل میان محیط انسان ساخت و طبیعی می گردد. از این رو به همراه رشد بسیاری از شهرها در ایران، محیط طبیعی نیز به زیر ساخت و ساز می روند که این امر در تضاد با اصل توسعه پایدار است.مقاله حاضر که با هدف بررسی رهیافت ها و مدل های مربوط به پیش بینی رشد شهر و بکارگیری مدل مناسب برای نمونه مورد مطالعه (شهر ساری) تدوین شده است، در پی آن بوده، که پیش بینی دقیقی از میزان و جهت رشد شهر ساری و مناطق اطراف آن ارائه دهد تا به عنوان یک سیستم پشتیبان تصمیم سازی و تصمیم گیری راهنمای مفیدی برای برنامه-ریزی آینده شهر باشد.نتایج این پژوهش نشان داد که مدل SLEUTHبدلیل توانایی آن برای انجام مدلسازی پویای فضایی- زمانی، عدم وابستگی به مقیاس مکانی، امکان شبیه سازی همزمان چهار نوع رشد شهر مناسب تر از سایر مدل های بررسی شده برای پیش بینی رشد شهر ساری است. همچنین یافته ها نشان می دهد که رشد شهر ساری تا سال 1410 به اندازه 394 هکتار می باشد. این رشد بیشتر در قسمت غرب، شمال غربی، شمال و شرق شهر بوده که دلیل آن را می توان وجود رشد ذاتی در این مناطق دانست.
بررسی کاروانسراهای ایران و بناهای وابسته به آن
حوزههای تخصصی:
از جالبترین مباحثی که در تاریخ معماری ایران، شایان مطالعه و رسیدگی است، چگونگی اساس و احداث کاروانسراها و رباطها در ایران می باشد. در ایران زمین از گذشته بسیار دور، آثار و مظاهری از این گونه پناهگاهها و استراحتگاههای بین راهی دیده می شوند که بسیاری از آنها را می توان از نظر شیوه ساختمانی از شاهکارهای معماری و هنری عصر خود به حساب آورد. احداث کاروانسراها در ایران سابقه بس قدیمی داشته، طبق منابع تاریخی این کشور در احداث کاروانسراها و همچنین سیستم ارتباط مبتکر و پیشقدم بوده است. به طور کلی تحول و گسترش کاروانسراهای ایران در ادوار مختلف به وضعیت اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و... بستگی داشته، شکل یابی و توسعه آن با موارد یاد شده در ارتباط بوده است. این ابنیه، از عصر هخامنشیان بصورت ایستگاه های دولتی و با نام چاپارخانه، برای تعویض چاپارهای سواری، به منظور تأمین ارتباطات سریع، برپا شده بود. در دوران اسلامی ایجاد این گونه بناها با ویژگیهای گوناگون شهرها و روستاها– در جاده های حاشیه کویر و معابر کوهستانی- با نامهای مختلف چون رباط و کاروانسرا رو به توسعه و گسترش نهاد. عملکردهای گوناگون کاروانسراها در گذشته باعث گردیده نامهای متفاوتی برای این گونه بناها در فرهنگ لغات جای گیرد: کاربات، رباط، ساباط و خان در واقع عملکرد و وظایف مشابهی مانند کاروانسراها داشتند، ولی از جهت ویژگی معماری متفاوت بودند. تنوع طرحها و نقشههای کاروانسراهای ایران ایجاب می کند که این کاروانسراها به گروه های مختلف کاروانسرای مناطق کوهستانی، کاروانسراهای کرانه خلیج فارس، کاروانسراهای حاشیه دریای خزر و کاروانسراهای حیاط دار بخش مرکزی تقسیم شوند و خصوصیات و ویژگیهای هر گروه جداگانه مورد بررسی قرار گیرد. این بررسی نشان می دهد کاروانسراهای کوهستانی از هر طرف بسته و پوشیده بوده است. کاروانسراهای کرانه خلیج فارس به علت اوضاع اقلیمی عموماً فاقد حیاط مرکزی بوده و همه اتاق ها به خارج بنا راه داشته اند. مهم ترین، بهترین و زیباترین کاروانسراهای ایران کاروانسراهای حیاطدار مناطق مرکزی ایران می باشد. ساخت کاروانسراهای حاشیه دریای خزر به پیروی از سبک معماری کلی کاروانسرا در مناطق گرم و خشک و به صورت بنایی با حیاط مرکزی انجام می شد.
معاصرسازی پوسته های سنتی (شباک) معماری ایرانی، جهتِ بهینه سازی دریافت نور و انرژی؛ نمونه مطالعاتی: بناهای اداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری سنتی ایرانی نمونه ای از معماری سرآمد و توجه همه جانبه به مسائل فنی و اقلیمی، در کنار سایر مفاهیم بومی و فرهنگی است. به عنوان نمونه عنصر "شباک" نه تنها حافظ محرمیت و پوشش دهنده نمای ساختمان بوده، بلکه تأثیر بسزایی در تأمین نور فضای داخلی و بهره وری و مصرف هوشمندانه انرژی داشته و ایده ای برای دستیابی به معماری سرآمد است. هدف اصلی این پژوهش، تجزیه و تحلیل کارکردهای اقلیمی عنصر شباک، و بهینه سازی فرم و شکل آن، بر اساس مشخصات معماری اقلیم گرم و خشک ایران است. در این راستا، پژوهش حاضر، باهدف ارتقا کیفیت و عملکرد شباک، با تغییر ابعاد و نحوه پراکنش روزنه ها روی پوسته شباک، به بررسی بهینه ترین حالت ممکن برای دریافت نور روز و کاهش مصرف انرژی پرداخته است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و علاوه بر مطالعات میدانی، بررسی داده ها با نرم افزار راینو و پلاگین های گرس هاپر، لیدی باگ و هانی بیو درنهایت کدنویسی و بهینه سازی با الگوریتم ژنتیک انجام شده و شرایط تابش خورشیدی در تهران و برای ساختمانی با کاربری اداری، طراحی و مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج نشان می دهد که فرم هندسی روزنه در دریافت نور مؤثر بوده و بیشترین میزان دریافت مربوط به فرم هندسی ترکیبی است؛ از طرفی در تمامی نمونه ها، تغییر در پراکنش روزنه ها بر مبنای طرح بهینه، موجب افزایش کمیت و کیفیت روشنایی و کاهش مصرف انرژی به صورت سالیانه است. این اطلاعات می تواند، در جهت بهره برداری بهینه از این سنت، متناسب با معماری امروز راهگشا باشد.
The architectural role of monuments in the social sustainability of urban spaces; Case study: the historical texture of Abyaneh village
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۶, Spring ۲۰۱۹
48 - 67
حوزههای تخصصی:
Turbulence and inconsistency of urban physical system in the physical structure of Iran contemporary cities is one of the instances of identity crisis; the weakness of the educational system in the faculties of architecture and urban planning, the promotion of foreign culture in the domestic press, the weakness of the infrastructures of native culture education, the interference of experts from other scientific fields in architecture and urban planning, the weakness of urban management strategies, high expense housing and the necessity to supply housing for the needy people have created a turbulent city with eclectic culture and it made the native culture less prominent than before. The present research introduced the concept of “urban architecture”. The main presupposition of research is that the architecture of monuments in the historical texture has sufficient capabilities in the quality of physical structure of city and architects concurrently paid attention to the architectural characteristics of monuments and urban space quality. The purpose of present research is that to investigate the effective architectural factors to improve the social life of urban spaces thus the research question is that “how to architect while constructing architectural structures to shape an urban space with social quality?” The necessity of the study is the role of urban spaces to shape the social life and the significance of the study is the possibility to clarify a “bottom-up” design procedure to consider the concept of “urban architecture”, and also to institutionalize qualifications for urban spaces through architectures. The present qualitative research has been conducted with the logical argumentation and causal- interpretative strategies and through documentary- field study in the case study of Abyaneh village. Research findings, while paying attention to the qualitative components of urban spaces resulting from monuments architecture, have proposed strategies to realize the concept of “urban architecture” consistent with the components of social sustainability.
بازشناسی ریشه های اعتقادی مساله بازیافت در معماری ایرانی اسلامی؛ با رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
167-175
حوزههای تخصصی:
اهداف: مشکلات زیست محیطی متعدد لزوم تغییر رویه کنونی در تولید پسماند و کاهش نخاله های ساختمانی را نشان می دهد. این در حالی است که ظرفیت های بالای راهکارهای مبتنی بر بازیافت می تواند به افزایش بهره وری مصرف و کاهش نرخ تولید پسماند و در دید کلان نیز گامی موثر در راستای تحقق توسعه پایدار منجر شود. متاسفانه بازیافت در معماری امروز مغفول مانده است. هدف مطالعه حاضر، شناخت ریشه ها و بررسی خاستگاه نظری آن در میان ایرانیان و در اندیشه ایرانی- اسلامی است. شرکت کنندگان و روش ها: این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش داده بنیاد انجام شده است. روش جمع آوری داده ها، مطالعه میدانی و مصاحبه است. یافته ها: تجربه های موفق بازیافت در معماری ایرانی، نشان از ریشه های قوی این مساله در نظام اندیشه ایرانیان داشته است. آموزه های دینی از یک سو و ارزش های فرهنگی از سوی دیگر بازیافت را راهکاری مناسب و اصولی در میراث معماری ایرانی معرفی می کنند. محققین در این مطالعه عواملی چون تکریم و تقدس طبیعت، سفارش به حفظ آن و ایجاد مسئولیت اجتماعی را از جنبه اعتقادی و انس با طبیعت و ساده زیستی و پرهیز از زوائد را از جنبه فرهنگی زمینه ساز استفاده از استراتژی های بازیافت در معماری بررسی کردند. نتیجه گیری: به نظر می رسد مسیر احیای مساله بازیافت در معماری روز ایران جز با شناخت ریشه ها و بازتعریف جایگاه ارزش بازیافت و بررسی سابقه این موضوع در میراث معماری ایرانی محقق نمی شود. امید است مطالعاتی از این دست کمکی در راستای پیاده سازی بازیافت در معماری آینده ایران باشد.
تحلیل حریم دیداری خانه های شناشیردار رو به دریا و درون بافت شهری تاریخی نمونه موردی: خانه های لبه ساحل در بافت قدیم بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
203-215
حوزههای تخصصی:
بافت های قدیمی و تاریخی هر شهر، پاسخی مناسب برای زندگی افراد در زمان خود بوده و اصول و ارز ش های جامعه خود را به کالبد معماری بدل کرده اند. گرچه نیازها و فرهنگ جوامع امروز با انقلاب های صنعت و اطلاعات دگرگون شده، اما همچنان ریشه های عمیقی در فرهنگ حاکم بر بناهای تاریخی خود وجود داشته و میتوان از آن ها آموخت. یکی از اصول واجد ارزش خانه های سنتی حریم و علی الخصوص حریم دیداری یا قابلیت کنترل میزان دید به درون خانه با توجه به فضای رو به آن است. در این مطالعه سعی بر آن است که تاثیر عنصر دریا و دید به آن بر حریم بصری بناهای مسکونی بافت قدیم شبه جزیره بوشهر بررسی شود. در این راستا با روش پژوهش در عمل، مطالعات میدانی انجام شده است؛ بدین صورت که با نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند، شش بنای مسکونی درون و لبه بافت تاریخی که دارای عنصر شناشیر خارجی هستند، انتخاب و برداشت شده اند. با معرفی عناصر موثر در حریم دیداری، تعداد، سطح و دید آن ها، میزان باز، نیمه باز یا بسته بودن فضای خانه توسط این عناصر در نمای بناهای داخل بافت و رو به دریا مقایسه و تاثیر عامل دریا در حریم بصری خانه ها استنتاج شده است. آن چه از نتایج برآمده نشان دهنده این است که دریا باعث کاهش نیاز به حریم بصری خانه ها شده به گونه ای با وجود ثبات تناسبات، نماهای درون بافت دارای فضاهای بسته بیشتر و فضاهای باز کمتری نسبت به خانه های لبه بافت هستند اما میزان فضای نیمه باز در آن ها یکسان بوده و تحت تاثیر عامل دریا قرار نگرفته است.