مساجد به عنوان مهم ترین نهاد دینی و یکی از شاخص ترین بنای عمومی شهر، نقش های متفاوتی دارند که امروزه تعدادی از آن ها کمرنگ شده اند و بی تردید کالبد مساجد یکی از عوامل تأثیر گذار بر این موضوع بوده است. توده و فضا به عنوان بخشی از کالبد، تأثیر بسیاری بر کیفیت فضایی بنای مسجد دارد و کاربست درست آن موجب ارتقاء کیفیت مکان می شود. از این رو این پژوهش به منظور شناخت و تحلیل نظام توده و فضا در مساجد شهر کاشان و مقایسه این نظام، در مساجد قدیمی و جدید انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش پژوهش، توصیفی-تحلیلی بوده و از روش های کتابخانه ای برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که متوسط درصد توده در مساجد جدید شهر نسبت به مساجد قدیمی افزایش یافته است. در حالی که متوسط درصد فضای باز در مساجد جدید به کمتر از نصف مساجد قدیمی تقلیل پیدا می کند، بیشتر از نصف مساجد جدید شهر فاقد فضای باز هستند و به صورت کاملاً توده ساخته شده اند. همچنین الگوی حیاط مرکزی که مناسب ترین الگو برای بناها و مساجد اقلیم گرم و خشک است و مزایای اجتماعی، روانی و اقتصادی بسیاری دارد، در مساجد این شهر مورد بی توجهی واقع شده و جای خود را به الگوی کاملاً توده و حیاط جنوبی داده است. نتایج نشان می دهند، حیاط مساجد در این شهر مورد بی توجهی واقع شده و این موضوع نیازمند بازنگری و تدوین استاندارد ها و کیفیت هایی برای طراحی و ساخت مساجد در این شهر است.
مطالعه مفهوم فضای شهری به عنوان یک عنصر ساختاری در شهرها، در حال توسعه و گسترش است. فضاهای عمومی را می توان عنصری مهم در نظر گرفت که توانایی افزایش نظم شهری، خلق و حفظ مرکزیت محلی قوی، ارتقاءکیفی محیط زیستی برتر و افزایش حس شهروندی را در اختیار دارند. از طرفی، انسجام شهری همواره از اساسی ترین کیفیت های ساختاری و از اصول و مفاهیم محوری در شهرها بوده است. شبکه منسجم فضاهای شهری ساختار یکپارچه سازمان فضایی یک شهر را نشان م یدهد که در آن نه تنها پیوند و اتصال فرم و عملکرد فضاها مد نظر است، بلکه معنا نیز جایگاه خود را در کل یک سیستم پیچیده شهری پیدا می کند. از این رو فرایند های برنامه ریزی، طراحی و ساخت فضاهای شهری را باید مورد توجه قرار داد تا بتوانند در یافتن راه حل های مفید برای حل مسایل ساختاری در الگوی شهری مثل فقدان انسجام در شهرها که شامل تجزیة مکانی در آنها می شود کمک کننده و مفید باشند. در این راستا هدف پژوهش، شک لدهی الگوی مفهومی از شبکه منسجم فضاهای شهری در فرآیند تصمیم سازی است. چنین شبکه ای به علت ایجاد انسجام و تقویت ساختار شهر، رشد و ترقی حیات اقتصادی-اجتماعی و شکوفایی شهر را در پی خواهد داشت. لذا پژوهش حاضر در پی کشف مؤلفه های تاثیرگذار بر شبکه فضاهای منسجم شهری از یکسو و ارایه الگوی مفهومی در شک لدهی آن از سوی دیگر است. پژوهش از نوع اکتشافی-تبیینی بوده و در فرآیند تصمیم سازی آن، از مقایسه تحلیلی استفاده شده است. تحلیل محتوا و استدلال قیاسی روش اصلی در ایجاد پایه های فکری تحقیق است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که فضاهای شهری در یک منطق شبکه ای جای دارند که جهت ایجاد انسجام فضایی شاخص ههای اجتماع پذیری، کالبدی، معنا، عملکردی هر فضا با خود و سایر فضاها از طریق شاخصه های انسجام از جمله امتزاج، پیوستگی، سلسله مراتب، سازمند و ... یکپارچه می شوند.
زیبایی ، ریشه در نهاد و روحیات وام گرفته شخص طراح از یگانه زیبای عالم دارد . هر هدفی بایک قاعده مندی و طی یک فرایند برنامه محور به دست می آید و در طی این فرایند ابزار های بکار میرود. در بحث زیبایی شناسی و معماری ، معماران ایرانی در طول چندین هزار ساله تاریخ هنری خود همواره با اتکای به خلاقیت و حس زیبایی شناسی برخاسته از فرهنگ ، شخصیت و محیط زیبای ایرانی توانسته اند ابزار های مختلفی ابداع و بهبود بخشند یکی از این ابزار های در معماری نقوش هندسی و گره چینی با استفاده از مصالح مختلف و متناسب با کاربری فضای خاص با اقلیم خاص می توان نام برده شود که همواره در طول تاریخ به صورت فرایند رو به رشد عمل کرده اند. این پژوهش با هدف آشنایی بیشتر نگارنده و خوانندگان محترم با هنر معماری سنتی ایرانی اسلامی و بازشناسی قواعد و حکمت های پنهان نقوش سنتی در هنر های اسلامی سعی کرده قدمی در خصوص معرفی و بازیابی دلایل و عناصر ماندگاری و اثرگذاری فضایی آثار معماری گذشته ایران باشد. در این پژوهش با توجه به نیاز بررسی متون تاریخی و مطالعات کتابخانه ی و دستیابی به مضامین تاریخی در زمینه روابط و نقوش هندسی در معماری سنتی ، روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ی و بررسی تطابقی نظرات پیشین مد نظر بوده و در ادامه با روش تجزیه تحلیل و استدلال منطقی در جمع بندی مطالب به یک نتیجه معلوم در خصوص نمود زیبایی شناسی و روابط قدسی گره های هندسی در معماری کهن و اسلامی ایران برسیم ،پس از تجزیه تحلیل و استدلال منطقی و در جمع بندی مطالب عنوان شده به جرات میتوان عنوان کرد از دلایل ماندگاری و عظمت معماری ایرانی اسلامی در طول چندین هزار سال در آگاهی به روز و سطح بالای معماران آن زمان نسبت به علوم مهندسی سازه و اقلیم در قیاس با دیگر ممالک بوده و در ادامه از مهمترین دلایل دیگر وجود حس زیبایی شناسی آنان که برخاسته از محیط فرهنگی و اقلیمی کاملا خاص کشور و رابطه عاشقانه خالق و مخلوق نهادینه در قلب وی میتواند عنوان شود.
بیان مسئله: به نظر می رسد که امروزه به دلیل نبود دموکراسی مشورتی و مشارکتی، بسیاری از طرح ها و برنامه های شهریِ کشور ایران دارای ماهیتی تمامیت خواهانه، تمرکزگرایانه و انحصارطلبانه هستند. وجود این گونه ناکارآمدی ها در مراحل ارائه و اجرا، سبب نفی حقوق شهروندی و ترجیحات همگانی می شود. لذا، شهروندان در قبال پیامدهای منفیِ ناشی از اقدامات شهری احساس مسئولیت نمی کنند. همین طور، بستر مناسبی هم برای تأثیرگذاری آنها بر مراحلِ مختلف فرایندهای شهری و مطالبه حقوق و ارائه نظراتشان فراهم نشده است. بدین ترتیب، پروژه های شهرسازیِ کشورمان محوریت و نقش خود را به عنوان عاملی برای ایجاد ثبات و پایداری و ارتقای نقش مردم در توسعه و اداره شهر از دست داده اند. بنابراین، آنچه در این مقاله به عنوان انگیزه اصلی و اساسِ بحث مطرح است، نحوه ارتقای دموکراسی شهری در فرایندهای برنامه ریزی و طراحی شهری است.هدف: هدف اصلی این مقاله، واکاویِ عللِ نبود زمینه مداخله دموکراتیک برای شهرنشینان و شهروندان در فرایندهای توسعه و مدیریت شهری، و همچنین یافتن راه حل هایی برای برون رفت از این معضل اجتماعی عمیق و گسترده است.فرضیه تحقیق: تحققِ دموکراسی و مشارکت واقعیِ شهروندان در روند توسعه فضاهای شهری می تواند به تصمیم گیری های صحیح تر و کارآمدتر و همین طور اجرای موفقیت آمیزترِ برنامه ها و طرح های شهری بیانجامد.روش تحقیق: روش تحقیق در این مقاله از نوع تحلیلِ محتوا و مقایسه ای است که طی آن، ضمن مطالعه ارکان نظام دموکراتیک، سعی می شود نحوه مداخله دموکراتیکِ شهرنشینان در فرایندهای توسعه و مدیریت شهریِ کشور ایران نیز با در نظر گرفتن اصول نظریه انتقادی بررسی شود؛ در واقع سعی شده تا از دلِ فرایند نقد و تحلیلِ ماهیت وضع موجود و مقایسه آن با ارکان لازم برای تحقق فرایند دموکراتیک شهری، بستری برای ارائه یافته ها و راه کارهای پیشنهادی فراهم شود. همچنین، برای جمع آوریِ اطلاعات نیز از مطالعات اسنادی، مصاحبه با مردم و همین طور مشاهدات میدانی استفاده شده است.نتیجه گیری: بسیاری از معضلاتِ مربوط به نظام های شهری کشور ایران، از عوامل غیردموکراتیکی مانند عدمِ مشارکت پذیری، نبود همه شمولی، نقض حقوق شهروندی و عدالت شهری، قوانین شهری فاقد مشروعیت، عدم انعطاف پذیری و زوال کثرت گرایی نشئت می گیرد. لذا با تمهید معیارهایی همچون کثرت عقاید، همه شمولی، انعطاف پذیری، شکل گیری جوامع مردم نهاد، آموزش و گفتمان شهروندی، تنوع پذیری و رعایت حقوق شهروندان به شهر، می توان این فرایندها را دموکراتیزه و در نتیجه بستری برای بروز شکلی جامع از برنامه ریزی و طراحی شهری دموکراتیک فراهم کرد؛ فرایندی که با ایجاد فرصت های برابر منجر به تقویت دموکراسی شهری می شود و به جایگاه مردم، نه به عنوان مشکل بلکه به مثابه راه حل، ارج می نهد.