شهر یزد و بافت قدیمی آن در میان سایر شهرهای ایران واجد ویژگی هایی است که آن را از سایر شهرها متمایز ساخته است. تنوع بیشمار بادگیرهای یزد یکی از عوامل مهم جذابیت سیمای شهر یزد می باشد.
با جهانی شدن اقتصاد بازار آزاد ، بسیاری از تولیدکنندگان بطور فزاینده ای طراحی را برسمیت شناخته اند . طراحی محصول ، علاوه بر داشتن طیف گسترده ای از روشها ، فنون ، نگرشها ، ایده ها و ارزشها ، بیش از گذشته بر کیفیت محیط و زندگی روزانه ما تاثیر می گذارد . در این میان به چند مطلب اشاره می شود : موقعیتهای تازه ای که بوسیله مواد جدید بدست می آیند ، تاثیر فناوریهای نو (محاسباتی ، ارتباطی و فرآیندهای صنعتی) ، نیاز به ساده سازی ، احساس گرائی (جنبه روانی طراحی) ؛ تمایل به راه حلهای فردی و جهانی ...
هر عصری هویت خود را دارد، اما آنجا که گسست روی می دهد بحران رخ می نماید. به نظر می رسد تجلی و تداوم معنا در محیط، راه حل پاسخ به بحران عدم بازیابی خود در شهرها در عصر امروز است. بنابراین، امروزه پرداختن به این سؤال ضروری به نظر می رسد که در شرایط تغییرات گسترده در شهرها، ادراک تداوم معنا به واسطه کدام مؤلفه ها و با چه اولویت هایی ممکن می شود؟ به عبارتی، این نوشتار به دنبال پاسخگویی به بحران گسست معنا در محیط، چارچوب مفهومی معنای مکان و شاخص های تداوم آن را ارایه داده است که می تواند راهنمایی در اولویت های معنای مکان و جریان پیوسته آن باشد. به این منظور، ابتدا ادبیات مرتبط با مکان، معنای مکان و یکی از مهم ترین اصول حاکم بر معنای مکان یعنی تداوم مرور شده، سپس چارچوب مفهومی پژوهش تبیین شده است. در چارچوب مفهومی، ضمن ارایه مدل مفهومی برگزیده از معنای مکان، شاخص های اولیه تداوم معنا نیز ارایه شد که تکمیل و تدقیق آنها در ادامة پژوهش میدانی مد نظر بوده است. روش این پژوهش در تبیین و تکمیل شاخص های تداوم معنا، روش کیفی است. رویکرد منتخب در مطالعه معنا، نشانه شناسی با دورنمایی از پدیدارشناسی است که به مرور تجربیات زیسته افراد می پردازد. با توجه به این موارد، در بخش تحلیل نیز رویکرد پدیدارشناسی تفسیری مد نظر بوده است. در پایان با توجه به هدف تحقیق که دستیابی به شاخص های تداوم معنا در مکان است، جمع بندی از یافته ها صورت گرفته است. یافته ها حاکی از آن است که تداوم یک پدیده منوط به حضور همزمان دو کیفیت پویایی و ثبات در آن پدیده است. به عبارتی ثبات در جایگاه و روابط بین اجزاء و پویایی در خود اجزاء پدیده مورد نظر در ادراک تداوم واجد اهمیت است. به علاوه، در تداوم معنای مکان ثبات روابط بین اجزا و مؤلفه های مکان از اهمیت بیشتری نسبت به ثبات اجزاء مکان برخوردارند. همچنین تحلیل دقیق تجربیات زیسته نشان داد، در روابط بین اجزاء مکان نیز رابطه دو جزء انسان و فضا واجد بیشترین اشاره های معنایی و ماندگاری ذهنی بوده است.
ایران ایلخانی (۶۵۴ تا۷۵۰ ه . ق./ ۱۲۵۶ تا ۱۳۳۵م.)، پس از یک دوره کوتاه رکود، به دلیل حمایت مغولان از تولید و تجارت منسوجات گرانبها، با رشد چشمگیری در زمینه طراحی و تولید منسوجات روبرو می شود. در حکومت ممالیک مصر(۶48 تا 923 ه . ق./ ۱۲۵0 تا 1517م.) نیز، به دلیل مقاصد سیاسی، تجاری و اقتصادی و اهمیت قاهره به عنوان مرکز جهان اسلام، توجه به تولید منسوجات فزونی یافت و در این دوران، پارچه و لباس نقش اجتماعی وسیعی را، به ویژه در سطح درباری ایفا می کرد. در بسیاری از کتاب های تاریخی، مورخان مسلمان، راجع به روابط تجاری و فرهنگی ممالیک با تمدن های شرقی و تأثیرپذیری منسوجات آنها از سبک و طراحی شرقی به ویژه سبک چینی و ایلخانی، سخن به میان آمده است. از اینرو، سؤال پژوهش حاضر این است که چه شواهدی از تأثیر منسوجات ایران ایلخانی قرون هفتم و هشتم هجری/سیزدهم و چهاردهم میلادی بر منسوجات ممالیک معاصر آنها وجود دارد؟ هدف این پژوهش کیفی، پس از بیان ویژگی های منسوجات ایلخانان و ممالیک، بررسی زمینه های ارتباط سیاسی و تجاری دو تمدن به منظور تبیین زمینه تأثیرپذیری و سپس انتخاب نمونه های پارچه نمایشگر تأثیر منسوجات ایلخانی بر پارچه های مملوکان مصر، به منظور بررسی نحوه تأثیرپذیری از منظر نقش مایه ها و ترکیب بندی بوده است. روش تحقیق به صورت تاریخی، توصیفی و تطبیقی است و شیوه ی گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و با انتخاب نمونه های بارز منسوجات دو دوره، موجود در موزه های جهان انجام پذیرفته است. نتایج پژوهش نشانگر تأثیرپذیری پارچه بافی مملوکان از نمونه های منسوجات ایلخانی در زمینه ی نقوش، افزایش استفاده از مدالیون های ترنجی، بادامی و اشکی شکل و همچنین ترکیب بندی های جدید، استفاده از قاب های توریقی/ طاقی، استفاده از طرح های ساقه های تاک عمودی و منحنی و ترکیب بندی حاشیه ضخیم و مدالیون های ترنجی و گل اناری به صورت یک دوم به جای منظم و حاشیه های ترکیب شده با مدالیون و خطوط و ترکیب دوگانه مدالیون ها است.
ایوان یکی از فضاهای مهم و شاخص معماری ایرانی است که سابقه حضور آن به محوطه تاریخی حسنلو (طبقه چهارم، سده ۹ تا ۱۱ ق.م) می رسد. استفاده از ایوان، طی سده ها و هزاره ها در معماری ایران نشان می دهد ایوان صورت پایدار و الگویی کهن در معماری ایرانی است که تداوم خود را از کهن ترین شواهد تا نمونه های متأخر همچنان حفظ کرده است. مقاله حاضر صورت ایوان و تحولات آن را در دوران قبل اسلام و دوران اسلامی موردبررسی و تحلیل قرار داده و تلاش کرده است به درک روشنی از ساختار ایوان برسد. شناخت صورت ایوان، برای فهم معنا و عملکرد آن ضروری به نظر می رسد. مقاله پیش رو با رویکرد تاریخی، ویژگی های ساختاری ایوان را بر مبنای بناهای شاخص از دوران قبل از اسلام و دوران اسلامی تشریح کرده است. بررسی ایوان ها نشان می دهد آن ها را می توان به سه گروه تقسیم کرد. ایوان ها در صورت های متنوعی چون ایوان ستون دار، ایوان طاق دار و ایوان با تلفیق طارما ظاهر شده اند. این اشکال متنوع در محور تقارن بناها و در مرکز یک ضلع یا اضلاع ساختمان، سازمان دهی شده و معمولاً با حیاطی در جلو و تالاری در پشت خود ترکیب شده اند. ایوان ها علاوه بر ایفای نقش ارتباطی با سایر فضاها، سبب به وجودآمدن طرح های یک یا چند محوری در بناها شده اند. چنان که به صورت یک واحد منفرد، زوجی، سه گانه یا چهار گانه به نمایش درآمده اند. تداوم ایوان در صورت های متنوع، ارزش و اهمیت این فضا را در سنت معماری ایرانی نشان داده و تجلی آن در ترکیب های مختلف موجب شده است تا ایوان به شاخص معماری ایرانی تبدیل شود.