هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباط زناشویی مینه سوتا بر کیفیت زندگی و رضایتمندی زناشویی بود. در این پژوهشِ کارآزمایی تصادفی شاهد دار (RCT)، 60 نفر (30 زوج) دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره وابسته به آموزش و پرورش مشهد، با استفاده از نمونه گیری اتفاقی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 15 زوج) قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامه کیفیت زندگی (WHO) و رضایتمندی زناشویی انریچ بود. تنها گروه آزمایش برنامه مهارتهای ارتباط زناشویی را طی ده جلسه دریافت کردند. پس از پایان مداخلات، هر دو گروه آزمایش و کنترل به پس آزمون پاسخ گفتند. داده ها با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای کیفیت زندگی و رضایتمندی زناشویی تفاوت معناداری وجود دارد (0001/0p
پژوهش حاضر به دنبال شناسایی و بررسی پیامدهای اعتیاد به شیشه در میان زنان شهر کرمان است . روش شناسی پژوهش گراندد تئوری است که یک روش شناسی کیفی است. میدان تحقیق نیز شهر کرمان است. دوازده زن معتاد به عنوان مشارکت کننده در این پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری انتخاب شدند و تجربه ی زیسته آن ها مورد بررسی قرار گرفت. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق استفاده بعمل آمد. بطور کلی تجزیه و تحلیل و کدگذاری داده ها منجر به خلق چهار مقوله و بیست زیرمقوله گردید . چهار مقوله عمده ا عبارتند از: چالش های اجتماعی، آسیب دیدگی فرزندان، بیماری های روحی و روانی و اِستهلاک بدن. برخی از زیرمقوله ها عبارتند از: اَنگ، طرد شدن، تن فروشی ، توهم ، اخراج از کار ، جدایی از فرزند ، وسواس، پرخاشگری و ساقی شدن. واژگان کلیدی : شیشه، زنان، چالش های اجتماعی، استهلاک بدن، انگ
هدف از این مقاله، ارائه ی یک چارچوب نظری و مدل پارادایمی از برساخت های شخصی پسران از نزاع هایِ بین فردی شان در بستر محله های زندگی آنهاست. برای تحقق این هدف از روش شناسی کیفی و روش نظریه ی زمینه ای استفاده شد. مشارکت کنندگان این تحقیق را با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار، هجده پسر ۱۵ تا ۱۸ ساله ی شیرازی تشکیل دادند که در کانون اصلاح و تربیت استان فارس به علت ارتکاب نزاع های بین فردی حضور داشتند. برای دستیابی به چارچوب نظری و مدل پارادایمی از طریق ۳ مرحله ی کدگذاری، بیش از ۵۰ مفهوم، ۱۳ مقوله ی فرعی، ۶ مقوله ی اصلی و یک مقوله ی هسته با عنوان «قمپزشدن برای سازگاری با شرایط زندگی در محلات» استخراج گردید. چارچوب نظری کشف شده حاصل از این پژوهش مطرح می کند که پسران در فضای اجتماعی نامساعد محلات خود، به طور مکرر در معرض نزاع های متنوع قرار می گیرند. با این مواجهه، علاوه بر حساسیت زدایی نسبت به پدیده ی نزاع و مشروعیت بخشی به کاربرد آن، این قضیه در ذهن پسران خطور می کند که آنها نیز ممکن است قربانی نزاع شوند؛ بنابراین ترس از بزه دیدگی و همچنین پیش بینی قربانی شدن، آنها را به فکر چاره ای اساسی می اندازد. بر این اساس پذیرش ارتکاب نزاع، مطلوب ترین و اجتناب ناپذیرترین راهبرد برای حل مسائل شخصی و خانوادگی، در دسترس پسرانِ محلات پایینِ شهری است. آنها با ارائه و نمایش یک نزاع شکوهمند و فتح آن، نه تنها مشکل حاضر خود را حل می نمایند، بلکه با کسب یک هویت قمپزی، از خطرات احتمالی آتی نیز پیشگیری می کنند. از نظر پسران، کسب هویت قمپزی در این محلات برای ادامه ی حیات ضروری است که منجر به کاهش آسیب و در نهایت باعث بیمه شدن خود و دگران مهم آنها در برابر انواع قربانی شدن می شود.