فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۹ مورد از کل ۲۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
درونمایه های تعلیمی- اخلاقی چنان با ادبیات پارسی و انواع آن درآمیخته است که کمتر اثر ادبی را می توان یافت که از آموزه های اخلاقی و تعلیمی بی بهره باشد. شاهنامه فردوسی اثری حماسی است اما آکنده از آموزه های اخلاقی چون دعوت به نیکی، تاکید بر خردورزی، دفاع از مظلوم، نکوهش ظلم، آز، دروغ، پیمان شکنی، تجاوز به حقوق دیگران و به طور کلی هر آنچه با بدی و زشتی پیوند دارد.
این مقاله سعی دارد درونمایه های تعلیمی- اخلاقی اقتباس شده از شاهنامه فردوسی و شیوه های اقتباس آن ها را در انیمیشن قصه های شاهنامه (به کارگردانی امیرمحمد یمینی و نویسندگی احمد نیک کار، تهیه شده در شبکه آموزش، ۱۳۸۹- ۱۳۸۸) مورد بررسی قرار دهد و از این گذر به چند پرسش اساسی پاسخ دهد: آموزه های تعلیمی و اخلاقی و تکنیک های سینمایی به کارگرفته شده برای تبدیل این آموزه به تصویر و انتقال آن ها به مخاطب در انیمیشن به چه صورت است؟ آیا کارگردان در استفاده از مفاهیم تعلیمی به متن اصلی وفادار است یا بخش هایی را به فیلم افزوده است؟ استفاده از نظام تصویری تا چه اندازه در القای این مفاهیم و تاثیر آن ها بر مخاطب موثر بوده است؟ پژوهش در پایان به این نتیجه دست می یابد که آموزه های تعلیمی و اخلاقی از اندیشه های محوری انیمیشن است و با وجود وفادار بودن انیمیشن به متن اصلی، در بخش اقتباس آموزه های اخلاقی و تعلیمی، بخش هایی به فیلم افزوده شده و بخش هایی با تاکید بیشتر پررنگ تر شده است. همچنین استفاده از نظام نشانه ای تصویری به جای نظام نشانه ای کلامی با توجه به نوع مخاطب انیمیشن که کودکان و نوجوانان هستند در القای اهداف آموزشی فیلم ساز بسیار موثر است.
اقتباس بینامتنی در مهمان مامان نمونه ای از نگاه حداکثری به اقتباس سینمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبحث اقتباس همچنان از مباحث مناقشه برانگیز مطالعات نظری و تحلیلی سینما و ادبیات تطبیقی به شمار می رود. دادلی اندرو (1945) که از نظریه پردازان متأخر مطالعات سینمایی است در نوشتارهای پیاپی مبحث اقتباس سینمایی را مورد بررسی قرار داده و با توجه به مناسبات ممکن میان متن ادبی و سینمایی دسته بندی های مختلفی را درباب چیستی، چرایی و اصناف اقتباس ارائه کرده است. ما در این مقاله با تکیه بر نظریات دادلی اندرو، ابتدا با برشمردن انواع اقتباس سینمایی نوعی رویکرد حداکثری به مقوله اقتباس را که بر مفاهیمی نظیر بینامتنیت تکیه دارد، مطرح می کنیم و با رویکردی تطبیقی متنِ داستانِ مهمان مامان (1375) اثر هوشنگ مرادی کرمانی (1323) و متنِ فیلمِ سینمایی مهمان مامان اثر داریوش مهرجویی را از این منظر مورد بررسی قرار می دهیم. طبق نظریه اندرو، اقتباس مهرجویی در دسته «تلاقی» قرار می گیرد و نوعی اقتباس بینامتنی به شمار می رود که از مزیت ها و کارکردهای قابل قبولی برخوردار است. این اقتباسِ موفق بازنمود گفت وگوی چند متن مجزّاست و از همین روست که کارگردان توانسته از رهگذر بسط و تغییر در پاره هایی از متنِ اصلی باعث غنایِ اثر اقتباسی شود.
گذر از قصه ای اسطوره ای به خوانشی فیلمیک؛ یک بررسی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات جایگاه همیشگی اسطوره بوده است. اسطوره ها از لابه لای فرهنگ های کهن ملل به متون رسوخ کرده اند و به شکل های گوناگون، به زندگی خویش ادامه داده اند. در این میان، ادبیات کودکان که در بدو امر شامل قصه ها و افسانه هایی برای مخاطب خردسال است، بنا به ویژگی های ذاتی خود، همواره صورت مناسبی برای محتوای اسطوره ای بوده است.
از این دیدگاه، قصه شنل قرمزی که در ورای یک داستان سادﮤ کودکانه، جایگاهی بوده است برای اسطورﮤ اروپایی گرگ انسان نما می تواند موضوع مناسبی برای یک بررسی فرهنگی و تطبیقی باشد.
بازپیدایی این قصه و این اسطوره (اسطورﮤ گرگ انسان نما)، این بار در یک اثر سینمایی معاصر، باعث شده است که این مقاله نگاه دوباره ای به موضوع بیفکند؛ نگاهی که دربرگیرندﮤ یک بررسی تطبیقی میان دو شیوﮤ مختلف بیان هنری، یعنی ادبیات و سینماست؛ یعنی یکی از موضوعات به روز و مورد بحث در ادبیات تطبیقی.
پرسش اساسی این است که در این روند تکاملی از قصه ای کهن تا نسخه ای از هنر هفتم، سینما، چه تغییرات مضمونی و مفهومی ای در داستان رخ داده است؟ این دگرگونی ها ناشی از چیست و چگونه می توان آنها را دریافت؟ برای دست یافتن به پاسخی برای این پرسش ها، مفاهیم و داده های روان کاوی یونگ و فروید، و همچنین نظریات چند متفکر ادبیات تطبیقی به یاری ما آمده اند تا در نهایت، خواننده به درک گسترده تری از طرز تفکر پیچیدﮤ انسان مدرن امروزی دست یابد.
ادبیات تطبیقی نو و اقتباس ادبی: نمایشنامه باغ وحش شیشه ای ویلیامز و فیلم اینجا بدون منِ توکلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بخش های پژوهش در حوزه ادبیات تطبیقی مطالعه اقتباس ادبی است. در این مقاله، به بررسی تفسیر خاصِ توکلی از نمایشنامه باغ وحش شیشه ای، که در قالب اقتباس نمایانگر می شود، می پردازیم. اقتباس، برگرفته از اثر است ولی محصول جانبی آن نیست بلکه یک کالای فرهنگی جدید است. بنابراین با استفاده از پژوهش بینارشته ای در قلمرو ادبیات تطبیقی و مطالعات اقتباس، مرزبندی میان سینما و ادبیات متون نوشتاری و متون بصری میان آثار فاخر و عامه پسند شکسته می شود و علاوه بر متنِ مکتوب، به بافتِ متن هم توجه می شود. پس انطباق متنِ باغ وحش شیشه ای (1945، اثر تنسی ویلیامز) بر فیلم اینجا بدون من (ساخت 1389، اکران 1390؛ به کارگردانی بهرام توکلی) محک مناسبی برای ارزش گذاری اقتباس نیست. این تألیف به تحلیل و بررسی شیوه خوانش و اقتباس بهرام توکلی از نمایشنامه باغ وحش شیشه ای را، که در اواخر دهه 80 شمسی در ایران در کالبد فیلم تبلور یافته است، می پردازد. برای اینکه نمایشنامه باغ وحش شیشه ای برای بیننده ایرانی باورپذیر شود، ناگزیر درگیر روند بومی سازی خواهد شد و اقتباس کننده باید ساز و کارهای ایدئولوژیک جامعه و گفتمان های فرهنگی ـ اجتماعی را در روح اثر بدمد.
قابلیت های روایی ادبیات عامیانه ایران در اقتباس نمایشی برای تلویزیون و سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات کهن و عامیانه که یکی از بارزترین جلوه های فرهنگ غنی ایران است، سرشار از مضامین بکر و ایده های ناب برای اقتباس در سینما و تلویزیون است؛ اما با وجود چنین سرمایة عظیم فرهنگی، سینماگران، درام نویسان و سریال سازان ایرانی تاکنون نتوانسته اند به درستی از این توان و ظرفیت بالقوه استفاده کنند. مقالة حاضر با تکیه بر جلوه های نمایشی و ظرفیت های فرهنگی نهفته در مجموعه آثار ادبیات عامیانه و کهن ایران، قابلیت های آن ها را در تولیدات رسانه ای معرفی می کند و با روشی توصیفی- تحلیلی و رویکردی آسیب شناسانه به گسست های تاریخی در روند ارتقاء سطح نمایشی روایت های کهن فارسی، به ارزیابی کیفی این آثار و اثبات فرضیات تحقیق می پردازد. نگارنده پس از بازنگری مهم ترین جلوه های روایی ادب کهن و عامیانه، چالش های فرارو در روند اقتباس از آن ها را به همراه برخی راهکارهای مناسب انطباق سازی در تولیدات رسانه ای بیان می کند. در پایان مقاله نیز با نقل و نقدِ نمونه هایی از ادب کهن، شیوه اقتباس از آن ها بیان خواهد شد.
بررسی طرح نمایشی و معیارهای دراماتیزه شدن در مقامات حریری (بر مبنای سه مقامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی، به ویژه ادبیات داستانی، از جمله منابع گوناگونی است که در هنر تئاتر به منظور نگارش نمایشنامه مورداستفاده قرار می گیرد.. این آثار، در اغلب موارد، تمام خصوصیاتِ یک داستان تئاتری خوب را دارند. «طرح» یک نمایشنامه می تواند با یکی از این سه منبع آغاز شود: 1- «درون مایه» ای که بتوان به تصویر کشید؛ 2- «دست مایه» ای که بتوان بسط داد؛ 3- «شخصیت» هایی که به صورت دراماتیک درگیر شوند. در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی درصدد بررسی طرح نمایشی و معیارهای دراماتیزه شدن در سه مقامه از مقامات حریری هستیم. دراماتیزه کردن یک قصه به معنی استفاده از ویژگی های بالقوه نمایشی آن، ازبین بردن کاستی های اثر و بازنویسی داستان به صورت مناسب با موقعیت جدید است.
مقامات حریری (495-504هـ . ق.) مشتمل بر پنجاه حکایت درام گونه است، حکایت هایی کوتاه با درون مایه و موضوع واحد که با استمداد از واقعیت های جامعه و با ترسیم شخصیت های خیالی و با استفاده از گفت وگوهای شبه نمایشی به رشته تحریر درآمده است.
با بررسی سه مقامه از مقامات حریری، مشخص می شود که آن ها دارای درون مایه، دست مایه، موقعیت و شخصیت دراماتیک هستند و بین شخصیت های این مقامه ها مجادله و کشمکشی دراماتیک درجریان است. طرح های نمایشی این مقامه ها می توانند برای نمایشنامه نویسی یا ساخت نمایش مورد استفاده درام نویسان قرار گیرند. برای دراماتیزه کردن مقامه ها باید درون مایه ای مطابق با سلیقه مخاطبان امروزی از آن-ها اقتباس کرد و در طرح و موقعیتی جدید آن ها را به گونه ای نمایشی بازنویسی نمود، زیرا هدفْ افزودن چیزی به گذشته است، نه تکرار آن.
تصویرسازی سینمایی در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصویرسازی طیفی از معانی را از صورت سازی های شاعرانه تا عکس و فیلم در بر می گیرد. تکنیک های سینمایی امکان بازنمایی عینی طبیعت و روایت را به هنرمند امروزی می بخشد. لازمه تصویرگری، در بدو امر، نگاهی زیبا و دقیق به طبیعت و وقایع است که در آثار ادیبان قرون گذشته نیز دیده می شود. در توصیفات و روایت های آنها ظرافت هایی هست که سینماگر امروزی با استفاده از دوربین فیلمبرداری قادر به بهره برداری عینی از آنهاست. این تحقیق بر بخش هایی از متن تاریخ بیهقی تمرکز می کند که غنای دراماتیک و بصری بیشتری دارند. بعد از ذکر کلیاتی درباره تصویر در تاریخ بیهقی، تکنیک های سینمایی معرفی، و هنر بیهقی در هر مورد نشان داده می شود. در پایان هر بخش نیز صحنه هایی از فیلم های معروف جهان به عنوان شاهد، با صحنه هایی از تاریخ بیهقی مقایسه می شود.
ابرمتن ها و پیرامتن ها در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ورود مطالعات بینامتنی در هنر توجه برخی اندیشمندانِ بینامتنیت در تحلیل های بینامتنی از مطالعات ژرار ژنت به سازوکارهای مختلف متن جلب شده است. ژنت خود با طرح ترامتنیت 5 قسم از این روابط را پیش روی تحلیل گران متن گذاشت. این مطالعات به مرور زمان به سینما نیز راه یافت. هدف این مقاله بررسی ابرمتن ها و پیرامتن ها -دو جزء ترامتنیت- در سینمای ایران است. در مواجهه با برگرفتگی های سینمایی متوجه خواهیم شد یک متنِ فیلمی از متون دیگر چه ادبی و چه دیگر متون، به صورت های مختلف برمی گیرد. یکی از مسائل این پژوهش شناخت انواع برگرفتگی های سینمایی و ویژگی های آن هاست. در روابط پیرامتنی، متنی در آستانة متن دیگر قرار می گیرد و به نظر می رسد نسبت آن با زمان اکران مهم ترین مسئله در این رابطه است. هدفی که در راستای این مسائل دنبال می شود معرفی الگویی از روابط بینا-متنی است که انواع این برگرفتگی ها و روابط زمانی پیرامتنی را در سینمای ایران مشخص کند. برای رسیدن به مناسبات ابرمتنی و پیرامتنی در سینمای ایران؛ برخی از فیلم های سینمای ایران در دو دهة 1370 و 1380 مورد مطالعه قرار گرفته است.