مجموعه حاضر به عنوان کنکاشی اکولوژیک در مورد ابنیه تاریخی و فرهنگی در شهر اصفهان با تاکید بر آلودگی هوا در این شهر و ردیابی اثرات آن بر روی آجرنمای بناهای تاریخی از جمله مدرسه چهارباغ انجام شده است . با توجه به میزان آلودگی و پس از بررسی موقعیت جغرافیایی اصفهان و منطقه تاریخی و همچنین وجود کوهها ، میزان رطوبت نسبی و بارندگی ، سرعت و جهت بادها و تعداد دفعات وقوع اینورژن با استفاده از دستگاهها و تکنیکهای زیر به شناسایی قشر آلوده پرداخته شده است ...
پرسش از چگونگی آفرینش اثر معماری ما را به ورطه ی گسترده ای از معانی مفاهیم و راهبردهایی می کشاند که دستیابی به پاسخی مناسب را نیازمند نگاهی ژرف به بنیانهای هر یک از آنها بر می شمارد این نوع نگاه ها می تواند ترسیم گر سویه های مختلفی باشند که با بهره گیری از آنها آدمی به موضع و جایگاه خویش واقف می گردد در راستای دستیبای به چنین هدفی مقاله ابتدا به بررسی مفهوم زمان و تاثیر آن بر چگونگی تعریف چرخه آفرینش نزد فرهنگ های گوناگون پرداخته و آن را زمینه ساز یافتن مواضع آدمی در هستی قرار می دهد و در ادامه آفرینش اثر معماری را در گردونه ی تعامل میان کشف و خلق تعریف مینماید تمام تلاش این مقاله در نهایت ما را بدانجا راهبر میگردد که بتوانیم مسیری دقیق و روشن را برای بررسی ها و مطالعات آتی در باره ی بحث آفرینش آثار معماری بیابیم تدوین این مسیر و سیرگام های مورد نیاز در طول انجام چنین مطالعه ای از یافته های اصلی این تحقیق به شمار می آید
در مقاله حاضر محور اصلی سخن زیبایی است. در جستجوی آنیم که قوانین حاکم بر این احساس را کشف کنیم. چه می شود که پدیده ای در نظر ما زیبا و پدیده دیگر زشت جلوه گر می شود؟ با توجه به اینکه زیبایی در همه پدیده های زندگی وجود دارد، مقاله حاضر به بررسی زیبایی در معماری و فضاهای ساخته شده برای زندگی انسان اختصاص خواهد داشت.
با نگاهی به شهرسازی ایران، با مفهومی به نام توسعه شهری به معنی تغییرات در کاربری زمین و سطوح تراکم، جهت رفع نیازهای ساکنان شهر مواجه می شویم که در برخی از شهرها شباهت زیادی با باغشهر در معنای امروزی دارد. امروزه، عدم الگوگیری از ارزش های موجود در معماری و شهرسازی گذشته کشور، سبب بروز مشکلاتی در معماری و شهرسازی شده است. این در حالیست که با تأمل در معماری و شهرسازی سنتی ایران، می توان چنین الگوگیری هایی را در اعصار مختلف به وضوح مشاهده کرد. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که توسعه باغشهر طبس در دوره زندیه و اصفهان در دوره صفویه از چه الگوی مشترکی تبعیت کرده است. برای دستیابی به این هدف، با بهره گیری از منابع مکتوب و مصور و استفاده از روش توصیفی -تحلیلی به مقایسه تطبیقی این دو باغشهر پرداخته شده است. یافته های حاصل از این تحقیق مهمترین تشابهات باغشهر طبس و اصفهان را نشان داده که به صورت: 1- الگوی توسعه شهر 2- نقاط ابتدایی و انتهایی محور توسعه 3- کاربری های همجوار محور توسعه 4- الگوی کلی پلان باغ های انتهایی محور توسعه 5- الگوی کلی ورود آب به شهر، است. به نظر می رسد با توجه به وجود چنین تشابهات و تأخر زمانی باغشهر طبس نسبت به باغشهر اصفهان، الگوی توسعه شهر طبس در دوره زندیه ملهم از اصفهان در دوره صفویه بوده است.
ارتقاء شیوه گفتگو در عکاسی از تصویرگری و روایت گری عکس نقاشی گونه به منزلت هنری به سبب تلاش گروهی از عکاسان هنرمند با مطرح کردن عکاسی صریح و مواجه بدون واسطه با سوژه میسر گردید. گام های مؤثر توسط آلفرد استیگلیتز با تأسیس گروه عکاسی جدایی طلب برداشته شده بود. این گروه با تفکر مستقل بودن رسانه عکاسی از دیگر هنرها مخصوصاً نقاشی بر بیان خودکفای عکس هنری تأکید داشتند. عکاسی بنا به ذات عکاسانه اش همیشه در قید و بند واقعیت بوده است. عکاسان بزرگی چون آلفرد استیگلیتز، پل استراند، چالز شیلر، ادوارد وستون و... کوشیده اند از همین خصیصه ناب بازنمایانه، برای پرورش نگاه هنری عکاسانه و خلق تصاویر اعجاب انگیز استفاده کنند. ادوارد وستون یکی دیگر از عکاسان پیشرو آمریکا در گذار عکاسی از دوران سنت زدگی پیکتوریالیسم به دوران مدرن است. نوشتار پیش رو روند زندگی و فعالیت های ادوارد وستون را با استفاده از منابع کتابخانه ای توصیف می کند.
« زمان در طراحی شهری » از مباحثی است که در موارد اندکی به آن پرداخته شده است و در جاهایی که زمان در طراحی مطرح شده عمدتا از دیدگاه حرکت در فضا و شناخت نحوه ادراک خصوصیات فضاهای پی در پی که در طول زمان و در حین عبور از آن صورت می گیرد ، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است . « ماتیو کارمونا » و همکاران در کتاب « مکان های عمومی ، فضاها شهری » ، زمان در طراحی شهری را از دیدگاه دیگری مورد توجه و بررسی قرار می دهد . در فصل نهم این کتاب که به این مقوله می پردازد ، هر تک فضا و یا بافت شهری از سه جنبه مورد توجه قرار گرفته است ...
مسیل ها و روددره های دامنه جنوبی البرز موقعیت جغرافیایی و توپوگرافیک ویژه ای برای شهر تهران پدید آورده اند. در سال 1347 رویکرد صلب و بخشی برنامه های توسعه شهری در برخورد با روددره های شهر تهران، نقش ساختاری آنها در توسعه شهری و تأمین نیاز شهروندان را نادیده گرفته و رودخانه ها را به کانال های دفع آب های سطحی، فاضلاب و نقاط حادثه خیز شهری مبدل ساخته است. در طرح جامع تهران (۱۳۸۵)، پتانسیل روددره ها در شکل دهی سازمان فضایی و تعریف پهنه های گردشگری در دستور کار مدیریت شهری تهران قرار گرفت. در این میان روددره «کن» به عنوان محور گردشگری شهر انتخاب و برنامه ساماندهی رودخانه و پیرامون آن تدوین شد. بوستان جوانمردان در تابستان سال ۱۳۹۱در ساحل رودخانه کن حدفاصل پل بزرگراه همت و بزرگراه حکیم، در مرز میان منطقه ۵ و ۲۲ شهرداری تهران، به عنوان محصول عملی این برنامه و سیاست ها به بهره برداری رسید.
امروز با گذشت بیش از ۳ سال از بهره برداری بوستان جوانمردان، تبدیل این پروژه مهم به یکی از ضعیف ترین بوستان های شهر تهران مورد پرسش قرار می گیرد. چرا پروژه ای در این مقیاس با وجود تأکید و توجه ویژه اسناد بالادست و مدیریت شهری با شکست مواجه می شود؟ چرا با وجود هدف احیاء و پیوند رودخانه با شهر و شهروندان، این پروژه نه تنها در جذب مخاطب ناموفق می باشد، بلکه خود به عاملی در نابودی هویت طبیعی و فرهنگی رودخانه کن تبدیل شده است؟
این نوشتار بر مبنای اسناد موجود و روند طی شده از تعریف، برنامه ریزی، طراحی و اجرا، به بررسی دلایل دور شدن پروژه بوستان جوانمردان از اهداف اولیه ساماندهی و احیاء رودخانه کن می پردازد.
فاصله میان اهداف و راهبردهای بیان شده در برنامه ساماندهی ویژه روددره کن در طرح های موضعی-موضوعی طرح جامع ۱۳۸۵ و طرح ساماندهی رودخانه کن و پیرامون آن توسط مهندسین مشاور آرمانشهر تا سیاست گذاری و اقدامات صورت گرفته در مقیاس میانی و خرد توسط مهندسین مشاور آتک به عنوان طراح اصلی پروژه مورد بررسی قرار می گیرد. در نهایت عدم شناخت طراح از ارزش های طبیعی و منظرساز روددره کن را عامل مهم عدم توانایی طرح ارایه شده در پاسخ گویی به اهداف مورد نظر طرح جامع و شکست پروژه می داند.