از کل انرژی مصرفی کشور، حدود40% آن صرف سرمایش و گرمایش ساختمان ها میشود که یک سوم اتلاف حرارتی از طریق پنجره ها صورت میپذیرد. از آنجاییکه بسیاری از ساختمان های موجود مطابق با استانداردهای مصرف انرژی ساخته نشده و به ناچار برای ایجاد شرایط آسایش حرارتی مجبور به مصرف انرژی بیش از حد هستند، بنابراین موجب به هدر دادن ذخایر انرژی شده و با واقعی شدن تعرفة حامل های انرژی، بالا رفتن هزینه ها را نیز سبب میشوند. پنجره ها عناصری از بنا هستند که نور، حرارت و زیبایی مناظر را به درون دعوت میکنند. پنجره ها همچنین بزرگترین عناصر اتلاف حرارت نیز به شمار میروند. در ساختمان های موجود، راه های پیش گیری، تعویض و یا بهبود کارایی پنجره ها است. عدم وجود راهکار مناسب جهت بهینه سازی بازشوها و جدار های نورگذر ساختمان های موجود یکی از نقاط ضعف فرایند بهینه سازی مصرف انرژی در ساختمان به شمار میرود. مقاله حاضر تلاشی برای ارایة راهکاری ساده و اجرایی برای بهینه سازی درها و پنجره های موجود در ساختمان با حداقل هزینه است. این روش شامل افزودن شیشه دوم به همراه پروفیل های پوشاننده میباشد. فرایند اجرای آن نیازمند تجهیزات پیچیده و آموزش متخصصان نبوده، همچنین موجب اتلاف مصالح اولیة پنجره نمیشود. این روش در نهایت باعث کاهش اتلاف انرژی و افزایش کیفیت آسایش فضای داخلی می شود. نتایج مدل سازی رایانه ای میزان کاهش ضریب انتقال حرارت (سطحی) حاصل از این روش را 37% نشان میدهد.
مباحث اصلی این مقاله بدین شرح است: 1) نظریة انسانشناختی هنر (نظریة مربوط به هنر انسانشناختی) مردود است؛ 2) شرح نظامهای زیباشناختی غیرغربی و نیز مطالعة اصول زیباشناختی فرهنگهای دیگر انسانشناسی هنر نیست؛ 3) انسانشناسی هنر به موقعیت اجتماعی تولید و رواج و پذیرش هنر توجه دارد و خود مطالعة تدارک اصول زیباشناسی در جریان تعاملِ اجتماعی است؛ 4) در انسانشناسی هنر، شیء هنری هر آن چیزی است که در جایگاه مقرر برای اشیای هنری در نظامی از شرایط و روابط پیشبینی شده در نظریه قرار گیرد؛ 5) جامعهشناسی هنر و انسانشناسی هنر با هم تفاوت دارند؛ 6) انسانشناسی از رفتارها و کنشها و پارهگفتارهای ظاهراً نامعقول تحلیلهای غنی به دست میدهد، با زمینهسازی برای رفتار یا قرار دادن آن در پویایی تعامل اجتماعی؛ 7) نگاه انسانشناسی زندگینامهای است نه فرازندگینامهای (جامعهشناسی) یا فروزندگینامهای (روانشناسی اجتماعی و شناختی). این مقاله ترجمهای است از: Alfred Gell، Art and Agency: An Anthropological Theory، (Oxford، Clarendon Press، 1998)، ch. 1، “The Problem Defined: The Need for an Anthropology of Art”، pp. 1-11.
هدف این متن ارایه مفهوم جدیدی از تفکیک اراضی1 شهری است که در ایران مفهومی با مؤلفههایی غیر از مفهوم کنونی آن در طرحهای گسترش جدید شهری در جهان دارد. روش تحقیق در این پژوهش کیفی است که براساس آن مفهوم تفکیک اراضی در نمونههای موفق جهانی مورد بررسی قرار گرفته و با مفهوم آن در ایران مورد مقایسه قرار میگیرد. روش تحقیق نمونههای مورد مطالعه کیفی است و بنابراین در این خصوص نیز از پرسشنامه باز استفاده شده است. فرضیه پژوهش به این صورت است : رضایتمندی ساکنان1 در الگوهای تفکیکی دوربرگردان و ترکیبی (دوربرگردان- شطرنجی) بیشتر از الگوهای تفکیکی شطرنجی است. در این بررسی نمونههای موفقی از گسترشهای جدید شهری از کشورهای انگلستان، آلمان، استرالیا و امریکا مورد مطالعه قرار میگیرد با تحلیل نمونههای موفق مورد مطالعه، برخی اصول تفکیک اراضی در گسترشهای جدید شهری کشورهای توسعهیافته ارایه میشود که مطابق با فرهنگ و اقلیم بومی آنها برنامهریزی و طراحی شدهاند. میزان رضایتمندی ساکنین در سه الگوی تفکیکی متفاوت مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در نهایت نشان داده خواهد شد که مفهوم تفکیک اراضی شهری در کشورهای توسعهیافته و ایران متفاوت و مؤلفههای متعددی از جمله فرهنگی، کالبدی، زیستی، اقتصادی و سیاسی بر این مفهوم تأثیرگذار هستند. در نهایت به این نتیجه میرسیم که رضایتمندی ساکنین در الگوهای تفکیکی دوربرگردان و شطرنجی- دوربرگردان بیشتر از الگوهای شطرنجی است.
باغ های تاریخی شیراز تا پیش از تغییرات شهری دوران پهلوی و معاصر، از عناصر شاخص شهری به حساب می آمده است. به نظر می رسد شکل گیری هسته تاریخی شهر و توسعه آن در ادوار مختلف، چه از حیث رابطه ساختاری میان باغ و شهر و چه از حیث استفاده از باغ و عناصر آن در پیکره شهر، به پدیده باغ وابسته بوده است. از سوی دیگر، تعریف نظام استقرار باغ در شهر، به عوامل متعددی وابسته است که خود بر چگونگی تعامل ساختاری باغ و شهر تأثیر دارد. ازآنجاکه شیراز تا پایان دوره زندیه شاهد چهار دوره حکومتی مقتدر بوده است، سؤال اصلی این پژوهش چنین مطرح می شود که «رابطه ساختاری میان باغ و شهر از سده چهارم هجری تا پایان دوره زندیه چگونه است؟» برای دریافت چگونگی این رابطه، «جایگاه باغ در هسته مرکزی شهر» و سپس «جایگاه باغ محورها در توسعه فضایی شهر» با استفاده از مطالعات و اسناد تاریخی، توصیفات سفرنامه ها و نقشه های بازسازی شده بررسی شده است؛ سپس چگونگی نظام استقرار باغ در شهر شیراز تا اواخر دوره زندیه تحلیل و در نقشه شهر شیراز مکان یابی شده است. نتایج نشان می دهد که تعامل باغ و شهریک تعامل دوسویه است، بدین صورت که از یک سمت مشخصات طبیعی شهر همچون ارتفاعات، مسیر رودخانه، منابع آب و حتی تصمیمات حکومتی مبنی بر چگونگی ساختار شهر، به گونه ای از پیش تعریف شده، محل قرارگیری باغ را مشخص می کند؛ از سمت دیگر باغ با هویت بخشیدن به محورهای حکومتی و هدایت مسیر های توسعه شهر در دوره های بعد، نقشی کلیدی در سازمان فضایی شهر ایفا می کند.
هر متن ، در ساختن جهان ویژه اش ، از برخی نظام های نشانه شناسانه یاری می گیرد . متن سینمایی بر نظام های نشانه شناسانه ای متفاوتی استوار است . سینمای گویا بر ساخته ی شش نظام نشانه ای استوار است :1- نظام نشانه های تصویری 2- نظام نشانه های حرکتی 3- نظام نشانه های زبان شناسه ی گفتاری 4- نظام نشانه های زبان شناسه ی نوشتاری 5- نظام نشانه ی آوایی - غیر زبان شناسانه 6- نظام نشانه های موسیقایی 5 . جز نظام نشانه های آوایی و گفتاری در مابقی با سینمای خاموش سهیم است ...