در بررسی مجموع آثاری که تحت عنوان سفالگری مطرح می شوند. عنایت به دو مقوله بنیادین که همواره این هنر- صنعت را تحت الشعاع قرار داده امری بایسته است. الف) جنبه های کاربردی ب) جلوه های نمادین و ارزش های زیبایی شناسانه در پژوهش اخیر با احتراز از مقوله «کاربردی» محصولات هنر صنعت سفالگری که باعث اطلاق وجه دوم آن یعنی صنعت می گردد؛ «سفالینه های جانوری» که مصداق بارز جلوه های هنری و نمادین هنر- صنعت سفالگری است، مورد کنکاش قرار می گیرد. لذا ارائه تعریفی آغازین برای معرفی این آثار ضروری ست. سفالینه های جانوری به قسمی از هنرـ صنعت سفالگری اطلاق می گردد که فرم و شکل ظاهری آن در حالتی انتزاعی منبعث از جانوران مختلف، ساختاری جدید و پویا در قالب سفالگری پدید آورده است. این گونه دست ساخته های بشری به لحاظ مالامال بودن از پیام های بصری، اعتبار و شانی هم طراز با آثار ارزشمند هنری یافته و شاخص های عمد? آثار هنری از جمله: «محتوای1»؛ «بیان2» و «تزیین3» را یکجا در خود دارد. لذا در این مقاله به بهانه نقد مایه های ذهنی خالقین این آثار و نیز تحلیل ارزش های زیبایی شناسانه آن ضمن بررسی آثاری از قدیمی ترین سفالینه های جانوری به سه فراز از موارد در خور توجه در این مقوله پرداخته خواهد شد. الف) ارزش های زیبایی شناسانه ب) تفوق جنبه های نمادین و هنری بر جنبه های کاربردی ج) ظرفیت بالای سفال به عنوان محملی مناسب جهت ظهور و بروز ارزش های هنری
بررسی شخصیت و دیدگاه هنرمندان نقش آفرین در خلق شاهنامه طهماسبی از مسائل مهمی است که می تواند رویکردهای بیان تصویر در این اثر برجسته هنری را تا حدی مشخص و قابل درک نماید. هدف این مطالعه معرفی و بررسی دیدگاه، شخصیت وجایگاه آقا میرک اصفهانی است. در این مقاله با بهره جستن از نوشته های نویسندگان صاحب نظر هم عصر نقاشان این دوره چون عبدی بیگ شیرازی، تلاش شده است با تمرکز بر آثار و زندگی آقا میرک پاسخی به سوالات چگونگی ابعاد شخصیتی و دیدگاه هنرمند و نحوه رویکرد بیان تصویر در شاهنامه ارائه شود. این مقاله با استفاده از روش تاریخی - تحلیلی و تک نگاری و نظریه های متفکران ومؤلفان دیباچه ها بر پایه اندیشه عرفانی مطرح در این روزگار به تحلیل این هنرمند پرداخته است. ضرورت این تحقیق شناخت هنرمندان ایران اسلامی است. نتا یج حاصل از این مطالعه نشان می دهد هنرمند در مقام مخزن فن، سنت و حافظه هنری با رویکرد عارفانه عامل بازنمود تصویر زمانه اش است. میرک میراث نقاشی گذشته را با چهره نوینی درعصرخویش به اجرا درمی آورد و دراین فرایند زبان تصویر را به عاملی فراتر از بیان کلامی تبدیل می سازد.
زندگی انسان و شهر، دارای سیستمی زنده، پیچیده و پویا است. این سیستم در فرایند توسعه جوامع بشری، خاستگاه انواع و اقسام تحولات بوده است. با وقوع انقلاب انفورماتیک (فناوری اطلاعات) تغییراتی در این پرتو به وقوع پیوسته و تحولات عمیقی در جامعه و حوزه شهری پدیدار شده؛ به طوری که با پشت سر گذاشتن شیوه های سنتی زندگی، ارتباط تنگاتنگی میان تکنولوژی و ابعاد مختلف شهر و زندگی انسان ایجاد شده است. با ایجاد شکل جدیدی از حیات شهری در کنار شهر واقعی، مفهوم شهر مجازی مطرح شده که با به کار گرفتن موضوعات مربوط به مسایل الکترونیکی، شهرهای الکترونیک شکل گرفته است.
امروزه شهر الکترونیک با تکیه بر توانمندی سامانه های اطلاعات و کم رنگ تر شدن مرزهای سنتی اهمیت زیادی پیدا می کند. البته باید مد نظر داشت که این پدیده نیز دارای تبعات مثبت و منفی مربوط به خود است؛ اما واقعیت آن است که کشورهای مختلف در ایجاد شهر الکترونیک و دولت الکترونیک و به تبع آن شهروند الکترونیک گام های اساسی برداشته اند.
از طرفی، دیدگاه شهر الکترونیک با خلق فضاهای مجازی و بهره مندی از پیشرفت های مرتبط با فناوری اطلاعات به طور روز افزونی مورد توجه نظریه پردازان و مدیران شهری است. این مقاله تحقیقی بر آن است تا با روش توصیفی ـ تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای، به تبیین شهر الکترونیک و مفاهیم مربوطه و ضرورت ایجاد آن بپردازد و نهایتاً با نتیجه گیری از ضرورت ایجاد شهر الکترونیک در ایران، راهکارهایی ارایه کند.
این مقاله نگاهی به سیاست دولت بریتانیا در طی دوران پهلوی اول در ایران دارد که متکی بردواصل بوده است. اول ایجاد سدی در مقابل نفوذ سوسیالیسم به ایران و ممانعت از گسترش آن به سایر کشورهای خاورمیانه و به خصوص هندوستان بود. دوم که اهمیت بیشتری داشت، تامین امنیت چاه ها و لوله های نفت و تضمین ادامه جریان آن به خلیج فارس. سپس به آغاز جنگ جهانی دوم و سیاست بیطرفی ایران میپردازد که این سیاست اهداف و منافع انگلیس در ایران را مورد تهدید قرار نمیداد، بلکه از آن حفاظت میکرد. اما یورش آلمان به شوروی در22 ژوئن1941م/30 تیر1320ش معادلات سیاسی و نظامی جنگ را برهم زد. لزوم ارسال تسلیحات و تجهیزات برای متفق جدید، شوروی، ازیک سوی، و مساعد بودن مسیر ایران از هر نظر از سوی دیگر، توجه ابر قدرت ها را به ایران جلب کرد و برای نیل بدین مقصود، طریق اشغال نظامی را در نظر گرفتند و به بهانه حضور آلمانیها در ایران که چندان مستدل و معتبر نبود، در روز سوم شهریور1320ش/25 اگوست 1941م به ایران حمله کردند و شمال و جنوب و غرب آن را متصرف شدند.
این مقاله با تکیه بر اسناد و مدارک وزارت امورخارجه ایران و سایر منابع معتبر، به بررسی سیاست انگلیس در این برهه میپردازد و بر این باوراست که دولت بریتانیا در طرح و نقشه اشغال ایران پیشگام بوده است. گرچه ایران را ”پل پیروزی“ نامیدند؛ اما در ازای تمام مساعدت ها و صدمات وارده هیچ گونه بهاء و امتیازی پرداخت نکردند، بلکه هدف خود را به دولت ایران با فشار دیپلماتیک و نیروی نظامی تحمیل نمودند؛ درنتیجه،میتوان چنین استنباط کرد که بار دیگر دولت انگلستان ایران را وجه المصالحه با روسیه قرار داد.