فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۱٬۷۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقایسه تأثیر دو شیوه برنامه تمرینی ارتعاش کل بدن (ویبراسیون) و پلایومتریک بر میزان پرش عمودی بازیکنان والیبال مرد جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در چند دهه اخیر روش های مختلفی جهت تقویت توان و قدرت انفجاری عضلات اندام تحتانی در بازیکنان والیبال به منظور افزایش پرش عمودی به کارگرفته شده است. هدف: پژوهش حاضر بررسی تأثیر برنامه تمرینی ارتعاش کل بدن و برنامه تمرین پلایومتریک بر میزان پرش عمودی بازیکنان والیبال مرد جوان بود. روش شناسی: تعداد 20 بازیکن والیبال در رده جوانان باشگاه پیکان تهران انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه ده نفره تمرینات ارتعاش کل بدن ( 4 هفته) و تمرینات پلایومتریک (8 هفته) قرار گرفتند. عملکرد بازیکنان والیبال در پرش عمودی ، توسط آزمون پرش عمودی سارجنت اندازه-گیری شد. نتایج پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون آماری t همبسته (در هر گروه) و مستقل (بین دو گروه) تجزیه و تحلیل شد. یافته ها : نتایج تحلیل آماری نشان داد انجام 8 هفته برنامه تمرینی پلایومتریک و4 هفته برنامه تمرینی ارتعاش کل بدن به شکل معناداری میزان پرش عمودی را در بازیکنان جوان باشگاهی افزایش می دهد (0001/0>P). همچنین نتایج آزمون t مستقل نیز نشان داد که در میانگین تغییرات پرش عمودی بین گروه پلایومتریک و ارتعاش کل بدن تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0P>). بحث و نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که تمرین ارتعاش کل بدن می تواند به عنوان یکی از شیوه های نوین تمرینی در مقایسه با سایر روش های معمول در بازه زمانی کوتاهتری باعث افزایش قدرت و توان انفجاری عضلات اندام تحتانی در بازیکنان والیبال شود و میزان پرش عمودی آنها را افزایش دهد.
تأثیر تمرینات ترکیبی استقامتی - مقاومتی بر مولکول محلول چسبان بین سلولی و نیم رخ لیپیدی زنان یائسة 48- 60 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کم تحرکی و چاقی از عوامل خطرزا در بروز بیماری های قلبی - عروقی هستند. فعالیت ورزشی با تعدیل ناهنجاری های متابولیکی و عوامل خطرزا در بروز آترواسکلروز در بهبود عملکرد قلبی - عروقی مؤثرند. برای بررسی تأثیر تمرینات ترکیبی استقامتی شنا و مقاومتی بر سطح سرمی مولکول چسبان محلول بین سلولی (1-sICAM) و نیم رخ لیپیدی در زنان چاق یائسة 48- 60 سال، 16 زن چاق یائسة کم تحرک (شاخص تودة بدنی ±30 کیلوگرم بر مترمربع) انتخاب و به دو گروه تجربی (16/4±2/52 سال) و کنترل (92/3±53 سال) تقسیم شدند. آزمودنی ها به مدت 10 هفته و سه جلسه در هفته، در یک برنامة تمرینات ترکیبی مقاومتی (40- 60% یک تکرار بیشینه) و استقامتی شنا (HRmax40- 60%)، شرکت کردند. سطوح 1-sICAM و نیم رخ لیپیدی سرم و شاخص های آنتروپومتریک (نظیر وزن، شاخص تودة بدنی، درصد چربی بدن و نسبت محیط کمر به لگن)، قبل و بعد از تمرین اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t زوجی، t مستقل و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0>P انجام شد. نتایج نشان داد غلظت سرمی 1-sICAM در گروه تجربی 5/18 درصد کاهش یافته است (032/0=P). تغییرات غلظت سرمی 1-sICAM بین دو گروه نیز معنی دار بود (018/0=P). با وجود اینکه تغییر معنی داری در تری گلیسرید پلاسما (05/0<P) مشاهده نشد، اجرای 10 هفته تمرینات ترکیبی به کاهش معنی دار سطوح کلسترول (009/0=P) و LDL-C (007/0=P) و افزایش معنی دار سطح HDL-C (004/0=P) در گروه تجربی منجر شده بود. به علاوه، تمام شاخص های آنتروپومتری مورد بررسی نیز پس از تمرین، کاهشی معنی دار یافتند (05/0>P). همچنین، بین تغییرات سطح سرمی 1-sICAM و تغییرات هیچ یک از متغیرهای نیم رخ لیپیدی و آنتروپومتری رابطة معنی داری مشاهده نشد (05/0<P). ترکیب تمرینات ترکیبی مقاومتی و استقامتی علاوه بر بهبود نیم رخ لیپیدی و شاخص های آنتروپومتریک در کاهش شاخص فعالیت اندوتلیال عروقی مؤثر است.
تاثیر فعالیت ورزشی بر کودکان در دماهای خیلی گرم و سرد
حوزههای تخصصی:
اثر هشت هفته تمرین استقامتی با مدت های مختلف بر سطوح عامل نوروتروفیک مشتق از مغز در هیپوکامپ موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: شکل پذیری عصبی به توانایی مغز و دستگاه عصبی مرکزی برای تطبیق با تغییرات محیطی و عملکرد آن اطلاق می شود. هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثر هشت هفته تمرین استقامتی با مدت های مختلف بر سطوح عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) هیپوکامپ در موش های صحرایی نر نژاد ویستار بود. روش شناسی: برای این منظور 40 سر موش نر صحرائی شش تا هشت هفته ای با میانگین وزن 10 ± 189 گرم از انستیتو پاستور شمال ایران تهیه شدند و به طور تصادفی در گروه های کنترل، شم و دو گروه تمرینی تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت هشت هفته، هر هفته پنج روز با سرعت 20 متر بر دقیقه (معادل 50 تا 55 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه) با مدت های 30 و 60 دقیقه و شیب صفر درجه روی نوار گردان ویژه جوندگان به تمرین پرداختند. پس از هشت هفته تمرین و 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، نمونه های هیپوکامپ جمع آوری گردید. سطح BDNF با استفاده از کیت و روش الایزا اندازه گیری شد. داده ها به روش تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل شدند. مقادیر 05/0 P≤ بعنوان حداقل سطح معنی داری تفاوت میانگین ها مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که سطوح BDNF در گروه تمرینی 60 دقیقه در مقایسه با گروه کنترل (002/0 P=)، گروه شم (006/0P=)، و گروه تمرین 30 دقیقه (02/0P=) تفاوت معناداری داشت. اما گروه تمرینی 30 دقیقه تفاوت معناداری با گروه کنترل (354/0P=) و گروه شم (55/0P=) نشان نداد. بحث و نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان می دهد که تمرینات استقامتی با شدت متوسط و مدت 60 دقیقه در مقایسه با مدت کوتاه تر باعث افزایش بیشتری در سطوح BDNF موش ها می شود.
تأثیر یک وهله فعالیت هوازی بیشینه صبح و عصر بر سطوح پلاسمایی هورمون های رشد و کورتیزول در زنان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ورزش با شدت متوسط تا شدید، محرک قدرتمندی برای ترشح هورمون رشد وکورتیزول است و عوامل مختلفی از جمله ریتم شبانه روزی می تواند پاسخ این دو هورمون به ورزش را تعدیل کند. هدف این تحقیق تعیین تاثیر زمان تمرین روزانه بر پاسخ هورمون رشد و کورتیزول نسبت به ورزش می باشد. روش شناسی: بیست و دو دانشجوی دختر (میانگین و انحراف استاندارد سن 24/2±59/21سال، نمایه ی توده بدنی 75/2±05/21کیلوگرم بر متر مربع و درصد چربی 20/3±28/27 درصد) به طور تصادفی به دو گروه تجربی (12 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی ها در دو روز جداگانه آزمون هوازی بیشینه بروس روی تردمیل را متعاقب 12 ساعت ناشتایی انجام دادند. آزمون اول، ساعت 8 صبح و آزمون دوم، ساعت 6 بعد از ظهر انجام شد. نمونه گیری خون در هر دو مرحله تمرین، به میزان 10 سی سی بلافاصله قبل و پس از تمرین جمع آوری شد. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون آنالیز واریانس درون گروهی و تعقیبی توکی افزایش معنی داری را در میانگین سطح هورمون رشد در گروه تجربی بلافاصله پس از تمرین صبح و عصر نشان داد (001/0=p)؛ سطح کورتیزول گروه تجربی تنها پس از آزمون صبح افزایش معناداری داشت(05/0p < ) ؛ نسبت سطح هورمون رشد به کورتیزول گروه تجربی در پس آزمون عصر در مقایسه با پیش آزمون عصر افزایش معناداری یافت (001/0p < ). بحث و نتیجه گیری: با توجه به بالا بودن نسبت سطح هورمون رشد به کورتیزول در تمرین عصر، به نظر می رسد در تمرین عصرگاهی شرایط آنابولیسم بهتری بر بدن حاکم باشد.
تأثیر برهمکنش تمرینات استقامتی تداومی و تزریق هموسیستئین بر پراکسیداسیون لیپیدی و دستگاه ضداکسایشی مغز موش های نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثر تعاملی هشت هفته تمرین استقامتی تداومی با شدت متوسط و تزریق هموسیستئین بر پراکسیداسیون لیپید و دستگاه ضداکسایشی هیپوکامپ پشتی موش های نر بود. بدین منظور 42 سر موش ویستار به وزن 40 ±200 گرم، به طور تصادفی در چهار گروه شم (حلال هموسیستئین)، پایه (هموسیستئین)، کنترل (هشت هفته) و تمرین استقامتی تداومی تقسیم شدند. بعد از تعیین دوز مؤثر هموسیستئین، 86/0 میکروگرم از آن توسط سرنگ هامیلتون از طریق کانول تعبیه شده در هیپوکامپ پشتی مغز به صورت دوطرفه به موش های گروه های پایه، کنترل و تمرینی تزریق شد. پروتکل مورد استفاده، دویدن روی نوارگردان ویژه جوندگان به مدت هشت هفته و پنج روز در هفته، با سرعت 18 متر بر دقیقه و مدت 60 دقیقه بود. شاخص های مورد نظر شامل مالون دی آلدئید (MDA) و سوپراکسید دیسموتاز (SOD) در ناحیة هیپوکامپ بودند. تزریق هموسیستئین در ابتدای پژوهش، فعالیت سوپراکسیددیسموتاز (001/0P= ) و میزان مالون دی آلدئید هیپوکامپ را به طور معنی داری افزایش داد (000/0P=). یافته ها نشان دهندة تغییرات معنی دار هر دو شاخص در گروه تمرین استقامتی بود؛ به عبارت دیگر، ورزش فعالیت سوپراکسید دیسموتاز را افزایش و سطوح مالون دی آلدئید هیپوکامپ را کاهش داد (MDA 000/0 P= ; SOD ,020/0 P=). نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد به دنبال اجرای هشت هفته تمرینات تداومی آثار تخریبی القائی توسط هموسیستئین در هیپوکامپ موش ها کاهش یافته است که به وسیلة کاهش سطوح MDA و افزایش سطوح SOD مشخص شد؛ از این رو می توان این برنامه را شیوة درمانی مؤثر غیرداروئی ای برای افرادی مطرح کرد که دارای سطوح بالای هموسیستئین می باشند.
اثر یک دوره تمرین تناوبی شدید بر منتخبی از شاخص های عملکرد هوازی، بی هوازی و هماتولوژیکی ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی اثر یک دوره تمرینات تناوبی شدید بر منتخبی از شاخص های عملکرد هوازی، بی هوازی و هماتولوژیکی انجام شد. 15 کشتی گیر تمرین کرده به طور تصادفی به دو گروه (تجربی=8، کنترل=7) تقسیم شدند. پیش و پس از تمرینات آزمودنی-ها 1) آزمون فزاینده برای تعیین حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max)، سرعت در VO2max (vVO2max)، سرعت در آستان لاکتات (vLT) و حداکثر نبض اکسیژن (VO2/HRPeak)، 2) آزمون زمان تا واماندگی با vVO2max (Tmax) و 3) پروتکل RAST را برای تعیین حداکثر برون ده توان (PPO) و میانگین برون ده توان (MPO) اجرا کردند. نمونه های خونی استراحتی، در پیش و پس از تمرینات جمع آوری شد. هر 2 گروه برنامه تمرین کشتی مشابه را به مدت 4 هفته دنبال کردند در حالی که گروه تجربی در کنار برنامه تمرین کشتی، آزمون دویدن سرعتی بی هوازی (RAST) را به عنوان یک پروتکل تمرین تناوبی شدید، دو جلسه در هر هفته اجرا می کردند. اختلاف بین پیش و پس از تمرینات در گروه ها با آزمون تی زوجی و اختلاف بین گروه ها با آزمون تی مستقل و اندازه اثر برای همه متغیرها اندازه-گیری شد. پس از تمرینات، VO2max(4/5%)، vVO2max(1/3%)، vLT(1/4%)، حداکثر نبض اکسیژن (7/7%) و Tmax(1/32%) در گروه تجربی به گونه ای معنی دار افزایش یافت (05/0>P). حداکثر برون ده توان (9/34%) و میانگین برون ده توان (3/29%) در گروه تجربی به گونه ای معنی دار افزایش یافت، اما تغییری در گروه کنترل مشاهده نشد. همچنین افزایشی معنی دار در مقدار هموگلوبین (7/6%)، میانگین وزن هموگلوبین در گلبول قرمز (9/4%) و میانگین غلظت هموگلوبین در گلبول قرمز (4/4%) در گروه تجربی مشاهده شد (05/0>P). یافته های حاضر پیشنهاد می کند که یک دوره تمرینات تناوبی شدید در مدت زمان کوتاه و با حجم بسیار کم تمرینات (4 دقیقه در هر جلسه) موجب بهبود در اجرای هوازی و بی هوازی می-شود که این افزایش با تغییرات هماتولوژیکی نیز همراه است.
اثر دو شدت مختلف فعالیت بدنی بر سلو ل های اجدادی اندوتلیال سیار(EPC) در زنان جوان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر دو شدت مختلف فعالیت بدنی بر سلو لهای اجدادی اندوتلیال سیار
در زنان جوان سالم بود. به همین منظور به وسیله پرسشنامه، 15 دانشجوی دختر از بین داوطلبان شرکت در
22 سال، شاخص توده بدن ±1/ پژوهش به طور تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه (گروه 1: میانگین سن 8
21 سال، شاخص توده بدن ±1/ 20/81±1/91 کیلوگرم بر متر مربع، تعداد 8 نفر، گروه 2: میانگین سن 5
20/38±1/66 کیلوگرم بر متر مربع، تعداد 7 نفر) قرار گرفتند. هر گروه به مدت 30 دقیقه در شدت فعالیت
روی نوارگردان دویدند. نمونه های خونی برای (HRmax %85 : 70 % و گروه 2 : مربوط به خود(گروه 1
گلبول ،(Isotype control) و ایزوتوپ کنترل آن CD اندازهگیری سلول های اجدادی اندوتلیال سیار + 34
سفید و پلاکت، قبل و 10 دقیقه پس از انجام آزمون از همه آزمودنی ها گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل
و ضریب همبستگی (ANOVA) وابسته (زوجی)، آزمون تحلیل واریانس یکطرفه t داده ها از آزمون
در نظر گرفته شد. یافته های حاصل از پژوهش (P < 0/ پیرسون استفاده شد. حداقل سطح معن اداری ( 05
CD نشان داد که هر دو شدت فعالیت بدنی باعث افزایش معنادار تعداد 34+
می شود ، این Plt و WBC ،
بیشتر بود، اما از نظر آماری معنادار نبود. از بین متغیرهای اندازه گیریشده HRmax % اثرگذاری با شدت 85
CD فقط بین 34+
و پلاکت رابط ه معنادار مشاهده شد. در نهایت می توان بیان کرد که فعالیت بدنی با
شود و با توجه EPC می تواند موجب افزایش بازسازی عروق ناشی از بسیج HRmax % شدت 70 % و 85
اینگونه بسیج سلولی ممکن است بهعنوان ساز و کار جبرانی یا ترمی م EPC به ارتباط معنادار پلاکت با
فیزیولوژیک در آسیب التهابی حاد ب هکار رود
مقایسه پروتئازها ی آنژیوژنیکی مردان فعال و غیر فعال، متعاقب فعالیت ورزشی زیربیشینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، مقایسه متالوپروتئینازهای سرمی (MMPs) مردان فعال و غیرفعال در پاسخ به یک وهله فعالیت زیربیشینه بود. بدین منظور 8 مرد فعال (میانگین ± انحراف -معیار: حداکثر اکسیژن مصرفی 6/1±43 ml.kg-1.min-1) و 8 مرد غیر فعال (میانگین ± انحراف معیار: حداکثر اکسیژن مصرفی 4/1±31 ml.kg-1.min-1) فعالیت زیر بیشینه را با 50 درصد max2VO انجام دادند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و 2 ساعت بعد از اجرا گرفته شدند. داده ها با استفاده از اندازه های تکراری و آنوای دوطرفه بررسی شدند. فعالیت زیربیشینه، سطوح 2-MMP سرمی در گروه فعال (119/0 P=) و غیرفعال (175/0 P=) را به-طور معنی داری تغییر نداد، اما موجب افزایش معنی دار 9-MMP سرمی بلافاصله (001/0 P=) و 2 ساعت بعد از فعالیت (000/0 P=) در گروه فعال و بلافاصله (009/0 P=) و 2 ساعت بعد از فعالیت (003/0 P=) در گروه غیر فعال شد. باوجود این، نتایج نشان داد که تفاوتی معنی دار بین 2-MMP (711/0 P=) و 9-MMP سرمی (423/0 P=) بین دو گروه فعال و غیرفعال در هیچ یک از مراحل زمانی وجود ندارد. به طور کلی به نظر می رسد که پاسخ متالوپروتئینازهای آنژیوژنیکی به یک وهله فعالیت زیربیشینه در مردان فعال و غیرفعال مشابه باشد.
تاثیر سرعت موسیقی بر ضربان قلب و سطح درک فشار دانشجویان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر سرعت موسیقی بر ضربان قلب و سطح درک فشار دانشجویان پسر رشته تربیت بدنی است. به این منظور 45 دانشجوی مرد رشته تربیت بدنی با میانگین سنی 81/1±93/21 سال، وزن 73/11±05/68 کیلوگرم، شاخص توده بدن (BMI)08/3±27/22 و قد 22/16±27/172 سانتی متر انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه کنترل تجربی با سرعت زیاد (140bpm =) و تجربی با سرعت کم (100bpm=) تقسیم شده و طی 2 مرحله و به صورت پیش و پس آزمون، ارزیابی شدند. قبل از آزمون از آزمودنی ها خواسته شد که از بین قطعات موسیقی موجود، یکی را انتخاب کنند (برای گروه های تجربی قطعات متفاوتی ارائه شد). آزمودنی ها پس از 10 دقیقه گرم کردن (با و بدون موسیقی) به اجرای آزمون وینگیت پرداختند. طی گرم کردن و اجرای آزمون وینگیت، شاخص های ضربان قلب و سطح درک فشار اندازه گیری شد. داده های حاصل با استفاده از نرم افزار SPSS (آزمون ANOVA یکطرفه) و سطح معناداری 05/0 P<تجزیه و تحلیل شد. تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده نشان داد که طی گرم کردن، در مورد ضربان قلب )00/24F = ،001/0P = ( و سطح درک فشار ) 16/10F = ،001/0P = ( بین گروه موسیقی با سرعت کم و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود ندارد، اما در گروه موسیقی با سرعت زیاد در مقایسه با گروه کنترل و گروه موسیقی با سرعت پایین ، سطح این دو شاخص به طور معناداری افزایش یافت. در مورد تغییرات مشاهده شده در شاخص های ضربان قلب) 25/12F = ،001/0P = ( و سطح درک فشار) 58/7F = ،02/0P = ( طی اجرای آزمون وینگیت نیز نتایج مشابهی به دست آمد. ازاین رو بر اساس یافته های یاد شده به نظر می رسد سرعت موسیقی بر ایجاد تغییر در ضربان قلب و سطح درک فشار طی گرم کردن و اجرای آزمون وینگیت تاثیرگذار است.
تاثیر دو هفته مصرف ویتامین E بر پاسخ مولکول چسبان سلولی به فعالیت وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای بررسی تاثیر مکمل دهی ویتامین E بر پاسخ مولکول چسبان سلولی نوع یک (1ICAM-) به فعالیت وامانده ساز، 16 مرد فعال انتخاب و براساس max2VO به دو گروه مکمل و دارونما تقسیم شدند. پس از 14 روز مکمل دهی، آزمودنی های هر -دو گروه فعالیت وامانده ساز 65 دقیقه ای را انجام دادند. نمونه های خونی قبل از دوره مکمل دهی، قبل و بلافاصله بعد از فعالیت وامانده ساز گرفته شد. برای آنالیز داده ها از آزمون تحلیل واریانس و t وابسته استفاده شد. نتایج افزایش معنی دار ویتامین E سرمی را در گروه مکمل نشان داد (000 /0P=). همچنین، 1ICAM- سرمی در گروه های مکمل (128 /0P=) و دارونما (095 /0P=) افزایش غیرمعنی داری یافت. با وجود این، بین 1ICAM- سرمی دو گروه مکمل و دارونما در هیچ یک از وهله های زمانی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (710 /0P=). به طور کلی، مصرف 400 واحد بین المللی ویتامین E به مدت 14 روز (ایزومر توکوفرول) تاثیر معنی داری بر 1ICAM- سرمی ناشی از فعالیت وامانده ساز نداشت.
پاسخ ظرفیت تامپونی و تنظیم یون هیدروژن خون به سه نوع بازیافت حین انجام تمرین استقامتی شدید تکراری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر اجرای سه نوع بازیافت به صورت فعال، غیرفعال و حرکات کششی
حین انجام تمرین استقامتی شدید تکراری بر ظرفیت تامپونی و تنظیم یون هیدروژن خون و ارائه راهبردهایی
برای بهبود پاسخهای فیزیولوژیکی در رابطه با سیستمهای بافری بدن میباشد که ممکن است موجب تأخیر
در بروز خستگی و بهبود اجرای ورزشی در مورد برخی از رشتههای ورزشی که الگوی فعالیت بدنی آن ها
شبیه به پروتکل انجام شده در این تحقیق است، خواهد شد. به همین منظور، محقق 10 نفر از دانشجویان
رشته تربیتبدنی ورودی سال 86 دانشگاه تریت معلم تهران را تحت عنوان گروه تجربی یا آزمایش انتخاب
کرده و این موضوع را طی پژوهش خود مورد بررسی قرار داده است. گروه آزمایش سه نوع بازگشت به حالت
اولیه را حین اجرای پروتکل ورزشی آزمون استقامتی شدید تکراری 2 طبق الگویی خاص و با اجرای یکی از
سه نوع بازیافت ذکر شده به صورت متقاطع 3 طی سه روز متوالی به مدت یک هفته انجام د ادند . بلافاصله
،4PH پس از آخرین مرحله بازیافت از آزمودنی ها نمونه خون شریانی گرفته شد و با دستگاه گازومتری
PCO2
5 HCO3 ،6BB ،
8BE ،7 - 9 اندازهگیری شدند. نتایج تحلیل واریانس برای O2-sat و
اندازه گیری های تکراری نشان داد که بین بازیافت فعال و حرکات کششی و نیز بین بازیافت غیرفعال و حرکات
0/ تفاوت معناداری در سطح آلفای 05 O2-sat بین بازیافت فعال و غیرفعال برای ،BB و PH کششی در مورد
HCO3 ،PCO وجود دارد. بین بازیافت فعال، غیرفعال و حرکات کششی در مورد 2
-
در سطح آلفای BE و
0/05 تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج پژوهش نشان میدهد که انجام انواع بازیافت حین تمرینات استقامتی شدید تکراری بر روی ظرفیت تامپونی خون شریانی تأثیرگذار است و با توجه به معنادار بودن اختلاف
میانگینها در مورد برخی اجزای سیستم بافری بدن حین بازیافت غیرفعال نسبت به دو نوع دیگر بازیافت انجام
شده، ظرفیت تامپونی خون شریانی طی بازیافت غیرفعال نسبت به بازیافت فعال و حرکات کششی کمتر
تضعیف میشود
تأثیر تمرین با وزنه بر برخی ویژگی های ساختاری و عملکردی قلب زنان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین با وزنه بر برخی ویژگی های ساختاری و عملکردی قلب زنان غیرورزشکار است. 20 دانشجوی دختر غیرورزشکار با میانگین سن 3/2 25 سال، قد 2/8 161 سانتی متر و وزن بدن 5/3 4/55 کیلوگرم با سلامت کامل قلبی - عروقی به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (10 نفر ) و تمرین با وزنه (10 نفر ) قرار گرفتند. برنامة تمرین عبارت بود از: اجرای حرکات پرس پا، پرس سینه، کشش زیر بغل و کشش پشت ساق پا. حرکات در هفتة اول با 50 % یک تکرار بیشینه (1RM) در دو نوبت با 10 تکرار اجرا شد که به 80 % 1RM در سه نوبت با شش تکرار در هفتة هشتم رسید. برنامة تمرین سه روز در هفته انجام شد. قبل و پس از فعالیت در شرایط استراحت، تعداد ضربان قلب، اندازة فاصلة PR، درصد کسر تخلیه ای، قطر پایان دیاستولی و سیستولی، ضخامت دیوارة خلفی و سپتوم بین بطنی و تودة بطن چپ به عنوان متغیرهای عملکردی و ساختاری قلب آزمودنی ها با روش الکتروکاردیوگرافی و اکوکاردیوگرافی اندازه گیری شد. داده ها، با استفاده از آزمون t تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد در گروه تمرین ضخامت دیوارة خلفی و سپتوم بین بطنی و تودة بطن چپ افزایش معنی داری داشت ( 007/0- 03/0-017/0P=). در سایر متغیرها تغییرات معنی داری مشاهده نشد (05/0p≤). به طور کلی با توجه به نتایج می توان گفت تمرین با وزنه در ایجاد برخی سازگاری های مناسب ساختاری قلب مؤثر است و در عملکرد قلب نارسایی ایجاد نمی کند.
تاثیر یک دوره تمرین استقامتی سه هفته ای بر سطوح گرلین بافتی و پلاسمایی رت های نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرلین پپتیدی، اشتهاآور و مترشحه از معده است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر 3 هفته تمرین استقامتی بر گرلین پلاسما و معده و همچنین هورمون های کورتیزول و رشد و نیز وزن رت های نژاد ویستار است. به این منظور 20 رت نر نژاد ویستار (16-14 هفته ای) به طور تصادفی به دو گروه کنترل (10= n) و تجربی (10= n) تقسیم شدند. گروه تجربی با سرعت 25 متر بردقیقه،60 دقیقه، 5 روز در هفته و به مدت 3 هفته روی تردمیل دویدند. 48 ساعت پس از آخرین مرحله تمرین، رت ها در شرایط سیری، بی هوش شدند و بافت های آنها جدا شد. از آزمون t مستقل برای تحلیل داده ها استفاده شد. در گروه تجربی سطوح گرلین پلاسما و معده و وزن کمتر و مقدار کورتیزول بیشتر از گروه کنترل بود (05/0 < p). احتمالاً تغییرات هورمونی هنگام ورزش بر سازگاری گرلین موثر است.
آموزشی: تمرینات مقاومتی برای جوانان
حوزههای تخصصی:
تأثیر مصرف مکمل اسید چرب امگا- 3 به همراه فعالیت ورزشی هوازی بر غلظت آدیپونکتین و مقاومت به انسولین زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اسید چرب امگا-3 نوعی اسید چرب اشباع نشده است که با افزایش بیان آدیپونکتین در بافت چربی همراه است. هدف این تحقیق بررسی تاثیر مصرف اسید چرب امگا- 3 و فعالیت ورزشی هوازی برغلظت آدیپونکتین و مقاومت به انسولین زنان سالمند بود. روش شناسی: 37 زن سالمند 55-80 سال سالم به طور داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه تمرینات هوازی(12=n)، تمرینات هوازی به همراه مکمل اسید چرب امگا- 3 (13=n) و گروه کنترل (12=n) تقسیم شدند. فعالیت ورزشی هوازی از نوع ایروبیک موزون با شدت 40 درصد ضربان قلب بیشینه بود که به مدت ۸ هفته و ۳ جلسه در هفته انجام شد. مدت برنامه تمرین در هفته اول بیست دقیقه، در هفته دوم 35 دقیقه، هفته های سوم و چهارم 45 دقیقه و هفته های پنجم و ششم و هفتم و هشتم 60 دقیقه بود.گروه مکمل در طول دوره یک عدد کپسول 3 گرمی امگا-3 در روز دریافت کردند. انسولین و آدیپونکتین با روش ELISA وکیت تخصصی و شاخص مقاومت به انسولین با روش HOMA اندازه گیری شدند. تفاوت درون گروهی با روش t وابسته و تفاوت بین گروهی با تحلیل واریانس یک طرفه ارزیابی شد. یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد وزن و BMI در هر دو گروه تمرین و تمرین به همراه مکمل کاهش یافت که این کاهش در گروه تمرین همراه با اسید چرب امگا-3 معنی دار بود. همچنین، آدیپونکتین در هر دو گروه تجربی افزایش معنی داری یافت (گروه تمرین هوازی 03/0p= و گروه تمرین و مکمل001/0 p=). با این حال، در بین گروه ها در پس آزمون تفاوت معنی داری مشاهده نشد. مقاومت به انسولین در هیچ یک از گروهها و در بین گروه ها معنی دار نبود. بحث و نتیجه گیری: به طور کلی ، به نظر می رسد انجام فعالیت ورزشی هوازی به همراه مصرف مکمل اسید چرب امگا -3 تاثیر سودمندی بر وضعیت آدیپونکتین و مقاومت به انسولین زنان سالمند داشته باشد.
تأثیر زمان فعالیت در روز بر شاخص های حداکثر اکسیداسیون چربی (MFO,FAT max,MFO time) در زنان جوان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میزان اکسیداسیون چربی هنگام فعالیت بدنی، تحت تأثیر عواملی مانند شدت و مدت فعالیت، نوع تمرین، رژیم غذایی و سطح فعالیت بدنی قرار می گیرد. اما اثر زمان روز بر میزان اکسیداسیون چربی هنگام فعالیت بدنی کمتر بررسی شده است. بنابراین تحقیق حاضر به منظور بررسی تأثیر زمان فعالیت در روز بر شاخص های حداکثر اکسیداسیون چربی در زنان جوان فعال طراحی شده است. به این منظور 14 زن جوان سالم با میانگین و انحراف استاندارد مقادیر سن، درصد چربی، وزن، شاخص توده بدنی و حداکثر اکسیژن مصرفی به ترتیب 6 /1±6 /21 سال، 6 /4 ±3 /18 درصد، 3 /3± 2 /51 کیلوگرم، 7 /1± 22 کیلوگرم بر مترمربع و 2 /4 ±8 /40 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. آزمون در دو نوبت صبح (ساعت 8-7) و عصر (ساعت 20-19) و در دو جلسه به فاصلة 7 روز انجام شد. برنامة آزمون شامل یک تمرین فزاینده با تواتر 3 دقیقه ای روی نوارگردان با سرعت و شیب اولیه به ترتیب m/min 3 /58 و 1 درصد بود و سرعت هر 3 دقیقه m/min 7 /16 افزایش می یافت تا زمانی که به m/min 125 برسد، پس از آن هر 3 دقیقه افزایش شیب به مقدار 2 درصد تا سطح RER برابر 1 ادامه می یافت. VCO2 و VO2 در طول آزمون با دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی اندازه گیری شد. از آزمون t مستقل برای بررسی اختلاف بین متغیرها در آزمون های صبح و عصر استفاده شد (سطح معناداری 05 /0) . یافته های پژوهش نشان داد که اختلاف معناداری بین حداکثر اکسیداسیون چربی در تمرین صبح و عصر وجود ندارد (صبح 13 /0± 39 /0 ، عصر 11 /0± 44 /0 گرم در دقیقه ، 05 /0 P> ). شدت متناسب با حداکثر اکسیداسیون چربی و زمان رسیدن به آن نیز در آزمون های صبح و عصر تفاوت معنی داری نداشت. با این حال میانگین شدت اکسیداسیون چربی در عصر بیشتر بود. در نهایت براساس نتایج پژوهش می توان گفت احتمالاً زمان تمرین در روز (صبح و عصر) بر سوخت و ساز سوبسترا هنگام فعالیت های ورزشی شدید تأثیر زیادی ندارد.
تأثیر دوازده هفته تمرین استقامتی بر وزن، دریافت غذا و نسفاتین-1 پلاسمای رت های نر چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: به منظور افزایش دانش و آگاهی از ارتباط بین فعالیت ورزشی، اشتها و چاقی، در پژوهش حاضر تأثیر دوازده هفته تمرین استقامتی بر تغییرات وزن، دریافت غذا و پپتید ضد اشتهای نسفاتین-1 در رتهای نر چاق، بررسی گردید. روش شناسی: 16 سر رت نر ویستار 2 ماهه، به مدت 8 هفته با غذای پرچرب تغذیه شدند تا به میانگین وزنی g30 ±319 رسیدند. سپس رتها به صورت تصادفی به دو گروه 8 تایی: گروه کنترل و گروه تمرین استقامتی (5 روز در هفته به مدت دوازده هفته، هر جلسه 60 دقیقه با سرعت25 تا 30 متر در دقیقه) دویدن روی تردمیل بدون شیب تقسیم شدند. از روش الایزا برای آنالیز آزمایشگاهی نسفاتین-1، انسولین و گلوکز و از آزمون آنالیز واریانس مکرر و تی مستقل برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید. یافتهها: نتایج نشان داد که وزن گروه تمرین به طور معناداری نسبت به گروه کنترل پایین تر بود (001/0p=). دریافت غذای گروه تمرین، 4 هفته اول کاهش معناداری نشان داد (001/0p=)، اما در هفته های بعدی به گروه کنترل نزدیک شد. نسفاتین-1 پلاسما، در گروه تمرینی به طور معناداری بالاتر بود (001/0p=). گلوکز و انسولین گروه تمرین به طور معناداری پایین تر بود (001/0p=). نتیجه گیری: بر اساس یافته های تحقیق، تمرین استقامتی مانع از روند افزایش وزن در رت ها شد که شاید کاهش میزان غذای دریافتی، یکی از عوامل تأثیر گذار باشد. احتمالا افزایش پپتید ضد اشتهای نسفاتین-1 در این رابطه نقش بازی می کند که نیاز به تحقیق بیشتر و عمیق تر در این زمینه است.
اثر تمرینات هوازی و بی تمرینی متعاقب آن بر شاخص های عملکردی کلیه در دختران چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چاقی با اختلال در عملکرد کلیه همراه است، به طوری که اختلال های کلیوی در افراد چاق بیشتر از افراد معمولی است. عملکرد کلیوی با شاخص هایی مثل سیستاتین C، کراتینین و GFR قابل ارزیابی است. اثر تمرینات ورزشی بر عملکرد کلیه
به خوبی بررسی نشده است. هدف از این تحقیق بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی و 10 روز بی تمرینی بر عملکرد کلیه در دختران چاق بود. به این منظور 24 دختر چاق (سن 2±21 سال، 32BMI≥) به دو گروه تمرین هوازی (12 نفر) و کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت هشت هفته، هر هفته چهار جلسه، هر جلسه 60 دقیقه و با شدت 75- 65 ضربان قلب بیشینه تمرین کردند. سپس 10 روز در حالت بی تمرینی به سر بردند. سیستاتین C، کراتینین و GFR در سرم اندازه گیری شد. از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد سیستاتین C در گروه تجربی کاهش (غیر معنی دار) داشت (739 /0 = p) . همچنین کراتینین و GFR نیز اندکی افزایش (غیر معنی دار) داشت ( به ترتیب 864 /0 = p و 759 /0 = p) . بی تمرینی نیز بر هیچ یک از متغیرها اثر نداشت (05 /0p>). نتایج تحقیق حاضر نشان داد هشت هفته تمرین هوازی تاثیری بر شاخص های عملکردی کلیه در دختراق چاق ندارد. به نظر می رسد به منظور اثربخشی این تاثیرات باید برنامه تمرینی با حجم بیشتر و رعایت رژیم غذایی باشد