فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۱٬۷۵۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر مقایسه اثرات 8 هفته تمرین قدرتی و استقامتی بر سطح ویسفاتین پلاسما در مردان میانسال بود. بدین منظور 28 مرد میانسال سالم (سن: 7/4±3/38 سال، قد: 9/5±5/173 سانتی متر و شاخص توده بدن 9/2±9/25 کیلوگرم بر متر مربع میانگین± انحراف معیار) به عنوان آزمودنی انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه کنترل (10=n)، گروه تمرینات قدرتی (9=n) و گروه تمرینات استقامتی (9=n) قرار گرفتند. تمرینات قدرتی به مدت 8 هفته با 65 - 80 درصد یک تکرار بیشینه، 8 - 12 تکرار، 2 - 4 نوبت و 3 جلسه در هفته انجام شدند. تمرینات استقامتی نیز به مدت 8 هفته با شدت 65 – 80 درصد ضربان قلب بیشینه، به مدت 20 – 34 دقیقه و 3 جلسه در هفته صورت گرفت. نتایج نشان داد که 8 هفته تمرینات قدرتی و استقامتی موجب کاهش معنی دار درصد چربی (به ترتیب 4/5 و 8/8 درصد)، نسبت دور کمر به لگن (2/2 درصد در هر گروه) و غلظت ویسفاتین پلاسما (به ترتیب 7/19 و 6/29 درصد) شده است (05/0>P). از طرف دیگر حداکثر اکسیژن مصرفی پس از اعمال تمرینات قدرتی و استقامتی افزایش پیدا کرد (به ترتیب 1/13 و 8/15 درصد) که این افزایش نسبت به گروه کنترل نیز معنی دار بود (01/0>P). علاوه بر این، ارتباط مثبت معنی داری بین سطح اولیه ویسفاتین با درصد چربی و سطح تری گلیسرید مشاهده شد (05/0>P). به طور کلی می توان عنوان کرد که 8 هفته تمرینات قدرتی و استقامتی به واسطه کاهش توده چربی موجب کاهش غلظت ویسفاتین پلاسما در مردان میانسال می شوند و تمرینات استقامتی نسبت به تمرینات مقاومتی، تأثیر بیشتری در کاهش سطح ویسفاتین پلاسما دارند.
تأثیر تمرین استقامتی و مصرف سیر بر حداکثر اکسیژن مصرفی(VO2max) مردان غیر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تمرین استقامتی و مصرف سیر بر VO2max مردان غیر فعال انجام شد. بدین منظور، 33 مرد غیر فعال سالم با میانگین سنی (7/25±5/2 سال) به چهار گروه دارونما، مکمل، تمرین دارونما و تمرین- مکمل تقسیم شدند. گروه دارونما و مکمل هر روز به مدت یک ماه 500 میلی گرم به ترتیب نشاسته و پودر سیر مصرف کردند. گروه سه و چهار علاوه بر مصرف روزانه نشاسته و سیر به مدت یک ماه سه جلسه در هفته به اجرای تمرینات استقامتی بر روی تردمیل پرداختند. به منظور تعیین VO2max از پروتکل بروس و دستگاه تجزیه وتحلیل گاز استفاده شد. نتایج نشان داد، VO2max در سه گروه مکمل (1/28±1/75)، تمرین- دارونما (0/74±2/62) و تمرین- مکمل (1/23±3/55) در مقایسه با گروه دارونما افزایش معناداری داشت(0/05≥P). همچنین، زمان اجرای آزمون در دو گروه تمرین- دارونما (12/77±41/62ثانیه) و تمرین مکمل(28/68±55/55 ثانیه) در مقایسه با گروه دارونما افزایش معناداری داشت(0/05≥P). بنابراین، تمرین استقامتی و مصرف سیر بر VO2max افراد غیر فعال تأثیر داشته، اما مصرف سیر تاثیر مضاعفی بر افزایش VO2max افراد غیر فعال بر اثر تمرین استقامتینداشت
مقایسه اثر هشت هفته تمرینات سرعتی و استقامتی شنا بر مقادیر تری هالومتان پلاسمای شناگران زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق مقایسه اثر هشت هفته تمرینات سرعتی و استقامتی شنا بر مقادیر تری هالومتان پلاسمای شناگران زن است. بدین منظور پس از انجام مطالعات مقدماتی، 60 زن 20 تا 25 ساله که در گذشته دست کم شنای کرال سینه را آموزش دیده بودند و می توانستند آن را اجرا کنند، انتخاب شدند و با استفاده از جدول اعداد تصادفی به چهار گروه 15 نفری، شامل دو گروه آزمایش و دو گروه کنترل، تقسیم بندی شدند. کلیه آزمودنی ها دو هفته پیش از شروع تحقیق، از ورود به استخرهای کلرینه روباز و سرپوشیده منع شدند. در طول هشت هفته اجرای پروتکل تمرینی، گروه آزمایش اول تمرینات سرعتی کرال سینه و گروه آزمایش دوم، تمرینات استقامتی کرال سینه را انجام دادند. گروه کنترل اول در مدت هشت هفته فقط به عنوان تماشاچی در ساعات تمرین گروه های آزمایش در استخر حضور می یافتند، در حالی که هیچ گونه فعالیت ورزشی انجام نمی دادند. گروه کنترل دوم نیز که تنها به منظور کنترل مقادیر جزئی تری هالومتان موجود در هوای بیرون ازآن ها استفاده شد، بدون فعالیت بودند و در تمام مدت هشت هفته در استخر حضور نیافتند. نمونه گیری خون از دو گروه تجربی و گروه کنترل اول، در شش نوبت شامل: 1- قبل از شروع برنامه تمرینی (پیش از شروع جلسه اول و قبل از ورود به استخر)، 2- بلافاصله پس از اتمام جلسه اول تمرین، 3- قبل از شروع آخرین جلسه (جلسه 24)، 4- بلافاصله پس از اتمام آخرین جلسه تمرینی، 5- 24 ساعت پس از آخرین جلسه و 6- 48 ساعت پس از آخرین جلسه انجام شد، اما در گروه کنترل دوم نمونه گیری تنها در دو نوبت؛ یعنی پیش از شروع هشت هفته و پس از اتمام آن انجام شد. بر اساس نتایج این مطالعه، در استخرهای کلرینه شنا، مقدار جذب آلاینده های تری هالومتان توسط بدن شناگران، طی شرایط فعالیت، اعم از بیشینه یا زیر بیشینه افزایش پیدا می کند. این افزایش تحت تأثیر عامل شدت فعالیت ورزشی قرار می گیرد، به طوری که همزمان با افزایش شدت فعالیت، میزان جذب این آلاینده ها تا چندین برابر افزایش می یابد؛ بنابراین افرادی که تنها با هدف سلامتی و بهره مند شدن از فواید ورزش شنا به این فعالیت می پردازند، بهتر است در استخرهای سرپوشیده و کلرینه با شدت سبک تا متوسط به شنا بپردازند.
تاثیرچهار هفته تمرینات اینتروال شدید همراه با مصرف مکمل کراتین بر برخی عملکردهای بی هوازی دختران شناگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر چهار هفته تمرینات اینتروال شدید همراه بامصرف مکمل کراتین بر اوج توان بی هوازی، میانگین توان بی هوازی و شاخص خستگی، دانشجویان شناگر آماتور می باشد. بدین منظور30 دانشجوی شناگر آماتور دانشگاه شهید چمران اهواز با میانگین سنی 41/1± 10/22 سال و میانگین وزن 31/6 ± 57 انتخاب و به طور تصادفی در 3 گروه (مکمل، شبه دارو، کنترل) قرار گرفتند. گروه مکمل و شبه دارو به ترتیب، طی دوره بارگیری به مدت 5 روز و هرروز 20 گرم (2وعده 10 گرمی) و در ادامه روزی 2 گرم مکمل کراتین و شبه دارو (آرد نخودچی) دریافت کردند. هر 2 گروه مکمل و شبه دارو در یک دوره 4 هفته ای تمرینات اینتروال شنا با شدت 90 -85 درصد ضربان قلب بیشینه شرکت کردند. آزمون وینگیت جهت تعیین اوج توان بی هوازی، میانگین توان بی هوازی و شاخص خستگی در دو مرحله قبل و بعد از 4 هفته تمرین و مصرف مکمل اجرا شد. برای آزمون فرضیه ها، از روشهای آماری توصیفی و استنباطی از جمله آنالیز واریانس چند متغیره (MANOVA) و آزمون پی گیری توکی در سطح معنی داری 05/0 استفاده شد.
نتایج نشان داد که مصرف مکمل کراتین همراه با تمرین متغیرهای اوج توان، میانگین توان و شاخص خستگی را تحت تاثیر قرار می دهد.
بنابراین از آنجا که مصرف مکمل کراتین منجر به افزایش ذخیره کراتین عضله می شود، عملکرد دستگاه انرژی فسفاژن ودر پی آن اجراهای کوتاه مدت و شدید بهبود می یابد.
تاثیر هفت هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن ناقلهای لاکتات عضلات اسکلتی موشهای صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با وجود مشخص بودن تاثیر تمرین بر بیان مونوکربوکسیلات ترانسپورترها (MCTs)، عوامل تنظیمی این تغییرات هنوز به طور کامل شناخته نشده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر 7 هفته تمرین استقامتی بر میزان بیان MCT1 و MCT4 در عضلات نعلی و باز کننده طویل انگشتان (EDL) و تعیین ارتباط بین بیان بسجین (CD147) و بیان این انتقال دهنده ها بود. روش شناسی: تعداد 20 موش صحرایی نر نژاد ویستار با دامنه وزنی 4/208 – 1/173 گرم انتخاب و به طور تصادفی به 2 گروه همسان و مساوی کنترل و تمرینی تقسیم شدند. تمرین استقامتی به مدت 7 هفته، بر گروه تمرینی اعمال گردید. 48 ساعت پس از اتمام برنامه تمرینی حیوانات تشریح و عضله نعلی وEDL استخراج شدند. سنجش بیان ژن با تکنیک Real time – PCR انجام و بیان نسبی هرژن با روش 2 –ΔΔCT محاسبه گردید. تفاوتهای بین گروهی با آزمون t مستقل و معنی دار بودن روابط بین متغیرها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون سنجیده شد.
یافته ها: افزایش معنی دار 47 درصدی در بیان MCT1 عضله EDL ) 05/0< p) و 19 درصدی در بیان MCT4 عضله EDL ) 05/0 < p ) در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. در مقایسه با گروه کنترل، بیان CD147 در گروه تمرینی در عضله نعلی بدون تغییر و در EDL، 21 درصد افزایش معنی دار داشت ) 05/0 < p). بین بیان CD147 و MCT1 فقط در عضله نعلی ارتباط معنی دار یافت شد ) 01/0< p)
نتیجه گیری: بطور خلاصه نتایج تحقیق نشان داد بخشی از افزایش بیان MCT1 و MCT4 در عضلات اسکلتی متعاقب تمرین استقامتی از طریق افزایش در ساز وکار های پیش ترجمه ای و به روش مختص به ایزوفرم اتفاق می افتد. بیان CD147 در عضلات اسکلتی با بیان MCT1 در رابطه است.
تأثیر تمرینات ویبریشن کل بدن (WBVT) بر برخی عوامل آمادگی جسمانی، غلظت هورمون رشد و IGF-1 دختران تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویبریشن کل بدن به عنوان روشی جدید و مکمل برای فعالیت عصبی عضلانی، باعث تحریک مکانیکی این سیستم می شود. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرینات منتخب ویبریشن بر برخی عوامل آمادگی جسمانی، مقادیر هورمون رشد و IGF-1 دانشجویان دختر تمرین کرده بود. 20 دانشجوی دختر رشته تربیت بدنی با میانگین و انحراف استاندارد سنی 2/2±75/21سال، وزن 28/7±25/54 کیلوگرم و BMI 44/2±1/20 کیلوگرم بر مترمربع انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه تجربی (10n=) و کنترل (10n=) قرار گرفتند. تمرینWBV به مدت10 روز با فرکانس 30 هرتز و دامنه 10 میلی متر در 6 وضعیت بدنی مختلف انجام شد. نمونه های خونی 24 ساعت قبل و بعد از تمرینWBV اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری t همبسته و مستقل استفاده شد. یافته های تحلیل آماری نشان داد 10 روز برنامه تمرین WBV منجر به افزایش معنی دار قدرت، سرعت، توان، مقادیر هورمون رشد و IGF-1 در گروه تجربی شد (05/0≥P)، در حالی که چابکی در این گروه تغییر معنی داری نداشت. یافته ها نشان داد برنامه تمرینیWBV می تواند به عنوان یک شیوه تمرینی جدید و مکمل در کنار سایر روش های تمرینی جهت بهبود مقادیر هورمون های آنابولیکی و عوامل آمادگی جسمانی استفاده شود
اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر میزان پروتئین A-1a کانال کلسیمی پیش سیناپسی نوع P/Q در عضلاتFHL و نعلی موشهای صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر 8 هفته تمرین مقاومتی بر میزان پروتئینA-1a کانال کلسیمی
و نعلی موشهای صحرایی بود. به همین منظور 16 سر موش FHL در عضلات P/Q پیشسیناپسی نوع
صحرایی نر ویستار 2 تهیهشده از مؤسسه سرمسازی رازی بهصورت تصادفی به دو گروه کنترل(شاهد 3) و
تمرین تقسیم شدند. گروه تمرینی به مدت 8 هفته و هفتهای 5 جلسه روی نردبانهای مخصوص به ارتفاع
1متر و 26 پله با حمل یک وزنه به میزان 30 درصد وزن بدن خود که به دم آنها بسته میشد، تمرینات خود
را آغاز کردند و این میزان به 200 درصد وزن بدن حیوانات در هفته آخر رسید. تمرینات شامل 3 نوبت 4
کانال کلسیمی پیشسیناپسی نوع α-1A تکراری با 3 دقیقه استراحت بین نوبتها بود. اندازهگیری پروتئین
در گروههای مستقل T انجام شد. نتایج آزمون Western Blotting با استفاده از روش آزمایشگاهی P/Q
(P= بهطور غیرمعنادار ( 0,259 FHL نشان داد که میزان این کانال (پروتئین) در گروه مقاومتی تنها در عضله
72,71± 70,01 و نعلی: 19,72 ± 77,88±10,67 حبمپ 4 در برابر کنترل: 6,28 :FHL) افزایش یافته است
بر اثر تمرین مقاومتی در عضله α-1A 72,57 ). افزایش هرچند غیرمعنادار پروتئین ± در برابر کنترل 20,20
در این عضله بر اثر تمرینات P/Q میتواند بیانگر پاسخپذیری کانالهای کلسیمی پیشسیناپسی نوع مقاومتی جهت افزایش رهایش استیلکولین از پایانه عصبی باشد که در سازگاریهای پیوندگاه عصبی
عضلانی به آن اشاره شده است. در نتیجه، میتوان عنوان کرد که احتمالاً تمرین قدرتی میتواند عامل مهمی
در افزایش این پروتئین باشد که باید در مطالعات بعدی با شدت و مدت بیشتر تمرین مورد مطالعه قرار گیرد
تأثیر مصرف کوتاه مدت دو نوشیدنی انرژی زا بر عملکرد استقامتی دانشجویان پسر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، تعیین تأثیر مصرف کوتاه مدت دو نوشیدنی بر عملکرد استقامتی دانشجویان پسر ورزشکار بود. به این منظور، پس از تکمیل پرسشنامة تندرستی و فعالیت بدنی، از میان افراد واجد شرایط، 10 نفر از دانشجویان پسر ورزشکار دانشگاه تهران (با میانگین سنی 07 /2±4 /22 سال، قد 67 /7±8 /180 سانتیمتر و وزن 52 /8±18 /74 کیلوگرم) به صورت تصادفی انتخاب شدند و سه جلسه آزمون بروس را به فاصلة چهار روز از یکدیگر انجام دادند. در هر جلسه با طرح دوسوکور، به طور تصادفی و در شرایط یکسان، 6 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن دارونما، ردبول و هایپ، 40 دقیقه قبل از آزمون مصرف و پس از ثبت ضربان قلب استراحت و سپس 5 دقیقه گرم کردن، آزمون بروس انجام شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری
مکرر و آزمون تعقیبی LSD نشان داد در گروه ردبول و هایپ افزایش معنی داری در VO2max (001 /0=P) و زمان درماندگی (000 /0=P ) مشاهده شد، اما بین این دو گروه تفاوت معنی داری بین ضربان قلب پیش آزمون (592 /0=P) و پس آزمون (029 /0=P) مشاهده نشد. در نتیجه، به نظر می رسد مصرف کوتاه مدت دو نوشیدنی انرژی زای ردبول و هایپ احتمالاً اثر ارگوژنیکی بر عملکرد استقامتی دانشجویان پسر ورزشکار دارد.
نوار گردان ساده، قابل برنامه ریزی و ارزان قیمت ایرانی برای تمرین جوندگان آزمایشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تحقیقات در حوزة فیزیولوژی ورزش گسترش زیادی یافته است. بسیاری از تحقیقات تلاش می کنند تا پاسخ ها و سازگاری های بدن به تمرین یا فعالیت بدنی را تشریح کنند. در بسیاری از موارد به علت محدودیت های قانونی و اخلاقی، انسان مدل مناسبی برای مطالعه این سازوکارها نیست. در چنین شرایطی حیوانات آزمایشگاهی به ویژه موش های صحرایی و سوری الگوی مناسبی برای این تحقیقات به شمار می روند. تردمیل وسیلة مناسبی برای نیل به این هدف است. با استفاده از تردمیل
می توان به راحتی مدت، شدت و نوع تمرین را دستکاری کرد. بنابراین هدف از این پژوهش طراحی و ساخت مدل جدید و
اصلاح شدة تردمیل ویژة جوندگان آزمایشگاهی است. تردمیل ساخته شده مزایایی در مقایسه با نمونه های داخلی و خارجی
دارد که از آن جمله می توان به 12 محفظه بودن، قابل برنامه ریزی کامپیوتری بودن، جا به جایی و حمل نسبتا آسان، کارکردن آسان، وزن سبک، شیب مثبت و منفی، دامنه سرعت صفر تا 100 متر بر دقیقه، شوکر دستی و اتومات، ارزان بودن و تکیه بر دانش و توان داخلی اشاره کرد.
تأثیر فعالیت ورزشی مقاومتی دایره ای کوتاه مدت با شدت های گوناگون بر محور GH/IGF-I جوانان مرد دانشگاهی سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر فعالیت ورزشی مقاومتی دایره ای کوتاه مدت بر محور ترشحی GH/IGF-I در دانشجویان مرد سالم است. 27 دانشجوی مرد با میانگین و انحراف استاندارد سن 78 /1 ±40 /21 سال، قد 45 /0 ±72 /1 سانتی متر و وزن 39 /5 ±85 /68 کیلوگرم انتخاب و به صورت تصادفی ساده به سه گروه 9 نفری فعالیت ورزشی مقاومتی دایره ای با
شدت های 40، 60 و 80 درصد RM1 تقسیم شدند. برنامة مقاومتی دایره ای شامل 10 مرحله بود. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از آزمون های ANOVA یک سویه و t زوجی و نرم افزار SPSS انجام گرفت. فعالیت ورزشی مقاومتی دایره ای در همة شدت ها تأثیر معنی داری بر GH داشت. همچنین برنامة مقاومتی با شدت 40 درصد بر IGF-I تأثیر معنی داری داشت. نتایج این پژوهش نشان داد شدت یک جلسه ورزش مقاومتی دایره ای می تواند تأثیرات فزاینده و متفاوتی بر GH و IGH-I داشته باشد.
تاثیر یک دوره تمرین هوازی تناوبی و تداومی بر شاخص التهابی پیشگویی بیمار های قلبی- عروقی HS-CRPو رابطه آن با درصد چربی بدن پسران غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر یک دوره تمرین هوازی تناوبی و تداومی بر شاخص التهابی پیشگویی بیمارهای قلبی- عروقی HS-CRP و رابطه آن با درصد چربی بدن پسران غیر ورزشکار انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، تمامی دانش آموزان پسر غیر ورزشکار 15تا 18 سال و نمونه آماری شامل45 نفر از دانش آموزان با میانگین سن، قد، وزن و BMI به ترتیب( 0/88±16/21سال، 5/18±172/72سانتی متر، 12/07±68/67 کیلوگرم و 3/99±21/65 ) که به صورت تصادفی ساده در سه گروه 15نفری قرار گرفتند. گروه اول، گروه تمرین هوازی تناوبی، گروه دوم، گروه تمرین هوازی تداومی و گروه سوم، گروه کنترل بودند. پروتکل تمرین شامل هشت هفته تمرین بود که هر هفته سه جلسه تمرینات هوازی تناوبی و تداومی با شدت 75-60 درصد ضربان قلب بیشینه به مدت یک ساعت اجرا شد. برای رعایت اصل اضافه بار هر هفته، سه دقیقه به زمان اجرای تمرین اضافه می شد. اندازه گیری HS-CRP به صورت 12 ساعت ناشتا در دو مرحله قبل و بعد از دو ماه تمرین از طریق ایمنوتوربیدومتری صورت گرفت. از t همبسته برای بررسی تفاوتHS-CRP و درصدچربی بدن درون گروهها در قبل و بعد از تمرین استفاده شد. از تحلیل واریانس یک راهه برای مقایسه مقادیر HS-CRP و درصد چربی بدن بین سه گروه استفاده شد. برای بررسی تغییرات بین گروهی از آزمون تعقیبی توکی(P>0/05) استفاده شد. از ضریب همبستگی از ضریب همبستگی پیرسون هم برای بررسی رابطه بین متغیرها استفاده شد. نتایج نشان داد که بین HS–CRP قبل و بعد ازتمرین هیچ یک ازگروهها تفاوت معنی داری وجود ندارد.درصد چربی بدن قبل و بعد از دوره تمرین در دو گروه تداومی و تناوبی تفاوت معنی دار داشت. (000/0≥p) در مقایسه دو روش تمرینی هوازی تداومی و تناوبی تفاوت معنی داری در مقادیر HS-CRP مشاهده نشد. در نهایت در بررسی رابطه بین HS-CRP با درصد چربی بدن، رابطه معنی داری بین این دو متغیر در مرحله قبل از تمرین، دیده نشد ولی در مرحله بعد از تمرین فقط در گروه تداومی این رابطه معنی دار بود (P>0/05) . لذا با توجه به نتایج بدست آمده، پیشنهاد می شوداجرای تمرینات هوازی تداومی برای پیشگیری از بیماری های قلبی- عروقی در افراد جوان مناسب تر است.
اثر فعالیت ورزشی ترکیبی بر سطوح هورمون جنسی متصل به گلوبولین در زنان یائسه مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات نشان داده اند که کاهش سطوح هورمون جنسی متصل به گلوبولین (SHBG)، ممکن است خطر ابتلا به سرطان پستان و بازرخداد آن را در زنان یائسه افزایش دهد. هدف این پژوهش بررسی اثر 15 هفته فعالیت ورزشی ترکیبی بر سطوح SHBG در زنان یائسه مبتلا به سرطان پستان بود. به این منظور 29 زن یائسه مبتلا به سرطان پستان به دو گروه تجربی (میانگین سن 21/6 ± 14/57 سال) و کنترل (میانگین سن 43/6 ± 33/57 سال) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 15 هفته، هر هفته 4 جلسه (2 جلسه پیاده روی و 2 جلسه تمرین مقاومتی) به فعالیت ورزشی پرداختند. در این مدت گروه کنترل در هیچ برنامه فعالیت ورزشی یا بدنی شرکت نکردند. وزن بدن،BMI،WHR و سطوح سرمی SHBG پیش و پس از 15 هفته اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس (ANCOVA)انجام گرفت (05/0p). یافته های پژوهش حاضر حاکی از اثر معنی-دار فعالیت ورزشی ترکیبی بر وزن بدن،BMI و سطوح سرمی SHBGزنان یائسه مبتلا به سرطان پستان بود (05/0p< ). در گروه تجربی، پس از 15 هفته، وزن بدن و BMI به طور معنی دار کاهش و سطوح سرمی SHBG به طور معنی دار افزایش یافته بود. ازآنجا که افزایش سطوح سرمی یا پلاسمایی SHBG، خطر ابتلا به سرطان پستان و یا بازرخداد آن را کاهش می دهد، فعالیت ورزشی ترکیبی همزمان با درمان سرطان پستان ممکن است با افزایش سطوح SHBG خطر بازرخداد آن را کاهش دهد.
اثر مصرف کافئین بر تغییرات ناشی فعالیت تناوبی اختصاصی در مقادیر لاکتات و غلظت FFA پلاسمای کشتی گیران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر مصرف مکمل کافئین بر اسید چرب آزاد (FFA) و لاکتات (LA) پلاسمای کشتی گیران جوان پس از فعالیت تناوبی اختصاصی بود.
روش شناسی: نمونه آماری پژوهش، 24 نفر کشتی گیر با میانگین سنی 8/2±20 سال و وزن 88/7 ± 54/68 کیلوگرم بودند که به صورت داوطلبانه، بر اساس مصاحبه و پرسش نامه انتخاب و به صورت تصادفی به 3 گروه 8 نفره تقسیم شدند. آزمودنی ها در دو مرحله فعالیت تناوبی اختصاصی کشتی، بدون مصرف کافئین (پیش آزمون) و پس از مصرف کافئین (پس آزمون) شرکت نمودند. گروه اول فعالیت تناوبی اختصاصی خود را در 6 دقیقه، گروه دوم در دو وهله 6 دقیقه ای با یک ساعت استراحت بین هر وهله و گروه سوم در 3 وهله 6 دقیقه ای با یک ساعت استراحت بین هر وهله انجام دادند. خون گیری در دو مرحله (پیش آزمون و پس آزمون) و هر مرحله در سه نوبت (بلافاصله پس از 3 وهله انجام آزمون) انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه (ANOVA) و LSD در سطح معناداری 05/0≥ P تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج حاصل نشان داد میزان FFA و لاکتات در گروه های 3 گانه، پس از مصرف کافئین در مقایسه با پیش آزمون (به غیر از تغییرات لاکتات در گروه اول) معنی دار نبود.
نتیجه گیری: نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که مصرف کافئین تأثیر چندانی در سطوح FFA و لاکتات پلاسما نداشته و نمی تواند تغییرات قابل توجهی در فرآورده های متابولیکی پس از فعالیت تناوبی اختصاصی کشتی گیران ایجاد نماید.
تغییرات بیان ژن ویسفاتین بافت چرب احشایی در پاسخ به یک جلسه فعالیت ورزشی درموش های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ویسفاتین آدیپوکاینی است که در بافت چرب احشایی بیان شده و ترشح می گردد. نشان داده شده که حساسیت انسولینی را بهبود می دهد. هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک جلسه تمرین هوازی بر بیان ژن ویسفاتین در بافت چرب احشایی موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت نوع 2 است. روش شناسی: در این مطالعه تجربی دیابت بوسیله تزریق تک دوز استرپتوزوتوسین (mg/kg 50) در موش ها ایجاد گردید. 20 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین وزن 5±165 گرم به طور تصادفی و به طور مساوی به 3 گروه تمرینی و 1 گروه کنترل تقسیم شدند. گروه های تمرین برای یک نوبت با سرعت 20 متر در دقیقه به مدت 45 دقیقه روی نوارگردان دویدند. حیوانات در گروه های مجزا به ترتیب بلافاصله، 4 ساعت و 24 ساعت پس از فعالیت ورزشی بیهوش و نمونه برداری از آن ها انجام گرفت.بیان ژن ویسفاتین بافت چرب، گلیکوژن کبد و گلوکز پلاسما همراه با نیمرخ لیپیدی اندازه گیری گردید. یافته ها: نتایج بیانگر افزایش معنی دار بیان ویسفاتین در گروه های 4 ساعت و 24 ساعت پس از تمرین در مقایسه با گروه کنترل بود. سطح کلسترول–HDLواسیدهای چرب آزاد غیراشباع پلاسمایی بلافاصله پس از فعالیت افزایش وگلیکوژن کبدکاهش معنی داری را نشان داد. نتیجه گیری:به طور خلاصه، تمرین باعث بهبود سطوح mRNA ویسفاتین در بافت چرب احشایی می شود. افزایش بیان mRNA ویسفاتین بافت چرب احشایی، نشان می دهد ویسفاتین بافت چرب احشایی احتمالا می تواند به صورت پاراکرین عمل کند و همچنین می تواند در سوخت و ساز گلوکز و لیپید نقش مهمی ایفا نماید.
تاثیر یک دوره تمرین مقاومتی بر غلظت اندوتلین-1 و فشار خون سیستولیک و دیاستولیک زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندوتلین_1 یک تنگ کننده قوی عروق میباشد که به وسیله سلولهای اندوتلیال عروقی ترشح شده و به عنوان قویترین تنگکننده عروقی شناخته شده است. هدف این تحقیق مطالعه تاثیر یک دوره تمرینات مقاومتی بر غلظت اندوتلین_1 پلاسما و رابطه آن با فشار خون زنان سالمند بود. بدین منظور 20 زن یائسه (میانگین سن 6/02±67/37 سال، قد 8/12±153/02سانتیمتر، وزن 12/03±65/78 کیلوگرم، BMI 4/16±26/87 کیلوگرم بر متر مربع ) به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 10 نفره کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی هشت هفته تمرین مقاومتی، سه جلسه در هفته با شدت 40 تا 65 درصد یک تکرار بیشینه را انجام داد. قبل و بعد از 8 هفته تمرین، سطح استراحتی غلظت اندوتلین-1، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک اندازهگیری و ثبت شد. برای بررسی تغییرات درون گروهی از آزمون t همبسته و تفاوتهای بین گروهی از t مستقل و برای بررسی رابطه بین اندوتلین و فشارخون از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
نتایج این تحقیق نشان داد یک دوره تمرین مقاومتی تاثیر معنی داری بر کاهش غلظت اندوتلین_1 پلاسمای زنان سالمند دارد(p=0/007). همچنین، یک دوره تمرین مقاومتی تاثیر معنیداری بر کاهش فشارخون سیستولیک (P=0/004)و دیاستولیک (P=0/001) زنان سالمند دارد. بین غلظت اندوتلین_1 و فشار خون سیستولیک همبستگی مستقیمی وجود دارد(r=0/542). با این حال، بین غلظت اندوتلین_1 و فشار خون دیاستولیک همبستگی مشاهده نشد(r=0/378).
به طور کلی ، با توجه به کاهش غلظت اندوتلین_1 پلاسما و کاهش فشار خون سیستولیک و دیاستولیک بر اثر تمرین مقاومتی و با توجه به رابطه اندوتلین_1 با فشار خون سیستولیک، به نظر میرسد یک دوره تمرین مقاومتی با این شدت و حجم میتواند در کاهش فشار خون سیتولیک ودیاستولیک و نیز کاهش غلظت اندوتلین_1 پلاسما به عنوان یک عامل خطر بیماریهای قلبی عروقی و ایجاد پرفشاری خون زنان سالمند موثر باشد
تأثیر یک جلسه فعالیت هوازی وامانده ساز بر تغییرات ایمونوگلوبولین A و پروتئین تام بزاقی نوجوانان ورزشکار تفریحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف بررسی تأثیر یک جلسه فعالیت هوازی وامانده ساز بر تغییرات ایمونوگلوبولین (IgA)A و پروتئین تام بزاقی نوجوانان ورزشکار تفریحی انجام شده است.
روش: این تحقیق از نوع تحقیقات نیمه تجربی است. آزمودنی های تحقیق شامل 20 پسر نوجوان 14 ساله ورزشکار تفریحی، سالم و داوطلب بودند که در مورد اهداف و چگونگی اجرای تحقیق توجیه شده بودند. آزمودنی ها به طور تصادفی به دوگروه فعالیت هوازی(10 نفر) و کنترل(10 نفر) تقسیم شدند. به منظور اجرای فعالیت فعالیت هوازی وامانده ساز از آزمون شاتل ران استفاده گردید، گروه کنترل نیز طی دوره تحقیق فعالیت ورزشی انجام ندادند. نمونه های بزاقی قبل و بلافاصله پس از اجرای آزمون مورد نظر جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازه های تکراری انجام شد.
یافته ها: در مقایسه پیش آزمون و پس آزمون گروه هوازی، غلظت IgA بزاقی تغییر معنی داری نداشت(05/0P) و نسبت IgA به پروتئین تام بزاقی کاهش معنی داری یافت(001/0>P). در مقایسه گروه هوازی با گروه کنترل تغییرات IgA، پروتئین تام و نسبت IgA به پروتئین تام بزاقی تفاوت معناداری را نشان نداد(05/0
تأثیر سن و جنس بر ریکاوری فشار خون، متعاقب یک جلسه فعالیت وامانده ساز در مردان و زنان سالم غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر تعیین تأثیر سن و جنس بر ریکاوری فشار خون پس از یک وهله فعالیت وامانده ساز در مردان و زنان سالم غیرورزشکار است. به این منظور 60 آزمودنی سالم بدون هیچ نوع سابقة بیماری (به ویژه بیماری فشار خونی) و سابقة مصرف دارو و مکمل، در شش گروه جداگانه جایگزین شدند. گروه اول: 10 مرد 20 تا 30 ساله؛ گروه دوم: 10 زن 20 تا 30 ساله؛ گروه سوم: 10 مرد 30 تا 40 ساله؛ گروه چهارم: 10 زن 30 تا 40 ساله؛ گروه پنجم: 10 مرد 40 تا 50 ساله؛ گروه ششم: 10 زن 40 تا 50 ساله. بلافاصله قبل از آزمون، ضربان قلب و فشار خون افراد دو بار(بعد از 10 و 15 دقیقه استراحت) در وضعیت نشسته روی دوچرخة کارسنج اندازه گیری شد. در طول آزمون، ضربان قلب و فشار خون(با استفاده از دستگاه اندازه گیری فشار خون) به فاصلة دو دقیقه اندازه گیری شد. پروتکل آزمون از سه دقیقه گرم کردن در بار کاری 50 وات روی دوچرخه کارسنج شروع شده و در هر دقیقه 20 وات به بار کاری اضافه می شد تا زمانی که آزمودنی ها به خستگی قابل تحمل برسند. سپس ضربان قلب و فشار خون در اولین دقیقه پس از آزمون اندازه گرفته شد و هر دو دقیقه این اندازه گیری ادامه یافت تا لحظه ای که این دو متغیر به سطح قبل از آزمون رسیدند(در دقایق 1، 3، 5، 7 و ....). برای تعیین اثر سن و جنس بر ریکاوری فشار خون، از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و از آزمون تی مستقل برای مقایسة گروه ها استفاده شد. کلیة تجزیه و تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS16، در سطح معنیداری 05 /0P<، انجام گرفت. نتایج نشان داد بین زمان ریکاوری فشار خون، در سه رده سنی زنان سالم غیرورزشکار، تفاوت معنی داری وجود ندارد(05 /0
تأثیر سندروم درد پاتلوفمورال ورزشکاران بر نسبت فعالیت الکترومیوگرافی عضلات ثباتی کشکک حین حداکثر انقباض ارادی ایزومتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سندروم درد پاتلوفمورال از جمله شرایط متداولی است که ورزشکاران به آن مبتلا می شوند و یکی از عوامل پیش بینی کنندة این سندروم کاهش نسبت فعالیت عضلة پهن مایل داخلی به پهن خارجی است. هدف تحقیق حاضر مقایسة نسبت فعالیت الکترومیوگرافی عضلة پهن مایل داخلی به عضلة پهن خارجی حین انقباض ایزومتریک حداکثر عضلة چهارسر رانی روی دستگاه ایزوکنتیک در ورزشکاران مبتلا به سندروم درد پاتلوفمورال و ورزشکاران سالم بود. در این مطالعة توصیفی 16 ورزشکار مرد30- 18 سالة تیم ملی (والیبال، هندبال و تکواندو) مبتلا به سندروم درد پاتلوفمورال و 16 ورزشکار مرد سالم تیم های ملی، همتاسازی شده به صورت داوطلبانه شرکت کردند. فعالیت الکترومیوگرافی هر دو عضلة مذکور با الکترودهای سطحی و سیستم الکترومیوگرافی تلمتریک روی دستگاه ایزوکنتیک در زوایای 15، 30 و 45 درجة فلکشن زانو ثبت و نسبت فعالیت الکترومیوگرافی عضلة پهن مایل داخلی به عضلة پهن خارجی مقایسه شد. برای مقایسه نسبت فعالیت عضلات در دو گروه، از آزمون آماری تی مستقل استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که در هیچ کدام از زوایای فلکشن زانو در دو گروه تفاوت معناداری در فعالیت الکتریکی نسبت عضلة پهن مایل داخلی به عضلة پهن خارجی وجود ندارد (05 /0 P<). همچنین نتایج تحقیق نشان داد که نسبت فعالیت الکترومیوگرافی عضلة پهن مایل داخلی به عضلة پهن خارجی هر دو گروه بالاتر از مقدار عددی 1 است. اما این نسبت در ورزشکاران سالم بیشتر از ورزشکاران مبتلا بود. در مجموع به نظر می رسد تمرینات ورزشی به عنوان عامل پیشگیری کننده مانع اختلال در فعالیت الکتریکی عضلة پهن مایل داخلی شده که از کاهش مقدار عددی نسبت عضلة پهن مایل داخلی به عضلة پهن خارجی جلوگیری می کند.
اثر یک دوره تمرین های پایداری ناحیه مرکزی بدن بر مؤلفه های آزمون تعادلی Yدر بازیکنان فوتسال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی اثر یک دوره تمرین های پایداری ناحیه مرکزی بدن بر مؤلفه های آزمون تعادلی Yدر بازیکنان فوتسال دانشگاه مازندران بود. 24 نفر از دانشجویان فوتسالیست دانشگاه مازندران(سن: 67 /22 سال، وزن:12 /70 کیلوگرم، قد: 75 /1 سانتی متر و شاخص توده بدنی: 70 /22) بطور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. قبل از شروع تمرینات، تعادل پویا با استفاده از آزمون تعادلی Y و ثبات بدن بازیکنان به وسیله آزمون های میدانی معتبر پایداری ناحیه مرکزی بدن اندازه گیری شد. گروه تجربی به انجام یک دوره شش هفته ای(سه جلسه در هفته) تمرینات پایداری ناحیه مرکزی بدن پرداختند. در این مدت، گروه کنترل هیچ گونه تمرین های پایداری ناحیه مرکزی بدن را تجربه نکردند. پس از پایان تمرین های، تعادل پویا و ثبات بدن مورد ارزیابی قرار گرفت. از آزمون t مستقل برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. در بخش آزمون تعادلی Y، نتایج حاکی از تفاوت معناداری در جهت های قدامی و خلفی ـ داخلی و عدم معناداری در جهت خلفی ـ خارجی بین دو گروه بود. همچنین یافته های تحقیق، تفاوت معناداری را در نمرات آزمون های سورنسن، فلکشن تنه، پل زدن به پهلوی راست و ابداکشن ران بین دو گروه تجربی و کنترل نشان دادند. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرین های پایداری ناحیه مرکزی بدن می توانند در بهبود مؤلفه های قدامی و خلفی ـ داخلی آزمون تعادلی Y از طریق بهبود شاخص های پایداری ناحیه مرکزی بدن موثر باشند و در جهت خلفی ـ خارجی نیاز به تمرین های بیشتر وجود دارد.
تأثیر یک جلسه تمرین مقاومتی و هوازی بر بیان ژن ABCA1 لنفوسیت دختران تمرینکرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیماری کرونری قلبی یکی از مهم ترین علل مرگ و میر در بیشتر کشورهاست. این بیماری با افزایش مقدار لیپوپروتئین
کم چگال (LDL-C) پلاسما رابطة مستقیم و با لیپوپروتئین پرچگال (HDL-C) رابطة معکوس دارد. ABCA1 خارجکنندة اصلی کلسترول و فسفولیپید از سلول به آپولیپوپروتئین عاری از لیپید یا دارای حداقل لیپید است. نتایج تحقیقات به روشنی نشان میدهد که عملکرد ABCA1 نقش کلیدی در فرایند انتقال معکوس کلسترول و نقش مؤثری در پیشگیری از بیماری-های قلبی - عروقی دارد. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر دو نوع تمرین تکجلسه ای (مقاومتی و استقامتی) بر بیان ژن ABAC1 لنفوسیت دختران تمرینکرده بود. به این منظور 24 دختر ورزشکار خراسانی انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه 8 نفری کنترل، هوازی (AE) و مقاومتی (RE) تقسیم شدند. قبل و بعد از جلسة تمرینی از آزمودنیهای سه گروه خون گیری به-عمل آمد. جداسازی لنفوسیت ها به روش سانتریفیوژ و بیان m-RNA ABAC1 به وسیلة RT-PCR نیمهکمی بررسی شد. اطلاعات به وسیلة آزمون آماری آنووای یکطرفه (05 /0 P≤) تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که گروه های RE و AE هر دو در نتیجة تمرین افزایش معناداری را در بیان m-RNA ژن ABCA1 لنفوسیت تجربه کردند (719 /8 = F و 001 /0 P≤)، ولی این افزایش در گروه RE بیشتر از AE بود (005 /0 P≤ در مقابل 01 /0 P≤). نتایج این تحقیق نشان داد یک جلسه تمرین (مقاومتی و استقامتی) با افزایش بیان ژن ABCA1 نقش مؤثری در پیشگیری از بیماریهای قلب و عروق دارد.