فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۸۱ تا ۵٬۲۰۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
رفتار اطلاع یابی و مدیریت منابع اطلاعاتی: فرایند ذهنی انتخاب موضوع و تشخیص نیاز اطلاعاتی (مطالعه موردی طلاب سطح سه حوزه های علمیه خواهران شهر شیراز سال تحصیلی 1393 – 1394)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی چگونگی مدیریت منابع اطلاعاتی، فرایند ذهنی انتخاب موضوع و تشخیص نیاز اطلاعاتی است. روش تحقیق بکارگرفته شده روش پیمایشی است. جامعه آماری طلاب حوزه های علمیه خواهران شهر شیراز در سال تحصیلی 1393-1392 می باشد. نمونه پژوهش شامل 241 طلبه سطح سه، طبق نمونه گیری طبقه ای مشخص شد. گردآوری داده ها با استفاده از پرسش نامه صورت گرفته است. برای تعیین روایی، از روایی صوری و برای تعیین پایایی از پیش آزمون – پس آزمون استفاده شده است. تحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی با استفاده از جداول فراوانی و شاخص هایی نظیر میانگین، و در بخش آمار استنباطی با استفاده از آزمون فریدمن و آزمون تکمیلی ویلکاکسون سوالات تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد، عامل موثر در انتخاب موضوع کنجکاوی ذهن است. مهمترین عامل جهت تشخیص نیازهای اطلاعاتی بررسی منابع اطلاعاتی و مشورت با متخصصان موضوعی است.
بررسی عوامل مؤثر بر سطح کمال مدل ذهنی دانشجویان از موتور کاوش گوگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مدل ذهنی تصویری ذهنی است که کاربر از یک نظام وکارکردهایش خلق می کند تا به عملیاتش در آن نظام کمک کند. پژوهش ها مشخص کرده اند رفتار اطلاع یابی در افراد متفاوت است و این تفاوت را می توان از طریق بررسی مدل های ذهنی آنان تشریح کرد. در واقع، فکر، رفتار و کنش های افراد توسط مدل های ذهنی آنان در بافت های تعاملی هدایت می شود. بعلاوهعوامل مختلفی بر شکل گیری مدل ذهنی کاربران از یک نظام تاثیر دارد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر تعیین عوامل تاثیرگذار بر سطح کمال مدل ذهنی دانشجویان از موتور کاوش گوگل است. روش : پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر نوع توصیفی-پیمایشی و از نظر روش گردآوری داده ها ترکیبی است. جامعه پژوهش حاضر را دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد در دو دسته علوم انسانی/اجتماعی و فنی -مهندسی تشکیل دادند که از هر گروه 15 نفر (30 نفر) به طور داوطلبانه در این پژوهش مشارکت کردند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته (با استفاده از مقیاس کمال مدل ذهنی (لی، 2007))، پرسشنامه سبک یادگیری کلب، آزمون گروهی شکل های نهفته، و پرسشنامه ی سواد اطلاعاتی است. ابتدا با استفاده از مصاحبه، نمره مدل ذهنی دانشجویان مشخص شد و سپس رابطه آن با سایر متغیرهای پژوهش مطابق سوالات ذیل بررسی شد. !. آیا بین سطح کمال مدل ذهنی دانشجویان از موتور کاوش گوگل و سبک شناختی آنان (وابسته به زمینه، مستقل از زمینه) رابطه معناداری وجود دارد؟ 2. آیا بین سطح کمال مدل ذهنی دانشجویان از موتور کاوش گوگل در سبک های یادگیری مختلف (واگرا، هم گرا، انطباق یابنده، جذب کننده) تفاوت معناداری وجود دارد؟ 3. آیا بین سطح کمال مدل ذهنی دانشجویان از موتور کاوش گوگل و سواد اطلاعاتی آنان رابطه معناداری وجود دارد؟ 4. آیا بین سطح کمال مدل ذهنی دانشجویان از موتور کاوش گوگل، در دو گروه فنی- مهندسی و علوم انسانی/اجتماعی، تفاوت معناداری وجود دارد؟ 5. آیا بین سطح کمال مدل ذهنی دانشجویان از موتور کاوش گوگل، در دو گروه مردان و زنان، تفاوت معناداری وجود دارد؟ یافته ها: بین سبک شناختی و سطح کمال مدل ذهنی رابطه معناداری وجود دارد. دانشجویان با سبک شناختی مستقل از زمینه نسبت به دانشجویان وابسته به زمینه از مدل ذهنی کامل تری برخوردارند. با این حال بین سطح کمال مدل ذهنی و سبک یادگیری تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین بین سطح کمال مدل ذهنی و سواد اطلاعاتی رابطه معناداری مشاهده نشد.اما بین سطح کمال مدل ذهنی و مولفه بازیابی اطلاعات، رابطه معنادار، مثبت و متوسطی وجود داشت.ازطرف دیگر بین سطح کمال مدل ذهنی و حوزه تحصیلی تفاوت معناداری وجود داشت و میانگین سطح کمال مدل ذهنی دانشجویان فنی-مهندسی نسبت به دانشجویان علوم انسانی/اجتماعی بیشتر بود. همچنین بین جنسیت و سطح کمال مدل ذهنی رابطه معناداری مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری: توجه به مدل های ذهنی کاربران و عوامل موثر بر آن در طراحی رابط های کاربری کاربرپسندتر و شخصی سازی نظام ها و نیز در آموزش کاربران می تواند اثربخشی بیشتر نظام ها و آموزش ها را درپی داشته باشد. طراحی نظام ها با توجه به سبک شناختی کاربران می تواند باعث بهبود مدل ذهنی کاربران و اثربخشی بهتر کاوش ها و رضایت بیشتر کاربر گردد. توجه به حوزه تحصیلی دانشجویان در زمان آموزش کاربران می تواند اثربخشی آموزش ها را افزایش دهد. بعلاوه بررسی رابطه سبک یادگیری، سواد اطلاعاتی، و جنسیت با مدل ذهنی نیاز به پژوهش هایی بیشتر و با تعداد آزمودنی بیشتر دارد.
پاسخ کتابخانه کنگره
شناسایی ابعاد تأثیرگذاری فناوری واقعیت افزوده بر خدمات کتابخانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : در دهه های اخیر، واقعیت افزوده توجهات بیشتری را به خود جلب نموده و با افزودن لایه ای از اطلاعات مجازی، تجربه نوینی را برای کتابخانه ها نیز فراهم کرده است تا پاسخ گویی به نیازهای جمعیت عظیم و گوناگونِ کاربران را افزایش دهد. بر اساس این تحولات فناورانه، شناسایی ابعاد تاثیرگذاری واقعیت افزوده بر خدمات کتابخانه ای هدف پژوهش حاضر بوده است؛ تا از این طریق، این فهم بدست آید که اکنون، چه چیزی و چگونه توسط فناوری درحال رُخ است. روش شناسی : باتوجه به دانش ناکافی و پراکنده ای که درباره ورود واقعیت افزوده به کتابخانه ها به چشم می خورد، پژوهش حاضر با رویکرد مروری و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی در راستای استخراج نظامند یافته های متون پیشین، در میان منابع گردآوری شده از سه پایگاه علمی وب آوساینس، گوگل اِسکالِر، و اِسکوپوس، به دنبال پاسخ به این سؤال بوده است که مطالعات، اثربخشی واقعیت افزوده را در چه ابعادی از خدمات کتابخانه ای شناسایی کرده اند. یافته ها : یافته ها حاکی از این هستند که واقعیت افزوده ظرفیت پشتیبانی از عملکرد کتابداران در مدیریت منابع کتابخانه ای را دارد. به علاوه کاربران را در این زمینه ها یاری می دهد: 1. جست وجوی منابع کتابخانه؛ 2. آموزش خدمات کتابخانه ای و سواد اطلاعاتی؛ 3. ارائه خدمات مبتنی بر مکان؛ 4. ایجاد شبکه های تعاملی و پژوهشی و 5. بازدید از منابع تاریخی و کم یاب. نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان داد که تمرکز بیشتر پژوهشگران و توسعه دهندگان نرم افزارهای واقعیت افزوده برای خدمات کتابخانه ها، بر تسهیل عملکرد کاربران بوده است تا کتابدارن. همچنین، توانمند نمودن کودکان و نوجوانان بعنوان کاربران مستقل کتابخانه مورد توجه ویژه ای قرار گرفته است. پژوهشگران گروه علم اطلاعات و دانش شناسی، کتابداران، مدیران کتابخانه های کودک و نوجوان، متخصصان علوم کامپیوتر می توانند از پیشنهادات کاربردی این پژوهش بهره مند شوند. بنابراین، ضرورت دارد در تعامل پژوهشگران با کتابداران و کاربران کتابخانه ها یا حتی مطرح شدن کتابداران به عنوان پژوهشگر، از مسائل این مکان ها اطلاع یافته و در جهت تحقق کتابخانه های نسل چهارم از طریق فناوری هایی مانند واقعیت افزوده گام بردارند.
الگوی بومی شاخص های موثر در به کارگیری خدمات مدیریت منابع انسانی الکترونیک مبتنی بر رایانش ابری در شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه درآمدزایی توسط شرکت های دانش بنیان در کانون توجه نظام های اقتصادی قرار دارد. توانمندسازی شرکت های دانش بنیان با دانش مدیریت منابع انسانی و ابزارهای آن، می تواند به رشد و توسعه اقتصاد دانش بنیان کمک کند. از سوی دیگر رایانش ابری ازجمله فناوری های روبه رشد است که توانسته محدودیت های به کارگیری سامانه های اطلاعاتی را برطرف نماید و طیف گسترده ای از خدمات را در اختیار مدیران و تصمیم سازان قرار دهد. پژوهش های بین رشته ای در زمینه مدیریت منابع انسانی در شرکت های دانش بنیان و رایانش ابری محدود است. هدف این پژوهش ارائه الگو بومی شاخص های مؤثر در به کارگیری خدمات مدیریت منابع انسانی الکترونیک مبتنی بر رایانش ابری در شرکت های دانش بنیان است. روش این پژوهش، روش آمیخته بر اساس طرح متوالی تغییرپذیر است. بر اساس نظریه فناوری، محیط و سازمان در بخش کیفی دیدگاه خبرگان در هر بخش فناوری، محیط و سازمان در قلمرو تحقیق به صورت جداگانه احصا شد و در بخش کمی الگو بومی شاخص های به کارگیری خدمات مدیریت منابع انسانی الکترونیک، مورد برازش قرار گرفت. در بخش کیفی نمونه گیری به صورت هدفمند و با روش گلوله برفی، با ابزار مصاحبه بود که تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. در بخش کمی نمونه گیری به صورت تصادفی ساده، با ابزار پرسشنامه از بین مدیران و کارشناسان مدیریت منابع انسانی در 102 شرکت دانش بنیان رده صنعتی استان تهران، به تعداد 168 نفر بود. نتایج برازش الگو نشان داد که در بعد فناوری مزایای مرتبط، عدم اطمینان، پیچیدگی، انطباق پذیری و آزمون پذیری، در بعد محیط فشار رقابت، صنعت، بازار، حمایت رایانشی خارجی و موقعیت فیزیکی و در بعد سازمان آمادگی سازمانی، حمایت مدیر ارشد، تجربه قبلی مبتنی بر فناوری و استقبال از نوآوری ابعاد اصلی الگو به کارگیری خدمات مدیریت منابع انسانی الکترونیک مبتنی بر رایانش ابری است. نتایج این پژوهش برای توسعه دهندگان سامانه های رایانه ای مبتنی بر رایانش ابری، سیاستگذاران شرکت های دانش بنیان و همچنین مدیران این شرکت ها می تواند راهگشا باشد.
سازگاری وبگاه های دانشگاهی با استانداردهای ابرداده ای: مطالعه موردی وبگاه دانشگاه شاهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مطالعه وب گاه دانشگاه شاهد از نظر سازگاری با استانداردهای ابرداده ای (دابلین کور،مارک ایکس.ام.ال. و توصیفی شیءگرا) وابرچسب های اچ.تی.ام.ال. انجام شده است. این تحقیق با روش وب سنجی و توصیفی صورت گرفته است و نمونه آماری شامل 291 صفحه از طبقه های مختلف وب گاه دانشگاه شاهد بوده است. نتایج حاکی از آن است که طراحان وب گاه دانشگاه شاهد، به ابربرچسب ها با میانگین 2/168 حضور، بیش تراز استانداردهای ابرداده ای اهمیت می دهند، این درحالی است که درهیچ یک از صفحات بررسی شده، استانداردهای ابرداده ای حضوری نداشته اند. قدمت بیش تر ابربرچسب ها از دلایل به کارگیری طراحان وب گاه ها در طراحی صفحات وب است. نتایج حاکی از آن است که در طراحی وب گاه دانشگاه شاهد از استانداردهای ابرداده ای به طور کلّی استفاده نشده و از ابر برچسب ها به طور محدود استفاده شده است. کم توجهی در استفاده از ابرداده و ابر برچسب می تواند ناشی از عدم شناخت طراحان وب گاه ها از ساختار و اهمیت این عناصر باشد. بنابراین، بهره گیری از نظر متخصصان علم اطلاعات که از استانداردهای ابرداده ای و مزایای استفاده از آن آگاهی دارند، در طراحی و ویرایش صفحات وب توصیه می شود.
آماده سازی فنی دستنوشت
حوزههای تخصصی:
طبقه بندی انواع دادگان مورد نیاز و روش های خطایابی و استانداردسازی متنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پایه ای ترین مراحل پردازش خودکار متن، تشخیص خطاهای املایی و استانداردسازی نویسه هاست. بدون گذر از این مرحله، ذخیره سازی مستندات متنی با مشکلات متعددی مواجه شده و موجب اختلال در بازیابی ماشینی آن ها می گردد. بدین ترتیب، متخصصان حوزه های پردازش زبان طبیعی و زبان شناسی رایانشی همواره در تلاش ظهستند تا با ارائه روش ها و الگوریتم های مطلوب انواع داده ها را در بوته پردازش قرار داده و به داده ای استاندارد دست یابند. در زبان انگلیسی و برخی زبان های دیگر، تحقیقات متعددی در این زمینه انجام شده و به دنبال آن زبان فارسی نیز در این زمینه مورد تحقیق قرار گرفته است. این تحقیقات متعدد گاهی در حد پژوهش به قوت خود باقی مانده و گاهی نیز در قالب محصول عرضه شده است. مقاله حاضر به طبقه بندی انواع روش ها و دادگان مورد نیاز در این تحقیقات پرداخته و فرایند هر کدام از آن ها را به طور خاص و نحوه سنجش میزان دقت پردازش آن ها را به طور عام شرح می دهد. در این مقاله همچنین، نحوه عملکرد سامانه های تک زبانه فارسی توصیف شده و به نحوه برخورد آن ها با چالش های زبان فارسی اشاره می گردد.
اپیدمیولوژی اطلاعات: مفهومی نوظهور در حیطه تعامل انسان و اطلاعات مبتنی بر دیدگاه آیزنباخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی زمینه ظهور اپیدمیولوژی اطلاعات، معرفی، چگونگی گسترش چارچوب های آن، و کاربست سنجه های این حوزه در حیطه سلامت عمومی می پردازد. اپیدمیولوژی اطلاعات توسط آیزنباخ به عنوان علم توزیع عوامل تعیین کننده اطلاعات در یک محیط الکترونیکی، به ویژه در اینترنت و در یک جمعیت مشخص، با هدف نهایی آگاه سازی افراد از سلامت عمومی و سیاست های مربوط به آن تعریف شده است. در این مطالعه مروری، به منظور تبیین و بررسی مفهوم اپیدمیولوژی اطلاعات و وجوه گوناگون آن از روش کتابخانه ای و بررسی متون استفاده شده است. در مطالعه حاضر پس از مقدمه، زمینه ظهور، تعریف اپیدمیولوژی اطلاعات، چارچوب های این علم و سنجه های آن مورد بررسی قرار گرفته و در آخر، رابطه چارچوب های اپیدمیولوژی اطلاعات با سلامت عمومی بیان می شود. با توجه به نتایج به دست آمده از مطالب مقاله حاضر، می توان چنین ادعا کرد که فناوری های نوظهور دیجیتال باعث تغییر پارادایم در انتخاب مسیرهایی می شود که به یافتن اطلاعات سلامت معتبر توسط افراد جامعه یاری می رساند. پژوهش های انجام شده در زمینه اپیدمیولوژی اطلاعات باعث می شود که متخصصان حوزه طراحی پایگاه های اطلاعات سلامت بر اساس شاخص های تعیین شده در این زمینه نسبت به توسعه و کاربردپذیری این پایگاه ها اقدام نمایند. همچنین، نتایج چنین پژوهش هایی حاکی از آن است که امکان کاربرد برخی سنجه های اپیدمیولوژی اطلاعات به عنوان نظام هایی هشداردهنده در مورد شیوع انواع بیماری های نوظهور وجود دارد. از این سنجه ها تحت عنوان «سنجه های اپیدمیولوژی اطلاعات» یاد شده که بازتاب اپیدمیولوژی اطلاعات مبتنی بر عرضه (بررسی آنچه که در سایت ها، وب سایت ها، وبلاگ ها و غیره به منظور نظارت موضوعی محتوای آن ها بر مبنای تغییرات در طول زمان منتشر شده است) و اپیدمیولوی اطلاعات مبتنی بر تقاضا (تحلیل پرس وجوهای موتور جست وجو به منظور بررسی رفتار اطلاع یابی افراد در اینترنت) هستند. همچنین، طبق نتایج به دست آمده، گردآوری اطلاعات مرتبط با اپیدمیولوژی اطلاعات و استفاده از سنجه های آن می تواند در تحقق اهداف سیاست گذاری این حیطه مفید واقع شود.
بررسی و تبیین عوامل موثر بر اشتراک دانش با استفاده از نظریه داده بنیاد و با بهره گیری از تکنیک دیمتل-آی. اس. ام فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای پر رقابت امروز، دانش و بهره گیری از دانش یک مزیت رقابتی محسوب می شود که مدیریت کردن درست آن باعث اداره شدن بهتر و موثرتر دانش می شود. از میان فرآیندهای مدیریت دانش، موضوع اشتراک دانش توجه بسیاری از دانشمندان را جلب کرده است که فرآیند اشتراک دانش به عنوان یک فعالیت برای رشد سازمان و بهبود عملکرد سازمانی و افزایش فرآیند یادگیری در سازمان موثر است و می تواند باعث تبدیل سازمان به یک سازمان یادگیرنده شود. از طرفی سازمان ها احتیاج به خلق دانش دارند که یکی از مهمترین فعالیت ها برای خلق دانش، انتقال دانش در بین کارکنان است. پژوهش مذکور از نظر هدف کاربردی و اطلاعات مربوط به عوامل موثر در اشتراک دانش گردآوری شده و با استفاده از متدولوژی نظریه داده بنیاد در 9 دسته طبقه بندی شده که شامل عوامل فرهنگی، رهبری و مدیریت، اجتماعی، فردی، شغلی، انگیزشی، سازمانی، رقابتی و فناوری می باشد. در این مقاله از روش دیمتل فازی جهت شناسایی و بررسی رابطه متقابل بین معیارها استفاده شده است و برای سطح بندی مولفه ها نیز از رویکرد آی. اس. ام استفاده گردیده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که مولفه فرهنگ به عنوان نفوذگذارترین و عامل اجتماعی و فناوری به عنوان بااهمیت ترین عوامل در اشتراک دانش محسوب می شوند و قبل از هر فعالیتی در جهت فرآیند مدیریت دانش، باید روی بحث فرهنگ سرمایه گذاری کرد، همچنین به جز عامل فرهنگ، عواملی چون رهبری و مدیریت، فردی، انگیزشی و شغلی از جملهدیگر عوامل اثرگذار یا علت برای فرآیند اشتراک دانش محسوب می شوند.
شیوه های فهرستنویسی نسخه های خطی و چاپ سنگی در کتابخانه های بزرگ ایران: بررسی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی وجوه اشتراک و افتراق موجود در فهرست نویسی نسخه های خطی و چاپ سنگی در 5 کتابخانه بزرگ ایران و امکان سنجی یکسان سازی شیوه فهرست نویسی نسخ خطی و چاپ سنگی.<br /> روش شناسی: این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات با استفاده از سیاهه وارسی و مصاحبه با متخصصان فهرست نویسی گردآوری، دسته بندی، تحلیل و نتیجه گیری شده است.<br /> یافته ها: میزان اشتراک عناصر فهرست برگه های نسخه های خطی و چاپ سنگی با عناصر سیاهه وارسی ۷۵ عنصر (۷۶/۵ درصد) و میزان افتراق آنها ۲۳ عنصر (۲۳/۴ درصد) است. بنابراین درصد اشتراک عناصر کاربرگه های فهرست نویسی نسخه های خطی و چاپ سنگی کتابخانه های بزرگ ایران با عناصر سیاهه وارسی بیشتر از درصد افتراق آنها است.<br /> نتیجه گیری: یکسان سازی فهرست نویسی نسخ خطی و چاپ سنگی امکان پذیر است و می توان کار برگه مشترک فهرست نویسی طراحی و تنظیم نمود؛ بدین نحو که75 عنصر مشترک موجود در هر دو کاربرگه بدون دخل و تصرف و 23 عنصر موارد افتراق با تغییر در عنوان آنها و احیانا ادغام برخی از آنها در برخی دیگر، در کاربرگه مشترک فهرست نویسی نسخ خطی و چاپ سنگی درج نمود.
ترسیم نقشه موضوعی مقالات حوزه کتاب الکترونیکی در بانک اطلاعاتی ابسکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ترسیم نقشه موضوعی و تحلیل شبکه اجتماعی مقالات حوزه موضوعی کتاب الکترونیکی در مجلات علمی بین المللی ابسکو به منظور ارائه تصویری از ابعاد متنوع این حوزه برای کمک به ناشران و پژوهشگران است.
روش/ رویکرد پژوهش: روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد تحلیل خوشه بندی است که به منظور استخراج کلیدواژه های موضوعی و مصورسازی استفاده شده و جامعه پژوهش 135 مقاله منتشرشده در حوزه کتاب الکترونیکی از سال 2005 تا 2011 در مجلات علمی بین المللی بانک اطلاعاتی ابسکو بوده است.
یافته ها: ترسیم نقشه موضوعی این حوزه نشان داد که تراکم شبکه پژوهش های انجام شده در این حوزه پایین است و به علاوه، 80 موضوع اصلی نظیر پذیرش، دسترسی، پیشرفت فناوری ها، مزایا، معایب، ظاهر، فرایند ارزیابی، جذابیت، تأثیر زیستی، آینده کتاب، و صنعت کتاب مرتبط با کتاب الکترونیکی به دست آمد. قالب کتاب الکترونیکی، مقایسه آن با کتاب چاپی و نیز دسترسی به آن از جمله مهم ترین موضوعات بحث شده در این حوزه با توجه به اندازه گره به دست آمده است.
نتیجه گیری: با توجه به ابعاد به دست آمده، ناشران ایرانی همواره باید پیشرفت های مربوط به فناوری و طراحی های کاربرپسند، چالش های اقتصادی و قوانین مربوط به آن را در حوزة کتاب الکترونیکی در نظر گیرند.
بازنمایی گرایی: بنیان های فلسفی زبان در سازماندهی و بازیابی اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: به دست دادن فهم عمیق بازنمایی گرایی در سازماندهی و بازیابی اطلاعات که به عنوان اصل و پارادایمی پذیرفته شده در این رشته علمی است، از راه تحلیلِ بنیان های فلسفه ذهن و فلسفه زبان. بر این اساس خاستگاه و اندیشه های مرتبط با بازنمایی گرایی در علم اطلاعات و بازیابی اطلاعات توضیح داده شده است. روش: روشِ این مطالعه، استنتاج منطقی است. رویکرد در این روش نظری و استدلالی است. بر این اساس، ویژگی و ماهیت آن نظرپردازانه بودن است. یافته ها: بازنمایی گرایی یا رئالیسم غیرمستقیم ریشه در دکارت گرایی قرن هفدهم، تجربه گراییِ قرن هجدهم لاک و هیوم و در ایدئالیسم کانت دارد. زبان در این دوران که به فلسفه اولیه مدرن شهرت دارد، وجود مادی ندارد و کاملاً در خدمت به نظم درآوردن تصورات قرار می گیرد. تأکید بازنمایی گرایی در فلسفه ذهن بر این است که ایده ها و تصورات بر زبان برتری دارند و زبان تنها بازنمایی کننده افکار است. در فلسفه زبان نیز بازنمایی گرایی یعنی زبان مانند آینه، بازنمای مفاهیم است و معنی نیز مطابق این رویکردِ بازنمایی گرا به زبان، ثابت است. نتیجه گیری: بنیان های فلسفی بازنمایی گرایی مستلزم واکاوی دیدگاه های معرفت شناختی نسبت به مسأله شناخت و ارتباط آن با واقعیت است. بازنمایی، به عنوان یک پارادایم و اصلی اساسی در حوزه سازماندهی دانش و بازیابی اطلاعات مطرح است. به منظور فهم بازنمایی گرایی در این حوزه و پیوند آن با زبان و معنی باید به این نظریه و ریشه های آن در فلسفه ذهن توجه کرد تا بتوان با بهبود و یا تغییر رویکرد بازنمایی گرا به زبان برای بهبود نظام های سازماندهی و بازیابی گام برداشت چرا که اساساً وظیفه اصلی هر نظام سازماندهی و بازیابی، بازنمایی دقیق و شفاف از اطلاعات و دانش است. نتیجه این مطالعه نشان داد که داده های ارائه شده درباره نظریه بازنمایی گرایی مبین و مؤید نگاهِ حاشیه ای و نه در مرکز به زبان در دوران غلبه ی این نظریه در فلسفه بوده است. امید است تا دستاوردهای بازنمایی گرایی در فلسفه ذهن و زبان، آورده ی مناسب برای علم اطلاعات و به ویژه نظام های سازماندهی و بازیابی اطلاعات به نفع بازیابی بهتر و دقیق تر داشته باشد تا متخصصان سازماندهی و بازیابی از این دستاورد برای بهبود نظام های معنایی بهره ببرند لذا می توان با بهبود و یا تغییر رویکرد بازنمایی گرایانه به زبان در علم اطلاعات، نسبت به بهبود کلی نظام های معنایی سازماندهی و بازیابی گام برداشت.
مطالعه گرایش موضوعی پژوهش های علم اطلاعات و دانش شناسی در دانشگاه های دولتی ایران
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال اول تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳
81 - 99
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مقاله حاضر شناسایی وضعیت پژوهش های علم اطلاعات و دانش شناسی ازنظر موضوع، سال انتشار و شکاف موضوعی در دانشگاه های دولتی ایران بود. روش شناسی: برای وصول به هدف مذکور از روش پژوهش پیمایش توصیفی و تحلیل محتوا استفاده شده است. جامعه پژوهش حاضر شامل 1120 عنوان گزارش پژوهش (پایان نامه ها و مقاله های) موجود در 13 دانشگاه دولتی ایران بین سال های 1383-1392 بود که 749 عنوان از این پژوهش ها مربوط به پایان امه های کارشناسی ارشد و دکتری علم اطلاعات و دانش شناسی و 371 عنوان از آن ها مربوط به مقاله های منتشرشده توسط محققان علم اطلاعات و دانش شناسی ایران در پایگاه اطلاعاتی سایمگو بود. طبقه بندی موضوعی پژوهش ها با استفاده از 7 رده اصلی و 18 رده فرعی بر مبنای نظام طبقه بندی لیستا (LISTA) انجام شده و برای گردآوری اطلاعات نیز از سیاهه وارسی پژوهشگر ساخته استفاده شده است. در انتها داده های طبقه بندی شده مورد تحلیل قرارگرفته و با استفاده از نمودارها و جداول توصیف شده اند. یافته ها: یافته ها نشان دادند که موضوعات فناوری اطلاعات، کتابداری، بازیابی اطلاعات، کتاب سنجی، مدیریت اطلاعات، منابع اطلاعاتی چاپی و الکترونیکی و فهرست نویسی و رده بندی بیشترین محورهای موضوعی هستند که در پایان نامه ها و مقالات محققان علم اطلاعات و دانش شناسی موردمطالعه قرار گرفته اند. نتیجه گیری: در پایان نامه ها و مقالات علم اطلاعات و دانش شناسی ایران به موضوعاتی مانند منابع اطلاعاتی، هستی شناسی، وب معنایی، جستجو معنایی، دولت الکترونیکی، مدیریت منابع اطلاعات، نوآوری دانش، اشتراک دانش، سازمان دهی دانش، شبکه، خدمات اطلاعاتی و کتابخانه های دیجیتال کمتر پرداخته شده است.
رابطه بین استفاده از کتابخانه های عمومی و تغییر سبک زندگی کاربران (مورد مطالعه: کتابخانه های سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مجموعه عقاید، رفتارها، عادات و راه و رسمی که مردم برای زندگی خود بر می گزیند، سبک زندگی را تشکیل می دهد. انتخاب سبک زندگی، مستلزم داشتن اطلاعات و آگاهی است وکتابخانه نقش مهمی در افزایش آگاهی مردم می توانند ایفا کنند؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش کتابخانه های عمومی سازمان فرهنگی-هنری شهرداری تهران بر سبک زندگی کاربران انجام شده است. روش : پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش متشکل از مراجعانِ کتابخانه های سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است که به تعداد 81 باب در مناطق 22 گانه شهر تهران پراکنده هستند. برای انتخاب نمونه آماری از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای استفاده شده است و تعداد 382 نفر از اعضای کتابخانه های سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران پیمایش شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای دو بخشی است که شامل 7 سوال، در ارتباط با میزان استفاده کاربران از کتابخانه و 45 پرسش درباره سبک زندگی است. پایایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ 967/0 به دست آمد و برای آزمون فرضیه ها، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: براساس نتایج، همبستگی مستقیمی بین سبک گذران اوقات فراغت، مصرف فرهنگی و وضعیت و ویژگی های ظاهری و عمومی بدن با میزان استفاده از کتابخانه عمومی وجود دارد، یعنی با افزایش استفاده از کتابخانه سبک گذران فراغت، مصرف فرهنگی و وضعیت و ویژگی های ظاهری و عمومی بدن ارتقا یافته است. به عبارتی، بین میزان استفاده از کتابخانه های عمومی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و تغییر سبک زندگی کاربران آن رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، یعنی با افزایش استفاده از کتابخانه عمومی، در سبک زندگی کاربران آن تغییر ایجاد شده است. بحث و نتیجه گیری: کتابخانه های عمومی با افزایش آگاهی مردم نقش مهمی در سبک زندگی و انتخاب های مردم ایفا می کنند و لازم است در تأمین منایع و دسترس پذیری آثاری مبادرت ورزند که سبک زندگی ایرانی و اسلامی و درست را در میان مردم به ویژه جوانان ترویج کند. با توجه به اهمیت سبک زندگی و نقشی که کتابخانه ها می توانند داشته باشند پیشنهاد می شود برای افزایش آگاهی کاربران، منابع مرتبط با سبک زندگی تهیه و کارگاه های آموزشی و سخنرانی هایی با حضور صاحب نظران در ارتباط با مصرف صحیح محصولات فرهنگی برگزار شود و برنامه هایی در راستای پر کردن اوقات فراغت مردم، به ویژه جوانان، پیش بینی شود.
بررسی تأثیر حذف خط اعلان زبان نشانه گذاری گسترش پذیر (XML) و تغییر پسوند فایل بر افزایش نمایه پذیری و پیدانمایی پیشینه های فراداده ای در محیط موتورهای کاوش وب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش تبیین تأثیر حذف خط اعلان زبان نشانه گذاری گسترش پذیر و تغییر پسوند فایل بر افزایش نمایه پذیری و پیدانمایی نام های برچسب عناصر فراداده ای هسته دوبلین، مارک ۲۱، و طرح فراداده ای توصیف شیء در محیط موتورهای کاوش وب بود.
روش: پژوهش با روش تجربی انجام شد. جامعه پژوهش را شش صد پیشینه فراداده ای در قالب دو گروه آزمون و گواه تشکیل می دادند. گروه گواه دارای سیصد پیشینه، تولیدشده بر مبنای فرانمای استاندارد طرح های فراداده ای موردمطالعه، و گروه آزمون نیز دارای سیصد پیشینه، ایجادشده بر مبنای فرانماهای یادشده اما دارای ویژگی های خاص، بدون سطر اعلان ایکس ام ال و با پسوند فایل همخوان با نام طرح فراداده ای مرتبط بودند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که موتورهای کاوش گوگل و یاهو نام های برچسب تمامی عناصر فراداده ای مربوط به پیشینه های عضو گروه آزمون را نمایه سازی نموده، و در نتایج جستجوی خود پدیدار ساختند. اما چنین واکنشی را به نام های برچسب عناصر پیشینه های فراداده ای گروه گواه نشان ندادند. نمایه سازی نام های برچسب عناصر پیشینه های فراداده ای گروه آزمون، و پدیدار شدن آنها در نتایج جستجوی موتورهای کاوش، امکان بازیابی پیشینه های فراداده ای یادشده از طریق نام های برچسب آنها را فراهم نموده است. چنین امکانی برای پیشینه های گروه گواه میسر نیست. در پایان مقاله، الگوهایی ارائه شده است.