هدف از پژوهش حاضر، تعیین ارتباط بین ویژگی های پیکری ، بیوانرژیک و زیست حرکتی با موفقیت شمشیربازان مرد نخبه ایران بود. نمونه آماری پژوهش را 20 شمشیرباز نخبه عضم تیم ملی با میانگین سنی 59/4 ? 7/20 سال تشکیل می دادند. از ویژگی های پیکری، قد، توده بدن، قد نشسته، طول دست ها، شاخص توده بدنی و درصد چربی بدن؛ از ویژگی های بیوانرژیک ؛ توان هوازی، توان بی هوازی با اسید لاکتیک و توان بی هوازی بی اسید لاکتیک و از ویژگی های زیست حرکتی، استقامت عضلانی، انعطاف پذیری، چابکی، زمان واکنش، سرعت، قدرت و توان انفجاری اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد از ویژگی های پیکری ، قد و شاخص توده بدنی، از ویژگی های بیوانرژیک، توان هوازی و از ویژگی های زیست حرکتی، قدرت پنچه و انعطاف پذیری با موفقیت رابطه معنا داری داشتند، بنابراین ، در گزینش افراد مستعد برای شمشیربازی و نیز در طراحی برنامه های تمرینی برای رسیدن به اوج اجرای ورزشی می توان از این ویژگی ها به عنوان معیارهای ارزیابی استفاده کرد.
هدف اساسی پژوهش حاضر عبارت است از بررسی ارتباط موفقیت یا عدم موفقیت تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات جام جهانی فوتبال، بر جایگاه هویت ملی نزد شهروندان، روش تحقیق، پیمایش طولی از نوع پانل است. عملیات میدانی طی 4 مقطع زمانی قبل از آغاز بازیهای جام جهانی و پس از بازیهای ایران در مقابل مکزیک، پرتغال، و آنگولا در گروه یکسانی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی افراد 15-60 سال شهر یاسوج است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، 392 نفر در مرحله اول انتخاب شدند. ابزار سنجش، پرسشنامه ای 33 سوالی بود که با استفاده از تحلیل عاملی، تعیین اعتبار سازه ای شد. روایی آن محاسبه ضریب آلفا کرونباخ سنجش شد. بر اساس نتایج به دست آمده پس از شکست تیم ملی فوتبال ایران در مقابل مکزیک و پرتغال، نمره های هویت ملی در ابعاد مختلف و به صورت کلی کاهش یافت. اما پس از کسب تساوی در مقابل آنگولا ضمن اینکه روند کاهش نمره های هویت ملی متوقف شد، افزایش معناداری نیز مشاهده نشد.
تحقیق حاضر نیز با هدف بررسی اثر 8 هفته حرکات ایروبیک بر میزان افسردگی و پیشرفت تحصیلی دختران دانش آموز سال اول دوره متوسطه ناحیه خرم آباد انجام شد. به این منظور 2456 نفر از دانش آموزان پرسشنامه افسردگی را تکمیل کردند و معدل ترم اول آنان نیز ثبت شد. بعد از تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها از بین 570 نفری که دارای افسردگی خفیف ، متوسط و شدید بودند و از لحاظ پیشرفت تحصیلی نیز در سطح ضعیفی قرار داشتند، 60 نفر به صورت تصادفی انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (30 = n ) و کنترل (30 = n ) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 8 هفته، هفته ای 3 جلسه و هر جلسه 1 ساعت حرکات ایروبیک را انجام دادند بعد از پایان دوره تمرینی هر دو گروه پرسشنمه افسردگی بک را پر کردند و بعد از اتمام امتحانات ترم دوم معدل ثبت شد. اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. در پایان ، نتایج نشان داد پس از انجام حرکات ایروبیک به مدت 8 هفته بین میانگین افسردگی گروه تجربی و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد اما بین پیشرفت تحصیلی دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
هدف از انجام این تحقیق، مقایسه کینماتیکی مرکز ثقل بدن در حین اجرای شوت جفت موفق و ناموفق بسکتبال در دو مسافت الف (25/4 متر، خط پرتاب آزاد، 2 امتیازی) و مسافت ب (25/6 متر، خط پرتاب3 امتیازی) بود. 6 نفر از بهترین شوتیست های مرد حاضر در سوپر لیگ بسکتبال باشگاههای کشور با میانگین سنی (04/3±33/23 سال)، قد (21/2±67/189 سانتی متر)، وزن (58/5±84 کیلوگرم)، سابقه بازی (5/2±10 سال) که همگی راست دست بودند، در دو پست گارد راس و فوروارد بازی می کردند و سابقه عضویت در تیمهای ملی را نیز دارا بودند، در این تحقیق شرکت نمودند. پس از تکمیل فرم رضایتنامه توسط بازیکنان، با نصب مارکر بر روی نقطه %57 بدن از شوت جفت موفق و ناموفق در دو مسافت 25/4 متر (خط پرتاب آزاد) و 25/6 متر (خط پرتاب3 امتیازی) با استفاده از دو دوربین کداک فیلمبرداری گردید. اطلاعات بدست آمده توسط نرم افزارتری دی اس مکس8، تجزیه و تحلیل شد. مقایسه میانگین پارامترهای کینماتیکی مرکز جرم بدن در دو شوت جفت موفق و ناموفق با استفاده از نرم افزار spss و به کار گیری روش آماری ویلکاکسونp<0/05) ) انجام شد. میانگین ارتفاع ماکزیمم مرکز جرم در شوت موفق 25/4 متری (s4 ) 10 سانتی متر بیشتر از شوت ناموفق (f4 ) و در شوت موفق 25/6 متری (s6 ) 3 سانتی متر بیشتر از شوت ناموفق(f6 ) بود. در (f4 ) و (s4 ) رهایی توپ در 07/0 ثانیه پس از اوج پرش، در (f6 ) 02/0 ثانیه قبل از اوج پرش، در حالی که در (s6 ) رهایی همزمان با اوج پرش اتفاق افتاد. مدت زمان در هوا بودن برای شوت 3 امتیازی بیشتر از شوت 2 امتیازی(25/4 متر) بود. اگرچه در این مسافت توپ در درصد کمتری از ارتفاع پرش نسبت به 2 امتیازی رها شد. این یافته ها با نتایج الیوت(1989) همراستا است. بین هیچ یک از پارامترهای کینماتیکی مرکز جرم بدن در شوت جفت موفق و ناموفق تفاوت معناداری دیده نشد.
هدف از انجام این تحقیق بررسی میزان آگاهی پزشکان و دانشجویان گروه پزشکی درباره دوپینگ و مصرف مواد نیروزا در ورزش است . در این تحقیق توصیفی که جامعه آماری آن را کلیه پزشکان و دانشجویان گروه پزشکی دانشگاه های استان لرستان تشکیل می دادند، 180 پرسشنامه با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس ، توزیع و 168 پرسشنامه برگشت داده شد که مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این تحقیق نشان داد که میانگین شناخت کل نمونه ها از 26 دارو و 12 مکمل ذکر شده در این تحقیق به ترتیب 2 /8 و 5/6 است . همچنین میانگین نمره آگاهی از دوپینگ در ورزش 7/6 از 7، میانگین نمره آگاهی از عوارض جانبی داروها و مکمل ها 85/14 از 26، میانگین نمره آگاهی از قانونی بودن آنها 47/14 از 26 و میانگین نمره آگاهی از تاثیر نیروزایی این مواد در ورزش نیز 5/13 از 26 بود.میانگین نمره کلی آگاهی هر فرد که از جمع نمره های کل پرسشنامه تشکیل می شد 50/78 از 162 نمره بود که تفاوت این نمره در مقاطع تحصیلی مختلف در سطح 01/0 = ? کاملاً معنی دار بود. 45 درصد (76 نفر) از نمونه های این تحقیق اطلاعات خود را در زمینه دوپینگ و داروهای نیروزا در ورزش کم و 35 درصد نیز اطلاعات خود را متوسط عنوان کردند. نتایج این تحقیق نیز همچون تحقیقات مشابه در کشورهای دیگر حاکی از آگاهی بسیار کم یا ناچیز پزشکان و دانشجویان گروه پزشکی در زمینه دوپینگ در ورزش است که لزوم تدوین برنامه های آموزشی برای این دسته را هر چه بیشتر آشکار می سازد.
مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین مدل پنج عاملی شخصیت و غیبت بسکتبالیست های لیگ برتر ایران اجرا شد. روش مورد استفاده در این تحقیق از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق ورزشکاران مرد نخبه بسکتبال، و نمونه ها شامل ورزشکاران شرکت کننده در لیگ برتر بسکتبال در سال 1384 (195 نفر) بودند. سابقه غیبت سال های 1383 و 1384 ورزشکاران از بایگانی باشگاه ها استخراج شد. همچنین ویژگی های شخصیتی ورزشکاران از طریق پرسشنامه شخصیتی مک کری و کوستا، و ویژگی های فردی و جمعیت شناختی توسط پرسشنامه محقق ساخته مورد بررسی قرار گرفت. فرضیه های تحقیق با استفاده از آزمون همبستگی مجذور خی توافقی پیرسون مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد، در مقایسه با نمونه های هنجاری مردان عادی، میزان روان نژندی ورزشکاران نخبه بسکتبال در حد متوسط، میزان برون گرایی در حد بالا، میزان انعطاف پذیری در حد متوسط، میزان دلپذیر بودن در حد کم، و میزان وظیفه شناسی آنان در حد متوسط بود. همچنین، بین صفات شخصیتی روان نژندی، برون گرایی، انعطاف پذیری، دلپذیر بودن، و وظیفه شناسی با غیبت رابطه معنی داری وجود نداشت (05/0 P < ). بین ویژگی های فردی (سن، میزان تحصیلات، وضعیت تاهل، تعداد افراد تحت تکفل، سابقه فعالیت ورزشی، باشگاهی، ملی، و غیبت قبلی) با غیبت رابطه معنی داری وجود نداشت (05/0P < ). بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش مدل پنج عاملی شخصیت در محیط ورزش بسکتبال مبنای سودمندی برای آزمایش رفتار منفی غیبت نیست (امکان سنجی رابطه ) و با وجود پایداری قابل توجه ویژگی های شخصیتی، سازمان ها می توانند با تغییر محیط یا با ارائه دستورالعمل های انضباطی غیبت را کنترل کنند.
روشهای متعددی - اعم از تهاجمی و غیر تهاجمی - در برآورد آستانه بی هوازی ورزشکاران استفاده می شود و توافق همگانی در مورد اینکه کدام روش بهتر است وجود ندارد. هدف از مطالعه حاضر تعیین اعتبار آزمونهای کانکانی قدیم و جدید در برآورد آستانه بی هوازی مردان فعال است. 15 مرد فعال به طور داوطلب در این تحقیق شرکت کردند و در 3 جلسه مجزا با حداقل فاصله زمانی 48 ساعت 3 آزمون فزاینده را انجام دادند. آستانه بی هوازی در آزمونهای کانکانی قدیم و جدید بر اساس نقطه شکست ضربان و در آزمون مرجع بر اساس تجمع لاکتات خون تعیین شد. میزان همبستگی بین متغیرهای ضربان قلب، لاکتات و سرعت دویدن معادل با آستانه برآورد شده در آزمونهای کانکانی قدیم و جدید با آزمون مرجع با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون محاسبه و جهت تعیین توانایی پیش بینی از آنالیز رگرسیون استفاده شد. بین ضربان قلب و سرعت دویدن معادل با آستانه بر آورد شده با آزمون کانکانی جدید با ضربان قلب و سرعت معادل با آستانه لاکتات در آزمون مرجع همبستگی معنی دار (به ترتیب P<0.05، r=0.62، r=0.80، P<0.01) به دست آمد، ولی در آزمون کانکانی قدیم این همبستگی بین هیچ کدام از متغیرها معنی دار نبود. نقطه شکست ضربان قلب در آزمون کانکانی جدید بالاتر از آستانه لاکتات در آزمون مرجع برآورد شده بود. نتایج این تحقیق نشان داد آزمون کانکانی جدید از اعتبار لازم جهت برآورد آستانه بی هوازی برخوردار است، در حالی که استفاده از آزمون کانکانی قدیم بدین منظور به مربیان ورزش توصیه نمی شود.
پژوهش حاضر به بررسی نگرش و نیازهای مختلف دانش آموزان درخصوص درس تربیت بدنی در مدارس متوسطه شهرستان ملایر درسال تحصیلی 84 – 83 پرداخته است. به این منظور، 385 دانش آموز (192 دختر و 193 پسر) از بین کل دانش آموزان به شیوه نمونه گیری طبقه ای _ تصادفی منظم انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه محقق ساخته، استفاده شد و روایی صوری پرسشنامه با نظر استادان مورد تایید قرار گرفت. همچنین طی مقاله مقدماتی، ضرایب پایایی پرسشنامه به شیوه سنجش همسانی درونی سؤال ها با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شد (نگرش سنجی 7/0 و نیازسنجی 8/0). برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر شاخص های آمار توصیفی از آزمون آماری من ویتنی یو استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با برنامه SPSS انجام گرفت. نتایج نشان داد که نگرش کلی دانش آموزان درباره امکانات و تجهیزات ورزشی مدارس، برنامه و محتوای آموزشی، شیوه تدریس معلمان و نحوه ارزشیابی در مجموع با 81 درصد در سطح خوبی قرار دارد. همچنین نیاز کلی دانش آموزان در زمینه امکانات و تجهیزات ورزشی، برنامه و محتوای آموزشی در مجموع با 1/56 درصد در سطح خیلی زیاد قرار دارد. در ضمن مقایسه نگرش دانش آموزان دختر و پسر در زمینه های امکانات و تجهیزات ورزشی، ارزشیابی از درس تربیت بدنی تفاوت معنی داری باهم ندارند اما در زمینه های برنامه و محتوای آموزشی و شیوه تدریس معلمان و به طور کلی نگرش دانش آموزان دختر نسبت به دانش آموزان پسر مثبت است. مقایسه نیازهای ورزشی دختران و پسران نشان می دهد که بین نظر دختران و پسران از لحاظ امکانات و تجهیزات ورزشی، برنامه و محتوای آموزشی تفاوت معنی داری وجود ندارد.
پژوهش حاضر به منظور بررسی ارتباط بین ساختار سازمانی و خلاقیت مدیران ستادی سازمان تربیت بدنی به انجام رسید. جامعه تحقیق مورد نظر مدیران ستادی سازمان تربیت بدنی بودند. به این منظور 42 نفر در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده های تحقیق از پرسشنامه ساختار سازمانی حمیدی (1383) برگرفته از رابینز و پرسشنامه استاندارد شده خلاقیت رندسیپ (1986)، با تجدید نظر دوباره توسط متخصصان این رشته استفاده شد. یافته های تحقیق با استفاده از روش های آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و همبستگی رتبه ای اسپیرمن تجزیه و تحلیل شد. نتایج این تحقیق نشان داد که بین ساختار سازمانی و خلاقیت مدیران ستادی ارتباط معنی داری وجود دارد ولی بین پیچیدگی و خلاقیت مدیران ستادی رابطه معنی داری مشاهده نشد. همچنین رابطه بین رسمیت و تمرکز با خلاقیت مدیران ستادی و رابطه بین سطح تحصیلات و خلاقیت مدیران ستادی معنی دار بود. براساس یافته های تحقیق، مهم ترین عوامل مرتبط بر کاهش خلاقیت مدیران ستادی سازمان تربیت بدنی، تمرکز بر تصمیم گیری شخصی به جای مشارکت در تصمیم گیری و عدم تناسب بین شغل با رشته تحصیلی و سطح تحصیلات است که باتوجه به نتایج این تحقیق، پیشنهادهای کاربردی به مسئولان سازمان تربیت بدنی ارائه شد