اعتقاد به حیات پس از مرگ و رستاخیز از باورهای اساسی دین زردشتی است که هم بر همه ی جوانب اعتقادی زردشتیان تاثیر گذاشته است و هم تاثیر عمیقی بر ادیان همسایه ی خود، مانند یهودی و مسیحی و حتی دین مانوی، داشته است. باورهای معادشناختی دین زردشتی را که توصیف کاملی از آن در متون زردشتی به ویژه متون پهلوی آمده است، از دو جنبه ی کلی می توان بررسی کرد: 1- سرنوشت روان شخص درگذشته پس از مرگ، چگونگی داوری روان ها، و جایگاه پرهیزگاران و گناهکاران پس از مرگ. 2- ظهور نجات بخشان موعود و مجموعه رخدادهایی که به رستاخیز مردگان می انجامد و سرنوشت جهان هستی پس از نابودی اهریمن و بازسازی آن(فرشگرد). در این مقاله با بررسی گاهان که کهنترین سرودهای اوستایی و به احتمال زیاد سخنان خود زردشت هستند، به بررسی اشارات و مفاهیمی پرداخته ایم که به نوعی بر اعتقاد به حیات بعد از مرگ و رستاخیز دلالت می کنند.
مفاهیم خدا، روح و ماده از جمله موضوعاتی به شمار می روند که همواره در طول تاریخ توجه اندیشمندان را به خود جلب کرده اند. آنها پیوسته به دنبال پاسخی در مورد ماهیت این سه و ارتباط آنها با یکدیگر بوده اند. آلوارها نیز به عنوان پیشروان طریقت عشق در هند به صورت مبسوطی ذات، صفات و افعال برهمن را بررسی کرده اند. آنها در سروده های خود از حقیقت واحدی سخن به میان می آورند که پنهان و متعالی تر از تغییرات و دگرگونی های دنیاست و از سوی دیگر با روح و ماده رابطه عمیقی دارد. آلوارها به تفکر و تأمل در معنا و مفهوم روح و ماده پرداخته اند و دیدگاه هایی را مطرح کرده اند که بر پیروانشان بسیار تأثیرگذار بوده است.