در اواخر نیمة دوم سدة نوزدهم میلادی در میان مسلمانان تحت سلطة امپراتوری روسیه، جنبش اجتماعی و فرهنگی ای در حال شکل گیری بود که به تأسی از شیوة ابداعی بنیان گذار آن، اسماعیل بیک گسپرینسکی (1851- 1914م) به نام «اصول جدید» به «جدیدیه» مشهور شد. این جنبش برای تبلیغ افکار خود به خلق آثار ادبی در حوزة شعر و ادبیات داستانی جدید دست زد. در این مقاله رمان داراالراحت مسلمانلری (1906م)، اثر ادبی آرمانشهری گسپرینسکی، که عبدالرئوف فطرت بخارایی (1886-1938م) آن را با نام مسلمانان دارالراحت در 1915م به فارسی ترجمه کرده است، تحلیل شد. وی در این رمان آرزوهای خود را در قالب جامعة نمونة مسلمان، ارائه کرده است. این رمان با روش تحلیلی توصیفی و با رویکرد انتقادی با استفاده از الگوی ویژة طراحی شده برای تحلیل این نوع رمان ها، رمان های آرمانشهری، نقد شد. از این جهت برای عموم پژوهشگران در آسیای مرکزی و ایران از تازگی خاص خود برخوردار است.
بررسی پیشگویه در داستانهای کوتاه ولتر مورد مطالعه. کاندید و میکرو مگا چگونه کلمات نخستین یک داستان، خواننده را به مضمون آن هدایت می کند؟ چگونه نویسنده ذهن خواننده را به افق دوردستی که در حین خواندن با آن مواجه میشود، سوق می دهد؟ این نقش انکار ناپذیر را پیشگویه ایفا میکند. این مقاله بر این است که نشان دهد چگونه ولتربه عنوان داستان سرای بالقوه، از خلال قصه های ،کاندید و میکرومگا، و به کمک پیشگویه های آن ها جوابگوی سوالات متعدد خوانندگان خواهد بود. بدین ترتیب که آنها از همان ابتدای داستان، با کشف ماجرای اصلی بتوانند دورنمایه داستان را استنباط کنند. مقاله حاضر در نظر دارد بررسی کند که ولتر از کدام تکنیک گرامری وغیره برای طرح نظرات هجو آمیز و طنز گونه خود استفاده کرده است.تا خواننده خود را مجذوب دنیای واقعی یا تخیلی مثلا سیاره ها یا حکایت های سفرنامه ای خارق العاده کند و این مهم را از طریق پیشگویه های داستان کوتاه، میسر می کند. کلمات کلیدی: پیشگویه، داستان کوتاه، طنز، ولتر،کاندید Tمیکرومگا، .