همواره پیشینه مباحث مهدویت با پرسمان های فربه و اندیشه خیزی چون چیستی و چرایی غیبت امام عصر پیوند می یابد. دغدغه این پرسمان ها تنها به طالبان مطالعات منجی باوری محدود نیست، بلکه هر کس به تتبع در تاریخ علاقه مند است، به ناگزیر با آن سر و کار خواهد یافت. با وجود فراگیری اندیشه مهدویت در تمامی فرق و مذاهب اسلامی، این اندیشه در همه فرقه های اسلامی به یک قوت و شکل نیست، بلکه این آموزه در بین شیعیان امامی از جایگاه مهم تری در قیاس با دیگر فرق اسلامی برخوردار است.
بحث اعتقاد به حضور معصوم و غیبتش از انظار و به تبع آن کالبد شناسی بحث انتظار فرج و غیبت امام دوازدهم تفسیر عمل گرایانه از اصل امامت شیعه را به اندیشه و پویایی علمی و فکری فرامی خواند.
این نوشتار آغازی است در بازنمایی پیامدهای باورداشت غیبت در عرصه علمی و فکری شیعیان در قرن سوم و چهارم. نویسنده در پاسخ به چرایی این مسئله، تصویری متفاوت از آموزهمهدویت در نزدعالمان شیعه برمی گزیند. در ادامه نیز یافته های تحقیق را یک به یک ذکر می کند.
شرح مفصلِ جزئیات رویدادهای مرتبط با قیام امام حسین(ع) و ابعاد مختلف آن از ویژگی های تاریخ نگاری ابومخنف است. اگرچه برخی پژوهشگران، جایگاه ابومخنف و اثر او در تاریخ نگاری اسلامی را مورد بررسی قرار داده اند، اما در مقاله ی حاضر، با تکیه بر رویکرد نظریه ی تحلیل گفتمان لاکلا و موفه، نحوه ی بازتاب کوشش-های گفتمان حاکم برای هژمون ماندن، در گزارش ابومخنف از واقعه ی کربلا مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس بررسی انجام شده، استفاده ی گفتمان حاکم از برجسته سازی و حاشیه رانی، چه در بُعد نرم افزاری (نامه ها و سخنرانی ها) و چه در بُعد سخت افزاری (تهدید، ایجاد خفقان و استفاده از نیروی نظامی تا حذف فیزیکی مخالفان با استفاده از مداخلات هژمونیک)، در متن تولیدیِ ابومخنف بازنمایی شده است. او همچنین شیوه های مشروعیت سازی گفتمان حاکم و بهره گیری از روش های مختلف؛ از دروغ گویی، عوام فریبی و تطمیع بزرگان تا غیریت سازی و تأکید بر اطاعت از حاکمیت و دین محوری برای حفظ اقتدار این گفتمان را در اثر خود بازتاب داده است.