تردیدی نیست که مسئله اصالت وجود بصورتی که در آثار ملاصدرا مطرح و بر آن اقامه دلیل گردیده و شکوک وارد بر آن دفع شده است، در هیچ کتاب فلسفی (وعرفانی) پیش از وی نشده است و از این نظر ملاصدرا منحصر بفرد و مبتکر است، اما سخن در اینست که آیا در مطاوی کلمات فیلسوفان (و عارفان) پیش از وی، عباراتی در رد یا تأیید قول به اصالت وجود دیده میشود؟ و اگر پاسخ این پرسش آری است، آن عبارات کدامند؟ و آیا بر اساس آنها میتوان گفت که کدامیک از ایشان قائل به اصالت وجود بودهاند وکدامیک قائل به اصالت ماهیت؟
چکیده
با توجه به اهمیت انسانشناسى در حکمت متعالیه صدرالمتالهین، نویسنده کوشیده استبا توجه به مبانى فلسفى او را در هستى شناسى و معرفتشناسى حقیقت انسان از حیث جسم و جان یا روح و بدن معرفى کرده و تعامل نفس و بدن را از جهت هستىشناختى، یعنى پیمودن مراتب وجود و از حیث معرفتشناختى، یعنى جایگاه نفس و قواى حسى در معرفت و تاثیر عرفتبر نفس بررسى کند . حاصل این بررسى تعیین نقش معرفت در تکامل نفس و رسیدن به درجه انسان کامل از حیث علم و عمل است .
این نوشتار در جستجوی حقیقت «نمو» و چگونگی رخداد آن در نبات و حیوان به رشته تحریر در آمده است. و به همین مناسبت، معنای «نمو» و دیگر واژگان مربوط، هم از لحاظ لغوی و هم از نظر اصطلاحی بررسی شده است. آنگاه، مباحث مقدماتی به میان آمده و دیدگاههای مختلف، در این باره، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. نگارنده سرانجام به این نتیجه رسیده است که «نمو» حرکت مقداری است و این حرکت، نمودی از حرکتی بنیادین است که آن را «حرکت جوهری » خوانده اند. در این پژوهش، بنیانگذاران سه حوزة فلسفی مشّاء، اشراق و حکمت متعالیه بیشتر در مورد توجه واقع شده اند.