جشن و موسیقی شبیه به هم اند. هردو بر اساس طرحی کلی که اجازه بداهه پردازی در یک چارچوب از پیش تعیین شده را می دهد "اجرا" می شوند. هر دو نقاط اوج و فرود و نقاط تنش و آرامش دارند و در زمان رخ می دهند. در ضمن، جشن، به عنوان محل عالی ارایه و اجرای موسیقی، یک کنسرواتوار موسیقی به حساب می آید. جشن به کمک موسیقی به بسیج عمومی دست می زند و با تقسیم زمان بر اجتماعیت، تمایزها و تقسیم های اجتماعی که در بطن این اجتماعیت است، تاکید می کند. موسیقی و جشن در فرهنگ های ایرانی، چه کشور ایران و چه حوزه فرهنگی ایرانی شامل ازبکستان، تاجیکستان، افغانستان و جمهوری آذربایجان، در بسیاری موارد ویژگی های فوق را به نمایش می گذارند.
مزداگرایی، دین باستانی ایران، هم چون هر دین دیگری، به پیروان خود پنداره های عام درباره چیستی نوع و شخصیت انسانی عرضه می کرد. در این مقاله، بحث درباره شخصیت درونی شده در دین مزدایی است، آن چه می توانیم «من مزدایی» بنامیم.
جهان روایی از ابتدای اندیشه کلاسیک و آغاز مسیحیت وجه غالب فرهنگ غرب بوده است. این قاعده کلی در قالب پنداره وحدت و یگانگی نوع بشر، باور به اینکه تمام ابناء بشر خاستگاهی یکسان دارند و در پیشگاه خداوند یکسان هستند بیان شده است. این پنداره مسیحی در طول عصر روشنگری غیر دینی شد و مفاهیم مربوط به یکسانی ماهیت انسانی و حقوق جهانی بشر از دل آن بیرون آمد.