فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۸۱ تا ۲٬۵۰۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۰
20-37
حوزههای تخصصی:
اسپینوزا، فیلسوف هلندی قرن هفدهم و کانت، قهرمان عصر روشنگری، در آثار خود در باب زنان و تفاوتشان با مردان بحث کرده اند. اسپینوزا در فقرات محدودی به بحث زنان و اختلاف جنسیتی مابین انسان ها اشاره کرده است و بحث مستقلی در این زمینه ندارد ولی کانت ضمن آثاری مستقل ماحصل تفکراتش را در این زمینه بیان نموده است. مقالۀ حاضر بر آن بوده است که ضمن دستیابی به نگاه این دو متفکر دورۀ مدرن اروپا به زنان و جایگاه آن ها در جامعه به بررسی و مقایسۀ آرای آن ها نیز بپردازد و وجوه تشابه و تفاوتشان را دریابد و به این نتیجه رسیده است که علیرغم تشابه نظرات این دو متفکر در این زمینه، فلسفۀ اسپینوزا دارای ویژگی ای است که او را به عنوان منبع و حامی فلاسفۀ فمنیست نموده و از گزند انتقادات تندی که علیه کانت صورت گرفته است، مصون نگه داشته است.
تبیین معناداری و محتوای گزاره ها بر اساس نظریه های فروکاهشی صدق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
249-269
حوزههای تخصصی:
تئوری های فروکاهشی صدق مدعی اند تصدیق یک جمله و آوردن محمول "صادق است" موجب نمی گردد که چیزی به محتوای جمله اضافه شود. اما بسیاری از تئوری های معناداری و محتوا، مفهوم صدق را پایه تعریف مفاهیم سمانتیکی دیگر قرار می دهند. در این مقاله بیان کرده ایم چگونه ممکن است با حذف مفهوم صدق و جایگزینی شرایط تحقیق پذیری یک گزاره معناداری آن را تبیین کنیم. همچنین شرایط تحقیق پذیری را نیز به کمک جامعه زبانی و کاربران موجود در آن جامعه، وجه اجتماعی و ابژکتیو داده ایم و بدین ترتیب توجیه کرده ایم که محتوا می تواند بدون مفهوم صدق، عینی و حقیقی باشد. همچنین نشان داده ایم که چگونه می توان بدون حضور مفهوم صدق، محتوای منطقی جملات و نقش آنها در استدلالها را تبیین کرد. اگر تفسیر ما از اپراتورهای منطقی بر اساس نحو و کاربرد آنها در استدلالها، و نه سمانتیک جدول ارزشی باشد و سپس صورت هم ارزی جملات را به صورت یک جمله کلی ارائه کنیم، موفق می-شویم کارکرد اپراتورها را در تعیین محتوای جملات مرکب توجیه کنیم.
تحلیل پدیده های اجتماعی برمبنای ایده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل پدیده های جهان اجتماعی آن هم برمبنای ایده، هدفی است که این مقاله دنبال می کند. تلاش مقاله بر این است تا نشان دهد ایده ها به عنوان یک عامل تبیینی می توانند در مطالعه مسائل اجتماعی و سیاسی به کار گرفته شوند. ما برای توضیح نقش تحلیلی ایده، نگاهی برساختی تفسیری با محوریت پرسش «چگونه ممکن است؟» به آن انداخته ایم. بر این اساس، انسان متفکر در کانون توجه قرار می گیرد. طبق رویکرد برساختی تفسیری ویژگی هایی در انسان متفکر است که به او امکان برساخت ایده معنامند و سپس اثرگذاری آن را می دهد. این ویژگی ها عبارتند از: 1. ساختار ذهنی انسان 2. ادراک ایده پردازانه در انسان 3. نقش بازنمودی مفاهیم و زبان در انسان 4. علیت در انسان 5. عقلانیت در کنش انسان. این مقاله با توضیح ویژگی های مذکور در انسان نشان می دهد که ایده چگونه می تواند بر پدیده های جهان اجتماعی تأثیر بگذارد. همچنین با فهم چگونگی تأثیرگذاری ایده نشان می دهیم که ایده این قابلیت را دارد که به عنوان عاملی تبیینی برای تحلیل پدیده های اجتماعی، از جمله حوزه سیاست، به کار گرفته شود.
پوچی زندگی و خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱
19-33
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد طرح مدعایی برخلاف تلقی رایج درباب نسبت پوچی زندگی و خودکشی است. در تلقی رایج، گفته می شود که «شخص خودکشی می کند، اگر و تنها اگر زندگی اش پوچ شده باشد.» به دو نحو می توان علیه این گزاره اقامه دعوا کرد: به نحو پیشینی و به نحو پسینی. در مورد اول، به منظور تحلیل این گزاره لازم است تلقی صحیحی درباب مفاهیم «پوچی زندگی» و «خودکشی» به دست دهیم. پس از روشن سازی مولفه های اصلی گزاره، درباب نسبت مفهومی میان آن دو سخن خواهیم گفت. در مسیر دوم می توان به دو گونه مصداق برای ابطال این گزاره توسل جست: اولاً، با نشان دادن خودکشی های افرادی که زندگی بامعنا دارند و ثانیاً، با تمرکز روی زندگی های پوچی که منجر به خودکشی نشده اند. پس از ابطال پیشینی و پسینی گزاره فوق، می توان به دنبال نسبت های جدیدی درباب پوچی زندگی و خودکشی رفت. هدف از جستجو برای یافتن نسبت های بدیل، ابتدا دقت در موضعی است که امروزه درباب مرگ وجود دارد و در ادامه، تلاش به منظور توجیه زندگی برخلاف تلقی های رایج از معناداری زندگی است. در این مقاله صرفاً با استناد به اندیشه های متفکران غربی-مسیحی به تناقض درونی ادعای فوق خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که خودکشی برخلاف تلقی اول آن گونه که گمان می رود، لزوماً متکی به تحلیلی عمیق از زندگی نیست.
صور معقوله، حلول و مادیت نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱
79-87
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریه علم ابن سینا، علم عقلانی انسان بر اساس حلول صور معقوله در نفس توضیح داده می شود. در این یادداشت کوتاه، نشان داده خواهد شد که حلول صور معقوله در نفس با تجرد نفس ناسازگار است.
دیدگاهی در مورد واقعیت فیزیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۰
56-74
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، کوشش می شود تا شروطی برای واقعیت فیزیکی ارائه گردد. این شروط، به طور خاص برای کمیات فیزیکی واقعی و توصیفات (فیزیکی) واقعی بیان می شود. اصل اساسی در ارائه این شروط، اصل تقارنی است که در مورد چارچوب های مرجع برقرار است. در موضعی که در این مقاله اتخاذ شده است، تقارن پیمانه ای مبین واقعی بودن است که این مفهوم خود به معنی توصیفات مختلف از یک وضعیت فیزیکی است. بر اساس این شروط، کمیات فیزیکی واقعی و توصیفات(فیزیکی) واقعی آنهایی هستند که مستقل از چارچوب های مرجع اند؛ به زبان ریاضی توصیفات واقعی، با مفهومی با عنوان هم وردایی عام جوهری ارمن (Earman) بیان می شود که در دیدگاه وی، هم وردایی عام جوهری متمایز کننده نظریه نسبیت عام از نظریه های دیگر، همچون نسبیت خاص و مکانیک نیوتنی است.
کرونا؛ جنگ یا صلح
حوزههای تخصصی:
چکیده: انسان ها به دنیا می آیند و درحقیقت جهان وطن انسان است؛ اما انسان با تکه پاره کردن جهان برای خود وطن می سازد. انسان با وساطت رنج ها و شادی های فراگیر جهان را به منزله وطن خود درک می کند.
پدیده کرونا و تجربه مشترک وحشت از ابتلا به بیماری و زیست درازمدت در قرنطینه خانگی و دورماندن از عرصه جهان اجتماعی بسیاری از انسان ها را به تفکر درخصوص مراقبت از جهان و طبیعت به منزله اصلی ترین سکونتگاه و وطن واقعی انسان ها واداشت.
صلح تم اصلی جهان و به معنای آشتی و پیوستگی متقابل تمامی اجزای طبیعت (و انسان در مقام جزئی از طبیعت) به یکدیگر در مقام اکوسیستم است. جنگ وقفه ای کوتاه در تم دائمی و پیوسته جهان قائم به صلح است؛ همچنان که بیماری ها و بلایای فراگیر وقفه هایی کوتاه در متن سلامت و امنیت جهان اند. کارکرد مشترک وقفه هایی چون جنگ و بیماری و بلاهای فراگیر هشدار به انسان هاست.
کرونا در مقام بیماری و بلای فراگیر که سلامت کل جهان را به مخاطره جدی افکنده، فارغ از «ما» و «آن ها» یا من و دیگری به انسان ها فهماند آنچه از طبیعت و علم می دانند، بسیار اندک است. کرونا به انسان های خودشیفته و خود دانای کل پندار در جهان فهماند انباشت دانش اگر به کار درک پیوستگی ساختاری انسان و جهان به منزله میهن آدمیان نیاید، همچون زوائد بلع شده در وجود آدمی تبدیل به سم می شود و سلامت جهان را به مخاطره می افکند.
جهان اجتماعی جایی است که در بستر آن زندگی بر اساس مشارکت و مقاومت در برابر انکار مفهوم هم بستگی انسان ها معنا می یابد و جریان پیدا می کند.
خلاقیت هنری در حکمت اشراق سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۲
173-193
حوزههای تخصصی:
امروزه نظرورزی ضروری ترین وجهِ مباحث هنر محسوب می شود، اما، این مهم در فرهنگ ما سابقه ای درخور ندارد. هنر ما از اواخر صفویه رو به افول نهاده است، این افول دلایل متعددی دارد که قسمی از آن ها با هنر مناسبت درونی دارند و قسمی بیرونی، و عدم خلاقیت مهم ترین دلیل درونی است. پس، نظرورزی در خصوص خلاقیت نه تنها شایسته بلکه حتی بایسته می نماید. این نوشتار که در پی همین بود، اسطوره کاوی ژیلبر دوران را روش خود برگزید و آثار سهروردی را پیکره ی خود. و از اسطوره کاوی در رساله های رمزی سهروردی، بدین نتیجه رسید که منشاء خلاقیت حقیقت است؛ هنرمند در مراتب ادراکی چندان فراز می گیرد که به ادراک عقلی و فهم حقیقت امور نائل می شود و به لطف این قادر به خلاقیت، و زیبایی شکوه حقیقت است، چه به زعم سهروردی جمال و کمال اصلاً یکی است، و خلاقیت که ماحصل کمال است اگر آن گونه که باید به فعلیت رسد ثمره ی آن ذاتاً زیبا خواهد بود.
چگونگی درک بُعد سوم در کودکان 7 تا 11 سال و پرورش آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک از بُعد سوم، مهارت مورد نیاز حرفه هایی در زمینه علوم، فناوری، مهندسی، ریاضیات و هنر است. هوش فضایی که مبین تجسم سه بُعدی اشیا است، مهارتیست که می توان در کودکی آن را افزایش داد. پژوهش کاربردی حاضر با هدف بررسی نحوه درک کودکان 7 تا 11 سال نسبت به بُعد سوم احجام و چگونگی آگاه سازی آنان نسبت به ویژگی های یک حجم انجام گرفت.نمونه آماری شامل 600 کودک 7 تا 11 ساله، به صورت تصادفی انتخاب شده و از ابزار پیمایشی پرسشنامه متناسب با فهم کودکان در آن بهره برده شد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار spss22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. براساس نتایج حاصله (05/0p <) کودکان به سوالات احجامی که پیش از این در قالب وسایل روزمره و اسباب بازی با آن ها مواجهه شده بودند پاسخ درست دادند. درک شخصیت پردازی صورت گرفته در محصول از درک حجم محصول و نحوه شکل گیری آن برایشان آسان تر بود و در مواجهه با یک حجم آن را با اشکال دو بُعدی توصیف میکردند. الزام لمس احجام، عدم استفاده از احجام ناآشنا برای ایجاددرک از بعد سوم و طراحی فضای آموزشی به نحوی که کودک بتواند درون احجام قرار بگیرد از ضروریات طراحی ابزارها یا محیط های پرورش درک از بعد سوم در کودکان است.
از نافرمانی مدنی تا بی عملی سیاسی
حوزههای تخصصی:
برخی فعالان دموکراسی خواه به جای فعالیت های قانونی و علنی اصلاح طلبانه که به پیشبرد پروژه دموکراتیزاسیون کمک می کند، نافرمانی مدنی (تحریم و بایکوت) و مقاومت مدنی (Civil Resistance) را برای خروج از بن بست توصیه می کنند. بیشتر جنبش های نافرمانی مدنی موفق در کشورهای دموکراتیک رخ داده اند یا در کشورهایی که درجه ای از حاکمیت قانون در آن ها برقرار بوده است؛ بنابراین، جامعه مدنی و نهادمند و حاکمیت قانون، شرایطی را به وجود می آورد که جلوی خشونت گرایی را گرفته و جنبش های اجتماعی را از مسیر خود منحرف نمی کند. هدف از طرح بحث نافرمانی مدنی در این یادداشت، بیان نوع دیگری از بی عملی سیاسی است که به صورت ارادی و توسط نیروهای اپوزیسیون بر جامعه تحمیل می شود و ناشی از خطای شناختی و تحلیلی آن ها است. : با تشویق مردم به تحریم مشارکت سیاسی در فرایندهای قانونی، و ناتوانی در ایجاد جنبش های اجتماعی خشونت پرهیز و ن هادم ن د ب ه ع ن وان راهکار ج ای گزی ن، بی عملی و انفعال به معنای واقعی آن بر جامعه حاکم می شود؛ یعنی بی ارادگی از روی یأس و درماندگی
عقل شهودی و شناخت ذات حق از دیدگاه نصر و شووان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸۴
161 - 180
حوزههای تخصصی:
شناخت خدا از اهم مسائل معرفتی انسان و یکی از پرسش های بنیادین حوزه معرفت شناختی است، بدین معنا که شناخت خدا امکان پذیر است یا امکان ناپذیر؟ به بیان دیگر «خدا» متعلق قوای ادراکی «انسان» قرار می گیرد یا نه؟ اگر آری با کدام قوه ادراکی و کدام ساحت وجودی حق قابل ادراک خواهد بود؟ شهود قلبی یا عقل شهودی یا قوه دیگری از قوای ادراکی؟ اگر پاسخ منفی است، مقصود کدام ساحت وجودی حق تعالی است که صید معرفتی انسان نخواهد شد؟ نوشتار حاضر اگرچه عرفانی و مبتنی بر شهود عرفانی نیست، بر مبنای حکمت متعالیه با قرائت دکتر نصر و شوان بر آن است نشان دهد آیا می توان با عقل شهودی به شناخت ذات حق تبارک و تعالی دست یافت؟ مقصود از عقل شهودی این است که بدون وساطت مفاهیم ذهنی به شهود حقایق کلی و فراگیر نایل می شود که به یک اعتبار در قبال عقل مفهومی و به اعتبار دیگر در قبال شهودهای حسی، دون عقلی و یا شهودهای عرفانی، فراعقلی است. شهودهای حسی حاصل مواجهه مستقیم و بی واسطه با اشیای جزئی و مادی است؛ حال آنکه شهودهای عقلی حاصل مواجهه مستقیم با حقایق فراگیر و کلی است و شهودهای فراعقلی که در بیان عارفان مسلمان آمده، شهود «وجه رب» و «اسما و صفات الهی» است. روش نوشتار عقلی- برهانی و رهاورد این است که نصر و شوان باور به عقل شهودی یا بصیرت عقلی دارند که بالاتر از عقل استدلالی بوده و نسبت به آن هم جنبه مبدأ و هم جنبه مقصدبودن دارد؛ زیرا تا بصیرت عقلی نباشد، مواد خام و کافی برای استدلال عقلی نیست تا به معلومات جدیدی دست یابد و معلومات جدید عقل استدلالی باید به مشهودات به کار آید؛ چه اینکه عقل شهودی نوعی درک بی واسطه است و دکتر نصر و شوان بر این عقیده اند ذات حق تنها با عقل شهودی حاصل شدنی است، البته مقام ذات ظهور نایافته و امر نامتناهی برای خداست که از حد و طور ادراک بالاتر است که به الهیات سلبی یا تنزیهی نسبت می دهند و نزدیک ترین وسیله معرفت به ذات خدا شهود عقلی است.
رویارویی دنیل دنت و سم هریس در مسئله اراده آزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در صدد است تا با رویکردی تحلیلی ، اختلاف دیدگاه دنیل دنت و سم هریس - درباره تعارض ارادهٔ آزاد و جبرگرایی - را تبیین و ارزیابی کند؛ هرچند هر دو فیلسوف ، فیزیکالیست تحویل گرا هستند، اما دربارهٔ این مسئله رویکردهای متفاوتی دارند. دنیل دنت ، با حذف شرط امکان های بدیل و با تکیه بر مفاهیم کنترل ، خود کنترلی، و تأمل ، تقریری خاص از مبدأیت فاعل نسبت به عملش ارائه کرده و این گونه ارادهٔ آزاد را تبیین می کند. او به عنوان یک نئوداروینیست ، پدیده های فیزیکی و ذهنی انسان را بر اساس نظریهٔ تحوّل تبیین می کند و در عین پذیرش جبر علّی ، نشان می دهد که چگونه هنوز فاعل می تواند در تصمیمات و اعمالش فاعلیت داشته باشد. در نتیجه، او جبرگرایی را مستلزم اجبار نمی داند. در حالی که سم هریس ، با نگاهی عصب شناسانه و بر پایهٔ آزمایش های لیبت ، ارادهٔ آزاد را توهّم دانسته و به عنوان یک ناسازگارگرای جبرگرا ، به نقد دیدگاه سازگارگرایان - از جمله دنت - می پردازد و دنت در مقابل ، از موضع خود دفاع می کند. جستار حاضر پس از تحلیل دیدگاه این دو فیلسوف و تبیین نقد و پاسخ ، به ارزیابی دیدگاه آنها می پردازد. ناسازگاری درونی دیدگاه های این دو فیلسوف ، ناموفق بودن در توجیه عناصر دیدگاهشان و غیر مستدل بودن نقدهای آنها علیه هم ، از جمله مواردی هستند که بر پایهٔ آنها ، هیچ کدام را در دفاع از موضعشان موفق نمی بینیم؛ هرچند دنت - در دفاع از موضعش - نسبت به هریس، قوی تر ظاهر می شود.
تحلیل برزخ صعودی و رویدادهای آن با تاکید بر مبانی فلسفی صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹۸
133 - 152
حوزههای تخصصی:
با نظر به اهمیت برزخ و رازآلودی رویدادهای متناسب با آن عالم، پردازش دقیق آن از منظر حِکمی اهمیت ویژه ای می یابد. با توضیح کاربست واژه برزخ در دو معنای صورت و عالَم و نیز تقسیم عالَم برزخ به متصل و منفصل و نزولی و صعودی ابهامات این موضوع تا چندی مرتفع می گردد؛ همچنان که تحلیل بدن مثالی انسان و نسبتش با نفس و بدن طبیعی در توصیف رویدادهای برزخی، نقشی اساسی ایفا می کند. از آنجا که روی آورد این پژوهش رویکردی توصیفی- تحلیلی نسبت به کلمات صدرالمتألهین بوده است، رویدادهایی در برزخ چون تکامل برزخی علمی و نیز تجسم اعمال با اصولی از حکمت صدرایی مورد بررسی قرار گرفته است. پرسش اصلی تحقیق این است که برزخ صعودی و رویدادهای آن با نظر به مبانی حکمت متعالیه چگونه تحلیل می شود. فرضیه پژوهش بر آن است که با مبانی چون جسمانیهالحدوث و روحانیهالبقاءب ودن نفس، ح رکت ج وهری و نیز اتحاد عاقل و معقول می توان به تحلیل برزخ صعودی پرداخت.
بررسی تکنولوژی «سیستم های هوشمند» مبتنی بر فلسفه پساپدیدارشناسی دون آیدی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸۳
25 - 54
حوزههای تخصصی:
فهم بایسته سیستم های هوشمند و یا به عبارتی سیستم های مبتنی بر تکنولوژی «هوش مصنوعی» نیازمند یک دستگاه و چارچوب فلسفی مناسب است. به باور نویسندگان این مقاله پساپدیدارشناسی دون آیدی این چارچوب را فراهم می کند. ما در این مقاله برآنیم به این پرسش پاسخ دهیم که چرا دون آیدی برای تحلیل سیستم های هوشمند مناسب است و چارچوب تحلیلی وی چه امکاناتی خاصی را برای تحلیل این نوع سیستم ها فراروی ما می نهد. در ادامه نشان دادیم تحلیل تکنولوژی در دو سطح خُرد و کلان ما را نه تنها از مواجهه خوش بینانه یا بدبینانه صرف و پیشین بر حذر می دارد، بلکه مطالعات پسین بخش مهمی از این تحلیل خواهد بود؛ در حالی که آموزه دترمینیسم تکنولوژیک را نیز بر نمی تابد و علاوه بر این ویژگی های خاص سیستم های هوشمند همچون «خودکاربودن»، «استقلال نسبی از طراح»، «یادگیری از محیط»، «تکمیل نظام قوانین پایه»، «درجه ای از تعین ناپذیری و پیش بینی ناپذیری»، «امکان تلفیق شدن و یکپارچه شدن این سیستم ها با دیگر سیستم های هوشمند انسانی یا غیر انسانی» در تعیّن نحوه «نسبت» آنها در سه گانه انسان- ابزار- جهان می بایست مورد ملاحظه قرار گیرد. در پایان نشان داده شد که چگونه تحلیل در سطح خُرد در چهار محور (تجسد، هرمونتیکی، غیریت و زمینه) تکنولوژی های هوشمند را طبقه بندی کرده، راه هایی برای مواجهه با آنها پیش رویمان می گشاید.
بررسی انتقادات شاکل علیه نظریه هنجارمندی باور: ارائه «شاهدی» در دفاع از هنجار صدق و معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸۳
153 - 180
حوزههای تخصصی:
بنا بر نظریه هنجارینگیِ باور در معرفت شناسی، باور حالت ذهنی هنجارین می باشد. نسخه های متعددی از این نظریه در متون فلسفی موجود است که در این مقاله به بررسی دو نسخه معروف از آن ها خواهیم پرداخت. نسخه اول ناظر به هنجاری است که اصطلاحا «هنجار صدق» نامیده می شود؛ بر اساس این هنجار «شخص باید به p باور داشته باشد اگر و فقط اگر p صادق باشد» (Shah 2003, 2009). بر اساس نسخه دیگر «شخص باید به p باور داشته باشد اگر و تنها اگر p را بداند» (Williamson 2000, Brown 2010). بحث در باب این نظریات، مبحثی است گسترده که طبعاً بررسی تمامیِ آن ها خارج از محدوده و هدف مقاله پیش رو است. تمرکز ما در این مقاله، ناظر به انتقادات مهمی است که شاکِل (Shackel) مطرح ساخته است. بر اساس این انتقاد، گزاره های خودارجاعی وجود دارند که هنجارهای معرفی شده در ارت.باط با آن ها دچار تناقض می گردند. در این مقاله به نقد و بررسی انتقادات شاکل خواهیم پرداخت.
مقایسه جایگاه عقل و ارتباط آن با ایمان از منظر علامه فیض کاشانی و توماس آکویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار سعی می شود با روش توصیفی – تحلیلی به انعکاس و مقایسه رویکرد علامه فیض کاشانی و توماس آکویناس در زمینه جایگاه عقل، وحی و ارتباط این مولفه ها با یکدیگر پرداخته شود. فیض کاشانی و توماس آکویناس، به عنوان دو الهی دان تأثیرگذار مسلمان و مسیحی در چهارچوب مبانی دینی خود، برخلاف تصور رایج از الهی دانان، هیچ-گاه منکر معرفت عقلانی نگشته و آنرا نادیده و یا تقبیح ننموده اند. تعبیر این دو الهی دان در باب عقل به نظر دارای شباهت های فراوانی از جمله نقص و بالقوه گی معرفت عقلانی، بسترساز بودن معارف عقلانی جهت آشکار شدن میل طبیعی انسان به شناخت خداوند و نیل به رؤیت الهی است. این تحقیق نشان می دهد صرف نظر از تفاوت هایی که مربوط به بستر فکری این دو اندیشمند است، در نظرات آنها به موارد مشترکی مانند اهمیت و محدودیت تعقل، وابستگی معرفت عقلی به لطف و افاضه الهی، تاکید به برتری معرفت وحیانی بر معرفت عقلی و ترسیم نهایت معرفت ایمانی بر رویت ذات اقدس الهی، مشاهده می شود. البته از نظر هر دو متفکر، علم هیچ گاه به تنهایی تعیین کننده نیست و علم همراه با ارتقاء ایمان، که نتیجه فیض الهی است، منجر به عالی ترین مرتبه ایمانی یعنی وصول به مقام اقدس الهی است.
اشه در مفهوم اکمال و ارتباط آن با هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۵
281 - 312
حوزههای تخصصی:
دوران تاریخ ایرانِ پیش از ورود اسلام، از لحاظ معرفت شناسی عمدتا" تحت فراروایتی بنام کیش مزدیسنا قرار دارد که بر تمام شئون زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن سایه افکنده است. برمبنای دکترین کیش مزدیسنا که بر هفت پایه "یکتایی اهورامزدا، پیامبری اشوزرتشت، پیرویِ از اشه، داشتنِ اندیشه، گفتار و کردارِ نیک، آزادی ِگزینشِ راه، پاداشِ کارِنیک و کیفرِ کارِزشت، جاودانیِ روان و رستاخیز" استوار است؛ خداوند جان و خرد، جهان را براساس هنجاری به نام اشه آفریده که بر تمام هستی حاکم است؛ حقیقتی محیط بر کیش زرتشت و حتی حکمت پیشازرتشتی، که درهمه مراتب؛ جهان هستی را به سوی کمال و رسیدن به اصل و مبدأ خلقت هدایت می نماید. از یک سو آفرینش اثر هنری در خلاء صورت نمی گیرد و در تعریف سنتی آن به کمال رساندن نفس خویش و به تبع آن نفس غیر است و ازسویی دیگر در هنر ایران؛ براساس جهان بینی پیشینیان که متکّی بر آموزه های یکتاپرستانه و خردمندانه بوده است ، فعل خلاق هنرمند، در طول فعل خلاق الهی و دقیقاً بر همان نحو، مبتنی بر نظم و اکمال لایق هر شیء است و هنرمند به دلیل دیالکتیک خرد خود با خرد مینوی است که از حقایق جهان مینوی آگاهی یافته و در فعل آفرینش هنری، به هر چیزی کمال لایق آن را می بخشد. این پژوهش ضمن بررسی و تفسیر ساده متون؛ با عنایت به بنیان های آموزه مزدایی و استفاده از منابع مکتوب و روش اسنادی و تحلیل و تفسیر متناسب این آموزه، رابطه اشه و اکمال را مورد بررسی قرار داده است. لذا ضمنِ تحلیلِ معنایی واژه اشه در متون مزدایی و پیشامزدایی؛ حضور مفاهیم هنر و زیبایی، تکامل، پویایی و حرکت؛ همچنین نظم و تعادل بررسی می گردد.
تحلیل انتقادی نامگذاری قضایای موجهه بسیطه در منطق سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهولت تعلیم، یکی از اصول آموزشی در علوم است. رعایت این اصل در مقام کشف، تعریف، توضیح، استدلال و تبیین نتایج، به تسریع یادگیری کمک می کند. منطق که داعیه دار سنجش و تصحیح فکر و اندیشه است، بیش از دیگر علوم به رعایت این اصل سزاوار است، اما به نظر می رسد، منطق سنتی در تسمیه موجهات کمتر به این قاعده پای بند مانده است. استفاده از لوازم بعید و الفاظ و اصطلاحات غریب برای نامگذاری موجهات در مراحل ابتدایی آموزش، رغبت و اشتیاق دانش آموز منطق را به ادامه بحث در موجهات کاهش داده و از این جهت به انزوای موجهات در حوزه های درسی منطق سنتی خواهد انجامید. بنابر این، مساله تحقیق این است که چه انتقادی بر شیوه منطق سنتی در نامگذاری موجهات وجود دارد و آیا می توان با تغییر مناسب در این نامگذاری به تسهیل آموزش موجهات کمک کرد؟ در این مقاله به روش تحلیلی به نقد و بررسی وضعیت موجود در نامگذاری موجهات بسیط پرداخته و نشان داده ایم که با توجه به تناسب معنایی موجود در قضایای موجهه می توان از اسامی همگون و مناسب در نامگذاری موجهات بسیط استفاده نموده و از این رهگذر غرابت موجود در نامگذاری موجهات را کاهش داد.
جستاری در روش تحلیل منطقی با تکیه بر نظریه وصف های راسل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف راسل تأسیس زبانی ایدئال برای حل کژتابی های فلسفی و دشواری های زبان طبیعی است. این زبان منطقاً کامل، ساختار اندیشه ما و ساختار معرفت ما را آشکار می سازد. پروژه تأسیس زبان ایدئال چیزی جز حرکت درجهت تحلیل منطقی نیست. راسل، با تکیه بر تحلیل منطقی، با رسم تمایز میان نام و وصف به سه پرسش اساسی در باب این همانی، اصل طرد شق ثالث یا گزاره های سالبه جزئیه و گزاره هایی که موضوع آنها عدم است، یا به عبارتی به هیچ چیز اشاره نمی کند، پاسخ می دهد. در مقاله نیز حاضر برآنیم تا ضمن شرح دیدگاه راسل در باب تحلیل منطقی و تعریف آن، به نظریه وصف های او، در مقام موخره و وجه مصداقی تحلیل منطقی، نظر کنیم. در بحث از «تحلیل منطقی» کوشیده ام نشان دهم، معنای «تحلیل منطقی کردن» چیست. برای بیان مقصود راسل در این باب، به توضیح پروژه راسل یعنی تأسیس زبان ایدئال نیز، پرداخته ایم. در قسمت دوم مقاله، نظریه وصف های راسل را به مثابه وجه مصداقی تحلیل منطقی ، با تکیه بر دو مقاله «درباره اشاره» و «درباره وصف ها» توضیح داده ام.
مؤلّفه های انحصارگرایی در سنّت مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انحصارگرایی دینی از صفات ذاتی و مشخصه های تاریخی سنّت مسیحی است. در این دیدگاه بر دو ویژگی حقّانیت و نجات بخشی انحصاری دین مسیحیت، تأکید اساسی می شود. این نگرش، مؤلفه های مهم تاریخی و الهیاتی دارد که عبارتند از: 1) قابلیت استناد به کتاب مقدّس ؛ 2) ابتنا بر واقعیت های تاریخی زندگی عیسیٰ مسیح ؛ 3) لزوم دخالت مستقیم الهی ؛ 4) محوریت آموزه های الهیاتی خاص ؛ 5) محوریت شخص عیسیٰ مسیح ؛ 6) جایگاه مهم کلیسا و پاپ ؛ 7) نقش فرعی شریعت و محوریت فیض و ایمان ؛ 8) بی توجهی به آموزه های درست ادیان دیگر. انحصارگرایی مسیحی، به بروز پیامدهای مهمی در طول تاریخ این دین منجر شده است که برخی از آنها عبارتند از: 1) غفلت از ارزش های ادیان دیگر و استغنا از آموختن از آنها ؛ 2) تقدس گرایی افراطی و دوری از عقلانیت ؛ 3) اثبات هویت خودی و نفی هویت دیگری ؛ 4) رسالت ایدئولوژیک ، تهدید صلح و گسترش جنگ ها. راه برون رفت از این بحران ، عدول از انحصارگرایی مسیحی و گشودگی نسبت به حقایقی است که ادیان دیگر حاوی و حامل آن هستند؛ حقایقی که با گفت و گو و احساس نیاز به شنیدن صدای دیگری قابل حصول اند.