با اینکه ازدواج در ایران مبتنی بر زودرسی و فراگیری در محدوده سنی بوده لیکن طی شش سرشماری و آمارگیری به طور کلّی شاهد افت این دو خصیصه هستیم. به طوری که در سرشماری 1375 نزدیک به 50 درصد مردان در سنین قانونی هنوز ازدواج نکرده و 40 درصد زنان نیز زندگی زناشویی را آغاز نکرده بوده اند. سن متوسط ازدواج نیز همزمان با این تنزل ازدواج مردان و زنان رو به افزایش است، به طوری که بر متوسط سن ازدواج مردان و زنان پس از انقلاب اسلامی به ترتیب 2 سال و 2.6 سال افزوده شده و در سرشماری 1375 این سن متوسط برای مردان 25.6 سال و برای زنان 22.4 سال محاسبه گردیده است. این ترقی سن متوسط ازدواج برای زنان میتواند تعداد موالید را کاهش دهد و از این طریق به سیاست جمعیتی دولت مبنی بر کنترل باروری مدد رساند. طی سرشماریها مساله چند زنی بارز گردید امّا در آخرین سرشماری تنزل سریع آن مشاهده شد. بر اساس داده های سرشماری چنین استنباط میشود که ترقی میزان سواد و تحصیلات بر بالا رفتن سن ازدواج مردان و زنان موثر است.
"این مقاله با استفاده از گزارشهای دانشجویی در زمینه همیاریهای انجام شده در زمینه ازدواج تدوین شده است.
همیاری و یا کمک افراد به یکدیگر در این زمینه تحت تاثیر عواملی نظیر وضعیت اقتصادی و اجتماعی، سن، شغل و ... است. مشارکت افراد در این زمینه با تأثیر پذیری از دگرگونیهای اجتماعی، تغییراتی را تحمل کرده ولی هنوز تداوم دارد و به رغم تنوع و تفاوتی که با گذشته پیدا کرده، دارای کارکرد است.
در هر گزارش پس از تشریح اجمالی مراحل ازدواج که با کمک مالی و یا خدماتی خویشان و آشنایان صورت گرفته است، رابطة بین میزان (مبلغ) و نوع (جنسی، نفری خدماتی) کمکها را به عنوان متغیرهای وابسته با متغیر هایی نظیر سن، نسبت خویشاوندی، وضعیت شغلی، سطح تحصیلات، تعداد فرزندان پسر ازدواج کرده و نکرده و مبالغ کمکهای دریافتی قبلی و ... به عنوان متغیرهای مستقل بررسی کرده است. بود یا نبود روابط همبستگی و پیوستگی بین متغیرهای مزبور با در نظر گرفتن بسترهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، تحلیل شده است"
"هدف این پیمایش گسترش فهم نقش تقیدات به نهادهای اجتماعی اولیه، سازمانها و گروههایی نظیر خانواده، مذهب، مدرسه و تأثیر گروههای همسالان در تبین رفتار بزهکارانه میباشد.پیش فرضهایی که دورنمای نظری این پیمایش را بیان میدارد در نظریه کنترل اجتماعی، توسعه یافته است.
"
"دیدگاه راستین آیین زردشت در خصوص ازدواج با خویشاوندان بسیار نزدیک و چگونگی و میزان رواج این گونه زناشویی نزد ایرانیان باستان، از جمله مسائلی است که قرنها سبب مناقشه مورخان، محققان و ایران شناسان بوده است.
در این مقاله، سعی کرده ایم تا فارغ از هر گونه پیش داوری و جهت گیری ارزش گرایانه، جهات و جوانب مختلف این مسأله را بی طرفانه و به صورت کاملاً مستند بررسی کنیم.
می توانیم بگوییم که زناشویی با خویشاوندان بسیار نزدیک در ایران باستان بیشتر به خواص (شاهان، شاهزادگان و اشراف)اختصاص داشته است.
بی گمان، شیوع نسبی ازدواجهای مزبور، به زمینه اجتماعی مناسب و انگیزه هایی قوی و مؤثر متکی بوده است که از آن میان می توان به عواملی نظیر: بیگانه هراسی، التزام به حفظ اصالت نسب، اعتقاد به تأثیر مثبت این نوع وصلت بر بهبود نسل و از همه مهمتر به ملاحظات اقتصادی (تحکیم موقعیت طبقاتی، ممانعت از تقسیم دارایی و میراث و سهل گیری در تعیین مهریه و جهیزیه) اشاره کرد.
این گونه ازدواجها، مدتها پیش از ورود اسلام به ایران، عملاً منسوخ شده بود.
"