فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱٬۰۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
تأکیدهای نظری و تجربی اخیر بر پایدارسازی توسعه با استفاده از سرمایه های محلی و بهبود شرایط زندگی از طریق منابع درون زا یکی از راهکارهای درخور و اثربخش برای حل مشکل محلات غیررسمی است. بهره گیری از سرمایه اجتماعی، یکی از روش های کم هزینه و مطمین برای دستیابی به توسعه پایدار در این محلات است. این پژوهش توصیفی- پیمایشی، با هدف تحلیل رابطه سرمایه اجتماعی با پایداری توسعه در یکی از محله های غیررسمی واقع در شهر تهران انجام گرفته است. هدف مطالعه تأیید وجود رابطه قابل اتکا میان سرمایه های درون زای محلی با توسعه پایدار سکونتگاه غیررسمی است. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساز، برای خلاصه سازی شاخص ها از روش تحلیل عاملی و برای تحلیل نتایج و طراحی مدل تحقیق، از نظر خبرگان استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را ساکنان محله تشکیل داده اند که تعداد 390 پرسش نامه از خانوارها به صورت تصادفی طبقه ای جمع آوری شده است. نتایج نشان می دهد که میان سرمایه اجتماعی ساکنان و پایداری محله، رابطه معنی داری برقرار است. این سرمایه بیش از آن که به بهبود محیط کالبدی محله اثرگذار باشد، بر توسعه پایدار اجتماعی و اقتصادی محله مؤثر است. در ضمن، در تأیید نتایج پژوهش های پیشین، رابطه ای مثبت و قابل قبول میان مؤلفه های ذهنی سرمایه اجتماعی و تمامی مؤلفه های پایداری محلی شناسایی شده است. از سویی بر خلاف نتایج مطالعات پیشین، ساکنان مرفه تر اعتماد بیشتری به نهادهای رسمی دارند؛ بنابراین شکل گیری و استفاده از سرمایه اجتماعی در یک محله کمتر برخوردار نسبت به محله های توسعه یافته، دارای الگویی متفاوت است.
«توسعه» به مثابة هویت:گره الگوی پیشرفت در ایران
حوزههای تخصصی:
مفهوم «توسعه» تا به حال در رقابت و جدالی ظریف با فرهنگ بوده است، اما به ظاهر خود را فرهنگ خواه و آرمان گرا نشان داده است. مفهوم هویت بهترین مفهومی است که پرده از این پیکار لطیف برمی دارد. در واقع بهترین روزن برای ورود فرهنگی و بومی به توسعة اروپامدار امروزین، برجسته سازی چالش توسعه با هویت است. تقریباً همه بدیل خواهی ها و الگودهی های جدید از جمله مفهوم «پیشرفت ایرانی اسلامی» نیز با ایده هویت خواهی پا به میدان نهاده اند. در مقاله حاضر، ایده «توسعه به مثابة آزادی» توسعه ای وابسته به تفکیک ها، ترتیبات، مصنوعات و کالاهای نهادی جامعة مدرن تلقی می شود که در حال رهایی از هویت است. این توسعة رهایی بخش، فراتر از مرزهای اخلاقی و جمعی می رود، از این رو بی تضمین و مخاطره آمیز خواهد بود. هویت، پایدارترین نیرو و انرژی برای بازآفرینی و استحکام پیشرفت است، اما ادبیات «توسعه» این مفهوم را بزرگ ترین مانع و انرژی منفی توسعه انگاشته است. این مقاله مدعی است که مهم ترین مقوله برای آغاز ادبیات پیشرفت ایرانی اسلامی، مفهوم هویت است. اما هر نوع رویارویی مبهم، شتابزده و غیرتاریخی به مقوله هویت، «الگوی پیشرفت» را به مجموعه ای از دست افزارها و مصنوعات فنی تقلیل می دهد، یعنی همان چیزی که «توسعه» جستجو می کند. بیم فن زدگی در الگوی پیشرفت ایرانی، باید هشداردهنده باشد، زیرا ما در مسیر توسعه عادت کرده ایم که به سرعت به فناوری و مهندسی رضایت دهیم.
توسعه به مثابه سلطه، واکاوی آثار ادوارد سعید
حوزههای تخصصی:
منطق انباشت و تمایل فزاینده به سود اساس نظام تولید سرمایه داری را تشکیل می دهد. به موازات حرکت های استعماری دولت های غربی در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین با تعبیر سخاوتمندانه ی «رسالت متمدن سازی» دانشمندان علوم تجربی و انسانی نیز با خلق و بازتولید «دیگری» فروتر، زمینه های فرهنگی و روانی سلطه ی غرب بر بقیه ی جوامع را ممکن ساختند. مکانیزم شکل گیری این گفتمان به بهترین شکل در نوشته های و آثار ادوارد سعید ،خاصه دو کتاب ""شرق شناسی"" و ""فرهنگ و امپریالیسم"" منعکس است. این مقاله نیز با تاکید بر آثار این نویسنده، درصد پاسخگویی به این پرسش است که مفهوم توسعه در آثار و اندیشه های منتقدین توسعه، خاصه ادوارد سعید به چه نحو و معنایی بازتاب یافته است؟ این کار با روش اسنادی و به صورت تحلیل محتوای کیفی آثار انجام یافته است. ادوارد سعید هژمونی فرهنگی استعمار و سرمایه داری را به نقد کشیده و با تحلیل محتوای متون سفرنامه ها ، تاریخ نگاری هاو رمان های شرق شناسان، نقش آنان را در تجلیل از هویت فراتر غرب و تحقیر هویت فروتر شرق برملا می سازد. با تأمل در دو اثر سعید این نتیجه را می توان دریافت که در آثار شرق شناسان، توسعه زبان و نرم افزاری است که سلطه غرب بر شرق، در ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و بدون خشونت امکان پذیر شده و تداوم یافته است.
نوسازی و دگرگونی های بحران ساز در خانواده ( بررسی مسائل نوین خانواده در نقاط شهری استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر، نهاد خانواده در ایران از فرآیند نوسازی و پیامدهای آن در سطح فرد و جامعه، تأثیر پذیرفته و دگرگونی های مهمی را تجربه کرده است. از جمله این دگرگونی ها، تغییر ساختار نظام ارزشی خانواده است که اغلب با ارزش های سنتی کم وبیش جاری در جامعه و خانواده متعارض است. این تغییرات ارزشی، خانواده را با مسائلی نوپدید همچون بی وفایی همسران، نگرش سهل گیرانه به طلاق و نیز مصرف نمایشی مواجه کرده و درنتیجه روابط بین اعضای خانواده به طور جدی دچار اختلال شده است؛ به گونه ای که از آن به «بحران در خانواده » نام می بریم. این بحران تاحدودی نیز ناشی از ناهمنوایی بستر فرهنگی و ویژگی های اجتماعی- تاریخی جامعه با الزام های نوسازی است. در این مقاله کوشیدیم تا تأثیر فرآیند نوسازی بر ایجاد مسائل نوپدید در عرصه خانواده را تبیین و تحلیل کنیم. بدین منظور با ترکیب نظریه بحران ارزش ها در سطح کلان و نظریه های مبادله و نیاز- انتظار و نیز مصرف نمایشی در سطح خُرد، گزاره های لازم برای تحلیل و تبیین مسائل خانواده ارائه شده است. منطقه جغرافیایی پژوهش استان مازندران و جامعه آماری آن ساکنان مناطق شهری این استان است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 220 خانواده بوده است که با روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی انتخاب شده اند. اطلاعات ضروری نیز با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و تجزیه و تحلیل آماری شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که بین شاخص های نوسازی و بی وفایی همسران، نگرش سهل گیرانه به طلاق و مصرف نمایشی ارتباط معنادار وجود دارد. اما بین شاخص های نوسازی و اختلاف های خانوادگی ارتباط معناداری دیده نشد. همچنین براساس نتایج پژوهش، الگوی معادله ساختاری ارتباط شاخص های نوسازی و مسائل خانواده ( نگرش به طلاق، اختلاف خانوادگی و مصرف نمایشی) در نقاط شهری استان مازندران تأیید شده است و الگو تناسب معنادار دارد.
تحلیل گفتمان زیست محیطی برنامه های توسعه اقتصادی- اجتماعی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی تأثیر نوع بهره برداری بر وضعیت مراتع شهرستان سوادکوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر، با بررسی بهترین نوع بهره برداری از میان بهره برداری های شورایی، مشاع و افرازی، به مطالعه اثر این بهره برداری ها بر وضعیت مراتع شهرستان سواد کوه در 1391 می پردازد. ارزشیابی بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از پرسشنامه انجام شد. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده بهره برداران 21 مرتع و حجم نمونه 92 نفر بود. تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون کروسکال- والیس، آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، آزمون تجزیه واریانس و دانکن و ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون t انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان دهنده رابطه معنی دار انواع مختلف بهره برداری و تعداد بهره برداران با وضعیت مرتع و فیتوماس بود؛ همچنین، تفاوت معنی دار (در سطح پنج درصد) میان میزان تمایل بهره برداران به ازدیاد دام در بهره برداری شورایی وجود داشت، در حالی که در بهره برداری های مشاع و افرازی، این تفاوت دیده نمی شد؛ احساس مالکیت بهره برداران نسبت به مرتع نیز برخلاف بهره برداری شورایی، در شیوه های بهره برداری افرازی و مشاع معنی دار بود (در سطح یک درصد). با توجه به نتایج به دست آمده، برای پایداری مراتع منطقه مورد مطالعه، کاهش تعداد بهره بردار و دام ضروری به نظر می رسد.
نحوة مذاکرة هویت تازه مسلمانان در ایران (با تأکید بر نقش اسلام)روستا و توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افراد به طور معمول با محیط پیرامون خود به مذاکرة هویت می پردازند و با انباشتی از یافته های حاصل از این مذاکره ها، هویت خود را شکل می دهند. در شرایطی که فرد در زندگی خود تغییراتی مثل مهاجرت یا روی آوردن به دینی جدید را تجربه کند، این مذاکرات به منظور انطباق با شرایط جدید شدت می یابد و به انتخاب راهبردهایی برای سازگاری با این تغییرات و رسیدن به هویت جدید منجر می شود. حال سؤال این است که تازه مسلمانان ساکن در ایران در خصوص مؤلفه های هویتی ای چون نام گذاری، حجاب، تفریح و سرگرمی، ارتباطات (با دوستان و اقوام)، احکام و عبادات و مسائل مالی، چه راهبردهایی را برای دستیابی به هویت جدید خود انتخاب می کنند؟ هویت تازه مسلمانانة آنها چه وجوه متمایزی نسبت به هویت قبل از اسلام آنها پیدا کرده است، در چه ابعادی هویت سابق خود را استمرار داده اند و چه ابعاد خاص گرایانه ای دارند؟ در این تحقیق طی دو مرحله مصاحبه هایی با مجموعه ای از این افراد صورت گرفته است که با مقوله بندی این مصاحبه ها، راهبردهای نه گانه ای در خصوص مذاکرة هویت تازه مسلمانان با جامعة ایران استخراج شده است.
بررسی مهاجرت معکوس و تأثیر آن بر توسعه ی اقتصادی،اجتماعی و تغییرات فرهنگی و سیاسی در روستاهای شهرستان های تنکابن و رامسر واقع در استان مازندران ۱۳۸۵-۱۳۹۰(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای تنکابن و رامسر از شهرهای ساحلی شمال کشور هستند که مهاجرت معکوس در آنها جریان دارد. پژوهش حاضر به تأثیر مهاجرت معکوس بر توسعه ی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در روستاهای شهرستانهای تنکابن و رامسر می پردازد. روش تحقیق توصیفی، پیمایشی است و از روش اسنادی (کتابخانه ای) نیز استفاده شده است. نظریات غالب در تحقی ق عبارتن د از: نظریه ی کارکردگرایی و نظریه ی چرخه ی حیات. دو شیوه ی نمونه گیری در این تحقیق با توجه به وجود ۲ نمونه ی آماری وجود دارد. نمونه گیری سهمیه ای با روش توزیع اتفاقی بین ۳۷۰ نفر از مهاجران به روستا توسط پرسشنامه ی شماره ی ۱ و یک روش نمونه گیری هدفمند با روش توزیع گلوله ی برفی با پرسشنامه شماره۲ بین همان ۳۷۰ نفر مهاجر به روستا و هم ۹۳ نفر از ساکنان روستایی که دارای مقام دولتی و محلی در روستا بوده اند انجام شد و در نهایت نتایج به دست آمده با هم مقایسه شده است.
برای آزمون متغیرهای پژوهش از آماره های متناسب در نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج به دست آمده حاکی از وجود تأثیر مثبت و معنادار مهاجرت معکوس بر توسعه ی اقتصادی-اجتماعی و سیاسی و تأثیر منفی و معنادار مهاجرت معکوس بر توسعه ی فرهنگی است. مؤلفه ی کارکرد اقتصادی با بار عاملی ۷۴/۰ دارای بیشترین تأثیر، همچنین مؤلفه کارکرد اجتماعی با بار عاملی ۷۳/۰، مؤلفه ی کارکرد سیاسی با بار عاملی ۷۰/۰ و مؤلفه ی کارکرد منفی فرهنگی با بار عاملی ۶۵/۰، رتبه های بعدی میزان تأثیر در مؤلفه ی مهاجرت معکوس را دارند. در عین حال با مقایسه ی دیدگاه ساکنان روست ا و مهاجران و مقایسه ی پرسشنامه شماره ی ۱ و ۲ پاسخهای بسیار شبیه و یکسانی به دست آمد.
نقدی بر شیوه بهره گیری از ماتریس SWOT در تحقیقات راهبردی توسعه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیقات استراتژیک ایران، در رشته ها و گرایش های مختلف استفاده از ماتریس سوات (SWOT) بسیار رایج شده است. این مقاله ضمن بررسی کمی و کیفی این تحقیقات، به شیوه به کارگیری ماتریس و انتظاری که از آن می رود نقد وارد می کند. در این تحقیقات، سوات روشی است که بر مبنای آن، راهبردهای مناسب استخراج می شوند. راهبرد، نحوه حرکت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب را نشان می دهد؛ بنابراین در تدوین آن باید هر دوی آنها مورد تحلیل گرفته و لحاظ شوند. در حالی که سوات، ابزاری برای تحلیل وضع موجود است. تنها با تحلیل وضع موجود نمی توان راهبردهای مناسب برای رسیدن به اهداف تدوین کرد. تدوین راهبردهای مناسب، قابل توصیه و کاربرد، تنها پس از تحلیل وضع موجود و نیز تحلیل دقیق از اهداف و محک زدن راهبردها با مختصات هر دو نقطه کنونی و آینده امکان پذیر است.
واکاوی راهکارهای فنی نوسازی باغ های چای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی تحقیق حاضر واکاوی مهم ترین راهکارهای نوسازی باغ های چای است. برای گردآوری داده های مورد نیاز مطالعه، پس از سرشماری 32 کارشناس مرکز تحقیقات چای کشور، بر اساس رابطه کوکران، از مجموع 75542 چایکار، تعداد نمونه 383 نفر به روش طبقه بندی تناسبی انتخاب می شوند. ابزار تحقیق پرسشنامه و مصاحبه بوده، داده پردازی تحقیق در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی انجام می گیرد. نتایج نشان می دهد که متغیرهای مستقل تولید نهال های اصلاح شده و مجهز بودن باغ به شبکه آبیاری، وجود ابزار و ادوات لازم برای نوسازی، توزیع به موقع نهاده های کشاورزی، هماهنگی بین دو بخش تولیدی باغ و کارخانه، تناسب باغ با اجرای عملیات نوسازی، و ارائه کمک های فنی نوسازی به چایکاران بر «تمایل چایکاران به نوسازی» مؤثرند.
شبیه سازی رفتار کشاورزان با اعمال سیاست کاهش مقدار آب بر الگوی کشت با استفاده از روش برنامه ریزی ریاضی مثبت ( PMP )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، در راستای مدیریت بهینه منابع آب کشاورزی، به بررسی واکنش و شبیه سازی رفتار کشاورزان با اعمال سیاست کاهش مقدار آب بر الگوی کشت محصولات زراعی راهبردی شهرستان خرم آباد می پردازد. داده های مورد نیاز پژوهش از طریق تکمیل 120 پرسشنامه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای در سال زراعی 92-1391 جمع آوری شد. پس از تعیین الگوی کشت، با استفاده از روش برنامه ریزی ریاضی مثبت ( PMP )، ب ه بررسی اعمال سیاست های کاهش بیست، سی، چهل و پنجاه درصدی آب موجود و نیز افزایش دو برابری قیمت آب همراه با کاهش سی و چهل درصدی مقدار آب در قالب شش سناریو پرداخته شد. نتایج نشان داد که با کاهش تا پنجاه درصدی در مقدار آب مصرفی، سطح زیر کشت محصولات آبی گندم، جو، کلزا و لوبیا قرمز، به ترتیب، تا 5/49، 2/46، 6/69 و 8/3 درصد کاهش می یابد، اما سطح زیر کشت محصولات دیم به دلیل بازده و قیمت بازاری پایین تر تغییری نمی کند و البته در نهاده آب نیز تا 53/56 درصد صرفه جویی می شود .
بررسی نقش سرمایه فکری و ابعاد آن در توسعه کارآفرینی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایه فکری و کارآفرینی در دهه های اخیر نقش با اهمیتی در اقتصاد جهانی بازی می کنند. سازمان های کارآفرین ابزاری جهت نیل به رشد اقتصادی هستند و تلاش جهت کسب مزیت رقابتی سازمان ها را هرچه بیشتر به سمت دارایی های دانشی از جمله سرمایه فکری سوق می دهد. در دیدگاهی نسبتاً جدید کارآفرینی انعکاس فرآیندهای کسب، ترکیب و استفاده از دانش معرفی شده است.از این رو هدف این تحقیق بررسی تجربی نقش سرمایه فکری در ایجاد کارآفرینی سازمانی می باشد.در این راستا به تعیین نقش ابعاد سرمایه فکری شامل سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه اجتماعی در ایجاد کارآفرینی می پردازد. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان اداره کل تعاون استان تهران می باشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. آزمون های تحلیل عاملی تاییدی معادلات ساختاری (رگرسیون همزمان چند متغیره) با استفاده از روش حداقل مربعات جزیی (PLS) استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که سرمایه فکری (920.0 = R2) دارای تاثیر مثبت و معناداری برکارآفرینی است و از بین عناصر سه گانه آن سرمایه انسانی (انسانی: 165.0= R 2 ، ساختاری: 192.0= R2 ، اجتماعی: 595.0 = R2)، بیشترین تاثیر را بر کارآفرینی سازمانی دارد .
فراتحلیلی بر مطالعات مربوط به سلامت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با بهره گیری از روش فراتحلیل به تحلیل و ترکیب نتایج مقالات و پایان نامه های انجام شده، در زمینه سلامت اجتماعی و نیز بررسی مفهوم و نظریه های سلامت اجتماعی در پژوهش های یاد شده پرداخته شده است. بدین منظور تعداد32 پژوهش انجام گرفته در زمینه سلامت اجتماعی با بهره گیری از ابزار «چک لیست گزینش پژوهش ها از نظر فنی و روش شناختی» (شامل روایی و پایایی مناسب، روش نمونه گیری و آماری صحیح) برای بررسی انتخاب شدند. طبق یافته های این تحقیق در بیشتر مطالعات صورت گرفته، واحد تحلیل فرد بوده است و در تمام موارد از روش پیمایش برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. همچنین نظریه سلامت اجتماعی کییز و پرسشنامه وی در زمینه سلامت اجتماعی هدایتگر غالب تحقیقات بوده است. علاوه بر این در بیشتر مطالعات یادشده تاثیر عوامل گوناگون بر سلامت اجتماعی مورد شناسایی قرار گرفته است که از میان این عوامل، کیفیت زندگی و شاخص های آن و نیز تحصیلات، تاثیر بسزایی بر سلامت اجتماعی داشته اند.
تأمین رفاه و انتخاب نیاز (بر اساس دو متغیر میزان تحصیلات و شغل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«رفاه اجتماعی» یکی از متغیرهای مورد استناد برای شناسایی نیاز اقشار مختلف در حوزة برنامه ریزی های کلان دولت هاست و راه های دست یابی به آن در مورد هر قشر به مختصات و شرایط جغرافیایی، فرهنگی، و تاریخی منطقه بستگی دارد. هدف این مقاله ارائة گزارش بخشی از پژوهش نیازسنجی اجتماعی فرهنگی کلان شهر تهران (مصوب شورای پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) در خصوصِ ارتباط میزان تحصیل و شغل با انتخاب سه دسته از نیازها: مادی، عرفی اخلاقی، و معنوی است.
توسعة مادی و معنوی هر جامعه با توجه به مقدورات و اهداف همان جامعه و با برنامه ای هماهنگ تحقق می یابد و بر آن اساس، جوامع پیش رفته برنامه های کلان چندده ساله و کشورهای در حال توسعه برنامه های کوتاه مدت تری (پنج ساله) را طراحی، اجرا، و بهینه می کنند. شناسایی، جمع آوری، و بررسی آماری نیازها بین طیف های مختلف تحصیلی و طبقات شغلی و تجزیه و تحلیل آن مقدمه ای بر شناخت خصوصیات اجتماعی و فردی جامعه در حال تغییر است. یافته های استنباطی و آماری این گونه پژوهش ها به بازنمایی خلأها کمک می کند و ضرورت طراحی یک الگوی جامع رفاهی را در سطح ملی فراهم می آورد. بر اساس تحلیل های آماری تحقیق حاضر، رابطة معناداری بین گروه های شغلی و تحصیلی وجود دارد و متغیر شغل، در مقایسه با متغیر میزان تحصیلات، تأثیر بیش تری در انتخاب نیازهای اجتماعی دارد.
مؤلفه های اقتصادی شرکت های تعاونی تولید کشاورزی از دیدگاه دست اندرکاران: چالش ها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعاونی های تولید کشاورزی، با بیش از پنج دهه قدمت، از نظام های بهره برداری باسابقه کشور بوده که در روند انجام فعالیت ها و برنامه های خود با چالش ها و مشکلات فراوان روبه رو شده است. از این رو، هدف مطالعه حاضر بررسی مؤلفه های اقتصادی شرکت های تعاونی تولید کشاورزی از دیدگاه دست اندرکاران بود. جامعه آماری تحقیق را اعضای هیئت مدیره شرکت های تعاونی تولید شش استان دربرمی گرفت. حجم نمونه با استفاده از رابطه کوکران 79 نفر تعیین شد. نتایج رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی نشان داد که از میان متغیرهای مورد مطالعه، سازگاری فناوری های به کارگرفته شده در تعاونی، کمک های فنی و اعتباری دولت، عرضه کود و سم و تأمین نهاده های مورد نیاز کشاورزان، بیمه کشاورزی (از جمله زراعی، دامی، و شیلاتی)، اعتبارات یکپارچگی اراضی، تأمین حامل های انرژی، و خرید تضمینی محصولات تولیدی در دستیابی به اهداف شرکت های تعاونی تولید مؤثرند؛ همچنین، کم توجهی به شرکت های تعاونی در طرح هدفمند کردن یارانه ها، کمبود نقدینگی و سرمایه در گردش، عدم همکاری بانک ها در زمینه تسهیلات تکلیفی و بالا بودن سود تسهیلات بانکی برای تشکیل شرکت های تعاونی از جمله موانع و مشکلات پیش روی این شرکت ها شناخته شدند. عمل به بند «و» ماده 143 و ماده 146(1) برنامه پنج ساله پنجم توسعه کشور در راستای توسعه فعالیت تعاونی های تولید از پیشنهادهای پژوهش حاضر است.
بررسی عوامل پیش برنده و بازدارنده ی توسعه ی کارآفرینی زنان روستایی (مطالعه ی موردی: زنان روستایی بخش میان کوه شهرستان اردل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، باهدف بررسی عوامل پیش برنده و بازدارنده ی توسعه ی کارآفرینی زنان روستایی بخش میان کوه شهرستان اردل انجام گرفته است. روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی بوده که جهت گردآوری داده ها از مطالعات اسنادی و میدانی استفاده شده است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را کلیه ی زنان روستایی بخش میان کوه (8381N=) تشکیل می دهند که 254 نفر به عنوان نمونه ی مورد مطالعه انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری اطلاعات میدانی، پرسشنامه ای بود که روایی صوری و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفت. با استفاده از تحلیل عاملی، شش عامل به عنوان عوامل پیش برنده و بازدارنده ی توسعه ی کارآفرینی زنان روستایی بخش میان کوه استخراج و نام گذاری شد. نتایج نشان داد که این عوامل به ترتیب 824/71 درصد و 784/67 درصد از واریانس عوامل پیش برنده و بازدارنده ی توسعه ی کارآفرین را در بین زنان روستایی مورد مطالعه، تبیین می کنند. هم چنین، نتایج پژوهش نشان داد که سهم عوامل پیش برنده، مؤثرتر از عوامل بازدارنده بوده و در نتیجه با ایجاد زمینه ی لازم می توان با تقویت عوامل پیش برنده و فائق آمدن بر عوامل بازدارنده، به توسعه ی کارآفرینی در بین زنان روستایی در بخش میان کوه کمک کرد.
بومی سازی در عرصه توسعه روستایی و نقش دانش بومی در فرایند آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربه روشن ساخته است که بسیاری از تکنیک ها و روش های بومی در عرصه تولید، فرهنگ و اجتماع در جامعه محلی به دلیل سازگاری و تطابق با زیست بوم این جوامع، همان روش هایی هستند که امروزه معرف روش های رسیدن به توسعه پایدار می باشند. بومی سازی می تواند به کاهش پیامدهای آسیب شناختی جریان توسعه از طریق سازگاری با مفاهیم جدید توسعه و تقویت سرمایه اجتماعی، دموکراسی مشارکتی و توانمند سازی قشر ضعیف جامعه منجر شود. به عبارت دیگر اگر بومی سازی را انطباق الگوها و روش های بیرونی توسعه با شرایط درونی جامعه محلی و تقویت الگوها و روش های بومی متناسب با جریان توسعه بدانیم، می تواند به توانمند سازی جامعه محلی کمک نماید. این انگاره می تواند رویه غالب الگوهای مرسوم توسعه در جهت تمرکز، یکنواخت سازی و حذف تنوع و تکثر را تعدیل نماید و پیامدهای منفی آن را کاهش دهد. نظام های دانش بومی باید به مثابه جزئی از منابع ملی مورد توجه و ملاحظه قرار گیرند. دانش بومی یک عنصر کلیدی سرمایه و دارایی اصلی مردم محلی در تلاش برای بدست آوردن کنترل زندگی شان است.
در این مقاله بومی سازی در عرصه توسعه روستایی به عنوان بخشی که بومی سازی معنا و مفهوم واقعی خود را پیدا می کند و به عنوان یک الگوی توسعه پایدار مورد توجه قرار گرفته است. در برخی از عرصه ها مانند توسعه روستایی و کشاورزی با توجه به سازگاری اکولوژیکی، فرهنگی و تاریخی آن با جامعه محلی، بومی سازی ارج و احترام نهادن به روش ها و تکنیک های بومی، روزآمد کردن این روش ها و ترکیب دانش بومی با دانش روز است. در این عرصه باید بومی سازی را به معنی بازگشت به خود، حفظ و احیاء روش های بومی و مقابله با از خود بیگانه شدن، بی هویتی و طرد همه روش ها و ّسنتهای بومی به صرف سنتی بودن دانست. بومی سازی مبتنی بر دانش بومی است که در فلسفه خود، مردم را بخشی از کره زمین و نه صاحب آن می داند و زمانی که هدف برنامه ریزی رسیدن به توسعه پایدار باشد این فلسفه کاربرد دارد. در این مقاله با ذکر نمونه هایی از تکنیک ها و روش های سنتی که با توسعه پایدار روستایی سازگاری بسیاری دارند، نشان خواهیم داد که بومی سازی در این عرصه یعنی نگهداری و تقویت روش های بومی سازگار با شرایط جامعه و سرزمین، یا در عرصه کشاورزی احیاء روش های بومی که از بین رفته یا در شرف نابودی کامل می باشند به عنوان روشی برا ی رسیدن به توسعه پایدار.
کیفیت نهادی و رشد اقتصادی؛ دموکراسی یا حاکمیت قانون؟ (مورد مطالعه گروه کشورهای اسلامی، 2011-2002)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی از عوامل مطرح شده در تئوری های رشد مرسوم فراتر رفته و عوامل نهادی نیز مورد توجه محققان قرار گرفته اند. در همین راستا، هدف اصلی این مقاله نیز آزمون عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی با توجه به عوامل نهادی در کنار عوامل مرسوم، برای 53 کشور اسلامی در طی دوره ی 2011-2002 است. بررسی موضوع با استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته داده های تابلویی بوده و عوامل نهادی نیز در دو گروه شاخص های حاکمیت قانون (زیر شاخص های حاکمیت قانون، رشوه و کیفیت نظارتی) و دموکراسی (زیرشاخص های دموکراسی، حقوق سیاسی، آزادی های مدنی، استبداد و نوع رژیم سیاسی) استفاده شده اند. نتایج نشان می دهند زیرشاخص های نهادی مربوط به گروه حاکمیت قانون در برآوردها به لحاظ آماری معنادار بوده و رشد اقتصادی را تحت تأثیر قرار می دهند و برای شاخص دموکراسی نیز زیرشاخص های دموکراسی و آزادی های مدنی اثر معناداری بر روی رشد اقتصادی داشته اند. این نتیجه نشان از همگامی این دو گروه از متغیرها در اثرگذاری بر رشد اقتصادی دارد و بیان می کند در اصلاحات نهادی باید نگاه اصولی به این دو گروه از عوامل داشته و همراه با حرکت به سمت دموکراسی، برقراری نهادهای حاکمیت قانونی مد نظر باشد.