فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱٬۰۹۷ مورد.
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
53 - 66
حوزههای تخصصی:
سیلاب متداولترین مخاطره طبیعی در جهان است که هر سال افراد زیادی را تحت تاثیر قرار می د هد. در این پژوهش احتمال خطر سیلاب رودخانه گاماسیاب کرمانشاه با کمک سیستم تصمیم گیری چند معیاره (MCDA) مطالعه شده است. بنابراین در این پژوهش از 4 معیار اصلی شامل عامل ارتفاع، شیب، فاصله از رودخانه، کاربری اراضی استفاده گردید. پس از آماده سازی معیارها، هر شاخص به شکلارزش گذاری نزولی به 9 کلاس تقسیم بندی شد و سپس با توجه به تاثیر هر شاخص در احتمال وقوع سیلاب، شاخص وزن نرمال شده (NWI) محاسبه گردید و نقشه نهایی پهنه بندی احتمال خطر سیلاب با تلفیق معیارها به روش ترکیبی وزن دهی خطی (WLC) تهیه شد. نتایج پهنه بندی احتمال خطر سیلاب نشان داد که در حدود 61 کیلومتر مربع ( 12 درصد) از دو طرف رودخانه گاماسیاب دارای میزان آسیب پذیری زیاد و خیلی زیاد بوده است. محدوده شهر بیستون و محدوده انتهایی رودخانه گاماسیاب دارای بیشترین احتمال خطر زیاد و خیلی زیاد است. این مسئله به دلیل کاهش شیب و کاهش ارتفاع در پایین دست حوضه می باشد نتایج این پژوهش نشان می دهد که سیستم تصمیم گیری چند معیاره، روشی قدرتمند، سریع و کم هزینه در حوضه های فاقد اطلاعات هیدرومتری جهت تهیه نقشه های احتمال خطر سیلاب به شمار می رود.
تنش های نوزمین ساختی در گستره ی رخداد زمین لرزه سنگچال (1336) - مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
113-128
حوزههای تخصصی:
زمین لرزه ی سنگچال در 11 تیر 1336 در محدوده بخش مرکزی گسل شمال البرز رخداده است. گسل شمال البرز، گسلی کمانی شکل بوده که از لاهیجان تا گنبدکاووس کشیده شده است. این گسل به همراه گسل های خزر، لله بند، کندوان و مشا در کوتاه شدگی و برخاستگی رشته کوه های البرز اثر گذار بوده اند. این کوتاه شدگی و بالاآمدگی با رخدادهای زمین لرزه ای بزرگی همراه بوده که امروزه نیز ادامه دارد. با آگاهی از هندسه گسل ها و چگونگی جابجایی گسل ها و استفاده از روش های محاسباتی تحلیل گسل ها و هم چنین با کمک حل ساز وکار ژرفی گسلش، جهت یابی بیشینه تنش حاکم بر بخشی از گسل شمال البرز که محدوده رخداد زمین لرزه بزرگ 1336 سنگچال بوده، تعیین شده است. این دو روش نتایج مشابه قابل قبولی را نشان می دهند. علاوه بر این، مقایسه یافته ها با نتایج بررسی های زمین سنجی کلی گستره، صحت و دقت یافته ها، تأیید شده است. نتایج بررسی نشان می دهد در طول گسله شمال البرز، تنش فشاری با روند شمال خاور- جنوب باختر غالب بوده که بردار امتداد لغز چپگرد نیز در آن دیده می شود. از بخش های مرکزی البرز به سوی خاور، بدلیل کاهش زاویه بین بردار بیشینه تنش و روند گسل، جابجایی حاصل از بردار چپگرد از مرکز به سمت خاور افزایش یافته و باعث بزرگتر شدن بردار برش نسبت به فشارش در بخشهای خاوری البرز می گردد. این مکانیسم، باعث رخداد زمین لرزه های فشاری در البرز مرکزی و زمین لرزه های فشاری- برشی در بخشهای خاوری گردیده که نشان می دهد بزرگای زمین لرزه های احتمالی آتی در بخش های خاوری کمی کوچکتر از زمین لرزه های البرز مرکزی باشد.
ارزیابی خشکسالی در حوضه قره سو با استفاده از شاخص های هواشناسی، هیدرولوژیکی و سنجش ازدور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۱
85 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی خشکسالی از جنبه های هواشناسی، هیدرولوژیکی و سنجش ازدور در حوضه قره سو واقع در استان اردبیل با مساحتی حدود 495 کیلومترمربع است؛ بنابراین، به منظور محاسبه خشکسالی هواشناسی (شاخص SPI) از مقادیر بارندگی ماهانه مربوط به 22 ایستگاه باران سنجی در بازه زمانی 30 ساله (2015-1985) و برای محاسبه خشکسالی هیدرولوژیکی (شاخص SDI) از مقادیر دبی ماهانه 14 ایستگاه هیدرومتری از سال 1985 تا 2015(30 سال) استفاده شد. در ادامه شاخص های SPI و SDI، در بازه های زمانی 1، 3، 6، 9 و 12 ماهه، همچنین به صورت فصلی و نیم سال آبی با یکدیگر مقایسه شدند. جهت بررسی خشکسالی پوشش گیاهی و محاسبه شاخص های NDVI, VCI، از تصاویر MOD13 A1 v6 سنجنده MODIS، با توان تفکیک مکانی 500 متر در بازه زمانی 15 ساله (2015-2000) استفاده شد. نتایج سری زمانی خشکسالی هواشناسی در قره سو نشان داد که خشکسالی در سال های (2001-2000، 2006-2005، 2008-2007 و 2014-2013) به صورت فراگیر رخ داده است. به طوری که بیشترین پهنه های درگیر خشکسالی مربوط به نواحی شمال و شمال شرق حوضه(ایستگاه های نمین و ابرکوه) بوده است. همچنین نتایج نشان داد که خشکسالی هواشناسی در سال های اخیر تداوم بیشتری داشته و به صورت محسوس با 1 تا 3 ماه تأخیر، بیشترین همبستگی را با خشکسالی هیدرولوژیکی داشته است. همچنین نقشه های پهنه بندی شاخص های NDVI وVCI نشان داد که در تشخیص دوره های خشکسالی و ترسالی با شاخص SPI همخوانی دارند اما مقادیر همبستگی آن ها متفاوت است. درنهایت مقایسه شاخص های NDVI وVCI با شاخص SPI نشان داد که شاخص VCIبا مقدار 44/0=r بیشترین همبستگی را با شاخص SPI دارد. این در حالی است که مقدار همبستگی بین شاخص های NDVI وSPI برابر با 38/0=r می باشد. نتایج پهنه بندی شاخص VCI نشان داد که در شرایط خشکسالی شدید، تنها در شرق حوضه و در مناطق اطراف سبلان، شرایط مطلوب پوشش گیاهی مشاهده می شود، اما در دیگر مناطق حوضه، خشکسالی متوسط و ضعیف رخ داده است.
واکاوی بسامد رخداد رودبادها در زمان بارش های فرین در آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۹
1 - 18
حوزههای تخصصی:
به منظور واکاوی بسامد رخداد رودبادها در زمان وقوع بارش های فرین و فراگیر در آذربایجان شرقی با بهره گیری از رویکرد محیطی به گردشی در اقلیم شناسی همدید، داده های بارش 11 ایستگاه همدید استان در بازه زمانی 11/10/1329 تا 30/12/1391 (22725 روز) اخذ شد. در ادامه، بارش های فرین و فراگیر منطقه بر اساس دو شرط انتخاب گردید: حداقل نیمی از ایستگاهها بارش دریافت کرده و میانگین بارش ایستگاهها بیش از میانگین صدک 99ام بارش طی دوره مورد مطالعه باشد. بر اساس دو آستانه فوق، 97 رخداد بارشی برگزیده شد. در این روزها بسامد رخداد رودبادها، موقعیت و سرعت آنها بر روی کرنل صفر تا 120 درجه ی طول شرقی و صفر تا 80 درجه ی عرض شمالی برای هر یاخته(1617) در ترازهای 250، 300، 400 و 500 هکتوپاسکال طی چهار دیده بانی همدید در ساعت های 00، 06، 12 و 18 گرینویچ محاسبه گردید. نتایج نشان داد که رودبادها در ترازهای مزبور در ساعت های همدید به ویژه در ساعت 18 بر روی منطقه مطالعاتی نمودی کاملا آشکار دارد. کانون بیشینه بسامد رخداد رودباد نیز بر روی شمال شبه جزیره عربستان استقرار دارد. نقشه های میانگین سرعت باد در ساعت های همدیدی که از یکسو منطبق بر رخداد بیشینه ی بسامد رودباد و از دیگر سو مقارن با وقوع بیشینه ی سرعت باد در پهنه ی مطالعاتی است؛ نشان می دهد که محور خروجی رودباد به صورت مایل با جهت جنوب غربی- شمال شرقی به سوی نیمه غربی کشور کشیده شده و آذربایجان شرقی در قطاع چپ خروجی رودباد، جایی که واگرایی و ناپایداری در جو رخ می دهد قرار دارد.این موضوع بیانگر حرکات عمودی صعودی بر روی محدوده ی مطالعاتی بوده که منجر به انبساط توده هوا در سطوح بالا و ناپایداری جو می شود. به طور کلی کشیدگی رودباد تا تراز 500 هکتوپاسکال خصوصا در ساعت 18 نشان از ضخامت لایه ی ناپایدار داشته که رخداد بارش های فرین و فراگیر بر روی آذربایجان شرقی را فراهم می کند.
ارزیابی روند توسعه فیزیکی شهر پلدختر به سمت مناطق سیل خیز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
159 - 174
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مخاطرات پیش روی نواحی سکونتگاهی، سیلاب است. این مخاطره در طی سال های اخیر سبب وارد آوردن خسارات جانی و مالی زیادی به نواحی مختلف کشور ازجمله شهر پلدختر شده است. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش به ارزیابی مخاطره سیلاب و روند توسعه فیزیکی نواحی سکونتگاهی به سمت مناطق سیل خیز شهر پلدختر پرداخته شده است. ازاین رو از نقشه زمین شناسی 1:100000 منطقه، مدل رقومی ارتفاعی 5/12 متر و تصاویر ماهواره ای لندست از سال 1990 تا 2020 هر 10 سال یک تصویر به عنوان داده های تحقیق استفاده شده است. ابزارهای تحقیق شامل ArcGIS، ENVI و IDRISI و مدل های مورد استفاده نیز شامل مدل تلفیقی منطق فازی AHP و همچنین مدل LCM بوده و در دو مرحله کلی انجام شده است. در مرحله اول، مناطق مستعد وقوع سیلاب با استفاده از مدل منطق فازی مشخص شده و در مرحله دوم نیز روند توسعه نواحی سکونتگاهی به سمت مناطق سیل خیز ارزیابی شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، بخش زیادی از محدوده شهری و حاشیه شهری پلدختر ازجمله مناطق غربی آن به دلیل نزدیکی به رودخانه، ارتفاع و شیب کم، دارای پتانسیل سیل خیزی بالایی است. همچنین نتایج حاصل از ارزیابی روند توسعه نواحی سکونتگاهی به سمت مناطق سیل خیز بیانگر این است که در سال 1990، 3/1 کیلومترمربع از نواحی سکونتگاهی شهر پلدختر (معادل 7/86 درصد) در منطقه با پتانسیل سیل خیزی زیاد و خیلی زیاد قرار داشته است که این میزان در طی سال های 2000، 2010 و 2020 به ترتیب به 2/2، 9/2 و 1/4 کیلومترمربع (به ترتیب 6/84، 4/78 و 9/75 درصد) افزایش یافته است. همچنین توسعه نواحی سکونتگاهی به سمت مناطق سیل خیز دارای روند افزایشی بوده است که این مسئله بیانگر عدم توجه به پتانسیل سیل خیزی منطقه در برنامه ریزی های مربوط به توسعه فیزیکی مناطق شهری است.
نقش بررسی های استریوگرافی در جهت یابی خطر مهاجرت بارخان های سوران در منطقه بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
77 - 100
حوزههای تخصصی:
تپه های ماسه ای منطقه مورد مطالعه در پایین دست حوضه آبخیز روتک و 40 کیلومتری غرب شهرستان سراوان (بلوچستان) و در حاشیه شمالی اراضی زراعی منطقه واقع بوده و جهت مهاجرت و میزان حمل ماسه از نظر زمانی و مکانی از اهداف اصلی این تحقیق است. از داده های سمت و سرعت باد ایستگاه های سراوان، خاش و ایرانشهر (1391-1385) برای بررسی دینامیک تپه ها استفاده گردید. تپه های با مورفولوژی بارخان انتخاب و ژئومتری آنها به روش استریوگرافی و میزان تحرک آنها به روش فرایبرگر و دین (1979) بررسی گردید. نتایج نشان داد که سمت پیشروی بارخانها در این دوره از نظر زمانی متنوع بوده ولی از نظر مکانی برآیند جهت پیشروی آنها از طرف غرب و شمال غرب بطرف شرق و جنوب شرق بوده است. در حالیکه بادهای غالب از نظر فراوانی وقوع عمدتا با جهت شمال شرقی وزیده اند (گلباد)، اما گلماسه ها و جهت پیشروی تپه ها در اغلب موارد با جهت باد غالب همخوانی نداشتند. برآیند حرکت تپه ماسه ها در این دوره براساس درصد فراوانی وقوع ازطرف شمال غرب 9/28 %، از طرف جنوب غرب و شمال غرب و بدون پیشروی 8/17%، از طرف جنوب شرق 7/10%، و از طرف غرب و جنوب 5/3% بوده است. نتایج روش استریوگرافی دینامیک لحظه ای بارخان ها را نیز در این دوره عمدتا منطبق با گلماسه های حاصل از روش فرایبرگر و دین نشان دادند، بطوریکه میزان حمل ماسه ها بین 17 تا 20 m3/yr.m و شدت بادها کم انرژی بود. همچنین حمل ماسه های منطقه زمانی صورت می گیرد، که سرعت آستانه فرسایش بیشتر یا حداقل مساوی 78/6 m/s باشد. این نتیجه گیری از آن جهت حائز اهمیت است که می تواند در طراحی شبکه بادشکن ها مورد استفاده قرار گیرد. بدین معنی که برای تثبیت تپه ها شبکه های بادشکن باید عمود بر جهات وزش بادهای غرب تا شمال غرب تعبیه شوند، و سرعت باد در بین ردیف های بادشکن هم نباید از 78/6 m/s تجاوز نماید.
تهیه و تحلیل نقشه خطر سیلاب با استفاده از مدل هیدرولیکی HEC RAS و RAS MAPPER (مطالعه موردی: رودخانه سوک چم کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
19 - 37
حوزههای تخصصی:
سیل یکی از بلا های طبیعی رایج است که می تواند زیر ساخت های شهری و روستایی و جان و اموال را با خطر مواجه کند. هدف از انجام این پژوهش تهیه و تحلیل نقشه خطر سیل دو روستای خنچه و بارونق در امتداد بخشی از رودخانه سوک چم است. ابتدا نقشه توپوگرافی با استفاده از Google Earth و Global mapper ساخته شد. سپس با استفاده از نقشه توپوگرافی ساخته شده در محیط نرم افزار AutoCAD Civil 3D برای بازه مطالعاتی سطح ایجاد گردید. سپس با استفاده از سطح ساخته شده مقاطع عرضی، پروفیل طولی، کانال رودخانه، سواحل سیل گیر راست و چپ رودخانه سوک چم در محیط نرم افزار AutoCAD Civil 3D ساخته شد. برای شبیه سازی سیلاب در دوره بازگشت های 25، 50، 100، 200 ساله، مقاطع عرضی ساخته شده به نرم افزار HEC RAS انتقال داده شد. برای تبدیل دبی حداکثر روزانه به دبی حداکثر لحظه ای با توجه به مقدار P-value آزمون کولموگروف-اسمیرنوف (9/0) از روش فیل – استینر استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل فراوانی سیلاب نشان داد توزیع لوگ پیرسون نوع 3 مناسب ترین توزیع است. بر اساس نتایج حاصل، سطح سیل گیری برای دوره بازگشت های 25، 50، 100، 200 ساله به ترتیب 77/0، 9/0، 15/1، 47/1 کیلومترمربع به دست آمد. با توجه به نقشه خطر سیل در دوره بازگشت 100 ساله (پهنه پر خطر) به ترتیب حدود 5/41 و 5/4 درصد از دو روستای خنچه و بارونق در معرض خطر سیلاب متوسط تا خیلی زیاد قرار دارند. ایجاد دیواره های ساحلی و سامان دهی رودخانه در طول مسیر عبور رودخانه از این دو روستا امری ضروری است که می تواند خطرات ناشی از سیل را تعدیل نماید. استفاده از نقشه های تهیه شده برای انجام اقدامات کنت رل س یل، سامانه های پیش بینی و هشدار سیل، بیمه سیل و به طورکلی جهت اقدامات سازه ای و غیرس ازه ای مه ار س یل در منطقه پیشنهاد می شود.
پهنه بندی مناطق مستعد خطر زمین لغزش در محدوده سدّ شهید عباسپور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
65 - 80
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش، یکی از مهم ترین حرکات دامنه ای است. ازجمله مناطق زمین لغزش، محدوده اطراف سد و دریاچه آن است که خسارات زیادی را در سدها ایجاد می کند. هدف از این پژوهش شناسایی مناطق مستعد ایجاد زمین لغزش در محدوده سد شهید عباسپور است. این پژوهش با استفاده از دو روش حائری-سمیعی و تحلیل سلسله مراتبی انجام گردید. براین اساس هفت عامل سنگ شناسی، زاویه شیب، طول گسل، طول راه و رودخانه، عامل بارندگی، شدت بارندگی و زمین لرزه موردبررسی قرار گرفت. در مدل حائری-سمیعی این هفت عامل بررسی شده و وزن به دست آمده هر یک از آن ها در معادله کلی قرار گرفته و در محیط GIS به نقشه پهنه بندی تبدیل شده و مناطق مستعد در محدوده شناسایی می شود. در روش تحلیل سلسله مراتبی، براساس مقایسات زوجی بین هفت عامل ذکرشده، پس از بررسی نظر کارشناسان وزن هریک از عوامل به دست آمده و در نرم افزار Expert Choice، مقایسه زوجی انجام شده و وزن نهایی به دست می آید. پس از بررسی های به عمل آمده در دو روش، بیشترین مناطق حساس به لغزش در آبرفت های جوان کواترنری است و عامل سنگ شناسی مهم ترین عامل در محدوده است. به طورکلی مناطق با خطر زیاد در محدوده جنوب غربی سد و بخش کوچکی در شمال است.
آسیب شناسی مناطق روستایی از خطرات شیوع بیماری کرونا (موردمطالعه: نواحی روستایی شهرستان ایجرود در استان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۱
217 - 234
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های انسانی با توجه به عوامل مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، زیرساخت ها و مؤلفه های تهدیدکننده شیوع بیماری کرونا، با چالش های مختلفی مواجه شده اند و درنتیجه نیازمند الگوها و سیستم های متفاوتی برای مدیریت و برنامه ریزی هستند. تحقیق به آسیب شناسی مناطق روستایی از خطر شیوع بیماری کرونا در نواحی روستایی شهرستان ایجرود پرداخت. تحقیق کاربردی و به روش انجام تحقیق، از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات تحقیق به صورت گزارش اسنادی به دست آمد. تحلیل اطلاعات به صورت آماره های فضایی و جغرافیایی در ArcGIS/GeoDA و SPSS انجام شد که برای بررسی سطح خدمات در نواحی روستایی، خدمات در 5 گروه بهداشتی- درمانی، تعاونی- بازرگانی، زیرساختی، آموزشی- فرهنگی و ارتباطی تقسیم شدند که اطلاعات آن نیز به صورت اسنادی به دست آمد. در ناحیه روستایی، میان مبتلایان بیماری کرونا و سطح خدمات در این مناطق ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد. در سوی دیگر بیشتر خدمات در مناطقی که جمعیت بیشتری دارند، تمرکز یافته و مناطقی که جمعیت کمتری دارند از سطح خدمات کمتری نیز برخوردار هستند. مشخص است مناطقی که خدمات کمتری دارند، برای دریافت خدمات به مناطقی که این خدمات را دارند مراجعه می کنند و با توجه به ماهیت بیماری های عفونی که در مسیرهای حمل ونقل و جابجایی گسترش بیشتری می یابند، این امر، عامل اصلی برای شیوع بیماری در میان نواحی روستایی بزرگ تر و پرجمعیت تر گردیده است. در تحقیق 6 ناحیه روستایی که در کانون اصلی انتشار بیماری قرار داشتند، شناسایی شدند که باید مدیریت و اقدامات پیشگیرانه برای تأمین خدمات و محدودیت های مراجعه به این مناطق انجام گردد.
ارزیابی و پهنه بندی خطر سیلاب با استفاده از تکنیک چند معیاره آراس و هیدروگراف واحد (مطالعه ی موردی:حوضه بالادست ایستگاه هیدرومتری پل سلطان مشکین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۵
115 - 138
حوزههای تخصصی:
یکی از بزرگ ترین و رایج ترین اشکال مخاطرات طبیعی سیلاب می باشد و شناخت نواحی مستعد وقوع سیلاب، از اقدامات اساسی در مدیریت منابع طبیعی و برنامه ریزی توسعه ای محسوب می گردد. بنابراین هدف تحقیق حاضر، پهنه بندی حوضه بالادست ایستگاه هیدرومتری پل سلطان مشکین شهر، از لحاظ پتانسیل وقوع سیلاب می باشد. برای رسیدن به این هدف با بررسی های میدانی و مرور منابع، ابتدا 11 عامل موثر وقوع سیلاب منطقه شامل شیب، طبقات ارتفاعی، لیتولوژی، فاصله از گسل، بارش، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، سرعت جریان، زمان جریان و خاک، شناسایی و در محیط GIS، استخراج شدند. استانداردسازی نقشه ها با استفاده از روش فازی انجام و سپس به منظور وزن دهی معیارهای مطرح، از روش کرتیک استفاده گردید و تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از مدل آراس، انجام شد. نتایج مطالعه نشان داد، عوامل شیب، لیتولوژی، کاربری و ارتفاع به ترتیب با مقادیر وزنی؛ 164/0، 156/0، 118/0 و 116/0 بیشترین تأثیر را بر ایجاد سیل در منطقه مطالعاتی دارند. همچنین، با توجه به نتایج به دست آمده به ترتیب 46/20 و 02/32 کیلومتر مربع از مساحت محدوده، در طبقه بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارندکه نشانگر پتانسیل بالای این حوضه برای وقوع سیلاب می-باشد. ضمنا نتایج نشان داد، زمان لازم برای جریان آب به خروجی از 0 ثانیه (بارانی که بر خود خروجی می بارد) تا 68000 ثانیه (در طول 17 ساعت)، متغیر است. در این صورت مناطق صاف و هموار در نزدیکی حوضه با بیشترین زمان و کمترین سرعت و همینطور در مراتع در سمت شمال شرقی با کمترین زمان و بیشترین سرعت به نقطه خروجی ابخیز می رسد. لذا پهنه بندی خطر سیلاب، می تواند در انجام اقدامات حفاظتی، آبخیزداری و مدیریتی این حوضه کمک موثری را داشته باشد.
تحلیل عوامل مؤثر بر مدیریت پیچیدگی های اکولوژیکی و اجتماعی در حفظ منابع طبیعی روستاها (موردمطالعه: روستاهای استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۱
279 - 303
حوزههای تخصصی:
علم پیچیدگی، مدیریتی را مد نظر دارد که به تنوع و تکثر بها می دهد و از مسائل مسلط دوری می کند؛ بنابراین هرگاه مجموعه ای متشکل از عوامل متعدد و گوناگون، در مقیاس های متفاوت، با اتکا و وابستگی ذاتی و جدایی ناپذیر عوامل بر همدیگر وجود داشته باشد، با پیچیدگی روبرو هستیم. از طرفی، سیستم های اکولوژیکی و اجتماعی، سیستم های مرتبط مردم و طبیعت هستند و تأکید می کنند که انسان نه تنها نمی تواند جدا از طبیعت، بلکه باید بخشی از آن باشد .در پژوهش حاضر این ضرورت احساس شده که به مسأله مدیریت پیچیدگی های اکولوژیکی و اجتماعی در حفظ منابع طبیعی پرداخته شود. این تحقیق از نظر هدف یک تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر جمع آوری اطلاعات یک تحقیق اکتشافی است و در چارچوب مطالعات کتابخانه ای و اسنادی قرار دارد. از طرفی به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از ابزار دیماتل استفاده شده است. نتایج نشان داد در بین عوامل مؤثر بر مدیریت پیچیدگی اکولوژیکی و اجتماعی، عوامل فقدان نگرشی سیستمی و جامع نگر، مشخص نبودن بحث منابع محیطی در آمایش سرزمین و جایگاه قانونی آن، موانع نهادی، فقدان نظام یکپارچه بهره برداری از منابع طبیعی و مهار عوامل ناپایدار و فقدان مشارکت فعال و تعامل مدیریت در چارچوب عوامل گنجانده شده در گروه چهار گزاره ها (f 4 ) با ضریب وزنی 077/1 به عنوان مهم ترین عوامل مؤثر بر مدیریت پیچیدگی های اکولوژیکی و اجتماعی در حفظ منابع طبیعی روستاهای استان شناسایی شدند.
ارتباط بین کووید-19 و تغییرات آلاینده های هوا با استفاده از تصاویر ماهواره ای؛ مطالعه موردی: کلان شهرهای تهران، اصفهان و مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با مشاهده اولین مورد تائید شده کووید-19 در شهر قم در 30 بهمن 1398 محدودیت هایی توسط دولت و دستگاه های اجرایی جهت جلوگیری از شیوع ویروس کووید-19 در تمام شهرهای ایران اعمال شد. بنابراین این مطالعه با هدف بررسی تغیر در تولید و انتشار آلاینده های دی اکسید گوگرد، دی اکسید نیتروژن، مونوکسید کربن و ازن در قبل و بعد از شیوع ویروس کووید-19 در سه کلان شهر تهران، اصفهان و مشهد با استفاده از داده های ماهواره ای سنتینل-5 انجام گرفت. برای این منظور با استفاده از سامانه گوگل ارث انجین مقادیر غلظت این آلاینده ها به صورت میانگین ماهانه در دو بازه 1 اسفند 1397 تا 1 اسفند 1398 برای دوره پیش از شیوع کووید-19 و بازه 1 اسفند 1398 تا 1 اسفند 1399 برای دوران شیوع کووید-19 در نظر گرفته شد. سپس برای ارزیابی معنی دار بودن تغیر در غلظت این آلاینده ها در قبل و بعد شیوع ویروس کووید-19 از آماره T-test (t وابسته) در سطح معنی داری 05/0 >p-value استفاده شد. نتایج آزمون T-test نشان داد که برای آلاینده های دی اکسید گوگرد، دی اکسید نیتروژن، مونوکسید کربن در هر سه شهر هیچ تغیر معناداری در میانگین غلظت داده ها رخ نداده است؛ اما ازن برای هر سه شهر تهران، اصفهان و مشهد دارای روند کاهشی و سطح معنی داری 05/0 >p-value بوده است. بیشترین مقدار تغیر در کاهش غلظت ازن برای کلانشهر تهران در خرداد ماه و آبان تا بهمن، برای اصفهان بین مهرماه تا اواسط دی و برای مشهد در اردیبهشت تا خرداد ماه و آبان تا بهمن مشاهده شد. همچنین، تغییرات مکانی ازن در شهر تهران در قبل و بعد شیوع اپیدمی قابل توجه بوده است. نتایج این مطالعه نشان داد که اعمال محدودیت ها نتیجه ای در کاهش انتشار آلاینده های اولیه از منابع انسانی نداشته است و فقط ممکن است در طی یک بازه کوتاه غلظت آلاینده ها کاهش یابد اما بعد از رفع محدودیت ها مجدد روند افزایشی داشته باشند.
پایش مکانی- زمانی الگوی خشک سالی با استفاده از محصولات ماهواره ای در کشور ایران در طول دوره 2000 تا 2018(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
83 - 104
حوزههای تخصصی:
با توجه به کاهش بارندگی در دو دهه اخیر، خشک سالی به یک مشکل بزرگ در جهان و مخصوصاً در مناطق خشک و نیمه خشک از قبیل ایران تبدیل شده است، ازاین رو پایش و مدیریت آن حائز اهمیت می باشد. سنجش از دور و سامانه اطلاعات مکانی توانایی بررسی شاخص هایی متنوعی جهت ارزیابی انواع خشک سالی ها را فراهم می کند، بنابراین در مطالعه حاضر، خشک سالی کشور ایران با استفاده از چندین شاخص سنجش از دوری شامل شاخص شرایط بارش (PCI)، شاخص شرایط دما (TCI)، شاخص شرایط پوشش گیاهی (VCI) و شاخص تلفیقی تحت عنوان SDCI در طول دوره آماری 2000 تا 2018 مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفت. به منظور ارزیابی صحت نتایج به دست آمده، این نتایج با شاخص SPEI بررسی و مقایسه گردید. نتایج این مطالعه نشان داد سه شاخص PCI، VCI و TCI تطابق خوبی با هم دارند. همچنین نتایج شاخص ترکیبی SDCI نشان می دهد که در سال های 2000، 2008 و 2017 خشک سالی های شدیدی اتفاق افتاده است که با مقایسه نتایج این شاخص با شاخص هواشناسی استاندارد تبخیر و تعرق بارندگی(SPEI)، مطابقت زیادی وجود دارد. لازم به ذکر است که اختلافات جزئی بین این دو شاخص را می توان این گونه توجیه نمود که شاخص SPEI یک شاخص اقلیمی بوده که دو پارامتر دما و بارش را برای ارزیابی خشک سالی در نظر می گیرد، درحالی که شاخص سنجش از دوری SDCI علاوه بر دما و بارش، خشک سالی کشاورزی را نیز در نظر گرفته و با دید وسیع تری وضعیت خشک سالی را ارزیابی می کند. بر مبنای محاسبه های انجام شده شاخص ترکیبی SDCI با توجه به اینکه جنبه های مختلف خشک سالی را در نظر گرفته است یک ارزیابی جامع و مناسب نسبت به سایر شاخص ها از وضعیت خشک سالی کشور ارائه داده است.
سنجش تاب آوری سازمانی خبرگزاری های اصلی کشور برای مواجهه با زلزله احتمالی شهر تهران (موردمطالعه: خبرگزاری های ایرنا، ایسنا، مهر و فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
181 - 213
حوزههای تخصصی:
احتمال وقوع زلزله در تهران چالش و نگرانی جدی در کشور است و مدیریت بحران این مخاطره نیازمند تاب آوری سازمانی نهادهای دخیل در مدیریت بحران است؛ ازجمله این سازمان ها، خبرگزاری ها به عنوان اعضای اصلی اکوسیستم رسانه ای کشور هستند. در این راستا، چهار خبرگزاری فارس، مهر، ایسنا، ایرنا به عنوان پرمخاطب ترین خبرگزاری های کشور، به عنوان موردمطالعه انتخاب شدند و داده های مرتبط با 58 شاخص در سه بعد تاب آوری ارتباطی، تاب آوری اطلاعاتی و تاب آوری ساختاری-سازمانی در این خبرگزاری ها به صورت میدانی و به کمک روش های مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه جمع آوری شد. پرسشنامه ها بین 341 نفر از کارکنان صف این خبرگزاری ها که به صورت تمام شماری انتخاب شده بودند، توزیع شد، هشت نفر از مدیران آن ها نیز به روش هدفمند برای مصاحبه ها نمونه گیری شدند. برای مشاهده نیز توصیف کامل مشاهدات بر اساس دستورالعمل راهنمای تهیه شده در هر چهار خبرگزاری جمع آوری شد. داده های کیفی در قالب روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی و داده های کمی نیز با استفاده از شاخص های آمار توصیفی تحلیل شدند. بر اساس یافته ها، اگرچه خبرگزاری فارس مزیت های نسبی به سایر خبرگزاری ها داشت اما هر چهار خبرگزاری تاب آوری لازم در برابر زلزله احتمالی شهر تهران را نداشتند. نقطه قوت خبرگزاری های موردمطالعه در بخش تاب آوری اطلاعاتی بود؛ اما در بعد تاب آوری ارتباطی و ساختاری-سازمانی ضعف های متعددی در خبرگزاری ها وجود دارد که باید نسبت به رفع آن اقدام شود. نتایج نشان داد که وضعیت خبرگزاری های اصلی کشور در برابر زلزله احتمالی شهر تهران مناسب نیست و این خبرگزاری ها به عنوان بازوهای اطلاع رسانی و ارتباطی در مدیریت بحران زلزله احتمالی شهر تهران نیازمند تقویت تاب آوری سازمانی خود هستند
ارزیابی میزان تاثیر ذرات معلق و پوشش گیاهی بر تشکیل جزایر گرمایی و خنک در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۱۱۴-۹۷
حوزههای تخصصی:
گرمایش جهانی و جزایر حراتی شهرها یکی از بزرگ ترین چالش های جهان امروز است. جزایر سرمایی(جزایر خنک) واژه ایست که در مقابل جزایر گرمایی قرار می گیرد و بیان کننده مناطقی از سطح شهر است که نسبت به نواحی اطراف دارای دمای پایین تری است. در این تحقیق برای بررسی عوامل موثر بر شکل گیری جزایر خنک و گرمایی شهری، ابتدا با استفاده از پردازش تصاویر لندست و استفاده از الگوریتم تک کانل دمای سطح زمین به دست آمد. سپس برای بررسی پارامترهای موثر بر تغییرات دمای سطح زمین؛ معیارهای تغییرات ذرات معلق و تغییرات پوشش گیاهی درنظر گرفته شد. برای پوشش گیاهی از شاخص NDVI و برای میزان ذرات معلق از الگوریتم ارائه شده توسط Saraswat و همکاران استفاده شد. مطابق نتایج، بالاترین میزان جزیره حرارتی به ترتیب در محله بوستان ولایت، شهرک شهید باقری و فرودگاه بودند و پایین ترین میزان جزایر خنک به ترتیب در بهاران، نیاوران و دربند بود. ضریب پیرسون به دست آمده از رابطه بین دمای سطح و پوشش گیاهی 21.29-درصد بود که نشان دهنده رابطه معکوس بین دما و پوشش گیاهی است، همچنین میزان شاخص پوشش گیاهی در مناطق گرم و سرد بیانگر این موضوع است. در خصوص رابطه دمای سطح زمین و آلودگی هوا، همبستگی بین این دو پارامتر، برابر با 19.31 درصد بود و مقایسه میزان شاخص آلودگی در مناطق دارای جزایر خنک و گرم نشان داد که رابطه معناداری بین کاهش آلاینده های هوا و جزایر خنک وجود دارد اما عکس این قضیه چندان صادق نیست.
پهنه بندی خطر سیل با استفاده از مدل عددی CCHE2D در رودخانه حبله رود-بازه پایین دست روستای بن کوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۱
137 - 152
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر با توجه به وضعیت رودخانه حبله رود در بازه پایین دست روستای بن-کوه در استان سمنان و احتمال وقوع سیل و خسارات ناشی از آن و در معرض بودن عناصر متعدد و باارزش واقع در سیلابدشت، با استفاده از مدل عددی CCHE2D ، نقشه خطر سیل با دوره بازگشت 100 ساله به عنوان سیل مبنا تهیه شد. هدف از انجام این پژوهش، تعیین پهنه سیل مبنا و مشخص کردن مناطق در معرض خطر در راستای مدیریت ریسک سیل است. بدین منظور، ابتدا داده های موردنیاز برای اجرای مدل در منطقه موردمطالعه از قبیل نقشه بزرگ مقیاس توپوگرافی تهیه شده و مشخصات جریان (سرعت و عمق) اندازه گیری شد و سپس شبکه محاسباتی تنظیم شد. واسنجی مدل به منظور ارائه بهترین برآورد مدل ابتدا از طریق انتخاب شبکه برتر و سپس با تغییر ضریب زبری انجام شد. صحت سنجی شبیه سازی انجام شده با مقایسه نتایج برآوردی مدل با مقادیر برداشت شده سرعت و عمق جریان در سه مقطع در طول بازه انجام شد. خطای مدل برای پارامتر سرعت جریان، با شاخص های RMSE و MAE به ترتیب برابر084/0 و 41/7 درصد برآورد شد. با توجه به نقشه خطر سیل با دوره بازگشت 100 ساله مشخص شد که عمدتاً مناطقی که دارای کاربری های باغ، زراعت، مرتع و مسکونی هستند زیر پوشش سیل 100 ساله قرار خواهند گرفت و تقریباً 18 درصد منطقه در طبقه خطر متوسط و زیاد قرار خواهد داشت. انتقال یافته های این تحقیق به جوامع محلی به صورت نقشه و نمایش وضعیت قرارگیری کاربری های مختلف در پهنه سیل 100 ساله می تواند در ارتقاء آگاهی و ادراک آن ها از خطر سیل بسیار مؤثر باشد.
مورفومتری و بازسازی زمین لغزش معلم کلایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۵
59 - 78
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش ها حجم زیادی از مواد را در یک مکان جابه جا نموده و در جای دیگر بر جای می گذارند به علاوه باعث افزایش رسوب در پایین دست حوضه می شوند که علاوه بر تهدیدات جمعیتی و فرسایشی، چشم انداز منطقه را به شدت متأثر می سازند. در این مقاله زمین لغزش معلم کلایه در حوضه الموت، یکی از زیرحوضه های اصلی شاهرود، بررسی می گردد. اساس تشخیص، شناسایی و بررسی زمین لغزش معلم کلایه بر مشاهدات میدانی و تفسیر پدیدارشناسانه آن استوار است. به این منظور علاوه بر مورفومتری اشکال مختلف در داخل خود زمین لغزش، به مناطق مرتفع مسلط به زمین لغزش صعود نموده و نقش لندفرم های مسلط به زمین لغزش در وقوع این حادثه کاتاستروفیک مورد ارزیابی قرارگرفت. با استفاده از نرم افزار Arc GIS، توپوگرافی قبل از زمین لغزش بازسازی گردید و نسبت به وضع موجود، تجزیه وتحلیل شد. با انجام محاسبات رستری در Arc GIS حجم مواد تخلیه شده توسط زمین لغزش برآورد گردید. زمین لغزش معلم کلایه با ابعاد 3/1 کیلومتر عرض (قسمت تاج زمین لغزش)، 6/1 کیلومتر طول و متوسط 80 متر عمق در کنگلومرای اندژ رخ داده و حجمی معادل 91 میلیون مترمکعب مواد را جابه جا نموده است. حضور کنگلومرا با شیب بسیار تند و سیلتستون مارن دار که با جذب آب که حالت اشباع داشته است منجر به جابه جایی مواد در یک سطح وسیع شده است؛ مساحت سطح گسیختگی زمین لغزش در حدود 632/2 کیلومترمربع و گسترش مواد جابه جاشده در سطحی معادل 5/13 کیلومترمربع است. زمین لغزش های کوچک در بالادست، شرایط هیدرولوژیکی مناطق پایین دست را به هم می ریزد و شرایط زمین لغزش های بزرگ فراهم می نماید.
شناسایی و اولویت بندی تهدیدات جوی مؤثر بر آمادگی رزمی یگان های نظامی منطقه جنوب شرق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
247 - 267
حوزههای تخصصی:
آمادگی رزمی در یگان های نظامی نشان دهنده توانایی و قابلیت آن یکان در انجام مأموریت های نظامی است. جهت انجام پژوهش و استخراج تهدیدات جوّی در منطقه جنوب شرق از داده های مربوط به سرعت باد، دید افقی، بارش، فشار بخارآب و دما در مقیاس روزانه مربوط به 19 ایستگاه سینوپتیک با دوره آماری 22 (2021-2000) ساله استفاده شده و برای اولویت بندی تهدیدات جوی از معیارهای آمادگی رزمی (تحرک، نیروی انسانی، سلاح و تجهیزات، آموزش، اطلاعات، مهمات، مهندسی، جنگ نوین، فاوا) استفاده شده است. طوفان های گردوغبار، تنش گرمایی، بارش های سنگین و شرایط شرجی به عنوان مهم ترین تهدیدات جوی مؤثر بر آمادگی رزمی در منطقه شناسایی شد. بر اساس تحلیل سلسله مراتبی انجام شده طوفان های گردوغبار مهم ترین و مؤثرترین تهدید بر آمادگی رزمی یگان های نظامی تشخیص داده شد. نقشه پهنه بندی هر یک از تهدیدات جوی در نرم افزار جی آی اس تهیه و درنهایت با استفاده از وزن هر یک از تهدیدات جوی به دست آمده و با ترکیب نقشه های پهنه بندی تهدیدات شناسایی شده و با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی فازی، نقشه جامع تهدیدات جوی در منطقه به صورت فصلی و سالیانه تهیه شد. ایستگاه های سینوپتیک زابل و زهک در فصل بهار، تمام منطقه در فصل تابستان، ایستگاه سراوان در فصل پاییز و ایستگاه های ایرانشهر، سراوان، میناب و کهنوج در فصل زمستان بدترین مکان برای استقرار یگان های نظامی است و همچنین در فصل پاییز کمترین فراوانی مخاطرات را در منطقه شاهد بودیم و بر اساس نقشه های ترسیمی تهدیدات جوی، این فصل بهترین فصل برای استقرار و فعالیت یگان های نظامی در منطقه تشخیص داده شد.
سنجش و ارزیابی تاب آوری مناطق روستایی در برابر مخاطرات خشکسالی مطالعه موردی : دهستان قره طغان شهرستان نکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، و از لحاظ روش، توصیفی – تحلیلی است. گردآوری داده ها با استفاده از روش اسنادی و میدانی(مشاهده و پرسشنامه) جمع آوری شده است، جامع آماری این نوع تحقیق براساس سرشماری آمار1395؛ 6947 خانوار در24 روستا؛ با خطای 07/0، 191 پرسشنامه به عنوان حجم نمونه محاسبه و براساس رابطه تسهیم نسبت تعداد نمونه های هر روستا به 233 نمونه به صورت تصادفی بین خانوارها توزیع و پخش گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از اطلاعات از روش های آماری توصیفی( میانگین) و استنباطی( t تک نمونه، فریدمن، تحلیل خوشه ای) و مدل های واس پاس، آراس و ویکور، بهره گرفته شد. نتایج نشان می دهد که تاب آوری مناطق روستایی در برابر خشکسالی در سطح پایینی است. یافته های مدل های ویکور، اراس و مدل واس پاس نشان داد که روستاهای ولاشد؛ تازه آباد بستان خیل و دوقائلو رتبه های اول و تاب آوری بالا و روستاهای جمان، پلاژارتش و بهزاد کلا در رتبه های پایین و تاب آوری پایین قرار دارند.
ارزیابی و مقایسه دقت داده های گسلی و لرزه ای در تحلیل فرکتالی زمین ساخت زاگرس شمال غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
107-122
حوزههای تخصصی:
تغییرات مکانی پارامترهای فرکتالی عامل مهمی برای بررسی وضعیت زمین ساختی است. در هندسه فرکتال، بعد فرکتال در هر مقیاسی، حفظ می شود که بیانگر خاصیت اصلی فرکتال است. در این تحقیق به منظور بررسی کارایی روش فرکتال در بررسی زمین ساخت زاگرس شمال غرب، به مقایسه و آزمون یکسان بودن نتایج ابعاد فرکتالی گسل ها در نقشه هایی با مقیاس های مختلف، و زمین لرزه هایی با طول دوره و جزئیات و مقیاس های مختلف بزرگا پرداخته شد. برای این منظور از 6 لایه اطلاعاتی استفاده گردید و ابعاد فرکتالی آن ها به روش مربع شمار محاسبه و نتایج بعد فرکتالی آن ها مورد تحلیل قرار گرفته اند. دو دسته داده گسلی مستقیماً و دو دسته داده زمین لرزه (پژوهشگاه بین المللی زلزله و مؤسسه ژئوفیزیک) یکبار بدون تغییر و دیگر بار برای افزایش دقت با احتساب بزرگای کمال وارد محاسبات شدند. نتایج نشان می دهد که ابعاد هندسی گسل های منطقه فرکتالی است و تنها تفاوت در ثبت جزئیات گسل ها سبب تغییری جزئی در ترتیب مناطق فعال در دو مقیاس شده است و نتایج دو مقیاس تقریباً مشابه است. در مورد داده های لرزه ای نتایج داده های از 1900 تا 2020 که از تعداد کمتر زمین لرزه و مقیاس مختلف ثبت بزرگا برخوردارند تطبیقی با واقعیت نشان نمی دهند، در صورتی که می توان به نتایج ابعاد فرکتالی داده های زمین لرزه های منحصراً سده 20 که از نظر دقت و مقیاس ثبت بزرگا یکسان هستند، اعتماد نمود. نتایج آن، فعال ترین منطقه از نظر بعد فرکتالی را محدوده غرب کرمانشاه نشان می دهد و شاهد آن تمرکز زمین لرزه هایی با بزرگای بالاتر به ویژه زمین لرزه اخیر کرمانشاه با بزرگای 7/3 است که تلفات فراوانی به دنبال داشت.