فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۲٬۴۶۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مبنای برندسازی برای هر مقصد گردشگری، خصوصیات و ویژگی های منحصربه فرد محیطی است که با عنوان «عوامل کیفیت محیطی» از آن ها یاد می شود، زیرا کیفیت محیطی مطلوب زمینه ساز شکل گیری حس مثبت به مقاصد گردشگری و سرانجام توسعه گردشگری است. تبیین کیفیت محیطی و برندسازی مقاصد گردشگری روستایی کمک شایانی به ایجاد تجربه ای لذت بخش و خاطره ای به یادماندنی در گردشگران می کند و منجر به وفاداری گردشگر به مقصد و درنهایت جذب بیشتر گردشگر و رونق گردشگری در منطقه خواهد شد. بنابراین شناسایی عوامل کیفیت محیطی کمک زیادی به برندسازی و بازاریابی و توسعه گردشگری می کند. با توجه به اهمیت این موضوع، این تحقیق به شناسایی و اعتبارسنجی عوامل کیفیت محیطی منطقه قومی فرهنگی اورامانات به منظور برندسازی برای مقاصد گردشگری روستایی این منطقه پرداخته است. در این تحقیق ابتدا از روش کیفی تحلیل محتوا استفاده شد. بنابه ضرورت از روش نمونه گیری هدفمند (29 مصاحبه شامل 12 مصاحبه با مردم محلی و 17 مصاحبه با گردشگران) استفاده شد. نتایج به کمک نرم افزار مکس کیودا تحلیل شد. به منظور اعتباردهی نتایج به دست آمده و افزایش روایی آن ها از روش کمّی تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها و پرسش نامه های تکمیل شده، برای کیفیت محیطی مرتبط با برندسازی در منطقه اورامانات ابعاد 5گانه و مقوله های 22گانه شناسایی شد که عبارتند از: بُعد طبیعی (با 4 مؤلفه) ، بُعد اجتماعی فرهنگی (با 7 مؤلفه) ، بُعد اقتصادی (با 1 مؤلفه) ، بُعد کالبدی (با 5 مؤلفه) و بُعد نهادی (با 5 مؤلفه).
سنجش رضایت گردشگران از مقاصد گردشگری ساحلی مناطق روستایی استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از روش های سنجش کارایی خدمات موجود در یک منطقه، ارزیابی نظر بهره برداران و استفاده کنندگان (گردشگران) از خدمات گردشگری است. درواقع، با توجه به ارتباط مستقیم گردشگران با خدمات ایجادشده و نیازهای موجود در شهرها و مناطق، آن ها نقش مؤثری در سنجش کارایی یا کمبودهای خدمات موجود دارند. رضایتمندی به صورت گسترده در ادبیات توسعه، یک متغیر روشن و همچنین نتیجه تأثیر خدمات تولیدی، رفاه اجتماعی و مالی قلمداد می شود. براین اساس، پژوهش حاضر به دنبال سنجش رضایتمندی گردشگران از مقاصد گردشگری استان گیلان است. جمع آوری اطلاعات در این پژوهش با استفاده از پرسشنامه صورت گرفت. در تحقیق حاضر، مقاصد گردشگری در قالب 10 طرح سالم سازی است که در 7 شهرستان واقع شده اند. براساس نتایج آزمون t تک نمونه مستقل، بالاترین میزان رضایت از 9 بعد سنجیده شده مربوط به خدمات امنیتی با میانگین 409/2 و کمترین مربوط به اطلاع رسانی در مقاصد گردشگری ساحلی با میانگین 434/0 است. میانگین کل رضایتمندی از مقاصد برابر با 431/1 است. میانگین رضایتمندی از مقاصد براساس نتایج آزمون (Tukey) به 4 طبقه تقسیم شد. سه طرح (جفرود، آلالان و داروگرمحله) در طبقه اول قرار دارند که گردشگران کمترین میزان رضایت را از آن ها داشته اند. در طبقه دوم، سه طرح دیگر (تازه آباد، انبارسر، نیلوفرسحرخیز) قرار دارند. در طبقه سوم دو طرح (طالب آباد و حاجی بکنده) و در طبقه چهارم دو طرح (امین آباد و گیسوم) با میانگین 631/1 و 658/1 قرار دارند.
موانع آموزشی و ترویجی به کارگیری کود ورمی کمپوست توسط کشاورزان(مطالعه موردی: شهرستان اسد آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موانع آموزشی و ترویجی کاربرد کود ورمی کمپوست توسط کشاورزان در شهرستان اسدآباد در این تحقیق مورد بحث قرار گرفت. در پژوهش حاضر، از یک روش تحقیق کمی پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق شامل 50 نفر از کارشناسان جهاد کشاورزی شهرستان اسدآباد بود. داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری شد. تحلیل رگرسیون نشان داد که موانع آموزشی- ترویجی 15 درصد از واریانس متغیر وابسته تحقیق یا کاربرد کود ورمی کمپوست را تعیین می کنند. همچنین نتایج نشان داد بر اساس ضریب بتا، موانع آموزشی- ترویجی کاربرد کود ورمی کمپوست به ترتیب ضریب تأثیر عبارتند از: عدم استفاده از رهبران محلی برای ترویج فنون نوین، عدم تأثیرپذیری کشاورزان از کشاورزان موفق در طرح های اجرایی، عدم آگاهی از مزیت نسبی کودهای بیولوژیک در مقایسه با کودهای شیمیایی، عدم همکاری کشاورزان با کارشناسان آموزش و ترویج کشاورزی و عدم پخش سی دی های آموزشی مناسب .
ارزیابی سالمندی جمعیت و تأثیرات فضایی آن بر اقتصاد روستایی با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی SAW ( مطالعه موردی: مناطق روستایی شهرستان هامون)
حوزههای تخصصی:
مسئله سالمندی جمعیت ایران به ویژه در مناطق روستایی به دلایل مختلف ازجمله کاهش میزان موالید، پیشرفت های علم پزشکی، بهداشت، آموزش وپرورش و افزایش امید به زندگی در حال ظهور است. به همین منظور در این مقاله سعی شده است تا به بررسی و شناسایی تأثیرات سالمندی جمعیت روستایی بر فعالیت اقتصادی روستاهای شهرستان هامون پرداخته شود. روش تحقیق مقاله توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و بررسی های میدانی می باشد. نتایج حاصل از پرسشنامه در چارچوب بحث نظری تحقیق و به کمک مدل تحلیل سلسله مراتبی (SAW) مورد تجزیه وتحلیل گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که در بین ده شاخص استفاده شده شاخص کمبود نیروی کار در فعالیت های اقتصادی با امتیاز 165/0 بیشترین امتیاز را به دست آورده است و شاخص ناتوانی در به زیر کشت بردن تمام زمین کشاورزی با 066/0 در مرحله آخر قرار دارد.
تحلیل تأثیرات شرکت های کشت وصنعت بر دارایی های خانوارهای کارگران شاغل با رویکرد معیشت پایدار (مورد مطالعه: کشت وصنعت میان آب خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره هشتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
591 - 606
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف تحلیل تأثیرات کشت وصنعت بر بهبود دارایی های معیشتی کارگران کشت وصنعت میان آب در استان خوزستان و به روش توصیفی تحلیلی به انجام رسیده است. علاوه بر مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات منظم، از پرسش نامه به مثابه ابزار اصلی گردآوری داده های میدانی استفاده شد. روایی صوری پرسش نامه به تأیید استادان و متخصصان مرتبط موضوع رسید و به منظور پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که نتیجه آن برای سرمایه طبیعی (84/0)، انسانی (77/0)، اجتماعی (84/0)، فیزیکی (85/0) و اقتصادی (75/0) حاصل شد. جامعه آماری شامل همه کارگران کشت وصنعت میان آب است که مشتمل بر 500 خانوار هستند و از این میان، با استفاده از فرمول کوکران 140 نفر از کارگران، مثابه نمونه تحت بررسی انتخاب شدند. برای انجام آزمون های آماری از نرم افزارهای LISREL8.8 و SPSS18 استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که سازه های سرمایه طبیعی، سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فیزیکی و سرمایه اقتصادی برای سنجش تأثیرات کشت وصنعت میان آب با توجه به مقدار گزارش شده شاخص های برازندگی (نیکویی برازش مطلق (90/0AGFI= و 94/0GFI=)، تطبیقی (97/0NNFI=، 98/0CFI=) و برازندگی فزایند (98/0=IFI)، مقتصد (066/0=RMSEA و 51/1=x2/df)، مشاهده می شود که مدل اندازه گیری برازش مناسب و مقبولی دارد. سرمایه طبیعی (90/0λ=) قوی ترین شاخص برای سنجش معیشت پایدار خانوارهای کارگران کشت وصنعت میان آب است.
تحلیل شاخص های ذهنی مؤثر بر سنجش کیفیت زندگی در مناطق روستایی (مطالعه موردی: دهستان سینا- شهرستان ورزقان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درپی تحلیل شاخص های ذهنی مؤثر بر سنجش کیفیت زندگی در مناطق روستایی است؛ بنابراین کاربردی بوده و از نظر روش انجام توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری خانوارهای دهستان سینا در شهرستان ورزقان و از تعداد 266 پرسش نامه محقق استفاده شده است. ابعاد اصلی در تحلیل شاخص های ذهنی کیفیت زندگی در چارچوب ابعاد اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و کالبدی با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی در چهار مرحله آزمون شده است. نتایج مرحله اول نشان می دهد شاخص های استفاده شده دارای مقدار پایایی و روایی بالایی است. در مرحله دوم در آزمون ساختاری مدل با توجه به مقادیر آماره تی در ارتباط بیرونی بین متغیرهای پنهان تأثیر تمام شاخص ها اثبات می شود. در مرحله سوم در بررسی آزمون کیفیت مدل های اندازه گیری و ساختاری، مقادیر محاسبه شده در حد بالایی قابل قبول بوده و در نتیجه مدل اندازه گیری از کیفیت خوبی برخوردار است. نهایت در مرحله چهارم به بررسی مدل کلی آزمون ساختاری پرداخته شد. شاخص GOF این مدل مقدار 685/0 به دست آمده است که از مطلوبیت کلی مدل حکایت دارد. وجود رابطه مثبت و قوی بین شاخص های اندازه گیری شده با کیفیت زندگی جامعه روستایی مورد مطالعه نشان می دهد شاخص های بعد «بهداشتی– اجتماعی» شاخص های کلیدی در سنجش ذهنی کیفیت زندگی در نواحی روستایی منطقه مورد مطالعه هستند.
تحلیل اثرات کم آبی هورالعظیم بر جنبه های اجتماعی و اقتصادی زندگی روستاییان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مختلف با کاهش دبی و افزایش آلودگی ها دستخوش تغییراتی شده است. چنین تغییراتی بر جنبه اقتصادی و اجتماعی زندگی روستاییان حاشیه تالاب تأثیر گذاشته است. بررسی این محیط شکننده و روستاهای کرانه آن که جمعیتی کم، کاهنده و گاهی نیمه کوچ رو دارند از طریق مطالعات محلی و میدانی ضرورت دارد. این پژوهش با هدف کاربردی انجام شد. داده ها به شیوه کتابخانه ای و پیمایشی (پرسش نامه) گردآوری و به شیوه توصیفی تحلیلی تجزیه وتحلیل شد. جامعه آماری 120 سرپرست خانوار یا فرد مطلع بالای 25 سال در دسترس در 10 روستای دشت آزادگان بود. با استفاده از آزمون کای دو، شاخص پیامدهای اجتماعی و اقتصادی کم آبی در سطح معناداری 0/05 بررسی شد. قرارگیری بیش از 83 درصد این پیامدها در مرتبه اول، اثر منفی کم آبی تالاب را بر ابعاد اجتماعی و اقتصادی زندگی روستاییان کرانه نشان داد. با توجه به یافته ها، رعایت حقابه زیست محیطی، کاهش فعالیت های نفتی و اعمال استانداردهای لازم زیست محیطی، توسعه گردشگری و پژوهش بیشتر درباره راه حل های اجرایی رفع کم آبی تالاب پیشنهاد شد.
عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی روستایی (نمونه مطالعه: مناطق روستایی شهرستان منوجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، توسعه کارآفرینی از سازنده ترین راهکارهای توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی مناطق محروم به حساب می آید و از آن به عنوان اکسیری برای محرومیت زدایی و کاهش فقر یاد می شود. هدف پژوهش کیفی حاضر، مبتنی بر رهیافت نظریه داده بنیان آن است که ضمن بازشناسی ابعاد و ارکان فضای کسب وکار روستایی شهرستان منوجان، عوامل مؤثر بر کارآفرینی روستایی را در سطح این منطقه شناسایی می کند. همچنین در این مطالعه، در راستای افزایش کارآمدی و بهره وری سیاست ها و برنامه های نهادهای توسعه گر کارآفرینی روستایی، الگویی مفهومی از عوامل استخراجی ارائه می شود. برای این منظور، گروهی مشتمل بر پانزده شرکت کننده از سه گروه کارآفرینان روستایی منوجان و کارشناسان و مسئولان محلی و خبرگان و صاحب نظران فرامحلی با استفاده از روش های نمونه گیری غیراحتمالی، همچون نظری و هدفمند و گلوله برفی انتخاب و مطالعه شدند. داده ها با بهره گیری از سه ابزار مصاحبه و مشاهده های میدانی و مرور اسناد و مدارک آرشیوی، گردآوری شد و با استفاده از سازوکار کدگذاری، در سه مرحله کدگذاری باز و محوری و انتخابی تجزیه وتحلیل شد. یافته های پژوهش، عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی روستایی در سطح شهرستان منوجان را در قالب این نُه مقوله اصلی طبقه بندی کرد: عوامل فردی، فرهنگی اجتماعی، زیرساختی، طبیعی و بوم شناختی، قانونی، آموزشی، نهادی، سیاسی و اقتصادی. افزون براین، سازوکار تعاملی ایشان را منطبق بر الگوی ساختارگرای نظریه داده بنیان، ذیل شش مؤلفه نظری منعکس کرد.
ارزیابی نابرابری توسعه منظومه های روستایی لارستان با بهره گیری از تکنیک تحلیل چندمتغیره الکتره در چارچوب تئوری زیست منطقه گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه اخیر، نظام برنامه ریزی توسعه روستایی از روندی پایدار و منسجم برخوردار نبوده، و فقدان رویکرد سیستمی و جامع و عدم توجه هم زمان به عوامل تأثیرگذار طبیعی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی موجب شکل گیری نظام فضایی نامتعادل در عرصه های روستایی شده است. به این ترتیب، بروز نابرابری موجب ضعف کانون های روستایی و تسریع روند نابودی این سکونتگاه ها شده است. این نابرابری ها و تفاوت های منطقه ای برنامه ریزان را بر آن داشته که فنون و روش هایی را ابداع کنند تا از طریق تعیین درجه توسعه یافتگی و رتبه بندی مناطق بتوانند به شناخت و تحلیل علل یا عوامل نابرابری های منطقه ای دست یابند. در تحقیق حاضر به بررسی وضعیت توزیع فضایی شاخص های توسعه روستایی در شهرستان لارستان پرداخته شده است. هدف از تحقیق آن بوده که نابرابری توسعه منظومه های روستایی این شهرستان مورد ارزیابی قرار گیرد. روش بررسی توصیفی- تحلیلی از نوع تحلیل کمّی، و شیوه گردآوری داده ها عبارت است از استفاده از منابع مکتوب، نقشه های معتبر، منابع اینترنتی و سازمان های مرتبط. برای تحلیل کمّی داده ها در راستای هدف تحقیق، از مدل تصمیم گیری چند متغیره الکتره به منظور رده بندی منظومه های روستایی استفاده گردید. ضمن پیاده سازی الگوی الکتره، از مدل AHP برای وزن دهی به معیارها در محیط نرم افزار Expert Choice بهره گیری شد. چارچوب تئوریک تحقیق حاضر بر محور نظریه زیست منطقه گرایی قرار داشته و تمامی مراحل تحقیق اعم از منطقه بندی، تعیین معیارها، وزن دهی به معیارها، تنظیم جداول، و تفسیر نتایج و ارائه پیشنهادها بر مبنای نظریه مزبور انجام گرفته است. نتیجه نهایی کاربرد الگوی الکتره نشانگر این واقعیت است که منظومه های روستایی جویم و صحرای باغ با شاخص نهایی 5 در رتبه اول، و منظومه روستایی علی آباد با شاخص نهایی 6- در رتبه ششم قرار می گیرد.
بررسی تأثیرات زیست محیطی سدهای مخزنی بر نواحی روستایی پیرامونی (مطالعة موردی: سد کارون سه در شهرستان ایذه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سد کارون سه در شهرستان ایذه به عنوان یکی از بزرگ ترین سدهای مخزنی کشور از جمله سدهایی است که بر نواحی پیرامون خود، به ویژه روستاها با توجّه به خصوصیات جغرافیایی منطقه تأثیراتی داشته که با توجّه به وضعیت کنونی روستاها، شناخت و تبیین این تأثیرات ضروری است. در این تحقیق، هدف بررسی تأثیرات زیست محیطی سد کارون سه بر نواحی روستایی پیرامون و ارائه راه کار مناسب است.
روش: روش تحقیق بر مبنای ماهیت، توصیفی- تحلیلی است. از میان روستاهای پیرامون سد کارون سه با توجّه به خصوصیات جغرافیایی خاص، ۳۸ روستا انتخاب شد. جامعه آماری تحقیق ۲۵۳۱ خانوار بوده که نمونه مورد مطالعه با استفاده از فرمول کوکران ۳۵۰ خانوار محاسبه شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که سد کارون سه در روند نامساعدتر وضعیت متغیّرهای زیست محیطی روستاهای پیرامون بالادست و پایین دست مؤثّر بوده است. مقدار سطح معناداری متغیّرهای بررسی شده که برابر با (Sig=۰۰۰/۰) است، این موضوع را تأیید می کند. هم چنین، آزمون t نمونه مستقل بر بهتربودن متغیّرهای زیست محیطی روستاهای بالادست نسبت به پایین دست با سطح معناداری(Sig=۰/۰۰۰) دلالت دارد. جهت توسعه روستاها نیز متغیّر گردش گری با میانگین ۳۵/۴ در اولویت اول و کشاورزی (زراعت) با میانگین ۲۲/۴ در اولویت دوم تعیین شد.
محدودیت ها: محدودیت اصلی پژوهش مشکلات موجود در دسترسی به روستاها با توجّه به کوهستانی بودن منطقه است.
راه کارهای عملی: استفاده از نتایج به دست آمده می تواند به برنامه ریزی در این زمینه جهت کاهش مشکلات در زمینه نواحی روستایی مفید باشد.
اصالت و ارزش: با توجّه به موقعیت جغرافیایی منطقه و هم چنین، سد مورد بررسی این تحقیق از ارزش خاصی برای توسعه روستاها برخوردار است.
اثربخشی اعتبارات بر توسعه کسب و کارهای دامپروری در بخش جعفرآباد استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق بررسی اثربخشی اعتبارات بر توسعه کسب و کارهای دامپروری در نواحی روستایی بخش جعفرآباد استان قم بوده است. به این منظور از روش تحقیق توصیفی مبتنی بر پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 83 نفر از دامداران (پروش دهندگان گوساله پرواری) شاغل در شهرک دام جعفریه واقع در بخش جعفرآباد استان قم است که از سال 1389 از بانک کشاورزی گازران قم جهت توسعه دامداری وام دریافت کرده اند. اطلاعات لازم به صورت تمام شماری از صاحبان واحدهای دامداری گردآوری شده است. روایی پرسشنامه بر اساس نظرات گروهی از متخصصان شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه و کارشناسان بانک کشاورزی ارزیابی و پس اصلاحاتی مورد تأیید قرار گرفته است. پایایی ابزار تحقیق با انجام یک طرح مطالعه راهنما بر روی 20 نمونه خارج از جامعه آماری (دامداران خارج از شهرک دام جعفریه) و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 83/0 برای گویه های اثربخشی تأیید شده است. نتایج نشان داد که مؤلفه های اثربخشی اعتبارات پرداختی توسعه کسب و کارهای دامپروری را می توان در پنج مؤلفه با عنوان «افزایش درآمد و تولید»، «مدیریت بهتر ضایعات و بهداشت دام»، «ارتقاء کیفیت زندگی فردی و روستایی»، «بهبود انگیزش و رضایت شغلی دامداران» و «توسعه فیزیکی دامداری» دسته بندی کرد. همچنین اینکه در مؤلفه اول «افزایش میزان فروش و درآمد حاصل از دامداری»، در مؤلفه دوم «مدیریت بهتر بهداشت دام و پیشگیری بیماری های دام»، در مؤلفه سوم «از بین رفتن ضایعات، زباله و آشغال در محیط روستا»، در مؤلفه چهارم «بهبود رضایت از وضعیت شغل و حرفه» و در مؤلفه پنجم «افزایش ارزش اموال و دارائی های دامداران» دارای اهمیت بیشتری بوده است. نتایج بررسی میزان اثربخشی اعتبارات نشان داد که در دو مؤلفه اول یعنی «افزایش درآمد و تولید» و «مدیریت بهتر ضایعات و بهداشت دام» اثربخشی مطلوب نبوده است. اما در سه مؤلفه بعدی یعنی «ارتقاء کیفیت زندگی فردی و روستایی»، «بهبود انگیزش و رضایت شغلی دامداران» و «توسعه فیزیکی دامداری» و همچنین کلیت شاخص اثربخشی وضعیت مطلوب بوده است.
سنجش سطح توسعه یافتگی دهستان های شهرستان بروجرد با استفاده از روش های تصمیم گیری چندمعیاره (MADM) و GIS
حوزههای تخصصی:
امروزه آگاهی از روند توسعه روستایی و درجه توسعه یافتگی این نواحی پیش نیاز طرح ها و برنامه های توسعه روستایی محسوب می شود. از این رو، اهمیت سطح بندی با توجه به وضع موجود و مطلوب، آن است که با شناخت تنگناها و قابلیت ها و سطوح توسعه نواحی می توان سطح زندگی مردم یک ناحیه را به خوبی نشان داد و به ارایه برنامه هایی جهت کاهش محرومیت آن نواحی پرداخت و شرایط مناسب برای توسعه یافتگی را مهیا نمود. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و سنجش سطح توسعه یافتگی دهستان های شهرستان بروجرد و با استفاده از روش های تصمیم گیری چندمعیاره MADM و مدل SAW صورت گرفته است. روش تحقیق در پژوهش حاضر ترکیبی از روش های تحلیلی و اکتشافی و مطالعات میدانی و پیمایشی است که ابتدا با استفاده از 10 شاخص در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و کالبدی- زیست-محیطی به بررسی پخشایش و ضریب پراکندگی (CV) این معیارها در سطح دهستان های شهرستان های بروجرد (شامل هفت دهستان) پرداخته، سپس با استفاده از روش های تصمیم گیری چندشاخصه (MODM) به رتبه بندی دهستان ها با استفاده از میزان برخورداری هر یک از این دهستان ها از شاخص-های توسعه پایدار پرداخته شده است. در مدل SAW (از روش های تصمیم گیری چندمعیاره) هرچه مجموع به دست آمده کمتر باشد دهستان دارای سطح توسعه بالاتری نسبت به سایر دهستان های شهرستان بروجرد می باشد. در این پژوهش دهستان گودرزی با ضریب 20/15 دارای سطح توسعه بالاتر و دهستان دره حیدری با ضریب 42/25 دارای سطح توسعه پایین تری می باشند.
تحلیل رابطه ناپایداری منابع آب کشاورزی و توسعه روستایی (مطالعة موردی: سکونت گاه های روستایی پایین دست حوضه زاینده رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: به دنبال وقوع ناپایداری اقلیمی در دهه ۱۳۸۰ و افزایش بارگذاری بر رودخانه به مرور زمان، در سال های اخیر پدیده ناپایداری منابع آب کشاورزی و یا خشک سالی رخ داده است. وقوع ناپایداری منابع آب کشاورزی آثاری را در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، زیست محیطی و غیره به ویژه در سکونت گاه-های روستایی به همراه داشته است. در این پژوهش، رابطه ناپایداری منابع آب کشاورزی (خشک سالی) و توسعه روستایی در سکونت گاه های روستایی بخش پایین دست رودخانه زاینده رود (شرق اصفهان) مورد بررسی قرار گرفته است.
روش: روش انجام پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر روش کمّی می باشد. براساس فرمول کوکران تعداد پرسش نامه ها از تعداد ۳۳۱۵۳ خانوار روستایی ۳۸۰ نفر برآورد شده که طی تحقیق و براساس محدودیت ها و حذف پرسش نامه های نادرست، تعداد نمونه ها به ۳۲۳ مورد رسید. حجم سکونت گاه های نمونه نیز ۲۵ روستا برآورد شده است. شاخص های اقتصادی، اجتماعی و محیطی در منطقه مورد مطالعه در زمان حاضر نسبت به پیش از وقوع خشک سالی مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه، در نرم افزار SPSS میانگین شاخص های سه گانه پژوهش (اقتصادی، اجتماعی و محیطی) مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج جهت سنجش معناداری در آزمون t مستقل تک نمونه ای بررسی شده و در نهایت، با آزمون ANOVA تفاوت معناداری تأثیر خشک سالی در دهستان های مختلف مورد مقایسه قرار گرفته است.
یافته ها: بر پایه نتایج پژوهش و تحلیل پرسش نامه، میانگین مجموع پیامدهای محیطی ناشی از ناپایداری منابع آب ۲۴/۴ بوده، در بعد اقتصادی ۲۳/۴ و در بعد اجتماعی نیز عدد ۰۲/۴ به دست آمده است. بر این اساس، پس از وقوع کم آبی یا خشک سالی، محیط طبیعی و انسانی تحت تأثیر قرار گرفته و توسعه روستایی در ابعاد محیطی، اجتماعی و اقتصادی در محدوده پایین دست رودخانه با اختلال مواجه شده و مسائلی چون کاهش سطح زیرکشت کشاورزی، کاهش درآمد، نشست زمین، فقر، بیکاری، مهاجرت و پیامدهای زیست محیطی و غیره را به دنبال داشته است.
شناسایی راهبردهای توسعه گردشگری روستایی منطقه درودزن: تلفیق مدل های برنامه ریزی راهبردی و شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری روستایی به عنوان فرآیندی در توسعه روستایی قلمداد می شود که با ایجاد فعالیت های مکمل کشاورزی می توان د زمینه توسعه اقتصادی و زیست محیطی روستایی را در زمینه افزایش درآمد، اشتغال زایی و معیشت پایدار روستایی فراهم کند. این فرآیند می تواند بهب ود کیفیت زندگی و توزیع متعادل و مناسب خدمات و تسهیلات را در چارچوب توس عه منطق ه ای و محل ی ب ه هم راه داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل راهبردهای مطلوب توسعه گردشگری روستایی در منطقه درودزن شهرستان مرودشت است. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی با ماهیت کاربردی– توسعه ای است. گردآوری داده ها به شیوه میدانی و به کمک پرسش نامه انجام شده است. با استفاده از مدل تحلیلی SWOT راهبردهای مناسب توسعه گردشگری روستایی ارائه شد. جهت اولویت بندی راهبردها از روش شبکه عصبی مصنوعی (ANN) استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که راهبردهای مطلوب برای توسعه گردشگری روستایی در منطقه درودزن براساس امتیازهای نرمال شده در مدل ANN، راهبردهای تهاجمی با امتیاز 2772/0 و پس از آن راهبردهای تدافعی با امتیاز 2589/0 است. براساس شبکه عصبی مصنوعی راهبرد «تلاش مسئولان رده بالای استانی در جهت ایجاد طرح و برنامه ای برای گسترش گردشگری روستایی و در راستای اشتغال زایی از طریق توسعه گردشگری» با امتیاز 0716/0 اولویت اول را در منطقه مورد مطالعه به دست آورد.
تحلیل ریسک آسیب پذیری سکونتگاههای انسانی در برابر زلزله (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان لامرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مراحل برنامه ریزی فضایی، شناسایی و رتبه بندی مخاطرات طبیعی و پیامدهای آن در مناطق مختلف جغرافیایی است. ضروری است که در این زمینه با اتخاذ رویکرد توسعه پایدار مبتنی بر مدیریت ریسک، به کاهش آثار نامطلوب مخاطرات طبیعی در مناطق روستایی نیز اقدام شود. بر این مبنا در سال های اخیر استفاده از روش های تصمیم گیری چند شاخصه در مطالعات محیطی، گستره زیادی داشته است؛ بطوری که در دهه های اخیر، کشورهای توسعه یافته با بهره گیری از مدل های بسط یافته تصمیم گیری در شاخه های مختلف مطالعات محیطی، این مدل ها را معرفی کرده اند. امروزه شهرستان لامرد در استان فارس با دارا بودن موقعیت خاص جغرافیایی، همواره در برابر این نوع از آسیب های محیطی (زلزله) آسیب پذیر می باشد. با توجه به اهمیتی که روستا و روستانشینی در سطح این شهرستان دارد، لازم است که سکونتگاه های روستایی این شهرستان از نظر درجه ریسک آسیب پذیری در برابر زلزله مورد ارزیابی قرار گیرند. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی– تحلیلی است که در آن با استفاده از مستندات آماری به تحلیل موضوع پرداخته می شود. پس از جمع آوری داده های مورد نظر از سطح روستاهای این شهرستان، با استفاده از مدل TOPSIS نسبت به رتبه بندی و سطح بندی دهستان های این شهرستان براساس 22 شاخص مورد مطالعه، اقدام گردید. نتایج حاصل از این پژوهش در سطح شهرستان لامرد نشان داده است که از نظر سطح آسیب پذیری لرزه ای با استفاده از مدل TOPSIS، دهستان کال با امتیاز 5284/0، دهستان سیگار با امتیاز 5221/0 و دهستان اشکنان با امتیاز 4754/0 دارای رتبه های اول تا سوم می باشند. همچنین درسطح شهرستان لامرد، 2 دهستان با ریسک بالا، 1 دهستان با ریسک متوسط و 4 دهستان با ریسک پایین از نظر آسیب پذیری در برابر خطر زلزله قرار دارند.
نقش نمادهای گردشگری در توسعه نواحی روستایی (مطالعة موردی: باغ تاریخی نشاط روستای تقی آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی نقش نمادهای گردشگری و نقش موقعیت گردشگری باغ نشاط (به عنوان یک اثر شاخص تاریخی- فرهنگی) در توسعه روستای تقی آباد شهرستان فیروزه می باشد.
روش: روش تحقیق پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. اطلاعات تحقیق از طریق منابع اسنادی و مطالعات پیمایشی به دست آمده است. بر این اساس، با توجه به جامعه آماری که حدوداً ۲۰۰۰۰ نفر را شامل می شود، نمونه گیری تصادفی به عمل آمده و تعداد ۲۵۰ نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که با توجه به مقدار ضریب کای اسکوار (۴۲۴/۱۵) که در سطح خطای کم تر از ۰۱/۰ معنی دار است، می توان با اطمینان ۹۹/۰ درصد گفت که ارزیابی پاسخ گویان از آثار گردشگری در سه حوزه اجتماعی، اقتصادی و کالبدی متفاوت است. طبق نتایج، آثار کالبدی گردشگری (۱۲/۲) در منطقه مورد مطالعه مؤثرتر از آثار اجتماعی– فرهنگی (۹۳/۱) و اقتصادی (۹۴/۱) است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مرمت و احیای باغ نشاط می تواند به عنوان نماد و برند گردشگری منطقه نقش مهمی در توسعه روستای تقی آباد در زمینه های مختلف اقتصادی، فرهنگی و کالبدی داشته باشد.
محدودیت و راه برد: متکی بودن اعداد به نظرات پاسخ دهنده و یک دست نبودن پاسخ ها و عدم ادبیات موضوع قوی از محدودیت های این تحقیق می باشد.
راه کارهای عملی: نیاز است تا از ابزارهای ثبت در صنعت گردشگری روستایی استفاده شده و در ارتباط با توسعه مناطق، ابزارهای گردشگری آن کاملاً مشخص شود.
اصالت و ارزش: کاربرد این مقاله برای برنامه ریزان صنعت گردشگری و حفظ میراث فرهنگی است تا ضمن احیا و حفظ آثار ملی به رونق صنعت گردشگری و توسعه روستایی منجر شود.
الگوسازی تغییرات کاربری اراضی دهستان های استان اصفهان با استفاده از مدل GWT-test(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت و برنامه ریزی منطقه ای نیازمند اطلاعات فضایی دقیق و به هنگام کاربری اراضی و الگوی تغییرات آن است. رصد و کشف این الگوها اطلاعات مورد نیاز درمورد وضعیت فعلی توسعه و ماهیت تغییرات را به منظور برنامه ریزی درست و دقیق در اختیار برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان قرار می دهد. از این رو، تحقیق حاضر در پی کشف الگوی فضایی تغییرات مکانی-زمانی کاربری اراضی طی یک دوره 10 ساله در سطح دهستان های استان اصفهان است. ﺑﺮﺍی ﺍﻧﺠﺎﻡ دادن ﺗﺤﻘیﻖ، ﻧﻘﺸه ﭘﻮﺷﺶ اراﺿی استان اصفهان با ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪی تصاویر ماهواره ای لندستETM + و لندست 8 مربوط به سال های 1381 و 1393 به روش ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪی ﻧﻈﺎرت ﺷﺪه ﺑﺎ اﻟﮕﻮریﺘﻢ ﺣﺪاکﺜﺮ اﺣﺘﻤﺎل در چهار طبقه پوشش گیاهی، آب، اراضی بایر و سکونتگاه تهیه شد. سپس به منظور آزمون ﺗﻐییﺮﺍﺕ ﻓﻀﺎیی-زمانی ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﻣﺤﻠی ﺍﺯ ﻣﺪﻝ ﺁﺯﻣﻮنGWt-test ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪ. ﻧﺘﺎیﺞ ﺗﺤﻘیﻖ بیانگر تغییرات ﻓﻀﺎیی عمده کاربری اراضی ﺩﺭ دهستان های استان اصفهان است. همچنین، ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ این تغییرات ﺗﻔﺎﻭﺕﻫﺎی ﻓﻀﺎیی دارد؛ به گونه ای که در زمینه اراضی آبی به جز دهستان جرقویه وسطی تمام دهستان های استان با سطح اطمینان 99/0 درصد تغییرات داشته اند و فرضیه تغییرات درمورد اراضی بایر در 124 دهستان، اراضی سکونتگاهی در 118 دهستان و اراضی پوشش گیاهی در بیش از نیمی از دهستان های استان تأیید شده است. به طور کلی، دهستان های استان به ترتیب در طبقات مربوط به آب، سکونتگاه، اراضی بایر و پوشش گیاهی بیشترین تغییر اراضی را داشته اند. این تحقیق بیشتر به دنبال کشف الگو و تغییرات فضایی اراضی در سطح دهستان های استان اصفهان است. تحقیق در این زمینه و همچنین بررسی علل پیدایش این تغییرات به تحقیقات عمیق تر با رویکرد آمایش سرزمین نیاز دارد.
تحلیل توزیع فضایی هزینه و درآمد خانوارهای روستایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مقاله، بررسی نحوة توزیع هزینه و درآمد خانوارهای روستایی در استان های کشور و تحلیل توزیع فضایی است.
روش: روش تحقیق حاضر برحسب هدف از نوع مطالعات کاربردی و برحسب روش گردآوری اطلاعات از نوع اسنادی است که از داده های مرکز آمار ایران استفاده شده است. به منظور بررسی توزیع فضایی هزینه و درآمد خانوار روستایی از نرم افزار ArcGis۱۰.۲ استفاده شد. در مطالعة حاضر با استفاده از روش فراتحلیلی و بهره گیری از داده های آماری مرکز آمار ایران به بررسی نابرابری های درآمدی خانوارهای روستایی در دورة زمانی ۱۳۹۱-۱۳۷۵ در سطح استان های کشور پرداخته شده است.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که مقدار هزینة خانوار روستایی از ۱/۵۶ درصد در سال ۱۳۶۵ به ۱/۴۱ درصد در سال ۱۳۸۰ و ۲/۳۱ درصد در سال ۱۳۹۰ در جهت مثبت کاهش یافته است و از طرفی روستاییان با تغییر در الگوی مصرف خود (از هزینة خوراکی به غیرخوراکی و دخانی) از سطح زندگی بهتر و مطلوب تری برخوردار شده اند؛ به طوری که رشد هزینة غیرخوراکی و دخانی به خوراکی و دخانی در سال ۹۱ نسبت به سال ۹۰ حدود ۳۹ درصد بوده است، در حالی که در همین بازة زمانی هزینة خوراکی و دخانی تنها ۳/۲۲ افزایش رشد داشته است. همچنین، طی این دورة زمانی از سهم مشاغل کشاورزی در تأمین منابع درآمدی خانوارهای روستایی کاسته شده و بیشتر به سهم مشاغل غیرکشاورزی و متفرقه افزوده شده است.
راهبردها: براساس یافته های تحقیق می توان گفت بهترین راهبرد برای توزیع فضایی مناسب درآمدها نگرش فضایی به ساختار سکونت گاه های روستایی در حدود و ثغور منطقه ای و یا ناحیه ای، توان مندسازی روستاها و روستاییان، تغییر در نقش دولت (دولت برنامه ریز به دولت تسهیلگر)، ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی و برنامه ریزی یک پارچه با توجه به توان های مناطق مذکور است.
راهکارهای عملی: می توان به صورت خلاصه به برخی از مهم ترین عوامل مؤثر در بهبود وضع اقتصادی روستاییان اشاره کرد. درگیرکردن روستاییان در بهبودبخشیدن به اوضاع اقتصادی با کمک ها و تسهیلگری های حکومت مرکزی، ایجاد نواحی صنعتی در روستاها با توجه به توان و سطح دانش بومیان، ایجاد مناطق آزاد تجاری در نواحی روستایی مرزی کشور و دادن تعرفه هایی برای تجارت روستاییان مرزنشین و غیره.
اصالت و ارزش:. یافته های این تحقیق با توجه به عوامل دارای اولویت می تواند مورد استفاده و توجه دست اندرکاران و کنشگران این عرصه قرار گیرد.
شناسایی مکان های بهینه دفن بهداشتی پسماند روستایی با تلفیق روش هایAHP و DRASTIC در محیط GIS (مطالعه موردی: بخش شاوور، شهرستان شوش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه با افزایش شدید جمعیت و در نتیجه آن، تولید انبوه زباله و افزایش آلودگی زیست محیطی، تحت تأثیر فعالیت های انسان، انتخاب مناطق مناسب جهت دفن بهداشتی زباله امری الزامی است. از این رو، مسأله ای که شاکله اصلی این پژوهش را تشکیل می دهد، شناسایی و تعیین نقاط بهینه جهت دفن بهداشتی پسماند روستایی در بخش شاوور شهرستان شوش است.
روش: رویکرد حاکم بر پژوهش از حیث هدف، از نوع تحقیقات نظری، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، از نوع تحلیلی و توصیفی است. گردآوری اطلاعات به دو صورت تکمیل پرسش نامه از ۳۰ کارشناس خبره و آگاه به مسائل روستا و داده های مطالعاتی بیلان هیدروکلیماتولوژی محدوده آهودشت شهرستان شوش انجام گرفت. همچنین، از دو مدل AHP و DRASTIC جهت دست یابی به اهداف پژوهش استفاده شد. آنالیز داده ها به ترتیب در محیط ArcGIS ۱۰.۴ و نرم افزار Expert Choice و Excel انجام گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از یافته های پژوهش گویای آن است که از مجموع کل مساحت بخش، حدود ۳۹/۳۸ درصد آن در سطح بسیار نامناسب قرار گرفته است؛ به عبارتی، این مناطق برای انجام عملیات دفن پسماند مناسب نیستند. بعد از آن به ترتیب سطوح، کاملاً مناسب با ۱/۲۰ درصد، مناسب حدود ۲۱ درصد و به نسبت مناسب ۴/۲۰ درصد مساحت بخش را شامل می شوند. آن چه از نقشه نهایی استنتاج می شود، این است که از مجموع کل محدوده کاملاً مناسب، سه سایت با عناوین؛ لندفیل شماره ۱ تا ۳، بهترین مکان-ها برای اجرای پروژه مورد نظر معرفی شده و همچنین، ارجحیت کامل نسبت به دیگر نواحی این محدوده داشته است.
اصالت و ارزش: به کارگیری هم زمان روش تحلیل سلسله مراتبی و دراستیک در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی می تواند به کشف و تعیین مناطق مستعد دفن پسماند روستایی کمک کند؛ همچنین، برنامه ریزان روستایی را در زمینه یافتن بهینه ترین و سریع ترین راه جهت کاهش و کنترل آلودگی های زیست محیطی یاری می کند.
تعیین الگوی کشت بهینه محصولات کشاورزی با هدف افزایش درآمد روستاییان (مطالعة موردی: روستاهای شهرستان چناران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر با هدف انتخاب بهترین الگوی کشت برای روستاییان شهرستان چناران با محوریت افزایش درآمد کشاورزان انجام شده است.
روش تحقیق: آمار و اطلاعات مورد نیاز این مطالعه، از سازمان جهاد کشاورزی و همچنین، از طریق مصاحبه حضوری و تکمیل پرسش نامه به روش نمونه گیری ساده از ۲۰ نفر از کارشناسان خبره و ۲۰ کشاورز نماینده از تعداد ۸ روستای نمونه شهرستان شامل (روستاهای اخلمد علیا، بازه، حکیم آباد، حیطه طلا، کمال آباد، دولت آباد، ملی و موچنان) گردآوری شده است. سپس با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) نسبت به الگوی کشت بهینه در روستاهای نمونه (۸ روستا) شهرستان چناران تعیین شد. ضمن این که برای اثبات صحت آن از مدل تاپسیس بهره گرفته شده است.
یافته ها: نتایج تحقیق که با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی و مدل تاپسیس به دست آمد، نشان می دهد که با تعیین معیارهایی ازجمله میزان آب مصرفی در هر هکتار، عملکرد آب در تولید محصول، میزان دفعات آبیاری و شاخص پرت اب، درآمد و هزینه تولید محصول و همچنین، معیار تضمین فروش، می توان نسبت به انتخاب گزینه های برتر جهت تعیین الگوی کشت اقدام کرد. پس از انجام فرآیند تحلیل و پایش گزینه های مختلف کشت، درنهایت، مشخص شد که با لحاظ معیارهای فوق، بهترین الگوی کشت در منطقه مذکور، کاشت ذرت علوفه ای از گروه نباتات علوفه ای، گندم و جو از گروه غلات و کلزا از گروه محصولات صنعتی است و بهتر است با توجه به پایش صورت گرفته کاشت چغندر قند از گروه محصولات صنعتی و یونجه از گروه محصولات علوفه ای به حداقل ممکن کاهش یابد.
راهکارهای عملی: بدیهی است در تعیین الگوی کشت توجه به عوامل ذکرشده با توجه به محدودیت جدی منابع آب و لزوم توسعه اقتصادی روستاها ضروری است.
اصالت و ارزش: انتخاب الگوی کشت مبتنی بر معیارهایی که درجهت تقویت و توسعه اقتصادی روستا انتخاب شده و تحلیل سلسه مراتبی آن ها و اثبات صحت با استفاده از مدل های ریاضی، قطعاً می تواند نتایج مقرون به واقعیت را حاصل کند.