فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۴٬۲۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
تغییرات کاربری اراضی و پوشش گیاهی به طور مستقیم منجر به تغییر رژیم هیدرولوژیکی می شود. در واقع توسعه شهری و کاهش اراضی جنگلی و مرتعی در، سیل خیزی را باعث شده است و از طرف دیگر افزایش باغات و کاربری های مشابه در مصرف و نفوذ بیشتر آب و کاهش دبی حوضه مطالعاتی نقش مؤثری دارد. هدف از پژوهش حاضر تحلیل تغییر رفتار واحدهای پاسخ هیدرولوژیکی در ارتباط با پتانسیل تولید رواناب حوضه چشمه کیله در بازه زمانی 29 ساله (2018-1991) است. در این تحقیق، واحدهای پاسخ هیدرولوژیک(HRU) بعنوان واحد کاری برای تعیین پتانسیل تولید رواناب حوضه آبریز چشمه کیله شناسایی و استخراج شده است. به منظور پایش تغییرات تراکم و میزان پوشش گیاهی با استفاد ه از تصاویر ماهواره ای منطقه مطالعاتی در سال های 1991 و 2018 از شاخص تفاضل گیاهی نرمال شده استفاده شد؛ سپس با تلفیق لایه گروه های هیدرولوژیک و کاربری اراضی، برای هر یک از واحدهای پاسخ هیدرولوژیک میزان شماره منحنی مشخص شد. با توجه به مقادیر شماره منحنی به دست آمده برای هر واحد پاسخ هیدرولوژیک، مقدار توان نگهداشت رطوبت خاک استخراج شد. در نهایت، با محاسبه مقادیر متوسط ماهیانه، میزان رواناب حاصل از بارندگی برای سال های 1991 و 2018 برآورد شد. نتیجه تحقیق گویای کاهش میزان و تراکم پوشش گیاهی، افزایش مقدار شماره منحنی، کاهش میزان نفوذپذیری خاک و همچنین افزایش ارتفاع رواناب تولیدی در طول بازه زمانی 29 ساله (2018-1991) در حوضه چشمه کیله (به ویژه قسمت های شمال حوضه) است؛ به عبارتی توسعه شهری، تغییر کاربری اراضی و تضعیف پوشش گیاهی باعث تشدید سیل خیزی حوضه شده است.
ارزیابی رضایتمندی از کیفیت زندگی با استفاده از تکنیک های برنامه ریزی (مطالعه موردی: روستاهای بخش نارنجستان شهرستان سوادکوه شمالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
23 - 46
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی – تحلیلی در پی بررسی وضعیت رضایتمندی از کیفیت زندگی در روستاهای شهرستان سوادکوه شمالی است. به منظور دستیابی به این هدف ابتدا پرسشنام ه ای که دربرگیرنده معیارها و گویه های مربوط به کیفیت زندگی بوده، تنظیم شد. روایی آن از طریق نظر کارشناسان و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ (0/863) مورد سنجش قرار گرفت. سپس از طریق روش کوکران و با توجه به تعداد خانوارها (2496 خانوار) 346 پرسشنامه (حجم نمونه) جهت پاسخگویی بین سرپرستان خانوار توزیع شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده در مرحله اول وزن معیارهای پژوهش با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون و در مرحله دوم وضعیت رتبه بندی و رضایتمندی ساکنان از کیفیت زندگی با استفاده از تکنیک کوپراس مشخص شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که کیفیت زندگی 8 روستا از 15 روستای مورد مطالعه رضایتمند نیست. دو روستای فرامرزکلا و برنجستانک به ترتیب با نمرات کوپراس 42/56 و 8/43 درصد در وضعیت رضایتمندی متوسط از کیفیت زندگی قرار دارند. همچنین 20 درصد از روستاهای مورد مطالعه، یعنی سه روستای ایوک، بورخیل و بشل ضمن قرار گرفتن در رتبه های اول تا سوم با نمرات کوپراس 100، 98/56 و 92/39 درصد در وضعیت رضایتمندی کامل از کیفیت زندگی قرار دارند. بنابراین با توجه به اینکه بیشتر روستاهای مورد مطالعه در وضعیت کیفیت زندگی مناسبی قرار ندارند، لزوم برنامه ریزی و توجه جدی به این روستاها باید در اولویت قرار گیرد.
نقش حمل و نقل در توسعه گردشگری روستایی از منظر شاخص های اقتصادی در دوره پسا کرونا، مطالعه موردی: دهستان حصار ولیعصر (شهرستان آوج- استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹
59 - 76
حوزههای تخصصی:
شیوع کووید 19 و اتخاذ سیاست های سختگیرانه منجر شد مناطق روستایی به عنوان مقاصد گردشگری ارزان مورد توجه گردشگران داخلی قرار گرفت. از این رو، تحقیق حاضر به بررسی نقش حمل و نقل روستایی در توسعه گردشگری روستایی در ابعاد شاخص های اقتصادی پرداخته است. قلمرو مکانی تحقیق روستاهای گردشگرپذیر دهستان حصار ولیعصر (شهرستان آوج- استان قزوین) در افق زمانی تابستان 1400 است. تحقیق حاضر از نوع پژوهش های کاربردی و به روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر ابزار پرسشنامه است. جامعه آماری تحقیق 8 روستای گردشگرپذیر دهستان حصار ولیعصر شهرستان آوج بود که با استفاده از فرمول کوکران (p و q برابر با 5/0) تعداد 190 مورد به عنوان نمونه انتخاب شد. روایی گویه های پرسشنامه با بهره گیری از نظرات متخصصین و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ انجام گرفت و میزان 768/0 محاسبه شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری t تک نمون ه ای، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره خطی استفاده شد. نتایج نشان داد در بعد اقتصادی، شاخص های افزایش ساخت و ساز خانه های دوم گردشگری (99/3) و افزایش سرمایه گذاری و شکل گیری سرمایه (69/3) بیشترین تأثیر مثبت را از توسعه حمل و نقل روستایی پذیرفته اند. همچنین، نتایج رگرسیون خطی چند متغیره نشان داد که حمل و نقل روستایی با ضریب تعیین 846/0 در توسعه گردشگری در ابعاد اقتصادی تأثیر معنادار و مثبتی دارد. به طوری که، با توجه به مقادیر بتا یک واحد تغییر در انحراف معیار شاخص های متغیر مستقل از قبیل "افزایش ساخت و ساز خانه های دوم گردشگری"، "تنوع فرصت های شغلی و درآمدی"، "بهبود دسترسی به خدمات"، "بهبود زیرساخت های گردشگری در روستا" و "افزایش سرمایه گذاری و شکل گیری سرمایه در روستا" در اثر توسعه حمل و نقل روستایی، به ترتیب به اندازه0/401، 0/291، 0/333، 0/260، 0/800، واحد در توسعه گردشگری روستایی از دیدگاه پاسخگویان تأثیر مثبت دارد.
گامی به سوی الگوی نظری نظم پراکنشی- شاخه ای در سیاست بین الملل نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
289 - 314
حوزههای تخصصی:
سیستم بین الملل در فاز گذار از سیستم ساده و خطی به پیچیده و آشوبی، در چارچوب سیستم های چندپیکری است که این موضوع چالش های نوینی را برای تبیین نظم در آن ایجاد کرده است. ادبیات روابط بین الملل، نظم را از دیدگاه ساده و کلاسیک مورد مطالعه قرار داده اند و تصوری خطی از آن داشته اند، این در حالی است که این سیستم از گونه پیچیده و آشوبی است. الگوی نوینی از نظم در حال پدیدار شدن است که نظریه های موجود روابط بین الملل از تبیین آن ناتوان هستند. بر این اساس پرسمان اصلی پژوهش حاضر بر محوریت الگوی نظری تبیین کننده نظم پیچیده و آشوبی سیستم بین الملل پیچیده شکل می گیرد. هدف اصلی مفهوم سازی چنین نظمی است که نویسنده با بهره گیری از بنیان های هستی شناسانه و شناخت شناسانه نظریه پیچیدگی و گزاره های نظری آن و بهره گیری از رهیافت روشی ابداکتیو، الگوی نظم شاخه ای – پراکنشی را به عنوان الگوی نظری نوآورانه به جامعه علمی روابط بین الملل ارائه می کند.
بررسی عوامل تعیین کننده تقاضای گردشگری ورودی به ایران: تجزیه وتحلیل داده های پانل
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۴
85 - 100
حوزههای تخصصی:
اهمیت ورود گردشگران خارجی در توسعه گردشگری هر کشور برنامه ریزان را بر آن می دارد که در پی سنجش تقاضای گردشگری برآِیند و عوامل مرتبط با آن را شناسایی و اولویت بندی کنند تا امکان برنامه ریزی در چارچوب عوامل مهم تقاضا فراهم شود. با آن که ایران سهم ناچیزی از صنعت گردشگرى دارد، بررسی عوامل تأثیرگذار در توسعه این صنعت و تلاش برای شناسایی عوامل مؤثر بر افزایش گردشگران ورودی از اهمیت فراوانی برخوردار است. به همین منظور، در این پژوهش مدل سازی اقتصادسنجی پویا از تقاضای گردشگری بین المللی بررسی و عوامل تعیین کننده در ورود گردشگران بین المللی به ایران تجزیه و تحلیل شده است. در این راستا، گردشگران ورودی به ایران از پنجاه کشور طی دوره زمانی 2008 تا 2016 بررسی و تأثیر عوامل اقتصادی همچون تولید ناخالص داخلی کشورهای مبدأ، قیمت مصرف کننده (قیمت نسبی گردشگری) و قیمت نفت خام و عوامل غیراقتصادی همچون تعداد اتاق ها، ثبات سیاسی و اثر تحریم به عنوان متغیر ساختگی (دامی) بر تقاضای گردشگران ورودی سنجیده شده است. بدین منظور، تقاضای گردشگران ورودی با استفاده از سه مدل اقتصادی، غیراقتصادی و ترکیبی تخمین زده شد که از برآوردگر گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) برای مدل داده های پانل پویا و نرم افزار ایویوز10 استفاده می کنند. بنابر یافته های پژوهش، علاوه بر متغیرهای اقتصادی، متغیرهای غیراقتصادی نیز در تعیین میزان تقاضای گردشگری ورودی به ایران تأثیرگذار است. در بین متغیرهای اقتصادی، سرانه تولید ناخالص داخلی (GDP) و در بین متغیرهای غیراقتصادی، ثبات سیاسی تأثیرگذاری بیشتری داشته اند.
نقش بازنمایی مکان در رسانه های برخط بر شکل گیری تصویر ذهنی اقامت گاه های سنتی (مطالعه موردی اقامت گاه های کاشان به شیوه نظریه زمینه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
99 - 114
حوزههای تخصصی:
تأثیر مؤلفه های معمارانه و درک و تفسیر گردشگران از شرایط، فرایندها و پیامدهای روند شکل گیری مقصد بسیار مهم است. این مطالعه با بهره گیری از رویکردی کیفی با هدف فهم تصویر ذهنی گردشگران از اقامت گاه های سنتی کاشان در رسانه برخط تلاش کرد اهمیت بازنمایی مکان در این رسانه ها و طراحی مدل برای آن را تبیین کند. این پژوهش از نوع کیفی است و برای ارائه نظریه نهایی از رویکرد نظریه زمینه ای ابداعی کوربین و استراوس استفاده کرده است. داده های تحقیق از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 32 نفر از گردشگران داخلی و خارجی، راهنمایان مجرب گردشگری و کارشناسان تولید محتوا و مدیران اقامت گاه های سنتی و نیز مشاهدات میدانی گردآوری شد. داده ها براساس تحلیل ساختارمند نظریه زمینه ای و براساس کدگذاری باز، محوری و گزینشی تجزیه وتحلیل شدند. درنهایت، یافته های تحقیق ترسیم و در قالب مدلی پارادایمی متشکل از سه بُعد شرایط، راهبردها و پیامدها ارائه شد. یافته های به دست آمده شامل 9 مقوله فرعی متشکل از فضای مجازی، بازنمایی مکان محور، گردشگری فرهنگی، بستر جغرافیایی مقصد، عوامل مدیریتی، گردشگر، ارزیابی مکان، تعامل و تبادل برخط و ارتقای گردشگری معماری است. مقوله اصلی این تحقیق تجربه با واسطه مکان است که مقولات فرعی را دربر می گیرد. مدل مفهومی برای توضیح روابط میان مقولات طراحی شد. شناخت مؤلفه های معماری مؤثر در بازنمایی بناها با تبیین چگونگی شکل گیری تصویر ذهنی گردشگران از اقامت گاه های سنتی کاشان در رسانه های برخط انجام شد. نتایج این مطالعه می تواند به متخصصان گردشگری و معماران در فهم ادراکات و نیازهای گردشگران از اقامت گاه های سنتی در رسانه های برخط کمک کند
بررسی اثر ازدحام در اقتصاد گردشگری شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
203 - 214
حوزههای تخصصی:
از جمله آثار منفی پیامدهای خارجی دوره های پیک در مقاصد گردشگری، کاهش تقاضای سفر ناشی از اثر ازدحام است. در این پژوهش، با هدف بررسی اثر ازدحام در گردشگری شهر مشهد، دوره زمانی نوروز 1398 بررسی شده است. روش شناسی پژوهش بر اساس ترکیب داده های پیمایشی نوروز 1398 و داده های ثبتی فصل بهار و نوروز 1390 تا 1398 است و بر مدل سازی ریاضی مطالعه پروس استوار است. نتایج پژوهش گویای وجود اثر ازدحام قابل ملاحظه در تعطیلات نوروزی شهر مشهد است؛ به طوری که با وجود سرمایه گذاری های گسترده در گردشگری این شهر و سهم بسیار تأسیسات گردشگری (در مقایسه با کل کشور)، همچنان این تأسیسات در دوره های پیک گردشگری پاسخ گوی نیاز تمامی گردشگران نیست. با وجود این که اثر ازدحام در ایام نوروز 1398 در مشهد چشمگیر است (حدود 24 درصد از کل نفرشب اقامت گردشگری صورت گرفته در این شهر)، انتظار می رود این اثر برای دیگر ایام سال بسیار کمتر باشد. ازاین رو، سوق یافتن سرمایه های بیشتر برای ایجاد تأسیسات گردشگری (به ویژه واحدهای اقامتی) راهکاری مفید در جهت کاهش اثر ازدحام قلمداد نمی شود.
تحلیل روند تغییرات سری زمانی بیشینه بارش روزانه و سالانه حوضه آبریز کرخه و دز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
149 - 168
حوزههای تخصصی:
بارش به عنوان مهم ترین مشخصه اقلیمی هر منطقه است. این مشخصه اقلیمی جز نوسانی ترین متغیرهای اقلیمی است که بر منابع آب منطقه به طور جدی ﺗﺄثیرگذار است. این مسئله به ویژه در ایران با بارش متوسط بیش از 250 میلی متر، اهمیت دارد. هدف این مطالعه تحلیل بارش های سنگین حوضه کرخه و دز با استفاده از روش های آماری است. بدین منظور از داده های بارشی 14 ایستگاه سینوپتیکی و باران سنجی بازه زمانی 60 ساله (2019 – 1959) استفاده شد. جهت نیل به اهداف پژوهش، ابتدا با استفاده از تابع توزیع احتمالاتی حد نهایی تیپ 1 (گامبل)، آستانه بارش سنگین هر ایستگاه مشخص شد. آنگاه برای شناسایی روندهای یکنواخت و نایکنواخت موجود در سری زمانی بیشینه بارش های روزانه و مجموع بارش سالانه از روش گرافیکی ITA و آزمون ناپارامتری من- کندال استفاده شد. نتایج به دست آمده از آستانه های بارش سنگین مشخص شد. به طور متوسط بارش بیش از 7/40 میلی متر در حوضه کرخه و متوسط بارش بیش از 47 میلی متر در حوضه دز به عنوان بارش سنگین محسوب می شوند. تعداد روزهای بارش سنگین حوضه کرخه متوسط 118 روز و حوضه دز 81 روز است. آستانه سیلاب خیزی حوضه کرخه کمتر از حوضه دز است. بنابراین بارش های کرخه ناگهانی تر و نامنظم تر رخ می دهد، درحالی بارش های حوضه دز از سری های زمانی به هنجارتری برخوردار است. در نتیجه حوضه کرخه ازنظر افزایش بارش های سنگین منجر به سیلاب آسیب پذیرتر از حوضه دز است. نتایج حاصل از کاربرد آزمون من - کندال و ITA نشان داد آزمون من - کندال تنها قادر به شناسایی روندهای یکنواخت در سری های زمانی هستند، چنان که مزیت روش ITA این است علاوه بر روندهای یکنواخت، قادر است روندهای پنهان و داخلی را در سری های زمانی شناسایی کند. برای نمونه اگرچه آزمون من - کندال روند مشخصی برای بارش های بیشینه ایستگاه خرم آباد نشان نداد، ولی آزمون ITA روندهای پنهان و نایکنواخت این ایستگاه کشف و شناسایی کرد.
The Politics of Conflicts: Iran, Iraq and The West (1980-2016) Western Impacts and Solutions(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
339 - 359
حوزههای تخصصی:
In spite of ancient and serious disagreements, Iran and Iraq did not go to war until 1980. Why? What changed the equation? Three-plus decades later, Iran is still a main actor in Iraq’s internal affairs. What motivates this involvement? Our main objective is to explore the politics of the Iraq–Iran conflict and attending influence of Western powers from 1980 onwards. In this study, we analyse the history and causal factors in light of Western foreign policies, and seek grounds for bilateral rapprochement and note cooperation between Western powers, proposing that if the West can cooperate to achieve respective national interests, so can Iran and Iraq. Coherent policy landscaping characterizes national and international levels on looking at theoretical global governance, but academia has yet to pay attention to extant actors and institutions required to govern energy concerns. A classical realist approach reveals that Western Powers pursued and continue to pursue respective interests at all costs. How their several interventions have affected the Iran–Iraq conflict has thus far remained undisclosed
بررسی میزان همبستگی بین فرونشست و تغییرات سطح آب زیرزمینی با استفاده از آنالیز سری زمانی تداخل سنجی راداری (منطقه مطالعاتی: اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
173 - 192
حوزههای تخصصی:
فرونشست زمین یکی از مخاطرات طبیعی است که به صورت تدریجی اتفاق می افتد، این پدیده در اکثر مناطق ایران به وضعیت بحرانی رسیده است. عوامل تأثیرگذار بر فرونشست شامل تغییرات سطح آب زیرزمینی، جنس خاک، عمق بستر سنگی و ... است. برای جلوگیری از پیشروی فرونشست باید علل رخداد آن بررسی شود تا با توجه به ویژگی های هر منطقه تصمیم گیری ها مبتنی بر واقعیت باشد. افت سطح آب زیرزمینی یکی از عوامل مهم مؤثر بر فرونشست است ولی به دلیل پیچیدگی ارتباط فرونشست با عوامل تأثیرگذار دیگر، نمی توان به صورت عام یک رابطه خطی مستقیم بین تغییرات سطح آب زیرزمینی و فرونشست در نظر گرفت. این تحقیق با هدف بررسی رابطه بین فرونشست و تغییرات سطح آب زیرزمینی به بررسی همبستگی بین دو پارامتر مذکور در بازه زمانی 1393 تا 1397 در منطقه اصفهان پرداخته است. در این راستا سری زمانی تداخل سنجی راداری و سری زمانی سطح آب چاه های پیزومتری در منطقه اصفهان موردبررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد، در 12% از چاه ها، عدم همبستگی ، در 9% همبستگی ضعیف و مثبت، در 12% همبستگی متوسط و مثبت، در 48% همبستگی قوی و مثبت، در 6 % همبستگی ضعیف و منفی، در 4% همبستگی متوسط و منفی و در 9% همبستگی قوی و منفی بین میزبان فرونشست و افت سطح آب زیرزمینی وجود دارد. مقادیر همبستگی پیچیدگی ارتباط میزان فرونشست و افت سطح آب را نشان می دهد. پیچیدگی ارتباط میزان فرونشست و عوامل ایجاد آن، نشان دهنده لزوم انجام بررسی های دقیق تر و ارائه مدل های جامع تر است.
تحلیل دینامیکی مخاطره سیلاب با استفاده از مدل هیدرولیکی HEC-RAS (مطالعه موردی: رودخانه شاهین شهر، استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۱
77 - 97
حوزههای تخصصی:
وقوع سیل یک پدیده طبیعی است و خطر وقوع آن در مناطق شهری یک مسئله جهانی است. رشد شهرنشینی و تغییرات آب و هوایی مخاطره سیلاب های شهری را افزایش داده و باعث ایجاد خسارت به زیرساخت ها و صدمات جانی شده است. هدف این پژوهش تحلیل دینامیکی مخاطره سیلاب رودخانه شاهین شهر (استان اصفهان) است؛ بنابراین جهت شبیه سازی مخاطره سیلاب از مدل یک بعدیHEC_RAS استفاده گردید و از طریق الحاق HEC–GEORAS در محیطGIS پردازش داده های ژئومتری انجام شد. جهت محاسبه دبی برای دوره بازگشت های 25، 50 و 100 ساله، حوضه آبریز منطقه موردمطالعه به داخل محیط نرم افزار HEC- HMSوارد شد و مشخصات فیزیوگرافی حوضه آبریز از قبیل: مساحت، طول آبراهه اصلی، شماره منحنی خاک (CN)، زمان تمرکز و زمان تأخیر وارد گردید. بر این اساس، نتایج خروجی حداکثر دبی سیلاب با دوره های بازگشت های متفاوت محاسبه شد نتایج حاصل از مدل نشان می دهد که با توجه به شرایط رودخانه، منطقه به سه بازه مختلف تقسیم بندی شد که ضریب زبری مانینگ با استفاده از روش کوان برای بازه های مختلف هر بخش جداگانه محاسبه گردید. نتایج حاصل از مطالعات نشان می دهد که پهنه سیلاب در دور بازگشت 25 ساله 948/0 کیلومتر مربع، در دوره بازگشت 50 ساله 13/1 و در دوره بازگشت 100 ساله 34/1 کیلومتر مربع از اراضی حاشیه رودخانه شاهین شهر را در بر گرفته اند؛ و در بازه آخر به دلیل کاهش میزان شیب و کاهش سرعت جریان پهنه سیلاب از سایر بازه ها گسترده تر شده است.
جایگاه ارزش های میراثِ نظامی در حفاظت و گردشگری مجموعه قزاقخانه و میدان مشق تهران از دیدگاه دانشجویان دانشگاه هنر در پردیس باغ ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
353 - 373
حوزههای تخصصی:
پذیرش رسمی میراث نظامی به منزله شاخه ای از میراث فرهنگی و لزوم حفاظت از ساختارهای یکپارچه با بستر فرهنگی اجتماعیِ آن درپی بنیان گذاری کمیته علمی بین المللی ایکوموس در استحکامات دفاعی و میراث نظامی انجام شد. اثربخشی حفاظت از میراث فرهنگی به طور عام و میراث نظامی به طور خاص به ایجاد دانش و بینش اجتماعی درباره ارزش های میراثی وابسته است که متعاقباً می تواند به ارتقای کیفیت گردشگریِ میراث نظامی بینجامد. بر این اساس، تلاش پژوهشِ کیفی حاضر[1] بر این بوده است که در گام نخست، با رویکردی توصیفی اکتشافی و با استناد به روش تفسیری تاریخی، تحولات کالبدی معنایی را بررسی و ارزش های عینی و محتوایی مترتب بر مجموعه قزاقخانه و میدان مشق تهران را به منزله یکی از مهم ترین مصادیق میراثِ نظامی مدرن در ایران بازشناسی کند و متعاقباً کیفیت حفاظت از این ارزش ها را به شیوه نگرش سنجی از دیدگاه دانشجویان دانشگاه هنر پردیس باغ ملی تهران، به منزله گروهی مطرح در گردشگری این مجموعه، ارزیابی کند. یافته های پژوهش ازطرفی حکایت از تثبیت جایگاه این مجموعه به منزله فضایی میراثی نظامی در میان مخاطبان و گردشگران می کند و از طرف دیگر کیفیت شناخت و ادراک آنان از نظام ارزشی مترتب بر این مجموعه تاریخی و همچنین آگاهی ایشان از اقدامات حفاظتی آن را در سطح متوسطِ رو به پایین ارزیابی می کند. با تعمیم این نتایج می توان دریافت که تدوین و اجرای راهکارهایی، به منظور بالا بردن آگاهی ذی مدخلان از ارزش های مرتبط به گونه های متنوع میراث نظامی، گامی مؤثر در حفاظت از این مجموعه و ارتقای کیفیت گردشگری آن است.
بررسی و تحلیل مخاطرات طبیعی و مسائل انسانی و محیطی شهر سنندج به منظور ارائه راهکارهای مناسب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۱
99 - 115
حوزههای تخصصی:
در طی سال های اخیر به موازات افزایش جمعیت نواحی شهری، مخاطرات شهری نیز روند افزایشی داشته است. یکی از شهرهایی که پتانسیل بالایی جهت وقوع مخاطرات دارد، شهر سنندج است. در این پژوهش به بررسی مناطق آسیب پذیر شهر سنندج در برابر مخاطرات حرکات دامنه ای، سیلاب، زمین لرزه، آلودگی و ترافیک پرداخته شده است. با توجه به اهداف موردنظر، از دو مدل تلفیقی منطق فازی و تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) استفاده شده و مناطق آسیب پذیر در برابر هرکدام از مخاطرات مذکور شناسایی شده است. نتایج پژوهش بیانگر این است که بخش های زیادی از غرب شهر سنندج و همچنین مناطق شمالی شهر به دلیل شیب و ارتفاع زیاد مستعد وقوع حرکات دامنه ای است. همچنین به دلیل وجود رودخانه قشلاق در نیمه شرقی شهر سنندج و همچنین وجود مناطق کم شیب در مناطق داخلی شهر، بخش های زیادی از این شهر پتانسیل زیادی به منظور ایجاد سیلاب و آب گرفتگی دارد. ارزیابی پتانسیل آسیب پذیری در برابر زلزله بیانگر این است بخش های غربی و مرکزی شهر سنندج به دلیل نزدیکی به خطوط گسل، شیب زیاد، عدم دسترسی به فضای باز و تراکم جمعیتی بالا، پتانسیل آسیب پذیری بالایی دارد. از نظر آلودگی و ترافیک نیز بخش های مرکزی شهر سنندج به دلیل تراکم بالای جمعیت و وجود کاربری های مختلفی ازجمله حمل ونقل و ... پتانسیل آلودگی و ترافیک بالایی دارد. با توجه به موارد مذکور، بخش های غربی و شمالی شهر مستعد وقوع حرکات دامنه ای است و همچنین پتانسیل آسیب پذیری بالایی در برابر زلزله دارد. بخش های شرقی شهر پتانسیل بالایی از نظر وقوع سیلاب دارد. بخش های جنوبی نیز مستعد وقوع سیلاب است و پتانسیل آسیب پذیری بالایی در برابر زلزله دارد. همچنین بخش های مرکزی شهر سنندج پتانسیل بالایی از نظر آلودگی و ترافیک دارد.
واکاوی فراوانی روزهای باران فرین مخاطره آمیز در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۱
141 - 162
حوزههای تخصصی:
امروزه مخاطرات بارشی، بحران های گسترده ای را به لحاظ نظامی، امنیتی و اجتماعی ایجاد می کنند؛ چراکه این تنش ها، در قالب فروسایی و تخریب محیط طبیعی گاه به تعارضات خشونت بار اجتماعی نیز می انجامد. در این راستا، برای واکاوی روزهای باران فرین در ایران از داده های روزانه باران در 235 ایستگاه همدید در بازه زمانی 01/01/1340 تا 29/12/1398 خورشیدی (21549 روز) استفاده شده است. بنابراین پایگاه داده ای با آرایه ا ی به ابعاد 235×21549 ایجاد شد که سطرها نماینده زمان و ستون ها نماینده ایستگاه ها هستند. با استفاده از فاصله اقلیدسی و پیوند وارد، روزهای باران فرین ایران در چهارخوشه بارش منظم قرار گرفت. نتایج نشان داد خوشه اول (روزهای همراه با باران نسبتاً سنگین) با فراوانی 87 درصد ایستگاه ها، پراکنش سراسری در کشور دارد. خوشه دوم (باران های نیمه سنگین) با 9 درصد، محدود به چند ایستگاه در کرانه های شرقی دریای خزر و نیمه غربی ارتفاعات زاگرس است. خوشه سوم (باران های سنگین) با 3 درصد ایستگاه ها در کرانه های جنوبی دریای خزر و غرب ارتفاعات زاگرس در ایستگاه های آستارا، بابلسر، نوشهر، رامسر، رشت، کوهرنگ و یاسوج واقع شده است و درنهایت، خوشه چهارم (باران های ابرسنگین) با 1 درصد، فقط در ایستگاه بندرانزلی رخ می دهند. به نظر می رسد فراوانی روزهای باران فرین در ایران، میل به خوشه ای شدن و لانه گزینی دارد و در تبعیت با توپوگرافی و دوری یا نزدیکی به دریا است.
تحلیل فضایی کیفیت هوای شهر تهران با تأکید بر ذرات معلق (PM10 و PM2.5)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
109 - 128
حوزههای تخصصی:
امروزه هوای بسیاری از شهر های ایران به ویژه کلان شهر ها با جمعیت بالا، از کیفیت مطلوبی برخوردار نمی باشند که این کیفیت نامطلوب به دلیل وجود منابع متعدد آلاینده از قبیل خودرو ها، صنایع، وسایل گرمایشی، فعالیت های ساختمانی و تجاری طی چند دهه اخیر می باشد و نگرانی های بسیاری را در پی داشته است. بنابراین، پایش آلاینده های هوا و بررسی تغییرات مکانی و فصلی آن ها اهمیت ویژه ای دارد. هدف از این پژوهش ارزیابى کیفیت هوا و بررسی تغییرات فصلی و مکانی ذرات معلق (PM 10 و PM 2.5 ) در شهر تهران می باشد. در این پژوهش، از شاخص AQI برای تعیین کیفیت هوای شهر تهران و معرفی آلاینده مسئول استفاده شده است. به منظور بررسی تغییرات ذرات معلق (PM 10 و PM 2.5 ) در مقیاس های فصلی و مکانی داده های ایستگاه های آلودگی سنجی (18 ایستگاه) شرکت کنترل کیفیت هوا طی 1397 و 98 مورداستفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزارهای matlab و Excel و SPSS، تحلیل و نتایج حاصل از تحلیل های آماری توزیع آلاینده ها در مقیاس های فصلی و مکانی با نرم افزار Arc Gis با تابع تحلیلی درون یابی فاصله معکوس (IDW) به صورت نقشه ها، جداول و نمودار ها تهیه و ترسیم شده است. نتایج نشان داد سال 97 حدود 8/83 درصد در شرایط مطلوب و تنها 2/16 درصد در شرایط نا مطلوب قرار دارد. اما در سال 98 حدود 4/76 درصد در شرایط مطلوب و 6/23 درصد در شرایط نامطلوب قرار دارد که علت آن تغییرات میزان بارش و سرعت باد در سال 97 و 98 بوده است. بالاترین غلظت فصلی ذرات معلق (PM 10 ) و (PM 2.5 ) را به ترتیب فصل تابستان و زمستان و کمترین غلظت فصلی هر دو آلاینده مربوط به فصل بهار می باشد. همچنین نتایج حاصل از درون یابی فاصله معکوس (IDW) نشان داد که مناطق غربی، جنوبی و مرکزی شهر تهران بیشتر از سایر مناطق درگیر ذرات معلق (PM 10 , PM 2.5 ) می باشند.
پهنه بندی پتانسیل خطر وقوع سیلاب حوضه آبخیز قطورچای با روش های تصمیم گیری چندمعیاره ANP و WLC(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
150-135
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی خطر سیل در واقع ابزار اساسی برای مدیریت کاهش خطرات سیل است و وسیله ای قانونی در دست دولت و مسئولان برای کنترل و مدیریت کاربری اراضی و برنامه های توسعه هم زمان با کاهش خطرهای سیل و حفاظت محیط زیست است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر تعیین پهنه های خطر وقوع سیلاب در حوضه آبخیز قطورچای با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای ( ANP ) می باشد. سپس با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی ( GIS )، تصاویر ماهواره ای، داده های ایستگاه سینوپتیک، فرآیند تحلیل شبکه و روش تلفیق لایه ها، پتانسیل سیل خیزی حوضه آبخیز قطورچای مدل سازی شده است. نقشه نهایی خطر سیل خیزی بر پایه ترکیبی از عوامل و عناصر اقلیمی و فیزیکی شامل عوامل کاربری اراضی، زمین شناسی، پوشش گیاهی، توپوگرافی، شیب و قابلیت اراضی تهیه شد. وزن هر یک از معیارها با روش ANP و جهت مدل سازی فضایی و تلفیق لایه ها برای تهیه نقشه پتانسیل سیل خیزی از روش WLC استفاده گردید. نتایج حاصل از پهنه بندی ریسک سیل خیزی نشان داد که لایه Qal از زمین شناسی، شیب های کم تر از 3 درصد، واحد تیپ های اراضی خاک 5، 6 و7 و هم چنین فقر پوشش گیاهی به عنوان پهنه های سیلابی شناسایی شدند. نتایج به دست آمده از مدل تحلیل شبکه ای بیانگر این واقعیت است که بخشی از حوضه تحت تأثیر خطر وقوع سیلاب با پتانسیل بسیار بالا قرار دارد، که به طور عمده در پایین دست حوضه واقع شده است. بدین سبب شبکه های رتبه 3 و 4 به عنوان پهنه های سیل خیز و نواحی هدایت کننده سیلاب به نواحی پایین دست می باشند. هم چنین شبکه های رودخانه ای رتبه 5 و بالاتر در محدوده سیلاب دشت ها و یا پایاب رودخانه ای قرار دارند و معمولاً دارای سیلاب های سطحی و گسترده هستند. لذا نواحی مستعد سیلاب و ارائه راهکارهای مؤثر به منظور مدیریت سیلاب یکی از اقدامات اساسی در کاهش خسارت ناشی از سیلاب است.
تحلیل اثرات مدیریت ریسک خشکسالی با استفاده از شاخص های بهره وری آب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۷
197 - 209
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر با وقوع خشکسالی و کاهش آب آبیاری، استفاده کارا از آب و مدیریت آن به امری اجتناب ناپذیر بدل گشته است. بدین منظور در این پژوهش، اثرات ریسکی راهبرد کم آبیاری در دشت قزوین در سال زراعی 95-1394 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در ابتدا، درصد تغییرات حجم آب در دوره خشکسالی نسبت به دوره نرمال محاسبه گردید. سپس با استفاده از توابع آب- عملکرد، کم آبیاری در چهار سناریو 19، 32، 44 و 51 درصد متناظر دوره های خشکسالی ضعیف، متوسط، شدید و خیلی شدید بر گیاهان اعمال شد. در ادامه با استفاده از مدل تلفیقی موتاد-هدف با رهیافت برنامه ریزی اثباتی به بررسی اثرات ریسکی ناشی از خشکسالی بر الگوی کشت زراعی و بهره وری مصرف آب در منطقه مورد مطالعه پرداخته شد. نتایج نشان داد که اعمال کم آبیاری موجب افزایش سطح زیر کشت گیاهان کم آب بر مانند گندم، جو و لوبیا می شود. همچین اعمال کم آبیاری، درآمد ناخالص را حداکثر تا 24.3 درصد در دوره خشکسالی خیلی شدید کاهش می دهد. ریسک در آمدی با اعمال سناریو کم آبیاری در طی دوره های خشک سالی کاهش یافته و از 15- درصد در طی دوره خشک سالی ضعیف به 37- درصد در طی دوره خشک سالی خیلی شدید تقلیل یافته است. بازده برنامه ای نیز به صورت غیر خطی همزمان با کاهش ریسک درآمدی، کاهش می یابد. دیگر نتایج تحقیق نشان داد که بهره وری مصرف آب نیز برای محصولات گندم آبی، جو آبی، ذرت دانه ای، گوجه فرنگی، ذرت علوفه ای و لوبیا، کاهش و برای محصولات چغندر و یونجه افزایش می یابد. بر اساس نتایج در صورت عدم اعمال کم آبیاری در شرایط خشکسالی و اصلاح کشت، درآمد ناخالص کشاورزان در خشکسالی خیلی شدید به میزان 58 درصد کاهش می یابد ولی در صورت اعمال کم آبیاری و بهینه سازی الگوی کشت در این شرایط تنها به میزان 24.3 درصد کاهش خواهد یافت.
تحلیل کانونی رابطه بین ابعاد سرمایه اجتماعی و مؤلفه های پایداری فعالیت شالی کاران چندکاره در حوضه آبریز دشت هراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
81 - 104
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی به عنوان شالوده و زیربنای توسعه درون زا در یک جامعه به طور عام و جامعه روستایی به طور خاص در نظر گرفته می شود. بر این اساس، هدف تحقیق حاضر بررسی همبستگی کانونی بین ابعاد سرمایه اجتماعی و مؤلفه های پایداری فعالیت شالی کاران چندکاره در حوضه آبریز دشت هراز بود. تحقیق حاضر، از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی-پیمایشی بود و جامعه آماری آن را کلیه شالی کاران چندکاره در حوضه آبریز دشت هراز تشکیل می دهند که به علت در دست نبودن بانک اطلاعاتی مناسب، برای نمونه گیری، از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد و در نهایت، 182 شالی کار چندکاره شناسایی شدند و در تحقیق مشارکت کردند. نتایج نشان داد که رابطه بین متغیرهای کانونی سرمایه اجتماعی و پایداری فعالیت شالی کاران چندکاره 41/0 است؛ همچنین، هفده درصد از تغییرات متغیر کانونی پایداری فعالیت شالی کاران چندکاره با متغیر کانونی سرمایه اجتماعی تبیین می شود. از این رو، هرچه میزان مؤلفه های شناختی و ساختاری در بین شالی کاران چندکاره بیشتر باشد، به همان نسبت، میزان پایداری بوم شناختی، اجتماعی و اقتصادی بالاتر خواهد بود.
تبیین ژئوپلیتیکی روابط طوایف در حوزه انتخابیه مَمَسَنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
145 - 177
حوزههای تخصصی:
فضای جغرافیاییِ به ذات قدرت آفرین است و کوشش کُنشگران و بازیگران سیاسی معطوف به حضور در فضاست. انتخابات یکی از ابزارهای فضاسازی و قلمروگستری بازیگران سیاسی است. حوزه انتخابیه مجلس شورای اسلامی در ایران یکی از نمودهای فضاسازی و فضاگستری نامزدها و جریان های مؤثر در فرایند انتخابات است. در این میان، در آن دست استان هایی که هنوز بافت و ساخت طایفه ای دارند، طایفه هنوز کارکرد سنتی خود را حفظ و بازتولید می کند. حوزه انتخابیه ممسنی در استان فارس از جمله قلمروهایی است که ساختار فضاییِ طایفه نقش جدی در روند تحولات و هماوردی های انتخاباتی دارد. از این رو، فهم روابط طوایف این حوزه با یکدیگر در کارزار انتخابات مُستلزم شناسایی الگوی مناسبات قدرت میان آنهاست. پژوهش کنونی که ماهیتی توصیفی تحلیلی دارد بر این فرضیه استوار است که الگوی مناسبات قدرت طوایف در حوزه انتخابیه ممسنی (انتخابات مجلس شورای اسلامی) در قالب طیف ساختار روابط ژئوپلیتیک متنوع و متفاوت است. درون داده ای (نوشتار و داده ها) مورد نیاز به روش کتابخانه ای، اسنادی و میدانی (مشاهده) گردآوری شده است. برآیند مطالعات صورت گرفته نشان داد، با توجه به ساخت طایفه ای حاکم بر حوزه انتخابیه ممسنی در زمان انتخابات، رقابت هایی با ماهیت ژئوپلیتیک بین طوایف موجود در فضای جغرافیایی ممسنی برای کسب قدرت سیاسی (کُرسی مجلس) شکل می گیرد. نوع و الگوی روابط ژئوپلیتیک طوایف مُتنوع و انواعِ «تعاملی»، «رقابتی»، «نفوذ» و «سلطه» را در بر می گیرد. تا جایی که گاه این نوع هماوردی ها به تنش های بین طایفه ای در فضای جغرافیایی ممسنی می انجامد.
پهنه بندی ناپایداری های ژئومورفولوژیکی ناشی از زلزله ازگله (21 آبان 1396،Mw=7.3) در استان های ایلام و کرمانشاه با مدل ویکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
21-41
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مطالعه و پهنه بندی ناپایداری های ژئومورفولوژیکی حاصل از زمین لرزه ازگله در ایلام و کرمانشاه با استفاده از روش تصمیم گیری چند شاخصه ویکور است. منطقه تحت تأثیر این زلزله بسیار مستعد وقوع انواع حرکات و ناپایداری های ژئومورفولوژیکی است. دلایل آن، وجود چین خوردگی های جوان زاگرس همراه با عملکرد گسل های قطع کننده آن هاست که خردشدگی های شدیدی را در منطقه ایجاد کرده اند. برای انجام این تحقیق ابتدا با استفاده از نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای و عملیات میدانی ناپایداری های ژئومورفولوژیکی شاخصی که در تشدید خسارات ناشی از زلزله مؤثر بوده اند شناسایی و تعیین موقعیت شدند. عمده ترین این ناپایداری ها شامل زمین لغزش ها، ریزش ها و بهمن های سنگی، جریان ها، گسیختگی های تاج تپه ها و فرونشست زمین که منجر به مسدود شدن راه ها، تخریب منازل مسکونی، آلودگی منابع آب وخاک، تخریب اراضی کشاورزی، باغات و ... شده است. سپس با استفاده از روش تصمیم گیری چند شاخصه VIKOR اقدام به پهنه بندی ناپایداری ها در 5 طبقه گردید. به منظور صحت سنجی، نقشه پهنه بندی با نقشه توزیع ناپایداری های ژئومورفولوژیکی شاخص در اثر زمین لرزه انطباق داده شد. نتایج نشان داد که دو طبقه ناپایداری زیاد و خیلی زیاد خیلی زیاد و طبقه خطر زیاد مجموعاً با مساحتی بالغ بر 6558 کیلومترمربع یعنی بیش از 28 درصد از منطقه مطالعاتی را به خود اختصاص داده اند و از بین عوامل مؤثر در وقوع ناپایداری ها، عوامل زمین شناسی، فاصله از گسل و شیب به ترتیب با 23/0، 22/0 و 15/0 امتیاز بیشترین تأثیر در ایجاد ناپایداری های منطقه را دارا هستند. نتیجه انطباق نقشه پهنه بندی با نقشه توزیع ناپایداری های بیانگر انطباق بیشتر ناپایداری ها ازجمله زمین لغزش ها، ریزش های سنگی و فرونشست ها با طبقات خطر بالاست.