فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۴۱ تا ۳٬۷۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، بسیاری از شهرهای بزرگ در سراسر جهان از روندهای جمعیتی مختلف اعم از شهرنشینی، حومه نشینی، شهرگریزی و شهرنشینی مجدد تأثیر پذیرفته اند که به ایجاد تحولاتی در ساختار فضایی آن ها منجر شده است. تغییرات جمعیتی همواره تحت تأثیر نیروهای مرکزگرا و مرکزگریز در موارد مختلف یا به تقویت و تشدید الگوی فضایی تک مرکزی با مرکزی قدرتمند در منطقه منجر شده یا با توجه به الگوی فضایی چندمرکزی به صورت شکل گیری مراکز حومه ای در پیرامون مراکز شهری موجود، تبلور فضایی یافته است. هدف از این پژوهش، تحلیل ساختار فضایی توزیع جمعیت در شهر-منطقة مرکزی مازندران و درک تحولات آن در بازة زمانی 1365-1390 است. براین اساس، پژوهش حاضر از نظر ماهیت و هدف به ترتیب کاربردی و توصیفی-تحلیلی محسوب می شود. به منظور شناسایی ساختار فضایی جمعیت و ارزیابی چند مرکزیت مورفولوژیک، از ابزارهای تحلیلی نرم افزار GIS مانند میانگین نزدیک ترین فاصلة همسایگی، تحلیل لکه های داغ و مدل رتبه اندازه استفاده شده است. بررسی یافته های حاصل از بررسی شاخص های تمرکز نشان می دهد طی بازة زمانی 25 سال، روند تمرکز جمعیت همواره رو به افزایش بوده است. الگوی فضایی جمعیت به صورت کاهشی در دهستان های جنوبی و به صورت افزایشی در مراکز جمعیتی بزرگ تر و پراهمیت تر منطقه شناسایی شده است. نتایج بررسی شاخص های مورفولوژیک نشان می دهد طی دورة مذکور، شهرهای ساری، آمل، بابل و قائم شهر جایگاه خود را به عنوان مراکز اصلی منطقه حفظ کرده اند و عدم تسلط و برتری یک شهر و وجود چهار شهر تقریباً هم اندازه با سکونتگاه هایی در پیرامون آن ها گواهی بر شکل گیری ساختار چندمرکزی از جنبة مورفولوژیک آن است.
نگاهی گذرا به فرهنگ های جغرافیایی در ایران
حوزههای تخصصی:
تحلیل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مؤثر در پیدایش و روند مهاجرتهای روستایی به نقاط شهری کشور از سال 1340تا کنون و عواقب آن
حوزههای تخصصی:
تحلیل شکل گیری تعاملات اجتماعی در مسکن روستایی اقلیم معتدل و مرطوب با استفاده از روش چیدمان فضا در مسکن جلگه ای گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازدیاد جمعیت، کثرت تنوعات اجتماعی و فرهنگی و در نتیجه کنار گذاشته شدن الگو های بومی در طراحی مسکن، ضرورت انجام پژوهش در زمینه رابطه تعاملات اجتماعی و نوع طراحی مسکن را دو چندان کرده است. معماری حاشیه خزر، از نمونه های بسیار کارآمد معماری بومی در اقلیم معتدل و مرطوب ایران است که در تعامل و رابطه تنگاتنگ با عوامل محیطی طبیعی و انسانی مانند جغرافیا، اقلیم، اقتصاد، فرهنگ و شرایط اجتماعی به خوبی پاسخگوی کلیه نیازهای اقلیمی، فرهنگی و اجتماعی ساکنین بومی بوده است. سؤال اصلی مقاله حاضر این است که مسکن روستایی اقلیم معتدل و مرطوب در فضای جلگه ای گیلان چگونه بر شکل گیری تعاملات اجتماعی منطقه تاثیرگذار بوده است؟ فرضیه ای را که برای پاسخگویی به سؤال اصلی مقاله در پی آزمون آن هستیم این است که به نظر می رسد معماری بومی اقلیم معتدل و مرطوب ایران به دلیل آن که در تعامل متقابل با عوامل محیط طبیعی و انسانی شکل گرفته است نوع خاصی از تعاملات اجتماعی را نیز شکل داده است. روش پژوهش مورد استفاده در مقاله، توصیفی- تحلیلی و برای تبیین یافته های مقاله نیز از نرم افزارهای تخصصی و تکنیک چیدمان فضا استفاده شده است. نمونه های مورد مطالعه به صورت غیر تصادفی انتخ اب گردیده و با استفاده از تکنیک چیدمان فضا نمودار توجیهی برای هر نمونه ترسیم و سپس به وسیله روشهای نرم افزاری، مؤلفه های تعاملات اجتماعی در سه مقیاس خرد، میانی و کلان، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که الگوی مسکن روستایی جلگه ای گیلان، دارای ساختار یک لایه و از عمق کمی برخوردار است. ایوان و تالار در معماری خانه های روستایی اقلیم معتدل و مرطوب، فضاهایی اجتماع پذیر بوده بیشترین ارتباط بین خانه و فضای بیرون از طریق ایوان و دسترسی به سایر فضاها نیز از طریق ایوان و سپس تالار انجام می شود. ایوان کم عمق و هم پیوند ترین عنصر فضایی است که وظیفه ارتباطی بین فضای بیرونی و سایر فضاها را داشته و تالار در مرتبه بعدی قرار می گیرد. تالار با قرار گیری در عمق میانه و ارتباط کمتر با دیگر فضاها، فضایی نیمه خصوصی و مناسب جهت مناسبات و تعاملات اجتماعی را فراهم می آورد. Abstract Population growth, plurality of social and cultural diversity and as a result, abandoning canvas patterns in the design of housing, has done the need for research on the relationship between social interactions and the type of housing design is twofold. The Caspian margin architecture is one of the most effective examples of native architecture in the moderate and humid climate of Iran which interacts and closely interacts with natural and human environmental factors like geography, climate, economics, culture, and social conditions, it has responded well to all the climatic, cultural and social needs of indigenous inhabitants. The main question of the present article is that rural housing in a moderate and humid climate in the plain space of Gilan how has the region affected the formation of social interactions? The hypothesis we are testing to answer the main question of the article is that the architecture of the moderate and humid climate of Iran seems to be due to its interaction with natural and human factors, a particular type of interactions Social has also shaped. The research method used in the article is descriptive-analytical and for the explanation of the findings of the article, specialized software and space layout techniques have been used. The samples were randomly selected and using space layout technique, a graph of justification was drawn for each sample, and then by software methods, the components of social interaction in three macro, middle and macro scales were investigated. The results show that the rural housing model of Gilan plain has a single-layer structure with a small depth. Porch and Hall in the architecture of rural houses in a moderate and humid climate, Spaces are social the greatest connection between the home and the outside through the porch and access to other spaces is also done through the porch and then the hall. The porch is the diminutive and interconnected element of space which has a duty to communicate between outer space and other spaces and the hall is next. The hall is located in the middle depth and less connected with other spaces, provides a semi-private space suitable for social relationships and interactions.
مقایسه تطبیقی نقشه فضایی فضای سوم و نقشه شناختی حس امنیت شهروندان بعنوان راهکار کاهش ترس از جرم در شهر، نمونه موردی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتقا ایمنی و امنیت جوامع و کاهش ترس از جرم در شهروندان از دیرباز همواره مورد توجه بوده و مطالعات گسترده ای در حوزه های دانشی گوناگون به این موضوع معطوف شده است. ترس از جرم، بعنوان چهره تاریک و فاقد آمار مشخص، تاثیرات مخربی بر سلامت فیزیکی و ذهنی و کارکرد اجتماعی افراد دارد. احساس نا امنی و نگرانی های ناشی از آن با تاثیر بر سایر فعالیتهای انسانی، امور اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، موجب اختلال درفعالیتهای روزمره اجتماعی می گردد. علیرغم وجود آمار و گزارشهای ارتکاب جرم ، حس ناامنی و ترس از جرم بعنوان مبحثی متاثر ولی مجزا از جرم ، فاقد آمار رسمی می باشد. علیرغم تحقیقات مکرر بر ارتقا حس امنیت در فضای خصوصی (دیدگاه معمارانه)، به نظر می رسد پاسخگویی به این نیاز مهم در فضاهای همگانی شهر در حوزه دانش شهرسازی می باشد. نظریه فضای سوم بعنوان فضای شهری فراتر از مکان زیست و کار، با ارایه معیارهایی جهت افزایش تحرک و پویایی و کارایی فضا در بازه زمانی گسترده تر، بستر تعاملات اجتماعی و حضور فعال شهروندان را فراهم می آورد. تحقیق حاضر با بررسی موقعیت مناطق با حس امنیت بیشتر (آمار ترس از جرم کمتر) و موقعیت ""فضای سوم"" در حوزه های پنجگانه شهر اصفهان در صدد آزمون تطبیق پذیری این دو می باشد. نقشه شناختی حس امنیت در قالب پرسشنامه شهروندی تهیه و در ارتباط با نقشه فضایی ""فضای سوم"" حاصل از امتیاز دهی متخصصان شهرسازی به روش سلسله مراتبی در شهر مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. مطالعات تاثیر ویژگیهای فضای سوم در ارتقا حس امنیت محیطی و کاهش ترس از جرم در شهروندان می باشد. ارتقا احساس امنیت در هر جامعه در گرو مطالعات زیربنایی، شناخت عوامل موثر و برنامه ریزی جهت ارتقا کیفیت کالبدی-اجتماعی محیط می باشد. فضای سوم بعنوان راهکار موثر اجتماعی-محیطی می تواند زمینه ساز ارتقا حس امنیت شهروندان گردد.
ارزیابی اقلیم آسایشی چند شهر اصلی گردشگری ایران با استفاده از شاخص دمای معادل فیزیولوژیک (PET)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق با استفاده از داده های روزانه دوره آماری بلندمدت (سال های 1385-1340) شرایط اقلیم آسایشی چهار شهر اصلی گردشگری مشهد، اصفهان، رشت و کیش به وسیله شاخص دمای معادل فیزیولوژیک (PET) مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان داد که دوره آسایش اقلیمی در شهر های مورد مطالعه کوتاه بوده و به صورت دو دوره مجزا در ابتدای فصل پاییز و بهار واقع شده است. طول این دوره که بهترین زمان برای امور گردشگری توصیه می شود در مشهد و اصفهان 35، رشت 37 و کیش 85 روز از سال است. از نظر اقلیمی عمده ترین محدودیت گردشگری شهرهای مشهد و اصفهان و رشت، دارا بودن شرایط تنش سرمایی زیاد طی ماه های آذر و دی و بهمن است. محدودیت عمده اقلیم گردشگری در کیش مربوط به تنش گرمایی بسیار زیاد آن در فصل گرم سال است. شهر اصفهان نیز طی تیر و مرداد ماه دارای محدودیت تنش گرمایی است. مقایسه تطبیقی نتایج بین شهرهای مورد مطالعه نشان داد که بهترین مقصد برای گذراندن سفرهای نوروزی جزیره کیش است. اولویت دومِ مسافرت های نوروزی، از آنِ رشت است. شهرهای مشهد و اصفهان در هنگام تعطیلات نوروزی داراری محدودیت تنش سرمایی هستند. برای مسافرت های تابستانه شهرهای مشهد و رشت تنها نیمه دوم شهریور ماه شرایط نسبتاً مناسب دارند. جزیره کیش و اصفهان در طی این زمان به دلیل دارا بودن تنش های گرمایی توصیه نمی گردند. جزیره کیش طی فصل سرد سال در شرایط کاملاً آسایش و مناسبی قرار دارد و بهترین مقصد برای گردشگران زمستانی است.
مکان یابی و آمایش صنایع پتروشیمی با رویکرد برنامه ریزی محیط زیست و بهره گیری از روش تلفیقی پرومته و فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی (مطالعه ی موردی: استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مکان یابی و آمایش صنایع پتروشیمی از دیدگاه برنامه ریزی محیط زیست با استفاده از روش تلفیقی پرومته و فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی در استان لرستان است. پردازش و تحلیل داده ها به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی و براساس ده معیار مهم از نظر کارشناسان محیط زیستی شامل طبقات ارتفاع، طبقات شیب، فاصله از مناطق حفاظت شده، قابلیت کاربری اراضی، فاصله از رودخانه ها، فاصله از گسل، فاصله از نقاط روستایی، فاصله از نقاط شهری، فاصله از صنایع موجود و فاصله از راه ها صورت گرفته است. در این پژوهش از روش پرومته برای رتبه بندی آلترناتیوها و از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی برای تعیین وزن هریک از معیارها استفاده شد. برپایه ی نقشه وزن بندی نهایی، از مجموع مساحت منطقه، شانزده درصد (45 هزارو207 کیلومتر مربع) برای توسعه ی صنایع پتروشیمی مناسب هستند. نتایج تجزیه و تحلیل حساسیت مدل نیز نشان داد که بخش زیادی از مکان های ب ا ت وان نسبتاً مناسب و مناسب نقشه ی نهایی، منطبق بر کلاس های ک املاً مناس ب ه ریک از مشخصه های ورودی در مدل بوده است و این ام ر رض ایت بخ ش بودن مدل به کار رفته را در مطالعات مکان یابی صنایع پتروشیمی نشان می دهد.
تحلیل رابطه سرمایه اجتماعی و عوامل تهدید کننده امنیت مورد شناسی: سکونتگاه های مرزی استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سکونتگاه های واقع در مرزهای شرقی ایران (مرزهای بین ایران-افغانستان و ایران-پاکستان)، - که بنا به دلایل امنیتی و غیر امنیتی در زمره مناطق مرزی بحران زا قلمداد شده اند- میزان سرمایه اجتماعی پایین تر از حد انتظار به نظر می رسد. این در حالی است که این سرمایه از عوامل کلیدی در توسعه پایدار سکونتگاه های مرزی شمرده می شود؛ از این رو پژوهش حاضر با هدف تبیین عوامل تهدید کننده امنیت در چارچوب رهیافت سرمایه اجتماعی و بررسی تفاوت های مکانی آن در سکونتگاه های مرزی استان سیستان و بلوچستان انجام گرفته است. سرمایه اجتماعی، شاخص های اعتماد، مشارکت و انسجام اجتماعی را در بر می گیرد. عوامل تهدید کننده امنیت نیز بی سازمانی اجتماعی، محرومیت نسبی و فقدان کنترل اجتماعی را شامل می شود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و همبستگی است. به دلیل گستردگی جامعه آماری، 382 نفر از مردم محلی به روش کوکران و 136 نفر مدیر محلی به روش سرشماری از میان شهرستان های میرجاوه، سراوان و زهک به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. داده های تحقیق به روش منطق فازی (نرم افزار MATLAB ) و روش های آماری ( SPSS ) پردازش و تحلیل شد. یافته های پژوهش حاکی از میزان نسبتاً بالای سرمایه اجتماعی و میزان متوسط تهدید کننده های امنیت به ترتیب با درجه (628/0) و (593/0) و نیز همبستگی بالا و معکوس بین سرمایه اجتماعی و تهدید کننده های امنیت (838/0-) است. همچنین یافته ها بیانگر وجود تفاوت معنادار مکانی از نظر موقعیت سیاسی- جغرافیایی و نبود آن از نظر نوع سکونتگاه (روستایی و شهری بودن) است؛ بنابراین نتایج پژوهش نشانگر فقدان مدیریت کارآمد مناطق مرزی در منطقه و فقدان نگاه فرصت زا و فرصت ساز به مرز و مناطق مرزی است که معیشت و سایر ابعاد زندگی مرزنشینان را در پیوند با امنیت و توسعه منطقه ای و ملی تأکید کند.
واکاوی روابط فضایی در بنادر جنوبی ایران و حوزه های پسکرانه آن؛ ارائه یک نظریه زمینه ای: مطالعه موردی مثلث فضایی شیراز، بندرعباس و بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی روابط و نوع تعامل فضایی میان بنادر و مناطق پسکرانه ای آن در ساختار فضایی سرزمین، یکی از دغدغه های اصلی برنامه ریزان شهری و منطقه ای است. بااین وجود، این موضوع در ایران، کمتر موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته است. هدف این مقاله، کشف روابط آشکار و نهان فضایی میان بنادر جنوبی و کانون های اصلی مناطق پسکرانه ای در مقیاس سرزمین ایران و واکاوی ساختار فضایی بندر-پسکرانه بر مبنای داده های کیفی است. در همین راستا، پارادایم روشی مقاله برساختی-تفسیری، روش شناسی آن کیفی و رویکرد مورداستفاده بر اساس نظریه زمینه ای می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد بنادر جنوبی ایران، شامل بنادر اصلی و بنادر محلی، اغلب به عنوان توزیع کننده کالا از مناطق پیشکرانه به کانون های اصلی پسکرانه ای در مقیاس ملی، بخصوص شهر تهران، فعالیت دارند. هرچند وجود ذخایر غنی انرژی و معدنی در پسکرانه های سواحل جنوبی کشور و همچنین بنادر مهم پیشکرانه ای منطقه ای (همچون شهر-بندرهای جهانی دبی و شارجه)، سبب رونق اقتصاد محلی در کریدور ساحلی جنوب کشور شده است؛ درحالی که ساکنین پسکرانه های محلی و منطقه ای از این رونق اقتصادی بی بهره اند. نکته قابل تأمل این است که در اغلب بنادر توسعه یافته جهانی، انتشار جریان توسعه از بندر به سمت پسکرانه های محلی و منطقه ای بوده و الگوی منطقه گرایی بندرگاهی را شکل داده اند. بنابراین درصورتی که بتوان الگوی ساختار فضایی پیشکرانه-بندر-پسکرانه را در ایران مشابه الگوی مرکز-پیرامون-مرکز (ساختار هندسی مشابه لوزی) شبیه سازی نمود، در مقیاس بنادر توسعه یافته در سایر نقاط جهان، الگوی فضایی این ساختار اغلب به صورت پیرامون-بندر-پیرامون (ساختار هندسی مشابه هذلولی) شکل گرفته است.
بررسی ارتباط شاخص های عینی و ذهنی کیفیت زندگی با کیفیت دسترسی به خدمات شهری (مطالعه موردی: نواحی بافت فرسوده شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر شاخص های خدمات شهری بر کیفیت زندگی شهروندان در بافت فرسوده شهر زاهدان انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش شهروندان بالای 18 سال در بافت فرسوده شهر زاهدان است. روش نمونه گیری چندمرحله ای خوشه ای است و با استفاده از فرمول کوکران 390 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. اطلاعات با استفاده از روش پیمایشی و پرسشنامه ای استاندارد و محقق ساخته به دست آمده است که پایایی آن با آلفای کرونباخ (94/0=α) تأیید شد. برای آزمون فرضیه ها و تحلیل داده ها از آماره های توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. همچنین برای وزن دهی داده ها از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و برای تحلیل دسترسی ها از تحلیل شبکه ای و تابع فازی استفاده گردیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد کهشهر زاهدانازلحاظارائهخدماتشهریبه شهروندانخودچندانموفقعملنکردهاست زیرا بیشترنواحی بافت فرسوده میانگین های کمتر از حد متوسط دارند. میانگین رضایتمندی ساکنان از کیفیت زندگی بر اساس شاخص های دسترسی به خدمات شهری (41/2) و میانگین رضایتمندی از شاخص های ذهنی کیفیت زندگی (38/2) است که این مورد نارضایتی افراد ساکن در این نواحی را در پی داشته است. همچنین مقایسه شاخص های عینی و ذهنی دسترسی به خدمات شهری نشان می دهد که امتیاز نهایی شاخص های عینی (11/0) بیشتر از امتیاز نهایی شاخص های ذهنی (07/0) کیفیت زندگی در بافت فرسوده شهر زاهدان است.
تحلیل فضایی و سنجش کمّی شاخص های مسکن روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های روستایی به عنوان چشم انداز فرهنگی، حاصل از تعامل بین انسان و محیط در طی فرآیندهای متأثر از عوامل و نیروهای درونی و بیرونی دچار تغییر و تحولاتی در بافت کالبدی – فضایی (خصوصاً در ابعاد مسکونی) خود شده است؛ این امر موجب پدید آوردن مسائل و نارسایی های بسیاری برای زیست و ادامه سکونت در این فضاها شده است. در این راستا پژوهش حاضر، با استفاده از روش های اسنادی- تحلیلی و رویکرد کاربردی حاکم بر آن، به دنبال روشن ساختن تفاوت های منطقه ای و سطح بندی نواحی همگن در زمینه ابعاد گوناگون مسکن (بهداشتی- درمانی، زیربنایی-رفاهی، تسهیلات و تأسیسات، استحکام و سازه) در مناطق روستایی ایران بوده است. برای این منظور، از روش های تحلیل عاملی و تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره تاپسیس فازی برای وزن دهی و برای تفسیر نتایج، به تهیه نقشه های مربوطه با از سیستم اطلاعات جغرافیایی اقدام شد. نتایج پژوهش نشان داد؛ مناطق روستایی استان های مازندران (467/0)، اصفهان (464/0)، البرز (455/0) و تهران (449/0) بالاترین سطح برخورداری و مناطق روستایی استان های سیستان و بلوچستان (265/0)، خراسان جنوبی (267/0)، هرمزگان (267/0) و کرمان (270/0) در پایین ترین سطح از حیث برخورداری از شاخص های مسکن روستایی قرار دارد. همچنین استان های کشور در زمینه ی شاخص های ذکر شده، تفاوت معناداری با یکدیگر دارند و سطح برخورداری استان ها در این زمینه با یکدیگر برابر نیست؛ بنابراین لازم است در جهت هدایت توسعه ی آتیه این روستاها به سوی توسعه ای پایدار و رهایی از مشکلات موجود، برنامه ریزی های مؤثر و عملی در جهت بهبود وضعیت توزیع فضایی مسکن در این سکونتگاه ها انجام گیرد و مناطق سطوح پایین نسبت به مناطق سطوح بالاتر، بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
ارزیابی رابطة میان شهر هوشمند و کاهش مشکلات حمل و نقل عمومی در شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بهره گیری از ویژگی های شهر هوشمند به روشی مهم درجهتِ کاهش مشکلات حمل و نقل عمومی شهرها تبدیل شده است. مسئلة اصلی در این پژوهش، ارزیابی رابطة میان شهر هوشمند و کاهش مشکلات حمل و نقل عمومی در شهر ساری است. نوع پژوهش، کاربردی و مبتنی بر رویکردهای توصیفی- تحلیلیمی باشد. جهت گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و روش میدانی مانند پرسش نامه و مصاحبه استفاده شده است. جامعة آماری موردِ نظر شامل مناطق سه گانة شهر ساری است و حجم نمونه با استفاده از روش کوکران 384 نفر به دست آمده است. برای تجزیه و تحلیل، آزمون های آماری مختلفی به کار برده شد. با توجه به نتایج به دست آمده از آزمون کروسکال والیس در شهر ساری، منطقة 2 بالاترین میانگین رتبه یعنی معادلِ 93/303 و منطقة 3 با 21/86 پایین ترین میانگین رتبه را بین مناطق سه گانة شهر ساری از لحاظِ برخورداری از شاخص های شهر هوشمند دارد. همچنین سطح معنی داری نشانمی دهد که بین مناطق سه گانة شهر ساری از لحاظِ شاخص هوشمندی تفاوت وجود دارد. نتایج آزمون T تک نمونه ای نشانمی دهد که وضعیت هوشمندی در شهر ساری از نظرِ پاسخ دهندگان در وضعیت مطلوبی است. نتایج آزمون فریدمن نشانمی دهد که پویایی هوشمند با 21/4 رتبة اول، حکومت هوشمند با 04/2 رتبة آخر را دارد. خروجی حاصل از ضریب همبستگی مجذور اتا نشانمی دهد که میان جنس، سطح تحصیلات، سن و اشتغال افراد و شاخص هوشمندی رابطة معناداری وجود دارد؛ ولی میان وضعیت تأهل افراد و شاخص هوشمندی رابطة معناداری وجود ندارد. در نهایت نتایج آزمون رگرسیون لجستیک نشانمی دهد که نسبت برتری در متغیّر تحصیلات بالاتر از 1 است و از میان همة متغیّر های مستقل تحصیلات با 37/1 بیشترین تأثیر را بر رضایتمندی شهروندان از حمل و نقل دارد.
سنجش میزان تحقق پذیری حکمروایی خوب شهری در ایران (مطالعه موردی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکمروایی خوب شهری را می توان شیوه و فرایند اداره امور شهری با مشارکت و تعامل سازنده سه بخش دولتی، خصوصی و جامعه مدنی به منظور نیل به شهر سالم، باکیفیت و قابلیت زندگی بالا و توسعه پایدار شهری تعریف کرد. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی و ماهیت کاربردی پژوهش، روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. هدف پژوهش، سنجش نواحی شهر ایلام به لحاظ شاخص های حکمروایی خوب شهری است. محدوده جغرافیایی پژوهش، شهر ایلام است که در سرشماری سال 1390 جمعیت آن برابر 172213 نفر بوده است. جامعه آماری تحقیق 42613 خانوار ساکن شهر ایلام و حجم نمونه 397 نفر سرپرست خانوار است که با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است که مقدار 86/0 به دست آمده است. در این تحقیق، از هفت شاخص مشارکت، پاسخگویی، مسئولیت پذیری، قانون محوری، عدالت، شفافیت و کارایی استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss و از آزمون T تک نمونه ای استفاده شده است. ارزشگذاری متغیرها با بهره مندی از طیف لیکرت صورت گرفته است. براساس نتایج پژوهش، سطح تمام شاخص های حکمرانی خوب در شهر ایلام، پایین تر از سطح متوسط طیف لیکرت است؛ بنابراین، نواحی شهر ایلام به لحاظ این مؤلفه ها در وضعیتی نامطلوب قرار دارند.
اولویت بندی و تعیین استراتژی های توسعه شهر (CDSs)شیراز با استفاده از AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تغییر دیدگاه های برنامه ریزی شهری، روش های رایج مربوط به تهیه طرح های توسعه شهری نیز مورد بازنگری جدی قرار می گیرند. استراتژی های توسعه شهر (CDSS)از دیدگاه های جدید و تاثیرگذار در بهبود روند برنامه ریزی شهر استو هدف پژوهش تعیین استراتژی های توسعه شهری شیراز و اولویت بندی آنها با استفاده از مدل AHP است. برنامه های کنونی شهر شیراز کالبدی و ایستا بوده و در تدوین آنها ابعاد اجتماعی، اقتصادی لحاظ نشده و پاسخگوی نیازهای فعلی نبوده و تحقق اهداف پیش بینی شده در آنها بسیار کم است، در این پژوهش ابتدا 6 استراتژی اصلی، ساماندهی فضایی، تقویت اقتصاد شهری، زیست پذیری اجتماعی، دسترسی پایدار، محیط زیست و حکمروایی خوب شهر، به همراه استراتژی های فرعی بر اساس درخت سلسله مراتبی ترسیم گردید و پس از تهیه پرسشنامه از متخصصان و مدیران شهری خواسته شد تا بر اساس مقایسه زوجی اولویتها را مشخص سازند. در کل نتایج حاصل از تلفیق معیارها و زیر معیارها با هدف (استراتژی توسعه پایدار شهری) نشان می دهد که کسب درآمدهای پایدار اولویت اول، عدالت فضایی و توزیع بهینه امکانات دارای اولویت دوم، گسترش توریسم اولویت سوم و در راستای دسترسی پایدار تکمیل مترو شهر در اولویت چهارم برنامه ریزی قرار داشته و اولویت پنجم برنامه ریزی نیز تدوین چشم انداز است و جلوگیری از گسترش کالبدی و شهر فشرده در اولویت اخر برنامه ریزی قرار گرفته است. در انتها نیز راهکارها و برنامه های اجرایی ده استراتژی اول شهر شیراز ارائه می گردد.
بررسی نگرش والدین به ادامة تحصیل دختران روستایی (مطالعة موردی: روستاهای شهرستان سنقروکلیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرداختن به موضوع آموزش دختران روستایی برای برنامه ریزی و توسعة روستایی امری ضروری است. هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر ادامة تحصیل دختران روستایی (روستاهای شهرستان سنقروکلیایی) است. جامعة آماری این پژوهش، خانواده هایی بودند که دانش آموز دختر داشتند (2269N=). با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 360 پرسشنامه با روش نمونه گیری تصادفی با انتساب متناسب توزیع شد و در نهایت 349 پرسشنامه تکمیل و تجزیه و تحلیل شد. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه ای بود که روایی آن را جمع متخصصان و پایایی آن را ضریب آلفای کرونباخ تأیید کرد. نتایج نشان دادند که دیدگاه والدین به تحصیل دختران منفی است. آزمون ناپارامتری من ویتنی مشخص کرد که نگرش والدین به ادامة تحصیل دختران در روستاهایی که دارای مدرسة راهنمایی دخترانه و دبیرستان دخترانه هستند، مثبت و در روستاهایی که فاقد این مدرسه ها هستند، منفی است. نتایج آزمون کروسکال والیس نیز نشان دادند، والدین با تحصیلات بالاتر، نگرش مثبتی به ادامة تحصیل فرزندان دختر خود دارند. نتایج این پژوهش می تواند کمک شایانی به برنامه ریزان روستایی برای توسعة انسانی و روستایی و آموزش روستاییان کند.
ارزیابی عدالت فضایی در توزیع خدمات روستایی شهرستان های استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدالت فضایی با آموزه های انسانی و علمی، در حقیقت موجب بروز ضعف ها و توان های نواحی مختلف می شود. از آنجا که بیشتر سیاست های تخصیص و توزیع منابع ملی و منطقه ای در کشور از طریق برنامه ریزی متمرکز انجام می گیرد، پژوهش حاضر در پی تحلیل عدالت فضایی خدمات روستایی در استان اصفهان است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و داده های مورد نیاز با روش اسنادی گردآوری شد. این پژوهش با به کارگیری 8 شاخص خدمات روستایی متشکل از 77 معرف، انجام گرفت. داده ها با نرم افزارهای SPSS و Excel تجزیه وتحلیل شد. روایی شاخص ها با تحلیل عاملی تأییدی انجام گرفت. سپس، به عنوان ورودی مدل تاکسونومی عددی با نرم افزار GIS به صورت نقشة طراحی شد. در این پژوهش شهرستان ها از نظر توزیع خدمات روستایی به سه گروه عادلانه، نسبتاً عادلانه و ناعادلانه تقسیم شد. نتایج نشان دهندة وجود نابرابری در پراکنش خدمات بود و نشان داد خدمات روستایی به طور عادلانه در سطح شهرستان های استان اصفهان توزیع نشده است. به عبارت دیگر، در نقاط کم جمعیت تمرکز مراکز خدماتی و در نقاط پرجمعیت تر کمبود خدمات رسانی مشهود است و در توزیع خدمات روستایی در استان اصفهان هیچ توجهی به عامل بسیار مهم جمعیتی نشده است.
بررسی ارتباط بین عملکرد سازمانی و مهارت های کارآفرینی مدیران محلی روستایی (مطالعه موردی دهیاران استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد کارشناسان، کارآفرینان موتورهای قدرتمند رشد اقتصادی، تولید ثروت و بهبوددهندة حتمی کیفیت، تعداد و تنوع فرصت های شغلی برای فقرا و روستاییان هستند. دهیاران به عنوان مدیران روستایی و صاحبان منابع و اختیارات درخور توجه، در صورت داشتن مهارت ها و روحیات کارآفرینی می توانند نقش مهمی در عمران و توسعه روستایی ایفا کنند. در این راستا مطالعة حاضر با هدف سنجش مهارت های کارآفرینی دهیاران استان قزوین و شناسایی ارتباط بین مهارت های کارآفرینی دهیاران مورد مطالعه با عملکرد دهیاری ها و خصوصیات فردی آنها به اجرا در آمد. رویکرد غالب مطالعه، پیمایشی و جامعه آماری دهیاران استان قزوین 320 نفر بودند. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه از 125 نفر از دهیاران استان در سال 1389 که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه بندی شده با انتساب اپتیمم انتخاب شده بودند، گردآوری شد. برای ارزیابی روایی مقیاس از آماره آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب 77/0 حاکی از همسانی درونی مورد قبول گویه های مورد استفاده است. همچنین برای ارزیابی اعتبار مقیاس ها، از دیدگاه های گروهی از متخصصان استفاده شد. تحلیل داده ها در نرم افزار spss انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که مهارت کارآفرینی دهیاران مورد مطالعه در حد متوسط (24/3) است. همچنین بین مهارت های کارآفرینی و عملکرد دهیاری ها، سطح تحصیلات، میزان مشارکت در فعالیت های اجتماعی، شرکت در دوره های آموزشی دهیاران، درآمد کارآفرین و خانوادة او و نیز میزان تعامل با نهاد ها و سازمان های مرتبط ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
سنجش کارایى نسبی شهرستان های استان آذربایجان شرقی در بخش زیرساخت های گردشگری با استفاده از رویکرد تحلیل پوششی داده ها (DEA)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شروع قرن بیست و یکم به دلیل وجود زیرساخت های اقتصادی، بهداشتی، امنیتی، ارتباطی گردشگری به یکی از سه صنعت برتر دنیا تبدیل شده است. هدف از این تحقیق، سنجش کارایى نسبی شهرستان های استان آذربایجان شرقی از لحاظ زیرساخت های گردشگری بود. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها و ماهیّت از نوع توصیفی - تحلیلی محسوب می گردد. اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری شد. محدوده ی جغرافیایی پژوهش را 19 شهرستان استان آذربایجان شرقی تشکیل می دهد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل های آنتروپی شانون، تحلیل پوششی داده ها (DEA)، ماتریس کارایی متقاطع و از نرم افزار Dea slover استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد در بین شهرستان های استان آذربایجان شرقی از لحاظ زیرساخت های گردشگری به ترتیب شهرستان های تبریز، مراغه و میانه با بیشترین میزان کارایی 824/0، 865/0 و 919/0، جایگاه اول تا سوم و شهرستان های هشترورد، ورزقان و چاروایماق با میزان کارایی 597/0، 544/0 و 471/0، جایگاه هفدهم تا نوزدهم را به خود اختصاص داده اند. همچنین در سطح استان در بین شهرستان ها از نظر توزیع زیرساخت های گردشگری عدم تعادل وجود دارد بطوری که 29/0 کارا، 38/0 نیمه کارا و 33/0 ناکارا هستند. علت اصلی ناکارایی شهرستان ها، استفاده ی بسیار زیاد از ورودی ها در قبال تولید اندک خروجی هاست. بطور کلی، راه حل اصلی رفع نابرابری ها و رساندن مناطق ناکارا به مرز کارایی، پیروی از موازین عدالت اجتماعی در همه ی ابعاد و الگو قرار دادن شهرستان های کارا از بعد عملکرد از لحاظ زیرساخت های گردشگری است تا از این راه، تصمیم گیری ها همسو با توسعه ی یکپارچه ی مناطق مختلف استان باشد.
برنامه ریزی راهبردی توسعه گردشگردی تفرجگاه بند ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه برنامه و طرح های اجرا شده برای توسعه روستاها، موفقیت چندانی در مشکلاتی چون فقر، بیکاری، مهاجرت روستاییان، سطح بهداشت و...، نداشته است، امروزه برای حل این مشکلات بسیاری از برنامه ریزان و صاحب نظران معتقدند، یکی از راهکارهای توسعه همه جانبه روستاها، گسترش گردشگری در این مناطق است. تفرجگاه بند، یکی از مناطق گردشگری شهر ارومیه، به دلیل نزدیکی به شهر و طبیعت زیبایش، نظر گردشگران زیادی را به خود جلب کرده است، ولی به دلیل نبود برنامه ریزی و مدیریت گردشگری، سود اقتصادی چندانی برای ساکنان محلی به همراه نداشته است. با توجه به اینکه هدف هر نوع برنامه ریزی دستیابی به رفاه و توسعه است، این پژوهش نیز با هدف برنامه ریزی راهبردی برای توسعه گردشگری در منطقه مورد مطالعه، به منظور افزایش درآمد، بالا بردن سطح اشتغال و بهبود کیفیت زندگی ساکنان محلی صورت گرفته است. پژوهش پیش رو از نوع کاربردی است و از لحاظ تحلیل در چارچوب روش های توصیفی تحلیلی قرار می گیرد، ابزار جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است. جامعه آماری پژوهش را سه گروه ساکنان محلی، گردشگران و مسئولان شکل داده اند. حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری کوکران تعیین شد. تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه به کمک نرم افزار SPSS انجام گرفت، سپس با استفاده از روش SWOT و QSPM، راهبردهایی برای توسعه گردشگری در منطقه مورد مطالعه پیشنهاد شده است. با توجه به نتایج پژوهش، منطقه از شروط اولیه توسعه گردشگری برخوردار است، لذا برای پایداری آثار گردشگری و بهره مندی از آثار اقتصادی ناشی از این فعالیت در منطقه مورد مطالعه، برنامه ریزی و مدیریت گردشگری امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.