فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۱٬۴۲۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
دانش ژئومورفولوژی به عنوان یکی از شاخههای مهم جغرافیای طبیعی است که هدف نهایی آن کمک به بهبود حیات انسان است. فرایندهای ژئومورفیک در زندگی و فعالیتهای انسان، آثار قابل توجهی دارد و از سوی دیگر، فعالیتها و رفتارهای انسان نیز خود بر این واحدهای ژئومورفولوژی و فرایندهای ژئومورفیک تأثیر میگذارد و این تأثیر متقابل و دو جانبه، استدلال فوق را قوّت میبخشد و آنرا تأیید میکند استان گیلان به لحاظ موقعیت جغرافیایی خود در بین دو واحد بزرگ ساختمانی البرز ـ تالش و جلگه خزر واقع شده و محیط مناسبی را برای تشکیل اشکال و پدیدههای مورفودینامیک فراهم ساخته است. ساکنان این منطقه جهت نیازمندیهای خود به خصوص با ورود تکنولوژیهای جدید در عرصه کشت و صنعت موجب تغییراتی در سیستم اکولوژیکی شده و به علت عدم آگاهی از نحوه فعالیت جریانات سطحی و نوسانات آب دریای خزر اقدام به خانهسازی در بسترهای فرعی و اصلی رودخانهها و در حریم دریا نمودهاند. این عدم آگاهی از فعل و انفعالات محیط طبیعی اطراف خود، سالانه موجب خسارتهای عظیم جانی و مالی در محدودههای مخاطرهآمیز شده است. حوادث طبیعی از جمله زلزله، سیل، زمین لغزه، ریزش، بهمن، پیشروی و پسروی آب دریا در سالهای اخیر خساراتی را بر این استان واردکرده
بررسی نقش تکتونیک در شکل گیری و تحول مخروط افکنه ها (مطالعه ی موردی : مخروط افکنه های دامنه ی تاقدیس قلاجه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاقدیس قلاجه در جنوب استان کرمانشاه با روند شمال غربی- جنوب شرقی کشیده شده است. با توجه به استمرار فعالیت های تکتونیکی در دوران کواترنر و عصر حاضر در منطقه ی مورد مطالعه، مخروط افکنه های منطقه شواهد خوبی برای بررسی این گونه حرکات اند. با توجه به این که ویژگی های مورفولوژی مخروط افکنه ها در کنار سایر عوامل تاثیرگذار بر آنها، به شدت تحت تاثیر فعالیت های تکتونیکی قرار دارند، هدف از این پژوهش بررسی نقش عوامل تکتونیکی در شکل گیری و تحول مورفولوژی مخروط افکنه های منطقه است. در این پژوهش نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، عکس های هوایی و تصاویر سنجنده IRS منطقه، به عنوان داده های اصلی تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. همچنین مورفولوژی مخروط افکنه های منطقه از نزدیک و به صورت میدانی مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از شاخص های ژئومورفیک (Sl1، Vf2، Smf3، Lat4) میزان فعالیت های تکتونیکی در منطقه بررسی شد و سپس فرمول β وAf5 مخروط افکنه های منطقه محاسبه گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تکتونیک منطقه (گسل ها) نقش اصلی را در شکل گیری و تحول مورفولوژی مخروط افکنه های منطقه دارند. به گونه ای که با حذف سازند آسماری و رخنمون شدن سازندهای سست گورپی ـ پابده، توسط راندگی گیلان غرب، بیشتر مخروط افکنه های منطقه در امتداد این گسل شکل گرفته اند. نحوه ی قرار گرفتن مخروط افکنه ها با فعالیت های تکتونیکی دوران پلیو- کواترنر منطقه هم خوانی کامل دارد. در سطح مخروط افکنه های منطقه سه فاز نهشته گذاری قابل تشخیص است که نشان دهنده ی سه فاز بالا آمدگی در دوران کواترنر در منطقه می باشد. ویژگی های مورفومتری و مورفولوژی مخروط افکنه های منطقه توسط تکتونیک کنترل می شود.
تعیین سن پادگانه های دوره کواترنر (مطالعه موردی حوزه آبخیز طالقان)
حوزه های تخصصی:
مطالعه دوره کواترنر در ایران بسیار محدود بوده ودر مقایسه با سایر دوره های زمین شناسی بسیار ناچیز است. یکی از اقدامات اساسی و بنیادی برای مطالعات کواترنر که تاکنون در ایران صورت نگرفته است، سن سنجی پادگانه های کواترنر است. در این تحقیق سن دقیق پادگانه های دوره کواترنر برای اولین بار گزارش میشود. روشی که برای سن سنجی استفاده شده است، لومینسنس حرارتی یا ترمولومینسنس است که در حوزه آبخیز طالقان که در 100 کیلومتری شمال غرب تهران قرار دارد انجام گرفت. در این تحقیق مطالعات در سه پادگانه جنگ ترویا، وورم و ریس صورت گرفته است بطوریکه از پادگانه جنگ ترویا سه نمونه از پادگانه وورم سه نمونه واز پادگانه ریس هفت نمونه جمع آوری شده است. برای نور ندیدن نمونه ها نمونه برداری در شب انجام پذیرفت و در کیسه های سیاهرنگ چند لایه قرار گرفت و به آزمایشگاه منتقل شد. در آزمایشگاه این نمونه ها با روشFine Grain آماده سازی و باروشRegeneration و Additive پرتودهی و اندازه گیری شد. آماده سازی و اندازه گیری نمونه ها در زیر نور قرمز انجام گرفت تا از هرگونه تاثیر احتمالی نور معمولی بر روی آنها جلوگیری شود. در نهایت سن پادگانه جنگ ترویا بین 4650 تا 5200 سال تعیین شد. سن پادگانه وورم از 9100 تا 15600 سال محاسبه شده است و سن پادگانه ریس حدود 100 هزار سال تخمین زده شده است. نتایج حاصل از سن سنجی تقریبا با تخمین سن پادگانه ها توسط احمدی و همکاران مطابقت دارد. با توجه به تفاوت در سن، شیب و خصوصیات پروفیل و کاربری در پادگانه وورم پیشنهاد می شود که پادگانه وورم به دو پادگانه تقسیم شود و وورم کشاورزی و و وورم مرتع نامگذاری شوند. در نهایت با توجه به فرم آهک موجود در پروفیل های خاک، خصوصیات اقلیم گذشته نیز تا حدودی تخمین زده شد.
مطالعات کانی شناسی و سیالات درگیر در کانسار مس- طلا کالچویه، شرق اصفهان
حوزه های تخصصی:
کانسار مس- طلا کالچویه در 110کیلومتری شرق اصفهان و در داخل سنگهای آتشفشانی و آذر آواری ائوسن واقع شده است. توفهای ماسه ای و گدازه های آندزیتی بیشتر حجم این مجموعه را به خود اختصاص داده اند. کانی سازی در منطقه به شکل رگه ای و رگچه ای بوده و گانگ اصلی کانی سازی، کوارتز می باشد. کانیهای فلزی اصلی شامل کالکوپیریت، کالکوسیت، گالن و کانی های هوازده شامل گوتیت، اکسیدهای آهن، مالاکیت و آزوریت می باشند. بررسیهای انجام شده در این منطقه حاکی از آن است که کانی سازی فلزی کالچویه از نوع کانسارهای کم سولفید کوارتز رگه های گرمابی است و نتایج مطالعات دماسنجی بر روی کانیهای کوارتز، نشان دهنده وجود محلول با دمای کم تا متوسط و قدرت کم کانی سازی است.
تشخیص فعالیت های نئوتکتونیکی درحوضه آبریز قرنقوچای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شبکه های زهکشی و چشم اندازهای رودخانه ای به صور گوناگون نسبت به وقوع تغییرات در بستر جریان عکس العمل نشان می دهند. تشکیل تراس های رودخانه ای، تغییر نیمرخ طولی و مقطع عرضی وهمچنین جابجایی های جانبی در مسیر جریان رودخانه ها از جمله این عکس العمل ها محسوب می شوند که با تشدید فرسایش نیز همراه می گردند. در محدوده مورد مطالعه (واقع در مختصات 27 /°46 تا 42/°47 طول شرقی و 58 /°36 تا 44 /°37 عرض شمالی، و قرارگرفتن در دامنه شرقی کوهستان سهند)، حضور شبکه زهکشی معکوس، وجود تراس های رودخانه ای، گسل ها، چین خوردگی ها و بالاآمدگی گنبدهای نمکی، نشان دهنده فعالیت های نئوتکتونیکی در حوضه هستند. در این مقاله، تحلیل های مورفومتریک در حوضه قرنقو بر روی شبکه زهکشی به منظور تعیین اثرات نئوتکتونیک بر روی ویژگی های رودخانه ها، با استفاده از روش های هیپسومتریک وشاخص های مورفوتکتونیک و ژئومورفیک صورت گرفت. نتایج این بررسی ها وتحلیل ها نشان داد که فعالیت های نئوتکتونیک برشبکه زهکشی حوضه کاملا تاثیرگذاشته است. توپوگرافی و اشکال ژئومورفیک وهمچنین معماری دره ها با بالاآمدگی ها در بخش های جنوبی و میانی حوضه در رابطه هستند. حضور شکستگی ها و بی نظمی ها در نیمرخ طولی رودخانه ها، جابجایی های جانبی در مسیر جریان آنها و غیرعادی بودن شبکه زهکشی از اثرات بالاآمدگی های تکتونیکی محسوب می شوند. ارقام حاصل از بکارگیری شاخص های مختلف نیز نشان دهنده فعال بودن تکتونیک در بخش های مختلف حوضه، بویژه در بخش های میانی وجنوبی آن است.
خاستگاه دگرسانی های گرمابی با استفاده از ایزوتوپ های پایدار در منطقه تاکستان (زون طارم سفلی)
حوزه های تخصصی:
سنگهای آتشفشانی و آذرآواری منطقه تاکستان تحت تاثیر فرآیندهای دگرسانی گرمابی وسیع قرار گرفته است. وجود شکستگیهای فراوان و ژرف از یک طرف و توده های نیمه ژرف از طرف دیگر سبب توسعه دگرسانیهای گرمابی به عنوان آخرین نمودهای حرارتی در منطقه مورد مطالعه شده است. زونهای دگرسانی موجود در منطقه عبارتند از زون پروپلیتیک، آرژیلیک، آرژیلیک پیشرفته و زون سیلیسی. توسعه هر یک از زونهای دگرسانی در بخشهای مختلف متفاوت است. تشکیل سینترهای سیلیسی، توف های سیلیسی با حفظ لایه بندی اولیه و گسترش زونهای خالص آلونیتی از مهمترین رخدادهای منطقه مورد مطالعه می باشد. از مهمترین کانیهای تشکیل دهنده توف ها می توان به کوارتز، پلاژیوکلازهای سوسوریتی شده،کلریت، سریسیت و آلونیت اشاره نمود. براساس نتایج ژئوشیمیایی سنگهای آتشفشانی دارای ترکیب شیمیایی از ریولیت، داسیت، آندزیت، آندزیت بازالتی تا بازالت می باشد. نوع دگرسانی گرمابی در منطقه طارم اسید- سولفات می باشد و آلونیت کانی غالب این زون دگرسانی است. بر اساس نتایج ایزوتوپ های پایدار اکسیژن، هیدروژن و گوگرد بر کانیهای دگرسانی (مسکوویت، کائولینیت و آلونیت) منشا سیالات دگرسانی در این منطقه، ماگمایی است.
مروری بر مدل سازی تجربی و فیزیکی زمین لغزش های ناشی از بارندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بروز پدیده زمین لغزش می تواند ناشی از عوامل متعدد زمین شناسی، ژئومورفولوژیکی، هیدرولوژیکی، بیولوژیکی و انسانی باشد. با وجود این، نقش اساسی در شروع زمین لغزش را عمدتاً عاملی ماشه ای ایفا می کند. بارندگی، به عنوان متداول ترین عامل ماشه ای وقوع زمین لغزش ها شناخته شده است. از این رو، مهمترین بخش در مدل سازی تجربی، آماری و یا فیزیکی زمین لغزش، بخش هیدرولوژیکی آن خواهد بود. در پژوهش حاضر کوشش شده است با بررسی پژوهش های صورت گرفته (کتاب ها و مقالات پُراستناد از پژوهشگران شناخته شده در زمینه مدل سازی هیدرولوژیکی زمین لغزش)، در بازه زمانی 1975 (معرفی مفهومی به نام آستانه بارندگی برای شروع زمین لغزش به وسیله کمبل) تا 2008 میلادی (ارائه مدل فیزیکی HSB-SM از سوی طالبی و همکاران)، مفاهیم به کار رفته در این پژوهش ها معرفی و دستاوردهای حاصل از آنها بررسی شود. اغلب مدل های فیزیکی، مقدار بارندگی مورد نیاز برای وقوع زمین لغزش را به صورت دینامیک (در هر لحظه از رخداد بارندگی) برآورد می کنند، اما محدودیت بزرگ مدل های فیزیکی (به خصوص در کشورهایی مانند ایران) نیاز آنها به اطلاعات مفصل و دقیق از خصوصیات خاک، هیدرولوژی و مورفولوژی دامنه است، که البته جمع آوری آنها معمولاً دشوار و پرهزینه است. بنابراین با توجه به در دسترس بودن داده های بارندگی در اغلب مناطق کشور، پیشنهاد می شود برای تعیین آستانه بارندگی وقوع لغزش در مناطق مستعد کشور، مدل های تجربی ـ آماری در نظر گرفته شود و برای هر منطقه رابطه قابل اطمینانی بین خصوصیات بارش و وقوع زمین لغزش ارائه گردد. ورودی این مدل ها اغلب داده های بارندگی در پایه های زمانی مختلف است که باعث سهولت استفاده از آنها می گردد. از طرفی با توجه به تحقیقات انجام شده در نقاط مختلف جهان و نمونه ای در ایران (به وسیله نگارندگان)، نتایج این مدل ها از دقت مناسبی برخوردار است.
کاربرد ژئومرفولوژی در توسعه و محدودیت شهر کرج
حوزه های تخصصی:
بررسی تنوع ژنتیکی برخی از ژنوتیپ های گردوی ایرانی(Juglans regia L.) با استفاده از نشانگر مولکولی رپید RAPD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاثیر تکتونیک جنبا بر مورفولوژی مخروط افکنه درختنگان در منطقه شهداد کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"مخروط افکنه حوضه آبریز درختنگان یکی از مخروط افکنه های بزرگ ایران در ناحیه ای کاملا خشک در شمال- شمال شرق کرمان است. این مخروط افکنه به واسطه فرسایش مواد در حوضه آبریز رودخانه درختنگان و نهشته شدن این مواد در بخش انتهایی این حوضه یعنی دشت لوت شکل گرفته است. تکتونیک به عنوان یکی از عوامل درونی در شکل گیری این پدیده نقش اساسی داشته است. فعالیت های تکتونیکی با تاثیرگذاری در محل استقرار مخروط افکنه، افزایش رسوب دهی، افزایش شیب و در نتیجه افزایش توان حمل و مقدار رسوب رودخانه درختنگان، نقش خود را در تحـول و تکامل امروزی آن ایفا نموده است و به استناد ارزیابی روش های متعدد تکتونیک جنبا(Active Tectonic) این منطقه جزء مناطق فعال تکتونیکی قلمداد می شود. از مهمترین شواهد تکتونیکی در منطقه می توان به وجود گسل های موجود در منطقه، رسوبات مخروط افکنه از راس تا انتها، بررسی نیمرخ طولی مخروط افکنه در گذشته و حال و... اشاره نمود.
حوضه رودخانه درختنگان از شرق به کویر لوت، از غرب به کوههای باغ بالا و کلیسکی از طرف شمال به ارتفاعات دهران و از جنوب به کوه جفتان محدود می شود. در این پژوهش با بررسی شواهد ژئومورفیک، تاثیر تکتونیک جنبا در نحوه تکوین و تغییر شکل مخروط افکنه تحلیل شده است"
تحلیلی بر لرزه خیزی و گسترش فضایی کلانشهر تهران
حوزه های تخصصی:
کلانشهر تهران، جزو بزرگترین شهرهایی است که بارگذاری مصنوعی و گسترش فضایی آن روی کمربند فعال زلزله آلپ هیمالیا صورت گرفته، که رعایت ضوابط علمی فنی در آن، موضوعی حیاتی است و نیازمند پژوهش های متعدد می باشد.
روش تحقیق در این مقاله بیشتر توصیفی – تحلیلی بود که در تحلیل برخی داده ها از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)نیز کمک گرفته شده است. گسلها و روند وقوع زلزله ها در تهران، بررسی روند تاریخی گسترش شهر و خصوصا ساخت و سازهای چند دهه اخیر مورد نظر بوده و نتایج بدست آمده، نشان داد که گسترش تهران در مسیر کمربند زلزله، بی قید و شرط، بدون پشتوانه علمی و کنترل نشده صورت پذیرفته و روند مذکور در موارد زیادی کماکان دنبال می شود. پژوهش در ابعاد متعدد زلزله خیزی تهران و تبعات آن می تواند، منجر به واقعیت نگری در بین مسوولین و مردم شده و تاثرات مثبتی بر روند شهرسازی و کاهش آسیب پذیری در برابر وقوع زمین لرزه بر جای بگذارد.
فضا و نگرش فضایی در مطالعات خاک و ژئومورفولوژی (مطالعه موردی: سرآب حوضه آبی زاینده رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر دانش ژئومورفولوژی را به تعبیری، علم شناخت هندسه سطوح ارضی و تغییر و تحولات آن بدانیم، در اولین گام برای درک بهتر مفهوم فضای جغرافیایی، باید با اصول و نگرش های مطرح شده در دانش هندسه آشنا بود. هندسه اقلیدسی اشکال را ترکیبی از نقطه، خط، و سطح (پهنه) تلقی کرده، آن ها را در دو بعد و یا حداکثر سه بعد قابل تعریف می داند. هندسه مذکور که سابقه طولانی در حوزه دانش مشاهده ای و تجربی دارد، در عصر ما دچار چالش جدی شده است. ریمان (1854) صحبت از هندسه فرا ابعادی نموده، بعدها این تعبیر سبب طرح هندسه چهار، ده و یازده بعدی گردید و هندسه مزبور نه تنها شرایط جدیدی را در کار فیزیکدانان، برای تفسیر آفرینش و تحول آن در بستر زمان باعث گردید که اصول هندسه اقلیدسی را برای تشریح و تبیین بسیاری از مسایل، ناکافی و در مواردی نادرست معرفی نمود. تولد چنین هندسه فرا ابعادی را در اصطلاح، هندسه فضایی نامیدند. هندسه فرا بعدی، اصول جدیدی را بنیان نهاد و فیزیکدانان را از فیزیک کلاسیک (نیوتنی)، به فیزیک کوانتوم رهنمون ساخت.طرح هندسه فضایی در ژئومورفولوژی مبانی دو دیدگاه کلاسیک (دیویسی ـ فرآیندی) را متحول ساخت و مبانی ژئومورفولوژی سیستمی را تقویت بخشید. با ورود تفکر فضایی در ژئومورفولوژی، و تغییر بنیادی در مفهوم مقیاس و سطح ادراک، مفاهیم جدیدی چون هندسه ریمان و فراکتال، ارگودیسیتی، کیاس، تعادل دینامیک، دینامیسم فضایی ـ زمانی، چند نگاره، کروم، آلومتری، پدومتری و بالاخره از همه مهمتر، بکارگیری منطق فازی به جای منطق کلاسیک دو ارزشی ارسطویی، در تحلیل ها و مبانی نظری و متدولوژی پژوهش های ژئومرفیک مطرح شده است. این رویکرد جدید، به خوبی قادر است شرایط ایجاد خاک های مــدفون شده و دیـرینه، تشکیل افق خاک آرجیلیک در اقالیم سرد و مرطوب گــذشته و استمرار حضور آن در مناطق گرم و خشک کنونی، وجود مخروط های آبرفتی دیرینه در زیر مخروط های آبرفتی جدید، بررسی باهاداها و فن های در هم تنیده و چند زمانه را تبیین و تفسیر نموده و آن را در ابعاد مختلف " فضایی ـ زمانی"تصویر نماید. بر اساس یک تحقیق موردی که در سرآب حوضه آبی زاینده رود انجام گرفته است، نتایج به دست آمده موید نقش انکار ناپذیر فضای مورفوژنیک (و نه یک یا دو عامل) در تحولات خاک سازی و شکل زایی است. این مقاله که برگرفته از یک طرح تحقیقاتی در دانشگاه اصفهان است، سعی بر آن دارد مفهوم فضا در ژئومورفولوژی را تشریح نموده، به تبیین دریچه های جدیدی بپردازد. آیا این رهیافت علمی جدید را می توان" ژئومورفولوژی فضایی" نامید؟
تکتونیک نمکی و آثار ژئومورفولوژیکی آن در آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"یکی از پدیده های جالب ژئومورفولوژی در چشم انداز بعضی از مناطق گنبدهای نمکی است. این پدیده در بخش های مختلف ایران از جمله در زاگرس جنوبی، قم، سمنان و آذربایجان وجود دارد. گنبدهای نمکی آذربایجان حاصل بالا آمدن مواد تبخیری نئوژن تحت عنوان سازندهای قم خصوصا سازند قرمزفوقانی (میوسن) است. این گنبدها از لحاظ عمق، کم عمق و از لحاظ وسعت متوسط تا کوچک هستند. در تشکیل گنبدهای نمکی آذربایجان علاوه بر اختلاف چگالی سنگ نمک با سنگ های درونگیر، عواملی مثل تکتونیک، ولکانیسم و آب های تحت فشار موثر بوده و صعود نمک را تسهیل کرده اند. گنبدهای نمکی آذربایجان را می توان از نظر توزیع جغرافیایی به چهار منطقه (میانه، نوار شمال تبریز، میشوغربی و خاروانا) تقسیم کرد که در بین آنها نوار شمالی تبریز از نظر وسعت، تعداد و اندازه گنبدها و همچنین آثار ژئومورفولوژیکی و زیست محیطی اهمیت بیشتری دارد.
در بررسی حاضر سعی شده به تشریح ویژگی ها و آثار ژئومورفولوژیکی بخشی از این گنبدها پرداخته شود. این نوار در شمال غرب تبریز و شمال شرق مورو (جنوب حوضه سنخ چای) باریک تر شده ولی در عوض تراکم گنبدها بیشتر می باشد. تکتونیک نمکی در این منطقه پدیده ها و آثار مختلف ژئومورفولوژیکی را به وجود آورده که شامل بالا آمدن نمک به شکل گنبدهای نمکی آشکار، گنبدهای نمکی مدفون به صورت تپه های مدور، بوتونیر، سینک حول، حرکات توده ای، شیارها و تیغه های انحلالی، گوی های گلی و کفه های نمکی، پوسته ها، بسترها و آبشارهای نمکی می باشد"
خطر ریزش های سنگی در دامنه های شرقی سهند و پهنه بندی محدوده های مخاطره آمیز در حوضه قرنقوچای
حوزه های تخصصی:
ارزیابی نسبی فعالیت های تکتونیکی با استفاده از تحلیل های شکل سنجی (مورد نمونه: حوصه اوجان چای، شمال شرقی کوهستان سهند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی تکتونیک فعال در هر منطقه دارای اهمیت زیادی است. عبور گسل شمال تبریز از بخش میانی حوضه اوجان چای و تمرکز تعداد زیادی از مراکز سطحی زمین لرزه های سده بیستم در آن، زمینه مناسبی را برای بررسی فعالیت های تکتونیکی در حوضه اوجان چای فراهم کرده است. در این راستا، هدف این مطالعه ارزیابی نسبی فعالیت های تکتونیکی با استفاده از تحلیل های شکل سنجی و داده های لرزه زمین ساختی در حوضه اوجان چای است. داده های موردنیاز برای این پژوهش، نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای، داده های لرزه نگاری دستگاهی و تاریخی و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) شامل نرم افزارهای Arc/View و Arc/GIS هستند. برای دستیابی به نتایج دقیق، حوضه اوجان چای به چهار زیرحوصه تقسیم شده است. نتایج تحلیل های شکل سنجی نشان می دهند که کل حوصه اوجان چای دارای فعالیت های تکتونیکی زیاد است. در تایید این تحلیل ها، ویژگی های لرزه زمین ساختی حوصه و تمرکز کانون زمین لرزه های پیرامون گسل های منطقه، تکتونیک فعال را در حوصه اوجان چای آشکار می سازند.
پهنه بندی حرکات توده ای با استفاده از مدل LNRF (مطالعه موردی حوضه سد کلان ملایر)
حوزه های تخصصی:
حرکات توده ای یکی از مخاطرات طبیعی است که از نظر فراوانی و شدت وقوع، خسارت های مستقیم (مسدود کردن راهها و مسیر آبراهه ها، مدفون کردن مناطق مسکونی و تاسیسات خدماتی) و خسارت های غیرمستقیم (اثرات ناگوار زیست محیطی، هدر رفتن خاک، افزایش رسوبات و کاهش ظرفیت مخازن سدها) را به دنبال دارد.
تحقیق حاضر در حوضه سد کلان ملایر با هدف مشخص کردن عوامل موثر در حرکات توده ای و شناسایی نواحی مستعد حرکات توده ای و تعیین وزن که بیانگر میزان نقش این عوامل در وقوع حرکات توده است، صورت گرفته است. از بین عوامل موثر در وقوع حرکات توده ای عوامل لیتولوژی، فاصله از گسل، شیب، سطوح ارتفاعی و میزان بارش در این تحقیق انتخاب گردید. با استفاده از نقشه های زمین شناسی، توپوگرافی و عکس های هوایی در قالب سستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و نرم افزار AreGIS نقشه های تحقیق بصورت رقومی و لایه بندی و برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از طریق بررسی متغیرهای موثر از مدلLNRF بعنوان ابزار مفهومی تحقیق استفاده گردید. در خاتمه با وزن دادن به عوامل موثر و جمع جبری آنها نقشه پهنه بندی خطر حرکات توده ای با همپوشانی نمودن لایه های مختلف تهیه گردید و نتایج نشان می دهد که مدل LNRF کارایی خوبی برای بررسی داده ها و پهنه بندی حرکات توده ای در حوضه سد کلان را نشان می دهد.
ارزیابی میزان آسیبپذیری لرزهای در شهر نمونه مورد مطالعه: منطقه 10 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این نوشتار، شناسایی و تدوین روابط بین برنامهریزی شهری و مدیریت ریسک زلزله بهمنظور کاهش آسیبپذیری لرزهای در شهر است. برای دستیابی به این هدف، از روش تحلیلی ارزیابی آسیبپذیری لرزهای بهره گرفته شده و منطقه 10 شهرداری تهران به عنوان نمونه موردی، بررسی شده است. نوشتار حاضر نشان میدهد که الگوهای مختلف شهری در برابر زلزله، واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند و میزان آسیبپذیری لرزهایشان متفاوت است. همچنین بهمنظور ارزیابی آسیبپذیری انسانی، استفادة صرف از شاخصهای سازهای کافی نیست و برای دستیابی به نتایج دقیقتر، استفاده از شاخصهایی همچون تراکم جمعیت، نوع بافت منطقة مورد بررسی، وضعیت شبکة معابر و ارتباط آن با فضاهای باز و بسته ضروری مینماید.
کاربرد عوامل ژئومورفیک در مکان یابی دفن زباله های شهری (مطالعه موردی شهر بناب)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به این که دفن زباله بدون رعایت مسایل زیست محیطی تهدیدات زیادی را به محیط زیست وارد می کند، انتخاب مکان مناسب و مکان یابی برای دفن بهداشتی زباله ضروری است. از سوی دیگر مکان یابی و یافتن مکان بهینه دفن زباله یکی از مهم ترین جنبه های مدیریت مواد زاید می باشد. در این میان علم ژئومورفولوژی با توجه به ماهیت خود که به بررسی تحول عوارض سطح زمین می پردازد، می تواند نقش مهمی را در مکان یابی گود دفن زباله داشته باشد. در این پژوهش سعی بر آن بوده که با تاکید بر معیارهای ژئومورفولوژی و سایر معیارهای تاثیرگذار (زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی) مکان یابی بهینه ای را برای دفن زباله های شهری بناب انجام داد. با در نظر گرفتن همه معیارهای مورد ملاحظه و حریم ها و حدود دسترسی به آنها با استفاده از نقشه های رقومی منطقه و کار با نرم افزار (ArcView, ArcGIS) GIS و روش تحلیل فضایی 9 (Spatial Analysis) مکان مناسب جهت دفن زباله در منطقه مشخص شد. مطالعه مورد نظر در شهر بناب واقع در جنوب استان آذربایجان شرقی انجام گرفته است.
ریخت زمین ساخت و ارزیابی فعالیت گسل کوهبنان از طریق محاسبه شاخص های زمین ریختی
حوزه های تخصصی:
گسل کوهبنان که به عنوان یکی از گسل های اصلی از مجموعه گسل های بنیادی جنوب خاوری ایران مرکزی شناخته می شود، با جنبش مورب لغز (راستا لغز راستگرد به همراه مولفه معکوس) مسبب بسیاری از رویدادهای لرزه ای در قسمت شمال کرمان تا جنوب خاوری استان یزد می باشد. در طول این گسل شواهد ریخت زمین ساختی قابل توجهی دیده می شود که بیانگر فعالیت های امروزی این گسل می باشد.
بر پایه شواهد حرکتی، جنبشی و هندسی گسل کوهبنان به 38 قطعه تقسیم گردید. مقادیر شاخص های زمین ریختی V , Vf , %facet , Smf به ترتیب دارای مقادیر میانگین 1.058، 87.57%، 0.7466، 1.8399 می باشند. بر اساس مقادیر پارامترهای زمین ریخت شناسی محاسبه شده و میزان فعالیت های زمین ساختی، این منطقه در دسته با فعالیت های زمین ساختی بالا از لحاط فرازگیری تقسیم بندی می گردد. میزان این فرازگیری برای منطقه مورد نظر 3±1 میلی متر در سال پیشنهاد می شود.
تحلیل آماری خطرپذیری مناطق 11 و 12 شهر تهران در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علیرغم تلاشهای گسترده بسیاری که در جهان برای تعیین خطرات زمینلرزهای انجام شده است هنوز امکان پیشبینی دقیق زمان و مکان زمینلرزهها میسر نشده است. بررسیها و مطالعات انجام شده حاکی از آن است که با توجه به اطلاعات قابل دسترس و آمار و احتمالات میتوان آسیبپذیری مناطق مسکونی در حین رخداد زمینلرزه را پیشبینی و تدابیر لازم را اندیشید. در راستای این هدف با توجه به پژوهشهای کتابخانهای و میدانی پرسشنامهای تهیه شد و از طریق معادله کوکران 322 پرسشنامه در مناطق 11 و 12 براساس جمعیت موجود توزیع شد. سپس با استفاده از تحلیلهایی مثل رگرسیون و روش T، کیدو و همبستگی از طریق نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل اطلاعات آماری انجام شده است. نتایج تحلیلهای بهعمل آمده حاکی از آن است که بین شاخصهای آسیبپذیری، قدمت ساختمان، تراکم، نوع مصالح و عرض معبر رابطه معنیدار وجود دارد و از نظر شاخص آسیبپذیری، منطقه 12 بیش از منطقه 11، در شاخص عرض معبر، منطقه 12 کمتر از منطقه 11 بوده و 3/81% از مساکن قرار گرفته در بافت متراکم در سطح آسیبپذیری زیاد قرار دارند. در ضمن برای طراحی نقشهها و تحلیل فضایی نیز از نرمافزار Arc GIS استفاده شده است.