توده کوهستانی الوند همدان با جهت شمال غربی جنوب شرقی درغرب ایران واقع شده است جبهه شمالی این توده تحت تاثیر مرفولوژی تکتونیک وعوامل مختلف فرسایش به شدت نا÷ایدار شده است با استفاده از تعیین نرخ فرسایش و یا بوسیله عوامل موثر در ساختارهای ژئومرفیک می توان میزان نا÷ایداری دامنه های آن را ارزیابی کرد جهت انجام چنین تحلیلی از داده های ژئومرفولوژی استفاده شده است به منظور ارزیابی مرفولوژی ÷رتگاهها وتحول ÷سروی جبهه شمالی توده کوهستانی الوند منطقه مورد نظر به دوازده زیر حوضه تقسیم و شاخص های مرفومتریک از قبیل میل یافتگی عقب نشینی موازی جانشینی گردشدگی شکل سینوسی جبهه کوهستان تسیح شدگی گردایان رودخانه شاخص نسبت ÷هنای دره به عمق شاخص مخروطه افکنه ها و شاخص تقارن تو÷وگرافی و ... محسابه و در کنار یکدیگر به عنوان شواهد و مدارکی مهم جهت شناسایی مناطق مرفودینامیکی فعال به کار گرفته شده است ارقام حاصله ازمحسابه شاخص ها بیانگر شدت فعالیت مرفودینامیک و فرسایش در زیرحوضه های مختلف منطقه و نا÷ایداری دامنه شمالی الوند است وجود شیب های فراوان از نوع W.L.S نه تنها موجب تحول دامنه ها شده بلکه منجر به تشدید فرایندهای جانشینی میل یافتگی عقب نشینی موازی و گردشدگی گردیده که با تغییر مرفولوژی دامنه با فرایند جانشنی شروع و با گذشت زمان به گردشدگی خاتمه می یابد از شواهد دیگر مرفودینامیک فعال منطقه که نشانه ای از تحول و ÷سروی جبهه شمالی الوند محسوب می شود وجود ت÷ه های مسدود کننده سطوح مثلثی شکل و شکل سینوسی جبهه شمالی کوهستان الوند است وضعیت سینوسی جبهه شمالی الوند گاهی به شکلخطی و گاهی نیز به کشل منحنی خطی ( بر روی نقشه است) که بیانگر تحول و ÷سروی منطقه بوده که از فاصله بندی حوضه های زهکشی مجاور زمان و ÷هنای محدوده کوهستان الوند تاثیر ÷ذیرفته است بهنظر میرسد که ویژگیهای ژئومرفولوژی جبهه شمالی الوند تحت تاثیر حاکمیت سیستم فرسایشی ÷ریگلاسیر موجب تحول و ÷سروی آن شده است
با توجه به قرار گرفتن استان خراسان در ناحیه آب و هوایی خشک و نیمه خشک ایران و وقوع خشکسالی های مکرر در سالهای اخیر، اهمیت پرداختن به مقوله پیش بینی خشکسالی بیش از پیش آشکار می شود. به منظور بررسی این امر، از آمار بارندگی سالانه یازده ایستگاه سینوپتیک استان طی سالهای 1970 تا 2002 استفاده شد که پس از تکمیل داده های ناقص، با استفاده از مدل زنجیره مارکف مرتبه اول، ماتریس های احتمال انتقال و ماتریس معادل برای تمام ایستگاه ها محاسبه شدند. با توجه به این که ماتریس احتمال انتقال در مدل مارکف مرتبه اول تنها وضعیت یک سال آینده را مشخص می سازد، با یک بار ضرب این ماتریس در خود ماتریس، احتمال انتقال دو مرحله ای برای تعیین وضعیت های مختلف در سال 2004 محاسبه و نقشه های پهنه بندی احتمال وقوع برای سه وضعیت خشکسالی، نرمال و حالت مرطوب رسم گردید.
یخچال های سنگی یکی از مناظر مشخص ژئومرفولوژیکی هستند که در ابعاد متوسط در دامنه کوه سبلان دیده می شوند یخچال های سنگی فعال نشان دهنده وجود ÷رمافروست آل÷ین است و از طرف دیگر این پدیده ها ابزار مهمی در بازسازی ÷الئوکلیما هستند تعداد 14 یخچال سنگی در دامنه شمالی سبلان در ارتفاع 3460 تا 4400 متر از سطح دریا شناسایی شده است که حدود 4/6 کیلومتر مربع از سطح زمین را اشغال کرده اند یخچال های سنگی زبانه ای شکل با 7/85 در صد نسبت به یخچال های سنگی واریخته با 3/14 در صد بیشترین گسترش را دراند مساحت آنها بین 05/0 تا 64/1 کیلومتر مربع متغیر می باشد و تشکیل آنها درحال حاضر به تو÷وکلیمای محلی بستگی دارد با استفاده از مفاهیم RILA و RLA منشا آنها مشخص گردیده است بر اساس میزان حرکت آنها در سال سن احتمالی یخچال های سنگی را میتوان 6000-3000 سال بر آورد کرد
در شرق ایران، در دشتی کوچک و فروافتاده شهر زابل واقع شده است. توزیع مراکز فشار و ویژگی های توپوگرافی منطقه به گونه ای است که باعث شکل گیری بادهای 120 روزة سیستان شده است. این بادها که از کوههای افغانستان در شرق ایران سرچشمه می گیرد با چرخش بر روی فلات ایران از جهت شمال غرب به جنوب شرق وارد دشت سیستان می شود. این بادها از منطقه کم ارتفاع بین ناهمواری های شرق ایران گذشته، بر سرعت آن افزوده می گردد. افزایش سرعت آنها، اثر اقلیمی آنها را افزایش می دهد که بسته به شرایط دریاچه باعث ایجاد دو نوع اقلیم متفاوت در زابل می شود؛ در سال های پرآبی که دریاچة هامون در مسیر بادهای 120 روزه دارای آب است هوای مطبوع با رطوبت نسبی مناسب را به ارمغان می آورد. در سال هایی که هامون خشک است جریان باد کف بستر دریاچه را کنده ذرات ریز خاک و ماسه را با خود حمل می نماید و محیط را آلوده می کند. در این تحقیق روابط ویژگی های کالبدی شهر زابل با جهت بادهای غالب منطقه مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که در خیابان هایی که جهت آنها به موازات جهت بادهای غالب است، ساختمانها در حکم باد شکن عمل کرده، اثر کانالیزاسیون خیابان ها باعث افزایش سرعت بادها و تشدید اثرات نامطلوب می شود؛ در خیابان هایی که عمود بر جهت وزش باد غالب است اثر سیرکولاسیون و چرخش هوا، سبب انباشته شدن ماسه های بادی و آلودگی های محیطی می گردد. در این تحقیق پیشنهادهایی جهت کاهش آثار منفی این بادها با استفاده از تغییر در کالبد فیزیکی شهر شده است