فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۰۱ تا ۲٬۳۲۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
سطح زمین مجموعه ای است که عوامل درونی و بیرونی بر آن تأثیرگذار بوده و موجب پیکر تراشی سطح زمین و در نتیجه فرم سازی آن می شود. نواحی خشک و نیمه خشک یکی از صحنه هایی است که علی رغم بی عارضه بودن آن، فرایند های متعدد و پیچیده ای در چهره پردازی آن نقش داشته است به گونه ای که محققان همواره در توجیه چگونه به وجود آمدن آن ها با نظریات متعدد و گاه پیچیده رو به رو بوده اند. از جمله پدیده های عام در مناطق خشک و نیمه خشک دشت سرها هستند که بیکرانگی، هموار بودن و وسعت، آن ها تعجب بیندگان را به خود جلب نموده و محققان ژئومرفولوژیست برای توجیه نحوه به وجود آمدن آن نظریات و مکانیسم های متعددی را ابراز داشته اند. یکی از محققان ژئومرفولوژیست که در مورد به وجود آمدن دشت سرها نظریه جامعی تحت عنوان ""تسطیح ورقه ای حرکت غیر متمرکز آب"" ارائه نمود ال. سی. کینک (.C .King) است. وی در نظریه خود نحوه به وجود آمدن این دشت های کم شیب و کم عارضه را به حرکات سفره ای نسبت داده و البته به وجود آمدن آن را مشروط به حاکمیت یک دوره طولانی فرسایش آبی می داند. کارهای دو محقق لاگو (Lago) و المدرسی که بیشتر متکی به تکوین ناهمواری ها است سبب شد که نسبت به نظریه کینگ شک و تردیدی به وجود آید. لذا در تحقیقی که در دانشگاه اصفهان به اجرا گذارده شد با باز سازی یک مدل مینیاتوری به تجربه عملی نظریه کینگ مبادرت گردید. در این مدل مینیاتوری که سعی شد با حذف مقیاس زمانی تحولات یک عارضه بازسازی شود نتایج متفاوت و متباینی با آن چه کینگ در نظریه خود به آن اشاره دارد به دست آمد. حاصل تجربی بازسازی دشت سرها در مدل مینیاتوری را می توان در موارد زیر خلاصه نمود: - استدراج در منحنی مقعر سطوح ارضی گلاسی ها برخلاف نظر کینک زائیده تکتونیک جنبا است - تراس بندی پلکانی درسطوح ارضی، نماد عدم تحرک پوسته ارضی در یک دوره ارام فرسایشی است.
شناسایی امواج سرما و تحلیل زمانی- مکانی آنها بر روی ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به کمک داده های دمای کمینه ی درون یابی شده ی روزانه ی پایگاه داده ی اَسفَزاری طی بازه ی زمانی 1/1/1962 تا 31/12/2004(15706روز) امواج سرمای ایران زمین مورد ارزیابی قرار گرفت. پایگاه داده ای در ابعاد 7187 15706 ایجاد شد که بر روی ستونها یاخته ها و بر روی ردیف ها روزها قرار داشتند. برای شناسایی امواج سرما از 6 نمایه ی مختلف بر پایه ی صدک 10، 5 و 1اُم استفاده شد. نمایه ها دوام، شدت و بسامد امواج سرما را می سنجند. سپس در سطح اطمینان 95 درصد معناداری روند نمایه ها بر روی هر یاخته به کمک روش ناپارامتری من-کندال، مورد آزمون قرار گرفت. نرخ و شیب روند نیز با استفاده از روش رگرسیون خطی محاسبه شد. یافته های پژوهش نشان داد که نه تنها از بسامد رخداد امواج سرمای ایران کاسته شده، بلکه دوام و شدت آنها نیز طی دوره ی مورد پژوهش روند نزولی از خود نشان می دهند. تنها بر روی گستره ی کوچکی از ایران زمین، بر روی بلندیها، روند امواج سرما مثبت است. بر روی مناطق کم ارتفاع و دشت های داخلی ایران روند منفی است. شدت و نرخ روند کاهشی نمایه ها در همه ی نقاط یکسان نیست. بیشترین نرخ روند کاهشی نمایه های امواج سرما در شمال تهران و منطقه ی بین یاسوج و شیراز مشاهده شد. افزایش آستانه های صدکی دمای کمینه بیانگر کاهش شدت امواج سرما و افزایش دمای کمینه(شبانه) بر روی ایران زمین است. همچنین یافته ها نشان داد که نرخ کاهشی امواج سرمای بادوام و طولانی شدیدتر از نرخ کاهشی امواج سرمای زودگذر و کوتاه مدت است.
برآورد و تحلیلی از شرایط زمانی- مکانی آسایش اقلیمی در استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگاهی از آسایش اقلیمی، نقش مهمی در زندگی انسان و فعالیت های او بازی می کند. در حقیقت بسیاری از فعالیت های انسانی در ارتباط مستقیم با آسایش اقلیمی هر مکان است. این پژوهش با هدف شناخت وضعیت آسایش اقلیمی استان کردستان انجام شده است. در این مطالعه وضعیت آسایش اقلیمی استان کردستان با استفاده از داده های روزانه متغیرهای اقلیمی و شاخص های دمای موثر استاندارد و دمای معادل فیزیولوژیک مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان داده که براساس شاخص دمای موثر استاندارد، در ایستگاه های مریوان، سنندج، بانه، بیجار، قروه، سقز و زرینه به ترتیب بالاترین مقدار آسایش اقلیمی حاکم بوده است. بر اساس شاخص دمای معادل فیزیولوژیک نیز در ایستگاه های مریوان، قروه، بانه، سنندج، بیجار، زرینه و سقز بالاترین مقدار آسایش اقلیمی وجود داشته است. از دیگر نتایج تحقیق می توان به فراوانی بالای شرایط آسایش اقلیمی ایستگاه زرینه در فصل تابستان اشاره نمود. در حالی که اغلب ایستگاه های مورد مطالعه بیشترین آسایش اقلیمی آنها در آبان، مهر و اردیبهشت ماه است؛ ایستگاه زرینه در فصل تابستان بالاترین میزان آسایش اقلیمی را استان کردستان به خود اختصاص داده است. این مطالعه نشان داد که توزیع زمانی و مکانی روزهای توأم با آسایش اقلیمی استان کردستان متفاوت می باشد.
تحلیل زمین ساخت فعال حوضه ی بجنورد با کمک شاخص های مورفوتکتونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخص های مورفوتکتونیکی برای شناسایی خصوصیات خاص یک ناحیه و برای مثال برای تعیین سطح فعالیت های تکتونیکی مفید هستند. از این اطلاعات برای بدست آوردن جزئیات زمین ساخت فعال در یک منطقه ی خاص استفاده می شود. منطقه ی مورد مطالعه در البرز شرقی- بینالود قرار دارد. در این مطالعه شاخص های مختلف شامل عدم تقارن حوضه زهکشی (AF)، شکل حوضه (Bs)، منحنی هیپسومتری (Hc)و انتگرال هیپسومتری (Hi)، سینوسیتی (S) و طول- شیب رودخانه (SL) محاسبه گردید. نتایج این تجزیه و تحلیل ها با هم جمع گردید و با شاخصی تحت عنوان زمین ساخت فعال نسبی (Iat) بیان گردید. در این مطالعه برای محاسبه ی شاخص های مورفومتریک از نقشه ی توپوگرافی و DEM منطقه در محیط نرم افزار GIS استفاده گردید. مقدار شاخص AF در حوضه ی اصلی 40 می باشد که نشان دهنده ی کج شدگی حوضه ی اصلی به سمت غرب می باشد. مقدار شاخص شکل حوضه (Bs) نشان می دهد که قسمت شرقی منطقه ی مورد مطالعه فعال ترین بخش آن می باشد. محاسبه ی شاخص منحنی هیپسومتری (Hc)و انتگرال هیپسومتری (Hi) نشان دهنده ی مرحله ی جوانی در قسمت شرقی منطقه ی مورد مطالعه می باشد. شاخص سینوسیتی (S) در حوضه ی اصلی 1.35 می باشد، که نشان دهنده ی بالا آمدگی تکتونیکی منطقه ی مورد مطالعه می باشد. منطقه ی مورد مطالعه (حوضه ی بجنورد) به چهار ناحیه ی تکتونیکی با فعالیت خیلی بالا، بالا، متوسط و پایین تقسیم-بندی شد و برای هر کدام از زیر حوضه های منطقه مقادیر شاخص زمین ساخت فعال نسبی (Iat) محاسبه شد و همچنین شدت فعالیت تکتونیکی مشخص گردید. محاسبه شاخص زمین-ساخت فعال نسبی (Iat) نشان می دهد که بیشترین مقدار این شاخص مربوط به قسمت شرقی حوضه ی بجنورد می باشد. نقشه ی پهنه بندی نشان می دهد که بیشترین فعالیت تکتونیکی و پرخطرترین بخش منطقه ی مورد مطالعه قسمت شرقی حوضه ی بجنورد می باشد.
بازسازی تغییرات آب وهوایی هولوسن در زاگرس جنوبی: شواهد گرده شناسی و زغال در رسوبات دریاچه پریشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دگرگونی های اقلیم بر زندگی انسان، چشم انداز و استراتژی های اقتصادی-اجتماعی تأثیر ژرفی به جا می نهد. بدین دلیل انسان همیشه در پی دستیابی به پیشینه، شواهد و علل و آینده دگرگونی های اقلیم بوده است. با توجه به کمبود مطالعات آب و هواشناسی دیرینه در ایران هدف اصلی این پژوهش روشن کردن قسمت ناچیزی از گذشته تغییرات آب وهوایی زاگرس جنوبی در دوره هولوسن است. بدین منظور مغزه ای 5/8 متری از دریاچه پریشان برداشت شده و روی آن مطالعات گرده شناسی انجام شد. با توجه به یافته های این پژوهش، پوشش گیاهی در یانگر دریاس از نوع استپی خشک تا نیمه بیابانی و تقریباً بدون درخت بوده است که نشان دهنده آب وهوای سرد و خشک است. پوشش گیاهی غالب در این زمان اسفناجیان و درمنه بوده اند و تیره گندمیان و پوشش گیاهی درختی به شدت کاهش یافته اند. با شروع دوره بین یخبندان هولوسن تیره گندمیان جایگزین تیره اسفناجیان شده و درختان بنه و بادام در منطقه شروع به رشد کرده اند. در هولوسن پیشین گیاهان آبزی به شدت کاهش یافته و در کنار آن فراوانی زغال افزایش بسیار زیادی داشته است. بر اساس این شواهد آب وهوای گرم و خشک در هولوسن پیشین حاکم بوده است. شرایط موجود در هولوسن میانی سبب گسترش جنگل های بلوط شده است. جنگل های بلوط در هولوسن میانی تثبیت شده اند و تا عصر کنونی فراوانی خود را حفظ کرده اند. بیشترین مقدار گیاهان درختی در هولوسن میانی ظاهر شده و در کنار آن تیره اسفناجیان به کمترین مقدار رسیده است که تأئید کننده گرم و مرطوب بودن آب وهوای هولوسن میانی است. ویژگی کلی هولوسن پسین مشابه با هولوسن میانی است، ولی با توجه به کاهش بلوط و افزایش پسته-بادام رطوبت نیمه گرم سال در هولوسن پسین کمتر از هولوسن میانی شده است. این شواهد نشان دهنده ی گرم تر بودن این دوره نسبت به هولوسن میانی است.
اثرات تغییر پوشش و کاربری زمین در منطقه تجریش بر رژیم آبدهی رودخانه دربند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودخانه های شهری به دلیل افزایش جمعیت و تغییرات پوشش و کاربری زمین در حوضه های آبخیز آنها درمعرضآسیب های گوناگون می باشند. رودخانه دربند نیز از این قاعده مستثنی نبوده و در طول نیم قرن گذشته توسعه شهری تهران، رژیم هیدرولوژیکی آن را تحت تأثیر قرار داده است. در این پژوهش با استفاده از عکس های هوایی سال های 1345 ، 1358 و تصاویر〖ETM〗^+وIkONOSسال 1389،میزان تغییرات پوشش و کاربری اراضی در منطقه تجریش شناساییشده و بر اساس آن ها نقشه پوشش و کاربری زمین برای سه دوره زمانی تهیه شده است و با به کارگیری نقشه های مذکور،با روش SCSبه تخمین میزان عددیمنحنی و نگهداشت سطحی آباقدام شده است. همچنین با بهره گیری از مدل های شبکه عصبی مصنوعی و ماشین بردار پشتیبان، مدل سازی رواناب و بارش انجام گرفته و از آزمون من کندال به عنوان روشی برای بررسی روند داده های دبی و بارش استفاده شده است. با آشکار سازی تغییرات پوشش و کاربری زمین در سه دوره زمانی ،مشخص گردید که سطوح تولید کننده رواناب زیاد در طول این سه دوره افزایش یافته است. در همین راستا شماره منحنی و ضریب رواناب از سال 1345 تا 1389 افزایش یافته و ضریب نگهداشت سطحی از 66/122در سال 1345 به 26/107در سال 1358 و 76/104 در سال 1389 کاهش یافته است. در حالیکه بارش روند افزایشی خاصی نداشته، دبی دارای روند صعودی بوده که علت اصلی آن تغییرات پوشش و کاربری زمین بوده است.
بررسی فعالیت های تکتونیکی بر ژئومتری رودخانه (مطالعه موردی: رودخانه خرتوت از حوزه آبخیز اترک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه سیستم های رودخانه ای در ارتباط با جنبه های مختلف محیط طبیعی شامل هیدرولوژی، هیدرولیک، فرآیندهای فرسایش و رسوب گذاری و همچنین شکل کانال های رودخانه ای است. برای درک صحیح از شرایط طبیعی رودخانه، استفاده از مدل های مفهومی و پردازش تئوری، یک ضرورت محسوب می شود. در این تحقیق مدل هیدرولیکی HEC-RAS از طریق الحاقیه HEC-Geo-Ras جهت بررسی خصوصیات هندسی و هیدرولیکی رودخانه خرتوت واقع در استان خراسان شمالی مورد استفاده قرار گرفت. پس از اجرای مدل، تجزیه و تحلیل نتایج خروجی از مدل برای دبی با دوره بازگشت 25 ساله، برای 25 بازه که 10 بازه آن محل تلاقی گسل ها و 15 بازه محل اتصال شاخه های فرعی به رودخانه اصلی بوده، انجام شده است. بهترین معادله از روابط رگرسیونی که دارای کمترین خطای استاندارد و ضریب تشخیص بالاتر بود، انتخاب گردید. از طرفی جهت بررسی تأثیر فعالیت های تکتونیکی بر مشخصات هندسی و هیدرولیکی رودخانه، از تحلیل مورفومتری و شاخص نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن (Vf) استفاده شده که این شاخص فعالیت های تکتونیکی را در 4 طبقه، فعالیت کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد نشان می دهد. در برخی مقاطع وجود گسل ها سبب افزایش عمق، عرض، شیب و شعاع هیدرولیکی و در بعضی مقاطع سبب کاهش این پارامترها شده است. نتایج نشان می د هد که فعالیت تکتونیکی در طول بازه سبب فروافتادگی یا برخاستگی کف بستر رودخانه می شود که تأثیر بسزایی در تغییر وضعیت ژئومتری رودخانه دارد.
بررسی تغییرات پیچان رود آجی چای در پهنه سیلاب دشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیچان ها، به عنوان جالب ترین الگوی جریان، پویای زیادی را به مسیر جریان رودخانه ها می بخشند. ایجاد خمیدگی ها در مسیر جریان رودخانه ها، انرژی لازم برای جابجایی بیشتر کانال فعال در پهنه های دشت های سیلابی را فراهم می نمایند و با این جابجایی ها، تغییرات ژئومورفولوژیکی عمده ای در دشت های سیلابی رخ می دهد. در طول مسیر رودخانه هایی که تأسیسات زیادی در کناره ها و در مسیر رودخانه وجود دارد ، این جابه جایی ها می تواند بسیار مشکل آفرین باش د. رودخانه آجی چای به عنوان تیپیک ترین مئاندر، جابه جایی های زیادی در مسیر جریان خود انجام می دهد (واقع در شمال غرب ایران و در موقعیت جغرافیایی از '07 °38، '58 °37 عرض شمالی و ' 15 °46 ، '45 °47 طول شرقی). در این مقاله سعی ش ده است با استفاده از داده های حاصل از اندازه گ یری ها بر روی عکس های هوایی و ماهواره ای و به کار گیری روش های تجربی، میزان جابه جایی ها، قابلیت حرکات جانبی در مسیر و همچنین زمان جابه جایی ها، محاسبه و برآورد گردد. در این بررسی ها، به پارامترهای خودپیچان مانند شعاع خمیدگی ها، استناد گردیده و پهنای مسیر با بهره گیری داده های حاصل از اندازه گیری شعاع، از رابطه W محاسبه و به منظور بررسی قابلیت جابه جایی مسیر، نسب شعاع و پهنا (R/W) به دست آمده است. زمان انجام جابه جایی های کانال فعال در دشت سیلابی نیز با استفاده از T∆ برآورد شده است. نتایج این بررسی ها نشان می دهد که در طی زمان، کانال فعال رودخانه آجی چای در پهنه دشت سیلابی خود به طور مکرر جابه جا شده و در اثر این جابه جایی ها و در نتیجه در اثر ایجاد فرصت برای انجام فرسایش کناری ناشی از آن، دشت سیلابی فراخ تر شده است. در بخش هایی از مسیر آجی چای، زمان لازم برای انجام یک جابه جایی کامل از 1 سال تا بیش از 5 سال در بخش های دیگر طول مسیرآجی چای متفاوت است. میزان سینوزیته در طول مسیر آجی چای و درطی زمان ت غییر یاف ته است و با هر تغییر در میزان س ینوزیته و تغییر جهت جابه جای خمیدگی ها، داغ آب هایی در دشت سیلابی بر جای مانده است
بررسی و تحلیل بارش های ناحیه شمال ایران با استفاده از تحلیل خوشه ای و تجزیه تابع تشخیص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از روش های آماری چندمتغیره (تحلیل خوشه ای و تجزیه تابع تشخیص)، به منظور شناسایی تفاوت های زمانی و مکانی بارش و نواحی مشابه بارشی صورت گرفته، داده های بارش ماهانه دوره آماری 1995 تا 2007 مربوط به 35 ایستگاه سینوپتیک، کلیماتولوژی و بارانسجی شمال ایران شامل سه استان گلستان، گیلان و مازندران مورد استفاده قرار گرفت. ابتدا برای گروه بندی و همگن سازی ایستگاه ها از تحلیل خوشه ای به روش Ward استفاده شد. سپس برای آزمون صحت نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای آزمون تابع تشخیص و تجزیه به روش (Wilk’s Lambda) استفاده گردید. نتایج حاصل از روش تحلیل خوشه ای به روش فواصل اقلیدسی به روش وارد نشان داد که برحسب مقدار و زمان بارش در منطقه مورد مطالعه می توان چهار خوشه عمده بارش ی ترسیم کرد. همچنین نتایج حاصل از تجزیه تابع تشخیص نشان داد که حدود 3/82 درصد از خوشه بندی های انجام شده در تحلیل خوشه ای به درستی صورت گرفته و حدود 7/17 درصد آن به اشتباه خوشه بندی شده است و روش ویلکز لامبدا هم تفاوت بین میانگین ها را تأیید کرد.
ﺑﺮرﺳی الگوریتم های مختلف زمین آماری جهت پهنه بندی بارش سالیانه اﺳﺘﺎن ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اندازه گیری نقطه ای بارش و عدم پوشش تمام سطح حوزه ها، پیش بینی این نوع داده ها ضروری است. تکنیک های مختلفی جهت برآورد داده های بارندگی در نقاط فاقد داده وجود دارد. به طور کلی روش های زمین آماری در مقایسه با روش های آمار کلاسیک برای برآورد بارش دقیق تر هستند.در ایﻦ راﺳﺘﺎ، ﻣیﺎﻧﮕیﻦ ﺑﺎرش ﺳﺎﻻﻧﻪی 97 ایﺴﺘﮕﺎه باران سنجی در اﺳﺘﺎن ایلام در یک دوره آماری 23 ساله (سال های 1389-1366) ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳی ﻗﺮارﮔﺮﻓﺖ. پس از جمع آوری آمار و اطلاعات مربوطه، نقشه هم باران تهیه و آنالیز واریوگرام انجام شد. در این تحقیق سه نوع روش کریجینگ شامل کریجینگ معمولی، ساده و عام مورد استفاده قرار گرفت. برای ارزیابی انواع مدل ها از مربع میانگین ریشه خطا با خطای استاندارد استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که روش کریجینگ عام با پایین ترین میزان میانگین خطای برآورد (003/0) و مربع میانگین ریشه خطاء (97/74) بهترین روش برای درون یابی در این پژوهش می باشد. همچنین در مقایسه مربع میانگین ریشه خطا با خطای استاندارد برای تعیین میزان برآورد مورد انتظار، هرچهار مدل دارای برآوردی بیشتر از حد انتظار بودند. در پایان مشاهده گردید که تغییر نمایی ارتفاع و بارش منطقه نشان می دهد که تاشعاع 4/117 کیلومتری، بین ایستگاه ها از نظر ارتفاع رابطه ی معنا داری وجود دارد و پس از این فاصله، رابطه ی آنها به صورت تصادفی است.
اثر تشعشع محاسبه شده از مدل آلن بر روی میزان تغییرات تبخیر و تعرق پتانسیل مدل فائو پنمن مانتیث (مطالعه موردی: استان یزد)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های هدررفت آب در مناطق مختلف آب و هوایی ایران، تبخیر و تعرق است. برای محاسبه تبخیروتعرق پتانسیل روش های گوناگونی وجود دارد و روش فائو پنمن مانتیث به عنوان یک روش استاندارد جهانی برای تخمین تبخیر و تعرق پذیرفته شده است. این مدل برای محاسبه تبخیر و تعرق به داده های میدانی زیادی نیاز دارد که گاهی در بسیاری از حوزه ها در دسترس نبوده و یا اینکه با گسترش و توسعه های ایجاد شده در حوزه سازگاری ندارد. علاوه بر این جمع آوری داده های مورد نیاز اغلب گران بوده و قابل تکرارکردن نیست و استفاده از این مدل را در برخی از مکان ها محدود می کند. با توجه به این که در استان یزد داده تابش خالص در بیشتر ایستگاه ها وجود ندارد، در این تحقیق، مدل فائوپنمن مانتیث به صورتی حل شده که تابش خالص با استفاده از دمای حداقل و حداکثر هوا به وسیله رابطه تجربی که توسط آلن پیشنهاد گردیده، محاسبه گردد. بنابراین داده های مورد نیاز این مدل تنها محدود به اندازه گیری دمای هوا، رطوبت نسبی و سرعت باد می باشد. هم چنین در این مطالعه از روش پریستلی تیلور برای محاسبه تبخیر و تعرق استفاده شده است. البته برای ارزیابی، مدل فائو پنمن مانتیث با داده های کامل نیز به عنوان مرجع در نظر گرفته شده است. نتایج نشان می دهد زمانی که داده تابش خالص مفقود باشد، روش فائو پنمن مانتیث با حداقل داده می تواند روش مناسبی برای برآورد تبخیر و تعرق پتانسیل باشد، به طوری که این روش برخلاف روش پریستلی تیلور ضریب همبستگی بالای 97/0 و ریشه میانگین مربعات خطا کمتر از 37/0 میلیمتر در روز را در تمام ایستگاه های مورد مطالعه دارا است. بنابراین استفاده از مدل پیشنهادی آلن در محاسبه تابش خالص برای نقاطی از استان که با محدودیت رو به رو هستیم، مناسب و قابل توصیه است.
شناسایی تغییرات حداکثر رطوبت نسبی استان اصفهان طی نیم قرن اخیر با استفاده از آزمون من- کندال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی روند تغییرات پارامترهای هواشناسی در طولانی مدت اهمیت بسزایی در مطالعات تغییر اقلیم و آشکارسازی آن دارد. بر مبنای این نگرش اقلیمی، پژوهش حاضر با هدف آشکارسازی روند تغییرات ماهانه حداکثر رطوبت نسبی استان اصفهان طی نیم سده گذشته صورت پذیرفته است. بر این اساس از آمار حداکثر رطوبت نسبی 21 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی داخل و خارج استان طی مقطع زمانی 2010-1961 استفاده به عمل آمد. با حصول اطمینان از غیرنرمال بودن داده ها توسط آزمون اندرسون دارلینگ و همچنین همگن بودن داده ها با استفاده از آزمون ران تست، آزمون ناپارامتری من – کندال جهت محاسبه و تحلیل روند برگزیده شد. با توجه به این که در پژوهش حاضر بررسی تغییرات ماهانه به صورت پیکسلی مدنظر می باشد، از این رو داده های ایستگاهی در ماتریسی با ابعاد 600 × 21 چیدمان شده و توسط نرم افزار سرفر با روش کریگینگ به داده های پیکسلی با تفکیک مکانی 5 × 5 کیلومتر تبدیل گردید. سپس ماتریس جدید با ابعاد 600 × 4260 و با حالت T آرایش شده و به نرم افزار مت لب منتقل، و روند هر یک از پیکسل ها توسط آزمون من – کندال در سطح معنا داری 95 درصد محاسبه شد. بر پایه یافته های حاصل از این پژوهش طی دوره آماری مورد مطالعه روندهای کاهشی رطوبت نسبی بر روندهای افزایشی غلبه داشته به طوری که در هر ماه بیش از 8/66 درصد از مساحت استان را به خود اختصاص داده است. همچنین بیشترین میزان کاهش رطوبت نسبی در ماه فوریه و کمترین میزان آن در ماه ژوئن به وقوع پیوسته است.
امکان سنجی منابع آب زیرزمینی استان آذربایجان غربی برای پرورش ماهی قزل آلا با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) (مطالعه موردی: شهرستان سردشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش میزان بهره برداری از منابع شیلاتی و افزایش تقاضای جهانی برای غذا، ضرورت نگاهی نو به طبیعت و توان بالقوه بخش آبزی پروری را بوجود آورده است و این سؤال مطرح می شود که آبزی پروری تا چه اندازه می تواند باعث افزایش تولید پروتئین و امنیت غذایی بشر در دراز مدت شود. مطالعه حاضر تلاش برای تأمین بخشی از نیازهای اطلاعاتی در مورد توان بالقوه آبزی پروری و تخمین توان اکولوژیک و اقتصادی- اجتماعی استان آذربایجان غربی شهرستان سردشت برای پرورش ماهیان سردآبی و عمدتاً قزل آلای رنگین کمان پرورشی می باشد. مطالعه حاضر با هدف مکا نیابی و اولویت بندی منابع آب زیرزمینی شهرستان سردشت واقع در استان آذربایجا ن غربی برای احداث استخرهای پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان و با بهره گیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی ( GIS ) انجام گرفته است. بدین منظور پس از بررسی منابع و مطالعات انجام شده پیشین در این زمینه، معیارهای مؤثر در مکا نیابی استخرهای پرورش ماهی قزل آلا بدین صورت دسته بندی شدند: ( 1)اکولوژیک - آب (دبی آب، نوع منبع آب، دمای آب، PH ) شکل زمین (شیب، ارتفاع)، کاربری اراضی، دوری از مناطق حادثه خیز (دوری از مناطق سیل خیز، دوری از مناطق زلزله خیز)؛ ( 2) اقتصادی - نزدیکی به بازار، سودآوری، و دسترسی به نیروی کار، ( 3) اجتماعی - اشتغال زایی، نوع مالکیت بهره برداری، تراکم جمعیت؛ و ( 4) زیرساختی - نزدیکی به جاده،نزدیکی به برق، یا نزدیکی به تلفن ثابت و مانند اینها. در نهایت با استفاده از داده های گردآوری شده و تهیه لایه های اطلاعاتی در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی انجام گرفته است. نتایج به دست آمده مشخص ساخت که از کل 208 منبع آب مورد
بهر ه برداری ( 51 چشمه و 157 حلقه چاه)، 141 منبع آب دارای توان پرورش ماهی قز ل آلا هستند.
پایش تغییرات پوشش برف با استفاده از تصاویر سنجنده مودیس در منطقه ی شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه و اندازه گیری تغییرات سطوح برف به عنوان یکی از منابع مهم تأمین آب، بسیار حائز اهمیت است. با توجه به شرایط سخت فیزیکی محیط های کوهستانی امکان اندازه گیری دائم زمینی جهت تخمین منابع برفابی و تشکیل پایگاه داده ها وجود ندارد. به همین جهت استفاده از تصاویر ماهواره ای در شناسایی مناطق برفگیر و ارزیابی تغییرات آن بسیار مهم می باشد.
داده های مورد استفاده در این مطالعه، تصاویر ماهواره ای سنجنده مودیس منطقه ی شمال غرب ایران مربوط به سال های 2000 تا 2009 میلادی می باشد. روش مورد استفاده در این مطالعه شاخص NDSI، طبقه بندی های نظارت نشده و نظارت شده می باشد که پس از مقایسه بین روش ها، طبقه بندی نظارت شده به عنوان روش مناسب انتخاب گردید. بررسی نقشه های مربوط به تغییرات پوشش برفی در ماه آوریل نشان داد که در طول دوره ی مورد مطالعه، کمترین مقدار پوشش برف مربوط به سال 2008 با 01/1040 کیلومتر مربع و بیشترین مساحت مربوط به سال 2007 با 78/10471 کیلومتر مربع می باشد. این موضوع، نشان دهنده ی تغییرات 1000 درصدی در طول یک دهه در میزان پوشش برف منطقه شمال غرب ایران بوده و آسیب پذیری منابع آب وابسته به ذوب برف را در این منطقه نشان می دهد. همچنین نتایج نشان داد در سال هایی که میانگین دمای فصل سرد پایین تر می باشد، سطح پوشش برف در بهار همان سال بیشتر از سال های دیگر می باشد به طوری که در سال 2007 کمترین میانگین دما را در طول ده سال داشته (6/2 در جه سانتیگراد) در حالی که بیشترین سطح پوشش برفی در طول ده سال نیز مربوط به همین سال می باشد (78/10471 کیلومتر مربع).
ارزیابی و تهیه نقشه آسیب پذیری آبخوان های کارستی با استفاده از مدل COP (مطالعه موردی: آبخوان کارستی گُلین، استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آبخوان های کارستی در مناطق نیمه خشک غرب ایران با توجه به شرایط طبیعی منطقه و فعالیت های انسانی مستعد آلودگی می باشند. آبخوان کارستی گُلین نقش حیاتی در تأمین آب شرب و کشاورزی جوامع محلی اطراف خود دارد. هدف از این پژوهش، تهیه نقشه آسیب پذیری آبخوان کارستی گُلین در جنوب غرب استان کرمانشاه در برابر آلودگی های سطحی با استفاده از مدل COP می باشد. این مدل با استفاده از سه پارامتر، لایه پوشاننده(O)، غلظت جریان (C)و رژیم بارش(P) به ارزیابی آسیب پذیری منابع آب کارست در برابر آلودگی می پردازد. از پارامترهای ژئوهیدرلوژیکی چون ضریب α، زمان مرگ چشمه، حجم ذخیره دینامیکی برای مشخص کردن نوع جریان کارستی استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که چشمه گُلین دارای سیستم افشان بوده و 22/12%، 32/48% و 46/39% از مساحت منطقه به ترتیب در پهنه آسیب پذیری خیلی کم، کم و متوسط واقع شده که حاکی از آسیب پذیری کم تا متوسط این آبخوان نسبت به آلودگی می باشد. پارامترهای C،P وO به ترتیب بیشترین نقش را در کم بودن میزان آسیب پذیری دارا می باشند. عامل C به علت وسعت کم پهنه کارست تکامل یافته، وسعت زیاد مناطق غیر کارستی، شیب زیاد منطقه، نقش اصلی را در پایین بودن میزان آسیب پذیری منطقه دارا می باشد. از طرف دیگر بارش منطقه به نسبت کم بوده و این عامل میزان نفوذ آلودگی و در نتیجه میزان آسیب پذیری را کاهش می دهد. آسیب پذیری زیاد تا خیلی زیاد عامل O نشان دهندهٔ گسترش سازندهای نفوذ پذیر در منطقه می باشد و میزان آسیب پذیری بالای آن توسط دو عامل دیگر تعدیل گردیده است. در نهایت می توان گفت که مدلCOP کارایی مناسبی جهت تهیه نقشه های آسیب پذیری آبخوان های کارستی را دارا می باشد.
آستانه های ژئومورفولوژیکی آبکند زایی در حوضه آبریزکچیک، شمال شرق استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آبکندزایی فرآیندی پیچیده است که به وسیله بسیاری از عوامل کنترل می شود و وابسته به آستانه هایی است که زمینه ایجاد آن را فراهم کرده اند. تبیین و ابداع مدل مناسب برای پیش بینی مکانی شکل گیری و گسترش آبکندزایی و مشخص کردن آستانه های ژئومورفولوژیکی موثر بر آن و نیز پهنه بندی این فرآیند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس در این پژوهش با استفاده از منابع موجود، در حوضه آبریز کچیک در شمال شرق استان گلستان با مساحت 8/3598 هکتار، با حضور در منطقه 35 آبکند نمونه انتخاب شد. مشخصات کمی و مورفومتری آنها یادداشت گردید. پس از بررسی تصاویر ماهواره ای و نقشه های پایه، در محیط GIS برای 9 عامل ژئومورفولوژی موثر در آبکندزایی نقشه تولید گردید و سهم و میزان هر آبکند از هر عامل ژئومورفولوژی از نقشه های تولیدی بدست آمد. سپس نقشه های تولیدی به دو سطح درگیر آبکند و غیر درگیر تبدیل گردید. در پایان با تولید جدول مربوطه برای هر عامل و هم پوشانی نقشه ها، نقشه نهایی و آستانه ها مشخص گردید. نتایج این پژوهش نشان داد کلیه عوامل ژئومورفولوژی به میزان دامنه اثرگذاری و آستانه های شان در شکل گیری و گسترش آبکند در منطقه مشارکت دارند.
بررسی تغییرات شبانه روزی و فصلی باد و دمای هوا و آلاینده های CO و PM10 در لایه ی سطحی جو شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس داده های بادسنج فوق صوتی سال 2007، بیشتر زمان ها تندی باد بینm/s 5/0 تا 2 و دامنه چرخه سالانه آن کوچک است که شرایط حاد آلودگی هوا را در تهران فراهم می کند. همچنین CO و PM10 تغییرات فصلی از خود نشان می دهند که به شرایط هواشناختی و منابع آلاینده ها وابسته است. بررسی چرخه سالانه CO و PM10 نشان می دهد که غلظت CO در روزهای پاییز تا زمستان افزایش دارند. غلظت PM10 در روزهای زمستان تا بهار مقادیر پایینی دارد. افزایش غلظت آلاینده ها در زمستان عمدتا ناشی از کمبود سامانه های همدیدی فعال و وارونگی دمایی سطحی، بر اساس پارامتر پایداری N2، که در پاییز و زمستان نسبت به بهار و تابستان بیشتر است.) است. در چرخه سالانه براساس میانگین های شبانه روزی، ضریب همبستگی CO و PM10، 4/0 و در زمستان، 7/0 است که نشانگر ارتباط قوی منابع این دو در این فصل است. در بهار، خودروها، گرد و غبار ناشی از سطح و یا از منابع دورتر، منشا PM10 هستند، اما در پاییز، منابع عمدتاً خودروها و وسایل گرمایشی هستند. دو بیشینه در نمودار تغییرات CO در ابتدای صبح و شب رخ داده است که تقریباً با کمینه های تندی باد همزمان و وابسته به تغییرات فصلی نیز هستند. طی شب، شارش های کوه دشت (سرد) و نشست هوا ناشی از سامانه های پرفشار سبب ایجاد وارونگی دما بر روی منطقه می شوند که افزایش غلظت آلاینده ها را در پی دارد.نمودارهای سه بعدی مؤلفه های افقی سرعت باد، دمای هوا و آلاینده ها نشان می دهند که مؤلفه نصف النهاری باد، نقش برجسته تری در انتقال CO که مستقل از دما است، به عهده دارد که با توجه به وضعیت توپوگرافی منطقه، می تواند نشانگر محلی بودن منابع آن باشد. در حالی که هردو مؤلفه سرعت باد در انتقال PM10 نقش دارند. همچنین بیشینه های PM10 در فصل سرد با باد کم همزمان و در فصل گرم مستقل از تندی باد هستند.
تحلیل تغییرات تابش فرابنفش در منطقه ی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای بررسی تابش فرابنفش و تحلیل زمانی آن در سطح کشور، ایستگاه اصفهان، به لحاظ داشتن اتمسفری همگن، به منزله ی مدلی برای کل کشور انتخاب شد. برای تحلیل زمانی داده ها نیز، دوره ی آماری از سال های 1380 تا1390 تهیه گردید. بررسی داده ها به صورت چهار واحد زمانی متفاوت روزانه، ماهانه، فصلی و سالانه با استفاده از روش های آماری و آزمون من کندال انجام گرفت. نتیجه ی بررسی ها در ایستگاه اصفهان، نشان داد که بیشترین شاخص تابش فرابنفش به مقدار 5/11 است که معمولاً در اواسط تابستان روی داده و کمترین آن به مقدار 5/0 در اواسط زمستان اتفاق افتاده است. همچنین، نتایج حاصل از برازش خط روند تغییرات فصلی برای دهه ی اخیر، نشان داد که مقدار تابش در بهار روندی افزایشی داشته و برای دیگر فصل ها این روند کاهشی بوده است. از طرفی نیز، بیشترین تابش آفتاب بین ساعت های 10 صبح تا 16 بعد از ظهر بوده و در بیشتر اوقات سال، شاخص از 3 بالاتر بوده است. در نتیجه ی این امر، مردم باید اقدامات پیشگیرانه را رعایت کنند تا از صدمات ناشی از آن در امان بمانند
مطالعه وی ژگی های اقلیمی استان های کرمان شاه و کردس تان بر مبنای تحلیل های عاملی و خوشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقسیم بندی های آب و هوایی و شناخت مهم ترین عوامل و عناصر تأثیرگذار بر اقلیم هر ناحیه، یکی از راه های شناخت شناسنامه اقلیمی نواحی است. به منظور انجام این تحقیق، از داده های سالانه 22 متغیر اقلیمی 12 ایستگاه سینوپتیک دو استان کرمانشاه و کردستان طی دوره آماری 20 ساله (1989-2008) استفاده شده است. جهت افزایش دقت میان یابی ، 7 ایستگاه سینوپتیک نیز از استان های هم جوار انتخاب شده است. در این مطالعه ، جهت بررسی ویژگی های اقلیمی استان های کرمانشاه و کردستان از تحلیل عاملی و خوشه ای استفاده شده است. بعد از انجام بررسی های مربوط به تحلیل عاملی بر روی 22 متغیر اقلیمی دو استان کرمانشاه و کردستان و با توجه به همبستگی درونی آنها نتایج نشان داد که اقلیم این دو استان تقریباً تحت تأثیر 6 عامل اقلیمی می باشد. مجموعه این 6 عامل، حدود 91 درصد رفتار اقلیمی منطقه مورد مطالعه را توجیه می کنند. این عوامل به ترتیب عبارتند از: گرما، بارش، رطوبت، ابر، تندر، باد و غبار. با اعمال روش خوشه بندی سلسله مراتبی و با روش ادغام وارد عناصر اقلیمی ایستگاه های مورد مطالعه به 5 خوشه اقلیمی تقسیم گردید.
پایش و پیش بینی خشکسالی در استان کرمان با استفاده از شاخص DI و پهنه بندی آن با روشهای زمین آماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی یک پدیده آب و هوایی است که احتمال وقوع این پدیده در همه ی نقاط کره زمین و با هر شرایط اقلیمی وجود دارد. پدیده خشکسالی یکی از مهم ترین بلایای طبیعی است که بسیاری از کشورها را تحت تأثیر خود قرار داده و باعث بروز بسیاری مشکلات از جمله اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شده است. بر این اساس سیستم های پایش در تدوین طرح های مقابله با خشکسالی و مدیریت آن از اهمیت زیادی برخوردار است. آگاهی از وضعیت خشکسالی، با پیش بینی و پهنه بندی شدت خشکسالی می تواند خطر زیان های ناشی از این پدیده را تا حد قابل توجهی کاهش دهد. در این تحقیق استان کرمان به عنوان منطقه مطالعاتی انتخاب شد. هدف از این پژوهش ارزیابی دقت روش های کریجینگ، کوکریجینگ و معکوس فاصله در تهیه ی نقشه های شدت خشکسالی رخ داده در استان کرمان با استفاده از شاخص دهک ها می باشد. بدین منظور 44 ایستگاه هواشناسی که دارای آمار بلندمدت و پایه زمانی مشترک 20 ساله بودند، انتخاب گردیدند. سپس شاخص خشکسالی دهک ها برای دوره آماری محاسبه گردید. نقشه های پهنه بندی خشکسالی برای سال های 1367، 1372، 1378، 1379، 1381 و 1384 با استفاده از سه روش کریجینگ، کوکریجینگ و معکوس فاصله تولید شد. جهت تعیین کارآیی هر یک از این روشها از RMSE استفاده شد. از بین سه روش پهنه بندی، روش کریجینگ و کوکریجینگ به دلیل داشتن خطای RMSE پایین تر به عنوان مناسب ترین روش ها انتخاب گردیدند. نتایج این پژوهش نشان داد که شدیدترین خشکسالی ها در سال های 1378 و 1379 به وقوع پیوسته است.