پس از حملهه ی غزان و مغولان به خراسان و نواحی دیگر ایران بزرگ، جامعهه ی فارسی زبان، در زمینه های مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دستخوش دگرگونی شد، . از جمله حکومت مرکزی مسلط و فراگیر از میان رفت و طبقات حاکمه جابه جا شدند.؛ گروه هایی با سابقهه ی فرهنگی و تمایلات قومی و تاریخی متفاوت به قدرت رسیدند.؛ مرکز و مقر حکومت که سال ها شهرهایی از خراسان بود، تغییر یافت و این خود خاندان های مدافع حکومت را تغییر داد و کم و بیش، سنت های فرهنگی و سازمان های اجتماعی تازه ای را وارد صحنه کرد.؛ بسیاری از حوزه های آموزشی، حتی بعضی از شاخه های علوم محدود شد و گاهی رو به فراموشی گذاشت. در گیر و دار این احوال، مسأئلهه ی شعر، به خصوص شعر درباری و تبلیغاتی که بازار خود را در سایهه ی اهل قدرت می دید، به تدریج متحول شد و از وجوه مختلف با شعر دوره های نخستین متمایز گردید.
درباره خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی از زمان تولد شعرش و شکوفایی نامش تاکنون بسیار گفته اند و نوشته اند و بسیار تر هم خواهند گفت و نوشت و به قول خودش: «پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت.». حافظ «شاعر روز» نیست، «شاعر همیشه» است و شعرش به قول امروزی ما «تاریخ مصرف» ندارد. تا واژه آشنا و مهربان عشق و شعر و مهربانی و ادب و فرهنگ و زیبایی وجود دارد، شعر حافظ بر سر زبان ها جاری و بر خامه ها و قلم ها ساری خواهد بود. شعر حافظ از زمان خودش تاکنون همیشه و همواره با دل و جان و عصب و رگ و پی و لحم و شحم و خون و ورید این ملت- و همه فارسی زبانان – پیوستگی و آمیختگی داشته و خواهد داشت.
از آن جا که قرار است در این نوشتار کوتاه غزلی از حافظ بررسی شود که از جهت قالب ساقی نامه نیست اما به لحاظ معنی و محتوا می شود آن را ساقی نامه فرض کرد، ابتدا شرحی را که در باره ی ساقی نامه نوشته اند، نقل می کنم. در دایره المعارف (2/1236) ذیل ساقی نامه نوشته اند:
بررسی کارنامه ی حافظ پژوهان، از سویی به معرفی و جایگاه پژوهشگران کمک می کند و از سویی نیز به بازشدن زاویه هایی از شعر و شخصیت حافظ. نوع نگاه و چگونگی پرداختن هر پژوهشگر به موضوع مورد پژوهش، دو معیار شایان توجه در حوزه ی پژوهش و ترازویی دقیق برای سنجش علمی هر پژوهشگر است. از سلیم نیساری درباره ی حافظ، سه اثر منتشر شده است با نام های: مقدمه ای بر تدوین غزل های حافظ، دفتر دگرسانی های غزل های حافظ و تصحیح دیوان حافظ که آن ها را «سه گانه ی نیساری در حافظ پژوهی» نامیده ایم. با تکیه بر آن ها گزارشی تهیه و ارائه کرده ایم که تا حدود زیادی موقعیت علمی و ادبی ایشان را در حافظ شناسی ترسیم و توصیف می کند. البته در این مقاله، نقد کارهای تحقیقی نیساری مورد نظر نبوده است بلکه تمرکز بر معرفی کلی «سه گانه ی نیساری» در حافظ پژوهی و تهیه ی گزارشی از سه نقد عالمانه و دقیق ایشان بر سه تصحیح از دیوان حافظ بوده است که به همت زنده یادان «قزوینی- غنی»، «مسعود فرزاد» و «پرویز خانلری» صورت گرفته است.