فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱٬۲۷۸ مورد.
منبع:
حافظ مرداد ۱۳۸۸ شماره ۶۱
حوزههای تخصصی:
فرهنگ شرح های حافظ
حوزههای تخصصی:
نگاهی به نسخه علامه مرندی ، کهن ترین نسخه حافظ
حوزههای تخصصی:
شمـع آفتـاب
حوزههای تخصصی:
در این جستار ترکیب « شمع آفتاب» در بیت:
زروی دوست دل دشمنان چه دریابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا
(حافظ، 1371: 3)
بررسی شده و اختلاف نظر حافظ پژوهان درباره آن نقد شده است. توجه به آثار معاصران حافظ و شاعران پیش از وی در استعمال ترکیب کلیشه ای « شمع آفتاب» توضیح بهاءالدین خرمشاهی، حافظ شناس بزرگ روزگار ما را که در آن آمده است: « شمع آفتاب: اضافه تشبیهی نیست. مراد مشعل و شعله آفتاب است و گرنه شمع عادی از نظر نورانیت با آفتاب مناسبتی ندارد...» رد می نماید. گشتگی مصراع دوم بیت مورد نظر در میان یازده نسخه دیوان حافظ به صورتهای « قرص آفتاب (چهار نسخه) و شمع و آفتاب (دو نسخه) و شمع آفتاب (پنج نسخه)، آمده است. نویسنده تنها صورت « شمع آفتاب» (پنج نسخه) را درست دانسته و برای اثبات این مطلب که در این ترکیب « آفتاب» به « شمع» مانند شده است، نه برعکس، شواهد فراوانی در متون گذشته یافته و نیز به نکاتی جالب توجه رسیده است:
ترکیب « شمع آفتاب» ترکیب کلیشه ای بوده است که به صورتهای « شمع خورشید» و « شمع مهر» نیز آمده است.
گاه نیز برعکس شمع به خورشید مانند شده است.
اینکه شمع گردون، شمع افق، شمع روز، شمع آسمان، شمع فلک و شمع خاورگاه استعاره از آفتاب اند، دلیلی دیگر بر این ادعاست.
نکته دیگری که از شواهد به دست می آید، این است که در قدیم چراغها را از شمع روشن می کرده اند.
آخرین نکته که در خصوص شمع و چراغ قابل تامل است، این است که در زمان قدیم شمع بزرگتر و بسی برتر از چراغ بوده است:
در مصراع مورد بحث حافظ « شمع آفتاب» در برابر « چراغ مرده » نشسته است؛ یعنی « چراغ» با « آفتاب» مقایسه شده، نه با « شمع »؛ هرچند شمع نیز از چراغ بزرگتر و در روشنایی برتر بوده است. حافظ، روی دوست را به شمع مانند نمی کند، بلکه آن را آفتاب می داند تا چراغ را در برابر آفتاب نشانده باشد. چراغ در زمان قدیم با روغن می سوخته است و ضعیف و اندک نوربوده و هنگام خاموشی سیاه و تیره؛ به طوری که خاقانی آن را دل سیاه نیز خوانده است.
در نظربازی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه «نظر» در شعر حافظ بسامد بالایی دارد و در هر کاربرد آن، طیفهای معنایی متفاوتی برجسته می شود؛ زیرا حافظ با توانمندی ویژه خود، از تمام ظرفیتهای معنایی که این واژه در زبان فارسی و عربی دارد، استفاده می کند. او تعبیر شاعرانه «علم نظر» را با استفاده از همین ظرفیتهای معنایی واژه می سازد و همه افراد را در کنش نظربازی سهیم می داند. اما در میان نظربازان، نظربازی او از لونی دیگر است. نظربازی حافظ، نظربازی در حوزه شعر و خیال شاعرانه است.
نقدی بر مقاله ی «حافظ و منظومه ی شمسی»
حوزههای تخصصی:
معنی یک بیت حافظ
منبع:
حافظ دی ۱۳۸۸ شماره ۶۵
حوزههای تخصصی:
غزل فرخ
منبع:
حافظ اسفند ۱۳۸۸ شماره ۶۷
حوزههای تخصصی:
تودرتویی صور خیال در شعر حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ذهن حافظ غالبا در ابداع صور خیال، ترکیب گر است، یعنی صور خیال برگرفته از طبیعت را - با نام و نشان، و رنگ و بویی که دارند - در زمینه متنی مناسب کنار هم می نشاند و تابلوهای خیال انگیز «به تحریر کارگاه خیال» پدید می آورد که همه مناظر را در آن باید یک جا تامل کرد و گرنه در نگرش انتزاعی، نازک خیالی های خواجه در ایجاد تناسبات میان آن پرده های خیال، از نظر به دور می ماند. از آن جا که حافظ پژوهان - تا آن جا که ما می دانیم - هر یک از صور خیال را بطور انتزاعی مورد بررسی قرار داده و از ظرایف و دقایق ترکیبی آن به تسامح گذشته اند، در این مقاله سعی شده که تودرتویی صور خیال در شعر حافظ، در ابیاتی چند با نگرش ترکیبی مورد بررسی قرار گیرد.
نقد ادبی: حافظ و کاسه گرفتن و کاسه زدن
حوزههای تخصصی:
بررسی کارکردهای نمادین زمان در شعر عرفانی با تکیه بر دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در غزلیات حافظ، لحظه های زمان نه همانند است و نه پیوسته. وی دو نوع زمان مقدس و نامقدس را تجربه می کند: یکی استمرار ناپایدار ایام است؛ یعنی زمان معمولی و دیگری توالی کشف و شهودها و ادراک ابدیت هاکه در لحظه هایی خاص با فاصله گرفتن از هستی مادی و معمولی خود به آنها دست می یابد. با ورود در این زمان نمادین، روح حافظ با حقایق پوشیده هستی پیوند می یابد و برای وی کشف و شهودهایی رخ می دهد. در دیوان حافظ از این مفهوم نمادین زمان با واژه هایی از قبیل دوش، دی، دیشب، سحر، سحرگه، ازل، صبحدم، بامداد و . . . یاد شده و در هر یک به تناسب مقام، یکی از تجربه های او بیان شده که در نتیجه جذبه و الهام به آنها رسیده است. این مقاله به منظور بررسی تعابیر راز آلود زمان در غزلیات حافظ به روش کتابخانه ای نوشته شده و اطلاعات به دست آمده، پس از طبقه بندی و تحلیل به صورت توصیفی و با بهره گیری از فن تحلیل محتوا ارایه شده است.
حافظ و ابن یمین
حوزههای تخصصی:
سابقه «پیر ما» در غزلی از حافظ
حوزههای تخصصی:
حافظ در بیتِ «دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما / چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما» از پیری یاد میکند که در ابتدا خراباتی نبوده، بلکه اهل طریقت و مسجد بوده و حال، ناگهان خراباتی شده است. منظور حافظ از این شخصیت که «پیر ما» خوانده شده چه کسی بوده است؟ آیا این پیر، شخصیتی تاریخی و واقعی بوده یا صرفاً شاعر، در عالم خیال خود، او را خلق کرده است؟ برخی از مفسران قدیم و جدیدِ حافظ، مقصود از این پیر را «شیخ صنعان» (در داستان منطق الطیرِ عطار) میدانند، ولی به دلایل مختلف این تفسیر نمیتواند درست باشد. در این مقاله، با توجه به آنچه شاعرانِ عارفِ پیش از حافظ، و به ویژه عطار، گفته اند و نیز با توجه به دیگر ابیات حافظ، اثبات شده است که مقصودِ حافظ از «پیر ما» حسین بن منصور حلاج است.
تصحیح انتقادی دیوان حافظ
حوزههای تخصصی:
بهره وری حافظ از پیشینیان و شکل تکاملی غزل
حوزههای تخصصی:
حافظ و هویت فرهنگی ایران
حوزههای تخصصی:
رندان حافظ در بنگال
حوزههای تخصصی:
اتقان صنع شرح بیتی از حافظ شیرازی
حوزههای تخصصی:
دراز دستی کوته آستینان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
واژه «خرقه» در دیوان خواجه بزرگ، حافظ شیرازی 57 بار به کار رفته است، که این خود نشان گر اهمیت آن از دیدگاه این عارف بزرگ می باشد. نگارنده در این مقاله در ضمن آوردن مطالبی در مورد خرقه و خرقه پوشی به ریشه یابی یکی از اشکال خرقه یعنی کوته آستینی- و چرایی بوجود آمدن آن پرداخته است و با ارایه شواهدی- هر چند مختصر- آن را مورد بررسی قرار داده است.
بررسی نقش موسیقایی قافیه در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قافیه یکی از جلوه های موسیقی شعر است؛ اما اغلب نقش صوتی و موسیقایی آن نادیده گرفته شده است. از آنجا که آشنایی حافظ با روابط پیچیده نظام آوایی کلمات، زنجیره ای از گوشنوازترین قوافی را در کنار دیگر تناسبها و تضادها، صنایع بدیعی و اشارتهای پنهان و آشکار آوایی و معنایی پدید آورده است، نگارنده می کوشد، نقش موسیقایی قافیه را با تکیه بر غزلیات حافظ مورد بررسی قرار دهد.
خوش تراشی واژه های قافیه، ساختهای محکم و گوناگون قافیه ،که اغلب از حروف نرم و روان یا حروف پر طنین تشکیل شده است، حسن استفاده حافظ از موقعیت مکانی قافیه در جهت تشخص لفظی و معنایی مفهوم مورد نظر، تاثیر طنین حروف قافیه در جبران محدودیتهای وزنی و القای عاطفه مورد نظر شاعر، تناسب آوایی اجزای بیت با حروف قافیه، تاثیر صامتها و مصوتهای مشترک بعد از روی در غنای موسیقی قافیه و اعنات در این مقاله به عنوان عوامل گوشنوازی قافیه در شعر حافظ مورد بررسی قرار گرفته است.