در سالهای اخیر ، بیشتر مدیران برای کمک به موفقیت استراتژیک کل شرکت ، پتانسیلی را در خرید تشخیص دادهاند ، و به همین دلیل بیشتر توجه روی خرید متمرکز شده است . در نتیجه ، توجه فزاینده بر روی انتخاب عرضه کننده به عنوان مهمترین مرحله از فرایند خرید ، صورت گرفته است . انتخاب عرضهکننده صحیح یک تصمیم حیاتی با دامنه گستردهای از استنتاجات در یک زنجیره عرضه است. تصمیمات انتخاب عرضه کننده، عرضه کنندگانی را که باید به عنوان منابع خرید انتخاب شوند و اینکه چگونه مقادیر سفارش باید میان عرضه کنندگان انتخاب شده تخصیص داده شوند ، را تعیین میکنند...
تدوین استراتژی در سطوح مختلف به خصوص استراتژی ترفیع نقش مهمی در دستیابی به اهداف یک شرکت از جمله ارتقای ارزش ویژه برند آن بازی می کند. هدف از این مقاله بررسی تاثیر استراتژی های ترفیع بر رابطه بین ابزارهای ارتباطی و ارزش و یژه برند از دیدگاه مشتری و ابعاد مختلف آن همچون آگاهی برند، کیفیت ادراک شده، تداعی برند و وفاداری برند در صنعت مواد غذایی است. روش تحقیق توصیفی پیمایشی است و جامعه آماری تحقیق شامل مدیران و کارشناسان بازاریابی شرکتهای مواد غذایی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و مصرف کنندگان برندهای اصلی این شرکتها است. از روش مدلسازی معادلات ساختاری و همبستگی برای تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه استفاده شد که نتایج آن حاکی از آن است که اتخاذ استراتژی ترفیع به عنوان یک متغیر تعدیل کننده، بر شدت رابطه بین ابزارهای ارتباطی و ارزش ویژه برند از دیدگاه مشتری، تاثیر مثبت و معناداری دارد. از اینرو به شرکتهای صنعت مواد غذایی پیشنهاد می شود به منظور ارتقای ارزش ویژه برند محصولاتشان، در انتخاب و بکارگیری ابزارهای ارتباطی با در نظر گرفتن استراتژی ترفیع (کششی – رانشی) اقدام نمایند.
بازده سهام یکی از معیارهای اساسی برای تصمیم گیری در بورس اوراق بهادار است. بازده سهام خود به تنهایی محتوایی اطلاعاتی دارد که بیشتر سرمایه گذاران بالفعل و بالقوه در تجزیه و تحلیل مالی و پیش بینی های خود از آن استفاده می کنند. مطالعات متعددی در مورد بازده سهام انجام گرفته است که نشان می دهد بازده سهام تحت تأثیر متغیرهای گوناگون قرار می گیرد. توان رقابتی بازار محصول از جمله این عوامل است. هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر توان رقابتی بازار محصول بر بازده سهام است. معیارهای رقابت بازار محصول در این پژوهش، شامل شاخص های تمرکز در صنعت، قابلیت جانشینی کالا، اندازه بازار، شاخص Q توبین و موانع ورود (شدت سرمایه گذاری) هستند. برای این منظور، نمونه ای شامل 87 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی سال های 1382 تا 1391 به روش داده های تابلویی ارزیابی شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد از میان شاخص های معرفی شده، تمرکز صنعت، قابلیت جانشینی کالا، اندازه بازار و شاخص Q توبین بر بازده سهام شرکت های مذکور، تأثیر منفی و معنادار داشته است؛ ولی موانع ورود بر بازده سهام تأثیر معناداری نداشته است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت شرکت های با توان رقابتی بالا، بازده پایینی کسب کرده اند.
آگاهی از وجود مزیت در بخش های مختلف یک کشور، یکی از معیارهای لازم جهت سنجش حضور در بازارهای بین المللی به شمار می رود. با توجه به این که در حال حاضر کشور ما به عنوان عضو ناظر در WTO حضور دارد، باید مزیت صنایع مختلف را شناسایی کنیم تا در صحنه تجارت جهانی مزیت های مطلوب تری را به خود اختصاص دهیم. بر همین اساس در این تحقیق با استفاده از شاخص هزینه منابع داخلی (DRC)، مزیت نسبی در تولید فرش دستباف 65 رج ابریشمی که به عنوان فرش برتر تولیدی- صادراتی در استان های آذربایجان شرقی، قم و اصفهان معرفی می شود، در سال 1385 محاسبه خواهد شد. هم چنین از آن جا که سیاست های اعمالی دولت در بخش های مختلف مزیت نسبی را تحت تاثیر قرار می دهد، لازم است با محاسبه ضرایب حمایتی، میزان حمایت های موجود در این بخش ها نیز مورد بررسی قرار گیرد. نتایج حاصله نشان دهنده وجود مزیت نسبی تولید در هر 3 استان می باشد. از سوی دیگر ضریب حمایت اسمی از محصول نشان می دهد که در هر 3 استان، یارانه غیرمستقیم به تولید تعلق گرفته است. اما ضریب حمایت اسمی از نهاده ها بیانگر این است که تولیدکنندگان دراستفاده از این نهاده ها مالیات غیرمستقیم پرداخت می کنند. ضریب حمایت موثر نشان از آن دارد که برآیند حمایت دولت از محصول و مالیات غیرمستقیم دولت روی نهاده های قابل مبادله مثبت است و در مجموع سیاست های دولت از فرآیند تولید حمایت می کند.
صنعت بانکداری ایران به عنوان پل ارتباطی میان عرضه و تقاضای منابع پولی، به سبب وجود نیروهای رقابتی با تحولات گسترده ای رو به رو شده است. جهت بقا در این شرایط ناپایدار و متلاطم، آگاهی از وضعیت نیروهای رقابتی در هر زمان راه گشاست. هدف تحقیق حاضر شناسایی و تحلیل وضعیت نیروهای رقابتی موثر بر صنعت بانکداری قشم که منطقه آزاد است و رقابت در مبادلات بازرگانی سطح بالایی است، در بازه زمانی (1390- 1380) می باشد. بدین منظور از مدل ترکیبی پنج نیروی پورتر و فرآیند تحلیل شبکه ای(ANP) استفاده شده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است و داده ها به صورت پیمایشی گردآوری شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مدیران و کارشناسان شعب بانک های فعال در جزیره قشم هستند. تعداد 32 پرسشنامه بر اساس فرآیند تحلیل شبکه ای طراحی و بین همه آنان توزیع شد. یافته های تحقیق نشان می دهند شاخص کلی رقابت (SICI) در صنعت بانکداری جزیره قشم افزایش یافته است. همچنین با حرکت از سال80 تا سال 90 شاخص رقابت چانه زنی مشتریان (SICIPBC) و تأمین کنندگان (SICIPBS) بیش ترین مقدار و تهدید تازه واردین (SICITNE)کم ترین مقدار است. بدین معنی که به طور کلی شاخص رقابت در صنعت بانکداری جزیره قشم افزایش یافته است و بیشترین تهدیدی که بانک ها و موسسات مالی با آن مواجه هستند مربوط به قدرت چانه زنی مشتریان و تأمین کنندگان است.
حضور دو شرکت تبلیغاتی در بین شرکتهای فورچون 500، آشکارا از قدرت این شرکتهای تبلیغاتی پرده برمی دارد.
""آمنیکام"" و ""اینترپابلیک"" دو شرکت برتر جهانی هستند که فعالیتهایدرخشان آنها توجه شرکتهای جهانی را معطوف خود کرده است.
جالب است بدانیم که هر یک از این شرکتها، دارای شرکتهای وابسته ی دیگری هستند که با ماهیت ""روابط عمومی"" و ""خدمات بازاریابی""، تبلیغات را پرتوان می سازند. بخشی از توانمندی این شرکتهای بزرگ تبلیغاتی در به کارگیری استراتژی ""ادغامها و اکتسابها"" است که توضیح آن در این اثر آمده است.