فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱۶۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
ابهام ساختارهای صرفی زبان عربی را می توان به دو نوع تقسیم کرد: 1 ابهام هایی که می توانسته به وجود آیند، امّا واضع با اتّخاذ تدابیری مانع آن شده است. 2 ساختارهایی که به صورت بالقوّه ابهام آفرین هستند. علمای قدیم تنها وجه نخست را به عنوان ابهام (اللَّبْس) برشمرده اند، چراکه از دیدگاه ایشان، اصولاً فهم معنا در بستر توجّه به بافت کلام صورت می پذیرد و این امر ابهام را از میان می برد. امّا در مطالعات جدید، به نوع دوم که محور این پژوهش می باشد، به عنوان ابهام جدّی نگریسته شده است. این پژوهش ها غالباً به صورت موردی و پراکنده به برخی از این وجوه پرداخته اند، امّا در پژوهش حاضر، با طرح دو مقولة همسانی صیغی و چندمعنایی صیغی تلاش شده است چارچوب نظری جدید و کاملی ارائه شود. در بُعد تطبیقی نیز بررسی ترجمه های قرآن کریم نشان می دهد که این نوع ابهام نمودِ بسیار بارزی در ترجمه ها یافته است. بدین منظور، پس از بررسی ساختارهای صرفی زبان عربی، آن وجوه که قابلیّت ابهام آفرینی دارند، مشخّص گردید و آنگاه با کمک نرم افزارهای رایانه ای، ترجمه ها مورد بررسی قرار گرفت و نمونه ها استخراج گردید. این وجوه در انواع کلمه، اعمّ از فعل، اسم و حرف وجود دارد و یازده مورد با عنوان همسانی صیغی و هشت مورد به عنوان چندمعنایی صیغی مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس، مترجم از یک سو باید از این ساختارها آگاهی کامل یابد و از سوی دیگر، از تیزبینی لازم برای یافتن قرائن زبانی و غیرزبانی دالّ بر معنای مقصود برخوردار باشد تا از این رهگذر بتواند یک وجه معنایی را بر وجه دیگر اولویّت بخشد.
تصحیح تخمین سبک شناسانه از زمان نگارش جامع الستین با روشی متن شناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق پیش رو با کمک گرفتن از متن شناسی به ارائه روشی نو برای تصحیح تخمین های سبک شناسانه از زمان نگارش آثار ادبی با تاریخ نگارش مجهول می پردازد و نشان می دهد که متن شناسی امکاناتی به دست می دهد که می توان بوسیله آن ها عدم دقت روش های سبک شناسانه را تصحیح کرد. جامع الستین به عنوان نمونه بررسی شده با این روش، گواه کارآمدی آن است. تاریخ نگارش جامع الستین نوشته ابوبکر احمد بن محمد بن زید الطوسی، که به« تفسیر سوره یوسف» هم مشهور است، نا مشخص است. در این مورد تاکنون صرفا با معیارهای سبک شناسانه قضاوت شده است و از روی مختصات سبکی، این اثر را همزمان با کشف الاسرار یعنی حدود دهه دوم قرن ششم دانسته اند. نگارنده پس از برخورد با ابیاتی عربی در جامع الستین که سراینده آن حداقل هفتاد سال متاخر بر تاریخ در نظر گرفته شده از روی مختصات سبکی برای این کتاب بود، به دقت تخمین زمان قبلی مشکوک شد و از این رو کلیه اشعار موجود در جامع الستین را که از آن شاعران مختلفی از زبان پارسی و عربی است، برای تشخیص صاحبان این ابیات مورد بازبینی قرار داد و چون طوسی آورده بود که برای نوشتن کتاب خودش کتابهای مربوط به فن وعظ، علی الخصوص وعظ به وسیله داستان یوسف(ع) را مد نظر داشته است، بر متون وعظ و اخلاقیاتی مرتبط با داستان یوسف(ع) متمرکز شد و شواهدی بیشتر همسو با جریان تحقیق یافت و دانست که قیاس تطور ضبط های اشعار فارسی و عربی، می تواند روش تخمینی دقیق از زمان نگارش اثر باشد. خصوصا اشعارعربی که دارای بسامد کمی از تطور ضبط، ناشی از عدم آشنایی عام مخاطبان فارسی زبان با زبان دوم (عربی) است. شرح حال نویسنده جامع الستین، کوچی سریع را از خراسان به عراق و سپس آذربایجان، به نحوی که موجد حدسی قریب به یقین از گریز از سپاه مغول است، گزارش می کند؛ این حدس با تخمین های مربوط به زمان نگارش این اثر به روش مذکور، نیز شواهد به دست آمده از تاریخ سرایش بعضی اشعار موجود در جامع الستینکاملا مطابق است. نتیجه روش ابداعی این تحقیق، تصحیح تخمین در خصوص تاریخ نگارش جامع الستین از دهه دوم قرن ششم به دهه دوم قرن هفتم است.
پیش فرض های بافتی و تلاش پردازش در ترجمة آیات بافت محور قرآن؛ دیدگاه نظریة مناسبت
حوزههای تخصصی:
نظریة مناسبت، از کارآمد ترین رهیافت ها در بررسی ارتباط پذیری متون و نحوة دریافت آن ها از سوی مخاطب است. از آن جا که فرض است متن دینی مخاطب عام دارد، این مقاله بر آن است تا به بررسی عوامل افزایش یا کاهش سطح مناسبت متون دینی ترجمه شده به فارسی و راه کار های افزایش سطح مناسبت این ترجمه ها برای مخاطب فارس زبان بپردازد. در این راستا پنج آیه بافت محور از قرآن به همراه چهار ترجمه از هر آیه تحلیل و بررسی شدند. این بررسی با روش کیفی، در چارچوب تحلیل گفتمان و با بهره گیری از ابزار تحلیل بافتی که شامل هفت پرسش است، انجام شد. پاسخ به این هفت پرسش، مفاهیمی کلیدی از آیات را به دست داد تا ترجمه ها با نظر به آن ها بررسی شوند و بدین ترتیب عوامل مؤثر در میزان تلاش پردازش مشخص گردند. در نتیجه ، با آسیب شناسی نیازمندی مخاطب به سطح بالایی از تلاش پردازش در دریافت ترجمة متن دینی، عملکرد مترجمان در ارائة پیش فرض های لازم به مخاطب در راستای کاهش تلاش پردازش و بنابراین افزایش سطح مناسبت متن بررسی می شود تا اهمیت و چگونگی انجام این امر روشن شود.
نقد ادبی ترجمه ی محدث دهلوی از قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون ترجمه های زیادی از قرآن کریم به زبان فارسی نگاشته شده است که هیچ یک بی اشکال نبوده اند. یکی از این ترجمه ها از آن دانشمندی معروف در شبه قاره هند به نام شاه ولی الله محدث دهلوی است که از حدود دو قرن و نیم قبل برجای مانده است.
این ترجمه با همه زیبایی هایش دارای اشکالاتی اساسی بویژه از جنبه ادبی نیز می باشد. برخی از مهمترین این اشکالات که در این مقاله بعنوان لغزش از آنها یاد شده است عبارتند از: ناهمسانی در ترجمه واژه ها، ترجمه غلط و ناصواب برخی کلمات و آیات، مخالفت برخی ترجمه ها با قواعد صرفی و نحوی، دخالت دادن دیدگاه های خاص کلامی در ترجمه، عدم رعایت حدود ترجمه و خلط میان ترجمه و تفسیر و تاویل، استفاده از اسرائیلیات و افزودن برخی حواشی غیرضروری و ناصواب ، و در نهایت عدم رعایت قواعد املایی و چینش دستوری زبان فارسی.
این لغزش ها در دو دسته ادبی و غیر ادبی جای گرفته اند و اگرچه برخی از آنها ناخواسته رخ نموده اند ، ولی قطعاً برخی دیگر لغزش هایی است که به عمد در این ترجمه راه یافته اند.
چالش مترجمان قرآن در برگردان ادوات تقلیل و تکثیر به زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم واژگانی وجود دارد که مترجمان برای برگردان آنها به دیگر زبان ها، نیاز به دقّت و تأمّل ویژه ای دارند. نمونه ای از این واژگان، ادوات تقلیل و تکثیر است که حضور این واژگان در متن گاهی باعث ایجاد نوعی ناهمگونی یا اشتباه در ترجمه می شود و گاهی نیز دیده می شود که مترجمان آنها را نادیده می گیرند. این نابسامانی در برگردان ها ممکن است به دلیل دلالت این واژگان بر مفاهیم گوناگون باشد؛ مانند دلالت حرفِ «قَد» بر تأکید، تحقیق، تقریب، تقلیل، و تکثیر. گاهی نیز به سبب شباهت به واژگان دیگر است، چون شباهتِ «کَمِ» تعجّبی به «کَمِ» پرسشی، و یا ممکن است به علّت دلالت بر مفاهیم متضاد رخ دهد؛ مانند حرف «رُبَّ» که گاهی برای دلالت بر فزونی به کار می رود و گاهی برای دلالت بر کاستی. همین امر باعث می شود مترجمان در تعیین نوع این ادوات یا مفهوم درست آن، و یا گاهی در تعیین آن رکن جمله که امر فزونی و یا کاستی به آن تعلّق دارد، دچار لغزش شوند. ما بر آن شدیم که بدانیم شیوه های مناسب در برگردان این ادوات چیست و چه راهکاری می تواند مترجمان را از لغزش در امان نگه دارد؟ در این پژوهش، نخست موارد ناهمسویی برخی مترجمان با مفسّران و نحویان تبیین شده است. سپس راه انتخاب برابرنهادة درست این واژگان، در برگردان متون و اصول آن، همچون تعیین نوع ادواتی مانند «رُبَّ»، یا «قَد» که برای تقلیل، تکثیر یا مفاهیم دیگر است و یا تشخیص رکن مقیّد جمله، چون تمییزِ «کَم» و «کأیّن»،در حین بررسی هر یک بیان شده است. بنابراین، یک مترجم نیاز است که از قواعد دستور زبان و واژه شناسی آگاهی کامل داشته باشد.
پژوهش و نگرشی نو دربارة شش کنایة قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنایه یکی از اسلوب های مهمّ بیانی در همة زبان هاست و از دیرباز به صورت گسترده در زبان و ادبیّات همة اقوام، از جمله قوم عرب به کار رفته است. از آنجا که قرآن کریم با زبان مردم با آنان سخن می گوید، از همة عناصر بیانی، به ویژه کنایه برای بیان مقاصد گوناگون بهره برده است. در این مقاله، شش عبارت کنایی قرآن مجید تجزیه و تحلیل می شود؛ کنایه هایی که برخی از مترجمان و یا حتّی مفسّران، آن را به گونه ای تعبیر کرده اند که اغلب فارسی زبانان با مطالعة آنها نمی توانند به معنا و مفهوم مورد نظر آیات برسند. پس از ذکر آیه مورد بحث، نظر مفسّران درباره عبارات کنایی آیه مذکور بیان شده، سپس به روش «توصیف و تحلیل» و با استناد به منابع معتبر و بررسی ترجمه های فولادوند و آیتی، معنای ارجح کنایه ها به عنوان هدف اصلی این مقاله تبیین می شود. ضرورت انجام این تحقیق، نارسایی در ترجمه های بعضی مفسّران، ملحوظ داشتن معانی تحت اللّفظی صرف در برخی ترجمه های معاصر و بعضاً عدم دریافت کامل معنای کنایی آیه است.
نقد وتحلیل ساختارادبی ومحتوائی آیه تطهیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این تحقیق، نقد وتحلیل ساختارادبی ومحتوائی آیه تطهیراست ، بعضی از دانشمندان مفاد آیه تطهیر را مطلق دانسته واز باب اراده تشریعی همسران پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم، بطور خاص وخاندان آن حضرت بطورعام نیز مشمول آن دانسته اند و بعضی دیگر صرفا مراد از رجس ،رجس باطنی ومقصود از تطهیر ، تطهیر باطنی می دانند.ما دراین تحقیق ابتدا از نظر ادبی ، واژگان «رجس» و«تطهیر» را با توجه به نظر لغت شناسان ومفسیرین بنحو اطلاق تبیین نموده ایم؛ آنگاه با توجه به قرائن داخلی و با عنایت به تبدیل ضمیر مؤنث به ضمیر مذکر. (عَنْکُمُ نه عَنْکُنَّ / وَیُطَهِّرَکُمْ نه وَیُطَهِّرَکُنَّ) با توجه به اینکه تمام ضمایر به کار رفته در آیات هفت گانه، هماهنگ با یکدیگر نمی باشد،همسران پیامبر را مشمول آیه تطهیر ندانسته واز نظر محتوایی با توجه به اینکه خطاب هایی که به همسران پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شده، با عتاب ؛ اما خطاب در آیه تطهیر، با اکرام و احترام همراه است. آن را نشان از عدم وحدت سیاق دانسته وبه این نتیجه رسیده ایم که مراد از اراده، اراده تکوینی ومنظور از اهل البیت ذوات نوریه آن حضرات علیهم السلام، ومقصود از تطهیر، پاک نگهداشتن آنان بنحو دفع، از هرچیزی که ناپسند وخلاف طبع آدمی است، می باشد.
نقد و بررسی ترجمة شاه ولی الله دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم، این معجزة جاودانة الهی و یگانه کتاب ممتاز عالم وجود، از دیرباز همواره مورد اهتمام و در کانون تفکّر و توجّه صاحبان دانش و فرهنگ از مسلمانان و غیرمسلمانان بوده است. حاصل و ثمرة این نگاه ها و اندیشه ورزی ها، میراث بزرگی از آثار گرانسنگ علمی است که در قالب مکتوبات تفسیری، علوم قرآنی و بالأخص ترجمه های گوناگون ارزنده، به ساحت فرهنگ دینی و اسلامی عرضه شده است. یکی از این ترجمه ها که نقطة عطف مهمّی در ترجمه های قرآن در حوزة اهل سنّت شبه قارّه هند بوده، ترجمة قرآن به فارسی از شاه ولی الله دهلوی است. از آنجا که این ترجمه، تحت اللّفظی است، همانند سایر ترجمه ها، قابل نقد و دارای نقاط قوّت و ضعف می باشد. این پژوهش با عنوان «نقد و بررسی ترجمة شاه ولی الله دهلوی» با روش توصیفی تحلیلی و جمع آوری اطّلاعات به شیوة فیش نگاری و با هدف دستیابی به ترجمة دقیق تر و صحیح تر در صدد کنکاش در آسیب شناسی فنّی ادبی ترجمة شاه ولی الله دهلوی است. لذا نگارنده در این مقاله قصد دارد با ارائة شواهد و ترجمة پیشنهادی خود به نقد و بررسی ترجمة قرآن دهلوی بپردازد. دستاورد حاصل از این تحقیق نشان می دهد که ترجمة شاه ولی الله دهلوی دارای اشتباه و خطاهایی در حوزة صرف و نحو، ترجمة واژگان، عربی زدگی در کاربرد واژگان و ... بوده که مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
إشکالیّه التفاسیر القرآنیّه فی عدم التفات المفسّرین إلی صنعه القلب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
من الواضح أنّ الوقوف على الغوامض البلاغیّه وتبیینَ أسرارها من أهمّ الموضوعات القرآنیّه الّتی اهتمّ بها علماء البلاغه من أقدم العصور الإسلامیّه واعترفوا بأنّ البلاغه هی المدخل والجسر الأساس لفهم معانی الآیات القرآنیّه ودلالاتها وفوائدها الجمّه. والدراسه هذه تهتمّ بهذا الجانب الدلالی للقرآن الکریم من منطلق أحد فنونه البلاغیّه الّذی یسمّی ب ""القلب"". وهو باختصار أن تجعل أحد أجزاء الکلام مکان الآخر لاعتبار لطیف والغرض منه هذا الاعتبار اللّطیف ولولاه لما کان القلب من البلاغه فی شیء. وربّما بهذا السبب ماجعلوه فنّاً مرفوع القواعد منوّع الأنواع کما جُعل فی هذا البحث. ولست فی هذا البحث بصدد تبیین ما جاء فی الکتب البلاغیّه کتعریف صنعه ""القلب"" أو تعیینها فی الآیات القرآنیّه أو توضیح إنکار هذه الصنعه فی بعض الکتب البلاغیّه ک ""منهاج البلغاء"" بل أسعی ببضاعتی المزجاه أن أوضّح شیئاً ممّا لم یُشر إلیه فی هذه الکتب أی دلاله هذه الصنعه وبلاغتها فی بعض الآی الکریمه وإشکالیّه التفاسیر الموجوده للقرآن الکریم وهذا هو المهمّ الّذی یکشف الأستار عمّا اجتمع فیه من دقائق البیان بقدر ما یدرکه الإنسان. وممّا حصلت علیه من خلال بحثی هذا أنّ لصنعه القلب فی الآیات القرآنیّه دلالات بلاغیّه کالمبالغه وإراده سرعه الامتثال وبیان شدّه الکراهیّه، ولکن لم یشر کثیر من المفسّرین إلی حکم هذه الصنعه اللّطیفه فی تفاسیرهم رغم اضطلاعهم فی اللّغه العربیّه. فیبدو أنّهم لم یفسّروا بعض آیات المصحف الشریف صحیحهً لأنّهم ما اعتنوا ب ""المعانی"" العمیقه و""البیان"" الدقیق و""البدیع"" الأنیق اعتناءً کاملاً.
ترجمه های فارسی قرآن
حوزههای تخصصی:
بررسی اشعار فارسی در منشور جاوید
حوزههای تخصصی:
قرآن کتاب هدایت است و برای هدایت انسان به سوی سعادت ابدی آمده، لذا قرآن راهنمای انسان است به سوی زندگی سالم، و تضمین کننده ی سعادت در دنیا و آخرت می باشد. از آنجا که ادبیات فارسی ارتباط وثیقی با معارف و تفاسیر دارد و شاعران به وسیله اشعار خود به تبیین تعالیم دینی می پردازند، دانشمندان و عالمان دینی جهت اثرگذاری بیشتر از آن اشعار استفاده می کنند. در این پژوهش که مربوط به بحث بررسی اشعار فارسی در منشور جاوید می باشد، تلاش شده که شواهد شعری استخراج و مورد بررسی قرار گیرد. کثرت استناد به متون نظم بیانگر تسلط مؤلف بر ادبیات فارسی و تنیدگی آن با معارف الهی می باشد.
بازتاب لطافتها و ظرافتهای زبانی وادبی قرآن درترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر زبان داری ویژگی ها، ظرافت ها و لطافت هایی است که مختص همان زبان می باشد و چه بسا در حین ترجمه این لطافت ها و ظرافت ها ناپدید شود؛ اما به نظر می رسد در عین حال هر زبان دارای ابزارها و وسایلی است که می تواند بسیاری از لطافت ها و ظرایف زبان مبدأ را منعکس کند.
این امر یعنی انتقال ظرافت ها و لطافت های یک متن از زبان مبدأ به زبان مقصد درباره ی قرآن ضرورت و اهمیت صد چندان و بلکه بی نهایت می یابد؛ زیرا قرآن کلام خداوند و نقشه ی راه است برای انسان در همه ی عصرها و دوره ها که همین ویژگی قرآن را بر هر متن بشری برتری داده و ترجمه ی آن را نیز حساس و دشوار ساخته است. این متن مقدس دارای بیانی زیبا است که بسیار هنرمندانه و حکیمانه ساخته و پرداخته شده است و ظرافت ها و لطافت های ادبی و زبانی به کار رفته در آن در راستای معانی رفیع آن می باشد.
هارمونی، آهنگ و سجع در ترجمة آلمانی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تا چه میزان در ترجمه های متون قرآنی ʺآهنگʺ و ʺفرمʺ آیات و سوره های قرآن رعایت می گردد و تا چه میزان این اصول مهم متن قابل ترجمه هستند در این تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد. هر متنی دارای ابعاد مختلفی است و از نظر شکل و آهنگ نیز متون دینی دارای پیام خاصی هستند، که از جهت تأثیرگذاری خاص بر مستمعین دارای اهمیت فراوانی است. این ویژگی های مهم متنی بایستی لزوماً در ترجمه منعکس شوند. در تحقیق حاضر سعی می گردد این مشخصه ها و معیارهای متن در ترجمه های آلمانی قرآن کریم توسط فریدریش روکرت (Friedrich Rückert 1788 – 1866) بررسی گردد و به این سئوال پاسخ داده شود، که تا چه میزان این ترجمه از قرآن موفق به انتقال شکل و لحن بیان متن اصلی خود شده است. با مثالهای مختلف از سوره های آهنگین و کوچک قرآن و در مقایسه با ترجمه های فارسی این ظرافتهای ادبی و زبانی مهم متون دینی بررسی می گردد و کیفیت ترجمه در مقابل اصل متن قرآنی مورد سنجش و ارزیابی قرار می گیرد.
دراسة آیات لم یلتزم الطبرسی فی بیان معانیها بالوجوه الإعرابیة التی ذکرها لها (بررسی آیاتی که طبرسی در بیان معانی آنها به اعراب آن آیات پایبند نبوده است)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفسران بر ضرورت شناخت اعراب (نقش کلمه ها) وقواعد نحو در قرآن کریم تأکید نموده-اند وهیچ یک ازآنها در اهمیت داشتن نقش اعراب در تفسیر تردید نکرده است وطبرسی در کتاب تفسیر خود به اعراب اهتمام ورزیده وبعد از آوردن آیه جهت تفسیر ابتدا به توضیحات لغوی تحت عنوان اللغه پرداخته وسپس اعراب را آورده است.واهمیت اعراب بنا به گفته طبرسی از این قرار است:«اعراب بزرگترین دانش قرآنی است چراکه هرمعنایی مبتنی بر اعراب است واعراب است که از الفاظ گره گشایی کرده وروابط معنایی رااز الفاظ استخراج می نماید،زیرا مقاصد در الفاظ پنهان است واعراب،آنها را آشکار کرده واز آنها بحث می کند وبه آنها راهنمایی می نماید وهمچنین اعراب، معیاری است که نقصان و برتری سخن به واسطه ی عرضه نمودن بر آن معلوم می گردد ومیزانی است که خوبی و بدی سخن با آن مشخص می-شود» (طبرسی،1425ه ،ج1/5) و طبرسی در تفسیر خود در دوقسمت اعراب وقرائت به موضوع اعراب پرداخته وقسمتی هم به بیان معنا اختصاص داده است وما به موضوع تأثیر صورتهای مختلف اعراب در معنایی که ارائه کرده است،پرداخته ایم و اینکه آیا بحث اعراب در معنا تأثیر داشته یا فقط یک بحث تئوری بوده ودر معنا تأثیری ندارد. وبنابراین ما دراین مقاله سعی کرده ایم که صور اعراب را در آیات آورده وسپس معنای آنها را در جاهایی که طبرسی به اعراب آنها پایبند نبوده است،بیان نموده ایم وبرحسب اطلاعات نحوی مان بیان داشته ایم که آن صورت اعرابی به کدام معنا ونظر انتساب دارد ودر بیشتر جاها نظرات افراد را فقط آورده ایم،بدون اینکه نظر طبرسی را بیان نموده باشیم.
نقد آثار و کتاب
اسرار نزع خافض در قرآن (نقد ترجمه ها: بررسی موردی پنج آیه از قرآن کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسلوب نزع خافض یا حذف حرف جر، از مباحث مهم در حوزه افعال لازم و متعدّی در زبان عربی است و دانشمندان نحو در کتاب های نحوی، ابوابی را به این بحث اختصاص داده و اقسام و قواعد آن را بیان داشته اند؛ اما آنچه در این میان مغفول واقع شده است، نگاه به این مبحث به عنوان یکی از جلوه های اعجاز بیانی قرآن و ظرایف و جنبه های بلاغی و تأثیرگذاری این قاعده نحوی در تفسیر و ترجمه آیات و کارکردهای زیبایی شناختی معنایی آن است که با توجه به شواهد قرآنی، بسیار کاربردی و دارای اهمیت است. قرآن کریم با به کارگیری برخی اسلوب های بلاغی ازجمله نزع خافض، به برجسته سازی نکات قابل توجهی در سیاق می پردازد و برای روشن شدن معنا و مفهوم دقیق آیات و درک زیبایی بیان و عظمت معجزه قرآن در بعد بلاغت آن، باید به هر نوع حذف و یا اضافه حروف و حتی حرکات توجه داشت. در این مقاله کوشش شده است به روش تحلیلی – توصیفی، به صورت موردی، با مطالعه پنج نمونه از مواضع اسلوب نزع خافض در قرآن کریم، اثر بلاغی، تفسیری و تأثیر پیام های هدایتی این اسلوب در ترجمه و تفسیر آیات، بررسی و کاستی های ترجمه ها و تفاسیر قرآن تبیین شود و در هر یک از موارد، ترجمه ای دقیق و صحیح و در برخی موارد، نوین بر اساس رویکرد تفسیری صحیح ارائه گردد.
بررسی اسلوب حذف معطوف علیه قبل از لام تعلیل بر سر فعل مضارع در قرآن کریم و تاثیر آن در ترجمه آیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اسلوب های قرآن کریم «معطوف علیه: لام تعلیل+فعل مضارع (مصدر موؤل مجرور به لام و متعلق به فعل موجود یا مقدر در آیه)؛ واو+ معطوف: لام تعلیل+ فعل مضارع (مصدر موؤل مجرور متعلق به فعل معطوف علیه)» است. در این اسلوب معطوف علیه و معطوف با توجه به این که لام تعلیل بر سر آنها آمده علت برای فعل متعلق خود در آیه می باشند. گاهی در این اسلوب معطوف علیه ذکر و گاهی حذف می شود؛ از آنجا که خداوند حکیم است، حذف معطوف علیه در این اسلوب حکمتی دارد. مقاله پیش رو با روش تحلیلی-توصیفی به بررسی این حکمت و تاثیر آن در ترجمه این آیات پرداخته که یافته ها و نتایج آن بدین شرح است: حکمت عدم ذکر معطوف علیه وجود اسراری است که در مقام تخاطب نمی گنجیده، از این رو خدای متعال برای رعایت حال عموم مخاطبین، معطوف علیه را حذف نموده، نگارنده حکمت حذف موضوعات این آیات را تحلیل نموده، از جمله این که موضوعات آیات در مقام بیان علل احکام تکوینی و تشریعی و یا جبر و اختیار است که برای عموم مردم قابل درک نیست. از این رو خدای متعال برای رعایت مقام تخاطب عموم افراد معطوف علیه را حذف نموده است. ترکیب این آیات این گونه است: واو عاطفه، لام تعلیل+ فعل مضارع موؤل(جار و مجرور) عطف بر معطوف علیه مقدر(جار و مجرور) که متعلق به فعل مذکور یا مقدر در آیه است. این نحوه ترکیب، در ترجمه آیات مخاطب را آگاه می کند که معطوف مذکور در آیه تعلیل نهایی برای فعل متعلق لام تعلیل نیست و غایات والای علاوه بر آن در آیه وجود دارد که حذف شده است.