فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱٬۰۶۴ مورد.
مقاله به زبان فرانسه: بررسی مکان در رمان حسادت اثر آلن رب گریه (L’étude de l’espace dans La Jalousie d’Alain Robbe-Grillet)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان یکی از عناصر اصلی داستان محسوب میشود و نحوة انتخاب و گنجاندن آن در ساختار داستان بایستی با دیگر عناصر داستان همخوانی داشته باشد. نویسندة رمانهای نو که از قوانین رمان نویسی گذشته سرپیچی کرده است سعی میکند تا مکانی که حوادث داستان در آن اتفاق میافتند را به شکلی کاملاً نو و متفاوت ترسیم کند. در این مقاله سعی بر این است که تغییرات و نوآوریهایی که نویسندة فرانسوی آلن رب گریه در رمان معروف خود به نام حسادت اعمال کرده است، مورد مطالعه قرار گیرد مثلاً خواهیم دید که مکان دیگر عینی نیست بلکه انتزاعی و بازتاب تصورات و تخیلات بیمارگونة شخصیت اصلی داستان میباشد
”داستان کلان“ به مثابه ی ژانری جدید در شکار سایه، اثر ابراهیم گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده ها دارای دو ساختار خرد و کلان هستند. ساختار خرد به اجزای یک اثر و زنجیره ی جمله ها در گفتمان می پردازد و ساختار کلان در سطحی بالاتر به پردازش اثر که پیرنگ یا مفهوم کلی اثر را شامل می شود. در اثر تعامل میان این دو ساختار، ساختار دیگری ایجاد می شود که داستان کلان نامیده می شود. این ساختار عبارت است از داستان های غیر مرتبطی که دارای ساختارهای طرح واره ای مشابهی هستند، به طوری که ساختار کلان فضای طرح واره ای پیرامتن با فضای دیگر متون موجود در یک اثر ادغام شده و به فضایی جدید منجر می شود.
پرسش این پژوهش چیستی داستان کلان و چگونگی کارکرد آن در گفتمان داستانی است و اینکه چگونه ساختارهای خرد و کلان برای ساختن یک داستان واحد با یکدیگر سازگار می شوند؟ فرضیه ی این پژوهش وجود ساختاری است که در اثر تعامل ساختار کلان و خرد در “شکار سایه”، اثر ابراهیم گلستان رخ می دهد و به مثابه ی لایه ای عمل می کند که ساختارهای ازهم گسسته را به واسطه ی استفاده از ابزارهای پیرامتنی به هم پیوند می دهد و رمان گونه ای متشکل از داستان های کوتاه شکل می دهد. پیوند این داستان ها به واسطه ی داستانی ناگفته که همان داستان کلان است، شکل می گیرد و در نتیجه، جامعه ای را به تصویر می کشد که همه ی افراد آن علی رغم تفاوت هایشان، الگوی یکسانی را در زندگی خود تکرار می کنند و آن انتخاب راه غلطی است که منجر به بیهودگی و پوچی می شود. از ویژگی های بارز داستان کلان، روایت داستان به واسطه ی ساختار و چیدمان اثر و نه به واسطه ی بیانگری است.
شهر کهن «ری» در بوف کور : بازخوانی عناصر فرهنگی، اجتماعی و جغرافیای تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صادق هدایت از نام دارترین داستان نویسان ایرانی و رمان «بوف کور» مهم ترین نوشته ی اوست. هدایت در حوزه های مختلف جغرافیای تاریخی و اقلیم شناسی شهرهای کهن ایران، مطالعات نسبتاً گسترده ای داشته است که نمود پاره ای از این مطالعات را می توان آشکارا در برخی از آثار او از جمله «بوف کور» دید. تاکنون درباره ی بوف کور بسیار نوشته شده است. اما آن چه در این مقاله در کانون توجه قرار گرفته؛ همانندی توصیفات مکان قصه با موقعیت قدیم شهر ری، در سده های سه تا هفت هجری قمری ست. انطباق جغرافیای تاریخی ری با توصیفات بوف کور که برای نخستین بار به گونه ای مستند در این مقاله صورت پذیرفته؛ نشانه ای دیگر از دقت نظر هدایت در پرداخت داستانی بوف کور، و تأییدی ست بر این گفته ی او که: «بوف کور، پر از شگرد است و حساب و کتاب دقیق دارد». فضای این داستان به رغم پیچیدگی و بدعت، عناصری از جهان واقعیت را باز می تابد که به بخش مجزایی از ری سده های سه تا هفت هجری قمری نظر دارد. در این مقاله همانندی توصیفات مکانی «بوف کور» با جغرافیای تاریخی شهر قدیم ری، بر پایه ی پنج عنصر اصلی: سازه های شهر، ویژگی های مدنی شهر، موقعیت تجاری شهر، توپوگرافی شهر و عناصر فرهنگی و اجتماعی آن، مورد بررسی و بازشناسی دقیق تطبیقی قرار گرفته است.
پیش نمون و انواع آن در داستان های شهریار مندنی پور
حوزههای تخصصی:
پیشینه ی شخصیت در آثار داستانی مسئله ای است که از مدت ها پیش وجود داشته، اما در ایران کمتر به آن پرداخته شده و بیشتر به صورت جزیی و گذرا مطرح بوده است. در این مقاله، پیش نمون و انواعِ آن در ادبیات داستانی به ویژه در داستان های شهریار مندنی پور بررسی و تحلیل می شود.
شهریار مندنی پور در زمینه های ادبیات کودک و نوجوان، رمان بزرگسال و به ویژه داستان کوتاه قلم زده است. مندنی پور شش مجموعه داستان کوتاه دارد. وی به طرزی شگفت انگیز از انواع پیش نمون های هنری، ادبی، سیاسی و جز آن بهره برده است. مندنی پور در شخصیت پردازی آن چنان هنرمندانه عمل کرده است که گویی شخصیتی منحصر به فرد را آفریده است و شخصیت داستانی او پیش از این، نمونه ای نداشته است.
افزون بر این، خواننده با مطالعه ی این مقاله با بخشی از تکنینک های هنرمندانه و ظرایف شخصیت پردازی شهریار مندنی پور نیز آشنا می شود.
بررسی کارکرد راوی اوّل شخص در امر روایتگری رمان دا
حوزههای تخصصی:
دو ضمیر «من» و «ما» راویتگر رمان دا هستند. اگر چه نویسنده ی این داستان، چندان به شاخصه های از پیش تعیین شده ی انتخاب روایتگر اوّل شخص پایبند نیست و گهگاه زاویه ی دید روایت را به ناگاه تغییر می دهد، اما زاویه ی دید راویِ اوّل شخص، تا پایان داستان، وجه غالب روایتگری است. راوی در رمان دا، گاه از حدّ فردیّت فراتر می رود و از زاویه ی دید راوی «دانای کلّ شخصی» به روایت می پردازد تا چنین پنداشته شود که راوی اوّل شخص، در بخش هایی از داستان به منظور انتقال صریح اطلاعات، به دانای کل استحاله می یابد. از میان روش های ارائه زاویه ی دید، جریان سیّال ذهن بیش از هر چیز، منتقل کننده ی احساسات و هیجانات راوی است که بدین ترتیب، اطلاعات لازم در اختیار خواننده قرار می گیرد.در این پژوهش، نخست انواع زاویه ی دید به کار برده شده و نوآوری های روایی موجود در رمان مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته اند سپس انواع تک گویی ها با ذکر مثال ذکر گردیده اند تا در نهایت، درکی کامل از نقش راوی و اهمیت زاویه ی دید انتخابی وی در موفقیت رمان، مورد بررسی قرار بگیرد
پژوهشی در مضامین داستان کوتاه در آثار عبد السلام عجیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبد السلام عُجیلی پزشک، ادیب و داستان نویس معاصر سوری با سبک خاص و شیوه شخصی اش در توصیف و بیان، حلقه اتصال بین نویسندگان پیشگام دهه های سی و چهل قرن بیستم از سویی و نوپردازان دهه های پنجاه و شصت از سوی دیگر است. آفرینشهای هنری او آمیخته ای از تواناییهای این دو نسل است. او سبکی آسان، شیوا و غیر متصنع دارد. از پدیده های بارز شیوه بیان او تکیه بر فصاحت زبان و به کارگیری واژه های علمی در داستان است. شخصیتهای داستانی او شامل همه سطوح و طبقات اجتماع می شوند. مهمترین مضامین داستانهای او که پیوندی نزدیک با مسائل و مشکلات مردمش دارد، از تجربیات زندگی شخصی و اجتماعی و رویدادهای مختلف سرچشمه گرفته یا حاصل اطلاعاتی است که از رهگذر سفرهای بی شمار به کشورهای مختلف به دست آورده است.
فابل در مرزبان نامه
بیگانگی در داستان «البحث عن ولید مسعود» جبرا ابراهیم جبرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیگانگی پدیده ای است به قدمت زندگی انسان که معنای بسیار وسیعی دارد. دامنه ی مفهوم این پدیده از غربت رمانتیک که حاصل دلتنگی و بازگشت به کودکی و روستا است، شروع می شود و تا غربت روان شناختی که حاصل فرار از خویشتن و یا نتیجه ی احوال سیاسی و اجتماعی است، امتداد دارد. این پدیده در برخی دوره ها به دلایل مختلف شدت گرفته است. در عصر کنونی ساکنان سرزمین فلسطین به دلیل رویارویی با بحران هایی مانند آوارگی و غربت، ترس از استعمار و فشارهای اقتصادی و سیاسی، بیش از دیگران گرفتار این پدیده شده اند. جبرا ابراهیم جبرا ادیبی است فلسطینی که رنج هم وطنان خود را در این فاجعه احساس کرده و آن را در آثار خود نشان داده است. ""البحث عن ولید مسعود"" از داستان های اوست که به طور چشمگیری این پدیده را منعکس ساخته است به گونه ای که در آن بیگانگی ذاتی و اجتماعی و فرهنگی با نشانه های متعدد آن و به شیوه جریان سیال ذهن قابل بررسی است. بکارگیری این روش امکان بروز اندیشه و ذهنیت شخصیت ها را فراهم می کند و درنتیجه از بیگانگی درونی آن ها تصویری به دست می دهد.تطبیق الگوهای روایت شناسی بازتاب مفهوم بیگانگی را آشکار می سازد.
هدایت
روضه خوانی؛ نقل مذهبی ـ شیعی در ایران و تمهیدهای ادبی ـ اجرایی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«روضه خوانی» از گونه های مرسوم قصه گویی نمایشی مذهبی ایرانی است که اساساً کارکردی تبلیغی داشته، با گذشت زمان فراگیر شده و به رسمی مذهبی بدل گشته است؛ چنان که از چندین قرن پیش تاکنون به طور مستمر و همه ساله، روضه خوانی های عمومی و خصوصی بسیاری در سطح شهرها و روستاهای ایران در کنار دیگر آیین های عزاداری ماه های محرم و صفر برگزار می شده است. برقراری این مجالس و همچنین حضور در آن، به شکلی خودانگیخته بوده و با استقبال فراوانی از سوی اهل شیعه روبرو می شود و این به دلیل علاقة بسیار شیعه به امامانش و یادآوری مصائب ایشان در راه نجات دین و شریعت شان است. از این رو شیعیان حضور در این مجالس و گوش سپردن به روضه را ثوابی بزرگ می دانند. روضه خوانی به عنوان پدیده ای فراگیر که چندین قرن از عمر آن می گذرد، مستلزم توجه بیشتر و شناخت عمیق تر است؛ بنابراین این مقاله فرصتی است برای پرداختن به رایج ترین گونة نقل مذهبی در ایران یعنی روضه خوانی و بررسی هرچه بیشتر این موضوع که آیا نقل های مذهبی همچون روضه خوانی، علاوه بر کارکرد دینی و اجتماعی گسترده شان، از منظر زیبایی شناسی نیز غنی بوده و در شأن یک هنر محسوب می شوند؟