فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۶۲۱ تا ۶٬۶۴۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی جایگاه اسم در زبان فارسی از دیدگاه شناختی ذیل چارچوب نظری دستور شناختی لانگاکر ( 2008 ) است. به منظور نیل به این هدف، نگارندگان 150 اسم بسیط فارسی را به طور تصادفی از فرهنگ بزرگ سخن (1382) انتخاب کردند. روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی بوده و روش گردآوری داده ها براساس مطالعات کتابخانه ای است. نگارندگان پس از بررسی و تحلیل داده های جمع آوری شده پژوهش، این گونه نتیجه گرفته اند که در زبان فارسی بحث قابل شمارش بودن یا غیرقابل شمارش بودن اسم معنای چندانی ندارد و برخلاف دیدگاه شناختی که اسم های قابل شمارش و اسم های عام را دو طبقه اصلی اسامی می داند، در زبان فارسی اسم های عام، همان اسم های قابل شمارش اند و نشانه جمع دریافت می کنند و به همراه اسم های خاص، یک طبقه از انواع اسم ها را تشکیل می دهند، همچنین در زبان فارسی نیز همانند دیدگاه شناختی، ضمیر جانشین اسم می شود.
Thematic Progression in the Rhetorical Sections of an Online Iraqi English Newspaper(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
International Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۴, Issue ۱۳, Spring ۲۰۱۶
59 - 68
حوزههای تخصصی:
Thematic development refers to the way theme and rheme in the clause are developed. The theory of rhetorical structure can be defined as the strategies that follow specific ways to make writing more persuasive. The present study aimed to examine how Iraqi writers maintain cohesion in the text by analyzing the patterns of thematic progression in various rhetorical sections in an online Iraqi newspaper, Azzaman (Zaman). To carry out the study, the news articles were collected from January 2013 to June 2013. Actually, 2 opinion articles which focused on the most important political issues were taken each month, collected and analyzed. The analysis focused on the thematic progression and rhetorical structures. The results revealed that thematic progression patterns were used in every rhetorical section of the newspaper. The findings of the study showed the occurrence of thematic progression with different rhetorical patterns in writing English opinion articles and the influence of culture on the rhetorical structure.
The Source of Human Knowledge: Plato’s problem and Orwell’s problem
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۲, Issue ۶, Summer ۲۰۱۴
11 - 18
حوزههای تخصصی:
Chomsky cannot help wondering at the fact that we, despite so vast evidence, have little knowledge about the obvious evidence. A good example, I think, is the child’s way of first language acquisition. A great many researchers have studied various aspects of child language acquisition at different stages of the child’ life and have brought to light many details of language development. However, it remains uncertain how the child can cope with this heavy task of language acquisition within the first two years of his life. Since its birth, the child begins acquiring the intonation, the sound, the phoneme, the word, the meaning, and the structure of the language, to which he is exposed so fast that it is beyond our imagination. Mind that the same child is unable to do the simplest addition or subtraction of numbers within the early years of life. Thus, the intriguing question for Chomsky is: How is it that the child can acquire the complex system of a language such as English, Turkish, Japanese, Chinese … very fast despite so little and often deficient linguistic input?
تحلیل زبان شناختی «خروج آمریکا از برجام» در گفتمان های دو شبکه «العربیه» و «المنار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسانه ها نمی توانند مخاطبان خود را وادار سازند که «چگونه» بیندیشند؛ اما می توانند با به کارگیری مهارت هایی، آن ها را ترغیب کنند که به «چه موضوعی» فکر کنند، به همین منظور با برجسته سازی پیام هایی که در راستای اهداف آن هاست، توجه مخاطبان را به آن موضوع جلب می کنند. برای برجسته سازی پیام در رسانه ها، تکنیک های مختلفی وجود دارد که از جمله آن ها، تکنیک های زبانی است. پژوهش حاضر به تحلیل زبان شناختی خروج امریکا از برجام در گفتمان های دو شبکه « العربیه » عربستان و« المنار » لبنان با استفاده از الگوی ون دایک می پردازد. «برجسته سازی» و «حاشیه رانی» تکنیک هایی هستند که این دو شبکه تلاش کردند با بهره گیری از آن، قوت گفتمان خود را برجسته کنند ودرمقابل قوت غیر (دشمن) را به حاشیه ببرند و ضعف وی را برجسته کنند. داشتن ایدئولوژی متفاوت نسبت به برجام، معیار اصلی انتخاب این دو شبکه خبری بوده است. این شبکه ها تلاش کردند با استفاده از ابزارهای زبانی چون تکرار، مبالغه، تضاد، قصر و... به دنبال تأثیرگذاری بر مخاطب و اقناع وی باشند و به همین منظور با انتخاب دقیق حروف و واژگان به کار رفته در متن اخبار، واقعیت ها را به گونه ای دیگر نشان دهند و پیام پنهان مورد نظر خود را زیرکانه و غیرمستقیم به مخاطبان منتقل کنند.
توزیع واج های خیشومی در خوشه دو همخوانی؛ و ویژگی های توزیعی-واج شناختی وام واژه ها در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
417 - 466
حوزههای تخصصی:
بخش نخست این مقاله به بررسی توزیع خیشومی ها در خوشه های دوهمخوانی پرداخته است. در این بخش قصد داریم الگوهای توزیعی واج های خیشومی را در خوشه های همخوانی بشناسیم. فرض ما این است که خیشومی ها در واژه هایی که به لحاظ ریشه شناختی فارسی هستند، در دو موضع C1 و C2 گرایشی قوی به توزیع تکمیلی دارند؛ به این معنی که حضور واج m و n، به ترتیب، در دو جایگاه C1 و C2 از خوشه همخوانی با محدودیت همراه است. ازآنجا که چنین هدفی مستلزم تمایز میان واژه های فارسی (به لحاظ ریشه شناختی) و وام واژه هاست، بخش دوم این مقاله به بررسی توزیع مختصه های واجشناختی در واژه های (به لحاظ ریشه شناختی فارسی) و وام واژه ها پرداخته است. فرض ما در این بخش این بود که توزیع مختصه های واجی در وام واژه ها، نسبت به واژه های فارسی، از پراکندگی بیشتر و توزیع متوازن تری برخوردار است. با این حال، اگر وام واژه ها به طبقه ساختواژی مشخصی از زبان مبداء تعلق داشته باشند، این موضوع موجب تجمع مختصه های واجی در وام واژه ها و درنتیجه، پراکندگی کمتر و عدم توازن در پراکندگی شان خواهد شد. در ادامه مبادی مختلف ورود وام واژه ها و تصادفی بودن فرایند وام گیری را دلیل چنین ویژگی توزیعی ای عنوان کردیم. درانتها دلایلی را برای پربسامد بودن خوشه nC در زبان فارسی مطرح کردیم که تبیین ارائه شده بر اهمیت مختصه انسدادی در توصیف واج های خیشومی تأکید دارد. داده های این پژوهش از فهرست واژه های زایا که حاوی حدود ۵۵۰۰۰ واژه است، به دست آمده است.
بررسی ساخت نحوی خرده جمله در کردی (گونه موکریانی) رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف بررسی مقوله نحوی خرده جمله و شیوه اعطای حالت به گروه های اسمی درون آن در زبان کردی، گونه موکریانی، در چارچوب برنامه کمینه گرا صورت گرفته است. در این مقاله، به بررسی سه فرضیه در باب مقوله نحوی خرده جمله پرداخته ایم که مطابق آن ها سازه مذکور فرافکنی واژگانی از محمول آن، گروه تصریف و گروه زمان در نظر گرفته شده است. تحلیل های ارائه شده در این مقاله نشان می دهند که فرضیه اول سبب بروز مشکلاتی در اصل فرافکنی گسترده، شیوه اعطای حالت و نظریه ایکس تیره می شود. در فرضیه دوم، به منظور برآورده شدن الزامات گروه تصریف، قائل به وجود فرافکن هایی فاقد تجلی آوایی شدیم. در نظرگرفتن عناصر تهی در ساخت های زبانی همسو با ماهیت اصلی برنامه کمینه گرا مبنی بر بهینه بودن ساخت های زبانی نیست و با اصل اقتصاد مغایرت دارد. در تحلیل آخر، با استناد به «مطابقه چندگانه» هیرایوا (2001) و «وراثت مشخصه» چامسکی (2005; 2006)، مقوله نحوی خرده جمله در این گونه، گروه زمان در نظر گرفته می شود.
فرایند های نحوی دخیل در اشتقاق ساخت های پرسشی چندپرسش واژه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی فرایندهای نحوی دخیل در اشتقاقِ ساخت هایِ چندپرسش واژه ای زبان فارسی است. لذا، در این پژوهش به بررسی ع ملکرد پرسش واژه ها در ساخت های چندپرسش واژه ای با توجه به فرایندهای نحوی و اینکه کدام عملیات نحوی، متوالی یا گسسته بودن آن ها را توجیه می کند، پرداخته می شود . روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و اصول بنیادین حاکم بر رویکرد کمینه گرایی چامسکی ( 1995 ) چارچوب نظری پژوهش را تشکیل می دهد. داده های پژوهش از طریق روش کتابخانه ای (کتاب ها، رسانه ها، روزنامه ها، شبکه های اجتماعی و موتور جست وجوی گوگل) و روش میدانی (صحبت های افراد مختلف) گرد آوری شده اند. بررسی داده ها (نتایج پژوهش) نشان می دهد در ساخت های چندپرسش واژه ای متوالی (هر دو نوع) با حذف پسرو مواجه هستیم که سازه مشترک در بند اول به واسطه یکسانی حذف می شود. در این ساخت ها، پرسش واژه اول در جای اصلی باقی می ماند و پرسش واژه دوم پس از حذفِ سازه مشترک به جایگاه کانون حرکت می کند. قلب نحوی تنها با ترتیب افزوده ای افزوده ای و افزوده ای موضوعی در این نوع ساخت ها امکان پذیر است. در ساخت های چندپرسش واژه ای گسسته، حذف سازه مشترک در بند دوم اتفاق می افتد و با حذف پیشرو مواجه هستیم که هر دو پرسش واژه در جای اصلی قرار می گیرند. در این نوع ساخت ها نیز قلب نحوی فقط با ترتیب افزوده ای افزوده ای و افزوده ای موضوعی امکان پذیر است. جابه جایی و تفوق پرسش واژه ها در ساخت های پرسشی چندگانه با هر ترتیبی از پرسش واژه ها مجاز نیست.
واژه بست های زبان گیلکی: مطالعه ای رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در جهت یک بررسی رده شناختی از عنصر زبانی واژه بست در زبان گیلکی تدوین شده است. در این پژوهش، سعی بر آن است تا باتوجه به تنوعات گویشی قابل توجه زبان گیلکی و نیز دیدگاه های گوناگون در طبقه بندی عنصر واژه بست و بهره وری متفاوت گویش ها و زبان های ایرانی از این عنصر زبانی، با یک بررسی رده شناختی، تنوع حضور واژه بست در زبان گیلکی و جایگاه حضور آن در جملات گیلکی مشخص شود. بدین منظور، واژه بست های زبان گیلکی براساس پرسش نامه رده شناختی مؤسسه ماکس پلانک در باب رده شناسی واژه بست مورد تحلیل قرار گرفته اند. پرسش نامه شامل 5 بخش قابل تفکیک است که عبارت اند از: 1. ویژگی های کلی زبان، 2. حالات مقوله ای واژه بست، 3. ویژگی های خاص، 4. جایگاه واژه بست، و 5. حرکت. داده های مذکور پس از گردآوری از سه ناحیه گویشیِ گیلکی غربی (بیه پس)، شرقی (بیه پیش) و گیلکی گالشی از شهرها و روستاهای شرقی، غربی و مناطق ییلاقی استان گیلان، به شیوه توصیفی تحلیلی مقایسه ای مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این پژوهش بیانگر یکسان بودن واژه بست های زبان گیلکی در سه گونه مذکور است و به طور کلی می توان بیان کرد که زبان گیلکی دارای پیش بست های ضمیری متصل به نشانه مفعولی، پی بست نشانه مفعولی / ǝ /، پی بست تأکیدی و نیز نشانه / o / ربط است. همچنین مشاهده شد که پی بست ضمایر شخصی متصل به اسامی، صفات، حرف اضافه و افعال در این زبان وجود ندارد. حرکت برای واژه بست فقط به انتهای گروه میزبان امکان پذیر است و جابه جایی و جهش واژه بست به موقعیت پیشین در این زبان ممکن نیست. همچنین باتوجه به بررسی های انجام شده، تحقق قاعده واکرناگل درمورد جایگاه دوم برای واژه بست در زبان گیلکی قابل تأیید است.
نقد و بررسی زبان شناختی و تکنیک های به کار رفته در ترجمه رمان "اللّیل فی نعمائه"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
115 - 126
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های تبادل فرهنگی در جوامع، عنصر ترجمه است. استفاده از زبان شناختی و تکنیک های ترجمه، باعث به وجود آمدن ترجمه ای روان و قابل فهم و همچنین پیشرفت اهداف علمی، اجتماعی و انسان شناسی می شود. بعضی از تکنیک های ترجمه بر اساس نظریه مونیلا والیبر (2002) عبارتند از: اقتباس، بسط، وام گیری، گرته برداری، توصیف، معادل یابی، جایگزینی، جابجایی، تخصیص و ... . پژوهش حاضر طبق نظریه های زبان شناختی و تکنیک های ترجمه، همانند نظریه رومن یاکوبسن (1959/114:2000) به نقد و بررسی رمان «اللّیل فی نعمائه» تألیف زید الشهید پرداخته است. در ترجمه این رمان، مترجم به خوبی از پس ترجمه های توصیفی- تحلیلی برآمده است؛ امّا بعضی از واژه ها را بر اساس ساخت دستوری یا مشابه بودن در موقعیت ترجمه کرده؛ که باعث پایین آمدن بار ادبی رمان شده است. مترجم در ترجمه این رمان، بیشتر از ترجمه مستقیم بین زبانی یا همان ترجمه واقعی کلمه، از یک زبان ملفوظ به یک زبان ملفوظ دیگر استفاده کرده و برخی از واژه ها را تحت اللّفظی ترجمه کرده است؛ حتّی بعضی از جمله های رمان را خواسته یا ناخواسته حذف کرده که مناسب و همگام با سیاق رمان نیست. همچنین مترجم از روشهای ترجمه غیرمستقیم کمتر استفاده کرده و از تکنیک های ترجمه (معادل یابی، همانندسازی، جایگزینی و...) به درستی و در جای مناسب استفاده نکرده است. این پژوهش طبق نظریه های زبان شناختی و با استفاده از تکنیک های ترجمه، ترجمه مذکور را مورد بررسی قرار داده و بعضی از واژه ها را معادل یابی یا جایگزین کرده و در صدد بیان کاستی های موجود در رمان برآمده است؛ تا رمان را پر محتوا جلوه دهد.
فعالیت های جمعی در باور معلمان و زبان آموزان و درعرصه کلاس درس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
147 - 176
حوزههای تخصصی:
فعالیت های جمعی1 الگوهایی هستند برای مشارکت زبان آموزان در فرایند تدریس . کاربرد صحیح این ساختارها، موجب کنترل جنبه های عاطفی، شناختی، و اجتماعی آموزش و ارتقاء کیفی آن می شود. پژوهش حاضر، به مقایسه باورهای زبان-آموزان و معلمان انگلیسی نسبت به این ساختارها و مقایسه آن با کاربرد عملی آن ها در فرایند تدریس پرداخته است. جامعه آماری 13 معلم و 120 زبان آموز سطح متوسط در دو آموزشگاه انگلیسی بودند و نمونه تحقیق شامل 8 معلم و 80 زبان آموز حاضر در کلاس-های آنان بود. دو پرسشنامه و یک فرم مشاهده محقق ساخته که روایی و پایایی آن ها احراز شد، برای سنجش باورها در حوزه این سه نوع فعالیت و ثبت کاربرد آن ها در 4 جلسه آموزشی هر کلاس به کار گرفته شد. آزمون تی نمونه های وابسته نشانگر تفاوت معنادار بین باور معلمان و زبان آموزان نسبت به فعالیت های جمعی و باور مثبت معلمان و کاربرد محدود آن ها از فعالیت های جمعی بود. یافته های نتایج ضرورت ارتقاء مهارت های مدیریتی معلمان انگلیسی در تنظیم و اجرای فعالیت های جمعی در کلاس را تأیید می کند.
کارکرد استعاره های شناختی مفهوم «دل» در دیدگاه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شناسان شناختی بر + این باورند که نظام اداراکی انسان ذاتاً استعاری است. آن ها استعاره را مربوط به قلمرو اندیشه و فراتر از حوزه زبان می دانند. استعاره در نظریه معاصر به معنای مفهوم سازی پدیده های پیچیده و نامحسوس ذهن از سوی تجارب ملموس و حسی انسان است. اهمیت بررسی مفهوم «دل» در ناشناختگی و ماورائی بودن آن در زبان و ادبیات، به ویژه عرفان است. واژه دل معانی گسترده و متنوّعی را القا می کند. از این رو، بررسی شگردهای پردازش استعاری دل در شناسایی عواطف و نظام اندیشگانی شاعر بسیار مهم است. بنا بر این اهمیت، پژوهش حاضر می کوشد با هدف شناسایی مکتب فکری سنایی در این راستا و برخی ظرایف ذهنی و بیانی حاکی از آن، به توصیف و تحلیل شگردها و ابزارهای محسوس کردن «دل» در اندیشه این شاعر در چارچوب نظریه شناختی و کارکردهای مفهوم سازی آن بپردازد. نتایج نشان می دهد که پربسامدترین نوع استعاره دل، هستی شناختی و چشمگیرترین آن از نوع شیء انگاری است که حاکی از تأثیر تجارب اولیه ذهنی و ناخودآگاه جمعی بر ذهن شاعر در فهم دل است. القای مفاهیم عاطفی (عشق ورزی، حزن و شادی)، تبیین مفاهیم اخلاقی (شکیبایی و نفس و دنیاگرایی)، جایگاه تجلی حق بودن، اندیشه ورزی و دانایی و نیز رازداری به ترتیب از مهم ترین کارکردهای معنایی دل است.
ساختار واژگانی التفهیم و دانش نامه
منبع:
علم زبان سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۶
58 - 27
حوزههای تخصصی:
سده چهارم هجری مصادف با دوره فرمانروایی خانواده بلخی الاصل سامانی در خراسان و ماورأالنهر است. زبان فارسی دری در سده چهارم و پنجم بر اثرآمیزش بیشتر با زبان عربی و قبول تعدادی از اصطلاحات جدید علمی، ادبی، دینی، سیاسی و به کار بردن آنها برای مضامین و مفاهیم مختلف شعری، نسبت به سده سوم، تکامل و توسعه بیشتری یافت. اگر زبان شاعران و نویسند گان این عهد را با ادوار ادبی بعد بسنجیم، تعداد واژ گان عربی را کمتر و واژ گان اصیل فارسی دری و حتی نفوذ زبان پهلوی را در آن بیشتر می بینیم و شاعران و نویسندگان این عهد، قواعد زبان فارسی را بیشتر رعایت می کردند. سامانیان به نثر و نظم فارسی شایق بودند و به ایجاد منظومه هایی مثل شاهنامه یا ترجمه کتاب ها، فرمان هایی مستقیم صادر می کردند یا همچون ابوالفضل بلعمی، مشوّق شاعران در نظم داستان ها و کتاب ها می شدند یا وزیرانی چون ابوعلی بلعمی خود به تألیف کتاب به زبان فارسی همت می گماشتند. بسیاری از دانشمندان کوشیدند که آثار خود را به زبان فارسی نوشته و یا برای واژه های عربی معادل هایی فارسی به کار برند. از آن جمله ابوریحان البیرونی و ابن سینای بلخی اند که به آوردن واژه های فارسی دری در آثار خود روی آوردند.
نقش استعاره مفهومی در ساخت و گزینش استعاره در اشعار احمد شاملو و نادر نادرپور براساس نظریه لیکاف و جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های نسبتا خوبی در زمینه استعاره مفهومی تاکنون در متون سیاسی، رسانه ای و ادبی انجام شده است. در پژوهش حاضر سعی شده است استعاره مفهومی در متون شعری مورد بررسی قرار گیرد. پرسش-های اساسی پژوهش عبارت است از: نقش استعاره مفهومی در ساخت و گزینش استعاره ها در اشعار شاملو و نادرپور چگونه است؟ آیا می توان پذیرفت که استعاره ابزاری برای بازنمایی مفاهیم خاصی مانند جنسیت در اشعار مذکور است؟ در این پژوهش داده ها از مجموعه اشعار احمد شاملو و نادرپور استخراج شده و بر اساس نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که مفاهیم مختلف از جمله مفاهیم جنسیتی در اشعار شاملو و نادرپور وجود دارد، اما میزان جنسیت گرایی در اشعار شاملو به مراتب بیشتر از اشعار نادرپور است چرا که زمینه معنایی جنگ در استعاره های مفهومی اشعار شاملو بیشتر از اشعار نادرپور است. بنابراین نتایج پژوهش حاکی از آن است که عوامل موثر در ساخت و گزینش استعاره در اشعار جنسیت، نگرش و اندیشه شاعر، احساسات او و فضای اجتماعی حاکم بر روزگار شاعران هستند و البته عامل جنسیت نقش مهمی در ساخت و گزینش استعاره ایفا می کند.
Interactional Metadiscourse in the Writings of Novice vs. Established Members of Academic Communities(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Novice academic writers, particularly Iranian graduate students (IGSs), upon entering an academic community, are hypothesized to face probable difficulties in practicing rhetorical expectations set by the experienced (EXP) members, hence, not being able to write in a way acceptable to these professionals. To explore the probable rhetorical distance between them, this study investigated the employment of interactional metadiscourse markers (IMMs) in the writings of IGSs (MA and Ph.D.) and EXP figures in Applied Linguistics. 120 recent research articles (RAs) served as the corpus of the study. Drawing on Hyland’s (2005) model of metadiscourse, all occurrences of the five types of IMMs were functionally identified, and compared. To detect any possible significant differences between the corpora, Chi-square tests were run. The results indicated that the IGSs used far less IMMs than the EXP ones in their RAs. However, the general pattern of their metadiscourse use was similar to the EXP writers’. It can be concluded that although the IGSs are relatively aware of general rhetorical framework of the genre based on IMMs, they seem to be far away from the rhetorical standards set by the established members of the discipline. Finally, the possible justifications and implications of the study were presented.
What do Iranian Undergraduate Students of Social vs. Natural Sciences Say about Their Language Needs?
حوزههای تخصصی:
Notwithstanding the obligation of courses such as English for Academic Purposes (EAP) in the Iranian university curriculum, exploring the language academic needs and abilities of students of social and natural sciences has been untouched. Focused on the students’ perspectives, this study aims to identify the present and target situation academic language needs of Iranian undergraduate students of social vs. natural sciences in a comparative manner. A total of 260 undergraduate students studying natural sciences (n=117) and social sciences (n=143) at Sharif University of Technology and Shahid Beheshti University participated in this study by responding to a validated questionnaire on language needs self-assessment. Regarding the present language abilities, the natural sciences students considered themselves as much more competent in the English language compared to the social sciences students. However, the target language needs of both groups were roughly similar. Besides, both groups believed that the EAP courses should be oriented more towards English for Specific Purposes (ESP). Finally, while the majority of the natural sciences students asserted that the number of credits offered for the EAP courses was not enough, the comments made by the social sciences students were contrary. The paper concludes with a suggestion to revise the present program in order to boost the effectiveness of the EAP course and a discussion of implications for instructors and material designers.
The Age of Enlightenment and Decline of Neo-Classicism in Europe(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۹, Issue ۳۷, Autumn ۲۰۲۱
177 - 184
حوزههای تخصصی:
The age of enlightenment is a turning point in the movements of Neo-Classicism toward Romanticism. This period emerges after preparing the ground for the decline of neoclassicism in the first half of the eighteenth century in the areas of art, literature, etc. in Europe. It is considered as the beginning of a period of art and literature consisting of artistic creativity and intuitive perception. Three main principles of "unity of time", "unity of place", and "unity of subject" based on which the classical literature was founded become subject to change and transformation. England, Germany, and France were the primary manifestation points of this movement in European literature. Although the role of the literature of ancient east in the foundations of the characteristics of "Romanticism" and pre-romanticism cannot be overlooked, the social grounds of the emergence of this age can be summarized in the longings for change of society, getting tired of old criteria in the fields of art and literature, tendency toward platonic thoughts, and escape from modernity and inclination toward logical thoughts in the works of "Kant" and "Rousseau".
The Role of Self-efficacy, Self-esteem and Attitude in Predicting Writing Performance of Students in Ethiopian Context(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۷, Issue ۲۸, Winter ۲۰۱۹
23-36
حوزههای تخصصی:
The study aimed to investigate students’ self-efficacy, self-esteem, and attitude as determinants of their writing performance. The participants for the study were 373 South Gonder Zone Preparatory School students who were chosen using multistage sampling technique. Questionnaire and writing test were employed to gather data. Pearson’s Correlation technique was used to analyze the associations among the variables of this study. A standard multiple regression technique was used to check the combined effect of the students’ self-efficacy, self-esteem and attitude on the writing performance of students; a Stepwise regression technique was used to check the effect that each predictor variable could have on the students’ writing performance. Also, ANCOVA was employed to compute the independent effects of the students’ self-efficacy, self-esteem and attitude on the students’ writing performance after age and gender were adjusted. The study revealed that (1) the variables were significantly and positively correlated to each other; (2) the combined effect of the independent variables on students’ writing performance was R2 = .222 which means that 22.2% of the variation in the students’ writing performance was explained by the composite impact of self-esteem, attitude and self-efficacy of writing; (3) the independent effects of the three predictor variables on writing performance were found to be significant although attitude was identified as the only predictor of writing performance when age and gender were controlled. The study concludes that self-efficacy, self-esteem and attitude have significant roles in predicting performance of writing though attitude takes the lion’s share in determining the latter.
کارکردهای صرفی- معنایی «ها» در زبان فارسی ازمنظر رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرچه مفهوم دستوری شمار از بدیهیات تلقی می شود و به تمایز مفرد/جمع در همه کتاب های دستور زبان اشاره شده است، به جنبه های مختلف معنایی آن کمتر توجه شده و معمولاً مفهوم جمع به مثابه دلالت بر بیش از یک، تفسیر می شود؛ درحالی که مفهوم دقیق آن، باتوجه به مختصات معنایی اسم پایه، ازنظر رده شناختی بسیار تنوع پذیر است. در این نوشتار، ویژگی های صرفی- معنایی تکواژ «-ها» را به عنوان یکی از پربسامدترین تکواژهای جمع ساز فارسی بررسی می کنیم و به طور خاص قصد داریم نشان دهیم که زبان فارسی تا چه اندازه در رمزگذاری مفهوم جمع، تابع تنوعات بین زبانی است. ارزیابی داده های زبان فارسی در چارچوب رده شناختی آکواویوا، نشان می دهد که تکواژ «-ها» در زبان فارسی تنوع معنایی دارد و تحت تأثیر ویژگی های معنایی اسم پایه، ممکن است بیانگر یکی از مفاهیم تعدد، نمود ناقص، پیوستگی، تعدد بدون وجود مرز ادراکی قابل تشخیص، القاء خوانش ملموس و عینی از اسم های معنی و زمان/مکان، موردنمایی، دلالت بر فراوانی کمّی و کیفی (شدت بخشی)، پراکندگی و گستردگی موقعیت یافته برای اسم های توده ای، مشابهت، تأکید بر مصداق و یا تلفیقی از آن ها باشد. از این میان، کارکردهای نمودی، شدت بخشی، تأکید و تقریب زمانی، ویژگی های معنایی مختص جمع سازی در زبان فارسی هستند؛ اما همچنان تبیین این کارکردها ازطریق بسط حوزه های مطروحه در چارچوب مذکور ممکن است.
چهار پرسش از آذر فرنبغ سروش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: