فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۶۳۴ مورد.
این همانى در سیر صعودى انسان
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی ضرورت معاد
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی حقیقت مرگ
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی قیامت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان نظری
چکیده
امید به آینده و جاودانگى انسان، از اصول تمام ادیان الهى، نقطه عطف افکار فلسفه بشر و معنابخش زندگى دردآلود آدمى است . میزان و شدت اعتقاد به سرمدیت و جاویدبودن، سرنوشت انسان را در تصمیمگیرىهاى حساس و خطیر در مسیر زندگى، از آغاز تا پایان عمر رقم مىزند . از سوى دیگر، هراندازه تصور قانعکنندهترى از چگونگى زندگانى جاوید (زنده شدن مجدد) خود داشته باشیم، طبعا اطمینان قلبى بیشترى پیدا خواهیم کرد . حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام عطش خویش را در کسب اطلاع از چگونگى رستاخیز آدمیان، با تجربه عینى سیراب کرد، چرا که تصور و تصویر، ابزار تفکر، اندیشه و زمینهساز جهانبینى آدمى است .
این مقاله کوششى است در تبیین و دستیابى به فرضیهها و نظریه برتر و بهتر در سیر صعودى آدمیان و زندگانى جهان واپسین آنان . پس از بررسى فرضیههاى احتمالى و نظریههاى ارائه شده در ترسیم جاودانگى انسان سرانجام دیدگاه حکیم متاله صدرالمتالهین به عنوان نظریه برتر مورد اشاره قرار است .
جنبهای تجربی از علم حضوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۰ شماره ۶ و ۷
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، ابتدا دریافتهای حسی و احساسات انسانی همچون درد و لذت بهعنوان برخی از مصادیق علم حضوری برمبنای فلسفة اشراقی تبیین میشود و سپس جهات تمایز و اشتراک آنها با «معرفت از راه آشنایی» راسل و «شهود» برگسون مورد بررسی قرار میگیرند و ادامة بحث، اختصاص دارد به بررسی تطبیقی این نحوه از علم حضوری با برخی دیدگاههای ویتگنشتاین و جمعبندی نهایی و تاکید نویسنده بر رویکرد اشراقی مذکور.
نفسالامر و مناط صدق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۰ شماره ۶ و ۷
حوزههای تخصصی:
تفکیک ذهن از عین و اندیشه از واقعیت، هنگامی برای انسان مطرح میشود که وی در مییابد که برخی اندیشهها کاذب و برخی صادقند و تشخیص این مطلب کار چندان دشوار و سختی نیست. لیکن موضوع مهمتر این است که معیار و ملاک حقیقت و خطا یا صدق و کذب چیست. این مساله به لحاظ معرفتشناختی از گذشتههای دور تاکنون همواره محل بحث و بررسی گستردة اندیشمندان بوده است. دیدگاه حکیمان اسلامی از آغاز تاکنون عموماً این بوده است که تعریف حقیقت و صدق مطابقت با نفسالامر است و اما اینکه نفسالامر چیست و آیا فلاسفة مسلمان بر روی یک مفهوم اتفاق نظر دارند یا نه، بحثی است که این مقاله بدان میپردازد. افزون بر این بیان سیر تاریخی این مفهوم و طرح نظریات مختلف و گزیدن دیدگاهی ویژه دربارة آن از ویژگیهای دیگر این مقاله است.
توجیه ترکیبی در حکمت سینوی و صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۰ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
در مبحث توجیه که یکی از چالش برانگیزترین محورهای معرفتشناسی در روزگار ما است دستکم دو دیدگاه عمده وجود دارد: مبناگروی و انسجامگروی. تصور غالب بر این بوده و هست که دیدگاه فلاسفة اسلامی - که ابن سینا و صدرالمتألهین شیرازی از برجستگان آنان محسوب میشوند - در این بحث مبناگروانه است. این مقاله درصدد است تا با بیان شواهدی نشان دهد که این دو فیلسوف اسلامی در آثارشان از هر دو روش (مبناگروی و انسجامگروی) بهره بردهاند.
مبانی باور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
شکاکیت
حوزههای تخصصی:
چکیده
در این مقاله ابتدا انواع شکاکیت مورد بحث قرار گرفته، سپس سه استدلال «مغزى در محفظه بزرگ» ، «وجود خطا» ، «مسئله اعتبار تجربه» در دفاع از شکاکیت مطرح شده است . در ادامه، مؤلف به نقد و رد دلایل شکاکیت مىپردازد .
مبناگروی و مسألة ابتنأ(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۰ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
برای دستیابی به دیدگاهی مبناگروانه در مبحث توجیه براساس فلسفة اسلامی که از استواری و استحکام عقلی لازم برخوردار باشد میباید چالشهای مختلفی را که در اینباره برانگیخته شدهاند از سر گذراند و به آنها پاسخهایی درخور و مناسب داد. یکی از این چالشها در خصوص مسأله کیفیت ابتنأ قضایای نظری به بدیهی است که شکاک با طرح آن، سعی تا نظام معرفتی مذکور را مبتلا به عارضة «خود تنهاگروی»(solipcism) نشان دهد. این مقاله سعی دارد تا با طرح و رد چنین مسالهای، راه را برای مبناگروی براساس فلسفة اسلامی هموار کند
معرفت و مطابقت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۰ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
این مقاله ابتدا به تعریف معرفت از دیدگاه معرفتشناسی غربی معاصر میپردازد و عناصر سهگانه این تعریف یعنی باور، صدق و توجیه را تبیین و بررسی میکند و ریشههای این تعریف را در آثار افلاطون جستجو میکند.
در ادامه به بحرانی که با مثالهای نقض گتیه برای عنصر توجیه ایجاد گردیده و نیز تلاش معرفتشناسان معاصر برای حل آن میپردازد.
از سوی دیگر، ضمن تعریف معرفت براساس دیدگاه فیلسوفان اسلامی و تلاش برای یافتن نقطة تقاربی میان فلسفة غرب و فلسفة اسلامی در این باب، نشان میدهد که مثال نقض گتیه به هیچ روی، متوجه تعریف معرفت در فلسفة اسلامی نیست و براین اساس تنها معرفتشناسی غربی است که باید راهی برای خروج از این بحران بیابد.
بی دلیلی باور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
موضوع درون ماندگار و موضوع متعدی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۰ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر به تبیین دو موضوع «درونماندگار» و «متعدی» در ارتباط با فعلِ معرفت میپردازد. نویسندة دانشمند با اشاره به دوگانه بودن معنای عینیت و اینکه عینیتِ دوگانه ویژگی معرفتپدیداری است، جهات ذاتی و عرضی در فعل معرفت را روشن میکند و آنگاه به تفصیل توضیح میدهد که متعلَّقِ مفهوم معرفت، کدامیک از دو موضوع یادشده است. در این رابطه، برخی از آرای ملا صدرا، فلاسفة اشراقی، دوکاس، و راسل مورد توجه قرار گرفتهاند.
نگاهی نقادانه به شکاکیت در دفاع از امکان معرفت
حوزههای تخصصی:
بررسی و نقد برهان خطای حسی
حوزههای تخصصی:
نقدی بر مقالة توجیه ترکیبی در حکمت سینوی و صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۰ شماره ۶ و ۷
حوزههای تخصصی:
دوست ارجمند و فاضل جناب حجةالاسلام آقای فعالی طی مقالهای در مجلة ذهن شمارة 5 دیدگاهی را در خصوص توجیه و صدق از منظر ابن سینا و صدرالمتألهین، که هر کدام سردمدار مکتب فلسفی خاصی هستند، مطرح کردند که تازه و جدید بود. لیکن پس از بررسی آن، بهنظر اینجانب رسید که سخن ایشان از جهاتی قابل تأمل است و با توجه به قراین و شواهد موجود در آثار این دو شخصیت، نمیتوان مدعای نویسندة محترم مقاله را پذیرفت.
در این جستار کوتاه ابتدا سعی میکنم به کمک خداوند متعال مدعای ایشان را بیان داشته و سپس برخی از دلائلی را که مانع از پذیرش این مدعاست برشمرم.
ابتکارات صدر المتالهین و برخى فیلسوفان متاخر در حل معماى شناخت
حوزههای تخصصی:
چکیده
مسئله چگونگى امکانپذیر بودن معرفت همواره از مهمترین مسائل فلسفى درباره معرفتبوده است که از دیرباز فیلسوفان بدان توجه کرده و راهحلهاى متفاوتى براى آن ارائه دادهاند . فیلسوفان مسلمان نیز در بحث وجود ذهنى تلاش کردهاند تا ضمن تعریف علم به تمثل حقیقتشىء یا حضور ماهیتشىء در نزد مدرک، چگونگى مطابقت ادراک را با شىء ادراک شده، تبیین کنند . سرانجام در این تلاشها ملاصدرا با عنایتبه حصول مفهوم شىء در ذهن، نه ذات و حقیقت آن و نه فرد و مصداق آن و تفکیک بین حمل اولى و حمل شایع، به حل معما و پاسخگویى به شبهات مربوط پرداخته است . علاوه بر این، تلاش دیگرى نیز از طرف برخى فیلسوفان متاخر بر پایه انتزاع مفاهیم فلسفى از تامل حضورى در رویدادهاى نفسانى و شکلگیرى قضایاى اولى از آن مفاهیم، صورت گرفته و چنین قلمداد شده که صدق این قضایا قطعى است و آنچه با رعایت اصول و ضوابط منطقى از آنها به دست آید تابع ارزش آنها بوده و بنابراین، صدق آن قطعى خواهد بود . در این مقاله برآنیم تا ضمن بررسى و تحلیل نظر ملاصدرا در بحث وجود ذهنى، بر اساس برداشتهاى مختلفى که از آن شده است، و نیز نظر برخى فیلسوفان متاخر در حوزه مفاهیم فلسفى، میزان توفیق آنها را در مسئله چگونگى امکانپذیر بودن معرفت و دسترسى به واقع تعیین کنیم .
صورت نخستین علم حضوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۰ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار سعی و تلاش مؤلف (ره) بر آن است که بجای تعریفی پیشینی و متافیزیکی محض از علم حضوری با ارائه و اثبات مصداق بارز و روشنی از آن، رویکردی عینی و ملموس به موضوع داشته باشد.
البته مولف پیش از این نیز نمونهها و مصادیقی از علم حضوری همچون دریافتهای حسی و احساسات را بیان کرده بود لیکن مورد حاضر؛ یعنی علم حضوری انسان به خود؛ بهگونهای اساسی با موارد قبلی متفاوت است زیرا این معرفت مبنا و بنیاد تمامی معارف و دانشهای دیگر بشر است.
وی، که در این بحث عمدتاً بر دیدگاههای شیخ شهاب الدین سهروردی تکیه کرده است ضمن بیان مبانی وجودشناختی و معرفتشناختی شیخ اشراق به اثبات اینگونه از علم حضوری انسان به خود میپردازد.
نظریه شالوده: مبناگرایی خطاناپذیر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۰ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
یکی از مؤلفههای اساسی در تعریف معرفت، توجیه است. یک نظریة مهم و اساسی در این باب، مبناگرایی است. کیث لرر معرفتشناس معروف و برجستة معاصر، در این نوشتار ضمن تبیین و تحلیل نظریة مبناگرایی و بیان اقسام آن انتقاداتی را براساس دیدگاههای خود بر این نظریه وارد میداند. وی ضمن بیان اینکه این نظریه هم در میان تجربهگرایان و هم عقلگرایان طرفدارانی برجسته داشته است؛ مبناگروی را به خطاناپذیر و خطاپذیر تقسیم میکند و برای تبیین مبناگروی خطاناپذیر بحث از اصلاحناپذیری در قضایای تحلیلی، قضایای راجع به افکار و نیز احساسات را مطرح میکند و آنها را مورد انتقاد قرار میدهد و بدینوسیله راه را برای مفهومی ضعیفتر از تحیلیلیت و امکان و در نتیجه مبناگرایی را فراهم میسازد تا در عین تأکید بر باورهای پایه و اینکه اینها ضامن صدق باورهای غیرپایهاند، آنها را خطاناپذیر بداند.
وی ضمن تبیین نظریة پدیدارگرایی بهعنوان نمونهای از مبناگرایی خطاناپذیر، انتقاداتی هم بر آن وارد میآورد. وی از این نوشتار میخواهد این نتیجه را بگیرد که ما در باورهای خود حتی باورهای پایه خطاناپذیریم و طبعاً در دستیابی صدق، تضمین و قطعیتی در کار نیست.
دیدگاههای لرر در این خصوص دارای اشکالات و انتقاداتی چند است که به یاری خداوند متعال در شمارههای آتی نشریه بدانها خواهیم پرداخت.