آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۵

چکیده

مرجعیت بخشی در روایت فرایندی است که راوی از طریق مفصل بندی های گفتمانی، مشروعیتِ خود و روایتش را در داستان برمی سازد. هدف نگارندگان در این مقاله، بررسی فرایند های زبانی ایجاد، حفظ و تثبیت مرجعیت فردی دو راوی زن و مرد در روایت است. ازهمین رو، آن ها خوانشی واسازانه را با تکیه بر نظریه گفتمان لاکلا و موف (2001) و دریدا (1983) از مرجعیت فردی در روش شناسی ون لیوون (2007) ارائه کردند. آنگاه برای شناسایی ابزارهای زبانیِ فرایندهای ایجاد، حفظ و تثبیتِ مرجعیت فردی به سراغ سه کتاب پیرزاد و سلوک دولت آبادی رفتند و با گزینش هدفمند مواردِ وقوعِ مرجعیت فردی، آن ها را بررسی کردند. در پایان، پی برده شد پیرزاد و دولت آبادی با استفاده از مواضع گفتمانی خود و دیگری، ایجاد گره گاه های گفتمانی و بلورینه شدن حول آن ها سعی در مرجعیت بخشی به ابعاد خود و هم زمان، با طرد معانیِ نشانه ها از روایتِ دیگری سعی در مرجعیت زدایی دارند. همچنین، در سطح کلان تر آشکار شد خودِ بازنمایی شده دو راوی با یکدیگر تفاوت داشت؛ پیرزاد مایی گفتمانی را تشکیل داد و دولت آّبادی راوی همه چیزدان بود؛ این درحالی بود که هیچ کدام از این دو راوی از پارادوکس گریزی نداشتند.

تبلیغات