مطالب مرتبط با کلیدواژه

عقول طولیه


۱.

عالم عقول از منظر ابن سینا و شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شیخ اشراق ابن سینا عالم عقول سهروردى عقول طولیه عقول عرضیه مراتب هستى

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۲۴۵
برخى بر این عقیده اند که سهروردى جز تغییر اصطلاحات، کار دیگرى در فلسفه نکرده است؛ بر این اساس، اختلاف و افتراقى با مشّاء ندارد. در مقاله حاضر، با تأمّل بر دیدگاه شیخ اشراق درباره عالم عقول و مقایسه آن با دیدگاه هاى ابن سینا، این فرضیه را به اثبات خواهیم رساند که سهروردى در عین آنکه از بستر مشّایى بهره مى برد و خود نخست مشّایى بوده است، امّا به طور روشن از این مکتب جدا مى شود. او با توجه به مبانى فلسفى خاصّ خود، برخى مراتب هستى همچون عالم عقول عرضیه را اثبات مىکند. افزون بر این، مراتب مورد اتّفاق همچون عالم عقول طولیه نیز در دستگاه سازوار هستى شناختى وى تفسیر و تحلیل هاى جدید و مستقلى مىیابد. البته، سهروردى در برخى موارد نسبت به ابن سینا کاستى هایى دارد؛ امّا در مجموع، تبیین هاى وى در این باره دقیق تر به نظر مى رسد.
۲.

نقش نظریه افلاک در آراء فلسفی فیلسوفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معاد جسمانی افلاک رؤیا عقول طولیه ربط حادث به قدیم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۳۸ تعداد دانلود : ۱۴۶۱
یکی از مسلّماتی که در برخی از مباحث و آراء فیلسوفان مسلمان، نقش برجستهیی ایفا کرده است، نظریه افلاک با محوریت زمین میباشد. این نظریه، تأثیرات چشمگیری در برخی از آراء مهم فیلسوفان اسلامی داشته است؛ بگونهیی که فیلسوفانی همچون فارابی و ابن سینا بمنظور تفسیر نحو صدور افلاک و نفوس آنها، به انطوای جهات سه گانه در هر یک از عقول بالاتر از عقل دهم معتقد شدند و براساس آن، نحوه صدور عقل پایینتر و جسم و نفس فلکی را تفسیر نمودند.همان فیلسوفان با توجه به تعداد افلاک و زمین مستقرّ در مرکز آن، تعداد عقول طولیه را در عدد ده منحصر دانستند و شیخ اشراق نیز با توجه به همین افلاک و کواکب موجود در برخی از آنها، به تکثر بیشمار عقول طولیه معتقد شد. ربط حادث به قدیم و متغیر به ثابت نیز از جمله مسائلی است که فیلسوفان اسلامی(بویژه فیلسوفان مشائی و اشراقی) در تفسیر و توجیه آن، به حرکت دوری افلاک متوسل شدند و حکمای حکمت متعالیه نیز هرچند مسئله مذکور را با تمسک به حرکت جوهری حل و هضم نمودند، اما تأثیر حرکات دوری افلاک در عالم تحت قمر را بکلّی انکار ننمودند. فیلسوفان اسلامی در تفسیر رؤیا نیز بنحو مؤثری از نظریه افلاک استفاده نمودند. آنها افلاک و نفوس فلکی را الواح و مخزن ادراکات جزئی دانسته و رؤیا و اطلاع از امور غیبی را محصول ارتباط و اتصال نفوس انسانی با نفوس فلکی میدانند. افزون بر آن، برخی از این فیلسوفان (سهروردی) مسئله تذکر و یادآوری امور فراموش شده را از طریق همان ارتباط با مخزن علوم جزئی یعنی نفوس فلکی میسر میدانند. مسئله معاد جسمانی برخی از نفوس بشری نیز از جمله مسائلی است که برخی از فلاسفه مسلمان با تمسک به اجسام فلکی به تفسیر آن پرداخته اند و بر این باور بوده اند که نفوس جاهله با پیوستن به اجرام فلکی، عقاید و کارهای دنیوی خود را تخیل نموده و بدینطریق به لذّت یا الم خیالی دست مییابد. تفسیر و تشریح مسائل مذکور و نقد و بررسی رویکرد فیلسوفان اسلامی در این زمینه، موضوع و وظیفهیی است که این مقاله بعهده گرفته است.
۳.

تبیین ضرورت وجودى عقل فعال از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابن سینا قاعده الواحد نفس ناطقه عقل فعال عقل منفعل عقول طولیه عقول مجرده

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : ۱۱۴۹ تعداد دانلود : ۵۱۰
ابن سینا موجودى مجرد را به نام عقل فعال در نظام فلسفى خود پذیرفت و در پى تبیین عقلى براى ضرورت وجود آن برآمد. قبل از او، ارسطو عقل فعال را در فلسفه خود مطرح کرد. دغدغه اصلى ارسطو حل مسئله ادراک کلى بود؛ چراکه در نظام فلسفى او، نفس به مثابه امرى مادى، قادر به ادراک صور عقلى مجرد نبود. در نتیجه، ارسطو ضرورتا به عقل فعال مجرد رسید که جایگاه وجودشناختى آن در نزد وى، ابهاماتى دارد. ابن سینا در تلاش خود براى حل این مشکل، با رویکردى متفاوت با ارسطو به تبیین وجود عقل فعال پرداخت. آیا ابن سینا در رویکرد جدید خود، توانست به تبیین وجودى عقل فعال برسد و در صورت پاسخ مثبت، چگونه بدان پرداخت؟ در مقاله حاضر، پس از بیان رویکرد ابن سینا، با استفاده از قاعده الواحد و برهان ضرورت وجود عقل فعال به مثابه مُفیض صور عقلى، وجود آن اثبات مى شود و در پایان، نظر ابن سینا مورد ارزیابى قرار مى گیرد.