محمدرحیم رهنما

محمدرحیم رهنما

مدرک تحصیلی: استاد گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۶۷ مورد از کل ۱۶۷ مورد.
۱۶۱.

مطالعه تطبیقی اسناد (سیاست ها و قوانین) و بیانات رهبری در حوزه امنیت غذایی بر پایه اصول حکمروایی خوب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امنیت غذایی بیانات رهبری تحلیل مضمون حکمروایی خوب سیاست ها و قوانین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۱۰۲
در دهه های اخیر، با افزایش جمعیت شهرها و تغییرات در حوزه های اقتصادی و سیاسی، با مسئله تحقق امنیت غذایی مواجه شده ایم. با اینکه اسناد (قوانین و سیاست ها) و طرح های گوناگونی بدین منظور وضع و اجرا شده، مسئله تأمین غذا و امنیت غذایی کاملاً مرتفع نشده است. مقام معظم رهبری به کرات به اهمیت این موضوع پرداخته و اصول و راهکارهایی را برای رفع این مشکل بیان کرده اند که بهره گیری از آن ها در حل مسئله مذکور راهگشا خواهد بود. در پژوهش حاضر، متن اسناد (قوانین و سیاست ها) و بیانات رهبری در حوزه امنیت غذایی بررسی شده، سپس با روش تحلیل مضمون، به استخراج مضامین آن ها در چارچوب ابعاد امنیت غذایی و در نهایت به مقایسه تطبیقی این مضامین برپایه اصول حکمروایی خوب، که یکی از رویکردهای مطلوب در تحقق امنیت غذایی است، پرداخته شده است. براساس یافته های پژوهش، وجه اشتراک مضامینِ اسناد و بیانات توجه متخصصان به دانش روز و به کارگیری فناوری ها و نوآوری ها در راستای ارتقای سطح تولید است؛ همچنین پاسخ گویی، کارایی، اثربخشی و عدالت از مهم ترین اصول تحقق امنیت غذایی برپایه حکمروایی خوب براساس اصول و توصیه های مطرح شده در بیانات رهبری است که باید در وضع سیاست ها و قوانین مورد توجه قرار گیرد. 
۱۶۲.

ارائه سناریوهای بازآفرینی شهری در محله خواجه ربیع در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۴ تعداد دانلود : ۹۱
مقدمه: در دهه های اخیر رشد شتابان شهرنشینی معضلاتی را به همراه آورده است که از پیامدهای آن، شدت یافتن ضریب آهنگ تغییرات فضایی - کالبدی و ناکارآمدی بافت های شهری می باشد. این روند افزایش جمعیت، افت منزلت های اجتماعی، نابسامانی در سازمان فضایی - کالبدی، اقتصادی و کارکردی را در محله های شهری که نقش اساسی در حیات و زوال شهر دارند؛ به همراه آورده است. در این میان محله خواجه ربیع در مشهد، یکی از محلاتی است که در دهه های اخیر با مسائلی مانند فقر، فرسایش فیزیکی و اجتماعی وکاهش سطح زندگی همراه بوده است دراین محله علاوه بر آنکه قشر کم درآمد وکم برخوردار ساکن بوده که توان مالی مناسبی برای بهبود کیفیت زندگی خود را نداشته اند، وجود یکی از مهم ترین آرامستان های شهر نیز درآن احتمال متروک شدگی وتنزل کیفیت این بافت را در پی خواهد داشت، به همین دلیل اجرای یک برنامه جامع و پایدار برای بازآفرینی این محله به منظور بهبود کیفیت زندگی ساکنان ضروری می باشد. از این رو این پژوهش، با هدف ارئه سناریو های بازآفرینی شهری در محله خواجه ربیع در شهر مشهد تا افق 1412 وتدوین راهبردهای تحقق بازآفرینی شهری در محله خواجه ربیع  انجام شده است. مواد و روش هاروش تحقیق در این پژوهش، توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر انجام مطالعات اسنادی و کتابخانه ای است. بدین منظور، در بخش مبانی نظری، متغیرهای پژوهش جمع آوری و با روش تحلیل ساختاری (در این روش تأثیرگذاری و تأثیرپذیری متغیرهای پژوهش باتوجه به طیف امتیازبندی 0 تا3 که 0 به منزله بدون تاثیر، یک به منزله تاثیر ضعیف، دو به منزله تاثیر متوسط، سه به منزله تاثیر زیاد و p به معنای اثرگذاری مستقیم و غیر مستقیم به صورت بالقوه هستند)رتبه بندی شدند. پس ازآن، جامعه آماری از گروه نخبگان به حجم نمونه 20 نفراز میان کارشناسان شهرسازی، شهرداری منطقه سه، اساتید دانشگاه و دانشجویان دکترا انتخاب گردیدند و با نظر سنجی های صورت گرفته در قالب پرسشنامه ماتریس اثرات متقاطع، متغیرهای تاثیر گذار در میک مک شناسایی و پیشران های کلیدی از بین متغیرهایی با اثرگذاری و عدم قطعیت بالا انتخاب شدند . در گام بعد، با مصاحبه های انجام شده با کارشناسان دفتر تسهیل گری 22 بهمن در مشهد به تعداد 10 نفر، حالت های احتمالی پیشران های کلیدی و وضع موجود شناسایی و با استفاده از روش تحلیل تاثیر متقابل در سناریو ویزارد، سناریوهای سازگار تعیین گشت. در نهایت با شناسایی نقاط قوت و ضعف و فرصت و تهدید که وضعیت موجود را نشان می دهند و سناریوهای حاصل شده، با استفاده از مدل swot به تعیین راهبردهای تحقق سناریو مطلوب و کنترل سناریو فاجعه پرداخته شد.یافته هایافته ها در میک مک نشان می دهد داده ها از 74% روایی مطلوب برخوردار می باشند و پراکنش متغیرها در نقشه اثر وابستگی مستقیم بیانگر وجود یک سیستم ناپایدار در حوزه بازآفرینی در محله خواجه ربیع بوده است. متغیرهایی که به عنوان پیشران های کلیدی در نرم افزار میک مک شناسایی شده و پیش بینی می شود می توانند در هدایت سیستم محله خواجه ربیع به سوی پایداری نقش داشته باشند، شامل: دسترسی به خدمات، امکانات و تسهیلات اجتماعی، تجهیزات و زیرساخت ها، نوع توسعه، شبکه معابر، سرمایه گذاری در فرایند نوسازی و بهسازی محله، نوع مدیریت، نوع برنامه ریزی، نوع مشارکت ساکنین، قوانین و مقررات بازافرینی محله و اجرای پروژه می باشد. یافته ها در سناریو ویزارد در خروجی دیاگرام شبکه سیستم بازافرینی شهری محله خواجه ربیع، بیانگر آن است که پیشران های سرمایه گذاری در فرایند نوسازی و بهسازی، نوع مشارکت ساکنین و قوانین و مقررات بازافرینی محله نسبت به سایر پیشران ها در این محله از اهمیت بیشتری بر خوردار بوده و قادرند به طور موثری سیستم را کنترل کنند. خروجی سناریوهای سازگار، سناریوها را در دو گروه مطلوب با 289 درصد سازگاری شامل: دسترسی تمام ساکنین به خدمات، امکانات و تسهیلات اجتماعی، توسعه کامل تجهیزات و زیرساخت های محله، توسعه میان افزا و رشد هوشمند در محله، ساماندهی شبکه معابر در تمامی ابعاد (ترافیکی، آسفالت و ...)، تخصیص بسته های تشویقی برای سرمایه گذاری در فرایند نوسازی و بهسازی برای همه ساکنین، حکمروایی خوب شهری در طرح بازآفرینی محله، تدوین برنامه جامع بازآفرینی محله، ظرفیت سازی و نهاد سازی در تمامی ابعاد، نظارت بر اجرای کامل قوانین و مقررات بازافرینی محله و به کار گیری مشاوران حرفه ای در تدوین و اجرای طرح بازافرینی محله و فاجعه با 356 درصد سازگاری شامل: عدم توجه دسترسی به خدمات، امکانات و تسهیلات اجتماعی، عدم توسعه تجهیزات و زیرساخت های محله، پراکنده رویی و رشد بدون برنامه، عدم وجود بسته های تشویقی، برنامه ریزی از بالا به پایین، عدم تدوین برنامه جامع بازافرینی، عدم ظرفیت سازی و نهادسازی، عدم نظارت بر اجرای قوانین و مقررات بازافرینی محله و عدم اجرای طرح بازافرینی دسته بندی کرده است. نتیجه گیرینتایج نشان می دهد ایجاد فضاهای فرهنگی، فراغتی و ورزشی مانند احداث کتابخانه و پارک برای دسترسی تمامی ساکنین به خدمات، امکانات و تسهیلات اجتماعی، استفاده از زمین های بایر و سرمایه گذاری جهت ایجاد اماکن گردشگری و ایجاد مراکز تجاری و برندسازی در نزدیکی آرامگاه خواجه ربیع برای توسعه میان افزا و رشد هوشمند در محله، کفسازی باکیفیت پیاده روها با حمایت شهرداری برای ساماندهی شبکه معابر، حمایت بخش خصوصی و دولتی در ساخت وساز مساکن و اعطای وام به مردم و سرمایه گذاری جهت ایجاد مشاغل جدید در محله برای تخصیص بسته های تشویقی و نوسازی و بهسازی محله برای تمامی ساکنین، عدالت فضایی در رسیدگی به محله توسط شهرداری برای حکمروایی خوب شهری، جلب مشارکت سرمایه گذاران از طریق اعطای امتیازات تشویقی برای نوسازی محله جهت ظرفیت سازی و نهادسازی مهم ترین راهبردها جهت بازآفرینی محدوده خواجه ربیع خواهد بود.
۱۶۳.

ارزیابی اجتماع پذیری فضاهای عمومی شهری در محلات با الگوی کالبدی از پیش طراحی شده (نمونه محله سجاد مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اجتماع پذیری فضا طرح های کالبدی واحد همسایگی محله سجاد مشهد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵ تعداد دانلود : ۹۶
اجتماع پذیری ازجمله چالش های فراروی فضاهای شهری و از موضوعات مهم در توسعه پایدارشهری بشمار می آید. با اینکه درمنابع مختلف، از معیارهای اجتماع پذیری سخن به میان آمده است، اما توجه به شیوه ارزیابی و ویژگی های زمینه ای، کمک شایانی در درک بهتر این موضوع می کند. براین اساس مطالعه پیش رو به دنبال آن است، اجتماع پذیری فضا را در محلاتِ با الگویِ کالبدیِ از پیش طراحی شده، مورد بررسی قرار دهد. شاخص های تحقیق شامل5 دسته کالبدی، چیدمان فضایی، اجتماعی، عملکردی و آسایش محیطی و درقالب 22 متغیر می باشد. محدوده مورد مطالعه محله سجاد مشهد و مقیاس مطالعه واحدهای همسایگی واقع در آن شامل امین و مینا است. در گام اول با تکمیل ۳۸۵ پرسشنامه از ساکنین، وضعیت حضورپذیری فضای عمومی محله مورد سنجش قرار گرفت. نتایج بهره گیری از آزمون "یومن ویتنی" بیانگر وجود تفاوت های معنادار درسطح محله درخصوص حضورپذیری فضا بود. در گام بعد سعی گردید وضعیت معیارهای اثرگذار بر حضورپذیری با استفاده از روش های مشاهده میدانی، آمار استنباطی، تحلیل فضایی و تحلیل چیدمان فضایی، مورد سنجش قرار گیرد. برآیند این ارزیابی نشان داد که معیارهایی همچون توزیع جمعیت، انواع کاربری ها، تنوع کاربری ها و سلسله مراتب راه ها، به دلیل اثرپذیری از طرح کالبدی، نقشی در بروز تمایزات اجتماع پذیری فضا در سطح محله ندارند. درمقابل معیارهایی همچون وضعیت مبلمان شهری و خدمات مرتبط با آن و همچنین معیارهای چیدمان فضایی بیشترین اثرگذاری را در تفاوت های درون محلی اجتماع پذیری فضا دارند. از اینرو مطالعه حاضر، ضمن توجه به تفاوت های درون محلی و ضرورت پرداختن به آن، نحوه شکل بندی محلات به صورت خودرو یا از پیش طراحی شده را در این ارزیابی دخیل می داند و براین ادعاست اجتماع پذیری فضا در سطح محلات برحسب فرایند شکل گیری آن ها، الگوهای متفاوتی را نشان خواهد داد و چنین امری می بایست مد نظر برنامه ریزان قرار گیرد.
۱۶۴.

مدل سازی ساختاری-تفسیری امنیت غذایی شهر مشهد با رویکرد حکمروایی خوب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدل ساختاری- تفسیری شهر مشهد امنیت غذایی حکمروایی خوب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۹۹
مسئله امنیت غذایی، مسئله ای چندوجهی است که با حوزه های کشاورزی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، برنامه ریزی شهری، جغرافیا، مدیریت و سیاست در ارتباط است. گسترش شهرنشینی و تغییرات و چالش هایی که پیرو آن در شهرها به وجود می آید رفع این مسئله را با دشواری هایی روبه رو ساخته و اقدامات جزئی یا بخشی صورت گرفته، تأثیر چشم گیری برای حل آن ندارد. یکی از رویکردهای مؤثر در مورد تحقق امنیت غذایی، رویکرد حکمروایی خوب است که در آن بر اساس اصول مشارکت، نظارت دقیق، پایبندی به قانون و همچنین برقراری عدالت و برابری می توان مسئله امنیت غذایی را به شیوه ای کارآمد، مدیریت کرد. شهر مشهد، به واسطه موقعیت خود، دارای ویژگی های متفاوت اقتصادی، کشاورزی، اجتماعی- جمعیتی، فرهنگی و جغرافیایی است. جمعیت آن از مهاجران، اتباع، زائران، ساکنین شهری و روستایی و گروه های درآمدی و قومیتی متفاوت تشکیل است. همچنین حدود یک سوم جمعیت آن را، ساکنین سکونتگاه های غیررسمی تشکیل می دهد. به واسطه این ویژگی ها مسئله تأمین غذا، در شهر مشهد یک مسئله مهم و البته چندوجهی است. پژوهش حاضر، پژوهشی کیفی و به کمک روش مدل سازی ساختاری-تفسیری ISM، صورت گرفته است. بر این اساس، استفاده ازنظرات کارشناسان و متخصصین برای شناسایی، بومی سازی و سطح بندی مؤلفه های مؤثر بر امنیت غذایی شهر مشهد در چارچوب رویکرد حکمروایی خوب، در قالب مصاحبه دلفی صورت گرفت. بر اساس یافته های پژوهش، مؤلفه ها در هشت سطح قرار گرفتند و اثرگذارترین مؤلفه که در دستگاه دو بعدی میزان وابستگی- قدرت نفوذ، در ناحیه مستقل قرار دارد، مؤلفه «نظارت کارآمد و دقیق بر فرایند توزیع مواد غذایی» از مؤلفه های زمینه مدیریتی و منطبق بر اصول کارایی و اثربخشی، قانون مداری و پاسخگویی از رویکرد حکمروایی خوب است.
۱۶۵.

سنجش میزان پراکنش و فشردگی شکل کلان شهر های ایران با استفاده از مدل های کمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شهر فشرده شهر گسترده مدل های تجمع کلان شهر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۷۳
مقدمه   رشد فضایی هر شهر به صورت گسترش افقی یا رشد عمودی می باشد.هر کدام از این دو روش کالبد متفاوت و جداگانه ای از دیگری ایجاد می نماید.رشد فیزیکی به شکل افزایش محدوده شهر ظاهر می گردد و رشد عمودی به صورت درون ریزی جمعیت شهری و الگوی رشد شهر فشرده نمایان می شود.این الگوهای متفاوت به نسبت نوع گسترشی که در شهر به وجود می آورند پیامدها و نتایج متفاوتی را نیز در پی دارند(رهنما و عباس زاده، 1387،ص.21). پراکندگی الگوی نسبتاً جدیدی در سکونت گاه های انسانی می باشد که گرد هم آمدن اتفاقی مسکن با تراکم کم و توسعه های نواری تجاری است و معلول کاربرد وسیع اتومبیل می باشد (Ewing, 1997, p. 107) . آثار منفی این نوع توسعه بر روی حومه شهرها،محدوده شهرها ،اقتصاد و محیط زیست شهری سبب گرایش کشور های پیشرفته به فرم فشرده سازی شهر از طریق کاربری ترکیبی،بهره گیری از ساختمان های فشرده و کاهش فواصل محل کار و سکونت و تهیه تنوعی از شیوه های حمل و نقل شده است.بنابر این آگاهی از فرم فضایی و شکل شهر می تواند یکی از عوامل تأثیر گذار برنامه ریزی شهری باشد.   با افزایش میزان شهر نشینی ،عدم توجه به محیط زیست و تسلط پدیده های انسان ساخت بر محیط طبیعی ،بحران های زیستی در عرصه شهرها و روستاها با پرتو افشانی صنعت و تکنولوژی پدید آمد و اکولوژیست ها ، مدیران و برنامه ریزان شهری را بر آن داشت تا ضمن ابراز نگرانی از وضع موجود به ارائه راهکارهایی جهت بهبود این وضع پرداخته و جلوگیری از آلودگی های زیست محیطی را در دستور کار خود قرار دهند. در ایران نیز تحولات اجتماعی اقتصادی طی چند دهه گذشته به طور عمده در شهر ها انعکاس یافته و سیاست های توسعه ملی بر محور شهر نشینی و شهر گرایی تداوم یافته است.بنابر این گرایش به توسعه شهر نشینی یکی از استراتژی های موثر در توسعه ملی بوده است (پوراحمد, 1383, ص. 116) .   با رشد شهرها و بخصوص کلان شهرها در کشور،تنشهای اجتماعی اکولوژیکی حادی در اغلب آنها بروز کرده است که فقر و بیکاری ،نارسایی در خدمات رسانی،ن ا هنجاری اجتماعی ،کمبود مسکن و تهدید محیط زیست از شاخص ترین معضلات کلانشهرها بوده است (صرافی, 1375, ص. 35) . لذا احساس نارضایتی امروز از روند رشد و توسعه جهانی لزوم توجه برنامه ریزان شهری را بر امور شهری ناگزیر ساخته است.مسئله ای که در این خصوص بیش از همه توجه همگان را به خود جلب کرده ،توجه به الگوی رشد و توسعه شهری بوده است (پوراحمد, 1383, ص. 104) . بدین ترتیب در این مقاله ضمن بحث علمی -تحقیقی پیرامون روند رشد و توسعه کلانشهری و چالش های آن در ایران به سنجش و مقایسه فرم کالبدی کلانشهر های ایران پرداخته شده است. روش تحقیق   در این تحقیق از طریق روش های کمی (تبیینی- تحلیلی) است که با استفاده از داده های آماری صورت گرفته،تحولات شهر نشینی در ایران و رشد کلان شهرهای کشور ، بررسی شده است.جامعه آماری جمعیت 8 کلان شهر ایران بر اساس سرشماری 1390 می باشد.سپس با استفاده از بررسی تراکم جمعیت و روش ها و مدل های کمی از قبیل ضریب آنتروپی و ضریب جینی که برای اندازه گیری نابرابری توزیع جمعیت یا اشتغال در واحدهای فضایی درون یک متروپل به کار می روند و با استفاده از نرم افزار GIS برای تعیین ضریب موران که با اندازه گیری خود همبستگی فضایی می تواند سطح تجمع را تخمین بزند، به تعیین شکل کلانشهر های ایران پرداخته شده است و در نهایت با استفاده از نرم افزار ARC GIS 9.3 و برنامه جانبی Spatial Statistics Tool به منظور نقشه سازی و تجزیه و تحلیل نقاط داغ و نقاط سرد استفاده شده است و در نهایت تحلیل فرم شهری کلان شهرهای کشور استفاده شده است.   بحث و یافته ها   · بررسی روند شهرنشینی و شهرگرایی در 55 سال گذشته نشان می دهد که طی سالهای 1335 تا 1390 تعداد شهر های کشور از 199 نقطه به 1331 نقطه افزایش یافته است. باید توجه داشت که در این مدت جمعیت شهر نشین کشور با نرخ رشد 4 درصد بیش از 9 برابر افزایش یافته و جمعیت ساکن در کلان شهر ها با نرخ رشد 3.6 درصد 7 برابر شده است در حالی که طی این مدت جمعیت کشور با نرخ رشد 2.5 درصد 4 برابر شده است. نسبت شهر نشینی نیز در ایران در این مدت از 31 درصد به 71.3 درصد افزایش یافته است. افزایش قیمت نفت در دهه 1350،جریانات انقلاب ،پیروزی انقلاب اسلامی در سال1357 و به تبعیّت از سیاست های دولت مبنی بر تمرکز فعّالیّت ها در شهرها و هزینه کردن منابع مالی در شهرها و در پیرامون آنها در دوره 65-1355شاهد رشد عمومی شهرنشینی در تمام ایران هستیم .   · مقایسه تراکم جمعیتی کلان شهرهای ایران حاکی از آن است که مشهد و تهران با تراکم جمعیتی 121 نفر در هکتار بالاترین،اصفهان با تراکم 98 نفر بر هکتار و شیراز با تراکم 82 نفر بر هکتار میزان متوسط و کرج با تراکم 65 نفر بر هکتار ،اهواز با تراکم 64 نفر بر هکتار ،قم با تراکم 61 نفر بر هکتار و تبریز با تراکم جمعیتی 56 نفر در هکتار پایین ترین تراکم را دارا می باشند. همین طور با مقایسه انحراف معیار تراکم جمعیتی در مقیاس مناطق کلان شهرها مشخص می شود که به ترتیب کلان شهرهای تهران، تبریز،قم،مشهد،کرج،شیراز،اهواز و اصفهان دارای بیشترین تا کمترین میزان پراکنش تراکم جمعیتی هستند.   · در توزیع جمعیت کلانشهرهای ایران نابر ا بری هایی وجود دارد که این نابرابری ها توسط ضرایب جینی و آنتروپی تأیید می شوند.بر اساس ضریب آنتروپی این نابرابری ها در تبریز با ضریب 0.878 ،قم با ضریب 0.91 و تهران با ضریب 0.954 نسبت به سایر کلانشهر ها بیشترین ،در کرج با ضریب 0.955 و اهواز 0.959با ضریب میزان متوسط و مشهد با ضریب 0.973 ،شیراز با ضریب 0.967 و اصفهان با ضریب 0.987 کمترین میزان را دارا هستند و بر اساس ضریب جینی این نابرابری ها در تبریز با ضریب 0.276 ،تهران با ضریب 0.256 و در قم با ضریب 0.229 بیشترین در اهواز با ضریب 0.18،شیراز با ضریب 0.166 و مشهد با ضریب 0.13 میزان متوسط و در اصفهان با ضریب 0.103 و کرج با ضریب 0.05 کمترین میزان را دارا هستند.اما به طور کلی در کلانشهر های ایران مقدار این نابرابری ها کم است.   · بر اساس محاسبه ضریب موران شهر اصفهان با ضریب موران 0.51 و شهر تهران با ضریب موران برابر 0.3 تا حدی دارای وضعیت تمرکز از عدم تمرکز می باشند. شهر مشهد با ضریب موران 0.02 دارای الگوی رشد شهر پراکنده بوده و از آنجا که بالای صفر قرار گرفته تا حد خیلی کمی به الگوی متمرکز نزدیکتر است.شهر تبریز با ضریب موران0.09- و شهر اهواز با ضریب موران 0.3- و نیز شهرهای کرج و قم با ضریب موران -0.6 دارای رشد پراکنده بوده اند ولی از آنجایی که ضرایبشان زیر صفر قرار گرفته ، تا حد خیلی کمی به الگوی شطرنجی نزدیکترند.شهر شیراز نیز با ضریب موران برابر 0.3- تا حد کمی به الگوی شطرنجی نزدیک است.   · در شهر تهران ضرایب مختلف محاسبه شده بیانگر این است که الگوی شهر تهران تا حدی متمرکز است.در شهر اصفهان الگوی توزیع جمیعت از سایر کلانشهر عادلانه تر است امّا با این وجود ضریب موران در این شهر از سایر کلانشهر ها بیشتر است که نشان می دهد این شهر از سایر کلانشهرها متمرکزتر است. امّا با این وجود احتمال می رود که این الگوی نسبتاً متمرکز در تهران و اصفهان نیز نتیجه پراکنش تصادفی باشد.در شهرهای مشهد ،تبریز ، اهواز،کرج و قم ضرایب مختلف محاسبه شده مجموعاً بیانگر این است که الگوی این شهرها تا حد زیادی پراکنده بوده و به الگوی پراکنش تصادفی بسیار نزدیک بوده اند . شهر شیراز نیز در مقایسه با سایر کلانشهر ها دارای کمترین ضریب موران می باشد که به الگوی شطرنجی نزدیکتر است. با توجه به نتایج مشخص می شود که در هیچکدام از کلانشهرهای ایران الگوی تمرکز کامل دیده نمی شود.   · بررسی نقاط داغ و نقاط سرد نشان می دهد که کلانشهر های تهران ،اصفهان ،کرج ،تبریز ، اهواز دارای این نقاط هستند و در اصفهان ،اهواز و کرج این نقاط بر روی جهت گسترش فیزیکی شهر و در محل تلاقی نقاط پیرامونی با شهر واقع شده اند.   نتیجه گیری   ادغام تعداد زیادی از سکونتگاههای روستایی،بخش ها، شهرک ها در کلان شهر های ایران به خاطر گسترش فیزیکی آن، موجب رشد بیقواره شهری وافزایش آسیب پذیری شده است . و هسته های حاشیه نشینی را در اطراف کلانشهر ها شکل داده اند.خوشه بندی این شهرها عمدتاً در محله های حاشیه ای شهر شکل گرفته است که نشان دهنده تأثیر و مکان تلفیق شهر و روستا بر شکل گیری این خوشه هاست که خود گواه این مطلب است که فشردگی شهرها نتیجه مدیریت خوب شهری در پیاده سازی سیاست های رشد هوشمند شهری نبوده و کاملاً بر عکس به دلیل فقدان مدیریت های منطقه ای، عدم نگرش سیستمی و رویکرد تجریدی به شهر در گسترش فیزیکی آن می باشد.از این نظر با پراکنش شهری در کلانشهرهای ایران روبرو هستیم.
۱۶۶.

آینده پژوهیِ تبارشناسانه (رویکردی شایسته در آینده پژوهیِ پدیده های جغرافیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آینده پژوهی آینده پژوهیِ تبارشناسانه تبارشناسی فضای رابطه ای گفتمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۸۱
این نوشتار تلاش دارد با تمرکز بر تبارشناسی فوکو، آن را با آینده پژوهی در پیوند قرار داده و در این فرایند، آینده پژوهیِ تبارشناسانه را بسان روش شناسی ای شایسته در پژوهش های جغرافیایی معرفی نماید. بر این اساس اگر فضای جغرافیایی، فضایی رابطه ای، و صحنه ی نقش آفرینی گفتمان ها و روابط قدرت و دانش در نظر گرفته شود، آن گاه با سوژه گفتمانی و ابژه ی گفتمانی(سوژه و ابژه ی درونِ گفتمان ها) سروکار داریم، و شکل گرفتگی و از شکل افتادگی و تحول پدیده ها برآمده از گفتمان ها و نحوه ی صورت بندی روابط قدرت در درون آن ها  می باشد. از این روی، آینده پژوهیِ تبارشناسانه با تمرکز بر شناخت گفتمان مسلط حال(که پدیده مورد بررسی را در برگرفته) و روابط قدرت برساخته ی آن، همچنین گفتمان های مقاومتِ موجود و در برابرِ آن، به دنبال شناسایی گفتمان آینده می باشد. تا با قراردادن پدیده در گفتمانِ احتمالی آینده، آینده ی آن را به فهم درآورد. از آنجا که عدم قطعیت ها و پیشران هایی که در چنین روندی شناسایی می شود، برآمده از منطق رفتاری گفتمان در آینده می باشد، می توان فهم شایسته ای از آینده ی پدیده ها در فضای جغرافیایی ارائه نمود. کاربرد آینده پژوهیِ تبارشناسانه بسان رویکرد آغازین در هر مطالعه آینده پژوهانه می تواند دستاوردهایی چند به همراه داشته باشد: 1- عوامل تأثیرگذار و پیشران های سازنده آینده، متأثر از رابطه قدرت و دانش و در چارچوب گفتمان احتمالی مربوطه، به گونه ای واقعی تر شناسایی می شوند؛ 2- این رویکرد هر چند با سایر روش ها نیز می تواند به کار گرفته شود، اما در بهترین حالت با روش سناریونویسی قابل استفاده می باشد و با به کار گرفتن آن می توان سناریوهای واقع گرا و محتملِ آینده را تدوین نمود.
۱۶۷.

بررسی تأثیر شدت کاربری زمین بر پایداری زیست محیطی حمل ونقل در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شدت کاربری زمین VKT ضرایب خودهمبستگی فضایی آلاینده های کربنی شهر مشهد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۸۳
شدت کاربری زمین که انواع تراکم های شهری را شامل می شود، در بسیاری از پژوهش ها به عنوان عاملی تأثیرگذار بر الگوهای سفر ساکنین شناخته شده است؛ به طوری که افزایش انواع تراکم های جمعیتی، شغلی و مسکونی و کاربری باعث فشردگی بیش تر فرم شهر و کوتاه تر مسافت طی شده با خودروهای شخصی (Vehicle Kilometer Travelled) می شود و در نتیجه کاهش انتشار آلاینده های کربنی بخش حمل ونقل را در پی خواهد داشت. هدف اول مقاله ی حاضر بررسی تأثیرگذاری انواع تراکم بر مسافت سفر خودروهای شخصی است. بدین منظور 4 نوع تراکم (جمعیت، اشتغال، تراکم مسکونی و تراکم کاربری ها) در نظر گرفته شد. سپس با استفاده از ضرایب آنتروپی، جینی، موران و گری میزان تعادل در شدت کاربری زمین بین تراکم های نام برده مشخص گردید و همبستگی آن ها با متغیر وابسته VKT از طریق آزمون همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون چندمتغیره تعیین شد. در مرحله ی سوم میزان انتشار CO2 و CO2e خودروهای شخصی به تفکیک مناطق شهر مشهد محاسبه شد و درنهایت رابطه ی همبستگی و رگرسیونی بین تراکم های شهری هر منطقه موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد رابطه ی معناداری بین افزایش شدت کاربری زمین (تراکم) و کاهش VKT برقرار است و بین VKT و انتشار آلاینده های کربنی نیز همبستگی معناداری برابر با 0.845 برقرار است. در این میان، تراکم های شغلی بیش تر از سایر انواع تراکم بر الگوهای سفر ساکنین مشهد نقش دارد. تراکم شغلی دارای ضریب همبستگی 0/790- با VKT است و در مدل رگرسیون چندمتغیره نیز با R2=0.751 بیش ترین تأثیر را بر انتشار CO2 داشته است؛ بنابراین می توان با توزیع متعادل تر تراکم های شغلی در سطح مناطق، مسافت سفرهای با خودرو شخصی را کاهش داد و جهت تقویت الگوهای کم کربن تر حمل ونقل برنامه ریزی کرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان