کمآبیهای دهههای اخیر منجر به چالشهای اجتماعی، زیستمحیطی و اقتصادی متعددی در حوضه آبریز زایندهرود شده است. افزون بر تغییرات اقلیمی، ضعف و سوء مدیریت منابع آبی حوضه آبریز زایندهرود میتواند عامل اصلی چالشهای ایجاد شده باشد. هدف اصلی پژوهش پیشِرو تحلیل تاریخی تغییرات حکمرانی آب و پیامدهای آن در حوضه آبریز زایندهرود در طی قرن گذشته است و سعی بر این است با استفاده از رویکرد تحلیلی - اسنادی به دو سؤال پاسخ داده شود: 1. نوع کنش تاریخی در مواجهه با مسئله آب در حوضه زایندهرود چگونه بوده است؟ 2. پیامدهای این کنش چه بوده است؟ نتایج نشان میدهد که در طی قرنها، در این حوضه حکمرانی آب شکل نگرفته و صرفاً مدیریت فنی بوده است؛ توسعه پایدار منابع و محیطزیست و ذینفعان اصلی (محیطزیست و مردم) مورد توجه قرار نگرفتهاند. مدیریت نادرست منجر به خسارات جبرانناپذیر به محیطزیست، گسترش فقر و بیکاری در مناطق شرق استان اصفهان، ایجاد تنشهای بین استانی و بیاعتمادی به سیاستهای دولتی شده است. اصلاح سیاستهای توزیع آب، مشارکتدادن ذینفعان، بهبود شفافیت و استفاده از فناوریهای نوین برای احیای این حوضه آبریز ضروری است.