آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

مسئله هسته ای ایران از سال 2003، در جریان یک فرآیند امنیتی کردن موفق از سوی غرب، به عنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت جهانی معرفی شد. بریتانیا با رویکردی که کسب قدرت را در تعهد به ائتلاف فراآتلانتیکی به منظور تجدید یا حداقل احیای هرچه بیشتر قدرت و تاثیر گذاری در نظام بین الملل جستجو می کرد و خطر امنیتی را تحت تهدید تروریسم بین المللی ترسیم می نمود، ایفای نقش در مسئله پیچیده اروپایی و بین المللی را بدست آورد. این امر منجر شد تا این کشور سیاست خارجی خود را به صورت نقش داشتن در برنامه هسته ای ایران تعریف نماید. از این منظر می توان سیاست خارجی بریتانیا را در چارچوب روابط ویژه و از متغیرهای مهم تاثیر گذار بر روابط ایران و بریتانیا دانست. اتحادیه اروپا نیز با رویکرد دو گانه هویج و چماق به مسئله هسته ای ایران، برای ثابت کردن جایگاهش در نظام بین الملل و نشان دادن اعتبار سیاست خارجی و امنیتی مشترک در جهت حفظ نظم موجود در روابط بین الملل اقدام می کند. در این راستا، سوال اصلی پژوهش حاضر این است که انگلستان چه تاثیری بر سیاست خارجی اتحادیه اروپا در قبال ایران دارد؟ در پاسخ به این مساله باید عنوان کرد که با توجه به قدرت انگلستان در حوزه نظام بین الملل و نیز اختلافاتی که بین ایران و انگلستان وجود دارد، این کشور نقش تعیین کننده ای در جهت گیری سیاست خارجی اتحادیه اروپا نسبت به ایران دارد. چارچوب نظری پژوهش حاضر واقع گرایی ساختاری براساس نظریه کنت والتز بوده و با روش توصیفی – تحلیلی، نقش انگلیس در سیاست گذاری اتحادیه اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار گرفته است

The role of Britain in EU policy towards Iran (2003-2020)

Iran's nuclear issue has been introduced as a threat to international peace and security since 2003, during a successful security process by the West Britain sought to play a new role in the international system with an emphasis on Iran's nuclear program, in an approach that sought to build power in a commitment to a transatlantic coalition in order to renew or at least revive its power and influence in the international system. The main question of this article is what effect the united kingdom has on the EU ‘s foreign policy towards Iran?. In response to the issue, it should be noted that given the power of the united kingdom in the field of international affairs, as well as the differences between Iran and united Kingdom, this country has a decisive role in the direction of EU foreign policy towards Iran. The theoretical framework used in this paper is structure realism based on Kenneth Waltz theory. Studies show that the UK plays a key role in shaping the EU's mentality and ultimately its foreign policy towards Iran. The European Union, with a dual carrot and stick approach to the Iranian nuclear issue, is working to confirm its position in the international system and demonstrate the credibility of the foreign policy and common security in order to maintain the order in international relations. In this article, we have tried to examine the role of the British in EU policy towards the Islamic Republic of Iran through a descriptive-analytical method.

تبلیغات