بررسی مؤلفه های فرهنگی و هویتی موثر بر سیاست خارجی ج.ا.ایران و فرانسه با تأکید بر رویکرد نظری سازه انگاری (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
از دید سازه انگاران هویت ها و برداشت های ذهنی یک دولت از دولت های دیگر است که به قدرت شکل می دهد. سازه انگاران پیش فرض های نظری رویکردهای دیگر روابط بین الملل را قبول ندارند و معتقدند که این انگاره ها، منافع و هویت ها هستند که در جریان تعامل با دیگری به رفتار و منافع کشورها سمت وسو می دهند. برای سازه انگاران تصور دنیا بدون هویت محال است. هویت آن چیزی است که ما خود را با آن می شناسیم، به دیگران می شناسانیم و دیگران را به ما می شناساند. سازه انگاری معتقد است که فرایند شکل گیری هویت در هر دو سطح ملی و بین المللی یک فرایند مستمر است که از طریق تعامل هویت اجتماعی و هویت جمعی شکل می گیرد. هویت ازنظر سازه انگاران مسأله ای تجربی است که به بافت تاریخی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی هر کنش گر مرتبط است، هویت هر کشور و دولت تلویحاً گویای توجیهات و کنش های بعدی آن دولت است و هویتی که هر دولتی می سازد بر معنای نهایی اش که آن برای بقیه بازیگران ایجاد می کند، کنترل ندارد. با عنایت به این رویکرد مقاله سعی داشته تا عوامل هویتی موثر بر دیپلماسی و سیاست خارجی کشور ج.ا.ایران و فرانسه را از این منظر بررسی کرده و به روش توصیفی –تحلیلی و بهره برداری از ابزار کتابخانه ای، به این سؤال اصلی پاسخ دهد که مولفه های هویتی و فرهنگی ج.ا.ایران و فرانسه بر اساس رویکرد سازه انگاری چگونه قابل تحلیل و ارزیابی است؟ بر این مبنا به نظر می رسد رابطهبین ج.ا.ایران و فرانسه با تأکید بر رویکرد سازه انگاری بر اساس هویتو فرهنگدر چارچوب دیپلماسی فرهنگی دررفتارسیاستخارجی آن ها قابل بررسیاست.A comparative study of the nationalization of the oil industry and nuclear factor from the perspective of foreign and international system in the form of Rvzkrans and Kaplan
International system as one unity general which has the independent and distinctive entity from its founding units makes particular- behavioral constraints. The conservative entity of International system makes difficult changing in structure and hierarchy of power. In particular, big powers in the scale of the system which the structure of International system is shaped according to them, in order to maintain of existing conditions and regularity do not allow to emergence of other big powers that will cause to structural changes. Countries which has no ideological unity with International system and also pursue foreign, revolutionary or revisionist and indecent policy will encounter more structural constraints. The nationalization of the oil industry movement and Iran's nuclear energy programmed also pursue a revisionist strategy in a region and world-wide scale which face structural constraints. In this study, we want to answer this question that what strategy has been pursued vis-à-vis the nationalization of the oil industry and the nuclear file of Iran by important and international actors (united state, Russia and England)? We assume that Iran persist a revisionist strategy in own nationalization of the oil industry movement and nuclear energy programmed that face the dis approval westerns and structural constraints. The main- strategy of these three big powers is disapproval with the- nationalization of the oil industry and reaching of Iran to nuclear energy and bigs power severely oppose these two works. And the approach of big powers (United Stats , England , and Russia)about the nationalization of oil industry and the process of access to nuclear energy follows a unit pattern ; United States and England are going to questioning and limiting Iran and Russia after getting concession and the provision of own benefits by Iran and at last , the resistance of Iran s society resulted in retreating of big powers in each both subject .