رابطه بده -بستان تورم و شکاف تولید تحت هر یک از تصریح های منحنی فیلیپس متفاوت است و سیاست پولی بهینه با فرض هر یک از این تصریح ها نیز فرق می کند. با درک اهمیت موضوع و به منظور شناسایی منحنی فیلیپس سازگار با واقعیات آشکارشده در اقتصاد ایران، در این پژوهش با استفاده از چارچوب مدل تعادل عمومی پویای تصادفی و تحلیل بیزی، طیف وسیعی از مدل های قیمتگذاری شامل مدل اطلاعات چسبنده، چسبندگی دوگانه (چسبندگی همزمان قیمت و اطلاعات)، کالوو تعمیم یافته، چندبخشی و هایبرید مقایسه و ارزیابی شده است. به منظور مقایسه مدل های قیمتگذاری مختلف در این پژوهش از چهار معیارِ مقایسه احتمال پسین مدل ها، مقایسه گشتاورهای داده های شبیه سازی شده مدل با داده های دنیای واقعی، مقایسه خودهمبستگی نرخ تورم واقعی با میانه توزیع پسین هر یک از مدل ها، و بررسی توابع واکنش آنی استفاده شده است. بر اساس نتایج، منحنی فیلیپس تحت چسبندگی دوگانه نسبت به سایر تصریح های فیلیپس با واقعیات آشکارشده در اقتصاد ایران سازگاری بیش تری دارد. در تصریح منحنی فیلیپس تحت چسبندگی دوگانه، علاوه بر جزء تورم انتظاری، جزء با وقفه تورم نیز به صورت درون زا (به دلیل فرض همزمان دو نوع چسبندگی قیمت و اطلاعات) ظاهر می شود.