تفسیر صفى در یک نگاه
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
دانشمندان مسلمان از دیرباز به ترجمه و تفسیر قرآن کریم به زبان فارسى همت گماشته اند. معمولاً این ترجمه ها و تفسیرها به نثر بوده است. برخى در این میان سعى کرده اند ترجمه و تفسیر قرآن را به نظم درآورند. در این زمینه حامد ناجى مى گوید: گویا مُبدع این گونه تفسیر منظوم عروضى, میرزا محمدعلى طبسى اصفهانى (م1212ق) مشهور به نورعلى شاه است. وى براى نخستین بار به تفسیر منظوم سوره حمد و سوره بقره همت گمارد و در پى او شاگرد برجسته اش میرزا محمدتقى کرمانى (م1215ق) مشهور به مظفر علیشاه نیز به تفسیر سوره حمد با نام بحرالاسرار پرداخت; ولى این آثار منظوم فقط دربردارنده بخشى از مصحف شریف است.
در طول این آثار مهمترین تفسیر منظوم موجود, تفسیر صفى سروده عارف الهى میرزا حسن اصفهانى مشهور به صفى علیشاه است که اولین ترجمه کامل عروضى قرآن و تنها تفسیر منظوم کامل قرآن مى باشد.
این تفسیر براى اولین بار در سال 1308ق در حیات جناب صفى به چاپ سنگى رسید, سپس در سال 1369ق در چاپخانه ارتش گراور شد و پس از آن در چاپخانه خیّام چاپ سربى شد و به طور مکرر تجدید چاپ گردید تا این که به همت کتابخانه منوچهرى با ویراستى نو دوباره حروفچینى شد و به جهت عدم دقت در ویرایش و نمونه خوانى غلط هاى متعددى افزونِ کاستى هاى پیشین شد که در مجموع نسخه اى غیر مصحح را در اختیار خوانندگان قرار داد.
همچنین نسخه چاپ سنگى و بالتبع چاپ هاى حروفى دربردارنده یک ترجمه تحت اللفظى قرآن در بین سطور قرآنى است. با تحقیقى که نگارنده انجام داد متوجه شد این ترجمه کاملاً منطبق با ترجمه مشهور مصباح زاده است با این تأمل که نسخه چاپ سنگیِ تفسیر قطعاً پیش از ترجمه مصباح زاده چاپ شده است; بنابراین ترجمه مشهور به ترجمه مصباح زاده نباید از آنِ وى باشد و بنا به حسن ظن باید این ترجمه به خط مرحوم مصباح زاده باشد که بعدها به اشتباه به نام وى رقم خورده است. در برخى از منابع, این ترجمه به قلم خودِ صفى دانسته شده که هیچ مأخذ معتبرى بر آن نیافتیم.
از این رو بر آن شدیم ویراستى جدید از این تفسیر منظوم در اختیار اهل معرفت و دانش قرار دهیم… [و] متن قرآن با رسم الخط عثمان طه ـ که مطابق با قرائت هاى گوناگون قرآنى است ـ درج گردید و به جاى ترجمه قبلى که ترجمه تحت اللفظى بود و امروزه مورد توجه خوانندگان پارسى زبان نیست… از ترجمه مرحوم استاد الهى قمشه اى بهره گرفتیم, البته با ویراستِ قرآن پژوه ارجمند استاد حسین استادولى, زیرا ترجمه آن مرحوم به صورت اولیه داراى اشتباهاتى بوده است که مناسب نبود.
همچنین با توجه به مضمون تفسیر و آیه هاى قرآن کریم, شماره آیات قرآن براساس شماره عثمان طه… قرار گرفت, چه شماره آیه ها و کیفیت تقطیع آیه ها با قرآن مندرج در چاپ سنگى و حروفى کاملاً منطبق نبود و از آن جا که این تفسیر حاوى اشارات گوناگونى به شأن نزول آیات, آیات الولایه, نقل قول مفسّران و بیان مضمون احادیث است کوشیدیم تمامى این منابع را با ارجاعى درخور مشخص سازیم.
با مراجعه هاى مکرر به کتب تفاسیر دریافتیم از مراجع عمده صفى در ارائه این موارد, تفسیر منهج الصادقین, تفسیر مجمع البیان و تفسیر التبیان بوده و با واسطه یا بدون واسطه از واژه هاى مواهب علیه واعظ کاشفى استفاده برده است. افزون بر این مصادر از کتاب اسباب النزول واحدى در ارجاع شأن نزول آیات بهره بردیم.
بررسى روش تفسیرى
صفى علیشاه یک صوفى عارف است و گرایش تفسیرى او عرفانى است. تفسیر وى پر از واژه هاى صوفیانه و عارفانه است مانند: جذبه, مرشد, پیر, سالک, عارف, توحید, ولایت, حقیقت عبادت, کشف و شهود, تأویل عرفانى, تأویل باطنى و… ولى چنان که خود گوید (در هرجا به مناسبت همه چیز را گفته ام) کم و بیش به مباحث مختلف دیگر نیز پرداخته است. نمونه هایى که مى آوریم هر یک شاهدى است از یکى از مباحث عرفانى, کلامى, حِکَمى و تفسیرى:
صفت مرشدان حقیقى, آیه 39 سوره اعراف; توقیفیّت اسماى الهى, آیه 180 سوره اعراف; ارزش صورت پیر در فکر سالکان, آیه14 سوره یوسف; مرتبه خواب پیامبر اکرم(ص), آیه60 سوره اسراء; حقیقت نماز و اثر عرفانى نماز, آیه45 سوره عنکبوت; توحید یک مقام عملى است و صرف معرفت نیست, آیه6 سوره فصلت; اشاره به ذکر حبس در عارفان, آیه40 سوره ق; بهره از اندیشه محى الدین در تفسیر مارج, آیه15 سوره الرحمن; تفسیر عرفانى بحرین, آیه22 سوره الرحمن; بررسى عرفانى لیلةالقدر, آیه1 سوره قدر; طرح واقعه غدیر خم و ظهور ولایت در آن, آیه67 سوره مائده; اطلاق وجود بر خداوند به نحو لابشرطیّت مطلق است, آیه1 سوره یونس; صحت مذهب بینابین در جبر و اختیار, آیه60 سوره مائده; ایمان حضرت ابوطالب(ع), آیه113 سوره توبه; توجیه کلام مولوى در نفى ایمان ابوطالب(ع), آیه26 سوره انعام; نقد کلام اهل سنت در نفى ایمان ابوطالب(ع), آیه56 سوره قصص; استدلال بر ردّ جبر, آیه107 سوره انعام; قبول حسن و قبح عقلى, آیه153 سوره انعام; مسأله ترک اولى, آیه43 سوره توبه; تنزیه حضرت یوسف(ع), آیه24 سوره یوسف; تحلیل بحث امامت, آیه 72 سوره احزاب; بررسى حقیقت رؤیا, آیه111 سوره یوسف; تحقیق در لوح محو و اثبات و چگونگى قائلان به دور و کور, آیه39 سوره رعد; چگونگى تبدیل زمین در عرصه قیامت, آیه48 سوره ابراهیم; تفسیر ملیک مقتدر به وحدت ذاتیه, آیه55 سوره قمر; بحث توحید ذاتى, سوره اخلاص; تأویل حروف مقطعه در موارد مختلف, آیه1 سوره طه; تأویل باطنى اصحاب کهف, آیه22 سوره کهف; تأویل عرفانى داستان خضر(ع), آیه83 سوره کهف; تأویل صداى پرندگان و بیان رمز آن براساس روایات, آیه16 سوره نمل; تأویل دابّة الارض, آیه82 سوره نمل; تأویل (یومین) به ماده و صورت, آیه12 سوره فصلت; تأویل طور, آیه1 سوره طور; جواز ازدواج هابیل با خواهرش, آیه27 سوره مائده; تحلیل اعجاز قرآن, آیه7 سوره رعد; مراد از ذوالقرنین, اسکندر است, آیه83 سوره کهف; داستان حضرت داود(ع) و اوریا, آیه20 سوره ص; نقد داستان ربودن انگشتر حضرت سلیمان(ع) توسط پریان, آیه34 سوره ص.
نمونه هاى بعدى توجه خاص به مسائل تفسیرى دارد:
توجه به وجوه قرآن, آیه151 سوره انعام; توجه به وجوه مختلف تفسیرى, آیه149 سوره اعراف; توجه به معناى لغوى واژه ها, آیه201 سوره اعراف; ترجیح اقوال برخى از مفسران, آیه27 سوره روم; اشاره به مرجع و منبع تفسیرى, آیه36 سوره احزاب; بیان حکایات مختلف در ذیل تفسیر, آیه42 سوره انبیاء; بیان قصص قرآنى و احاله تفصیل به کتاب هاى تاریخى, آیه78 سوره انبیاء; ردّ تفسیر به رأى و نفى اتهام تفسیر به رأى از خود, آیه84 سوره انبیاء; بیان نگرش شیعه در تفسیر آیات, آیه33 سوره احزاب; ارجاع به کتب فقهى در موارد لازم, آیه50 سوره احزاب; اشاره به مباحث اصولى, آیه10 سوره حجرات و آیه148 سوره انعام; توجه به ناسخ و منسوخ و اظهارنظر, آیه46 سوره عنکبوت; اشاره به اختلاف قرائات در موارد خاص, آیه31 سوره محمد; اشاره به نکات بلاغى, آیه21 سوره حدید; ذکر نکات ادبى و تجزیه و ترکیب, آیه33 سوره رعد; بررسى مرجع ضمیر در موارد خاص, آیه5 سوره یونس; اشاره به شماره آیات و مکى و مدنى بودن آن, آیه1 سوره نحل.
محقق و مصحح محترم تفسیر صفى دکتر حامد ناجى در پى گفتار گرانسنگ خود که یک مجموعه تحقیقى است و به 112 صفحه مى رسد به مطالب و موضوعات مختلفى مى پردازد که ما فقط به ذکر عناوین آن بسنده مى کنیم:
متن زندگى نامه خودنوشت صفى علیشاه; شرح حال صفى به روایت المآثر والآثار; رویارویى صفى با شیخیّه, بابیّه و بهائیّه; دیگر تألیفات صفى (اسرار المعارف, بحر الحقایق, دیوان اشعار, زبدة الاسرار, عرفان الحق, میزان المعرفه, نامه ها و مراسلات, نجم العرفان, مکتوبات); شاگردان صفى; تاریخ درگذشت و مقبره وى در تهران; منتخبى از اشعار صفى که در متن تفسیر آمده است; نمایه تفسیر صفى; جدول ترتیب زمانى سوره ها بر مبناى قرآن هاى مرسوم; جدول ترتیب زمانى سوره ها بر مبناى نزول; ترتیب نزول گروه هاى آیات سوره ها; فهرست تفصیلى تفسیر صفى; فهرست الفبائى سوره هاى قرآن; فهرست ترتیبى سوره هاى قرآن; دعاى چهل و دوم صحیفه سجادیه با ترجمه در ختم قرآن.
گفتنى است مصحح محترم براى ویراست جدید و ناشر محترم براى چاپ این تفسیر سنگ تمام گذاشته و بسیار زحمت کشیده اند. خطى که انتخاب شده بهترین خط در نوع خود مى باشد. اشعارى که ترجمه آیات است با خطى ویژه (سیاه تر از دیگر اشعار) تحریر گشته و حتى الامکان شماره آیات بر سر آن اشعار قرار گرفته است. از کاغذ مرغوب استفاده شده و اطراف صفحات را تذهیبى زیبا احاطه کرده است و از نظر صحافى داراى استحکام کامل است.
این تفسیر داراى هزار و چهارصد و بیست صفحه است به قطع تقریبى 20ھ28 سانتیمتر و قطر هفت سانتیمتر و وزنى بیش از سه کیلو و نیم که حمل و نقل آن براى همگان آسان نیست. صفحات زوج اختصاص به متن قرآن و ترجمه مرحوم الهى قمشه اى دارد و صفحات فرد به اضافه چند صفحه از صفحات زوج, شامل اشعار اعم از ترجمه آیات و تفسیر است.
اگر از ترجمه استاد الهى قمشه اى صرف نظر مى شد و ترجمه مؤلف در کنار متن مى آمد از حجم آن کاسته مى شد, در غیر این صورت اگر این تفسیر در دو جلد چاپ مى شد راهى بود براى گریز از سنگینى آن. به هر حال آنچه موجود است بسیار وزین, جالب و زیباست.
بررسى اشتباهات چاپى, املایى, ویراستارى و دیگر امور جزئى که احتمالاً در این ویراسته وجود دارد به جهت گستردگى و حجم عظیمِ آن کارى دشوار است, از این رو به برخى از اشتباهات جزئى اى مى پردازیم که در (پى گفتار) آمده است و نقد اصل تفسیر و میزان استحکام اشعار و نقطه هاى قوت و ضعف آن را به مفسران عالى مقام و ادیبان فرهیخته وامى گذاریم:
غلط صحیح
ص1313, س7
ص1314, پاورقى1
ص1314, پاورقى2
ص1316, س8
ص1317, س12
ص1318, س آخر
ص1317, س14
ص1322, س9
ص1323, س13
ص1324, س8
ص1329, س12
ص1329, س15
ص1329, س15
ص1349, س12
ص1350, س18
ص1350, س19
ص1371, س16
ص1371, س آخر
ص1372, س10
ص1372, س26
ص1372, س19
ص1375, س27
ص1376, س5
ص1378, س3 فردها
1/2130
إلاّ وولها
المودّدة
التبع
حاوى
اختتام
مآثر
ـ خلد الله ـ دولته
هزار و شانزده
دیوان نیز صفى
ذر
قلندررانه
در موارد مورد لزوم
اصالت البراءة
حجرات/10
اُحدان جمع اَحَد و واحد
بى راهِ
أوانى جمع آینه
درک آن
تناوَش
درم سَرِ کننده
عمالق
مؤوده خردها
1/213
إلاّ ولها
المودّة
اتّبع
هادى
افتتاح
المآثر
ـ خلد الله دولته ـ
هزار و سیصد و شانزده
دیوان صفى نیز
در
قلندرانه
در موارد لزوم
اصالة البراءة
حجرات/9
جمع أوحد و واحد
بى راهه
جمع آنیه
در آن
تناوُش
درم سَرِه کننده
عمالیق
موؤوده
ـ همچنین در صفحه 1319 در پاورقى آمده است (این شرح حال در مقدمه دیوان وى درج است) که لازم بود به محل چاپ اشاره مى شد و در چاپ امیرکبیر, این شرح حال وجود ندارد.
ـ د ر صفحه 1322 سطر10 عنوان شده است: (زندگانى حضرت صفى به روایت مآثر و الآثار و طرائق الحقایق) در حالى که آنچه نقل شده و آدرس داده شده از طرائق الحقایق است به روایت از المآثر والآثار و لازم بود ابتداى نقل, گیومه باز مى شد, چنان که آخر نقل, گیومه بسته شده است.
ـ در صفحه 1324 درباره وفات مؤلف از مکارم الآثار نقل مى کند و آدرس مى دهد, در حالى که آنچه آورده تلفیقى است از مکارم الآثار و منبع دیگر که به آن اشاره نشده است, آن جا که مى گوید (بر آن عمارت بارگاهى است, محل زیارت اهل دل مى باشد) که در مکارم چنین است: (بر آن عمارت بارگاهى برآورده اند).
ـ از صفحه 1338 تا صفحه 1347 اشعار مختلفى با عناوین مختلف از این تفسیر نقل شده است, بدون آدرس که لازم بود آدرس صفحات داده مى شد.
ـ در صفحه 1350, سطر8 عنوان شده است (عدم جواز ترک اولى به جهت تنافى با اصل عصمت), در حالى که صحیح چنین است: (جواز ترک اولى به جهت عدم تنافى با اصل عصمت), چنان که مؤلف ذیل آیه43 سوره توبه مى گوید:
بر پیمبر نى که این تقصیر بود
ترک اولى بلکه در تدبیر بود
بود اولى گر که مى کردى درنگ
تا تو را روشن شدى شهد و شرنگ
ـ در صفحه 1350, سطر18 مى گوید از این آیه اصالة البرائة استفاده مى شود, در حالى که چنین اصلى از آیه استفاده نمى شود.
ـ در صفحه 1351, سطر4 آمده است (تفسیر صفى براى اولین بار در سال 1306 پس از نظم تفسیر در زمان حیات جناب صفى به چاپ سنگى رسید). صحیح سال 1308 است, زیرا این تفسیر در سال 1306 شروع و در 1308 پایان یافته است, چنان که خود مى گوید (به نقل از ص1338):
چون هزار و سیصد از هجرت گذشت
در ششم سال ابتدا این نامه گشت
در هزار و سیصد و هشت این چنین
گشت ختم از عون ربّ العالمین
ـ در بخش واژه نامه آمده است تطیّر به معناى فال بد گرفتن در حالى که به معناى فال بد زدن است و در واژه جَنان گفته است جمع جنین در حالى که جمع جنین, اَجنّه است. واژه شبق را به کسر باء ضبط کرده و معناى مصدرى براى آن آورده, در حالى که به کسر باء معناى وصفى (صفت مشبهه) دارد. البته همان طور که اشاره شد این اشکالات جزئى از عظمت کارى که شده است هرگز نمى کاهد.
در طول این آثار مهمترین تفسیر منظوم موجود, تفسیر صفى سروده عارف الهى میرزا حسن اصفهانى مشهور به صفى علیشاه است که اولین ترجمه کامل عروضى قرآن و تنها تفسیر منظوم کامل قرآن مى باشد.
این تفسیر براى اولین بار در سال 1308ق در حیات جناب صفى به چاپ سنگى رسید, سپس در سال 1369ق در چاپخانه ارتش گراور شد و پس از آن در چاپخانه خیّام چاپ سربى شد و به طور مکرر تجدید چاپ گردید تا این که به همت کتابخانه منوچهرى با ویراستى نو دوباره حروفچینى شد و به جهت عدم دقت در ویرایش و نمونه خوانى غلط هاى متعددى افزونِ کاستى هاى پیشین شد که در مجموع نسخه اى غیر مصحح را در اختیار خوانندگان قرار داد.
همچنین نسخه چاپ سنگى و بالتبع چاپ هاى حروفى دربردارنده یک ترجمه تحت اللفظى قرآن در بین سطور قرآنى است. با تحقیقى که نگارنده انجام داد متوجه شد این ترجمه کاملاً منطبق با ترجمه مشهور مصباح زاده است با این تأمل که نسخه چاپ سنگیِ تفسیر قطعاً پیش از ترجمه مصباح زاده چاپ شده است; بنابراین ترجمه مشهور به ترجمه مصباح زاده نباید از آنِ وى باشد و بنا به حسن ظن باید این ترجمه به خط مرحوم مصباح زاده باشد که بعدها به اشتباه به نام وى رقم خورده است. در برخى از منابع, این ترجمه به قلم خودِ صفى دانسته شده که هیچ مأخذ معتبرى بر آن نیافتیم.
از این رو بر آن شدیم ویراستى جدید از این تفسیر منظوم در اختیار اهل معرفت و دانش قرار دهیم… [و] متن قرآن با رسم الخط عثمان طه ـ که مطابق با قرائت هاى گوناگون قرآنى است ـ درج گردید و به جاى ترجمه قبلى که ترجمه تحت اللفظى بود و امروزه مورد توجه خوانندگان پارسى زبان نیست… از ترجمه مرحوم استاد الهى قمشه اى بهره گرفتیم, البته با ویراستِ قرآن پژوه ارجمند استاد حسین استادولى, زیرا ترجمه آن مرحوم به صورت اولیه داراى اشتباهاتى بوده است که مناسب نبود.
همچنین با توجه به مضمون تفسیر و آیه هاى قرآن کریم, شماره آیات قرآن براساس شماره عثمان طه… قرار گرفت, چه شماره آیه ها و کیفیت تقطیع آیه ها با قرآن مندرج در چاپ سنگى و حروفى کاملاً منطبق نبود و از آن جا که این تفسیر حاوى اشارات گوناگونى به شأن نزول آیات, آیات الولایه, نقل قول مفسّران و بیان مضمون احادیث است کوشیدیم تمامى این منابع را با ارجاعى درخور مشخص سازیم.
با مراجعه هاى مکرر به کتب تفاسیر دریافتیم از مراجع عمده صفى در ارائه این موارد, تفسیر منهج الصادقین, تفسیر مجمع البیان و تفسیر التبیان بوده و با واسطه یا بدون واسطه از واژه هاى مواهب علیه واعظ کاشفى استفاده برده است. افزون بر این مصادر از کتاب اسباب النزول واحدى در ارجاع شأن نزول آیات بهره بردیم.
بررسى روش تفسیرى
صفى علیشاه یک صوفى عارف است و گرایش تفسیرى او عرفانى است. تفسیر وى پر از واژه هاى صوفیانه و عارفانه است مانند: جذبه, مرشد, پیر, سالک, عارف, توحید, ولایت, حقیقت عبادت, کشف و شهود, تأویل عرفانى, تأویل باطنى و… ولى چنان که خود گوید (در هرجا به مناسبت همه چیز را گفته ام) کم و بیش به مباحث مختلف دیگر نیز پرداخته است. نمونه هایى که مى آوریم هر یک شاهدى است از یکى از مباحث عرفانى, کلامى, حِکَمى و تفسیرى:
صفت مرشدان حقیقى, آیه 39 سوره اعراف; توقیفیّت اسماى الهى, آیه 180 سوره اعراف; ارزش صورت پیر در فکر سالکان, آیه14 سوره یوسف; مرتبه خواب پیامبر اکرم(ص), آیه60 سوره اسراء; حقیقت نماز و اثر عرفانى نماز, آیه45 سوره عنکبوت; توحید یک مقام عملى است و صرف معرفت نیست, آیه6 سوره فصلت; اشاره به ذکر حبس در عارفان, آیه40 سوره ق; بهره از اندیشه محى الدین در تفسیر مارج, آیه15 سوره الرحمن; تفسیر عرفانى بحرین, آیه22 سوره الرحمن; بررسى عرفانى لیلةالقدر, آیه1 سوره قدر; طرح واقعه غدیر خم و ظهور ولایت در آن, آیه67 سوره مائده; اطلاق وجود بر خداوند به نحو لابشرطیّت مطلق است, آیه1 سوره یونس; صحت مذهب بینابین در جبر و اختیار, آیه60 سوره مائده; ایمان حضرت ابوطالب(ع), آیه113 سوره توبه; توجیه کلام مولوى در نفى ایمان ابوطالب(ع), آیه26 سوره انعام; نقد کلام اهل سنت در نفى ایمان ابوطالب(ع), آیه56 سوره قصص; استدلال بر ردّ جبر, آیه107 سوره انعام; قبول حسن و قبح عقلى, آیه153 سوره انعام; مسأله ترک اولى, آیه43 سوره توبه; تنزیه حضرت یوسف(ع), آیه24 سوره یوسف; تحلیل بحث امامت, آیه 72 سوره احزاب; بررسى حقیقت رؤیا, آیه111 سوره یوسف; تحقیق در لوح محو و اثبات و چگونگى قائلان به دور و کور, آیه39 سوره رعد; چگونگى تبدیل زمین در عرصه قیامت, آیه48 سوره ابراهیم; تفسیر ملیک مقتدر به وحدت ذاتیه, آیه55 سوره قمر; بحث توحید ذاتى, سوره اخلاص; تأویل حروف مقطعه در موارد مختلف, آیه1 سوره طه; تأویل باطنى اصحاب کهف, آیه22 سوره کهف; تأویل عرفانى داستان خضر(ع), آیه83 سوره کهف; تأویل صداى پرندگان و بیان رمز آن براساس روایات, آیه16 سوره نمل; تأویل دابّة الارض, آیه82 سوره نمل; تأویل (یومین) به ماده و صورت, آیه12 سوره فصلت; تأویل طور, آیه1 سوره طور; جواز ازدواج هابیل با خواهرش, آیه27 سوره مائده; تحلیل اعجاز قرآن, آیه7 سوره رعد; مراد از ذوالقرنین, اسکندر است, آیه83 سوره کهف; داستان حضرت داود(ع) و اوریا, آیه20 سوره ص; نقد داستان ربودن انگشتر حضرت سلیمان(ع) توسط پریان, آیه34 سوره ص.
نمونه هاى بعدى توجه خاص به مسائل تفسیرى دارد:
توجه به وجوه قرآن, آیه151 سوره انعام; توجه به وجوه مختلف تفسیرى, آیه149 سوره اعراف; توجه به معناى لغوى واژه ها, آیه201 سوره اعراف; ترجیح اقوال برخى از مفسران, آیه27 سوره روم; اشاره به مرجع و منبع تفسیرى, آیه36 سوره احزاب; بیان حکایات مختلف در ذیل تفسیر, آیه42 سوره انبیاء; بیان قصص قرآنى و احاله تفصیل به کتاب هاى تاریخى, آیه78 سوره انبیاء; ردّ تفسیر به رأى و نفى اتهام تفسیر به رأى از خود, آیه84 سوره انبیاء; بیان نگرش شیعه در تفسیر آیات, آیه33 سوره احزاب; ارجاع به کتب فقهى در موارد لازم, آیه50 سوره احزاب; اشاره به مباحث اصولى, آیه10 سوره حجرات و آیه148 سوره انعام; توجه به ناسخ و منسوخ و اظهارنظر, آیه46 سوره عنکبوت; اشاره به اختلاف قرائات در موارد خاص, آیه31 سوره محمد; اشاره به نکات بلاغى, آیه21 سوره حدید; ذکر نکات ادبى و تجزیه و ترکیب, آیه33 سوره رعد; بررسى مرجع ضمیر در موارد خاص, آیه5 سوره یونس; اشاره به شماره آیات و مکى و مدنى بودن آن, آیه1 سوره نحل.
محقق و مصحح محترم تفسیر صفى دکتر حامد ناجى در پى گفتار گرانسنگ خود که یک مجموعه تحقیقى است و به 112 صفحه مى رسد به مطالب و موضوعات مختلفى مى پردازد که ما فقط به ذکر عناوین آن بسنده مى کنیم:
متن زندگى نامه خودنوشت صفى علیشاه; شرح حال صفى به روایت المآثر والآثار; رویارویى صفى با شیخیّه, بابیّه و بهائیّه; دیگر تألیفات صفى (اسرار المعارف, بحر الحقایق, دیوان اشعار, زبدة الاسرار, عرفان الحق, میزان المعرفه, نامه ها و مراسلات, نجم العرفان, مکتوبات); شاگردان صفى; تاریخ درگذشت و مقبره وى در تهران; منتخبى از اشعار صفى که در متن تفسیر آمده است; نمایه تفسیر صفى; جدول ترتیب زمانى سوره ها بر مبناى قرآن هاى مرسوم; جدول ترتیب زمانى سوره ها بر مبناى نزول; ترتیب نزول گروه هاى آیات سوره ها; فهرست تفصیلى تفسیر صفى; فهرست الفبائى سوره هاى قرآن; فهرست ترتیبى سوره هاى قرآن; دعاى چهل و دوم صحیفه سجادیه با ترجمه در ختم قرآن.
گفتنى است مصحح محترم براى ویراست جدید و ناشر محترم براى چاپ این تفسیر سنگ تمام گذاشته و بسیار زحمت کشیده اند. خطى که انتخاب شده بهترین خط در نوع خود مى باشد. اشعارى که ترجمه آیات است با خطى ویژه (سیاه تر از دیگر اشعار) تحریر گشته و حتى الامکان شماره آیات بر سر آن اشعار قرار گرفته است. از کاغذ مرغوب استفاده شده و اطراف صفحات را تذهیبى زیبا احاطه کرده است و از نظر صحافى داراى استحکام کامل است.
این تفسیر داراى هزار و چهارصد و بیست صفحه است به قطع تقریبى 20ھ28 سانتیمتر و قطر هفت سانتیمتر و وزنى بیش از سه کیلو و نیم که حمل و نقل آن براى همگان آسان نیست. صفحات زوج اختصاص به متن قرآن و ترجمه مرحوم الهى قمشه اى دارد و صفحات فرد به اضافه چند صفحه از صفحات زوج, شامل اشعار اعم از ترجمه آیات و تفسیر است.
اگر از ترجمه استاد الهى قمشه اى صرف نظر مى شد و ترجمه مؤلف در کنار متن مى آمد از حجم آن کاسته مى شد, در غیر این صورت اگر این تفسیر در دو جلد چاپ مى شد راهى بود براى گریز از سنگینى آن. به هر حال آنچه موجود است بسیار وزین, جالب و زیباست.
بررسى اشتباهات چاپى, املایى, ویراستارى و دیگر امور جزئى که احتمالاً در این ویراسته وجود دارد به جهت گستردگى و حجم عظیمِ آن کارى دشوار است, از این رو به برخى از اشتباهات جزئى اى مى پردازیم که در (پى گفتار) آمده است و نقد اصل تفسیر و میزان استحکام اشعار و نقطه هاى قوت و ضعف آن را به مفسران عالى مقام و ادیبان فرهیخته وامى گذاریم:
غلط صحیح
ص1313, س7
ص1314, پاورقى1
ص1314, پاورقى2
ص1316, س8
ص1317, س12
ص1318, س آخر
ص1317, س14
ص1322, س9
ص1323, س13
ص1324, س8
ص1329, س12
ص1329, س15
ص1329, س15
ص1349, س12
ص1350, س18
ص1350, س19
ص1371, س16
ص1371, س آخر
ص1372, س10
ص1372, س26
ص1372, س19
ص1375, س27
ص1376, س5
ص1378, س3 فردها
1/2130
إلاّ وولها
المودّدة
التبع
حاوى
اختتام
مآثر
ـ خلد الله ـ دولته
هزار و شانزده
دیوان نیز صفى
ذر
قلندررانه
در موارد مورد لزوم
اصالت البراءة
حجرات/10
اُحدان جمع اَحَد و واحد
بى راهِ
أوانى جمع آینه
درک آن
تناوَش
درم سَرِ کننده
عمالق
مؤوده خردها
1/213
إلاّ ولها
المودّة
اتّبع
هادى
افتتاح
المآثر
ـ خلد الله دولته ـ
هزار و سیصد و شانزده
دیوان صفى نیز
در
قلندرانه
در موارد لزوم
اصالة البراءة
حجرات/9
جمع أوحد و واحد
بى راهه
جمع آنیه
در آن
تناوُش
درم سَرِه کننده
عمالیق
موؤوده
ـ همچنین در صفحه 1319 در پاورقى آمده است (این شرح حال در مقدمه دیوان وى درج است) که لازم بود به محل چاپ اشاره مى شد و در چاپ امیرکبیر, این شرح حال وجود ندارد.
ـ د ر صفحه 1322 سطر10 عنوان شده است: (زندگانى حضرت صفى به روایت مآثر و الآثار و طرائق الحقایق) در حالى که آنچه نقل شده و آدرس داده شده از طرائق الحقایق است به روایت از المآثر والآثار و لازم بود ابتداى نقل, گیومه باز مى شد, چنان که آخر نقل, گیومه بسته شده است.
ـ در صفحه 1324 درباره وفات مؤلف از مکارم الآثار نقل مى کند و آدرس مى دهد, در حالى که آنچه آورده تلفیقى است از مکارم الآثار و منبع دیگر که به آن اشاره نشده است, آن جا که مى گوید (بر آن عمارت بارگاهى است, محل زیارت اهل دل مى باشد) که در مکارم چنین است: (بر آن عمارت بارگاهى برآورده اند).
ـ از صفحه 1338 تا صفحه 1347 اشعار مختلفى با عناوین مختلف از این تفسیر نقل شده است, بدون آدرس که لازم بود آدرس صفحات داده مى شد.
ـ در صفحه 1350, سطر8 عنوان شده است (عدم جواز ترک اولى به جهت تنافى با اصل عصمت), در حالى که صحیح چنین است: (جواز ترک اولى به جهت عدم تنافى با اصل عصمت), چنان که مؤلف ذیل آیه43 سوره توبه مى گوید:
بر پیمبر نى که این تقصیر بود
ترک اولى بلکه در تدبیر بود
بود اولى گر که مى کردى درنگ
تا تو را روشن شدى شهد و شرنگ
ـ در صفحه 1350, سطر18 مى گوید از این آیه اصالة البرائة استفاده مى شود, در حالى که چنین اصلى از آیه استفاده نمى شود.
ـ در صفحه 1351, سطر4 آمده است (تفسیر صفى براى اولین بار در سال 1306 پس از نظم تفسیر در زمان حیات جناب صفى به چاپ سنگى رسید). صحیح سال 1308 است, زیرا این تفسیر در سال 1306 شروع و در 1308 پایان یافته است, چنان که خود مى گوید (به نقل از ص1338):
چون هزار و سیصد از هجرت گذشت
در ششم سال ابتدا این نامه گشت
در هزار و سیصد و هشت این چنین
گشت ختم از عون ربّ العالمین
ـ در بخش واژه نامه آمده است تطیّر به معناى فال بد گرفتن در حالى که به معناى فال بد زدن است و در واژه جَنان گفته است جمع جنین در حالى که جمع جنین, اَجنّه است. واژه شبق را به کسر باء ضبط کرده و معناى مصدرى براى آن آورده, در حالى که به کسر باء معناى وصفى (صفت مشبهه) دارد. البته همان طور که اشاره شد این اشکالات جزئى از عظمت کارى که شده است هرگز نمى کاهد.