مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مداخله آموزشی مبتنی بر الگوی تنظیم رفتار جنسی با رویکرد اسلامی در افزایش خویشتن داری جنسی پسران انجام شده است. بدین منظور اهداف، فنون و تکالیف این مداخله طراحی شد. برای بررسی روایی محتوای مداخله، نظر کارشناسان مورد استفاده قرار گرفت. در بررسی کارآمدی مداخله آموزشی، از یک طرح آزمایشی تک آزمودنی با خط پایه چندگانه و نمونه سه نفری شامل پسران نوجوان استفاده شد. فنون و تکالیف مداخله آموزشی مبتنی بر الگوی تنظیم رفتار جنسی با رویکرد اسلامی، در دوازده گام به دست آمد. روایی محتوای طرح نما نیز برای تمامی راهبردها، اهداف عملیاتی، فنون و تکالیف در اظهار نظر نُه کارشناس تأیید شد. در طرح آزمایشی تک آزمودنی، یافته ها نشان داد که هر سه مُراجع با شروع مداخله، روند افزایشی و روبه بهبودی را در مقیاس خویشتن داری جنسی (57 درصد) نشان دادند. میزان 86 درصد داده غیرهمپوش مربوط به تحلیل دیداری در مقیاس خویشتن داری جنسی برای هر سه مراجع نشان داد که مداخله طراحی شده، از کارآمدی برخوردار است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که طرح نمای درمانی مبتنی بر الگوی تنظیم رفتار جنسی با رویکرد اسلامی، مداخله ای آموزشی است که در افزایش خویشتن داری جنسی تأثیر دارد.
ساخت و اعتباریابی اولیه آزمون نوع دوستی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مفهوم شناسی نوع دوستی در منابع اسلامی و ساخت آزمون اولیه آن براساس منابع اسلامی انجام گرفت. بدین منظور با مراجعه به منابع اسلامی، از روش تحلیل محتوا استفاده گردید و برای ارزیابی روایی و اعتبار آزمون، از روش پیمایشی با انتخاب نمونه 109 نفری از میان طلاب حوزه علمیه قم و دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی بهره گرفته شد. ساختار برداشت شده از منابع اسلامی برای نوع دوستی شامل شش مؤلفه است: 1. پذیرش؛ 2. پیوندجویی؛ 3. محبت به دیگران؛ 4. یاریگری؛ 5. گذشت؛ 6. ازخودگذشتگی. روایی این ساختار از نظر کارشناسان دینیِ دارای تحصیلات روان شناسی، طبق ساختار لیکرت چهارگزینه ای تأیید شد؛ سپس براساس ساختار به دست آمده، نزدیک به صد گویه اولیه طراحی گردید و روایی آنها از نظر کارشناسان تأیید و طبق نظر آنها، تعدادی از گویه ها حذف شد و درنهایت، نسخه پنجاه سؤالی آزمون مورد ارزیابی قرار گرفت. اعتبار آزمون با بررسی همسانی درونی از طریق ضریب آلفای کرونباخ در سطح 923/0 به دست آمد. دونیمه سازی نیز اعتباری در حد 869/0 و 870/0 برای دونیمه را نشان داد. بنابراین، این آزمون از اعتبار و روایی مناسب برخوردار است.
ساخت و اعتباریابی مقیاس خودپنداره مبتنی بر مبانی انسان شناسی اسلامی (دیدگاه جوادی آملی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
خودپنداره و ابزارهای اندازه گیری آن در مکاتب روان شناسی پایه، عمدتاً مبتنی بر مبانی انسان گرایی تعریف شده اند؛ درحالی که در کشور ما برای شناخت مبانی اساسی باید دیدگاه اسلامی را مورد بحث قرار داد. هدف از پژوهش حاضر، ساخت مقیاس خودپنداره مبتنی بر مبانی انسان شناسی اسلامی و بررسی ویژگی های روان سنجی آن در دانشجویان بود. مقیاس خودپنداره دارای پنجاه گویه است که این گویه ها با استناد به مؤلفه های انسان شناسی آیت الله جوادی آملی و با روش تحلیل محتوا استخراج شده اند. به منظور بررسی خصوصیات روان سنجی این مقیاس، تعداد 530 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تهران به وسیله نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و ایشان با تکمیل مقیاس خوپنداره، در پژوهش شرکت کردند. نتایج تحلیل عاملی به روش مؤلفه های اصلی، نشان دهنده وجود پنج مؤلفه خودپنداره بود که به ترتیب «خودِ مادی»، «خودِ فطری»، «خودِ اجتماعی»، «خودِ مذهبی» و «خودِ کائناتی» نام گذاری شدند. ضرایب همبستگی بین خرده مقیاس های پرسش نامه، خودپنداره با نمره کلی پرسش نامه خودپنداره ساراسون مثبت و در سطح 99 درصد اطمینان معنادار بود. ضریب آلفای کرونباخ کل مقیاس نیز 906/0 محاسبه شد. به طور کلی، یافته های پژوهش حاضر نشان داد که مقیاس خودپنداره از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است.
الگوی سه بعدی فرزندپروری اسلامی با تأکید بر پرورش فرزند صالح(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دغدغه اصلی والدین مسلمان تربیت فرزندان با الگویی اسلامی است. پژوهش حاضر با هدف یافتن الگوی فرزند پروری اسلامی با بررسی منابع اسلامی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است که از طریق روش اسنادی و تحلیل محتوای کیفی برای به دست آوری داده ها استفاده شد. از نظر هدف، این پژوهش ازجمله تحقیقات بنیادی است. با توجه به آموزه های اسلامی، الگویی اسلامی، متشکل از سه مؤلفه اصلی برای فرزندپروری به دست آمد: ۱. تکریم به عنوان بعد عاطفی معنوی؛ ۲. تأدیب به عنوان بعد رفتاری؛ ۳. تعلیم به عنوان بعد شناختی. این الگوی تربیتی هدفمند بوده و با توجه به موضوع بحث (تربیت فرزند صالح) به دست آمده است. این نوع طراحی، مبتنی بر الگوی زمینه ای فرزند پروری دارلینگ استینبرگ است. علاوه بر این الگو، زیرشاخه هایی نیز برای هریک از این مؤلفه ها به دست آمد.
اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تأکید بر آموزه های دینی بر سرمایه روان شناختی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مثبت اندیشی با تأکید بر آموزه های دینی بر سرمایه روان شناختی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان انجام شد. پژوهش موردمطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر سال سوم دوره دوم متوسطه شهر خوی در سال تحصیلی 1400 1401 بود. به منظور انتخاب آزمودنی ها، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، چهل نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (بیست نفر) و گروه گواه (بیست نفر) جایگزین شدند. برای هر دو گروه، پیش آزمون اجرا شد. برنامه مداخله ای مثبت اندیشی بر مبنای آموزه های دینی به گروه آزمایش به مدت ده جلسه نود دقیقه ای آموزش داده شد. در پایان دوره آموزش، پس آزمون اجرا گردید. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش، از پرسش نامه سرمایه روان شناختی (لوتاتز، یوسف و اولیوا، 2007) و پرسش نامه بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989) استفاده شد. داده های پژوهشی با استفاده از روش تحلیل کوواریانس بررسی شد. نتایج تحلیل داده های این پژوهش نشان داد که آموزش مثبت اندیشی بر مبنای آموزه های دینی توانسته است سرمایه روان شناختی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان را افزایش دهد و افراد مورد مطالعه در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون به طور معناداری سرمایه روان شناختی و بهزیستی روان شناختی بیشتری داشتند (005/0P<). درمجموع، نتایج به دست آمده از این پژوهش سودمندی و تأثیر آموزش مثبت اندیشی بر مبنای آموزه های دینی در افزایش سرمایه روان شناختی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان را تأیید می کند.
بررسی کارکردهای روان شناختی سرگرمی با رویکرد اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
سرگرمی های مدرن از مفاهیم نوظهور در عصر حاضرند که اثرات و کارکردهای متعددی، ازجمله کارکردهای روان شناختی، دارند. شناخت این کارکردها خود از لحاظ علمی دارای اهمیت خاصی است؛ به طوری که گاه این کارکردها برای سازندگان خودِ این سرگرمی ها نیز مجهول و ناشناخته است. نکته دیگر، شرایط تأثیرگذار در مطلوب بودن یا نبودن این کارکردهاست. توجه به ملاحظات اسلامی می تواند در حل این مسائل راهگشا باشد. در همین راستا، پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی در پی یافتن کارکردهای روان شناختی سرگرمی و شرایط مطلوبیت آنها از دیدگاه اسلامی است. در این پژوهش مشخص شد که برخی از کارکردهای روان شناختی سرگرمی عبارت اند از: شادی و تفریح؛ یادگیری و آموزش؛ خودشکوفایی و تعالی یابی؛ تخلیه هیجانات؛ هیجان خواهی و برانگیختگی؛ تجدید قوا و آرمیدگی؛ رهایی یابی از مشکلات؛ ارضای حس آرمان خواهی؛ غفلت زایی و سازگاری؛ روان درمانی؛ خودیابی و جانشین پذیری. در دنیای امروز، غالباً این کارکردها به صورت نامطلوب محقق می شوند. از منظر اسلامی برای اینکه این کارکردها مطلوب باشند، برخی ملاحظات لازم است؛ ازجمله اینکه: سرگرمی حلال باشد و به نتایجی چون غفلت از امور مطلوب و وظایف دیگر انسان، فخرفروشی، رفتار ناگهانی و فاقد دوراندیشی، اعتیاد به سرگرمی، ایجاد نیاز کاذب (مانند مدگرایی)، یکسان سازی فرهنگی، تهاجم به فرهنگ اسلامی و سلطه (اقتصادی، فرهنگی و سیاسی) طاغوتیان منجر نشود.
پیش بینی سطح تحول روانی معنوی از طریق باورهای ناکارآمد شناختی و احساس گناه در مبتلایان به اختلال وسواس -بی اختیاری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سطح تحول روانی معنوی از طریق باورهای ناکارآمد شناختی و احساس گناه در مبتلایان به اختلال وسواس بی اختیاری شکل گرفته است. طرح پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری در این پژوهش، کلیه بیماران وسواس بی اختیاریِ مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر قم با شکایت اصلی اختلال وسواس بی اختیاری به تعداد ششصد نفر بود، که تعداد 240 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. اعضای نمونه با پاسخ دادن به پرسش نامه وسواس ییل براون و نمره شدت وسواس بالاتر از 7، انتخاب شدند و به پرسش نامه باورهای ناکارآمد شناختی، پرسش نامه تحول روانی معنوی جان بزرگی و پرسش نامه احساس گناه گوگلر و جونز پاسخ دادند. در تحلیل داده ها از تحلیل رگرسون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که مؤلفه های متغیر باورهای ناکارآمد شناختی درمجموع توانستند 21 درصد واریانس نمره های سطح تحول روانی معنوی را در بیماران OCD پیش بینی کنند. همچنین بررسی ضریب بتا نشان داد که از بین مؤلفه های باورهای ناکارآمد شناختی، تنها مؤلفه انجام کامل امور توانست پیش بینی کننده معنادار متغیر سطح تحول روانی معنوی باشد. یافته ها، فرضیه دوم پژوهش را مبنی بر پیش بینی سطح تحول روانی معنوی از طریق احساس گناه در بیماران OCD تأیید نکردند.