مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، توصیف جنبه های مختلف فرایند رشد اخلاقی در روی آورد یادگیری و بررسی انتقادی آن، به ویژه از طریق تعالیم اسلامی و به روش اسنادی است. روی آورد مزبور، رشد اخلاقی را «یادگیری انجام رفتار اجتماعی مورد پذیرش جامعة خاص، که از طریق پیامدهای آن تقویت می شود» توصیف می کند. گستره این فرایند، «رفتار اجتماعی پذیرفته شده» و مؤلفه اصلی آن «رفتار اخلاقی»، در برابر شناخت و هیجان اخلاقی، بوده و تقویت، به ویژه شکل اجتماعی آن، سازوکار عمده به شمار می رود. عدم پذیرش ارزش های ذاتی و نیز ارزش های اخذ شده از منابع فرااجتماعی، عدم تسری مرز اخلاق به رفتارهای اخلاقی ناسازگار با هنجارهای موجود، نادیده گرفتن مؤلفه های شناختی و هیجانی اخلاق و غفلت از سازوکارهایی غیر از تقویت، کاستی های عمده ای است که از دیدگاه اسلامی مواضع این روی آورد را به چالش می کشد.
نظریه انگیزش در اندیشة دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه رویکردی مبتنی بر آموزه های اسلامی برای مطالعه انگیزش است، به گونه ای که زمینة نظریة انگیزش بر مبنای اندیشه اسلامی فراهم گردد. روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی بوده که ابتدا به شناسایی مفاهیم اساسی مرتبط با انگیزش در متون دینی پرداخته، سپس ارتباط این مفاهیم را با یکدیگر در یک چارچوب منطقی مورد بررسی و در قالب یک نمودار به عنوان طرح اولیه ارائه شده است. مفاهیم اساسی به دست آمده از متون دینی، که نقش انگیزشی دارند، عبارتند از: نیت، اراده، شوق، غرایز و شهوات (نیازها) و عقل. علاوه بر این، پژوهش های تجربی انجام گرفته نیز حاکی از آن است که شناخت ها، گرایش ها، نظام ارزشی، اهداف و تقویت کننده های محیطی نقش اساسی در رفتارها دارند. نتایج پژوهش نشان داد هر رفتاری که انسان انجام می دهد، مجموعه ای از عوامل به صورت چند وجهی در آن دخالت دارند. اما اینکه تأثیر کدام دسته از عوامل بیشتر است، بستگی دارد به اینکه فرد در کدام مرحله از تحول قرار دارد، ارضای کدام یک از نیازهای او در آن مرحله از تحول اولویت دارد، فرد از چه باورها و گرایش هایی برخوردار است و از کدام نظام ارزشی پیروی می کند، اهداف او چیست، و بالاخره، در چه شرایط محیطی قرار گرفته است.
اثربخشی مداخله شناختی رفتاری گروهی، بر افزایش رضامندی زناشویی زنان دارای تعارض زناشویی (با مقیاس اسلامی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در اسلام آنچه موجب تحکیم پایه های علایق خانوادگی است، مطلوب و آنچه آن را متزلزل کند، نامطلوب است. براساس تعالیم قرآن، باید در اصلاح روابط زناشویی زوجین تلاش کرد؛ زیرا باورهای غیرمنطقی مرتبط با روابط زناشویی موجب شدت و تکرار تعارض های زناشویی می شود. بنابراین، این پژوهش به بررسی اثربخشی گروه درمانگری شناختی- رفتاری، بر افزایش رضامندی زناشویی زنان دارای تعارض زناشویی می پردازد. بدین منظور، با استفاده از طرح پژوهش نیمه آزمایشی و کاربرد روش نمونه گیری در دسترس از میان زنان داوطلب 30 زن با تعارض زناشویی در دو گروه جایگزین شدند. آزمودنی های دو گروه قبل و بعد از ارائه مداخله به گویه های پرسش نامه های تعارض زناشویی و رضامندی زناشویی (با مقیاس اسلامی) پاسخ دادند. داده ها به وسیله آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه و چندراهه تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که گروه درمانگری شناختی- رفتاری موجب کاهش تعارض زناشویی و افزایش رضامندی زناشویی و مؤلفه های آن شده است (05/0>P). بنابراین گروه درمانگری شناختی– رفتاری، در کنار آموزه های مذهبی با اصلاح شناخت با استفاده از فنون خاص، بدکارکردی رفتار و هیجان منفی را تعدیل کرده و به باز ارزشیابی منطق تفکر و درک دغدغه های ارتباط کمک می کند و از این طریق به بهبود سازه های هدف می انجامد.
بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی از طریق قصه های قرآنی بر کودکان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
قصه گویی در طول تاریخ همواره مورد علاقه و توجه بشر بوده و برای او جذابیت خاصی داشته و یکی از ابزارهای مهم اصلاح رفتار محسوب شده است. قرآن کریم نیز به نیاز بشر و گرایش او به قصه توجه نشان داده و با تأکید بر علایق طبیعی انسان، بسیاری از مباحث ظریف اعتقادی، اجتماعی و اخلاقی را در قالب زیباترین داستان ها طرح و ارائه نموده است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی از طریق قصه های قرآنی بر کودکان صورت گرفته است. روش پژوهش، شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل و انجام پیش آزمون و پس آزمون بود. حجم نمونه، شامل 40 کودک 6-4 ساله، از سه مهد کودک در شهر خوی در سال 1391-1390 بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. نتایج آزمون تحلیل کواریانس در سطح 05/0= α نشان داد که بین میانگین نمرات کودکان گروه آزمایش و کنترل در زمینه تأثیر قصه های قرآنی بر مؤلفه های مهارت های اجتماعی (رفتارهای نوع دوستانه، رفتارهای اجتماعی نامناسب، رفتارهای تکانشی، رابطه با همسالان، برتری طلبی و اطمینان زیاد به خود داشتن) تفاوت معنی داری وجود داشت.
پیش بینی کنندگی سبک زندگی براساس نگرش مذهبی و تعهد اخلاقی در افراد دارای تجربة طلاق و افراد بدون تجربة طلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، پیش بینی سبک زندگی براساس نگرش مذهبی و تعهد اخلاقی در افراد دارای تجربه طلاق و افراد بدون تجربة طلاق است. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه زنان و مردان متقاضی شهر اصفهان (متقاضی طلاق و غیرمتقاضی طلاق) بود که 103 نفر از میان افراد متقاضی طلاق و 102 نفر از میان افراد غیرمتقاضی طلاق، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسش نامة نگرش سنج مذهب، پرسش نامة تعهد زناشویی و پرسش نامة سبک زندگی به عنوان ابزار پژوهش، مورد استفاده قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها نشان داد که افراد دارای تجربة طلاق و نیز افراد بدون تجربة طلاق، تنها نگرش مذهبی می تواند به طور معناداری سبک زندگی را پیش بینی نماید. بنابراین، می توان گفت: صرف نظر از تجربه یا عدم تجربة طلاق، نگرش مذهبی یکی از عوامل مهم مرتبط با سبک زندگی محسوب می شود.
رابطه احساس قدردانی نسبت به خدا با شخصیت و کارکردهای مثبت روانی در ایران و لهستان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه احساس قدردانی نسبت به خدا با کارکردهای مثبت روانی و عامل های شخصیت بود. 226 دانشجوی ایرانی و 220 دانشجوی لهستانی به «پرسش نامه قدردانی نسبت به خدا»، «پرسش نامه شخصیت هگزاکو-60»، «مقیاس شادی فاعلی»، «مقیاس رضایت از زندگی»، و «مقیاس حرمت خود روزنبرگ» پاسخ دادند. یافته ها نشان داد که در هر دو بافت، احساس قدردانی نسبت به خدا با نمره های بالا در شادی، رضایت از زندگی، حرمت خود، صداقت- فروتنی، و برون گرائی رابطه مثبت داشت. احساس قدردانی نسبت به خدا، پس از کنترل شخصیت نیز توانست مقادیر معناداری از تغییرات در کارکردهای مثبت روانی را پیش بینی کند. همچنین یافته های این پژوهش نشان داد که نقش مثبت قدردانی مستقل از شخصیت است و دارای عمومیت میان- فرهنگی می باشد.
رابطه جهت گیری مذهبی، خوش بینی و هوش معنوی با سلامت معنوی مربیان قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ارتباط جهت گیری مذهبی، خوش بینی و هوش معنوی با سلامت معنوی انجام شد. جامعه آماری، همه مربیان قرآن شهر ری بودند. برای انجام این پژوهش، 120 مربی به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. همه آنها پرسش نامه های جهت گیری مذهبی، خوش بینی، هوش معنوی و سلامت معنوی را تکمیل کردند. داده ها به روش رگرسیون گام به گام تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که جهت گیری مذهبی درونی، خوش بینی و هوش معنوی، با سلامت معنوی رابطه مثبت و معنادار داشتند (p<0/01). در یک مدل پیش بین صرفاً هوش معنوی، جهت گیری مذهبی درونی و خوش بینی توانستند 59 درصد از واریانس سلامت معنوی را پیش بینی کنند. بنابراین، برای افزایش سلامت معنوی نخست باید به آموزش هوش معنوی، سپس به آموزش جهت گیری مذهبی درونی و در نهایت، به آموزش خوش بینی اقدام کرد.